سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا کس که با نیکویى بدو گرفتار گردیده است و بسا مغرور بدانکه گناهش پوشیده است ، و بسا کس که فریب خورد به سخن نیکویى که در باره او بر زبانها رود ، و خدا هیچ کس را نیازمود چون کسى که او را در زندگى مهلتى بود . [ و این گفتار پیش از این گذشت ، لیکن اینجا در آن زیادتى است سودمند . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
مجله آرامش-آبان1392-شماره نهم ، مجله آرامش-بهمن1392-شماره دهم ، «{دوره جدید،ش1،فروردین1395}» ، « {د ج،ش12،فروردین ماه1396خورشیدی} » ، مجله آرامش-اسفند1391-شماره اول ، مجله آرامش-اسفند1392-شماره یازدهم ، «{دوره جدید،ش4،تیرماه 1395}» ، «{دوره جدید،ش6،شهریور 1395}» ، « { ش27 ، شهریورماه1398خورشیدی } » ، « {ش18-اسفند1396خورشیدی} » ، قرآن،آزادی و حقوق بشر ، مشاوره و روانشناسی ، مجله آرامش-فروردین1392-شماره دوم ، شعر و ادبیات متعهد و مردمی ، پرتوی از قرآن ، پهلوی اول ، تاریخ ایران زمین ، « مجله آرامش-شهریور1393-شماره17 » ، « مجله آرامش-مهر93-شماره18» ، مجله آرامش-فروردین1393-شماره دوازدهم ، مجله آرامش-خرداد1392-شماره چهارم ، مجله آرامش-خرداد1393-شماره چهاردهم ، مجله آرامش-اردیبهشت1393-شماره سیزدهم ، رضاشاه ، مجله آرامش-مهر1392-شماره هشتم ، مناسبتها ، (مجله آرامش-تیر1393-شماره 15) ، «{دوره جدید،ش2،اردیبهشت1395}» ، مجله آرامش-تیر1392-شماره پنجم ، قرآن ، آزادی و حقوق بشر ، اخلاق در قرآن ، اخلاق در قرآن ، قرآن ، آزادی و حقوق بشر ، تاریخ ایران زمین ، پهلوی اول ، رضاشاه ، « {دوره جدید،ش11،اسفند 1395خورشیدی} » ، « {دوره جدید،ش7،مهر 1395} » ، « { ش23 ، اسفند ماه 1397خورشیدی } » ، مجله آرامش-مرداد1392-شماره ششم ، تاریخ معاصر ایران ، تاریخ عصر پهلوی ، شبه مدرنیته مستبدانه ، مجله آرامش-اردیبهشت92-شماره سوم ، « {ش17-بهمن1396خورشیدی} » ، « مجله آرامش-آذر93-شماره19» ، پهلوی اول ، رضاشاه ، پهلویها ، رضاخان ، پاسخ به سوالات و شبهات قرآنی ، آیاتی از کتاب نور و روشنایی ، «مجله آرامش-مرداد1393-شماره16» ، « {ش16-آذر1396خورشیدی} » ، « {دوره جدید،ش9،دی1395} » ، « {دوره جدید،ش10،بهمن 1395خورشیدی} » ، « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } ، « { ش22 ، بهمن ماه1397خورشیدی } » ، « {جدید-ش14-خرداد96ش} » ، « { ش20- تیرماه1397خورشیدی } » ، روان شناسی،روان درمانی اگزیستانسیال ، مناسبتهای ملی و میهنی ، ویروس کرونا؟! ، مناسبتهای ملی و دینی ، تبریک و تهنیت دوستانه... ، رضاشاه ، پهلوی اول ، سرگرمی ، عکسهای یادگاری ، فال روزانه ، « { ش 29 ، فروردین 1399خورشیدی } » ، #مهسا_امینی ، #نیکا_شاکرمی ، #مهسا_امینی،#ژینا_امینی ، « {جدید،ش13،اردیبهشت1396خورشیدی} » ، « مجله آرامش-بهمن93-شماره20 » ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی ، «{دوره جدید،ش3،خرداد1395}» ، «{دوره جدید،ش5،مرداد 1395}» ، تاریخ تحلیلی ایران زمین ، تاریخ تحلیلی ایران ما ، توحید و رهایی ، توحید،عرفان،رهایی ، جملات زندگی ساز ، خسرو گلسرخی ، دکتر شفیعی کدکنی ، دکتر علی شریعتی،هیهات مناالذله ، دکتر محمد مصدق ، دکترشفیعی کدکنی ، رضاخان ، تاریخ دوران پهلوی ، تاریخ زندان، پهلویها، پهلوی دوم ، پهلویها ، پیام توحید و رهایی ، آرامش ، آرامش جسم و روان ، آرامش و زندگی ، احمدشاملو ، اخبارروانشناسی و روانپزشکی ، اختلالات خواب ، پرتوی از قرآن حکیم ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی » ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی} » ، « {دوره جدید،ش8/ 30آذر95خورشیدی} » ، « {ش15-تیرماه1396خورشیدی} » ، « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } » ، « { ش25 ، اردیبهشت 1398خورشیدی } » ، « { ش26 ، مرداد1398خورشیدی } » ، « { ش 28 ، آبان ماه 1398خورشیدی } » ، « { ش 28 ، دی ماه 1398خورشیدی } » ، #مهسا_امینی ، « { ش20- مرداد ماه1397خورشیدی } » ، فال روزانه حافظ ، فال ، شعر و زندگی ، رضاشاه ، پهلوی اول ، ، روان درمانی اگزیستانسیال ، روان شناسی ، تسلیت ، روزها و یادها ، گفتگو و مصاحبه ، محمدرضاشاه پهلوی ، مجله آرامش-شهریور1392-شماره هفتم ، مناسبتهای ملی و مذهبی ، مناسبتها، مناسبتهای ملی و مذهبی ، مناسبتهای ملی و باستانی ، مشاوره و روانشناسی ، رهایی از اعتیاد ، مطالب دینی و اعتقادی ، مطالب روانشناسی ، مقالات جامعه شناسی ، کلمات راهگشاء و طلایی ، هنر و ادبیات متعهد ایران ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :155
بازدید دیروز :211
کل بازدید :485548
تعداد کل یاداشته ها : 481
103/2/14
9:0 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
aramesh[59]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
« اسفند1391-شماره اول »[32] « فروردین1392-شماره دوم »[11] « اردیبهشت1392-شماره سوم »[4] خرداد1392-شماره چهارم[10] « تیر1392-شماره پنجم »[7] « مرداد1392-شماره ششم »[6] « شهریور1392-شماره هفتم »[1] « مهر1392-شماره هشتم »[8] « آبان1392-شماره نهم »[107] « بهمن1392-شماره دهم »[66] « اسفند1392-شماره یازدهم »[26] « فروردین1393-شماره دوازدهم »[10] « اردیبهشت1393-شماره سیزدهم »[9] « خرداد1393-شماره چهاردهم »[9] « مجله آرامش-تیر1393-شماره 15 »[7] « مجله آرامش-مرداد1393-شماره 16 »[3] « مجله آرامش-شهریور1393-شماره 17 »[11] « مجله آرامش-مهر93-شماره18»[13] « مجله آرامش-آذر93-شماره19»[5] « مجله آرامش-بهمن93-شماره20 »[4] «{دوره جدید،ش1،فروردین1395}»[45] «{دوره جدید،ش2،اردیبهشت1395}»[7] «{دوره جدید،ش3،خرداد1395}»[2] «{دوره جدید،ش4،تیرماه 1395}»[19] «{دوره جدید،ش5،مرداد 1395}»[2] «{دوره جدید،ش6،شهریور 1395}»[21] « {دوره جدید،ش7،مهر 1395} »[5] « {دوره جدید،ش8/ 30آذر95خورشیدی} »[1] « {دوره جدید،ش9،دی 1395} »[2] « {دوره جدید،ش10،بهمن1395} »[4] « {دوره جدید،ش11،اسفند1395} »[6] « {د ج،ش12،فروردین ماه1396خورشیدی} »[36] « {جدید،ش13،اردیبهشت1396خورشیدی} »[2] « {جدید-ش14-خرداد96ش} »[3] « {ش15-تیرماه1396خورشیدی} »[1] « {ش16-آذر1396خورشیدی} »[3] « {ش17-بهمن1396خورشیدی} »[4] « {ش۱۸-اسفند1396خورشیدی} »[16] « {ش19-اردیبهشت ماه1397خ»[4] « { ش20- تیرماه1397خورشیدی } »[3] « { ش21- مرداد ماه1397خورشیدی } »[1] « { ش22 ، بهمن ماه1397خورشیدی } »[2] « { ش23 ، اسفند ماه 1397خورشیدی } »[6] « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } »[4] « { ش25 ، اردیبهشت1398خورشیدی } »[1] « { ش26 ، مرداد1398خورشیدی } »[1] « { ش27 ، شهریورماه1398خورشیدی } »[17] « { ش 28 ، آبان ماه 1398خورشیدی } »[1] « { ش 29 ، دی ماه 1398خورشیدی } »[1] « { ش 30 ، فروردین 1399خورشیدی } »[7] « { ش 31 ، اردیبهشت 1399خورشیدی } »[2] 《 ش32-شهریور 1399خورشیدی 》[1] 《 ش33-مهر 1399خورشیدی 》[1] 《 ش34-آبان 1399خورشیدی 》[4] 《 ش35- آذر 1399خورشیدی 》[2] « ش36 ، اسفند 1399خورشیدی »[1] « شماره37، فروردین1400خورشیدی »[18] « شماره 38،اردیبهشت1400خورشیدی »[32] « شماره 39، خرداد 1400خورشیدی »[1] « شماره 40 ، مردادماه 1400خورشیدی »[3] « شماره 41 ، شهریور 1400خورشیدی »[3] « شماره 42 ، آبان ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره 43 ، دی ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره44 ، بهمن ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره45 ، فروردین 1401خورشیدی »[1] « شماره46 ، خرداد ماه 1401خورشیدی »[5] « شماره47 ، مرداد ماه 1401خورشیدی »[2] « شماره48 ، شهریورِ1401خورشیدی »[6] « شماره49 ، مهرماه1401خورشیدی »[2] «شماره50،اسفندماه1401خورشیدی»[9] «شماره51،فروردین1402خورشیدی»[3] «شماره52،اردیبهشت1402خورشیدی»[1] «شماره53،خرداد1402خورشیدی»[7] «شماره54تیرماهِ1402خورشیدی»[3] «شماره55مرداد1402خورشیدی»[2] مرداد 2[1] آبان 2[2] آذر 2[4]
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
مجله آرامش یا صاحب الزمان (عج) « تارنمای شخصی مهدی گل محمدی » پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی) پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani قاصدک جاده های مه آلود قیدار شهر جد پیامبراسلام هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir ) مجله پیام توحید مهندس محی الدین اله دادی بلوچستان نشریه حضور مسیر عرشیان تراوشات یک ذهن زیبا پاتوق دوستان غزل عشق کلینیک تخصصی پوست و تناسب اندام-ایده آل بابای آسمانی محمد قدرتی یه دختره تنها شاه تورنیوز Note Heart غزلیات محسن نصیری(هامون) ... یاس ... wanted دفتر احسان رویابین تینا!!!! عرفان وادب کاروجدان allah is my lord منتظر باران فرهنگی بهار عشق شناخت کافی ღای دریغاღ خط خطی ها عدالت جویان نسل بیدار سینا حاج زاده HADAFE SORKH ghamzade رویایی زندگی کردن... جامع ترین وبلاگ خبری مقاله های تربیتی ارتــــش ســــرخ///AK زازران ♥®♥شایگان خواندنی های ایران جهان دانشجو دانشجوی میکروبیولوژی 91 دانشگاه آزاد اشکذر آسمان آبی پنجره ای رو به باغ مجله پارسی نامه سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ مجله الکترونیکی گوناگون مجله جهان داستان آموزش زبان دات کام مجاز نیوز طب سنتی خبرگزاری آریا تارنمای مهدی گل محمدی-2 سرزمین عجایب-برترین ترفندهای وب آموزش بورس

