سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه دانشش را در نهان به کار نبندد، درعیان رسوایش کند . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
مجله آرامش-آبان1392-شماره نهم ، مجله آرامش-بهمن1392-شماره دهم ، «{دوره جدید،ش1،فروردین1395}» ، « {د ج،ش12،فروردین ماه1396خورشیدی} » ، مجله آرامش-اسفند1391-شماره اول ، مجله آرامش-اسفند1392-شماره یازدهم ، «{دوره جدید،ش4،تیرماه 1395}» ، «{دوره جدید،ش6،شهریور 1395}» ، « { ش27 ، شهریورماه1398خورشیدی } » ، « {ش18-اسفند1396خورشیدی} » ، قرآن،آزادی و حقوق بشر ، مشاوره و روانشناسی ، مجله آرامش-فروردین1392-شماره دوم ، شعر و ادبیات متعهد و مردمی ، پرتوی از قرآن ، پهلوی اول ، تاریخ ایران زمین ، « مجله آرامش-شهریور1393-شماره17 » ، « مجله آرامش-مهر93-شماره18» ، مجله آرامش-فروردین1393-شماره دوازدهم ، مجله آرامش-خرداد1392-شماره چهارم ، مجله آرامش-خرداد1393-شماره چهاردهم ، مجله آرامش-اردیبهشت1393-شماره سیزدهم ، رضاشاه ، مجله آرامش-مهر1392-شماره هشتم ، مناسبتها ، (مجله آرامش-تیر1393-شماره 15) ، «{دوره جدید،ش2،اردیبهشت1395}» ، مجله آرامش-تیر1392-شماره پنجم ، قرآن ، آزادی و حقوق بشر ، اخلاق در قرآن ، اخلاق در قرآن ، قرآن ، آزادی و حقوق بشر ، تاریخ ایران زمین ، پهلوی اول ، رضاشاه ، « {دوره جدید،ش11،اسفند 1395خورشیدی} » ، « {دوره جدید،ش7،مهر 1395} » ، « { ش23 ، اسفند ماه 1397خورشیدی } » ، مجله آرامش-مرداد1392-شماره ششم ، تاریخ معاصر ایران ، تاریخ عصر پهلوی ، شبه مدرنیته مستبدانه ، مجله آرامش-اردیبهشت92-شماره سوم ، « {ش17-بهمن1396خورشیدی} » ، « مجله آرامش-آذر93-شماره19» ، پهلوی اول ، رضاشاه ، پهلویها ، رضاخان ، پاسخ به سوالات و شبهات قرآنی ، آیاتی از کتاب نور و روشنایی ، «مجله آرامش-مرداد1393-شماره16» ، « {ش16-آذر1396خورشیدی} » ، « {دوره جدید،ش9،دی1395} » ، « {دوره جدید،ش10،بهمن 1395خورشیدی} » ، « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } ، « { ش22 ، بهمن ماه1397خورشیدی } » ، « {جدید-ش14-خرداد96ش} » ، « { ش20- تیرماه1397خورشیدی } » ، روان شناسی،روان درمانی اگزیستانسیال ، مناسبتهای ملی و میهنی ، ویروس کرونا؟! ، مناسبتهای ملی و دینی ، تبریک و تهنیت دوستانه... ، رضاشاه ، پهلوی اول ، سرگرمی ، عکسهای یادگاری ، فال روزانه ، « { ش 29 ، فروردین 1399خورشیدی } » ، #مهسا_امینی ، #نیکا_شاکرمی ، #مهسا_امینی،#ژینا_امینی ، « {جدید،ش13،اردیبهشت1396خورشیدی} » ، « مجله آرامش-بهمن93-شماره20 » ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی ، «{دوره جدید،ش3،خرداد1395}» ، «{دوره جدید،ش5،مرداد 1395}» ، تاریخ تحلیلی ایران زمین ، تاریخ تحلیلی ایران ما ، توحید و رهایی ، توحید،عرفان،رهایی ، جملات زندگی ساز ، خسرو گلسرخی ، دکتر شفیعی کدکنی ، دکتر علی شریعتی،هیهات مناالذله ، دکتر محمد مصدق ، دکترشفیعی کدکنی ، رضاخان ، تاریخ دوران پهلوی ، تاریخ زندان، پهلویها، پهلوی دوم ، پهلویها ، پیام توحید و رهایی ، آرامش ، آرامش جسم و روان ، آرامش و زندگی ، احمدشاملو ، اخبارروانشناسی و روانپزشکی ، اختلالات خواب ، پرتوی از قرآن حکیم ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی » ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی} » ، « {دوره جدید،ش8/ 30آذر95خورشیدی} » ، « {ش15-تیرماه1396خورشیدی} » ، « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } » ، « { ش25 ، اردیبهشت 1398خورشیدی } » ، « { ش26 ، مرداد1398خورشیدی } » ، « { ش 28 ، آبان ماه 1398خورشیدی } » ، « { ش 28 ، دی ماه 1398خورشیدی } » ، #مهسا_امینی ، « { ش20- مرداد ماه1397خورشیدی } » ، فال روزانه حافظ ، فال ، شعر و زندگی ، رضاشاه ، پهلوی اول ، ، روان درمانی اگزیستانسیال ، روان شناسی ، تسلیت ، روزها و یادها ، گفتگو و مصاحبه ، محمدرضاشاه پهلوی ، مجله آرامش-شهریور1392-شماره هفتم ، مناسبتهای ملی و مذهبی ، مناسبتها، مناسبتهای ملی و مذهبی ، مناسبتهای ملی و باستانی ، مشاوره و روانشناسی ، رهایی از اعتیاد ، مطالب دینی و اعتقادی ، مطالب روانشناسی ، مقالات جامعه شناسی ، کلمات راهگشاء و طلایی ، هنر و ادبیات متعهد ایران ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :65
بازدید دیروز :183
کل بازدید :485641
تعداد کل یاداشته ها : 481
103/2/15
9:43 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
aramesh[59]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
« اسفند1391-شماره اول »[32] « فروردین1392-شماره دوم »[11] « اردیبهشت1392-شماره سوم »[4] خرداد1392-شماره چهارم[10] « تیر1392-شماره پنجم »[7] « مرداد1392-شماره ششم »[6] « شهریور1392-شماره هفتم »[1] « مهر1392-شماره هشتم »[8] « آبان1392-شماره نهم »[107] « بهمن1392-شماره دهم »[66] « اسفند1392-شماره یازدهم »[26] « فروردین1393-شماره دوازدهم »[10] « اردیبهشت1393-شماره سیزدهم »[9] « خرداد1393-شماره چهاردهم »[9] « مجله آرامش-تیر1393-شماره 15 »[7] « مجله آرامش-مرداد1393-شماره 16 »[3] « مجله آرامش-شهریور1393-شماره 17 »[11] « مجله آرامش-مهر93-شماره18»[13] « مجله آرامش-آذر93-شماره19»[5] « مجله آرامش-بهمن93-شماره20 »[4] «{دوره جدید،ش1،فروردین1395}»[45] «{دوره جدید،ش2،اردیبهشت1395}»[7] «{دوره جدید،ش3،خرداد1395}»[2] «{دوره جدید،ش4،تیرماه 1395}»[19] «{دوره جدید،ش5،مرداد 1395}»[2] «{دوره جدید،ش6،شهریور 1395}»[21] « {دوره جدید،ش7،مهر 1395} »[5] « {دوره جدید،ش8/ 30آذر95خورشیدی} »[1] « {دوره جدید،ش9،دی 1395} »[2] « {دوره جدید،ش10،بهمن1395} »[4] « {دوره جدید،ش11،اسفند1395} »[6] « {د ج،ش12،فروردین ماه1396خورشیدی} »[36] « {جدید،ش13،اردیبهشت1396خورشیدی} »[2] « {جدید-ش14-خرداد96ش} »[3] « {ش15-تیرماه1396خورشیدی} »[1] « {ش16-آذر1396خورشیدی} »[3] « {ش17-بهمن1396خورشیدی} »[4] « {ش۱۸-اسفند1396خورشیدی} »[16] « {ش19-اردیبهشت ماه1397خ»[4] « { ش20- تیرماه1397خورشیدی } »[3] « { ش21- مرداد ماه1397خورشیدی } »[1] « { ش22 ، بهمن ماه1397خورشیدی } »[2] « { ش23 ، اسفند ماه 1397خورشیدی } »[6] « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } »[4] « { ش25 ، اردیبهشت1398خورشیدی } »[1] « { ش26 ، مرداد1398خورشیدی } »[1] « { ش27 ، شهریورماه1398خورشیدی } »[17] « { ش 28 ، آبان ماه 1398خورشیدی } »[1] « { ش 29 ، دی ماه 1398خورشیدی } »[1] « { ش 30 ، فروردین 1399خورشیدی } »[7] « { ش 31 ، اردیبهشت 1399خورشیدی } »[2] 《 ش32-شهریور 1399خورشیدی 》[1] 《 ش33-مهر 1399خورشیدی 》[1] 《 ش34-آبان 1399خورشیدی 》[4] 《 ش35- آذر 1399خورشیدی 》[2] « ش36 ، اسفند 1399خورشیدی »[1] « شماره37، فروردین1400خورشیدی »[18] « شماره 38،اردیبهشت1400خورشیدی »[32] « شماره 39، خرداد 1400خورشیدی »[1] « شماره 40 ، مردادماه 1400خورشیدی »[3] « شماره 41 ، شهریور 1400خورشیدی »[3] « شماره 42 ، آبان ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره 43 ، دی ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره44 ، بهمن ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره45 ، فروردین 1401خورشیدی »[1] « شماره46 ، خرداد ماه 1401خورشیدی »[5] « شماره47 ، مرداد ماه 1401خورشیدی »[2] « شماره48 ، شهریورِ1401خورشیدی »[6] « شماره49 ، مهرماه1401خورشیدی »[2] «شماره50،اسفندماه1401خورشیدی»[9] «شماره51،فروردین1402خورشیدی»[3] «شماره52،اردیبهشت1402خورشیدی»[1] «شماره53،خرداد1402خورشیدی»[7] «شماره54تیرماهِ1402خورشیدی»[3] «شماره55مرداد1402خورشیدی»[2] مرداد 2[1] آبان 2[2] آذر 2[4]
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
مجله آرامش یا صاحب الزمان (عج) « تارنمای شخصی مهدی گل محمدی » پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی) پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani قاصدک جاده های مه آلود قیدار شهر جد پیامبراسلام هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir ) مجله پیام توحید مهندس محی الدین اله دادی بلوچستان نشریه حضور مسیر عرشیان تراوشات یک ذهن زیبا پاتوق دوستان غزل عشق کلینیک تخصصی پوست و تناسب اندام-ایده آل بابای آسمانی محمد قدرتی یه دختره تنها شاه تورنیوز Note Heart غزلیات محسن نصیری(هامون) ... یاس ... wanted دفتر احسان رویابین تینا!!!! عرفان وادب کاروجدان allah is my lord منتظر باران فرهنگی بهار عشق شناخت کافی ღای دریغاღ خط خطی ها عدالت جویان نسل بیدار سینا حاج زاده HADAFE SORKH ghamzade رویایی زندگی کردن... جامع ترین وبلاگ خبری مقاله های تربیتی ارتــــش ســــرخ///AK زازران ♥®♥شایگان خواندنی های ایران جهان دانشجو دانشجوی میکروبیولوژی 91 دانشگاه آزاد اشکذر آسمان آبی پنجره ای رو به باغ مجله پارسی نامه سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ مجله الکترونیکی گوناگون مجله جهان داستان آموزش زبان دات کام مجاز نیوز طب سنتی خبرگزاری آریا تارنمای مهدی گل محمدی-2 سرزمین عجایب-برترین ترفندهای وب آموزش بورس

شبه مدرنیته مستبدانه-3

‍ ‍
ترقی و مدرنیزاسیون در ایران ، نکته های ظریف و کوچک-قسمت سوم-3




توجه : جرقه اولیه ذهنی نگارش این مقاله توسط مولف ، بعد از دیدن یک #کلیپ کوتاهی از تهران سال 1312خورشیدی ، دورانِ #رضا_شاه ، زده شد ، و در نتیجه این مقاله به نگارش درآمد.

6- به‌صورت تیتر وار یک سری خدماتی که در منابع تاریخی به دوران ناصرالدین شاه و صدراعظم و وزرای خردمندش مانند امیرکبیر و علیقلی میرزا اعتضاد السلطنه نسبت میدهند ، میپردازیم :

ساخت اولین مدرسه‌ ایران

اولین پادشاه سفرکرده ایران به اروپا

تأسیس شورای دولت و شش وزارتخانه.

تأسیس عدلیه اعظم و دیوان مظالم.

