سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رشک بردن زن کفران است و رشک بردن مرد ایمان . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
مجله آرامش-آبان1392-شماره نهم ، مجله آرامش-بهمن1392-شماره دهم ، «{دوره جدید،ش1،فروردین1395}» ، « {د ج،ش12،فروردین ماه1396خورشیدی} » ، مجله آرامش-اسفند1391-شماره اول ، مجله آرامش-اسفند1392-شماره یازدهم ، «{دوره جدید،ش4،تیرماه 1395}» ، «{دوره جدید،ش6،شهریور 1395}» ، « { ش27 ، شهریورماه1398خورشیدی } » ، « {ش18-اسفند1396خورشیدی} » ، قرآن،آزادی و حقوق بشر ، مشاوره و روانشناسی ، مجله آرامش-فروردین1392-شماره دوم ، شعر و ادبیات متعهد و مردمی ، پرتوی از قرآن ، پهلوی اول ، تاریخ ایران زمین ، « مجله آرامش-شهریور1393-شماره17 » ، « مجله آرامش-مهر93-شماره18» ، مجله آرامش-فروردین1393-شماره دوازدهم ، مجله آرامش-خرداد1392-شماره چهارم ، مجله آرامش-خرداد1393-شماره چهاردهم ، مجله آرامش-اردیبهشت1393-شماره سیزدهم ، رضاشاه ، مجله آرامش-مهر1392-شماره هشتم ، مناسبتها ، (مجله آرامش-تیر1393-شماره 15) ، «{دوره جدید،ش2،اردیبهشت1395}» ، مجله آرامش-تیر1392-شماره پنجم ، قرآن ، آزادی و حقوق بشر ، اخلاق در قرآن ، اخلاق در قرآن ، قرآن ، آزادی و حقوق بشر ، تاریخ ایران زمین ، پهلوی اول ، رضاشاه ، « {دوره جدید،ش11،اسفند 1395خورشیدی} » ، « {دوره جدید،ش7،مهر 1395} » ، « { ش23 ، اسفند ماه 1397خورشیدی } » ، مجله آرامش-مرداد1392-شماره ششم ، تاریخ معاصر ایران ، تاریخ عصر پهلوی ، شبه مدرنیته مستبدانه ، مجله آرامش-اردیبهشت92-شماره سوم ، « {ش17-بهمن1396خورشیدی} » ، « مجله آرامش-آذر93-شماره19» ، پهلوی اول ، رضاشاه ، پهلویها ، رضاخان ، پاسخ به سوالات و شبهات قرآنی ، آیاتی از کتاب نور و روشنایی ، «مجله آرامش-مرداد1393-شماره16» ، « {ش16-آذر1396خورشیدی} » ، « {دوره جدید،ش9،دی1395} » ، « {دوره جدید،ش10،بهمن 1395خورشیدی} » ، « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } ، « { ش22 ، بهمن ماه1397خورشیدی } » ، « {جدید-ش14-خرداد96ش} » ، « { ش20- تیرماه1397خورشیدی } » ، روان شناسی،روان درمانی اگزیستانسیال ، مناسبتهای ملی و میهنی ، ویروس کرونا؟! ، مناسبتهای ملی و دینی ، تبریک و تهنیت دوستانه... ، رضاشاه ، پهلوی اول ، سرگرمی ، عکسهای یادگاری ، فال روزانه ، « { ش 29 ، فروردین 1399خورشیدی } » ، #مهسا_امینی ، #نیکا_شاکرمی ، #مهسا_امینی،#ژینا_امینی ، « {جدید،ش13،اردیبهشت1396خورشیدی} » ، « مجله آرامش-بهمن93-شماره20 » ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی ، «{دوره جدید،ش3،خرداد1395}» ، «{دوره جدید،ش5،مرداد 1395}» ، تاریخ تحلیلی ایران زمین ، تاریخ تحلیلی ایران ما ، توحید و رهایی ، توحید،عرفان،رهایی ، جملات زندگی ساز ، خسرو گلسرخی ، دکتر شفیعی کدکنی ، دکتر علی شریعتی،هیهات مناالذله ، دکتر محمد مصدق ، دکترشفیعی کدکنی ، رضاخان ، تاریخ دوران پهلوی ، تاریخ زندان، پهلویها، پهلوی دوم ، پهلویها ، پیام توحید و رهایی ، آرامش ، آرامش جسم و روان ، آرامش و زندگی ، احمدشاملو ، اخبارروانشناسی و روانپزشکی ، اختلالات خواب ، پرتوی از قرآن حکیم ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی » ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی} » ، « {دوره جدید،ش8/ 30آذر95خورشیدی} » ، « {ش15-تیرماه1396خورشیدی} » ، « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } » ، « { ش25 ، اردیبهشت 1398خورشیدی } » ، « { ش26 ، مرداد1398خورشیدی } » ، « { ش 28 ، آبان ماه 1398خورشیدی } » ، « { ش 28 ، دی ماه 1398خورشیدی } » ، #مهسا_امینی ، « { ش20- مرداد ماه1397خورشیدی } » ، فال روزانه حافظ ، فال ، شعر و زندگی ، رضاشاه ، پهلوی اول ، ، روان درمانی اگزیستانسیال ، روان شناسی ، تسلیت ، روزها و یادها ، گفتگو و مصاحبه ، محمدرضاشاه پهلوی ، مجله آرامش-شهریور1392-شماره هفتم ، مناسبتهای ملی و مذهبی ، مناسبتها، مناسبتهای ملی و مذهبی ، مناسبتهای ملی و باستانی ، مشاوره و روانشناسی ، رهایی از اعتیاد ، مطالب دینی و اعتقادی ، مطالب روانشناسی ، مقالات جامعه شناسی ، کلمات راهگشاء و طلایی ، هنر و ادبیات متعهد ایران ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :40
