سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نزدیک است که حکیم، پیامبر گردد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
مجله آرامش-آبان1392-شماره نهم ، مجله آرامش-بهمن1392-شماره دهم ، «{دوره جدید،ش1،فروردین1395}» ، « {د ج،ش12،فروردین ماه1396خورشیدی} » ، مجله آرامش-اسفند1391-شماره اول ، مجله آرامش-اسفند1392-شماره یازدهم ، «{دوره جدید،ش4،تیرماه 1395}» ، «{دوره جدید،ش6،شهریور 1395}» ، « { ش27 ، شهریورماه1398خورشیدی } » ، « {ش18-اسفند1396خورشیدی} » ، قرآن،آزادی و حقوق بشر ، مشاوره و روانشناسی ، مجله آرامش-فروردین1392-شماره دوم ، شعر و ادبیات متعهد و مردمی ، پرتوی از قرآن ، پهلوی اول ، تاریخ ایران زمین ، « مجله آرامش-شهریور1393-شماره17 » ، « مجله آرامش-مهر93-شماره18» ، مجله آرامش-فروردین1393-شماره دوازدهم ، مجله آرامش-خرداد1392-شماره چهارم ، مجله آرامش-خرداد1393-شماره چهاردهم ، مجله آرامش-اردیبهشت1393-شماره سیزدهم ، رضاشاه ، مجله آرامش-مهر1392-شماره هشتم ، مناسبتها ، (مجله آرامش-تیر1393-شماره 15) ، «{دوره جدید،ش2،اردیبهشت1395}» ، مجله آرامش-تیر1392-شماره پنجم ، قرآن ، آزادی و حقوق بشر ، اخلاق در قرآن ، اخلاق در قرآن ، قرآن ، آزادی و حقوق بشر ، تاریخ ایران زمین ، پهلوی اول ، رضاشاه ، « {دوره جدید،ش11،اسفند 1395خورشیدی} » ، « {دوره جدید،ش7،مهر 1395} » ، « { ش23 ، اسفند ماه 1397خورشیدی } » ، مجله آرامش-مرداد1392-شماره ششم ، تاریخ معاصر ایران ، تاریخ عصر پهلوی ، شبه مدرنیته مستبدانه ، مجله آرامش-اردیبهشت92-شماره سوم ، « {ش17-بهمن1396خورشیدی} » ، « مجله آرامش-آذر93-شماره19» ، پهلوی اول ، رضاشاه ، پهلویها ، رضاخان ، پاسخ به سوالات و شبهات قرآنی ، آیاتی از کتاب نور و روشنایی ، «مجله آرامش-مرداد1393-شماره16» ، « {ش16-آذر1396خورشیدی} » ، « {دوره جدید،ش9،دی1395} » ، « {دوره جدید،ش10،بهمن 1395خورشیدی} » ، « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } ، « { ش22 ، بهمن ماه1397خورشیدی } » ، « {جدید-ش14-خرداد96ش} » ، « { ش20- تیرماه1397خورشیدی } » ، روان شناسی،روان درمانی اگزیستانسیال ، مناسبتهای ملی و میهنی ، ویروس کرونا؟! ، مناسبتهای ملی و دینی ، تبریک و تهنیت دوستانه... ، رضاشاه ، پهلوی اول ، سرگرمی ، عکسهای یادگاری ، فال روزانه ، « { ش 29 ، فروردین 1399خورشیدی } » ، #مهسا_امینی ، #نیکا_شاکرمی ، #مهسا_امینی،#ژینا_امینی ، « {جدید،ش13،اردیبهشت1396خورشیدی} » ، « مجله آرامش-بهمن93-شماره20 » ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی ، «{دوره جدید،ش3،خرداد1395}» ، «{دوره جدید،ش5،مرداد 1395}» ، تاریخ تحلیلی ایران زمین ، تاریخ تحلیلی ایران ما ، توحید و رهایی ، توحید،عرفان،رهایی ، جملات زندگی ساز ، خسرو گلسرخی ، دکتر شفیعی کدکنی ، دکتر علی شریعتی،هیهات مناالذله ، دکتر محمد مصدق ، دکترشفیعی کدکنی ، رضاخان ، تاریخ دوران پهلوی ، تاریخ زندان، پهلویها، پهلوی دوم ، پهلویها ، پیام توحید