وَ مِن دُونهِمَا جَنَّتَانِ(62)

فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(63)

مُدْهَامَّتَانِ(64)

فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(65)

فِیهِمَا عَیْنَانِ نَضاخَتَانِ(66)

فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(67)

فِیهِمَا فَکِهَةٌ وَ نخْلٌ وَ رُمَّانٌ(68)

فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(69)

 ترجمه :

62 - و پائین تر از آنها دو بهشت دیگر است .

63 - پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟

64 - هر دو کاملا خرم و سرسبزند!

65 - پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟

66 - در آنها دو چشمه در حال فوران است .

67 - پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟

 

 68 - در آنها میوه هاى فراوان و درخت نخل و انار است .

 

69 - پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟

 

-----------------------------------------------------------

 

 تفسیر:

 

دو بهشت دیگر بااوصاف شگفت آورش:

در ادامه بحث گذشته که پیرامون دو بهشت خائفان با ویژگیهاى والا سخن مى گفت در این آیات از دو بهشت سخن مى گوید که در مرحله پائینترى و طبعا براى افرادى است که در سطح پائینترى از ایمان و خوف از پروردگار قرار دارند، و به تعبیر دیگر هدف بیان وجود سلسله مراتب به تناسب ایمان و عمل صالح است .

 

نخست مى فرماید: ((و پائینتر از آنها دو بهشت دیگر است )) (و من دونهما جنتان ).

براى این جمله دو تفسیر ذکر کرده اند نخست همان که در بالا گفتیم تفسیر دیگر اینکه : تعبیر ((من دونهما)) یعنى غیر از آن دو بهشت ، دو بهشت دیگر براى همان مؤ منان است که به عنوان تنوع در میان این باغهاى بهشتى در گردشند، چرا که طبع آدمى تنوع طلب است و از آن لذت مى برد.

 

 

ولى با توجه به لحن این آیات ، و همچنین روایاتى که در تفسیر آن وارد شده تفسیر اول مناسبتر به نظر مى رسد.

در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام (صلى اللّه علیه و آله ) مى خوانیم که در تفسیر این آیه فرمود: جنتان من فضة ، آنیتهما و ما فیهما، جنتان من ذهب آنیتهما و ما فیهما: ((دو بهشت که بناى آنها و هر چه در آنها است از نقره است ، و دو بهشت است که بناى آنها و هر چه در آنها است از طلا است )) (تعبیر به طلا و نقره ممکن است اشاره به تفاوت ارزش ‍ مواهب آنها باشد.)

 

 

 

ادامه دارد.


92/8/11::: 12:47 ص
نظر()
  

فِیهِنَّ قَصِرَت الطرْفِ لَمْ یَطمِثهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانُّ(56)

فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(57)

کَأَنهُنَّ الْیَاقُوت وَ الْمَرْجَانُ(58)

فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(59)

هَلْ جَزَاءُ الاحْسنِ إِلا الاحْسنُ(60)

فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(61)

 ترجمه :

56 - در باغهاى بهشتى زنانى هستند که جز به همسران عشق نمى ورزند و هیچ انس و جن قبلا با آنها تماس نگرفته است .

57 - پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟

58 - آنها همچون یاقوت و مرجانند!

59 - پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟

60 - آیا جزاى نیکى جز نیکى خواهد بود؟

61 - پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟

________________________________________

 

 تفسیر:

 

همسران زیباى بهشتى

در آیات گذشته پنج قسمت از مواهب و ویژگیهاى این دو باغ بهشتى عنوان شده بود، در اینجا به سراغ ششمین نعمت مى رویم ، و آن همسران پاک بهشتى است ، مى فرماید: ((در این قصرهاى بهشتى زنانى هستند که جز به همسران خود چشم ندوخته ، و جز به آنها عشق نمى ورزند)) (فیهن قاصرات الطرف ).

((و هیچ انس و جن قبلا با آنها تماس نگرفته است )) (لم یطمثهن انس قبلهم و لا جان ).

بنابراین آنها دوشیزه اند، و دست نخورده ، و پاک از هر نظر.

از ((ابوذر)) نقل شده است که ((همسر بهشتى به شوهرش مى گوید: سوگند به عزت پروردگارم که در بهشت چیزى را بهتر از تو نمى یابم ، سپاس مخصوص خداوندى است که مرا همسر تو، و تو را همسر من قرار داد)).

((طرف )) (بر وزن حرف ) به معنى پلک چشمها است ، و از آنجا که به هنگام نگاه کردن پلکها به حرکت در مى آید کنایه از نگاه کردن است ، بنابراین تعبیر به ((قاصرات الطرف )) اشاره به زنانى است که نگاهى کوتاه دارند، یعنى فقط به همسرانشان عشق مى ورزند، و این یکى از بزرگترین امتیازات همسر است که جز به همسرش نیندیشد و به غیر او علاقه نداشته باشد.

 


  

 

وَ لِمَنْ خَاف مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ(46)

فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(47)

ذَوَاتَا أَفْنَانٍ(48)

فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(49)

فِیهِمَا عَیْنَانِ تجْرِیَانِ(50)

فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(51)

فِیهِمَا مِن کلِّ فَکِهَةٍ زَوْجَانِ(52)

فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(53)

مُتَّکِئِینَ عَلى فُرُشِ بَطائنهَا مِنْ إِستَبرَقٍ وَ جَنى الْجَنَّتَینِ دَانٍ(54)

فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(55)

________________________________________

 

 ترجمه :

46 - و براى کسى که از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشت است .

47 - پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟

48 - آن دو باغ بهشتى داراى انواع نعمتها و درختان پرطراوت است .

49 - پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟

50 - در آنها دو چشمه ، دائما در جریان است .

51 - پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟

52 - در آن دو از هر میوه اى دو نوع وجود دارد.

53 - پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟

54 - این در حالى است که آنها بر فرشهائى تکیه کرده اند که آستر آنها از پارچه هاى ابریشمین است و میوه هاى رسیده آن دو باغ بهشتى در دسترس است .

55 - پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟

 تفسیر:

این دو بهشت در انتظار خائفان است

در این آیات دوزخیان را به حال خود رها کرده ، به سراغ بهشتیان مى رود، و از نعمتهاى دلپذیر و بى نظیر و شوق انگیز بهشت قسمتهائى را بر مى شمرد، تا در مقایسه با کیفرهاى شدید و دردناک دوزخیان اهمیت هر کدام روشنتر گردد.

مى فرماید: براى کسى که از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشت است (و لمن خاف مقام ربه جنتان ).

((خوف از مقام پروردگار)) یا به معنى خوف از مواقف قیامت و حضور در پیشگاه او براى حساب است ، و یا به معنى خوف از مقام علمى خدا و مراقبت دائمى او نسبت به همه انسانها است .


  

سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَا الثَّقَلَانِ ?31?

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ?32?

یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ?33?

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ?34?

یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ ?35?

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ?36?

فَإِذَا انشَقَّتِ السَّمَاء فَکَانَتْ وَرْدَةً کَالدِّهَانِ ?37?

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ?38?

فَیَوْمَئِذٍ لَّا یُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلَا جَانٌّ ?39?

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ?40?

یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ ?41?

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ?42?

هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ ?43?

یَطُوفُونَ بَیْنَهَا وَبَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ ?44?

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ?45?

 

 

*31 *زود باشد ( از اشتغال به کارهای دنیا ) برای ( حساب و رسیدگی با عمال و کردار و جزاء و سزا ) شما فارغ شده و دست بکشیم ، ای دو گروه با قدرت و منزلت و پایه( عرب آنچه را قدرت و پایه باشد ثقل گوید ، چنانکه حضرت رسول « صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه »فرموده : اِنّی تارِکٌ فیکُمُ التَّقَلَََینَ : کِتابَ اللهِ وَ عِترَتی « من دو چیز با قدرت و منزلت را در میان شما میگذارم ، آن کتاب خدا ( قرآن کریم ) و خویشاوندان من ( فاطمه و امیر المومنین و یازده فرزند آن بزرگوار ، عَلَیهِمُ السَّلامُ ) است »

 

*32*پس ( چون ثواب و پاداش دادن بمومنین و عذاب و شکنجه نمودن بکفّار نعمتهای بسیار را دربر دارد ، میفرمایند : ) بکدام نعمتهای پروردگارتان شما جّن و انس تکذیب میکنید ؟!