بازدید دیروز :183
کل بازدید :485616
تعداد کل یاداشته ها : 481
103/2/15
6:3 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
aramesh[59]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
« اسفند1391-شماره اول »[32] « فروردین1392-شماره دوم »[11] « اردیبهشت1392-شماره سوم »[4] خرداد1392-شماره چهارم[10] « تیر1392-شماره پنجم »[7] « مرداد1392-شماره ششم »[6] « شهریور1392-شماره هفتم »[1] « مهر1392-شماره هشتم »[8] « آبان1392-شماره نهم »[107] « بهمن1392-شماره دهم »[66] « اسفند1392-شماره یازدهم »[26] « فروردین1393-شماره دوازدهم »[10] « اردیبهشت1393-شماره سیزدهم »[9] « خرداد1393-شماره چهاردهم »[9] « مجله آرامش-تیر1393-شماره 15 »[7] « مجله آرامش-مرداد1393-شماره 16 »[3] « مجله آرامش-شهریور1393-شماره 17 »[11] « مجله آرامش-مهر93-شماره18»[13] « مجله آرامش-آذر93-شماره19»[5] « مجله آرامش-بهمن93-شماره20 »[4] «{دوره جدید،ش1،فروردین1395}»[45] «{دوره جدید،ش2،اردیبهشت1395}»[7] «{دوره جدید،ش3،خرداد1395}»[2] «{دوره جدید،ش4،تیرماه 1395}»[19] «{دوره جدید،ش5،مرداد 1395}»[2] «{دوره جدید،ش6،شهریور 1395}»[21] « {دوره جدید،ش7،مهر 1395} »[5] « {دوره جدید،ش8/ 30آذر95خورشیدی} »[1] « {دوره جدید،ش9،دی 1395} »[2] « {دوره جدید،ش10،بهمن1395} »[4] « {دوره جدید،ش11،اسفند1395} »[6] « {د ج،ش12،فروردین ماه1396خورشیدی} »[36] « {جدید،ش13،اردیبهشت1396خورشیدی} »[2] « {جدید-ش14-خرداد96ش} »[3] « {ش15-تیرماه1396خورشیدی} »[1] « {ش16-آذر1396خورشیدی} »[3] « {ش17-بهمن1396خورشیدی} »[4] « {ش۱۸-اسفند1396خورشیدی} »[16] « {ش19-اردیبهشت ماه1397خ»[4] « { ش20- تیرماه1397خورشیدی } »[3] « { ش21- مرداد ماه1397خورشیدی } »[1] « { ش22 ، بهمن ماه1397خورشیدی } »[2] « { ش23 ، اسفند ماه 1397خورشیدی } »[6] « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } »[4] « { ش25 ، اردیبهشت1398خورشیدی } »[1] « { ش26 ، مرداد1398خورشیدی } »[1] « { ش27 ، شهریورماه1398خورشیدی } »[17] « { ش 28 ، آبان ماه 1398خورشیدی } »[1] « { ش 29 ، دی ماه 1398خورشیدی } »[1] « { ش 30 ، فروردین 1399خورشیدی } »[7] « { ش 31 ، اردیبهشت 1399خورشیدی } »[2] 《 ش32-شهریور 1399خورشیدی 》[1] 《 ش33-مهر 1399خورشیدی 》[1] 《 ش34-آبان 1399خورشیدی 》[4] 《 ش35- آذر 1399خورشیدی 》[2] « ش36 ، اسفند 1399خورشیدی »[1] « شماره37، فروردین1400خورشیدی »[18] « شماره 38،اردیبهشت1400خورشیدی »[32] « شماره 39، خرداد 1400خورشیدی »[1] « شماره 40 ، مردادماه 1400خورشیدی »[3] « شماره 41 ، شهریور 1400خورشیدی »[3] « شماره 42 ، آبان ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره 43 ، دی ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره44 ، بهمن ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره45 ، فروردین 1401خورشیدی »[1] « شماره46 ، خرداد ماه 1401خورشیدی »[5] « شماره47 ، مرداد ماه 1401خورشیدی »[2] « شماره48 ، شهریورِ1401خورشیدی »[6] « شماره49 ، مهرماه1401خورشیدی »[2] «شماره50،اسفندماه1401خورشیدی»[9] «شماره51،فروردین1402خورشیدی»[3] «شماره52،اردیبهشت1402خورشیدی»[1] «شماره53،خرداد1402خورشیدی»[7] «شماره54تیرماهِ1402خورشیدی»[3] «شماره55مرداد1402خورشیدی»[2] مرداد 2[1] آبان 2[2] آذر 2[4]