و رهایی ، آرامش ، آرامش جسم و روان ، آرامش و زندگی ، احمدشاملو ، اخبارروانشناسی و روانپزشکی ، اختلالات خواب ، پرتوی از قرآن حکیم ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی » ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی} » ، « {دوره جدید،ش8/ 30آذر95خورشیدی} » ، « {ش15-تیرماه1396خورشیدی} » ، « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } » ، « { ش25 ، اردیبهشت 1398خورشیدی } » ، « { ش26 ، مرداد1398خورشیدی } » ، « { ش 28 ، آبان ماه 1398خورشیدی } » ، « { ش 28 ، دی ماه 1398خورشیدی } » ، #مهسا_امینی ، « { ش20- مرداد ماه1397خورشیدی } » ، فال روزانه حافظ ، فال ، شعر و زندگی ، رضاشاه ، پهلوی اول ، ، روان درمانی اگزیستانسیال ، روان شناسی ، تسلیت ، روزها و یادها ، گفتگو و مصاحبه ، محمدرضاشاه پهلوی ، مجله آرامش-شهریور1392-شماره هفتم ، مناسبتهای ملی و مذهبی ، مناسبتها، مناسبتهای ملی و مذهبی ، مناسبتهای ملی و باستانی ، مشاوره و روانشناسی ، رهایی از اعتیاد ، مطالب دینی و اعتقادی ، مطالب روانشناسی ، مقالات جامعه شناسی ، کلمات راهگشاء و طلایی ، هنر و ادبیات متعهد ایران ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :30
بازدید دیروز :309
کل بازدید :485212
تعداد کل یاداشته ها : 481
103/2/13
1:52 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
aramesh[59]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
« اسفند1391-شماره اول »[32] « فروردین1392-شماره دوم »[11] « اردیبهشت1392-شماره سوم »[4] خرداد1392-شماره چهارم[10] « تیر1392-شماره پنجم »[7] « مرداد1392-شماره ششم »[6] « شهریور1392-شماره هفتم »[1] « مهر1392-شماره هشتم »[8] « آبان1392-شماره نهم »[107] « بهمن1392-شماره دهم »[66] « اسفند1392-شماره یازدهم »[26] « فروردین1393-شماره دوازدهم »[10] « اردیبهشت1393-شماره سیزدهم »[9] « خرداد1393-شماره چهاردهم »[9] « مجله آرامش-تیر1393-شماره 15 »[7] « مجله آرامش-مرداد1393-شماره 16 »[3] « مجله آرامش-شهریور1393-شماره 17 »[11] « مجله آرامش-مهر93-شماره18»[13] « مجله آرامش-آذر93-شماره19»[5] « مجله آرامش-بهمن93-شماره20 »[4] «{دوره جدید،ش1،فروردین1395}»[45] «{دوره جدید،ش2،اردیبهشت1395}»[7] «{دوره جدید،ش3،خرداد1395}»[2] «{دوره جدید،ش4،تیرماه 1395}»[19] «{دوره جدید،ش5،مرداد 1395}»[2] «{دوره جدید،ش6،شهریور 1395}»[21] « {دوره جدید،ش7،مهر 1395} »[5] « {دوره جدید،ش8/ 30آذر95خورشیدی} »[1] « {دوره جدید،ش9،دی 1395} »[2] « {دوره جدید،ش10،بهمن1395} »[4] « {دوره جدید،ش11،اسفند1395} »[6] « {د ج،ش12،فروردین ماه1396خورشیدی} »[36] « {جدید،ش13،اردیبهشت1396خورشیدی} »[2] « {جدید-ش14-خرداد96ش} »[3] « {ش15-تیرماه1396خورشیدی} »[1] « {ش16-آذر1396خورشیدی} »[3] « {ش17-بهمن1396خورشیدی} »[4] « {ش۱۸-اسفند1396خورشیدی} »[16] « {ش19-اردیبهشت ماه1397خ»[4] « { ش20- تیرماه1397خورشیدی } »[3] « { ش21- مرداد ماه1397خورشیدی } »[1] « { ش22 ، بهمن ماه1397خورشیدی } »[2] « { ش23 ، اسفند ماه 1397خورشیدی } »[6] « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } »[4] « { ش25 ، اردیبهشت1398خورشیدی } »[1] « { ش26 ، مرداد1398خورشیدی } »[1] « { ش27 ، شهریورماه1398خورشیدی } »[17] « { ش 28 ، آبان ماه 1398خورشیدی } »[1] « { ش 29 ، دی ماه 1398خورشیدی } »[1] « { ش 30 ، فروردین 1399خورشیدی } »[7] « { ش 31 ، اردیبهشت 1399خورشیدی } »[2] 《 ش32-شهریور 1399خورشیدی 》[1] 《 ش33-مهر 1399خورشیدی 》[1] 《 ش34-آبان 1399خورشیدی 》[4] 《 ش35- آذر 1399خورشیدی 》[2] « ش36 ، اسفند 1399خورشیدی »[1] « شماره37، فروردین1400خورشیدی »[18] « شماره 38،اردیبهشت1400خورشیدی »[32] « شماره 39، خرداد 1400خورشیدی »[1] « شماره 40 ، مردادماه 1400خورشیدی »[3] « شماره 41 ، شهریور 1400خورشیدی »[3] « شماره 42 ، آبان ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره 43 ، دی ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره44 ، بهمن ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره45 ، فروردین 1401خورشیدی »[1] « شماره46 ، خرداد ماه 1401خورشیدی »[5] « شماره47 ، مرداد ماه 1401خورشیدی »[2] « شماره48 ، شهریورِ1401خورشیدی »[6] « شماره49 ، مهرماه1401خورشیدی »[2] «شماره50،اسفندماه1401خورشیدی»[9] «شماره51،فروردین1402خورشیدی»[3] «شماره52،اردیبهشت1402خورشیدی»[1] «شماره53،خرداد1402خورشیدی»[7] «شماره54تیرماهِ1402خورشیدی»[3] «شماره55مرداد1402خورشیدی»[2] مرداد 2[1] آبان 2[2] آذر 2[4]
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
مجله آرامش یا صاحب الزمان (عج) « تارنمای شخصی مهدی گل محمدی » پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی) پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani قاصدک جاده های مه آلود قیدار شهر جد پیامبراسلام هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir ) مجله پیام توحید مهندس محی الدین اله دادی بلوچستان نشریه حضور مسیر عرشیان تراوشات یک ذهن زیبا پاتوق دوستان غزل عشق کلینیک تخصصی پوست و تناسب اندام-ایده آل بابای آسمانی محمد قدرتی یه دختره تنها شاه تورنیوز Note Heart غزلیات محسن نصیری(هامون) ... یاس ... wanted دفتر احسان رویابین تینا!!!! عرفان وادب کاروجدان allah is my lord منتظر باران فرهنگی بهار عشق شناخت کافی ღای دریغاღ خط خطی ها عدالت جویان نسل بیدار سینا حاج زاده HADAFE SORKH ghamzade رویایی زندگی کردن... جامع ترین وبلاگ خبری مقاله های تربیتی ارتــــش ســــرخ///AK زازران ♥®♥شایگان خواندنی های ایران جهان دانشجو دانشجوی میکروبیولوژی 91 دانشگاه آزاد اشکذر آسمان آبی پنجره ای رو به باغ مجله پارسی نامه سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ مجله الکترونیکی گوناگون مجله جهان داستان آموزش زبان دات کام مجاز نیوز طب سنتی خبرگزاری آریا تارنمای مهدی گل محمدی-2 سرزمین عجایب-برترین ترفندهای وب آموزش بورس