ضرب نخستین سکه نوین.

تأسیس نخستین بانک در ایران
چاپ اولین اسکناس
چاپ اولین تمبر
ارسال نخستین تلگراف در ایران
ایجاد اولین خیابان مدرن
تأسیس اولین موزه ملی
تأسیس اولین باغ‌وحش
ساخت اولین عمارت 5 طبقه
اولین ساعت ایران
اولین قطار ایران
نخستین مجسمه شهری ایران
نخستین کارخانه صنعتی ایران
نخستین عکاس‌خانه ایران
اولین عکس‌برداری و اولین پادشاه عکاس.
ایجاد مدارس جدید بجای مکتب خانه در زمان ناصرالدین‌شاه.
ایجاد بلدیه ( شهرداری) در زمان ناصرالدین‌شاه و ...

منبع : دوران قاجار بدون عینک پهلوی.


7- ایجاد آموزش عالی و یا همان دانشگاه در ایران ، در زمان ناصرالدین‌شاه :
تأسیس دارالفنون توسط امیر کبیر

سردار عباس میرزا  در دوران فتحعلی شاه  ، در پُست نایب السلطنه  اولین بار تعدادی دانشجوی بورسیه را جهت تحصیلات به اروپا اعزام داشت.

در سال1811بود که ایران نخستین دانشجوی خود را به خارج از کشور اعزام داشت. این رقم در سال1930میلادی در دوران رضاشاه فراتر از 1500دانشجو بود.

نکته بسیار مهم این میباشد که ، دانشگاه تهران اولین دانشگاه ایران نیست،
بلکه حاصل ادغام و تجمیع چند مدرسه عالی موجود در دوران قاجاریه بود.

  دانشگاه تهران که در دوران پادشاهی رضاشاه افتتاح شد ؛
اولین مرکز عالی بود ، که نام دانشگاه ، دقت کنید فقط نام دانشگاه برای آن انتخاب شد.
قبل آن دانشگاه‌هایی به نام موسسه مدارس عالی و ... در ایران بود ،
ولی نام دانشگاه با تأسیس دانشگاه تهران ابداع و همگانی شد.

ادغام مؤسسات عالی زیر موجب افتتاح دانشگاهی به نام دانشگاه تهران شد :

با ادغام کردن دارالفنون،
مدرسه علوم سیاسی،
مدرسه طب،
مدرسه عالی فلاحت و صنایع روستایی،
مدرسه فلاحت مظفر (اولین مدرسه کشاورزی در ایران)،
مدرسه صنایع و هنر (تأسیس توسط کمال‌الملک)،
مدرسه عالی معماری،
مدرسه عالی حقوق،
و چند مرکز آموزش عالی دیگر تهران دایر گشت.


منبع :
1-تاریخ معاصر ایران در دوره قاجار-انتشارات بدرقه جاویدان- استاد محمود حکیمی.

2- دوران قاجار بدون عینک پهلوی-م.ب


8- تاسیس سازمان ثبت احوال و سازمان ثبت اسناد جدیدتر و مدرن تر در دوران پادشاهی رضاشاه.


9- ایجاد امنیت عمومی در دوره رضاشاه  ، متاسفانه با نادیده گرفتن امنیت اقتصادی و اجتماعی مردم با غصب اموال ملت توسط سازمان املاک شاهنشاهی و دستگیری ، زندانی نمودن ، شکنجه و اعدامِ آزادیخواهان و دگر اندیشان وطن دوست؛
و  اعضای احزاب و گروهها و اتحادیه های کارگری و جمعیت زنان آزاده و ...توام شد.

اجرای قانون نظام وظیفه اجباری در تمام نقاط کشور (مصوب 1304).

تاسیس راه آهن شمال جنوب ایران ، با بودجه داخلی بر سر مالیات های قند و شکر از مردم.

دولت بریتانیا از‌‌ همان ابتدا اعتقاد داشت که این خط‌‌ آهن از شمال به جنوب کشیده شود، تا بتواند جهت حمله احتمالی به روسیه و سپس شوروی پس از انقلاب اکتبر 1917 استفاده شود.
در جنگ جهانی دوم با حمله هیتلر به شوروی،و با اتحاد دو کشور متخاصم شوروی و انگلیس،ایران درشهریور20 اشغال شد.

راه‌آهن جنوب به شمال که در آن زمان هم‌مرز با شوروی بود شاید از جنبه نظامی مهم‌تر از جنبه‌های تجاری بوده باشد. چنان‌که رضاشاه خطاب به مأمور تبعید خود یعنی سر کلار مونت اسکراین می‌گوید: «شما می‌گویید که به ایران به عنوان یک کانال ارتباطی جهت حمل تجهیزات جنگی مثل تانک و توپ به شوروی احتیاج داشتید. بسیار خوب ولی اگر به جای انجام عملیات اسفبار در مملکت،‌ قبلاً‌ مرا از موضوع مطلع می‌کردید من می‌توانستم تمام راه‌آهن سراسری ایران را در اختیارتان بگذارم». دکتر مصدق که یکی از مخالفان احداث ‌راه‌آهن جنوب به شمال بود به جنبه‌های اقتصادی و نظامی آن اشاره می‌کند:
«برای ایجاد راه دو خط بیشتر نیست،  آنکه ترانزیت بین‌المللی دارد ما را به بهشت می‌برد و راهی که به‌منظور سوق‌الجیشی ساخته می‌شود ما را به جهنم و علت بدبختی‌های ما هم در جنگ بین‌الملل دوم همین راهی بود که اعلیحضرت فقید ساخته بود».
(فرهاد رستمی،‌ پهلوی‌ها، تهران،‌ مؤسسه مطالعات تایرخ معاصر ایران،‌ 1387، ج 1. صص 31 ـ 32.)


10- ساخت اولین فرودگاه مهم در کشور بنام فرودگاه مهر آباد در سال 1318خورشیدی و...

به قلم : #مهدی_گلمحمدی


ادامه دارد.

  

ترقی و مدرنیزاسیون در ایران ، نکته های ظریف و کوچک-قسمت دوم-2

#مدرنیسم_مستبدانه - قسمت دوم-2


با توجه به دیدگاههای پژوهشگران داخلی و خارجی در پیرامون تحولات سیاسی و اجتماعی کشورمان ؛

ایران بعد از کودتای سوم اسفند 1299ش، از دوران فئودالی و نیمه استعماری ، به دوران بورژوا ملاک در عصر رضاشاهی تبدیل میشود.



طرح ایجاد یک ارتش نوین و تشکیل شدن حاکمیت مرکز گرا ، از سالها قبل تر از کودتای سوم اسفند1299 ؛

در مجالس شورای ملی بعد از انقلاب مشروطیت مطرح بود ، که نهایتاً توسط یک سری عوامل موجود دوران پادشاهی رضاشاه ، جامعه عمل کامل پوشید. 


با یک مثال عینی مطالب مطرح شده را روشن تر میکنیم.

  بعد پایان جنگ ، در دهه 1370 در دوران قدرت سیاسی تکنوکراتها ، دهها مورد جاده سازی ، سدسازی و ساختن دهها تونل و کارخانه های صنعتی و.... تاسیس شد ، و به غالب منازل مردم در شهرها و روستاهای کشورمان تلفن ، آب و گاز لوله کشی شده به جای نفت و بخاری ارج و ...آمد.


سالها بعدتر در دوران ریاست احمدی نژاد بر قوه مجریه کشور ، انواع کامپیوترها و تلفن همراه نوین ، تلفن ایرانسل و... از ابزار آلات تکنولوژی و پیشرفتهای جدید جهانی ، از کشورهای خارجی اروپایی و...مانند اکثر کشورهای همسایه و جهان ، وارد وطن ما نیز شد.


در واقع به تعابیر محققان و دست اندرکاران اقتصادی جهان ، اینک دنیا با طرحهای دول قدرتمند و تاثیرگذار،

فارغ از هر بدی و خوبی روشها و  راهکارهای آنها همچون شیوع فرهنگ غلط مصرف گرایی صرف ، تجملگرایی ، شیوع سیستم سرمایه داری و ... ، ظاهراً تبدیل به یک دهکده ای جهانی شده است.


به همین دلیل این از نتایج و دستاوردهای پیشرفتهای تکنولوژی و صنعت جهانی ، خواه و ناخواه ،

به وطن ما نیز سرازیر گشت ، و در بین آحاد ملت همه گیر و گسترده شد.


آیا ما اینک مثلاً میتوانیم ، بخشی یا تمامی اعتبار و کردیت( credit ) ؛

آن ساخت و سازهای جاده ها ، تونلها ، راه آهن و ... بصورت واقعی ،

تا رشد بادکنکی ، ظاهری و روبنایی اقتصادی در دوران رضا شاه را تنها و منحصراً تنها به او نسبت دهیم؟ -1


و یا این نکات زیر را در نظر بگیریم که ،

در فرایند یک پروسه ترقی و سازندگی اقتصادی در هر کشوری ، به عوامل و دلایل گوناگونی میتواند مرتبط و متصل باشد :

از جمله ارتباطات فرهنگی ، سیاسی ؛

 و تبادلات و واردات و صادرات اقتصادی ما بین کشورها بر فرهنگ ، اقتصاد و سیاست کشورهای دیگر ، خواه ناخواه تاثیرات بلافصلی دارد. 


 وقتی روابط و مناسبتهای اقتصادی و ...در کشوری مثل ایران ، از دوران فئودالی و نیمه استعماری به دوران بورژوا ملاک قدم میگذارد ، و با کشورهای صنعتی و پیشرفته آن روزگار نظیر آلمان و انگلیس و ...و ایجاد روابط اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی در پیش میگیرد ، به صورت مستقیم و غیر مستقیم ، بی آنکه حاکمان و دولتیان بخواهند ، مسائلی نظیر حق و حقوق انسانی ، ساخت و ساز کارخانجات کوچک و بزرگ و....و انواع امکانات مادی دنیای جدید وارد کشورهای دوست میگردد ، و بر روی فکر و فرهنگ و روبط ما بین ملت و دولت ، و حتی روابط و مناسبات ما بین انسانها اثرگذار میباشد.


 از سویی دیگر ، یا انواع ساخت و ساز آسمان خراشها همچون برج میلادها و واردات اتوموبیلهای گران قیمت خارجی از شرق و غرب عالم ، و سرازیر شدن تلفنهای رنگارنگ همراه ، ماهواره ، تبلت و لپ تابهای مختلف با کارایی مهندسی و اجرایی بسیار بالا و ...در سالهای پایانی قرن بیستم ، یعنی دو سال پایانی دهه60 و بخصوص در دو دهه 70 و 80شمسی ، تنها و تنها مربوط به ریاستهای قوه مجریه آن روزگار ، که به دوران به اصطلاح سازندگی و اصلاحات معروف شده بود ، میباشد؟


با توجه به مثالهای عینی و واقعی بالا ،میتوان چنین نتیجه گرفت :

 تمامی دستاوردهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و ... دنیای صنعتی و مدرن دیروزی و امروزی ، که به کشورهای شرقی همچون کشور مان ایران زمین زیبا روانه گشت ، محصول تلاش جمعی انسانهای خردمندِ دنیای متمدن بود ؛

که صد البته در این میان محققان ، دانشمندان ، مهندسان ، مخترعان ، نویسندگان و اهل خرد و دانش ایرانی ، در شکل گیری و تحقق این همه آثار مثبت تمدن ، تجدد و ترقی علمی،صنعتی و تکنولوژی جهانی ، سهیم و تاثیرگذار میباشند.


در قسمت زیر به نمونه هایی از پیشرفتهای جهانی که در این یک قرن و نیم تاریخ وارد کشورمان شد ، و در عرصه های علمی ، صنعتی ، نظامی ، اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی تاثیر بلافصلی داشت ، یک اشاره ای مختصر ، فشرده و گذرا می کنیم :


1-  آسفالت جاده ها ، تاسیس  کارخانجات نساجی ، تاسیس پل ورسک ، شروع به کار رادیو تهران در سال1319 ،

و ساخت و ساز مراکز فرهنگی و آموزشی در دوران رضاشاه ؛


2- تاسیس دارالفنون با اساتید خارجی و تدریس رشته های طب ، مهندسی ، ریاضیات ، ارتش نوین( بنیچه ) و ....در عصر ناصرالدین شاه با همت و بنیانگذاری سردار ترقی و سازندگی امیر کبیر ؛


3- آمدن دوربین عکاسی ، تاسیس برخی کارخانجات جدید ،  انواع مسلسل و سلاحهای جدید خریداری شده در دوران مظفر الدین شاه به ایران ؛


4- تشکیل مجلس شورای ملی ، عدالتخانه مدرن ، ثبت احوال ، تاسیس مدرسه عالی علوم سیاسی ، مدرسه عالی حقوق( استادان برای دانش طلبان آن روز در رشته های حقوق وعلوم سیاسی تدریس میکردند ) ،

و در واقع موسسه های آموزشی عالی مختلف بعد از انقلاب مشروطه تاسیس و آغاز به کار نمود.