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
مجله آرامش یا صاحب الزمان (عج) « تارنمای شخصی مهدی گل محمدی » پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی) پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani قاصدک جاده های مه آلود قیدار شهر جد پیامبراسلام هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir ) مجله پیام توحید مهندس محی الدین اله دادی بلوچستان نشریه حضور مسیر عرشیان تراوشات یک ذهن زیبا پاتوق دوستان غزل عشق کلینیک تخصصی پوست و تناسب اندام-ایده آل بابای آسمانی محمد قدرتی یه دختره تنها شاه تورنیوز Note Heart غزلیات محسن نصیری(هامون) ... یاس ... wanted دفتر احسان رویابین تینا!!!! عرفان وادب کاروجدان allah is my lord منتظر باران فرهنگی بهار عشق شناخت کافی ღای دریغاღ خط خطی ها عدالت جویان نسل بیدار سینا حاج زاده HADAFE SORKH ghamzade رویایی زندگی کردن... جامع ترین وبلاگ خبری مقاله های تربیتی ارتــــش ســــرخ///AK زازران ♥®♥شایگان خواندنی های ایران جهان دانشجو دانشجوی میکروبیولوژی 91 دانشگاه آزاد اشکذر آسمان آبی پنجره ای رو به باغ مجله پارسی نامه سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ مجله الکترونیکی گوناگون مجله جهان داستان آموزش زبان دات کام مجاز نیوز طب سنتی خبرگزاری آریا تارنمای مهدی گل محمدی-2 سرزمین عجایب-برترین ترفندهای وب آموزش بورس

 نوح‌ و پیگیرى دعوت‌


ألف ـ روش ادراکی::

 


نوح‌ دعوت‌ قومش‌ را با وجود سختى‌هایى که‌ فرا رویش‌ بود ادامه‌ داد. او نهاد و طبیعت‌ دعوت‌ خود را براى قوم خویش بیان نمود. امّا آنان بر نپذیرفتن‌ دعوت‌ بدون‌ در نظرگرفتن‌ عواقب‌ و پیش‌آمدهاى حاصل‌ از این‌ مخالفت اصرار ‌نمودند؛ و از او درخواست‌ کردند تا اگر در دعوت‌ خویش‌ راست‌گو ست عذابى بر آنان فرود آورد.  نوح با ایمان‌ مطلق‌ خود این‌ مسأله‌ را تنها به‌‌خداوند متعال‌ واگذار نمود.

چون او هر آن‍‌ چه‌ را  که‌ اراده کند انجام‌ مى‌دهد، و اگر خواسته‌ او چنین‌ باشد هیچ‌کسى را توان‌ منع‌ آن نیست‌. واگر مشیت‌ الهى بر این‌ باشد که‌ گمراه‌ بمانند آن گاه‌پندهاى نوح نیز سودى نخواهد بخشید.
«گفتند اى نوح‌ با ما مجادله کردى و زیاد هم‌ مجادله کردى ! اکنون‌ اگر راست‌ مى‌گویى ، آنچه‌ را (از عذاب‌ الهى‌) به‌ ما وعده‌ مى‌دهى بیاور!»
گفت‌ : اگر خدا آنرا بر سر شما آورد ؛ و شما قدرت‌ فرار (از آن‌ را) نخواهید داشت‌ ! (امّا چه‌ سود که‌) هرگاه‌خدا بخواهد شما را (به‌خاطر گناهان‌تان‌) گمراه‌ سازد ، و من‌ بخواهم‌ شما را اندرز دهم، ‌اندرز من‌ سودى به‌حالتان‌ نخواهد داشت‌. او پروردگار شماست‌ و به‌ سوى او بازگردانده‌ مى‌شوید»[11] .
نوح‌ هیچ‌ فرصتى را ـ چه‌ در روز باشد و چه‌ در شب‌ ـ از دست‌ نمى‌داد. نوح‌ گفت‌ : «پروردگارا ! من‌ قوم‌ خود را شب‌ و روز (به‌ سوى تو) دعوت‌ کردم‌»[12] ولى دعوت‌ ونصیحت‌ او جز بر فرار آنان نیفزوده اعراض‌ و مخالفت‌ آنان به جایى رسید که {‌انگشتان‌شان‌ را در گوش‌هاى‌شان‌ فرو مى‌کردند و لباس‌هاى‌شان‌ را بر بدن‌ خود مى‌پیچیدند» و بر آن‌ نافرمانى اصرارى ورزیدند.»[13]
نوح‌ (ع‌) دعوت‌ را وابسته‌ و مقید به‌ یک‌ روش‌ نکرد. تا جائى که‌ تمام راه‌هایى را که‌ معتقد بود او را به‌ نتیجه‌ مى‌رساند به کار بست. اوپنهان‌ و آشکارا دعوت‌ نمود قرآن سخن او را چنین بازگو مى‌کند:«سپس‌ من‌ آنان را با صداى بلند به‌ اطاعت‌ فرمان‌ تو دعوت‌ کردم‌ سپس‌ آشکارا و نهان‌ (حقیقت‌ توحید و ایمان‌را) براى آنان‌ بیان‌ داشتم»[14] ‌ وى در این راه شیوه‌هاى تشریعى را براى محقق ساختن ایمان آنان به کار گرفت. او به‌ آنان‌ یاداور شد که این خداوند است که روزى و اموال‌ را به سوى مى‌فرستد تا از آن‌ بهره‌مند شوند.