شعر و ادبیات متعهد و مردمی-3

 

 

آن‌گاه بانوی پُر غرورِ عشقِ خود را دیدم

در آستانه‌ی پُر نیلوفر،

که به آسمانِ بارانی می‌اندیشید

 

و آن‌گاه بانوی پُر غرورِ عشقِ خود را دیدم

در آستانه‌ی پُر نیلوفرِ باران،

که پیرهن‌اش دستخوشِ بادی شوخ بود

 

و آن‌گاه بانوی پُر غرورِ باران را

در آستانه‌ی نیلوفرها

که از سفرِ دشوارِ آسمان بازمی‌آمد.

 

#باغ_آینه

#احمد_شاملو

 

 

 

شعر و ادبیات متعهد و مردمی-4

 

من زاده ی رویاهای توام

به تو اندیشیدم

و آفریده شدم.

 

#شمس_لنگرودی

 

 

 

شعر و ادبیات متعهد و مردمی- 5

 

 

آیدا همزاد من ...

به تو ثابت خواهم کرد که عشق ،

تواناترین خدایان است ....

 

#احمد_شاملو


  

شعر و ادبیات متعهد و مردمی-2



ثقل زمین کجاست ؟

من در کجای جهان ایستاده‌ام ؟

با باری ز فریادهای خفته و خونین

ای سرزمین من !

من در کجای جهان ایستاده‌ام؟

 

 

شاعر : #خسرو_گلسرخی


زنده یاد #خسرو_گلسرخی ، نویسنده ، شاعر و روزنامه نگار مردمی که در رژیم شاه به جرمهای واهی و ساختگی  اعدام شد.


روان شاد خسرو گلسرخی به همراه رفیقش کرامت دانشیان ، بعد از شکنجه های وحشیانه توسط ساواک با ریاست ، نظارت و دخالت تام و تمامِ سرشکنجه سازِ ساواک جهنمی ، دژخیم پرویز ثابتی رئیس کل اداره سوم و معاون ساواک به چوخه اعدام سپرده شدند.یادشان گرامی باد.


  

شعر و ادبیات متعهد و مردمی-1

 که مردگانِ این سال عاشق‌ترینِ زندگان بوده‌اند

اشک رازی‌ست
لب‌خند رازی‌ست
عشق رازی‌ست


اشکِ آن شب لب‌خندِ عشق‌ام بود.

ـ?

قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی…


من دردِ مشترک‌ام
مرا فریاد کن.



عشق عمومی | شعر احمد شاملو |


  

. ::

 

به مناسبت14اسفند ، روز جاودانه شدن #دکتر_محمد_مصدق ، رهبر و پیشوای نهضت ملی و ضد استعماری ملت ایران.

 

 

 

شعر مرثیه درخت دکتر شفیعی کدکنی در سوگ مصدق بزرگ

 

محمدرضا شفیعی‌کدکنی خاطره خود را در مورد روز درگذشت مصدق این گونه روایت می‌کند ::

 

کیهان در گوشه صفحه اول خبر مرگ مصدق را چاپ کرده بود. مدتی به روزنامه خیره شدم و خطاب به مصدق عباراتی گفتم، که خب، پیرمرد بالاخره... یک‌باره زدم زیر گریه؛ از آن گریه‌های عجیب‌و‌غریب که کمتر در عمرم بر من مسلط شده است. رضا سیدحسینی دست مرا گرفته بود و می‌کشید که بی‌صدا، الان می‌آیند و ما را می‌گیرند و من همان‌طور نعره می‌زدم. بالاخره از او جدا شدم و خودم را رساندم به خانه‌مان. منزلی بود در خیابان شیخ هادی... با یکی از هم‌کلاسی‌های هم‌شهری‌ام اجاره کرده بودم. گریه‌کنان رفتم به خانه و در آنجا شعر «مرثیه درخت» را سرودم:

 

شعر مرثیه_درخت :

 

 

دیگر کدام روزنه، دیگر کدام صبح

خوابِ بلند و تیره ی دریا را

-آشفته و عبوس - 

تعبیر می‌کند؟

 

من می‌شنیدم از لبِ برگ

-این زبان سبز -

در خوابِ نیم‌شب که سرودش را

در آب جویبار، 

بدین گونه شسته بود: 

-در سوگت‌ ای درختِ تناور!