 

 

*33* ای گروه جّن و پری و انس و آدمی اگر می توانید از نواحی و کناره های آسمان و زمین بیرون روید( از عذاب و شکنجه ی من برهید ) پس بیرون روید ( از آن بگریزید ، ولیکن ) نمی توانید بیرون روید ( بگریزید ) مگر با قدرت و توانائی ( در حالیکه قدرت و نیروی گریختن ندارد )

 

 

*34* پس ( چون آگاه ساختن بندگان بقدرت نداشتن بر گریختن از عذاب سبب توجّه و روی آوردن بدرگاه خدای قادر و توانای بر هرچیزی است ، و روی آوردن بدرگاه خدای تعالی یکی از نعمت های بسیار بزرگ است ، میفرمایند : ) به کدام نعمتهای پروردگارتان شما جّن و انس تکذیب می کنید ؟!

 

 

*35* ( ای کناهکاران جّن و انس روز قیامت ) شعله و زبانه بی دود از آتش ( دوزخ ) و دود بی شعله و زبانه بر شما فرستاده می شود ( تا شما را به سوی دوزخ بکشد ) پس نتوانید یکدیگر را یاری کنید یاری نمود ( و عذاب را منع کرده و باز دارید )

 

 

*36* پس ( چون خبر دادن از عذاب های دوزخ سبب اجتناب و دوری گزیدن از کفر و گرویدن به خدا و رسول می شود ، و این یکی از نعمت های بسیار بزرگ است ، میفرماید : ) بکدام نعمتهای پروردگارتان شما جّن وانس تکذیب می نمائید ؟!

 

 

*37* پس ( روز رستاخیز ) هنگامی که آسمان شکافته شود ، و ( از حرارت و گرمی دوزخ ) رنگ آن سرخ گردد مانند چرم سرخ ( ای بیننده ) چیز بزرگ ترسناکی را خواهی دید ( ناگفته نماند : جواب فَاِذا نشَقَّتِ السّماءُِ « هنگامی که آسمان شکافته شود » که رَاَیتَ اَمرً اعَظیماً هائلاً «چیز بزرگ ترسناک را خواهی دید » است حذف شده )

 

 

*38* پس به کدام نعمت های پروردگارتان شما جّن و انس تکذیب می کنید ؟!

 

 

*39* پس در آن روز ( هنگام زنده شدن و برخاستن از قبرها ) هیچ آدمی و پری از گناهانش پرسیده نمی شود ( که آیا فلان گاه را بجا آورده ای ؟ زیرا خدای تعالی بآن گناه داناتر است ، و لیکن هنگام حساب و رسیدگی بکارها برای استنطاق و بسخن آوردن آنان از روی تربیخ و سرزنش از ایشان پرسیده می شود : چرا فلان گناه را بجا آوردی ؟ چنانکه «س15 ی92» میفرماید فَورَبِّک َلَنَسئَلَنَّهُم اَجمَعینَ، و از حضرت رضا عَلَیهِ السَّلام ُرسیده که در تفسیر این آیه فرموده : کسیکه حقّ و درستی «خدا و رسول امام » را اعتقاد و باور داشته باشد ، پس گناه کند و در دنیا توبه ننماید در برزخ « عالم و جهان میان مرگ و قیامت » او را عذاب نموده و بکیفرش می رسانند ، و در قیامت می آید در حالیکه گناهی برای او نیست تا از آن سوال و پرسش شود )

 

 

*40*پس بکدام نعمت های پروردگارتان شما جّن وانس تکذیب می نمائید ؟!

 

 

*41*گناهکاران به ( علامت و نشانه ای که در ) چهره ایشان ( است مانند سیاهی رو ، و کبودی چشم ) شناخته می شوند ،

پس آنان را بمویهای پیشانی و به پاها میگیرند ( و بدوزخ میافکنند )

 

 

*42* پس به کدام نعمت های پروردگارتان شما جّن و انس تکذیب می کنید ؟!

 

 

*43* ( پس از آن با ایشان گفته شود : ) این است آن دوزخی که گناهکاران ( در دنیا ) آن را تکذیب کرده و دروغ می دانستند.

 

 

*44* میان آن دوزخ و میان آب گرمی که جوشان با صدا است گردش می کنند ( اینانرا به آتش دوزخ عذاب و شکنجه می نمایند ،

و هنگام تشنگی آب گرم جوشان به ایشان می آشامانند. )

 

 

*45* پس به کدام نعمتهای پروردگارتان شما جّن و انس تکذیب می نمائید ؟!

 

 

 ادامه دارد.


92/8/9::: 8:56 ع
نظر()
  

رَب المَْشرِقَینِ وَ رَب المَْغْرِبَینِ(17)فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(18)مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ(19)بَیْنهُمَا بَرْزَخٌ لا یَبْغِیَانِ(20)فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(21)یخْرُجُ مِنهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ(22)فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(23)وَ لَهُ الجَْوَارِ المُْنشئَات فى الْبَحْرِ کالاَعْلَمِ(24)فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(25)کلُّ مَنْ عَلَیهَا فَانٍ(26)وَ یَبْقَى وَجْهُ رَبِّک ذُو الجَْلَلِ وَ الاکْرَامِ(27)فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(28)یَسئَلُهُ مَن فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ کلَّ یَوْمٍ هُوَ فى شأْنٍ(29)فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(30)

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 154

ترجمه آیات

و جن را از شعله اى از آتش خلق کرد (15).

پس اى جن و انس ! دیگر کدامیک از نعمت هاى پروردگارتان را کفران مى کنید؟ (16).

پروردگارى که پروردگار دو مشرق و دو مغرب (تابستانى و زمستانى )(17).

پس اى جن و انس دیگر کدامیک از نعمت هاى پروردگارتان را کفران مى کنید؟ (18).

دو دریا (یکى شیرین در مخازن زیر زمینى و یکى شور در اقیانوس ها) را بهم متصل کرد (19).

و بین آن دو فاصله اى قرار داد تا به یکدیگر تجاوز نکنند (20).

پس اى جن و انس دیگر کدامیک از نعمت هاى پروردگارتان را تکذیب مى کنید؟ (21).

و از آن دو لولو و مرجان بیرون مى آید (22).

پس دیگر کدامیک از نعمت هاى پروردگارتان را تکذیب مى کنید؟ (23).

و براى او است کشتى هایى که در دریا چون کوه پدید آمده (24).

دیگر کدامیک از نعمت هاى پروردگارتان را تکذیب مى کنید؟ (25).

هر چه بر گرده زمین است نابود مى شود (26).

تنها ذات پروردگارت باقى مى ماند، چون او داراى صفات جلال و جمال است (27).

پس دیگر کدامیک از نعمت هاى پروردگارتان را تکذیب مى کنید؟ (28).

همه کسانى که در آسمان ها و زمینند از او در خواست مى کنند، و او روزه مشغول کارى نو است (29).

پس دیگر کدامیک از نعمت هاى پروردگارتان را تکذیب مى کنید (30).

 

 

بیان آیات

وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ

کلمه ((مارج )) به معناى زبانه خالص و بدون دود از آتش است

و بعضى گفته اند: به معناى زبانه آمیخته با سیاهى است .

 

 

و مراد از ((جان )) نیز مانند انس نوع جن است ، و اگر جن را مخلوق از آتش دانسته به اعتبار این است که خلقت جن منتهى به آتش است.

 

و بعضى گفته اند: مراد از کلمه جان پدر جن است ، (همان طور که گفتند: مراد از انس ، پدر انسان ها، آدم (علیه السلام ) است ).

 

مقصود از مشرقین و مغربین و معناى آیه : ((مرج البحرین یلتقیان ...))

رَب المَْشرِقَینِ وَ رَب المَْغْرِبَینِ

منظور از ((دو مشرق ))، مشرق تابستان و مشرق زمستان است ، که به خاطر دو جا بودن آن دو چهار فصل پدید مى آید، و ارزاق

 روزى خواران انتظام مى پذیرد.

 

بعضى هم گفته اند: مراد از دو مشرق ، مشرق خورشید و مشرق ماه است ، و مراد از دو مغرب هم دو مغرب آن دو است .

مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ بَیْنهُمَا بَرْزَخٌ لا یَبْغِیَانِ

کلمه ((مرج )) - با سکون راء - که مصدر فعل ماضى ((مرج )) است به معناى مخلوط کردن و نیز به معناى رها و روانه کردن است ، هم موقعى که مى خواهى به طرف بفهمانى که فلانى فلان چیز را مخلوط کرد، مى گویى ((مرجه ))، و هم هنگامى که مى خواهى بفهمانى فلان چیز را رها و یا روانه کرد، مى گویى ((مرجه ))، ولى در آیه مورد بحث معناى اول روشن تر به ذهن مى رسد و ظاهرا مراد از ((بحرین - دو دریا)) دریایى شیرین و گوارا، و دریایى شور و تلخ است ، هم چنان که در جایى دیگر ازدو دریا یاد کرده فرموده : ((و ما یستوى البحران هذا عذب فرات سائغ شرابه و هذا ملح اجاج و من کل تاکلون لحما طریا و تستخرجون حلیه تلبسونها)).

 

 قابل قبول ترین تفسیرى که درباره این دو آیه کرده اند این که : مراد از دو دریا دو دریاى معین نیست ، بلکه دو نوع دریا است ، یکى شور که قریب سه چهارم کره زمین را در خود فرو برده است.

 

 

ادامه دارد.


  

 

 

  ?  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ?  