و براى آنان‌ بهشت‌ها و رودها معین مى‌کند، و این‌ مسئله‌ را با آمرزش‌ از سوى خداى بخشنده‌ و مهربان‌ در ارتباط‌ قرار مى‌دهد: «به‌ آنان گفتم‌ از پروردگار خویش‌ آمرزش‌ بطلبید که‌ او بسیار آمرزنده‌است‌ ، تا باران‌هاى پر برکت‌ آسمان‌ را پى در پى براى شما فرستد و شما را با اموال‌ وفرزندان‌ فراوان‌ کمک‌ کند و باغهاى سرسبز و نهرهایى جارى در اختیارتان‌ قرار دهد»[15].
نوح‌ (ع‌) مشاهده کرد که گفتگو و نصایحش‌ فایده‌ و ثمره‌اى ندارد . بویژه پس از اینکه آثار مثبت استغفار و مسائلى را که‌ بر آن‌ مترتب‌ مى‌شود از جمله‌ سعادت‌ دنیا را براى آنان بیان‌ کرده‌ بود .
او سپس‌ توجه آنان‌ را به‌ سوى قدرت‌ الهى معطوف‌ ساخت؛ شاید که‌ به‌ عظمت ‌الهى و قدرتش‌ ایمان‌ بیاورند ! او به عظمت وقدرت خداوند اشاره کرد؛‌ که آنان را  به‌ صورت‌‌هاى مختلف‌ (نطفه،‌ سپس خون بسته،‌ سپس پاره‌اى گوشت) ‌ آفرید، سپس‌ آنها را پیوند داد: «شما را چه مى‌شود که ‌ براى خداوند  عظمت‌ قائل‌ نیستید، در حالى که‌ شما را در مراحل‌ مختلف‌آفرید»[16]‌.
نوح  (ع‌) به‌ این‌ کونه‌ها اکتفا نکرد . بلکه‌ در دعوتش‌ به‌ وسائل‌ حسى نیز روى آورد، او به آفرینش سیارات‌ و آسمان‌هاى هفت گانه که خداوند «ماه‌ را در میان‌ آن ‌ها مایة‌ روشنایى و خورشید را چراغ‌ فروزانى قرار داده‌ است‌ اشارة کرد»[17].
او سپس به بیان‌ آفرینش‌ انسان‌ و راه‌ به‌ وجود آمدن‌ غذاى او از زمینى که‌ بعد از مرگ‌ برگشتن‌ به سوى آن‌ اجتناب‌ ناپذیر است‌ ‌پرداخت و نیز این را یادآور ‌شد که پس‌ از این‌، آنها را براى حسابرسى در روز قیامت‌ از زمین خارج‌ مى‌‌کنند: «و خداوند شما را هم چون‌ گیاهى از زمین‌ رویاند ، پس‌ شما را به همین‌ زمین‌ باز مى‌گرداند ، و بادیگر شما را خارج‌ مى‌سازد»[18] .
ب‌ ـ برخورد :
دعوت‌ نوح‌ با وجود پاى بندى به‌ روش‌هاى منطقى چه‌ در توضیح‌ و چه‌ در بیان‌ دلایل راه‌ به‌ جاى نبرد. قوم‌ او از آن‌ روش‌ها آزرده‌ خاطر شدند و او را تکذیب‌ نموده، و او را دیوانه‌ قلمداد نمودند. آنان به این‌ وسیله‌ کوشیدند مانعى میان‌ او و رسالتش‌ ایجاد کنند و د صورتى که نوح پافشارى مى‌نمود آنان با استفاده‌ از تهدید و ارعاب‌ و آزار او را منع‌ مى‌کردند «گفتند اى نوح‌ اگر (از حرف‌هایت‌) دست‌ برندارى سنگ‌باران‌ خواهى شد»[19] ولى نوح ‌هرگز به‌ این‌ تهدیدها اهمیت‌ نداد بلکه‌ با ایمان‌ راسخ‌ و اعتماد بر خدا به‌ آنان پاسخ‌داد . «پس‌ بر خدا توکل‌ کردم» زیرا آنان قادر به‌ آزار رساندن‌ به‌ او نبودند :‌«شما فکر خود و قدرت‌ معبودهایتان‌ را جمع‌ کنید ؛ پس‌ هیچ‌ چیز درکارتان پوشیده‌ نماند ؛ سپس‌ به‌ حیات‌ من‌ پایان‌ دهید ، و (لحظه‌اى‌)مهلتم‌ دهید ! (امّا توانایى ندارید) .