5- ورود مدرنیته و ترقی علمی و صنعتی جهانی در دنیای بعد از انقلاب مشروطیت ایران ، بخصوص در نقطه اوج آن پیشرفتها ، در دوران تنها پادشاه مشروطه خواه و تاحدود زیادی دموکرات و قانونگرا برخلاف پدر دیکتاتور و مستبدش ، یعنی سلطان احمد شاه قاجار ؛ همچون آزادی احزاب ، آزادی بیان ، نشر و گسترش نشریه جات و روزنامه های فروان با رویکرد عدالتخواهانه و آزادیخواهانه ، ساخت و ساز مدارس و موسسه های علمی ، کارخانجات و....

( منبع : کتاب گنج شایگان -جمالزاده )


پی نوشته :

1-اگر چه باید این نکته را فراموش نکرد که بعد از انقلاب مشروطیت ، پادشاه فقط سلطنت می کرد و نه دخالت.

در واقع کارهای اجرایی و سازندگی

بر اساس قوانین مشروطه مربوط به دولت ، نخست وزیر و نمایندگان مجلس شورای ملی میباشد، و شاه تنها توشیح کننده و امضاء کننده مصوبات مجلس و نخست وزیر منتخب شده و کارهای تشریفاتی میباشد و بس.



#پهلوی_اول 

#تاریخ_عصرپهلوی 

 #تاریخ_معاصر_ایران

به قلم : #مهدی گلمحمدی

ادامه دارد.


  

 ترقی و مدرنیزاسیون در ایران ، نکته های ظریف و کوچک-قست اول

چند روز قبل یک #کلیپِ کوتاه 6 دقیقه ای ، از ایران سال 1312خورشیدی را مشاهده نمودم ، که میتوان نکاتی خاصی را در پیرامون آن بیان کرد. 


در آن فیلم کوتاهی که دیدم ، مناظری از زندگانی مردم کوچه بازار ، آسفالت کردن خیابان لاله زار تهران ، و تصاویری از خیابان شاه آباد ، کافه پارس ، میدان توپخانه ، خیابان مولوی، بازار بزرگ و ماشین دودی را نشان میداد.

توجه : نمایش تصویری از ماشین دودی ، الاغ و اسب و کالسکه ، در واقع یک زندگانی ساده و بسیار معمولی مردم را در آن مقطع زمانی از شهر تهران را در اختیار بیننده کنجکاو و پرسشگر قرار میدهد.

 


البته ناگفته نماند که صرف یک سری تغییرات ظاهری و روبنایی ، از جمله  ساخت و سازهای کوچک و بزرگ با معماریهای اروپایی که غالباً در شهر تهران به عنوان مرکز حکومت وقت و پایتخت ایران ، دلیل اصولی و قاطعی از دستیابی به تجدد و یک رشد و ترقی و توسعه راستین و واقعی  نمیشود.


بلکه  برای دستیابی به رشد ، ترقی و مدرنیزه شدن اصولی در همه جهات  ، در کشورهای جهان سومی چون کشور ما ،
باید توامان و همزمان از پیشرفت متوازن ، هدفمند ، منظم و سیستماتیکِ توسعه اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی در کنار  همدیگر بهره کافی و وافی را برد.
یک توسعه سطحی گرا و ظاهرگرا مانند توجه خاص به یک تغییر ناقص و یا رشد بادکنکی ساختمانها ، و ساخت شرکتهای تجاری به افراد سرمایه دارشده نوکیسه نظامی و سیاسی وابسته به دولت و دربار در این نوع اقتصاد بیمار را تنها و تنها میتوان در راستای یک اقتصاد روبنایی و ظاهرگرا و سطحی تقسیم بندی نمود.

 

 

  خرید و تاسیس کارخانجات نساجی و غیره غالباً از کشور آلمان که جزو صنایع مادر نمیباشد ، و ساخت و ساز پلها و تونلها ، تجمیع شش مدرسه علمی دوران قاجار ، دخالت مستبدانه در نوع کلاه و پوشش مردان و زنان این مملکت بدون دادن حق رای به زنان ،

با انجام تبلیغات پُر طمطراق و غلوآمیز توسط نهاد ارتش و دولت بی اختیار تحت امر شاه ، که هیچگاه به تمدن و  ترقی نوگرایانه ریشه دار و اصولی نرسید را با تبلیغات پرسر و صدا همراه با پروپاگاندا ساختن آن دستاوردهای سطحی و بی پشتوانه ملی و مردمی به  پادشاه ایران ساز! را ، در بهترین حالت میتوانیم با کمی تساهل و تسامح نامِ شبه مدرنیسم ، تجدد آمرانه و یا مدرنیسم نمایی کاذب در غالب یک نژاد پرستی و شووینیسم عریان باستان گرایانه بنامیم.

 

 

از این رو برخی نویسندگان بخاطر این  عدم رشد همزمان ، هماهنگ ، متوازن و همه جانبه توسعه سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی نام توسعه و تجدد آمرانه ، مدرن نمایی کاذب ، شبه مدرنیسم و ....را به آن اطلاق میکنند.

( محققان و نویسندگانی چون اتابکی ، طبری، آبراهامیان ، دکتر کاتوزیان و ... )

 

 

 آزادی و دموکراسی آرام و تدریجی بعد از انقلاب بزرگ مشروطیت که بصورت آزمون و خطا آغاز شده بود ؛ گرفتار کودتای سوم اسفند1299 شد ، و شور بختانه آن همه عشق و امید که از آن انقلاب بزرگ  شکل گرفته بود ، گرفتار پنجه خونین دیکتاتوری و استبداد سلطنتی ، درباری و پلیسی شدند.

 

 در آن فصل جدیدی که بعد از کودتای سوم حوت با همیاری بخشی از نیروهای نظامی و استعماری انگلیس در وطنمان شکل گرفت ،  شاه کودتاگر و دیکتاتور نوین ، تمامی دستاوردهای بسیار انقلاب مشروطیت ایران ،

را برباد داد.

از سلسله نتایج مثبت انقلاب مشروطیت عبارتند از :

1- کوتاه کردن قدرت مطلقه پادشاه.

2- مشروط نمودن و سرفرود آوردن پادشاه در مقابل قوانین منتخب مردم در مجلس شورای ملی.

3- تاسیس عدالتخانه مستقل.

4- تمرین ‌و یادگیری یک دیالوگ و گفتگو و ایجاد دموکراسی و جمع محوری به صورت آزمون و خطا.

5- تفکیک قوا ، آزادی مطبوعات و....که در حکومت سلطنت مشروطه ، سلطان مقید به  ،قوانین شده و طبق همان اصول ، فقط و فقط میتواند سلطنت کند و نه دخالت.

اما بعد از کودتای سوم اسفند 1299شمسی ،

شاهد به محاق رفتن همه آزادیها و دستاورهای مثبت مشروطیت ایران بودیم.

 

 

متاسفانه پهلوی اول سیاست ورزی با اهداف و عملکردهای غالباً منفی و منفعت طلبانه صرف ، همراه با فریب بخشی از نیروها و گروههای روشنفکر ملی ، دموکرات ، لیبرال ، سوسیالیستی ، و حتی بخشی از افراد مذهبی و علمای مسلمانان نجف و قم ،

تا همکاری با تکنوکراتهای تحصیل کرده ، مانند تیمور تاش ، علی اکبر داور ، نصرت الله فیروز ، سردار اسعد بختیاری ، فروغی ، سید عبدالحسین دیبا ، فرج الله بهرامی کتاب نویس رضاشاه ، زین العابدین رهنما و برادرش تجدد و .... ، که در مقابل دیکتاتور خونریز کرنش کردند ، به خاطر سوء ظن ، قساوت ، تک تازیهای سیاسی و طمعکاری که از خصایص هر پادشاه مستبد فردگرایی میباشد ،  گرفتار سرپنجه آلوده و خونبارِ شکنجه ، اعدام ، تزریق آمپول هوا ، تبعید و حصر خانگی و یا سر به نیست شدن گشتند.

  مولف این سطور چنین می اندیشد که شاید برخی از آن پشتیبانان دیکتاتور وقت گمان میکردند ، با یک شاه قَدر قُدرت و قوی شوکت میتوان ایرانی پیشرفته و مترقی ساخت.

در صورتی که شاید مردم با وجود دیکتاتوری و استبداد درباری و سلطنتی به لقمه نانی و یا ساخت و سازِ چند پل و تونل و راه آهن و یک اقتصاد روبنایی با یک رشد بادکنکی علی الخصوص در شهرهای بزرگ نظیر تهران ،

و نه شهرها ، روستاها و استانهایی دور از مرکز و پایتخت همچون کرمانشاهان ،  لرستان ، ایلام ، کردستان ، سیستان و بلوچستان و ....دست یافت.

اما هرگز نمیتوان یک توسعه و تجدد متوازن و راستین که راهی مستقیم بسوی قانون گرایی ، مردم سالاری ،  عدالت اجتماعی و یک پیشرفت و ترقی متمدنانه و اصولی رسید.

 

زیرا اساساً سیستم سلطنت موروثی فردگرا و مستبدانه پهلوی اول که به ویژه در دهه دوم سلطنتش ، مخالفتی  ریشه ای با تمامی دستاوردهای انقلاب مشروطه را برگزید ،

و در نقش کودتاگر و یک قزاق کم سواد که دارای یک هوش خیابانی ، اما غیر ملی و مردمی بود ، همه مسائل سیاسی و اجتماعی و .... را از  تنها و تنها از سوراخ کوچک و مکسگ تفنگ خود می دید و در نتیجه دستور سرکوب و خشونت ملیتها را میدهد.

  پهلوی اول که مسیرکودتا ، دیکتاتوری تا استبداد را ماهرانه و صد البته مکارانه طی نمود.

وی نه تنها سلطنت نمی کرد ، بلکه در تمامی نهادهای اجرایی ، قضایی و مقننه و حتی در نوع پوشش مردانه و زنانه که امری  خصوصی و شخصی بود ، یک دخالت تام و تمام می کرد.

او تا آنجا جلو رفت که نام مجلس شورای ملی ایران را طویله خواند ، و حتی برخلاف شعارهای آنچنانی در مورد ایجاد امنیت ملی ، مردم حتی از امنیت مالکیت خصوصی و اقتصادی و سیاسی تا حد زیادی بی بهره بودند.

 

احمد کسروی در مورد نقش منفی رضاشاه

از جمله مینویسد :

[ ....شاه بدیهایی نیز داشت و یکی از آنها از میان بردن مشروطه بود.

در زمان او مشروطه از بین رفت و قوانین از کار افتاد و چاپلوسی و پستی میان مردم رواج گرفت و این گناه کوچکی نبود........ما نیک میدانیم که چون رضاشاه به روی کار آمد ، اصول دیکتاتوری را پیش گرفت و بسیاری از قانون ها را از میان برد.

نخست قانون انتخابات را از میان برد ، که نمایندگان را خود دولت برمیگزید.سپس قوانین دایر به بازداشت و زندان را از میان برد که شاه هر که را میخواست دستور بازداشت و زندان می داد..... ]  

منبع : کتاب دژخیمان عصر طلایی( پزشک احمدی -سرپاس مختاری- صفحات 208 و 210 ) ؛ به نقل از روزنامه پرچم-شماره 168- سال یکم -شنبه 24مردادماه 1321خورشیدی.

 

 

در اینجا به گوشه ای از عملکردهای پهلوی اول که گام به گام بعد کوتای سوم حوت 1299خ ، با کودتای حسابگرانه تاج سلطنت را بر سر نهاد ، اشاره ای فشرده و گذرا میکنیم :

1- ممنوعیت آزادی مطبوعات آزاد ، آزادی قلم ، آزادی بیان و پس از بیان.

 

2- بستن دهها روزنامه نشریه جات باقی مانده از انقلاب مشروطه .

 

3- ممنوعیت هر گونه  آزادی اجتماعات، تخته کردن و بستن درهای همه انجمنها ، جمعیتها ، احزاب و گروهها و افرد منفرد ملی گرا ، دموکرات ، لیبرال دموکرات  ، چپ گرای رادیکال ، سوسیالیست و ......

4- غیر قانونی نمودن و قلع و قمع کردن انواع اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری.

 

5- دستگیری و زندانی نمودن زنان آزایخواه و تعطیلی همه جمعیتهای فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی زنان روشنفکر و دگر اندیش ایران پرست.