الرَّحْمَنُ (1) عَلَّمَ الْقُرْآنَ (2) خَلَقَ الإنْسَانَ (3) عَلَّمَهُ الْبَیَانَ (4) الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ (5) وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یَسْجُدَانِ (6) وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ (7) أَلا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ (8) وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ (9) وَالأرْضَ وَضَعَهَا لِلأنَامِ (10) فِیهَا فَاکِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الأکْمَامِ (11) وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّیْحَانُ (12) فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ (13) خَلَقَ الإنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ کَالْفَخَّارِ (14) وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ (15) فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ (16)

 

 

 

  . In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful

 

. 1. ((Allah)) Most Gracious! 2. it is He who has taught the Qur"an. 3. He has created man: 4. He has taught Him speech (and intelligence).5. the sun and the moon follow courses (exactly) computed; 6. and the herbs and the trees - both (alike) bow In adoration. 7. and the firmament has He raised High, and He has set up the balance (of Justice), 8. In order that ye may not transgress (due) balance. 9. so establish weight with justice and fall not short In the balance. 10. it is He who has spread out the earth for (His) creatures: 11. therein is fruit and date-palms, producing spathes (enclosing dates); 12. also corn, with (its) leaves and stalk for fodder, and sweet-smelling plants. 13. then which of the favours of your Lord will ye deny? 14. He created man from sounding clay like unto pottery, 15. and He created Jinns from Fire free of smoke: 16. then which of the favours of your Lord will ye deny?

 

 

 

 

 

معنی آیات :

? به نام خداوند بخشنده مهربان ?

  1* خداوند رحمن. 2* قرآن را آموخت. 3* او انسان را آفرید. 4* به او بیان آموخت. 5* خورشید و ماه، حساب معینی دارند. 6* و گیاه و درخت برای او سجده می کنند. 7* و آسمان را بالا برد و میزان را مقرر کرد. 8* تا در میزان تجاوز نکنید. 9* و و زن را براساس عدل بر پا دارید و در ترازو کم نگذارید. 10* و زمین را برای زمینیان قرارا داد. 11* که در آن هر گونه میوه و خرمای غلافدار. 12* و دانه پوست دار و گیاه خوش بو است. 13* پس (ای جن و انس)، کدام نعمت پروردگارتان را انکار می کنید؟ 14* انسان را از گل خشکیده ای هم چون سفال آفرید. 15* و جن را از شعله آتشی بی دود آفرید. 16* پس کدام یک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟

 


  
سیمای سوره مبارکه الرحمن:
 
 

این سوره هفتاد و هشت آیه دارد و در مدینه نازل شده است.

 

نام سوره بر گرفته از آیه اول است و «الرّحمن» هم چون «الله» از نام ها و صفات مخصوص خداوند می باشد.

 

امام کاظم(ع) فرمود: هر چیزی عروسی دارد و عروس قرآن، سوره الرّحمن است.

 

در این سوره، آیه "فبایّ آلاء ربّکما تکذّبان" سی و سه مرتبه تکرار شده که بیشترین تکرار در کل قرآن است. جالب آن که این آیه تکراری، هم انسان را مورد خطاب قرار داده و هم جنیان را، که کدام یک از نعمت های بی شمار الهی را تکذیب می کنید؟

در سوره قبل، هشدار تکرار شده بود "عذابی و نذر"، در این سوره نعمت ها تکرار می شود "فبایّ آلاء ربّکما...".

 

 

سوره قبل با قیامت شروع و با قدرت الهی تمام شد "اقتربت الساعة... ملیک مقتدر"، ولی این سوره با رحمت شروع و با اکرام الهی پایان می پذیرد "الرّحمن... ذی الجلال و الاکرام".

 

تفسیر:

  ?   خداوند، رحمان است "الرّحمن". پیامبرش، مایه رحمت است "و ما ارسلناک الاّ رحمة للعالمین". قرآنش نیز رحمت است "هدیً و رحمة للمؤمنین".

 

  "رحمن" نام مخصوص خداوند است که 169 بار در قرآن آمده و 114 مرتبه در هر "بسم الله" تکرار شده است.

 

در مواردی از قرآن، کلمه "الرّحمن" به جای "الله" به کار رفته است:

 

"قالوا اتّخذ الله الواحد" ؛ "قالوا اتّخذ الرّحمن ولدا" .

"اتاکم عذاب الله" ؛ "یَمسّک عذاب من الرّحمن".

"قل ادعوا الله او ادعوا الرّحمن".

 

 

  ?   حضرت علی(ع) می فرماید: "لا تجعلنّ ذرب لسانک علی من انطقک و بلاغة قولک علی من سدّدک" تندی و تیزی زبانت را برای کسی که تو را سخن گفتن تعلیم داده قرار مده و بلاغت و زیبایی کلامت را به رخ کسی که گفتار تو را قاعده مند و زیبا کرده، مکش.

 

  ?   "حُسبان" بر وزن "غُفران"، مصدر به معنای "حساب" است. خورشید و ماه حساب دارند. حجم آنها، وزن و جرم آنها، حرکات گوناگون، مدار حرکت، فاصله آنها نسبت به یکدیگر و نسبت به کرات دیگر، مقدار حرکت و مقدار تاثیر آنها بر روی یکدیگر، همه و همه حساب دارد و حساب آنها به قدری دقیق است که دانشمندان، زمان دقیق ماه گرفتگی، خورشید گرفتگی و تحویل سال نو را از مدت ها پیش اندازه گیری و پیش بینی می کنند.

 

 

"نجم" هر روییدنی است که ساقه ندارد و "شجر" روییدنی است که ساقه دارد. مراد از "نجم" در این آیه به قرینه "شجر"، گیاه است، نه ستاره آسمان.

 

منظور از سجده گیاه و درخت در این آیه، خضوع تکوینی آنها در برابر فرامین الهی است که مسیری را که خدا برای آنها تعیین کرده، بی کم و کاست می پیمایند و تسلیم قوانین آفرینش اند.

 

  ?   قسط در میزان، آن است که نه زیاده خواهی شود نه خسارت و زیان.

 

بی توجهی به میزان و عدم رعایت انصاف و عدالت در حق مردم، انسان را به فسق و فجور می کشاند و فسق و فجور انسان را به تکذیب وا می دارد. در سوره مطففین می خوانیم: "ویل للمطفّفین" وای بر کم فروشان. سپس می فرماید: "اِنّ کتاب الفجّار..." و آنگاه "ویل یومئذ للمکذّبین" گویا لقمه حرام، مقدمه فجور و فجور مقدمه کفر و تکذیب می شود.

 

برای برقراری عدل و میزان، اسلام دستورات دقیق و مهمی دارد تا آنجا که در روایات امده است: اگر کفش قاضی تنگ است، نباید در آن هنگام قضاوت کند تا مبادا فشاری که به پای او وارد می شود در قضاوتش اثر بگذارد و او را به عجله و بد خلقی وادارد و از قضاوت بر حق منحرف کند!

 

 

  ?   "أنام" به معنای آفریده ها، اعم از جن و انس و همه موجودات روی زمین است. "فاکهة" به هر نوع میوه و "ریحان" به هر گیاه خوش بو گفته می شود. "اکمال" جمع "کِمّ" به معنای پوششی است که میوه را در بر می گیرد، همان گونه که "کُمّ" به معنای آستین است که دست را می پوشند و "کُمّه" بر وزن "قُبّه" به کلاهی گفته می شود که سر را می پوشاند. شاید مراد از "اکمام" در آیه" الیافی باشد که هم چون الیاف روی نارگیل، دور درخت خرما را فرا می گیرد.

 

 

"حَبّ" به معنای دانه و "عَصف" به معنای برگ ها و اجزایی است که از گیاه جدا می شود و لذا به کاه نیز "عصف" گفته می شود.

 

"آلاء" جمع "اِلَی" به معنای نعمت است.

 

در حدیث می خوانیم: کسی که سوره مبارکه الرحمن را می خواند، هر بار که به آیه "فبایّ آلاءِ ربّکما تکذّبان" می رسد بگوید:

 

 "لا بشیءٍ من آلائک ربّ اُکذّب" یعنی ای پروردگار من! هیچ یک از نعمت های تو را تکذیب نمی کنم.

 

 

  ?   "صلصال" به معنای گل خشکیده است، "فخّار" به معنای سفال (گل پخته شده) و "مارج" به معنای شعله است.

 

 

 

 

نوشته شده توسط: گروه کهکشانی    

   


  
گروه جامعه:در تعریف واژه قانون می توان این گونه گفت: مجموعه ای از باید ها و نبایدها که توسط دولت ها، مسئولین یا حتی والدین در کشور، ادارات یا حتی درون خانه ها اعمال می شود.شکی نیست که این قوانین در بسیاری از موارد مثبت بوده و برای حفظ نظم و انضباط در سطح خانواده و جامعه لازم است.
عجیب‌ترین قوانین وضع شده در کشورها