و اگر (از قبول‌ دعوتم‌) روى بگردانید (کار نادرستى کرده‌اید ؛ چه‌ این که‌) من‌ از شما مزدى نمى‌خواهم‌ ؛ مزد من‌ ، تنها برخداست‌؛ و من‌ مامورم‌ که‌ از مسلمین‌ (تسلیم‌ شدگان‌ در برابر فرمان‌ خدا) باشم‌»[20] .
با وجود رخ نمودن حوادث‌ و پیش آمدها قوم‌ نوح‌ به‌ خداوند ایمان‌ نیاوردند. او راه‌ها و روش‌هاى به‌ کار بسته‌ شده‌ را در مقابل‌ عناد قوم‌ خود عاجز و هیچ‌ راهى را ‌ در اصلاح‌ آنان سود بخش ندید . پس شکایت‌ قوم‌ خود را به‌خداوند متعال‌ نمود «گفت‌ : پروردگارا ! قوم‌ من‌ مرا تکذیب‌ کردند ، اکنون‌ میان‌ من‌ و آنان جدایى بیفکن‌ ، و مرا و مؤمنانى را که‌ با ما هستند رهایى بخش‌.»[21]
بدین ترتیب درهاى مبارزه‌ به‌صورت‌ کامل‌ گشوده شد ، و گروه‌ ایمان‌ و کفر را فرا گرفت. و نوح در مراحل‌ پایانى قومش‌ را به‌ هلاکت‌ نفرین‌ کرد . بلکه‌ افزون‌ بر این‌ فرزندان‌ کسانى را که‌ دعوتش‌را نپذیرفته‌ بودند نیز نفرین‌ نمود «و نوح‌ عرض‌ کرد، پروردگارا هیچ‌ یک‌ از کافران‌ را بر روى زمین‌ باقى مگذار . چرا که اگر باقى گذارى بندگانت را گم راه کنند،‌ و جز فاجر کفران بیشه‌اى به بار نیاورند.»[22]
وسیله‌هاى نجات‌ و استجابت‌ دعا
خداوند دعاى نوح‌ (ع‌) را مستجاب‌ کرد . و براى او و مؤمنینى که‌ همراهش‌ بودندوسیلة‌ نجات‌ را  فراهم‌ کرد . وقتى گفتارش‌ را با کافران‌ به‌ پایان‌ رساند و تصمیم‌ خودرا گرفت‌ ، خداوند به‌ او امر کرد که‌ از تکذیب‌ و آزار کافران‌ ناراحت‌ نشود،  زیرا که ‌آنان سرنوشت‌ اجتناب‌ ناپذیرشان را که‌ غرق‌ شدن‌ است‌ خواهند چشید. سپس‌ به ‌او امر کرد که‌ یک‌ کشتى را با کمال‌ دقّت‌ بسازد . و بعد از این‌که‌ ساختن‌ کشتى به‌ پایان ‌رسید با کسانى که‌ بر کفر اصرار ورزیدند، حتى اگر از نزدیک‌ترین‌ افراد او باشد سخن‌ نگوید:«ما به‌ نوح‌ وحى کردیم‌ که کشتى را زیر نظر ما و مطابق‌ وحى ما بسازد.» [23] .
نوح‌ (ع‌) شروع‌ به‌ ساختن‌ کشتى کرد . و قومش‌ به‌خاطر نادانى از عاقبت‌ کار شروع‌ به‌تمسخر کردند . در حالى که‌ نمى‌دانستند به‌زودى خودشان‌ در معرض‌ تمسخر قرارخواهند گرفت‌ .
 طوفان‌، و غرق‌ شدن‌ قوم‌ نوح
وقتى نوح‌ (ع‌) ساختن‌ کشتى را به‌ پایان‌ رساند . نشانه‌هاى شروع‌ عذاب‌ ظاهر شد . آب‌ از درون‌ زمین‌ جوشید . و خداوند به‌ او امر کرد که‌ از چهار پایان‌ زمین‌ یک زوج‌ (نر و ماده)‌ را با خود حمل‌ کند . تا‌ این‌ حیوانات‌ بعدها حیواناتى دیگر را به ‌وجود آورند . هم چنین‌ به او امر کرد که‌ همة‌ خانواده‌ و نزدیکانش‌ و اندک مؤمنانى را که‌ با او بودند ، به‌ استثناى آنان‌ که‌ کفر ورزیدند باخود حمل‌ کند:

« و هنگامى که‌فرمان‌ ما (براى غرق‌ آنان‌) فرا رسد و آب‌ از تنور بجوشد (که‌ نشانة‌ فرا رسیدن‌ طوفان‌ است‌) از هر یک‌ از انواع‌ حیوانات‌ یک‌ جفت‌ در کشتى سوار کن‌ و هم چنین‌خانواده‌ات‌ را، مگر آنان‌ که‌ قبلاً وعدة‌ هلاک‌شان‌ داده‌ شده‌  (همسر و فرزند کافرت‌) ؛ و دیگردربارة‌ ستمگران‌ با من‌ سخن‌ مگو که‌ آنان‌ همگى هلاک‌ خواهند شد.»[24]