6- عدم اجرای قانون مشروطیت و بی اعتبار کردن نقش بی بدیل مجلس شورای ملی و طویله خواندن آن نهاد مردمی.

 

7- سرکوب خونین و بمباران مناطق مسکونی در لرستان و بلوچستان به بهانه تخت قاپو کردن عشایر و ....با کمک هواپیماهای استعمار انگلیس.

8- ایجاد یک جو خفقان آلود و پلیسی در کشور ، و کشتار ددمنشانه و بی رحمانه ، همه قیامهای بر حق عدالتخواهانه ، آزادی طلبانه و ضد فساد اداری ، افزایش مالیاتها و دزدیها دولتی برخی از درجه داران رژیم فردگرا و قدرت طلب سلطنتی نوین.

9- سرکوب و، زندانی نمودن ، شکنجه و اعدام  آزادیخواهان مشروطه خواه و ملیونِ ضد استعمار ، ضد استبداد ، ضد استثمار و ضد ارتجاع دربار و سلطنت مردم ستیز.

 

 

10- شهادت و سر بریدن افرادی همچون کلنل پسیانها ، میرزاکوچک خان جنگلی ها ، و یا تبعید، زندان ، شکنجه ، تیرباران ، دار کشیدن و سربه نیست کردن افرادی همچون :

علی مردان خان بختیاری ها ، دکتر ارانی ها ، جهانسوزها ، ابراهیم مازندرانی ها ، فرخی یزدی ها ، اسماعیل عراقی ها ، میرزاده عشقی ها و آمپول هوا زدن به افراد خودی چون نصرت الدوله فیروزها ، سردار اسعد بختیاریها ، تیمورتاشها ، سید عبدلحسین دیباها ، و یا به خودکشی سوق دادن و مرگ داورها و  سپهسالار تنکابنی ها  و ...

 


11- آزاد نبودن هر گونه تجمعات اعتراضی  مسالمت آمیز و قانونی به سیاستهای غلط و ضدمردمی دولتی.

 

12- ملت ایران به دلیل جو فشار و اختاق ، غصب و غارت اموال بیت المال و املاک و زمینهای ملت ایران با سر نیزه و زندان و کشتار و استبداد پهلوی اول ؛

و عدم رعایت حق و حقوق ملی و شهروندی ، حقوق بشری و همه لوازم دنیای مدرن واقعی که از دستاوردها و لوازم تدریجی انقلاب مشروطیت ایران بود ، شدیداً در رنج و عصیان بودند.


این کلیپ کوتاه در سال1312شمسی فیلمبرداری شده که ، 8سال از آعاز سلطنت پهلوی اول ، و نزدیک13سال بعد از کوتای سوم اسفند1299ش و دوران وزارت جنگ، و نخست وزیری رضاخان سردار سپه و سپس عصر سلطنت رضاشاهی میگذرد.

بیننده در این فیلم کوتاه ،  زنان محجبه و چادری ، روحانیون و میوه فروشان ،
کالسکه رانها و اتوموبیلهای آن عصر را نشان میدهد ، که نشان از یک زندگی بسیار معمولی مردم ایران بود ، فارغ از آن همه سرو صدا و تبلیغات مبنی بر ترقی و مدرن شدن ایران در دوران پدر! ایران نوین! دارد.

 


نکته مهم : پا گذاشتن به دنیای مدرن و ایجاد تغییرات اساسی در آموزش و توسعه سیاسی و اقتصادی و ...در ایران ما ، دقیقاً از دوران سردار عباس میرزا و وزیر توانمندش قائم مقام فراهانی ، سپس امیر کبیر با تشکلیل ارتش نوین و تاسیس دارالفنون و ...شروع شده ، و تا دوران پادشاهی احمدشاه قاجار و رضاشاه امتداد مییابد ؛
همه و همه نشان دهنده این است ، بعد از انقلاب مشروطیت در ایران و دوران رشد شتابنده در اروپا ، مسافرت تجار و دانشجویان به کشورهای خارجی و دریافت انواع مدارک تخصصی در رشته های  حقوق ، پزشکی ، مهندسی معماری و ....مسیر آغاز مدرن شدن و آمدن ابزار و آلات دنیای متمدن به ایران راهموار نمودند.
در واقع آمدن ابزار پیشرفت چون رادیو ، آسفالت خیابانها ، تاسیس مراکز عالی دانشجویی ، تغییر شکل و شمایل ظاهری ساختمانها و معماری جدید، خرید انواع کارخانجات که غالباً جزو صنایع مادر نبودند از آلمان و انگلیس و ....و خلاصه انواع وسایل و ابزار و آلات اقتصادی و توسعه و ساخت مدارس و موسسات آموزشی و درمانی با وسایل و تکنولوژی جدید دنیای متمدن به ایران ، نشان از این دارد که تمامی دنیا در آن عصر به بسوی زیست جدیدی میتاختند ، و ایران هم با توجه به تعییر و تحول در دنیا ، بویژه بعد از انقلاب اکتبر روسیه و سرنگونی روسیه تزاری و ایجاد اتجاد جماهیر شوروی با مرام سوسیالیستی توسط بانی اولیه انقلاب یعنی لنین و تبدیل جهان به دو قدرت شرقی شوروی و غربی انگلیس یا همان بریتانیای کبیر ؛
در ایران از پادشاهی ناصرالدین شاه با همت امیرکبیر و علی الخصوص بعد از انقلاب مشروطیت1285 و ایجاد عدالتخانه و مجلس شورا ، با کوتاه کردن دست سلطه سلطان مطلقه به پادشاه غیر مسئول که تنها حق قانونگذاری را مجلس شورای ملی داشته و مسئول اجرای قوانین دولت منتخب توس مجلس شورای منتخب ملت است و بس.
بعد از کوتای سوم اسفند1299 با توجه به انقلاب اکتبر روسیه و تاثیر این بر کشورهای همسایه ، احتیاج انگلیس به حاکمان قدرتمند و البته اهل همکاری سیاسی با منافع انگلستان استعمارگر و ترس از نفوذ افکار بلشویکی و سوسیالیستی به ایران و در خطر افتادن مستعمره پر منفعتش در هندوستان که آنزمان همسایه ایران ما بود ، بقول آیرونساد یک رژیم دیکتاتوری و نطامی ، با یک حاکم دیکتاتور و مقتدر و ایجاد یک حاکمیت قدرقدرت تمرکز گرا ، که به جای طرف شدن با خانها و اقوام متعدد ایرانی با یک حکومت دیکتاتوری پلیسی منافع خود را به خوبی تامین میکند.
( کتاب خاطرات آیرونساید ، ترجمه قزوینی )

#پهلوی_اول
#تاریخ_عصرپهلوی
#تاریخ_معاصر_ایران


نویسنده مقاله : #مهدی_گلمحمدی


ادامه دارد.


  

هیهات مناالذله

جملات دکتر علی شریعتی در مورد امام حسین (ع)
1- حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود.افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.
2- “… در عجب‌ام از مردمی که،
خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می‌کنند،
و بر حسین‌ی می‌گریند که آزادانه زیست و آزادانه مرد…”
3- حسین, کسی است که به آزادی روح داده و به «بعضی ها» نان.
4- ما داستان کربلا را از روز تاسوعا می دانیم و عصر عاشورا ختمش می کنیم؛ بعد دیگر نمی دانیم چه شد! داستان کربلا, نه از آغاز تاسوعا و یا محرم شروع می شود و نه به عصر عاشورا و اربعین تمام می شود. این است که از دو طرف قیچی اش کردیم و آن را از معنی انداختیم, مثل قلبی که از داخل بدن در بیاوریم, که دیگر قلب نیست. باید قلب را در این سینه و اندام بزرگ بشری و در تسلسل عظیم یک دست تاریخ انسان بگذاریم؛ و آن وقت تپش پیدا می کند و آن وقت خون “حسین”, خون می شود. اما الان از آن ماده تخدیری درست کرده ایم.
5- “… و حسین، وارث آدم، که به بنی‌آدم زیستن داد، و وارث پیامبران بزرگ، که به انسان، “چگونه باید زیست” را آموختند، اکنون آماده است تا، در این روزگار، به فرزندان آدم، “چگونه باید مرد” را بیاموزد!…”
6- حسین (ع) یک درس بزرگ‌تر ازشهادتش به ما داده است و آن نیمه‌تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. مراسم حج را به پایان نمی‌برد تا به همه حج‌گزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ، مؤمنان به سنت ابراهیم، بیاموزد که اگر هدف نباشد، اگر حسین (ع) نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوی است.
7- فتواى حسین این است: آرى! در نتوانستن نیز بایستن هست.
8- مسؤولیت شیعه بودن یعنی چه، مسؤولیت آزاده انسان بودن یعنی چه، باید بداند که در نبرد همیشه تاریخ و همیشه زمان و همه جای زمین ـ که همه صحنه‌ها کربلاست، و همه ماهها محرم و همه روزها عاشورا ـ باید انتخاب کنند: یا خون را، یا پیام را، یا حسین بودن یا زینب بودن را، یا آن‌چنان مردن را، یا این‌چنین ماندن را …
9- این که حسین (ع) فریاد می‌زند:آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟» «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سؤال، ‌سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست.
10- آنان که رفتند، کاری حسینی کردند. آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند، وگرنه یزیدی‌اند.
11- “آنها که تن به هر ذلتى مى ‏دهند تا زنده بمانند، مرده‏ هاى خاموش و پلید تاریخند و ببینید آیا کسانى که سخاوتمندانه با حسین به قتلگاه خویش آمده ‏اند و مرگ خویش را انتخاب کرده ‏اند – در حالى که صدها گریزگاه آبرومندانه براى ماندنشان بود و صدها توجیه شرعى و دینى براى زنده ماندن شان بود – توجیه و تأویل نکرده ‏اند و مرده‏ اند، اینها زنده هستند؟ آیا آنها که براى ماندن‏شان تن به ذلت و پستى، رها کردن حسین و تحمل کردن یزید دادند، کدام هنوز زنده ‏اند؟
حسین وارث آدم
دکتر علی شریعتی

  