گاهی در سطح جهان با قوانینی برخورد می‌کنیم که بسیار عجیب و در عین حال خنده دار هستند. در این مطلب با بعضی از این قوانین عجیب و خنده دار آشنا می‌شوید.
1. جویدن آدامس در سنگاپور ممنوع است.
2. تقلب کردن در مدارس بنگلادش غیر قانونی است و افراد بالای 15 برای تقلب به زندان فرستاده می شوند.
3. مشاهده فیلم های کاراته ای تا سال 79 در عراق ممنوع بود.
4. در ایسلند زمانی داشتن سگ خانگی ممنوع بود.
5. در آریزونای آمریکا، کشتن و شکار شتر ممنوع است.
6. در تایلند همه سینما روها مجبورند هنگام پخش سرود ملی قبل از شروع فیلم قیام کنند.
7. در دانمارک روشن کردن ماشین قبل از چک کردن اینکه بچه ای زیر آن خوابیده است یا نه، ممنوع است.
8. در تایلند انداختن آدامس جویده شده تان 500 دلار جریمه دارد و قبل از خارج شدن ازخانه حتما باید لباس زیر پوشیده باشید.
9. در سال 1888 در بریتانیا قانونی تصویب شده که دوچرخه سواران را موظف می کرد تا زمان رد شدن ماشین از کنارشان، زنگ دوچرخه هایشان را بطور پیوسته به صدا درآورند.
10. در قرن 16 و 17 میلادی نوشیدن قهوه در ترکیه ممنوع بود و اگر کسی در حین خوردن قهوه دستگیر می شدن، به اعدام محکوم می شد.
11. در فنلاند زمانی پخش کارتون دونالد داک به علت شلوار نپوشیدن شخصیت اصلی سریال ممنوع بود.
12. تا سال 1984، بلژیکی ها مجبور بودند نام فرزندشان را از یک لیست 1500 نفری در روزهای ناپلئون بطور رندوم انتخاب کنند.
13. در برمه دسترسی به اینترنت غیر قانونی است. اگر فردی با اتهام داشتن مودم دستگیر شود، به زندان محکوم می شود.
14. اتریش اولین کشوری بود که مجازات مرگ را در سال 1787 حذف کرد.
15. صد ها سال پیش هر فردی که قصد داشت از کشور خارج شود، به سرعت اعدام می شد.
16. در زمان حکومت طالبان در افعانستان، پوشیدن جوراب سفید برای زنان به علت تحریک آمیز بودن آن برای مردان ممنوع بود. در ضمن ماموران پلیس دستور داشتند پنجره خانه ها را با رنگ سیاه بپوشانند تا زنان حاضر در خانه ها دیده نشوند.
17. در ایالت میسوری بخش سنت لوئیس، هنوز هم نجات دادن زنان با لباس خواب، برای ماموران آتش نشانی ممنوع است.
18. در انگلستان، سر لاشه هر نهنگی که پیدا شود متعلق به پادشاه است و دم آن متعلق به ملکه.
19. در فرانسه صدا زدن خوک با نام ناپلئون ممنوع است.
20. در ویکتوریای استرالیا پوشیدن شلوارک های صورتی تحریک آمیز در غروب های شنبه ممنوع است.
21. در ویکتوریای استرالیا، تنها متخصصان برق اجازه تعویض لامپ برق را دارند.
22. در انگلستان چسباندن برعکس تمبر حاوی عکس ملکه، نشانگر خیانت و پیمان شکنی با سلطنت است.
23. در ورمونت، زنان تنها با اجازه کتبی همسرانشان حق استفاده از دندان مصنوعی را دارند.
24. در واشنگتون، وانمود کردن به داشتن خانواده پولدار ممنوع است.
25. در اوهایو آمریکا, ماهیگیری در زمان مستی ممنوع است.
26. در بخش اروکای ایالت نوادا، بوسیدن زنان توسط مردان سبیلو ممنوع است.
27. در میامی آمریکا، تقلید کردن رفتار جانواران ممنوع است.
28. در لوای آمریکا، بوسیدن بیش از 5 دقیقه مجاز نیست.
29. زمانی در کشور سوئیس، محکم بستن در خودرو جرم به حساب می آمد.
30. در روآتای ایتالیا، عبور افراد غیر مسیحی از 20 متری کلیسا ممنوع است. اما عبور بزرگراهی از فاصله 15 متری کلیسای آن منطقه موجب دردسر پلیس شده بود، زیرا امکان توقف خودرو ها در آن منطقه بزرگراه برای چک کردن مسیحی بودن یا نبودن شان وجود نداشت.
31. در سوئیس داشتن یک پناهگاه برای شهروند الزامی است.
32. در لینوئیس آمریکا دادن سیگار روشن به حیوانات ممنوع است.

 

 

  نوشته شده توسط: FUN MAX    


92/8/9::: 6:19 ص
نظر()
  

بنام خداوند یگانه و فریادرس

 

سلام کاربران اندیشمند و بزرگوار.

 

خوانندگان محترم مجله آرامش ، برای ارسال نظرات،پیشنهادات و انتقادات سازنده خود-و بویژه برای ارسال شعر،مقاله،دل نوشته،عکس و .....در مورد تفسیر قرآن،بررسی و تحلیل تشیع علوی و بیان دستورات دینی 14معصوم ، تاریخ اسلام،نهج البلاغه، زندگی و فرمایشات گرانقدرپیامبر اکرم(ص)-امام علی(ع)-امام حسین(ع)و .....می توانید به آدرس ایمیل مدیریت مجله آرامش تماس حاصل نمایید.

 

 بی شک مطالب زیبا و زندگی ساز شما در این وبلاگ و وبسایتهای دیگر انتشار می یابد،و بعد از جمع آوری مطالب با توجه به نوع مطلب در یک مجموعه کتاب منتشر و در دست دوستداران قرار خواهد گرفت.

کاربران گرامی،با نگارش نظرات در بخش عمومی و یا قسمت خصوص و یا از طریق ایمیل مجله، به ما انگیزه پرشور معنوی ببخشید تا ما هم با انرژی مضاعف به شما خوبان بهتر و زیباتر خدمت و یاری معنوی نماییم،و در آرامش شما سهم ناچیزی داشته باشیم.

 

 

آدرس ایمیل مدیریت مجله آرامش::

maramesh1391@gmail.com

 

 

دوستان عزیز :: با ارسال مطالب،مقاله،دلنوشته،شعر و.....در زمینه های روانشناسی،جامعه شناسی، خانوادگی،علمی،تفسیر قرآن و معارف اسلامی،ادبیات،اقتصاد،دلنوشته ها و ..............ما را در پیشبرد اهداف خیرخواهانه در راستای سعادت و آرامش هموطنان اندیشمند کشور عزیزمان ایران یاری نمایید.متشکریم.

 

آدرس ایمیل مدیریت مجله آرامش::

maramesh1391@gmail.com

 

شادکام و پیروز باشید.

مدیریت و نویسندگان مجله آرامش.

پایان.


92/8/9::: 4:23 ص
نظر()
  

به نام خداوند بخشنده و مهربان

 

(تا اندیشه کنید) درباره دنیا و آخرت! و از تو در باره یتیمان سؤال مى‏کنند، بگو: «اصلاح کار آنان بهتر است. و اگر زندگى خود را با زندگى آنان بیامیزید، (مانعى ندارد؛) آنها برادر (دینى) شما هستند.» (و همچون یک برادر با آنها رفتار کنید!) خداوند، مفسدان را از مصلحان، بازمى‏شناسد. و اگر خدا بخواهد، شما را به زحمت مى‏اندازد؛ (و دستور مى‏دهد در عین سرپرستى یتیمان، زندگى و اموال آنها را بکلى از اموال خود، جدا سازید؛ ولى خداوند چنین نمى‏کند؛) زیرا او توانا و حکیم است. (220)

و با زنان مشرک و بت‏پرست، تا ایمان نیاورده‏اند، ازدواج نکنید! (اگر چه جز به ازدواج با کنیزان، دسترسى نداشته باشید؛ زیرا) کنیز باایمان، از زن آزاد بت‏پرست، بهتر است؛ هر چند (زیبایى، یا ثروت، یا موقعیت او) شما را به شگفتى آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت‏پرست، تا ایمان نیاورده‏اند، در نیاورید! (اگر چه ناچار شوید آنها را به همسرى غلامان باایمان درآورید؛ زیرا) یک غلام باایمان، از یک مرد آزاد بت‏پرست، بهتر است؛ هر چند (مال و موقعیت و زیبایى او،) شما را به شگفتى آورد. آنها دعوت به سوى آتش مى‏کنند؛ و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مى‏نماید، و آیات خویش را براى مردم روشن مى‏سازد؛ شاید متذکر شوند! (221)

و از تو، در باره خون حیض سؤال مى‏کنند، بگو: «چیز زیانبار و آلوده‏اى است؛ از این‏رو در حالت قاعدگى، از آنان کناره‏گیرى کنید! و با آنها نزدیکى ننماید، تا پاک شوند! و هنگامى که پاک شدند، از طریقى که خدا به شما فرمان داده، با آنها آمیزش کنید! خداوند، توبه‏کنندگان را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد. (222)

زنان شما، محل بذرافشانى شما هستند؛ پس هر زمان که بخواهید، مى‏توانید با آنها آمیزش کنید. و (سعى نمائید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکى براى خود، از پیش بفرستید! و از خدا بپرهیزید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد و به مؤمنان، بشارت ده! (223)

خدا را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهید! و براى اینکه نیکى کنید، و تقوا پیشه سازید، و در میان مردم اصلاح کنید (سوگند یاد ننمایید)! و خداوند شنوا و داناست. (224)

خداوند شما را به خاطر سوگندهایى که بدون توجه یاد مى‏کنید، مؤاخذه نخواهد کرد، اما به آنچه دلهاى شما کسب کرده، (و سوگندهایى که از روى اراده و اختیار، یاد مى‏کنید،) مؤاخذه مى‏کند. و خداوند، آمرزنده و بردبار است. (225)

کسانى که زنان خود را «ایلاء» مى‏نمایند ( سوگند یاد مى‏کنند که با آنها ، آمیزش‏جنسى ننمایند،) حق دارند چهار ماه انتظار بکشند. (و در ضمن این چهار ماه، وضع خود را با همسر خویش، از نظر ادامه زندگى یا طلاق، روشن سازند.) اگر (در این فرصت،) بازگشت کنند، (چیزى بر آنها نیست؛ زیرا) خداوند،آمرزنده و مهربان است. (226)

و اگر تصمیم به جدایى گرفتند، (آن هم با شرایطش مانعى ندارد؛) خداوند شنوا و داناست. (227)

زنان مطلقه، باید به مدت سه مرتبه عادت ماهانه دیدن (و پاک شدن) انتظار بکشند! ( عده نگه دارند) و اگر به خدا و روز رستاخیز، ایمان دارند، براى آنها حلال نیست که آنچه را خدا در رحمهایشان آفریده، کتمان کنند. و همسرانشان، براى بازگرداندن آنها (و از سرگرفتن زندگى زناشویى) در این مدت، (از دیگران) سزاوارترند؛ در صورتى که (براستى) خواهان اصلاح باشند. و براى آنان، همانند وظایفى که بر دوش آنهاست، حقوق شایسته‏اى قرار داده شده؛ و مردان بر آنان برترى دارند؛ و خداوند توانا و حکیم است. (228)