هنگامى که‌ ساختن‌ کشتى با عنایت‌ خداوند و از طریق‌ وحى به‌ پایان‌ رسید،کسانى‌که‌ ایمان‌ آوردند سوار شدند؛ و این‌ کار به‌ پایان‌ نرسید  مگر با یاد خدا ؛ چرا که کشتى ‌واسطه‌اى بیش‌ نبود؛‌ زیرا راه برنده‌ و نیرو دهندة‌ حقیقى خداوند است‌؛ که  در آن‌هنگام‌ که‌ آنان را از هلاکت‌ نجات‌ داد؛  وآنان را به‌ مغفرت‌ وسیع‌ خدا و رحمت‌ او به‌ بندگان‌ مؤمن‌ متوجه‌ ساخت‌:
او گفت‌ «به‌ نام ‌خدا بر آن‌ سوار شوید و هنگام‌ حرکت‌ و توقف‌ کشتى یاد او کنید که‌ پروردگارم‌آمرزنده‌ و مهربان‌ است‌ .»[25] کشتى بعد از این که‌ ارتفاع‌ آب‌ به‌ ارتفاع‌ و بلندى کوه‌ها گشت‌ به راه افتاد : « و آن‌ کشتى آنها را از میان‌ امواجى هم چون‌ کوه‌ها حرکت‌ مى‌داد.»[26]
نوح‌ (ع) سپس‌ از آنکه ‌ از ایمان‌ آوردن‌ آنان‌ مایوس‌ گشت‌ ، واحساس‌ نمود که‌ او دیگر «مغلوب‌» شده‌ است‌ دست به نیایش پرداخت و گفت: «خداوندا من‌ مغلوب‌ گشته‌‌ام پس مرا پیروز کن‌.»[27]
نوح‌ (ع‌) پیروزى را بر قومش‌ مى‌خواست‌؛ زیرا با این‌ پیروزى پیروزى توحید بر  بت‌ پرستى محقق‌ خواهد شد.
هیجان‌ عاطفى پدر
نوح‌ (ع‌) در میان‌ طوفان‌ پسرش‌ را که‌ اصرار بر کفر مى‌کرد به‌یاد آورد . از این رو عاطفة‌ پدرانه‌ در نوح‌ برانگیخته شد. او‌ پسرش‌ را صدا کرد تا به‌همراه‌ خانواده‌ سوار برکشتى شود . امّا پسر پاسخى به‌ درخواست‌ پدر نداد ؛ و گمان‌ کرد چیزى که‌ اتفاق ‌افتاده‌ عارضه‌اى طبیعى است‌ که‌ به ‌سرعت‌ از بین‌ خواهد رفت؛ ولیکن‌ پیش‌بینى فرزند اشتباه ‌بود .

او کوشش‌ کرد که‌ با وسیله‌ قرار دادن‌ کوه‌ خود را نجات‌ دهد .« امروز جز به‌ لطف‌ او هیچ‌ راه نجاتى نیست‌»[28] . شدّت‌ آب‌ و ارتفاع‌ موج‌ مانع‌ از آن‌ شد که‌ پسر نوح به‌ آرزو و خواسته‌ خود برسد «و او در زمره‌ غرق‌ شدگان‌ قرار گرفت‌»[29].
نوح‌ (ع‌) بر فرزندش‌ احساس‌ دلسوزى کرد. از خداوند خواست‌ که ‌پسرش‌ را از هلاکت‌  نجات‌ دهد . ولى خداوند دعاى او را مستجاب‌ نکرد، و براى نوح تبیین کرد که پسر او برگناه‌ و معصیت‌ اصرار داشت و از جملة‌ کسانى نبوده‌ که‌ قرار بود  نجات‌ پیدا کنند . «نوح‌ به‌ پروردگارش‌ عرض‌ کرد : پروردگارا پسرم‌ از خاندان‌ من‌ است‌ ؛ و وعدة ‌تو حق‌ّ است‌ ؛ و تو از همه‌ حکم‌ کنندگان‌ برترى‌»[30] ولکن‌خداى سبحان‌ براى نوح‌ (ع‌) مسأله را چنین بازگو نمود که فرزندت‌ از عذاب‌ نجات‌ نمى‌یابد زیرا وى عمل‌ناشایستى را انجام‌ داده‌است ‌ «فرمود:  اى نوح‌ او از خاندان‌ تو نیست‌،  او را عمل‌ غیر صالحى است‌  ؛ پس‌ آنچه‌ را از آن ‌آگاه‌ نیستى از من‌ مخواه‌ ؛ من‌ به‌ تو اندرز مى‌دهم‌ تا‌ از جاهلان‌ نباشى‌»[31] . نوح‌ این چنین ‌پاسخ‌ داد :«پروردگارا من‌ به‌ تو پناه‌ مى‌برم‌ که‌ از تو چیزى بخواهم‌ که‌ از آن‌ آگاهى ندارم،‌ و اگر مرا نبخشى و بر من‌ رحم‌ نکنى از زیانکاران‌ خواهم‌ بود.»[32]
از این‌ رو نوح‌ در رابطه‌ با پیوند با خویشان‌ و نزدیکان‌ به‌ ما این‌ درس‌ را مى‌آموزد که ‌هر چند صلة‌ رحم‌ و پیوند خانوادگى محکم‌ باشد اگر مشروط‌ به‌ ایمان‌ به‌ خدا و گام ‌گذاشتن‌ در‌ راه‌ درست‌ و پیمودن آن نباشد بى‌ارزش‌ است .