قرآن،حقوق بشر و آزادی-13

قرآن ، آزادی ، حقوق بشر-قسمت هجدهم-18
15-تحمل و تقوی رهایی بخش در برابر آزار دگر اندیشان : در سوره آل عمران ، آیه 186 میخوانیم ::
لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا أَذًى کَثِیرًا وَإِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ مسلماً شما در اموال و جان‌های خویش آزمایش خواهید شد و بی‌تردید از کسانی که پیش از شما به آنها کتاب داده شده [=یهودیان و مسیحیان] و نیز از کسانی که شرک ورزیدند، [سخنان] آزار [دهنده] فراوانی خواهید شنید، و [اما] اگر صبر کنید و تقوا پیشه سازید [=تحمّل نمایید و نفس خود را از عکس‌العمل انتقامی باز دارید]، پس بی‌گمان این [تحمّل و تسلّط بر نفس] نشانة اراده [شما] در کارهاست.
نکته ها :: اگر فرموده خداوند یکتا در قرآن حکیم را با رفتارها و عملکردهای گروههای ضد اسلامی و ضد انسانی طالبان ، القاعده ، داعش و .... ، مقایسه کنیم ، به خوبی در می یابیم که تفاوت ره از زمین تا آسمان است ، و آن گروههای فوق الذکر هیچ ارتباط و تناسبی با دین مترقی و آزادیبخش اسلام قرآنی ، محمدی و علوی نداشته ، ندارد و هرگز نخواهد داشت.
بیان دوباره این نکته کاملاً ضروری و مهم است که اساساً مقوله جنگ و تهاجم مسلحانه و تعرض به جان و مال و نوامیس مردم ، موضوعی دیگر است. یا به سخنی دیگر دستورات قرآن در آیات ذکر شده ، تماماً در مورد مشرکان و کافرانی است که به تهاجم فرهنگی و نه تهاجم مسلحانه زده اند.
در برابر تهاجم فرهنگی( توهین و استهزاء آیات خدا ) ، طبق دستور پروردگار عالم ، تنها می توانیم جلسه ای که در آن آیات الهی را به سخره و استهزاء گرفته شده است راترک کنیم. ( پروردگار یکتا)مشابه رهنمود فوق را از موضوع دفاعی( نه تهاجمی ) در عکس العمل نسبت به مخالفین به ترتیب سه گانه ذیل به رسول اکرم( ص ) توصیه کرده است. 1- از کافران و منافقان اطاعت نکن؛ 2- به آزارشان اهمیت مده( آن را واگذار ) ؛ 3-به خدا توکل کن. (منبع : در عرصه اصلاحات ، ص 140)
البته ناگفته نماند اسناد بسیاری در تاریخ اسلام داریم ، که ائمه اطهار( ع) در مساجد که محل تجمع خلق خدا بود ، با افراد زیادی که عقاید گوناگونی همچون اهل نصارا( مسیحیان ) ، یهودیان ، زرتشتیان ، مشرکان ، غالیان ، طبیعیون و بی دینان ، و ....در پیرامون وجود خدا ، خلقت انسان و ... مناظره و گفتگو میکردند. امام جعفر صادق(ع) که مانند پدرش اهل تفکر ، علم و حقوق بود ، و دانشجویان بسیاری را تحت تعیلم و تربیت قرار داد. در واقع پیشوایان و الگوهای دینی ما یعنی همان امامانِ آزاده و علوی، بدون تندی و خشونت با کسانی که با عقاید مختلف مذهبی و غیرآن بودند ، با صبر و حوصله علاوه بر بحث و آموزش علوم آن روزگاران به آن علاقمندان ، مخاطبان را با اسلام راستین آشنا مینمودند ، و حقیقت را از باطل مشخص میکردند.
دگراندیشان و داشتن سعه صدر! ::
16-سوره حجر ، آیات شریفِ 97 و 98 
سوره حجر ::آیه 97
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یَقُـولُونَ و هر آینه ما می‌دانیم که سینه تو از آنچه می‌گویند تنگ می‌شود [=کفرگوئی‌هاشان آزرده‌ات می‌کند].
سوره حجر::آیه98
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَکُن مِّنَ السَّاجِدِینَ پس [برای آرامش یافتن] به ستایش پروردگارت تسبیح کن و از سجده‌کنندگان باش.
17-پروردگار مهربان در سوره هود ، آیه مبارکه 12 ، از اینکه رسول اکرم را بخاطر عدم ایمان آوردن و سوالات گمراه کننده حق پوشان ، بسیار محزون و دلتنگ میبیند ، او را دلداری داده و برای چندمین مرتبه ، سطح و اندازه مسئولیت پیامبر که ابلاغ و پیام رسانی آشکار و مبین است را به او بصورت صریح و مشخص بیان میکند ، و تنها آفریدگار عالم را عهده دار و مسئول همه چیز میداند. ::
فَلَعَلَّکَ تَارِکٌ بَعْضَ مَا یُوحَى إِلَیْکَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ أَن یَقُـولُوا لَـوْلَا أُنزِلَ عَلَیْهِ کَنزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَکٌ إِنَّمَا أَنتَ نَذِیرٌ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ پس
[در برابر ناسپاسان و منکران] از اینکه می‌گویند: چرا گنجی بر او نازل نشده، یا فرشته‌ای [در تأیید رسالت] به همراهش نیامده، مبادا بعضی از آنچه را [در ارتباط با صبر و تحمل در برابر سخنان منکران] بر تو وحی می‌شود ترک کنی! [در هر صورت]تو فقط هشدار دهنده‌ای؛و خداست که بر همه چیز وکیل [=مراقب و کارگزار] است.
توجه : برای آشنایی با سلسله آیاتی که مربوط به دستور خداوند مبنی بر سعه صدر و صبر و عدم محزون شدن پیامبر ، در مقابل اعراض ، ناباوری و بی ایمانی دگراندیشان ، میباشد ، چند نمونه دیگر را به رشته تحریر در می آوریم ، تا برای وجدانهای بیدار و آگاه جامعه ، خود دلیلی متقن و مبرهن برای باور قلبی به این نکته باشد که ؛ اسلام دینی سراسر لطف ، عشق ، صلح و برابری است ، که مقوله حقوق بشریت در تمام اجزای و فرامین الهی که در کتاب قرآن مبین متبلور شده است ، عیان و هویدا است.
18- سوره حجر ، آیه88 ::
لَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ
ترجمه :: ـ [با وجود چنین گنج شایگانی] به نعمت‌هائی که ما برخی از آنها [=منکران] را برخوردار کرده‌ایم چشم مدوز [=اعتنائی به مال و ثروت آنان مکن] و بر آنان [از ایمان نیاوردنشان] محزون مشو و [در عوض] بال مهربانی خویش را بر مؤمنان بگستران [به آنها اعتنا کن و زیر پر و بال حمایت قرارشان ده].
به قلم :: #مهدی_گلمحمدی
#قرآن_آزادی_و_حقوق_بشر
#پرتوی_از_قرآن
ادامه دارد.

  

 قرآن ، آزادی ، حقوق بشر-قسمت دوازدهم-12 

 

 

 

12- سوره انعام  آیات مبارکه 68 و 69 ::

 

 وَإِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى  یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَإِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ 

 

 

  ترجمه :: (ای پیامبر) هرگاه دیدی کسانی (با طعن و تمسخر) در آیات ما فرو رفته‌اند، از آنها روی بگردان تا به سخنی دیگربپردازند، و اگرشیطان به فراموشی‌ات انداخت، پس از متوجه شدن، با چنین ستمگرانی منشین. (البته) پرهیزکاران مسئول (سخنان) آنان نیستند، اما (این ترک محترمانه جلسه) تذکری است چه بسا دست بردارند.

 

 

 

 

 

13-نحوه برخورد با مشرکان در توهین به خدا و مقدسات 

 

حضرت حق در سوره النساء ، آیه 140 میفرماید ::

 

وَقَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آیَاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِهَا وَیُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِینَ وَالْکَافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعًا 

 

ترجمه فارسی :: 

 

در کتاب بر شما مقرر شده است که هر گاه در مجلسی کفران و استهزائی نسبت به آیات خدا شنیدید در چنین مجلسی( همراه آنان ) منشینید ، تا آنکه در موضوع دیگری وارد شوند.( بحث عوض شود ).....

 

 

 

 

نکته ها ::

 

 یک مسلمان هنگامی با توهین و استهزاء کافران و .....در جلسه ای روبرو شد ، آزاد است بدون هیچ درگیری و ضرب و شتم جلسه را ترک کند تا بحث عوض شود.

 

 ترک جلسه موقتی است ، زیرا طبق دستور خدا وقتی موضوع بحثِ دگراندیشان ، که کفر به آیات الهی و استهزای آن است تغییر کرد و عوض شد ، میتوانیم با شکیبایی و متانت به جلسه برگردیم.

 

 

 ترک جلسه بعنوان یک اعتراض مسالمت آمیز و توحیدی ، حداکثر اجازه ای است که پروردگار یکتا در برابر حق پوشان و کافران ، و استهزاء کنندگان آیات الهی ، به همه مسلمانان داده است.

( 1-در عرصه اصلاحات و نوگرایی دینی ، ص139 )

 

 

 

14-خداوند رحمان و رحیم در پیرامون مطلب بالا در سوره انعام ، آیات شریف 68 و 69 میفرماید ::

 

 وَإِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَإِمَّا یُنسِیَنَّکَ الشَّیْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِـمِینَ 

 

 

و [با همة آن سوابق انکار] هرگاه کسانی را که در [طعن و تمسخر] آیات ما فرو رفته‌اند ببینی، از آنان روی بگردان  [=درگیرشان مشو] تا به سخن دیگری مشغول شوند  و اگر هم شیطان به فراموشی‌ات انداخت،  پس از به یادآوردن، با گروه ستمکار منشین.

 

 

 

 

وَمَا عَلَى الَّذِینَ یَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَیْءٍ وَلَکِن ذِکْرَى لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ 

 

 

 و [البته] چیزی از حساب آنها بر عهدة پرهیزکاران نخواهد بود، اما [این ترک محترمانة مجلس] تذکری است، شاید خویشتن نگه دارند. 

 

 

15-تحمل و تقوی رهایی بخش در برابر آزار دگر اندیشان 

در سوره آل عمران ، آیه 186 میخوانیم ::

 

 لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا أَذًى کَثِیرًا وَإِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ 

 

 

 مسلماً شما در اموال و جان‌های خویش آزمایش خواهید شد و بی‌تردید از کسانی که پیش از شما به آنها کتاب داده شده [=یهودیان و مسیحیان] و نیز از کسانی که شرک ورزیدند، [سخنان] آزار [دهنده] فراوانی خواهید شنید، و [اما] اگر صبر کنید و تقوا پیشه سازید [=تحمّل نمایید و نفس خود را از عکس‌العمل انتقامی باز دارید]، پس بی‌گمان این [تحمّل و تسلّط بر نفس] نشانة اراده [شما] در کارهاست. 

 

 

ادامه دارد.

 

 

به قلم :: #مهدی_گلمحمدی

 

#قرآن_آزادی_و_حقوق_بشر

#پرتوی_از_قرآن 


101/3/20::: 10:8 ص
نظر()
  

بیماری اعتیاد...؟ -1

 

(1) سازمان بهداشت جهانی مادة مخدر را این گونه تعریف می کند: هر ماده ای که پس از وارد شدن به درون ارگانیسم بتواند بر یک یا چند عملکرد از عملکردها، تأثیر بگذارد مادة مخدر است.»

 

(2) « معتاد کسی است که در اثر مصرف مکرر و مداوم متکی به مواد مخدر یا دارو شده باشد، یا به عبارتی دیگر، قربانی هر نوع وابستگی دارویی یا روانی به مواد مخدر معتاد شناخته می شود. »

 

(3) در سال 1964، سازمان بهداشت جهانی به این نتیجه رسید که اصطلاح اعتیاد   (addiction)   دیگر اصطلاحی علمی نیست و وابستگی داروئی   (drugdependence)   را به جای آن توصیه نمود.

 

(4) مراحل اعتیاد:

 

1-مرحلة آشنایی: در این مرحله شخص در اثر مسامحه یا تشویق دیگران یا میل به انجام یک کار تفریحی یا کنجکاوی یا علل دیگر مانند کسب لذت، به مصرف مواد مخدر آشنا می شود.

 

2- مرحلة میل به افزایش مواد: در این مرحله، بدن هر روز به مواد بیشتری نیاز پیدا می کند بعد از مدتها استفادة نامرتب از مواد مخدر، شخص دچار شک و تردید شده، برای رهایی از آن با امیال خود دست به مبارزه می زند.

 

3-مرحلة اعتیاد (بیماری): در این مرحله، بعد از شک و تردید و شاید مدتی ترک اعتیاد، شخص سرانجام به مرحلة اعتیاد واقعی می رسد که اگر مواد مخدر کم یا بدون رعایت ترتیبات لازم ناگهان قطع شود نشانه های (سندرم) محرومیت بروز می کند.»

 

-وابستگی به انواع مواد مخدر و مشروبات الکلی، دلایل بسیار زیادی دارد. ولی در اینجا به برخی از دلایل به ثبت رسیده، در مورد وابستگی به انواع مواد مخدر و مشروبات الکلی، می پردازیم:

 

-آشنایی و مراوده با دوستان ناباب.

 

-عدم اطلاع والدین و فرد بیمار، از عوارض و مضرات وابستگی دارویی و ...

 

-درگیریهای خانوادگی، و اهمیت ندادن والدین به تربیت درست فرزندان

 

-وابستگی به الکل و یا هر گونه مواد مخدر، توسط یکی از اعضای خانواده، به ویژه پدر و یا مادر.

 

-شکست در امور عشقی و عاطفی در اوائلِ سنین جوانی و نداشتن یک همراز و محرم برای بازگو کردن احساساتِ درون.

 

-افسردگی، اضطراب، بیکاری، پایبند نبودن به امورات اخلاقی و معنوی و ضعف ایمان و اعتقاد به خدای یگانه و فریادرَس

 

-حاکم بودن احساساتِ فانی و زودگذر بر ذهن و روان به جای استفاده از عقل و تدبیر و علم.

 

-لذت جویی و ایجاد احساس شادی و آرامش سریع و زودهنگام.

 

-فرزند طلاق بودن و یا دارا بودن از یک خانواده بی مسئولیت

 

-مشکلات مادی و اجتماعی و تبعیض و فاصله طبقاتی در جامعه.

 

-ماجراجویی و حس کنجکاوی

 

-دردهای جسمی و مشکلات روحی و روانی، همچون افسردگی، اضطراب، ترسو بودن، خجالتی بودن و ...