‌ای آیتِ خجسته ی در خویش زیستن!

ما را

حتی امانِ گریه ندادند.

 

من، اولین سپیده ی بیدارِ باغ را

-آمیخته به خونِ طراوت-

در خوابِ برگهای تو دیدم

من، اولین ترنّمِ مرغانِ صبح را

-بیدارِ روشناییِ رویانِرودبار-

در گل فشانی تو شنیدم.

 

دیدند بادها 

کان شاخ و برگهای مقدّس

-این سال و سالیان

که شبی مرگواره بود-

در سایه ی حصار تو پوسید

دریوار،

دیوارِ بی کرانیِ تنهاییِ تو-

یا

دیوارِ باستانیِ تردیدهای من

نگذاشت شاخه های تو دیگر

در خنده ی سپیده ببالند

حتی،

نگذاشت قمریانِ پریشان

(اینان که مرگِ یک گلِ نرگس را

یک ماه پیش تر

آسان گریستند)

در سوکِ ساکتِ تو بنالند.

 

گیرم، 

بیرون ازین حصار کسی نیست

گیرم در آن کرانه نگویند

کاین موجِ روشناییِ مشرق

-بر نخل‌های تشنه ی صحرا، یمن، عدن...

یا آب‌های ساحلیِ نیل-

 از بخششِ کدام سپیده‌ست

اما، 

من از نگاهِ آینه

-هرچند تیره، تار-

شرمنده‌ام که: آه

در سکوت‌ ای درختِ تناور، 

ای آیتِ خجسته ی در خویش زیستن،

بالیدن و شکفتن،

در خویش بارورشدن از خویش،

در خاکِ خویش ریشه‌دواندن

ما را

حتی امان گریه ندادند.

 

 دکتر محمد رضا شفعی کدکنی

‏( م . سرشک ‏) - 15 اسفند 1345خورشیدی.

 

 #دکتر_محمد_مصدق #دکترشفیعی_کدکنی


  

چشمها را باید شست

سهراب سپهری (15 مهر 1307 کاشان – 1 اردیبهشت 1359 تهران) شاعر، نویسنده و نقاش اهل ایران بود. او از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده‌اند.
شعری زیبا از سهراب سپهری را که از معروف‌ترین اشعار او است بخوانید:
 
هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است
پنجره، فکر، هوا، عشق،
 
زمین مال من است
چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند،
 
قارچ های غربت؟
من نمی دانم که چرا می گویند اسب حیوان نجیبی است، کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟
چشم ها را باید شست،
 
جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست،
 
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد
چتر ها را باید بست،
 
زیر باران باید رفت
فکر را، خاطره را،
 
زیر باران باید برد با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید دید، عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید بازی کرد، چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی، زندگی آب تنی در حوضچه ی اکنون است

  

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران

کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران

 

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران

 

کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران

 

 

 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات »غزل شماره 450

 

 

 

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران

 

کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران

 

هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد

 

داند که سخت باشد قطع امیدواران

 

با ساربان بگویید احوال آب چشمم

 

تا بر شتر نبندد محمل به روز باران

 

بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت

 

گریان چو در قیامت چشم گناهکاران

 

ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد

 

از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران

 

چندین که برشمردم از ماجرای عشقت

 

اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران

 

سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل

 

بیرون نمی‌توان کرد الا به روزگاران

 

چندت کنم حکایت شرح این قدر کفایت

 

باقی نمی‌توان گفت الا به غمگساران


  

نظر آنان که نکردند درین مشتی خاک

الحق انصاف توان داد که صاحب نظرند

 

عارفان هر چه ثباتی و بقایی نکند

گر همه ملک جهانست به هیچش نخرند

 

تا تطاول نپسندی و تکبر نکنی

که خدا را چو تو در ملک بسی جانورند

 

این سراییست که البته خلل خواهد کرد

خنک آن قوم که در بند سرای دگرند

 

دوستی با که شنیدی که به سر برد جهان

حق عیانست ولی طایفه‌ای بی‌بصرند

 