طلاق، (طلاقى که رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است؛ (و در هر مرتبه،) باید به طور شایسته همسر خود را نگاهدارى کند (و آشتى نماید)، یا با نیکى او را رها سازد (و از او جدا شود). و براى شما حلال نیست که چیزى از آنچه به آنها داده‏اید، پس بگیرید؛ مگر اینکه دو همسر، بترسند که حدود الهى را برپا ندارند. اگر بترسید که حدود الهى را رعایت نکنند، مانعى براى آنها نیست که زن، فدیه و عوضى بپردازد (و طلاق بگیرد). اینها حدود و مرزهاى الهى است؛ از آن، تجاوز نکنید! و هر کس از آن تجاوز کند، ستمگر است. (229)

اگر (بعد از دو طلاق و رجوع، بار دیگر) او را طلاق داد، از آن به بعد، زن بر او حلال نخواهد بود؛ مگر اینکه همسر دیگرى انتخاب کند (و با او، آمیزش‏جنسى نماید. در این صورت،) اگر (همسر دوم) او را طلاق گفت، گناهى ندارد که بازگشت کنند؛ (و با همسر اول، دوباره ازدواج نماید؛) در صورتى که امید داشته باشند که حدود الهى را محترم میشمرند. اینها حدود الهى است که (خدا) آن را براى گروهى که آگاهند، بیان مى‏نماید. (230)

و هنگامى که زنان را طلاق دادید، و به آخرین روزهاى «عده‏» رسیدند، یا به طرز صحیحى آنها را نگاه دارید (و آشتى کنید)، و یا به طرز پسندیده‏اى آنها را رها سازید! و هیچ‏گاه به خاطر زیان رساندن و تعدى کردن، آنها را نگاه ندارید! و کسى که چنین کند، به خویشتن ستم کرده است. (و با این اعمال، و سوء استفاده از قوانین الهى،) آیات خدا را به استهزا نگیرید! و به یاد بیاورید نعمت خدا را بر خود، و کتاب آسمانى و علم و دانشى که بر شما نازل کرده، و شما را با آن، پند مى‏دهد! و از خدا بپرهیزید! و بدانید خداوند از هر چیزى آگاه است (و از نیات کسانى که از قوانین او، سوء استفاده مى‏کنند، با خبر است)! (231)

و هنگامى که زنان را طلاق دادید و عده خود را به پایان رساندند، مانع آنها نشوید که با همسران (سابق) خویش، ازدواج کنند! اگر در میان آنان، به طرز پسندیده‏اى تراضى برقرار گردد. این دستورى است که تنها افرادى از شما، که ایمان به خدا و روز قیامت دارند، از آن، پند مى‏گیرند (و به آن، عمل مى‏کنند). این (دستور)، براى رشد (خانواده‏هاى)شما مؤثرتر، و براى شستن آلودگیها مفیدتر است؛ و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانید. (232)

مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر مى‏دهند. (این) براى کسى است که بخواهد دوران شیرخوارگى را تکمیل کند. و بر آن کس که فرزند براى او متولد شده ( پدر)، لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد؛ حتى اگر طلاق گرفته باشد.) هیچ کس موظف به بیش از مقدار توانایى خود نیست! نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد، و نه پدر. و بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد ( هزینه مادر را در دوران شیرخوارگى تامین نماید). و اگر آن دو، با رضایت یکدیگر و مشورت، بخواهند کودک را (زودتر) از شیر بازگیرند، گناهى بر آنها نیست. و اگر (با عدم توانایى، یا عدم موافقت مادر) خواستید دایه‏اى براى فرزندان خود بگیرید، گناهى بر شما نیست؛ به شرط اینکه حق گذشته مادر را به طور شایسته بپردازید. و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و بدانید خدا، به آنچه انجام مى‏دهید، بیناست! (233)

و کسانى که از شما مى‏میرند و همسرانى باقى مى‏گذارند، باید چهار ماه و ده روز، انتظار بکشند (و عده نگه دارند)! و هنگامى که به آخر مدتشان رسیدند، گناهى بر شما نیست که هر چه مى‏خواهند، در باره خودشان به طور شایسته انجام دهند (و با مرد دلخواه خود، ازدواج کنند). و خدا به آنچه عمل مى‏کنید، آگاه است. (234)

و گناهى بر شما نیست که به طور کنایه، (از زنانى که همسرانشان مرده‏اند) خواستگارى کنید، و یا در دل تصمیم بر این کار بگیرید (بدون اینکه آن را اظهار کنید). خداوند مى‏دانست شما به یاد آنها خواهید افتاد؛ (و با خواسته طبیعى شما به شکل معقول، مخالف نیست؛) ولى پنهانى با آنها قرار زناشویى نگذارید، مگر اینکه به طرز پسندیده‏اى (به طور کنایه) اظهار کنید! (ولى در هر حال،) اقدام به ازدواج ننمایید، تا عده آنها سرآید! و بدانید خداوند آنچه را در دل دارید، مى‏داند! از مخالفت او بپرهیزید! و بدانید خداوند، آمرزنده و بردبار است (و در مجازات بندگان، عجله نمى‏کند)! (235)

اگر زنان را قبل از آمیزش‏جنسى یا تعیین مهر، (به عللى) طلاق دهید، گناهى بر شما نیست. (و در این موقع،) آنها را (با هدیه‏اى مناسب،) بهره‏مند سازید! آن کس که توانایى دارد، به اندازه تواناییش، و آن کس که تنگدست است، به اندازه خودش، هدیه‏اى شایسته (که مناسب حال دهنده و گیرنده باشد) بدهد! و این بر نیکوکاران، الزامى است. (236)

و اگر آنان را، پیش از آن که با آنها تماس بگیرید و (آمیزش‏جنسى کنید) طلاق دهید، در حالى که مهرى براى آنها تعیین کرده‏اید، (لازم است) نصف آنچه را تعیین کرده‏اید (به آنها بدهید) مگر اینکه آنها (حق خود را) ببخشند؛ یا (در صورتى که صغیر و سفیه باشند، ولى آنها، یعنى) آن کس که گره ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد. و گذشت کردن شما (و بخشیدن تمام مهر به آنها) به پرهیزکارى نزدیکتر است، و گذشت و نیکوکارى را در میان خود فراموش نکنید، که خداوند به آنچه انجام مى‏دهید، بیناست! (237)

در انجام همه نمازها، (به خصوص) نماز وسطى ( نماز ظهر) کوشا باشید! و از روى خضوع و اطاعت، براى خدا بپاخیزید! (238)

و اگر (به خاطر جنگ، یا خطر دیگرى) بترسید، (نماز را) در حال پیاده یا سواره انجام دهید! اما هنگامى که امنیت خود را بازیافتید، خدا را یاد کنید! ( نماز را به صورت معمولى بخوانید!) همان‏گونه که خداوند، چیزهایى را که نمى‏دانستید، به شما تعلیم داد. (239)

و کسانى که از شما در آستانه مرگ قرارمى‏گیرند و همسرانى از خود به‏جا مى‏گذارند، باید براى همسران خود وصیت کنند که تا یک سال، آنها را (با پرداختن هزینه زندگى) بهره‏مند سازند؛ به شرط اینکه آنها (از خانه شوهر) بیرون نروند (و اقدام به ازدواج مجدد نکنند). و اگر بیرون روند، (حقى در هزینه ندارند؛ ولى) گناهى بر شما نیست نسبت به آنچه در باره خود، به طور شایسته انجام مى‏دهند. و خداوند، توانا و حکیم است. (240)

و براى زنان مطلقه، هدیه مناسبى لازم است (که از طرف شوهر، پرداخت گردد). این، حقى است بر مردان پرهیزکار. (241)

این چنین، خداوند آیات خود را براى شما شرح مى‏دهد؛ شاید اندیشه کنید! (242)

آیا ندیدى جمعیتى را که از ترس مرگ، از خانه‏هاى خود فرار کردند؟ و آنان، هزارها نفر بودند (که به بهانه بیمارى طاعون، از شرکت در میدان جهاد خوددارى نمودند). خداوند به آنها گفت: بمیرید! (و به همان بیمارى، که آن را بهانه قرار داده بودند، مردند.) سپس خدا آنها را زنده کرد؛ (و ماجراى زندگى آنها را درس عبرتى براى آیندگان قرار داد.) خداوند نسبت به بندگان خود احسان مى‏کند؛ ولى بیشتر مردم، شکر (او را) بجا نمى‏آورند. (243)

و در راه خدا، پیکار کنید! و بدانید خداوند، شنوا و داناست. (244)

کیست که به خدا «قرض الحسنه‏اى‏» دهد، (و از اموالى که خدا به او بخشیده، انفاق کند،) تا آن را براى او، چندین برابر کند؟ و خداوند است (که روزى بندگان را) محدود یا گسترده مى‏سازد؛ (و انفاق، هرگز باعث کمبود روزى آنها نمى‏شود). و به سوى او باز مى‏گردید (و پاداش خود را خواهید گرفت). (245)

آیا مشاهده نکردى جمعى از بنى اسرائیل را بعد از موسى، که به پیامبر خود گفتند: «زمامدار (و فرماندهى) براى ما انتخاب کن! تا (زیر فرمان او) در راه خدا پیکار کنیم. پیامبر آنها گفت: س‏خ‏للّهشاید اگر دستور پیکار به شما داده شود، (سرپیچى کنید، و) در راه خدا، جهاد و پیکار نکنید!» گفتند: «چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالى که از خانه‏ها و فرزندانمان رانده شده‏ایم، (و شهرهاى ما به وسیله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسیر شده‏اند)؟!؛ س‏ذللّه اما هنگامى که دستور پیکار به آنها داده شد، جز عده کمى از آنان، همه سرپیچى کردند. و خداوند از ستمکاران، آگاه است. (246)

و پیامبرشان به آنها گفت: «خداوند (×طالوت×) را براى زمامدارى شما مبعوث (و انتخاب) کرده است.» گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایسته‏تریم، و او ثروت زیادى ندارد؟!» گفت: «خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، مى‏بخشد؛ و احسان خداوند، وسیع است؛ و (از لیاقت افراد براى منصب‏ها) آگاه است.» (247)