 

-عوامل اجتماعی- فرهنگی- زیست شناختی و ژنتیک

 

(5) «تقسیم بندی مواد مخدر»

 

1-مواد افسرده کننده: برای تسکین، درمان اضطراب، استراحت، به خواب رفتن، تسکین تنش، دلشوره

 

-الکل (آبجو، شراب و مشروبات الکلی قوی)

 

-باربیتورات ها (آرام بخشها مانند نمبوتال و فنوباربیتال)

 

-تسکین دهنده ها (والیوم، لیبریوم، تورازین)

 

-خواب آورها (انواع قرص های خواب آور)

 

2-مواد مخدر: کنترل درد

 

-داروهای مخدر

 

3-مواد تنفسی: برای ایجاد سرگیجه، بی خیالی و سردرگمی

 

-حلال ها (بنزین، تینر نقاشی، مواد غلط گیری)

 

-گازها (فرئون، نیترواکسیدها، افشانه ها)

 

-چسب ها (لاک، سیمان پلاستیکی، چسب هواپیما)

 

-شوینده ها (لکه بَرها، مواد خشک شویی، پاک کننده گریس)

 

4-مواد توهم زا: ایجاد حالت وهم آلود، احساس شناوری، دریافتهای عجیب

 

-کانابینول ها (ماری جوانا، حشیش، THC  )

 

-توهم زاها (L.S.D  ، مسکالین، پسیلوسیبین)

 

5-محرکها: برای افزایش آگاهی، کاهش خستگی، از بین بردن افسردگی، کاهش اشتها، سرعت دادن به فعالیتهای جسمی، ارتقای عملکردهای جسمی و سلامت بدنی، ایجاد حس شادی و بلندپروازی.

 

-آمفتامین (شادی بخش هایی مانند بنزدرین و دکسدرین)

 

-مواد کاهش دهندة وزن (دکساتریم)

 

-متامفتلین

 

-MDMA   (اکستسی یا مواد خلسه آور)

 

-مواد ضد افسردگی (الاویل، ریتالین، پروزاک)

 

-کافئین (قهوه، نوشابه های گازدار، چای NODOZ  )

 

-کوکائین (کوکائین، Crack  )

 

-نیکوتین (سیگار، پیپ، انفیه)

 

6-سایر مواد:

 

-استروئیدها (برای افزایش حجم ماهیچه­ها که موجب دمدمی مزاجی و بروز حالت تهاجمی می­شود.)

 

-کتامین (داروی بی هوشی حیوانات، به عنوان داروی کاهش ترس)

 

-داروهای مجاز (برطبق گفته شاکیت، بعضی از داروهای خواب آور می توانند شامل مواد ضد حساسیت یا ضد اضطراب باشند، بعضی از داروهای تجویز شده برای تورم بینی، می توانند تأثیر تحرک بخشی داشته باشند؛ برخی از داروهای سینه دارای الکل هستند؛ پاره ای از داروهای ضدسرفه نیز دارای تأثیر مواد مخدرند.

 

 

 

 

  1-کتاب مقدمه ای بر آسیب های اجتماعی، مؤلف: هدایت الله ستوده،صفحة 217

 

  2-همان، صفحة 218

 

  3-خلاصه روان پزشکی علوم رفتاری- روانپزشکی بالینی

 ترجمه : دکتر نصرت الله پور افکاری ، صفحة 12.

 

  4-مقدمه ای بر آسیب های اجتماعی، مولف: هدایت الله ستوده صفحة 219 و 220.

 

5-کتاب کلیدهای پیشگیری و مقابله با اعتیاد در نوجوانان و جوانان. دکتر کارل، پیگهات، ترجمه: مسعود هومان. صفحة 25 و 26

 

___________________________________________

 

بیماری اعتیاد ...؟ -2

 

مضرات اعتیاد: 

 

-اعتیاد، عقل را ضایع، اراده را سست می نماید.

 

 اعتیاد در ابتدا موجب بی خیالی مقطعی و گذرا می شود، ولی در صورت ادامة مصرف، شخص بیمار را گرفتار روزمرگی و پوچ گرایی و در نهایت مرگ و نیستی می نماید.

 

-اعتیاد، موجب تضعیف و از بین رفتن ایمان می شود.

 

اعتیاد غیرت و انسانیت و معرفت را کمرنگ می نماید، تا آنجا که شخص بیمار برای بدست آوردن مواد مصرفی روزانه اش، از بسیاری از امور انسانی و اخلاقی صرف نظر می کند و بر روی آنها خط بطلان می کشد و این خود مقدمه ای است برای راهیابی به دنیای حیوانیت و پستی.

 

-بیماری اعتیاد، موجب از دست رفتن فرصتهای گرانبهایِ مادی و معنوی در طول مسیر زندگی

می­شود، به طوری که فرصتهای ترقی و پیشرفت، یکی یکی به راحتی از لایِ انگشتان دستان شخص معتاد، بیرون می رود.

 

-اعتیاد موجب سلب اعتماد و ایجاد سوءظن اطرافیان چه در محیط خانه و چه در اجتماع، بویژه محل کار می شود.

 

-این تفکر اشتباه و خام اندیشانه که افراد پولدار، بهتر غذا می خورند، بهتر استراحت می کنند و در آرامش زندگی می کنند، از این رو متحمل هیچ گونه ضرری نمی شود، فکری به غایت ساده انگارانه و غیر علمی می باشد. چرا که اعتیاد، پول و ثروت را به طور آرام و تدریجی و نامحسوس نابود می کند تا جایی که ورشکستگی و بی آبرویی تنها گوشه ای از عوارض اعتیاد است.

 

-ترک تحصیل، افت تحصیلی، عدم موفقیت در تحصیلات عالیه از نتایج مخرب اعتیاد است.

 

-اعتیاد، شادی، عشق و امید را می سوزاند و در عوض ناامیدی، غم، افسردگی، تنفر و ناامیدی را به ارمغان می آورد.

 

-اعتیاد، موجب رشد چشمگیرِ بزهکاری در میان مردم، بویژه جوانان می شود.

 

-اعتیاد، انسان را به قدری روبه صفت و خائن می نماید که برای رفع خماری و بدست آوردنِ مواد مصرفیِ روزانه به انواع حیله و دروغ متوسل می شود. شخص وابسته به انواع مواد مخدر و مشروبات الکلی، حتی از بکار بستن انواع حیله ها و بیان دروغ به نزدیکترین اعضای خانواده خویش، هیچ گونه شرم و اکراهی ندارد. بلکه دزدی از وسائل خانه و دروغ گفتن به اعضای خانواده را برای رفع نیاز روزانه خود، مجاز می شمارد.

 

-اعتیاد، یک جوان خوش استعداد، پرانرژی و فعال را تبدیل به انسانی تنبل، دروغگو و شیاد می نماید.

 

-اعتیاد موجب بروز درگیریها و مشکلات عدیده ی خانوادگی بخصوص مابین زن و شوهر می شود و در نتیجه فرجامی جز شکست، طلاق و نفرت را به ارمغان نمی آورد.

 

-اعتیاد موجب تضعیف نیروی جنسی که خود عامل مهمی برای تکثیر نسل و ایجاد عشق و دوستی در همسران است، می شود.

 

-شخص معتاد، نسبت به حوادث و اتفاقاتی که در پیرامونش می گذرد، بی اعتنا می شود. او به اوضاع اجتماعی، خانوادگی و اقتصادی هیچ توجهی نشان نمی دهد. چرا که او فقط به فکر برطرف کردن نیاز روزانه اش در ارتباط با مواد مصرفی اش می باشد. اگر دنیا را آب ببرد، معتاد را هم آب و هم خواب می برد.

 

-مواد مخدر و انواع مشروبات الکلی، همانند کرمهای کوچک و ریزی هستند که در تنة یک درخت بزرگ و تنومند لانه می کنند و یواش یواش و به مرور آن درختِ تنومند را از پای درمی آورند و او را از درون پوک و پوسیده می نمایند.

 

-اعتیاد موجب ضعف قوای ایمنی بدن و آسیب پذیر شدن آن در مقابل انواع امراض و بیماریها می­شود.

 

-در برخی از موارد، اعتیاد، موجب تسکین و پنهان ماندن علت و نشانه های بیماری می شود. از این رو شخص بیمار، هیچ گونه علائمی از بیماری را احساس نمی کند تا در پی درمان آن برآید به همین دلیل، میکروبهای هلاک کننده، امراض در بدنش مخفی می ماند و با تسکین مقطعی که از مصرف مواد حاصل می شود، مجال ظهور و بروز پیدا نمی نماید، تا جایی پیش می رود که موجب مرگ زودهنگام می گردد.

 

-اعتیاد، موجب از دست رفتن آب بدن، یبوست چروک دست و صورت و بدکار کردن اعضای بدن، همچون کبد و کلیه و معده می شود.

 

-اعتیاد موجب شکل گیری خواب مصنوعی و اضافی در معتاد می شود. از این رو شخص معتاد، ساعتهای طولانی از عمر خود را در خواب خرگوشی سپری می نماید. خواب زیاد و اضافی و عدم تحرک کافی جسمی، موجب انباشته شدنِ ناخالصیها و چربی های اضافه در بدن او می گردد.

 

-اعتیاد موجب زرد و پوسیده شدن دندانها و آسیب رسیدن به لثه و مینای دندانها می شود.

 

-اعتیاد موجب شکل گیری اضطراب، افسردگی، عذاب وجدان، پوچ گرائی، بی هدفی، ناامیدی، انفعال و در نهایت میل به از بین بردن خود، برای رهائی از دردها و مشکلات عدیدة ذهنی، روحی و جسمی می شود.

 

از این رو میل به خودکشی و یا انجام آن، در بین معتادان کاری رایج و شایع است.

 

-اعتیاد به انواع مواد مخدر و مشروبات الکلی، همانند باتلاقی هست که هر چه شخص بیمار برای جبران کاهش تأثیر مواد ، به افزایش آن میپردازد، بیشتر در اعماقِ مرداب فرو می رود و هر چه که بیشتر در باتلاق اعتیاد فرو رود به همان اندازه به خود و اطرافیانش ضرر می رساند.

 

 

«برای ترک اعتیاد چه باید کرد؟»

 

(1) در کتاب قدرت پول، قسمتِ تحلیلی دربارة اعتیاد علاوه بر تأکید نمودن نویسنده به بیمار بودن شخص معتاد و هراس او از زندگی می خوانیم: برای رهایی از اعتیاد این بلا و آفتِ خانمانسوز بار دیگر توجه به معتادان را به این موضوع جلب می کنیم که ابتدا بایستی جسم و جان را آرامش نسبی بخشید و سپس به تمرینهای زیر پرداخت:

 

 

 

1-در روی یک مبل راحت بنشینید و یا روی نیمکت نرمی دراز بکشید، در حالی که با روشِ تلقین آرام سازی از تنش خود می کاهید، وارد حالت پینکی و چرت بشوید. در این حالت آرامش و بدون اضطراب که آمادگی پذیرش هر فکری را خواهید داشت، حال می دانید که ضمیر باطن آن فکر را در خود رسوخ خواهد داد و بر لوح خو ثبت خواهد کرد.

 

 

 

2-حال به ضمیر باطن خود بگوئید: من اعتیاد خود را ترک کرده ام و آرامش روحی پیدا کرده ام. آن حالتی را در نظر مجسم کنید که از قید اعتیاد خلاص شده اید و آن احساس رضایت و شادی باطنی است که باید پیش دیده تصویر کنید. این حالت را به مدت 5 دقیقه ادامه بدهید. 

 

 

 

 3-در آن حالت فردی را که سخت به او علاقه دارید و برایتان بسیار عزیز است، خواه شوهر یا زن یا حتی پزشک معالجتان را در نظر آورید که جلورویتان ظاهر شده است و این سخنان را از زبان او می شنوید:

 

به شما تبریک می گویم! ... من به شما توصیه می کنم که این تمرین را دو تا سه دفعه در روز تکرار کنید. شب نیز در وقت خواب تمرین را انجام بدهید.

 

همیشه پیشگیری، بهتر از درمان است. ولی وقتی که بیماری اعتیاد، گریبانگیر ما شد، چاره ای جز یک ترک درست و علمی باقی نمی ماند.

 

یک فرهنگ غلطی که در بین برخی از مردم شایع شده است، مبنی بر این می باشد که شخص معتاد، یا سریع و ضربتی اعتیادش را کنار بگذارد و یا باید از جامعه و خانواده طرد شود. در قبال این افرادی که نادرست می اندیشند، باید اذعان کرد، بیمار معتادی که به مضراتِ اعتیاد خویش آگاهی یافته است و روز و شب، بی قرار و مصمم است تا اینکه دریچه ای بر روی وی گشوده شود تا او بتواند از این دام پربلا و خانمانسوز رهایی یابد، آیا منصفانه و انسانی است که این گونه انسانها را بی دفاع و بی یاور باقی بگذاریم؟

 

آیا این بیماری که سالهای سال عمر خود را، چه در شادی و نشاط و چه در غم و ناراحتی، در شب و روز، تمام خاطرات و زندگی خود را با مواد مخدر و یا الکل آغاز نموده و به پایان برده است، می تواند سریع و ضربتی، این بیماری خزنده و کشنده را که آرام آرام و به طور نامحسوس در تمام ذرات وجودش، رخنه نموده ترک نماید؟

 

و آیا، یک ترک ضربتی و غیرعلمی به نتیجه ای مثبت و دلخواه راه می برد؟

 

 جواب این سوالها این است که بهترین روش ترک اعتیاد، لاجرم سریعترین روش نیست و در عین حال یک ترک زمانی موفقتر است که بصورت آرام و تدریجی توأم با مشاوره و درمان روحی و جسمی، زیر نظر یک پزشک متخصص و یک مشاور یا روان شناسی آگاه و دلسوز، صورت پذیرد.