ای که بر پشت زمینی همه وقت آن تو نیست

دیگران در شکم مادر و پشت پدرند

 

کاشکی قیمت انفاس بدانندی خلق

تا دمی چند که ماندست غنیمت شمرند

 

گل بیخار میسر نشود در بستان

گل بیخار جهان مردم نیکو سیرند

 

سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز

مرده آنست که نامش به نکویی نبرند

( سعدی )


  

چه کسی گفته است بالاتر از سیاهی

رنگی نیست؟! به وقت، که با

رویاهامان به جنگ مرگ می‌رویم،

در می‌یابیم که بالاتر از سیاهی، تازه

سرآغاز همه‌ی رنگ‌های بی‌نهایت ِ

حیات است.

 

... اگر گفته شود که این راه را هزاران

خطا در پی است، تو را چه باک! زیرا

در سرنوشتی چنین، سرشتی نیز

چنین باید. وقتی به راه برخاستی... تا

انتهای جهان برو! مکث، مرگ است.

نباید برده‌ی شرایط شد، شرایط را

باید دگرگون کرد.

 

مقدمه کتاب "ردپای برف تا بلوغ کامل گل سرخ"

شعر از : استاد سید علی صالحی


  

از حوالیِ‌ همین روزهای کُندِ بی‌خودِ

طولانی می‌گذریم

و باد فقط بر سرشاخه‌های شکسته

می‌وزد.

ما اشتباه می‌کنیم

که از چراغ، انتظارِ شکستن داریم،

شب... سرانجام خودش می‌شکند.

 

شعر از : استاد سید علی صالحی


  

سال سختی بود

صبح را به اسم عقربه‌های آفتاب رو به غروب می‌بردند

زبان در حضور شی‌ای به لکنتِ سنگین ِ اشاره میرسید

پیامبر آرام‌ترین کلمات، طاقت نوشتن نداشت

 

آن سوترِ ناپیداها، مردگان آینه پوش

هر کدام با سنگی در دست

رو به دیوار بلندِ باد ایستاده بودند

 

سال سختی بود

ما راهی جز دیدن رویا در تاریکی نداشتیم

کسانی به ندامت ِ بیهوده‌ی دنیا سنگ می‌زدند

اما نه دری گشوده می‌شد، نه پنجره‌ای می‌شکست

 

 

ما به مادران منتظر خویش گفته بودیم

پیش از غارت سپیده‌دم به دست غروب برمی‌گردیم.

ما رفته بودیم برای درماندگان دی ماه،

نان و ترانه و ماهی بیاوریم.

ما ساده بودیم

ما از کلاف هزار پیچ ِ کلمات هیچ نمی‌دانستیم.

 

از یکی پرسیدند: آیا به سپیده دم باور داری؟

گفت: بله

و دیگر غروب را ندید.

از دیگری پرسیدند: آیا به مغرب کامل آفتاب ایمان داری؟

گفت: بله

و دیگر سپیده دم را ندید.

 

ما رفته بودیم راهی برای ادامه‌ی باران بیابیم،

راهی برای ادامه‌ی صبح،

راهی برای ادامه‌ی دریا

و هیچ اسمی از ربودن رویاها نبود

سخن گفتن از گهواره و زندگی آسان بود

اما ناگهان

در فاصله بستن دو پلک اتفاق عجیبی رخ داد!

چرا؟

ما با آیین آرامش ِآدمی غریبه نبودیم

ما ترانه‌های شبتاب را تمرین کرده بودیم

ما...

اما کسی نبود به سنگ بگوید

بی انصاف به آینه امان بده!

 

 

ما می‌خواستیم از غبار حروف بگذریم

می‌خواستیم از لکنت سنگین واژه ها بگذریم

تکلم بعضی عبارات ِساده دشوار بود

ما رو به دیوار ایستاده بودیم

 

 

صبح، عقربه‌ها، اشیا، اشاره

و من، مونس ِآرام‌ترین کلمات

که دیگر طاقت نوشتنم نبود

 

شعر از :: استاد سید علی صالحی