 پایان‌ طوفان‌
هنگامى که‌ کافران‌ بر اثر طوفان‌ هلاک‌ شدند، و نوح‌ (ع‌) از وجود قومش‌ نجات‌ یافت‌، خداوند به‌ زمین‌ امر کرد که‌ آب‌ را فرو ببرد، و به‌ آسمان‌ فرمان داد که‌ از ریزش‌ باران ‌دست‌ بکشد . بنابراین آب‌ از روى زمین‌ فروکش‌ کرد ، و کشتى بر بالاى کوهى به‌ نام ‌«جودى‌» پهلو گرفت‌ .

در این‌ هنگام‌ با زبان‌ قدرت‌ الهى به‌ کافران‌ هلاک‌ شده‌ ندا داده‌ شد که‌ ظالمین‌ از رحمت‌ و آمرزش‌ خداوند به دور هستند .
خداوند به نوح دستور داد تا ار کشتى به زمین فرود آید . کشتى در سرزمین موصل با لطف‌ و عنایت‌ خدا به‌ زمین‌ نشست‌ . و خداوند به نوح‌ و کسانى که‌ به او ایمان‌ آورده و به‌ همراه‌ فرزندانشان‌ با وى در کشتى بودند  وعده‌ داد که نسل هاى آنان‌ ادامه‌ خواهد یافت‌ و امت‌هاى با ایمان‌ متعددى از آنان به‌ وجود خواهند آمد ، و امت‌هاى دیگرى نیزکه‌ به‌ زندگى دنیوى و برکات‌ آن‌ مشغول خواهند شد نیز در این دنیا زندگى خواهند کرد؛ ولى آنان‌ پس‌ از مدتى از راه‌ حق‌ گمراه ‌خواهند شد و شیطان‌ براى گم‌راهى آنان‌ کوشش‌ خواهد کرد . که‌ این‌ باعث‌ وقوع‌ عذاب‌ خداوند بر آنان در دنیا و آخرت‌ منجر خواهد شد .
«گفته‌ شد : اى نوح‌ ! با سلامت‌ و برکاتى از ناحیه‌ ما بر تو و بر تمام ‌امت‌هایى که‌ با تواند فرود آى‌،  و امت‌هایى نیز هستند که‌ ما آنان را از نعمت‌ها بهره‌مند خواهیم‌ ساخت‌ ، سپس‌ عذاب‌ دردناکى از سوى ما به‌ آنها مى‌رسد.»[33]
1) «انّا ارسلنا نوحاً الى قومه‌ ان‌ انذر قومک‌ من‌ قبل‌ أن‌ یاتیهم‌ عذاب‌ الیم»(نوح‌،1).
2 ) «وما کنّا معذبین‌ حتى نبعث‌ رسول» (اسراء ، 15) .
3) عن‌ ابى جعفر (ع‌) «کان‌ بین‌ آدم‌ و نوح‌ عشرة‌ آباء کلّهم‌ أنبیاء» (اکمال‌ الدین‌ و اتمام‌ النعمة‌).
4) «الف‌ سنة‌ الاّ خمسین‌ عام» (العنکبوت، 124‌).
5) «فقال‌ الملا الذین‌ کفروا من‌ قومه‌ ما نراک‌ الا بشراً مثلنا و ما نراک‌ اتبعک‌ إلاّ  الذین‌ هم‌ أراذلنا بادى الرأى و مانرى لکم‌ علینا من‌ فضل‌ بل‌ نظنّکم‌ کاذبین‌» (هود، 27).
6) «قال‌ الملا من‌ قومه‌ انا لنراک‌ فى ظلال‌ٍ مبین‌ 0 قال‌ یا قوم‌ لیس‌ بى ضلالة‌ و لکنّى ‌رسول‌ من رب‌ّ العالمین‌ 0 ابلغکم‌ رسالات‌ ربى و أنصح‌ لکم‌ و أعلم‌ من‌ الله ما لا تعلمون ‌0 اوعجبتم‌ ان‌ جاءکم‌ ذکر من‌ ربکم‌ على رجل‌ منکم‌ لینذرکم‌ ولیتّقوا ولعلکم‌ ترحمون» (الاعراف‌، 60 ـ 63).
7) «قال‌ یا قوم‌ ارأیتم‌ ان‌ کنت‌ على بینة‌ من‌ ربى وآتانى رحمة‌ من‌ عنده‌ فعمیت علیکم ‌أنلزمکموها وانتم لها کارهون‌0 و یا قوم‌ لا أسألکم‌ علیه‌ ما لاً  إن‌ اجرى الا على الله و ما أنا بطارد الذین‌ امنوا اءنهم‌ ملاقوا ربهم‌ ولکنى اراکم‌ قوما تجهلون‌ و یا قوم‌ من‌ ینصرنى من‌الله ان‌ طردتهم‌ أفلا تذکرون» (هود : 28 ـ 30) .
8) «قال‌ یا قوم‌ انّى لکم‌ نذیرُ مبین‌» (نوح، ‌2) .