 

 

  1-قدرت پول، اثر دکتر ژزف مورفی، مترجم: هوشیار رزم آزما، انتشارات سپنج، صفحة 101 و 102.

 

نویسنده مقاله :: مهدی گلمحمدی.

تاریخ نگارش :: پائیز1387 خورشیدی.

 

توجه : { مطالب بالا قسمتی از کتاب اصول آرامش و خوشبختی-نوشته مهدی گلمحمدی ، از نویسندگان تارنمای مجله آرامش میباشد ، که برای اولین مرتبه درفروردین سال 1392 در مجله الکترونیکی گوناگون منتشر شده است. }

 

پایان.


  

قرآن ، آزادی و حقوق بشر-11

{ قرآن ، آزادی ، حقوق بشر- قسمت یازدهم-11 }

ارتداد و آزادی اندیشه؟..... ::

غیراز آیاتی همچون: لااکراه فی الدین (هیچ اکراه و اجباری در دین وجود ندارد) که بدون هیچ اما و اگر و شک و شبهه ای از آزادی دین و مذهب دفاع می کند ، و همچنین در آیه لکم دینکم ولی دین
(دین شما برای خودتان و دین من برای خودم است ) ، دهها آیه مشابه دیگر در مورد دگراندیشان در قرآن مبین بیان شده است ، که بسیار روشنگر و راهگشا میباشد.

با نگاهی به چند آیه قرآن که سخن از "ارتداد" و "الحاد" در آنها رفته است، به خوبی در می یابیم ، پروردگار یگانه وعده عذاب آنها را به آخرت داده است.مهندس بازرگان در بخشی از مقاله ارتداد و آزادی اندیشه می نویسد ::
[ .....در صدر اسلام به کسی مرتد گفته می‌شد که "عملا" با پشت کردن به همدینان مسلمان به دشمن پناهنده می‌شد..... .....نگاهی به چند آیه قرآن که سخن از "ارتداد" و "الحاد" در آنها رفته است، به خوبی می‌فهمیم که مطلقاً کیفری دنیائی برای ارتداد تعیین نشده و به عواقب اخروی عذاب‌آور آن و محرومیت از مغفرت الهی (در جهان‌بینی دینی) اکتفا گردیده است...... ]

در این قسمت به چند نمونه از این آیات روشنگر در مورد ارتداد و آزادی دگراندیشان از منظر قرآن کریم که یگانه کتابِ مطمئن و مصون از خطا و تحریف و دستکاری ، و یکی از بزرگترین مرجع و راهبر همه متقین و موحدین است ، می پردازیم ::


6- سوره البقره ، آیه 217 :: .... وَمَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَهُوَ کَافِرٌ فَأُولَئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ.

ترجمه :: .....کسانی از شما که از دین خود برمی‌گردند (به دشمن می‌پیوندند) و در حالت انکار (حق) از دنیا می‌روند، تلاش‌شان در دنیا و آخرت برباد خواهد رفت و جاودانه دوزخی خواهند شد.

7- سوره مائده ، آیه 54 :: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ....

ترجمه :: ای مؤمنان، هرکه از شما از دین خود برگردد (چه باک) خدا بزودی گروهی را (پدید) آورد که دوست‌شان دارد و دوستش دارند.....

8-سوره محمد ، آیه 25 :: إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَى‌أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ.

ترجمه :: آنهائی که پس از روشن شدن راه هدایت، به پشت سرخویش برگشتند (به روزگار جاهلیت ارتداد کردند)، شیطان این کار را در نظرشان آراست و آنان را گرفتار (آرزوهای خام) کرد.

9- سوره نساء ، آیه 137 :: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا کُفْرًا لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِیَهْدِیَهُمْ سَبِیلًا.

ترجمه :: آنان که ایمان آوردند و سپس انکار کردند و باردیگر ایمان آوردند و باز انکار کردند (چند بار ارتداد) و بر انکارخویش افزودند، خدا در مقام بخشش آنها و رهبری‌شان به راه (سعادت) نخواهد بود.

10- سوره اعراف ، آیه 180 :: وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا  وَذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَائِهِ  سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُون.

ترجمه :: برای خدا صفات نیکوئی است، خدا را با آن نام‌ها بخوانید و کسانی را که در آیاتش کج‌اندیشی (الحاد) می‌کنند به حال خود (آزاد) بگذارید، آنها به زودی جزای عمل خود را می‌گیرند.

11- سوره فصلت ، آیه 40 :: اِنَّ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی آیَاتِنَا لَا یَخْفَوْنَ عَلَیْنَا أَفَمَنْ یُلْقَى فِی النَّارِ خَیْرٌ أَمْ مَنْ یَأْتِی آمِنًا یَوْمَ الْقِیَامَةِ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ َ
ترجمه :: کسانی که در آیات ما الحاد (کج اندیشی) می‌کنند، بر ما پوشیده نخواهد بود، آیا آن‌کس که در آتش دوزخ انداخته می‌شود بهتر است یا کسی که در روز رستاخیز ایمن خواهد بود (در هرحال) هرطور می‌خواهید عمل کنید که خدا به آنچه می‌کنید آگاه است.


{ پاورقی :: برای مطالعه بیشتر در پیرامون ارتداد به کتاب فقه استدلالی در مسائل خلافی، رجم، خمس،ارتداد ، تالیف ؛ سید محمد جواد غروی از علمای معاصر مقیم اصفهان ، ترجمه :: دکتر سید علی اصغر غروی ، انتشارات اصفهان ، زمستان 1377 ، بویژه صفحات 602 الی 617 مراجعه نمائید.
یا به مطالعه کتاب حقوق بشر از منظر اندیشمندان/ پژوهش و تدوین : محمد بسته نگار ، از صفحه751 الی 768 ، بپردازید. }.

به قلم :: #مهدی_گلمحمدی
#قرآن_آزادی_و_حقوق_بشر
#پرتوی_از_قرآن

ادامه دارد.

  

رضاشاه از نگاه میلسپو

 

رضاشاه از نگاه دکتر آرتور میلسپو

رضاشاهی که من شناختم

  دکتر آرتور میلسپو در تاریخ معاصر ایران به عنوان خزانه دار آمریکایی ایران مشهور است . او یک بار در فاصله سالهای 1301 تا 1306 در زمان رضاخان و یک بار در دی ماه 1321 در بحبوحه جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به عنوان رئیس کل دارائی ایران استخدام شد و به ایران آمد و تا بهمن ماه 1323 همراه با 60 کارشناس آمریکایی به اداره امور مالیه ایران پرداخت.

 

9کتاب « آمریکایی‌ها در ایران » خاطرات ماموریت دکتر آرتور میلسپو در ایران است . در این کتاب وی برداشت ها و دیدگاههای خود را راجع به شخصیت رضاشاه منعکس کرده است . در بخشی از این کتاب چنین می خوانیم :

بخش بزرگی از برنامه های عمرانی رضاخان با توجه به نیازهای اساسی کشور زود رس و بی فایده بود . بسیاری از اقدامات رضاشاه هیچ کمکی به روشن شدن افکار ، تقویت نهادها و پیشرفت دراز مدت کشور نکرد . او کارهایی برای مردم انجام داد ولی از نظر مردم کار عمده ای صورت نگرفت . کشاورزی ، بهداشت و آموزش ، اساس پیشرفت یک کشور به شمار می رود . کشاورزی به آب بستگی دارد و آب در ایران وابسته به آبیاری است . با این حال در هیچیک از فعالیتهای رضاشاه حتی یک طرح بزرگ آبیاری وجود نداشت.

 

قحطی که در اثر خشکسالی و توزیع نامناسب محصول غله وقوع می یابد ، از جمله اسفناکترین بلایای ایران بود . هیچ گامی در راه درمان این بیماری برداشته نشد . رضاشاه کشاورزان را که اکثریت جمعیت ایران را تشکیل می‌دادند بی رحمانه استثمار کرد.

او به نحوی عاقلانه مساله عشایر و ارتباط آن با وحدت ملی را درک کرد ولی به نحوی غیر عاقلانه رفاه عشایر را نادیده گرفت.

او کوشید شیوه زندگی آنان را عوض کند . روسای آنان را زندانی کرد یا کشت و به جای ایجاد وحدت عملا تفرقه را در کشور تشدید کرد . مصادره املاک نیز به مقدار زیادی به بی اعتبار شدن اسناد زمینها کمک کرد.

در زمینه بهداشت ، کار خود را با احداث بیمارستانها آغاز کرد ولی به طرز گسترده ای طب پیشگیری و بهداشت جامعه را نادیده گرفت . در هیچیک از شهرهای ایران لوله کشی آب ایجاد نکرد . در نتیجه خوردنیها و آشامیدنیها همچنان آلوده ماند . رضاشاه به مساله آموزش علاقه مند بود . او از تعداد بی سوادان کاست و در مقایسه با آنچه برای صنعت کرده بود ، پیشرفتهای آموزشی اساسی به نظر می‌رسید ، ولی در عمل برنامه صنعتی او با آرمانهای آموزشی که ادعا می‌کرد تناقض داشت.

زیرا برای کارخانه های خصوصی و دولتی ایران از کار زنان و کودکان به حد اعلای آن استفاده می‌کرد . او خیابانهای وسیع و سنگفرش احداث کرد ولی از پیش بینی محل برای پارکهای عمومی غافل ماند.

اگر پهلوی بیشتر شبیه به جورج واشینگتن می‌شد و نقش محدودتری را بر عهده می‌گرفت احتمال می‌رفت که دولت و مردم بسیاری از کارهای خوب و تعدادی از کارهای بد را که در این دوره به شاه نسبت داده می شد خودشان انجام دهند . علاوه بر آن کشور در دراز مدت به پیشرفت های واقعی تری نائل می‌گردید.

 

در طول این سالها بسیاری از دگرگونیهای عمده اقتصادی که در ایران صورت گرفت در عراق و سوریه و فلسطین نیز انجام شد . در این کشورها نیز کارخانه هایی احداث شد ، شهرها گسترش یافت و خانه های سبک جدید پدیدار شد . هر یک از این کشورها هتلهای امروزی ساختند و بر خلاف ایران اشخاص ماهر را برای اداره آنها تربیت کردند . افزون بر آن در عراق و سوریه و فلسطین مردم نیز از لحاظ نیرو و ابتکار رشد کردند . با این همه اگر کسی برنامه های مزبور را ارزیابی کند معلوم می‌شود که زیانبارترین کاستیهای رضاشاه دروسایلی بود که به کار می‌برد: دیکتاتوری ، فساد و ترور .

رضاشاه قانون اساسی را لغو نکرد ، تصویبنامه ها را جانشین قوانین نساخت ، پارلمان را تعطیل نکرد و یا هیات وزیران را منحل ننمود . مشروطیت ، قانون اساسی و دیگر قوانین مجلس و هیات وزیران به جای خود باقی ماندند ولی در عمل او به کلی بر خلاف روح قانون اساسی عمل و بسیاری از مواد آن را نقض کرد ؛ به ویژه آنچه که به حقوق مردم مربوط می‌شد.

 

انتخابات انجام می‌شد ، ولی شاه بر آن نظارت می‌کرد . پارلمان دست نشانده فاسد وترسو قوانینی به روال عادی تصویب می‌کرد ولی دقیقا طبق دستور و نظر شاه ، نخست وزیر و وزیران از سوی شاه عزل و نصب می‌شدند و دستورات خود را از او دریافت می‌کردند.

او آزادی مطبوعات و همچنین آزادی گفتار و اجتماعات را که قبلا وجود داشت به کلی از بین برد .

هنگامی که من با رضاشاه آشنا شدم او را بیشتر فاقد قیود اخلاقی یافتم تا هرزه و فاسد . در ایران ضرب المثلی وجود دارد که اشخاص درستکار تنبل و بیکاره ‌اند و اشخاص نادرست زرنگ.

رضاشاه بی شک به فعالیت و زرنگی بیشتر اهمیت می داد و نادرستی را هم بی شک با سلیقه اش جور می‌یافت و بیشتر مایل بود آن را وسیله کارش قرار دهد ؛ از نظر کسب پول نیز این شیوه را رضایتبخش تر می‌دانست.