و پیامبرشان به آنها گفت: «نشانه حکومت او، این است که (×صندوق عهد×) به سوى شما خواهد آمد. (همان صندوقى که) در آن، آرامشى از پروردگار شما، و یادگارهاى خاندان موسى و هارون قرار دارد؛ در حالى که فرشتگان، آن را حمل مى‏کنند. در این موضوع، نشانه‏اى (روشن) براى شماست؛ اگر ایمان داشته باشید.» (248)

و هنگامى که طالوت (به فرماندهى لشکر بنى اسرائیل منصوب شد، و) سپاهیان را با خود بیرون برد، به آنها گفت: «خداوند، شما را به وسیله یک نهر آب، آزمایش مى‏کند؛ آنها (که به هنگام تشنگى،) از آن بنوشند، از من نیستند؛ و آنها که جز یک پیمانه با دست خود، بیشتر از آن نخورند، از من هستند» جز عده کمى، همگى از آن آب نوشیدند. سپس هنگامى که او، و افرادى که با او ایمان آورده بودند، (و از بوته آزمایش، سالم به‏در آمدند،) از آن نهر گذشتند، (از کمى نفرات خود، ناراحت شدند؛ و عده‏اى) گفتند: «امروز، ما توانایى مقابله با (×جالوت×) و سپاهیان او را نداریم.» اما آنها که مى‏دانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز رستاخیز، ایمان داشتند) گفتند: «چه بسیار گروه‏هاى کوچکى که به فرمان خدا، بر گروه‏هاى عظیمى پیروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامت‏کنندگان) است. (249)

و هنگامى که در برابر (×جالوت×) و سپاهیان او قرارگرفتند گفتند: «پروردگارا! پیمانه شکیبایى و استقامت را بر ما بریز! و قدمهاى ما را ثابت بدار! و ما را بر جمعیت کافران، پیروز بگردان! (250)

ج832(152)سپس به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزیمت واداشتند. و «داوود» (نوجوان نیرومند و شجاعى که در لشکر «طالوت‏» بود)، «جالوت‏» را کشت؛ و خداوند، حکومت و دانش را به او بخشید؛ و از آنچه مى‏خواست به او تعلیم داد. و اگر خداوند، بعضى از مردم را به وسیله بعضى دیگر دفع نمى‏کرد، زمین را فساد فرامى‏گرفت، ولى خداوند نسبت به جهانیان، لطف و احسان دارد. (251)

اینها، آیات خداست که به حق، بر تو مى‏خوانیم؛ و تو از رسولان (ما) هستى. (252)

بعضى از آن رسولان را بر بعضى دیگر برترى دادیم؛ برخى از آنها، خدا با او سخن مى‏گفت؛ و بعضى را درجاتى برتر داد؛ و به عیسى بن مریم، نشانه‏هاى روشن دادیم؛ و او را با «روح القدس س‏ذللّه تایید نمودیم؛ (ولى فضیلت و مقام آن پیامبران، مانع اختلاف امتها نشد.) و اگر خدا مى‏خواست، کسانى که بعد از آنها بودند، پس از آن همه نشانه‏هاى روشن که براى آنها آمد، جنگ و ستیز نمى‏کردند؛ (اما خدا مردم را مجبور نساخته؛ و آنها را در پیمودن راه سعادت، آزاد گذارده است؛) ولى این امتها بودند که با هم اختلاف کردند؛ بعضى ایمان آوردند و بعضى کافر شدند؛ (و جنگ و خونریزى بروز کرد. و باز) اگر خدا مى‏خواست، با هم پیکار نمى‏کردند؛ ولى خداوند، آنچه را مى‏خواهد، (از روى حکمت) انجام مى‏دهد (و هیچ‏کس را به قبول چیزى مجبور نمى‏کند). (253)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از آنچه به شما روزى داده‏ایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزى فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است (تا بتوانید سعادت و نجات از کیفر را براى خود خریدارى کنید)، و نه دوستى (و رفاقتهاى مادى سودى دارد)، و نه شفاعت؛ (زیرا شما شایسته شفاعت نخواهید بود.) و کافران، خود ستمگرند؛ (هم به خودشان ستم مى‏کنند، هم به دیگران). (254)

هیچ معبودى نیست جز خداوند یگانه زنده، که قائم به ذات خویش است، و موجودات دیگر، قائم به اوهستند؛ هیچگاه خواب سبک و سنگینى او را فرانمى‏گیرد؛ (و لحظه‏اى از تدبیر جهان هستى، غافل نمى‏ماند؛) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست؛ کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟! (بنابراین، شفاعت شفاعت‏کنندگان، براى آنها که شایسته شفاعتند، از مالکیت مطلقه او نمى‏کاهد.) آنچه را در پیش روى آنها ( بندگان) و پشت سرشان است مى‏داند؛ (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او، یکسان است.) و کسى از علم او آگاه نمى‏گردد؛ جز به مقدارى که او بخواهد. (اوست که به همه چیز آگاه است؛ و علم و دانش محدود دیگران، پرتوى از علم بى‏پایان و نامحدود اوست.) تخت (حکومت) او، آسمانها و زمین را دربرگرفته؛ و نگاهدارى آن دو ( آسمان و زمین )، او را خسته نمیکند. بلندى مقام و عظمت، مخصوص اوست. (255)

در قبول دین، اکراهى نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنابر این، کسى که به طاغوت ( بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر) کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمى چنگ زده است، که گسستن براى آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست. (256)

خداوند، ولى و سرپرست کسانى است که ایمان آورده‏اند؛ آنها را از ظلمتها،به سوى نور بیرون مى‏برد. (اما) کسانى که کافر شدند، اولیاى آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوى ظلمتها بیرون مى‏برند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند. (257)

آیا ندیدى (و آگاهى ندارى از) کسى ( نمرود) که با ابراهیم در باره پروردگارش محاجه و گفتگو کرد؟ زیرا خداوند به او حکومت داده بود؛ (و بر اثر کمى ظرفیت، از باده غرور سرمست شده بود؛) هنگامى که ابراهیم گفت: «خداى من آن کسى است که زنده مى‏کند و مى‏میراند.» او گفت: س‏خ‏للّهمن نیز زنده مى‏کنم و مى‏میرانم!» (و براى اثبات این کار و مشتبه‏ساختن بر مردم دستور داد دو زندانى را حاضر کردند، فرمان آزادى یکى و قتل دیگرى را داد) ابراهیم گفت: س‏خ‏للّهخداوند، خورشید را از افق مشرق مى‏آورد؛ (اگر راست مى‏گویى که حاکم بر جهان هستى تویى،) خورشید را از مغرب بیاور!» (در اینجا) آن مرد کافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را هدایت نمى‏کند. (258)

یا همانند کسى که از کنار یک آبادى (ویران شده) عبور کرد، در حالى که دیوارهاى آن، به روى سقفها فرو ریخته بود، (و اجساد و استخوانهاى اهل آن، در هر سو پراکنده بود؛ او با خود) گفت: «چگونه خدا اینها را پس از مرگ، زنده مى‏کند؟!» (در این هنگام،) خدا او را یکصد سال میراند؛ سپس زنده کرد؛ و به او گفت: «چه‏قدر درنگ کردى؟» گفت: «یک روز؛ یا بخشى از یک روز.» فرمود: «نه، بلکه یکصد سال درنگ کردى! نگاه کن به غذا و نوشیدنى خود (که همراه داشتى، با گذشت سالها) هیچ‏گونه تغییر نیافته است! (خدایى که یک چنین مواد فاسدشدنى را در طول این مدت، حفظ کرده، بر همه چیز قادر است!) ولى به الاغ خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشى شده! این زنده شدن تو پس از مرگ، هم براى اطمینان خاطر توست، و هم) براى اینکه تو را نشانه‏اى براى مردم (در مورد معاد) قرار دهیم. (اکنون) به استخوانها(ى مرکب سوارى خود نگاه کن که چگونه آنها را برداشته، به هم پیوند مى‏دهیم، و گوشت بر آن مى‏پوشانیم!» هنگامى که (این حقایق) بر او آشکار شد، گفت: «مى‏دانم خدا بر هر کارى توانا است‏». (259)

و (به خاطر بیاور) هنگامى را که ابراهیم گفت: «خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده مى‏کنى؟» فرمود: «مگر ایمان نیاورده‏اى؟!» عرض کرد: «آرى، ولى مى‏خواهم قلبم آرامش یابد. س‏ذللّه فرمود: «در این صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب کن! و آنها را (پس از ذبح کردن،) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز)! سپس بر هر کوهى، قسمتى از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوى تو مى‏آیند! و بدان خداوند قادر و حکیم است؛ (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانایى بر جمع آنها دارد)». (260)

کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏کنند، همانند بذرى هستند که هفت خوشه برویاند؛ که در هر خوشه، یکصد دانه باشد؛ و خداوند آن را براى هر کس بخواهد (و شایستگى داشته باشد)، دو یا چند برابر مى‏کند؛ و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسیع، و (به همه چیز) داناست. (261)

کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏کنند، سپس به دنبال انفاقى که کرده‏اند، منت نمى‏گذارند و آزارى نمى‏رسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است؛ و نه ترسى دارند، و نه غمگین مى‏شوند. (262)

گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان)، و عفو (و گذشت از خشونتهاى آنها)، از بخششى که آزارى به دنبال آن باشد، بهتر است؛ و خداوند، بى‏نیاز و بردبار است. (263)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! بخششهاى خود را با منت و آزار، باطل نسازید! همانند کسى که مال خود را براى نشان دادن به مردم، انفاق مى‏کند؛ و به خدا و روز رستاخیز، ایمان نمى‏آورد؛ (کار او) همچون قطعه سنگى است که بر آن، (قشر نازکى از) خاک باشد؛ (و بذرهایى در آن افشانده شود؛) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاکها و بذرها را بشوید،) و آن را صاف (و خالى از خاک و بذر) رها کند. آنها از کارى که انجام داده‏اند، چیزى به دست نمى‏آورند؛ و خداوند، جمعیت کافران را هدایت نمى‏کند. (264)