9) «أن‌ عبدوالله واتقوه‌ و أطیعون» (نوح، 3) .
10) «یغفر لکم‌ من‌ ذنوبکم‌ و یؤخرکم‌ الى اجل‌ مسمى إن‌َّ اجل‌ الله لایؤخر إذا جاء لو کنتم‌ تعلمون‌» (نوح، 9).
11) «قالوا یا نوح‌ قد جا دلتنا فاکثرت‌ جدالنا فاتنا بما تعدنا ان‌ کنت‌ من‌ الصادقین‌0 قال‌ إنَّما یاتیکم‌ به‌ الله إن‌ شاء وما أنتم‌ بمعجزین‌0 ولا ینفعکم‌ نصحى ان‌ کان‌ الله یرید أن ‌یغویکم‌ هو ربکم‌ والیه‌ ترجعون‌» (هود،32ـ 34)
12 ) «جعلوا اصابعهم‌ فى اذانهم‌ واستغشوا ثیابهم‌»(نوح،‌5) .
13) «واستکبروا استکبار» (نوح‌، 7).
4) «ثم‌ انّى‌دعوتهم‌ جهاراً 0 ثم‌ّ انّى اعلنت‌ لهم‌ وأسررت‌ لهم‌ إسرار» (نوح، ‌8- 9).
15) «فقلت‌ استغفروا ربکم‌ إنّه‌ کان‌ غفّاراً 0 یرسل‌ السَّماء علیکم‌ مدراراً 0 ویمددکم‌ باموال‌ وبنین‌ ویجعل‌ لکم‌ جنّات‌ ویجعل‌ لکم‌ أنهار» (نوح‌10 ـ 12).
16) «فما لکم‌ لا ترجون‌ للّه‌ وقاراً وقد خلقکم‌ اطوار» (نوح‌، 13 ـ 14).
17) «جعل‌ القمر فیهن‌ّ نوراً وجعل‌ الشمس‌ سراج» (نوح‌، 16).
18)  «ان‌الله انبتکم‌ من‌ الارض‌ نباتا ثم‌ یعید کم‌ فیها ویخرجکم‌ اخراج» (نوح، 17 ـ 18).
19) «قالوا لئن‌ لم‌ تنته‌ لتکونن‌ من‌ المرجومین» (شعراء، 116).
20) «فاجمعوا امرکم‌ و شرکائکم‌ ثم‌ لا یکن‌ امرکم‌ علیکم‌ غُمّة‌ ثم‌ اقضوا اءلى ولا تُنظِرون‌ ، فأن‌تولیتم‌ فما سئلتکم‌ من‌ اجر إن‌ اجرى الاّ على الله وامرت‌ أن‌ اکون‌ من‌ المسلمین‌» (یونس‌71 ـ 72).
21) «قال ‌رب‌ّ ان‌ قومى کذبون‌ فافتح‌ بینى و بینهم‌ فتحا وبخشى و من‌ معى من‌ المؤمنین‌» (الشعراء 117 ـ 118).
22) «رب‌ّ لاتذر على الارض‌ من‌ الکافرین‌ دیّار» (نوح‌، 26، 27)
23) «فأوحینا إلیه‌ أن‌ اصنع‌ الفلُک‌َ بأعینن» (المؤمنون،‌ 27).
24) «فاذا جاء امرنا وفار التنورقلنا احمل‌ فیها من‌ کل‌ زوجین‌ اثنین‌ و اهلک َ الاّ من‌ سبق‌ علیه‌ القول‌ ولا تخاطبنى ‌فى ‌الذین‌ ظلموا انهم‌ مغرقون‌» (المؤمنون‌، 27).
25) «ارکبوا فیها بسم‌ الله مجریها و مرساها ان‌ّ ربى لغفورٌ رحیم‌» (هود، 41).
26) «وهى تجرى بهم‌ فى موج‌ کالجبال‌» (هود،42).
27 ) «رب‌ انى مغلوب‌ فانتصر».
28) «لا عاصم‌ الیوم‌ إلاّ من‌ رحم‌» (هود، 43).
29) «فکان من المغرقین» (هود ، 43) .
30) «ونادى نوح ربه فقال ربا إن ابنى من اهلى وان وعدک الحق وانت احکم الحاکمین» (هود ، 45) .
31) «قال یا نوح‌ إنّه‌ لیس‌ من‌ اهلک‌ إنّه‌ عمل‌ غیر صالح‌ فلا تسألن‌ّ ما لیس‌ لک‌ به‌ علم‌ انى اعظک‌ ان‌ تکون‌ من‌ الجاهلین» (هود، 46).
32)   {‌ربِّ انى اعوذ بک ان اسألک ما لیس لى به علم وإلا تغفر لى وترحمنى اکن من الخاسرین» (هود،‌47) .
33) «قیل‌ یا نوح‌ اهبط‌ بسلام‌ منّا وبرکات‌ علیک‌ وعلى امم‌ ممن‌ معک‌ وامم‌ سنمتعهم‌ ثم ‌یمسّهم‌ منّا عذاب‌ ألیم» (هود، 48).

 

منبع:bayynat.ir