در هر حال با گذشت زمان او مشاوران کم و بیش نجیب خود را کنار گذاشت و بدترین عناصر کشور را پیرامون خودش جمع کرد . او این عده را همدست خویش ساخت.

به آنها امتیازات گوناگون داد . با دقت شگفت انگیزی هر رذالتی را پاداش و هر فضیلتی را مجازات داد . در عین حال خودش را به ملت تاثیر پذیرش به عنوان نمونه مجسم فساد معرفی کرد .

وسیله کار رضاشاه طبعا حکومت ترور بود . هنگامی که من هنوز به قدر کافی نزدیک و شاهد رویدادها بودم ، مواردی از بی رحمی توجهم را جلب کرد . ولی پس از نخستین سالهای سلطنتش ترور گسترش یافت.

او ظاهرا دست به هیچ تصفیه ای در یک زمان نزد ، هرچند گفته می‌شود ، کشتار بزرگ مشهد به دستور شخص او صورت گرفته بود.

وقتی من مجددا به ایران بازگشتم به من خبر دادند که او هزاران نفر را زندانی و صدها نفر را به قتل رسانده که بعضی از آنان به دست خودش بوده است.

به من گفتند که بسیاری از رجال و شخصیتها در زندان مسموم و یا با آمپول هوا کشته شده اند . به عنوان مثال می توان از فیروز وزیر مالیه سابق ، تیمورتاش که زمانی وزیر دربار مورد اعتمادش بود ، سردار اسعد یکی از روسای ایل بختیاری که زمانی وزارت جنگ را بر عهده داشت نام برد . داور که یک صاحب منصب فوق العاده بود ، خود کشی کرد.

 

کیخسرو شاهرخ نماینده زرتشتیان در مجلس که تاجری محترم و دوست یک هیات آمریکایی بود به قتل رسید. تقدس مذهبی یا حرمت اماکن مقدسه نیز دیکتاتور را از اعمال خشونت باز نمی داشت . او به زیارتگاهها بی احترامی کرد . روحانیون را مضروب کرد و کشت.

وحشت بر افراد مستولی گردید.هیچ کس نمی‌دانست به چه کسی اعتماد کند و هیچ کس جرئت نمی کرد اعتراض یا انتقاد کند . بجز در اوایل کار ، به نظر نمی رسید هیچ تلاشی برای کشتن شاه به عمل آمده باشد . می‌گویند خود او بر این باور بوده که مقدر است عمر طولانی داشته باشد..

 

منبع ::

دکتر آرتور میلسپو ، آمریکایی‌ها در ایران ، ترجمه : عبدالرضا هوشنگ مهدوی ، نشر البرز ، 1370 ، ص 50 تا 53
پایان.

 


  

اعدام محمد‌ولی خان اسدی پس ازواقعه مسجد گوهرشاد


  

 

 محمد‌ولی خان اسدی که به القابی چون مصباح دیوان، مصباح‌السلطنه و مصباح‌ التولیه معروف است، درتاریخ به عنوان یکی از عاملان عمده کشتار مردم بی‌گناه در حادثه مسجد گوهر شاد درسال 1314 شناخته شده است. اعدام او از سوی رضاخان حاصل یک پرونده‌سازی علیه وی بوده و فتح‌الله پاکروان استاندار خراسان در پس این پرونده‌سازی قرار داشت.

 


محمد‌ولی خان که در زمان اعدام 57 سال سن داشت از سال 1305 ش. تا واپسین روزهای آذر 1314 مقام نیابت تولیت آستان قدس رضوی در مشهد را از سوی رضاشاه بر عهده داشت و چنان که از اسناد و مدارک متقن موجود بر می‌‌آید تا پایان عمر در خدمت صادقانه به مخدومش رضاشاه از هیچ کوششی فروگذار نکرد و شخص رضا شاه هم همواره از صداقت، درستکاری و پشتکار او نسبت به خودش رضایت خاطری تام داشت.
ولی‌خان در 1257ش. در بیرجند متولد شد و به تدریج با همت امیرابراهیم‌خان شوکت‌الملک پلکان ترقی را طی کرد و در استان خراسان، نفوذ فوق‌العاده‌ای به دست آورد. او در دوره‌های 4، 5 و 6 از حوزه نمایندگی زاهدان به مجلس شورای ملی راه یافت در جریان کودتای 1299 در صف حامیان رضاخان قرار گرفت، به عضویت مجلس مؤسسان درآمد و به انقراض قاجاریه و سلطنت پهلوی رأی داد. به پاس این خدمات در 1305 به مقام نیابت تولیت آستان قدس رضوی درآمد.

 


محمد‌ولی خان اسدی تا واپسین زمان تصدی این سمت قدرتمندترین مقام استان خراسان محسوب می‌شد و عموماً استانداران و رؤسای وقت قشون و سایر مقامات ریز و درشت محلی بالاخص به خاطر جایگاه رفیع وی نزد رضا شاه اعتبار ویژه‌ای برای او قائل بودند. فقط از اوایل سال 1314 ش. و همزمان با آغاز استانداری فتح‌الله پاکروان در خراسان بود که این نظم بر هم خورد و پاکروان بر خلاف استانداران سابق نسبت به اسدی عنایتی نداشت و در همان حال اسدی هم اعتباری برای استاندار قائل نبود.
در این میان به ویژه پاکروان توانسته بود با همراهی برخی مقامات سیاسی ـ نظامی استان به تدریج مشکلاتی برای نایب‌التولیه قدرتمند آستان قدس رضوی فراهم آورد و احتمالاً توانسته بود در روندی تدریجی ولی مداوم، ذهن رضا شاه را نسبت به اسدی مشوب ساخته او را از چشم شاه بیندازد. بدین ترتیب و به رغم اینکه تمام شواهد و قراین و اسناد و مدارک موجود حاکی از آن است که در واقعه مسجد گوهر شاد اسدی از هیچ تلاشی برای پایان دادن به حادثه فروگذار نکرده است، با این احوال به ویژه با دسایس استاندار و برخی مقامات سیاسی و نظامی استان چنین به رضا شاه وانمود شد که اسدی به طور پیدا و پنهان از معترضان به سیاستهای شاه حمایت نموده و حتی موجبات فرار رهبر مخالفان «شیخ محمد‌تقی گنابادی» معروف به «بهلول» را از مشهد تا مرز افغانستان فراهم آورده است.

 

لازم به ذکر است که به دنبال اعلام تغییر لباس اجباری مردان و کشف حجاب، مخالفتهای گسترده‌ای در سراسر کشور شکل گرفت که مهم‌ترین آن در مشهد اتفاق افتاد.
رضاخان در پیگری این سیاست دستور داده بود تا حجاب از سرزنان مسلمان برگیرند، مردان کلاه غربی به سر کنند، روحانیون لباس روحانیت را از تن بیرون کنند و ...
در پاسخ به این اقدامات علما و روحانیون مشهد طی جلساتی پنهانی تصمیم گرفتند با این حرکت رضاخان مقابله کنند و او را از این کار بازدارند. در یکی از این جلسات پیشنهاد شد که آیت‌ الله حاج‌آقا حسین قمی به تهران برود و در مرحله اول با رضاخان مذاکره نماید تا شاید بتواند او را از اجرای تصمیماتش بازدارد. وقتی آیت‌الله قمی به تهران آمد بلافاصله از سوی حکومت دستگیر و ممنوع‌الملاقات شد. سایر روحانیون نیز در مساجد و مجالس، به آگاه کردن مردم پرداختند. مسجد گوهر شاد ازجمله مکانهای تجمع مردم و روشنگری رهبران روحانی بود. اجتماعات مردم در این مسجد هر روز بیشتر می‌شد و شهر حالت عادی خود را از دست می‌داد و سخنرانان نیز به ایراد بیانات آتشین می‌پرداختند.
همزمان با بازداشت حاج آقاحسین قمی، در مشهد نیز به دستور حکومت، روحانیونی همچون شیخ غلامرضا طبسی و شیخ شمس نیشابوری دستگیر شدند. در صبح روز جمعه بیستم تیر 1314 نظامیان مستقر در مشهد برای متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و به روی آنان آتش‌ گشودند و تعداد زیادی را کشته و زخمی کردند. ولی مردم مقاومت کرده و سربازان نیز بنا به دستوری که به آنها رسید، مراجعت کردند. به دنبال این حادثه مردم اطراف مشهد به سوی مسجد حرکت کردند.
فردای آن روز 21 تیر جمعیت زیادتری در مسجد گوهر شاد تجمع کردند و علیه اقدامات دولت اعتراض نمودند. سران نظامی و انتظامی مشهد این بار بنا به دستور رضاخان با تجهیزات کامل و افراد فراوان در نقاط حساس مستقر شدند و تفنگها، سلاحهای خودکار و حتی توپها را به منظور سرکوب مردم به میدان آوردند. در حوالی ظهر مأمورین نظامی و انتظامی از هر سو به مردم هجوم آورده و در داخل مسجد به طور وحشیانه‌ای به کشتار آنان پرداختند. در این فاجعه عده زیادی شهید و مجروح و یا بازداشت شدند. کشتار مردم در این مسجد به اندازه‌‌ای زیاد بود که به نقل از شاهدان عینی، چند کامیون جنازه از صحنه کشتار خارج کردند. یک روز پس از این فاجعه رژیم رضاخان به طور گسترده عملیات دستگیری علما و روحانیون را آغاز کرد و تعداد کثیری از آنان را بازداشت و روانه زندان نمود.
قیام گوهر شاد یک سال پس از بازگشت رضاخان از سفر به ترکیه و مشاهدات وی در مورد بی‌بند و باری و بی‌حجابی زنان ترکیه به وقوع پیوست.
به دنبال این واقعه فتح‌الله پاکروان استاندار، با کمک برخی مقامات محلی، محمد‌ولی خان اسدی نایب‌التولیه آستان قدس رضوی را متهم کردند که در گسترش اعتراضات دست داشته است. به رغم اینکه هیچ گونه سند و مدرک معتبری دال بر این ادعا وجود نداشت اما از آنجا که احتمالاً رأی رضا شاه هم بر لزوم محکومیت و برانداختن نهایی اسدی قرار گرفته بود، با پرونده سازی‌های مقامات محلی نهایتاً دادگاه نظامی در روز 28 آذر 1314 اسدی را مجرم اعلام کرده محکوم به مرگ نمود و این حکم در ساعت 30/6 روز 29 آذر 1314 اجرا شد.
گفته می‌شود فتح‌الله پاکروان از عوامل اصلی سرکوب مردم در حادثه مسجد گوهر شاد بود. از دوران صدارت او در سمت استانداری خراسان در واقعه کشف حجاب نامه‌های فراوانی در دست است. در ابتدا، خوی «دمکرات منشانه» این تحصیلکرده سن سیر فرانسه مانع از آن بود که برای اجرای کشف حجاب دست به دامن «زور» شود: «این اقدامات باید خیلی عاقلانه و با متانت و بدون اینکه کسی را عنفاً مجبور به کشف حجاب نمایید اجرا گردد».
این عبارت در زمانی بود که هنوز صبح دولتش ندمیده بود. دو سال بعد در مقام استاندار خراسان بخشنامه‌ای صادر کرد بدین شرح: «... لازم است به تمام مأمورین محلی اخطار نمایید که عموم آنها موظفند در پیشرفت نهضت بانوان تشریک مساعی نموده و خود آنها در این امر پیشقدم باشند و در جشنها نیز عموماً باید با بانوان خود حضور به هم رسانند و همچنین باید بدانند اندک قصور در این بابت موجب مسئولیت شدید و ممکن است منجر به انفصال و تعقیب آنها بشود. سایر اهالی نیز باید در نهضت بانوان شرکت نموده و آنهایی که در این قسمت ساعی هستند باید تشویق و کسان دیگر توبیخ و مورد مواخذه واقع شوند و مخصوصاً به اشخاصی که بانوان خود را در خانه نگاه می‌دارند باید اخطار شود که این امر ناپسندیده عاقبت خوبی برای آنها نخواهد داشت، زیرا اشخاص مخل نهضت نسوان بدون هیچ گونه ملاحظه تبعید خواهند شد. وصول این بخشنامه و نتیجه‌ی اقدامات و عملیات خود را مرتباً گزارش دهید».
استاندار نهم: فتح‌الله پاکروان
مدتی بعد به رئیس‌ الوزرا اطلاع داد: «تا چند روز دیگر هیچ صنفی در مشهد باقی نخواهد ماند که جشن [کشف حجاب] نگرفته باشد. در نظر است پس از خاتمه جشنها ورود به صحن و حرم مطهر و بیوتات شریفه برای زنهای با چادر قدغن شود.»

 

منبع :: نشریه «ایام» ویژه تاریخ معاصر، جام‌جم، شماره اول دی 1383
پایان.

  
<      1   2   3   4   5   >>   >