و (کار) کسانى که اموال خود را براى خشنودى خدا، و تثبیت (ملکات انسانى در) روح خود، انفاق مى‏کنند، همچون باغى است که در نقطه بلندى باشد، و بارانهاى درشت به آن برسد، (و از هواى آزاد و نور آفتاب، به حد کافى بهره گیرد،) و میوه خود را دو چندان دهد (که همیشه شاداب و با طراوت است.) و خداوند به آنچه انجام مى‏دهید، بیناست. (265)

آیا کسى از شما دوست دارد که باغى از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر درختان آن، نهرها بگذرد، و براى او در آن (باغ)، از هر گونه میوه‏اى وجود داشته باشد، در حالى که به سن پیرى رسیده و فرزندانى (کوچک و) ضعیف دارد؛ (در این هنگام،) گردبادى (کوبنده)، که در آن آتش (سوزانى) است، به آن برخورد کند و شعله‏ور گردد و بسوزد؟! (همین‏طور است حال کسانى که انفاقهاى خود را، با ریا و منت و آزار، باطل مى‏کنند.) این چنین خداوند آیات خود را براى شما آشکار مى‏سازد؛ شاید بیندیشید (و با اندیشه، راه حق را بیابید)! (266)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از قسمتهاى پاکیزه اموالى که (از طریق تجارت) به دست آورده‏اید، و از آنچه از زمین براى شما خارج ساخته‏ایم (از منابع و معادن و درختان و گیاهان)، انفاق کنید! و براى انفاق، به سراغ قسمتهاى ناپاک نروید در حالى که خود شما، (به هنگام پذیرش اموال،) حاضر نیستید آنها را بپذیرید؛ مگر از روى اغماض و کراهت! و بدانید خداوند، بى‏نیاز و شایسته ستایش است. (267)

شیطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهیدستى مى‏دهد؛ و به فحشا (و زشتیها) امر مى‏کند؛ ولى خداوند وعده «آمرزش‏» و «فزونى‏» به شما مى‏دهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع، و (به هر چیز) داناست. (به همین دلیل، به وعده‏هاى خود، وفا مى‏کند.) (268)

(خدا) دانش و حکمت را به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) مى‏دهد؛ و به هر کس دانش داده شود، خیر فراوانى داده شده است. و جز خردمندان، (این حقایق را درک نمى‏کنند، و) متذکر نمى‏گردند. (269)

و هر چیز را که انفاق مى‏کنید، یا (اموالى را که) نذر کرده‏اید (در راه‏خدا انفاق کنید)، خداوند آنها را مى‏داند. و ستمگران یاورى ندارند. (270)

اگر انفاقها را آشکار کنید، خوب است! و اگر آنها را مخفى ساخته و به نیازمندان بدهید، براى شما بهتر است! و قسمتى از گناهان شما را مى‏پوشاند؛ (و در پرتو بخشش در راه خدا، بخشوده خواهید شد.) و خداوند به آنچه انجام مى‏دهید، آگاه است. (271)

هدایت آنها (به‏طور اجبار،) بر تو نیست؛ (بنابر این، ترک انفاق به غیر مسلمانان، براى اجبار به اسلام، صحیح نیست؛) ولى خداوند، هر که را بخواهد (و شایسته بداند)، هدایت مى‏کند. و آنچه را از خوبیها و اموال انفاق مى‏کنید، براى خودتان است؛ (ولى) جز براى رضاى خدا، انفاق نکنید! و آنچه از خوبیها انفاق مى‏کنید، (پاداش آن) به طور کامل به شما داده مى‏شود؛ و به شما ستم نخواهد شد. (272)

(انفاق شما، مخصوصا باید) براى نیازمندانى باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته‏اند؛ (و توجه به آیین خدا، آنها را از وطنهاى خویش آواره ساخته؛ و شرکت در میدان جهاد، به آنها اجازه نمى‏دهد تا براى تامین هزینه زندگى، دست به کسب و تجارتى بزنند؛) نمى‏توانند مسافرتى کنند (و سرمایه‏اى به دست آورند؛) و از شدت خویشتن‏دارى، افراد ناآگاه آنها را بى‏نیاز مى‏پندارند؛ اما آنها را از چهره‏هایشان مى‏شناسى؛ و هرگز با اصرار چیزى از مردم نمى‏خواهند. (این است مشخصات آنها!) و هر چیز خوبى در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است. (273)

آنها که اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق مى‏کنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگین مى‏شوند. (274)

کسانى که ربا مى‏خورند، (در قیامت) برنمى‏خیزند مگر مانند کسى که بر اثر تماس شیطان، دیوانه شده (و نمى‏تواند تعادل خود را حفظ کند؛ گاهى زمین مى‏خورد، گاهى بپا مى‏خیزد). این، به خاطر آن است که گفتند: «داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتى میان آن دو نیست.)» در حالى که خدا بیع را حلال کرده، و ربا را حرام! (زیرا فرق میان این دو، بسیار است.) و اگر کسى اندرز الهى به او رسد، و (از رباخوارى) خوددارى کند، سودهایى که در سابق ( قبل از نزول حکم تحریم) به دست آورده، مال اوست؛ (و این حکم، گذشته را شامل نمى‏گردد؛) و کار او به خدا واگذار مى‏شود؛ (و گذشته او را خواهد بخشید.) اما کسانى که بازگردند (و بار دیگر مرتکب این گناه شوند)، اهل آتشند؛ و همیشه در آن مى‏مانند. (275)

خداوند، ربا را نابود مى‏کند؛ و صدقات را افزایش مى‏دهد! و خداوند، هیچ انسان ناسپاس گنهکارى را دوست نمى‏دارد. (276)

کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است؛ و نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگین مى‏شوند. (277)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و آنچه از (مطالبات) ربا باقى مانده، رها کنید؛ اگر ایمان دارید! (278)

اگر (چنین) نمى‏کنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهند کرد! و اگر توبه کنید، سرمایه‏هاى شما، از آن شماست ( اصل سرمایه، بدون سود)؛ نه ستم مى‏کنید، و نه بر شما ستم وارد مى‏شود. (279)

و اگر (بدهکار،) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانایى، مهلت دهید! (و در صورتى که براستى قدرت پرداخت را ندارد،) براى خدا به او ببخشید بهتر است؛ اگر (منافع این کار را) بدانید! (280)

و از روزى بپرهیزید (و بترسید) که در آن روز، شما را به سوى خدا بازمى‏گردانند؛ سپس به هر کس، آنچه انجام داده، به طور کامل باز پس داده مى‏شود، و به آنها ستم نخواهد شد. (چون هر چه مى‏بینند، نتایج اعمال خودشان است.) (281)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هنگامى که بدهى مدت‏دارى (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسنده‏اى از روى عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسى که قدرت بر نویسندگى دارد، نباید از نوشتن -همان طور که خدا به او تعلیم داده- خوددارى کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزى را فروگذار ننماید! و اگر کسى که حق بر ذمه اوست، سفیه (یا از نظر عقل) ضعیف (و مجنون) است، یا (به خاطر لال بودن،) توانایى بر املاکردن ندارد، باید ولى او (به جاى او،) با رعایت عدالت، املا کند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حق) شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانى که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،) تا اگر یکى انحرافى یافت، دیگرى به او یادآورى کند. و شهود نباید به هنگامى که آنها را (براى شهادت) دعوت مى‏کنند، خوددارى نمایند! و از نوشتن (بدهى خود،) چه کوچک باشد یا بزرگ،ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید)! این، در نزد خدا به عدالت نزدیکتر، و براى شهادت مستقیم تر، و براى جلوگیرى از تردید و شک (و نزاع و گفتگو) بهتر مى‏باشد؛ مگر اینکه داد و ستد نقدى باشد که بین خود، دست به دست مى‏کنید. در این صورت، گناهى بر شما نیست که آن را ننویسید. ولى هنگامى که خرید و فروش (نقدى) مى‏کنید، شاهد بگیرید! و نباید به نویسنده و شاهد، (به خاطر حقگویى،) زیانى برسد (و تحت فشار قرار گیرند)! و اگر چنین کنید، از فرمان پروردگار خارج شده‏اید. از خدا بپرهیزید! و خداوند به شما تعلیم مى‏دهد؛ خداوند به همه چیز داناست. (282)

و اگر در سفر بودید، و نویسنده‏اى نیافتید، گروگان بگیرید! (گروگانى که در اختیار طلبکار قرار گیرد.) و اگر به یکدیگر اطمینان (کامل) داشته باشید، (گروگان لازم نیست، و) باید کسى که امین شمرده شده (و بدون گروگان، چیزى از دیگرى گرفته)، امانت (و بدهى خود را بموقع) بپردازد؛ و از خدایى که پروردگار اوست. بپرهیزد! و شهادت را کتمان نکنید! و هر کس آن را کتمان کند، قلبش گناهکار است. و خداوند، به آنچه انجام مى‏دهید، داناست. (283)

آنچه در آسمانها و زمین است، از آن خداست. و (از این رو) اگر آنچه را در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه مى‏کند.سپس هر کس را بخواهد (و شایستگى داشته باشد)، مى‏بخشد؛ و هر کس را بخواهد (و مستحق باشد)، مجازات مى‏کند. و خداوند به همه چیز قدرت دارد. (284)

پیامبر، به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، کاملا مؤمن مى‏باشد.) و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش، ایمان آورده‏اند؛ (و مى‏گویند:) ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمى‏گذاریم (و به همه ایمان داریم). و (مؤمنان) گفتند: «ما شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! (انتظار) آمرزش تو را (داریم)؛ و بازگشت (ما) به سوى توست.» (285)

خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمى‏کند. (انسان،) هر کار (نیکى) را انجام دهد، براى خود انجام داده؛ و هر کار (بدى) کند، به زیان خود کرده است. (مؤمنان مى‏گویند:) پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مکن! پروردگارا! تکلیف سنگینى بر ما قرار مده، آن چنان که (به خاطر گناه و طغیان،) بر کسانى که پیش از ما بودند، قرار دادى! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداریم، بر ما مقرر مدار! و آثار گناه را از ما بشوى! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مایى، پس ما را بر جمعیت کافران، پیروز گردان! (286)


  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >