چکار کنم تو خواب حرف نزنم؟
انواع حرف زدن در خواب
صحبت کردن در خواب گاهی یک رفتار غیر طبیعی است و سر منشا هایی دارد ولی گاهی اوقات یک اتفاق ساده است. حرف می تواند در حد زمزمه باشد و بسیار کوتاه و گاهی هم می تواند به شکل واضح و حتی برملا کردن راز و گفتن برخی عقاید که فرد در طول روز از بازگو کردن آنها عاجز است، باشد. حرف زدن در خواب برای خود فرد ایرادی را دچار نیم شود بلکه در گاهی موارد امکان دارد موقع بیداری هیچ چیزی را به خاطر نیاورد. اما برای فردی که کنار آن شخص می خوابد می تواند آزار دهنده باشد.
عوامل موثر
عواملی هستند که در بروز این امر دخیل هستند به عنوان مثال: ژنتیک، کمبود خواب، اختلالات خواب، داروهای خاص، تب که در این مورد باید گفت که با بالا رفتن تب، فرد به هذیان گویی دچار می شود و از کلمات نامفهومی استفاده می کند. اختلال در غذا خوردن، استرس عاطفی، وحشت شبانه، اختلال سلامت روان، مصرف مواد مخدر و محرک ها.
راه کارهای ساده
با برخی راهکارها می توان تا حدودی صحبت کردن در خواب را کنترل کرد، از آن جمله دوری از خوردن وعده غذایی سنگین و مصرف کافئین در ساعت های نزدیک به خواب، استفاده از تخت خواب و یا تشک و بالشت با کیفیت راحت، پرهیز از استرس، دور کردن وسایل الکترونیکی از اتاق خواب، نور ملایم، پرهیز از استفاده از تلفن همراه قبل از خواب خصوصا در رختخواب، حذف صداهای اضافه هنگام خواب یا پخش موزیک ملایم جهت خوابیدن.
حرف زدن در خواب مردان و زنان
اخیرا بر اساس تحقیقات به عمل آمده در مورد حرف زدن در خواب و خواب های پریشان، محققین به این نتیجه رسیده اند که کلمه (نه) و کلمه (لعنت) که هر دو نشان از نارضایتی دارند بیشتر از کلمات دیگر در خواب به کار برده می شوند. و باید گفت که ناسزاگویی نیز در خواب در مردان بیش از زنان است و این شاید به دلیل فضای کاری خشن مردان و نوع بیان مردان نسبت به زنان باشد که در دایره واژگانشان وجود دارد. حرف زدن در خواب یکی از نمونه های اختلال در خواب است که گاهی شامل راه رفتن در خواب و ترس های شبانه هم میشود.
تحریک سیستم عصبی
برخی از محققین اذعان کرده اند که بر اساس تجربه، حرف زدن در خواب میتواند بر اثر تحریک بیش از حد سیستم عصبی باشد. و باید گفت که یک عامل تاثیرگذار به عنوان مثال استفاده بیش از حد از تکنولوژی و کافئین قبل از خواب می تواند این امر را منجر شود. و اما اختلالات در خواب بیشتر برای افرادی بروز میکند که زندگی را برای خود سخت میکنند و این کمالگرایی این افراد است که حرفی که واقعا میخواهند بگویند را به زبان نمی آورند و در نتیجه در خواب افکارشان را به زبان میآورند.
رفتار درمانی
یک راه حل درمانی کمک کننده برای حرف زدن در خواب، رفتار درمانی است. رفتار درمانی نوعی درمان است که بر تغییر رفتارها و الگوهای افکار، بهبود عواطف و تقویت مکانیسم های مقابله ای تمرکز دارد. رفتار درمانی به بررسی جنبه های متفاوت یک شخص می پردازد و وی را با این حقایق رو برو می کند. رفتار درمانی با به کار گرفتن مهارت های ریلکسیشن، صحبت در خواب را هدف قرار داده و با دستورالعمل های خود به کاهش اضطراب نیز کمک می کند.
هیپنوتیزم
رفتار درمانی نام علمی همان هیپنوتیزم
است که با تحقیقات انجام شده در سال 2013 به نتایج خوبی رسیده اند و توانسته اند بسیاری از افرادی را که به این اختلال دچار بوده اند را درمان کنند. اما باید گفت که این درمان ها توسط هیپنوتیزم تنها بر روی مورد اختلال حرف زدن در خواب مطالعه نکرده است بلکه به طور کلی اختلالات را مورد بررسی قرار داده است و باید این نکته را حایز اهمیت قرار داد که حرف زدن در خواب هیچ درمان قطعی ندارد. اما می توان به راهکارهایی اشاره کرد که می تواند تا حدودی این عارضه را کنترل کند.
حالِ خوب
برای مثال با کاهش استرس در طول روز و کنترل روابط و جایگزین کردن اعتدال در رفتار و آرامش به جای خشم می توان از حال بهتری در طول روز بهره برد تا جایی برای باگ های ذهنی به وجود نیاید و زمانی را به تخلیه احساسات و عواطف اختصاص دهیم تا در شب، خواب آرامتری را تجربه کنیم.
اختلال حرکتی
باید به این نکته توجه داشت که اگر یک بزرگسال بدون سابقه قبلی شروع به حرف زدن در خواب کند و حرف زدن او همراه با حرکات خشونتآمیز و بازسازی رویا در حالی که هنوز در خواب است، باشد به عنوان اختلال حرکتی شناخته میشود و مورد دیگر اینکه اگر صحبتهای مکرر در خواب که با خواب فرد دیگر یا همسرش تداخل کند مشکلساز خواهد شد و در این موارد احتیاج است که به پزشک مراجعه شود.
درمان با طب سنتی
دمنوش های آرامش بخش
حرف زدن در خواب را می توان با آرامش و خواب کافی داشتن تا حدودی کنترل کرد. افرادی که در خواب صحبت می کنند می توانند قبل از خواب دمنوش های آرام بخش همچون گل گاو زبان، بابونه، بهار نارنج بنوشند تا خوابی راحت و عمیق داشته باشند. پزشکان طب سنتی تخم کدو حلوایی جهت درمان بی خوابی را بسیار توصیه می کنند.
کربوهیدرات قبل از خواب ممنوع
پرهیز از وعدههای غذایی سنگین پر از کربوهیدرات احتمال ابتلا به بی خوابی را بالا می برد. از این نوع می توان به نان سفید، نوشابههای گازدار و کیک ها که باعث افزایش سریع قند خون شده و امکان بیخوابی را افزایش می دهند اشاره کرد. وعدههای غذایی پر از پروتئین، سبزیجات و چربیهای سالم را به عنوان وعده غذایی شام مصرف کنید.
مواد مغذی برای خواب بهتر
ماهی، بوقلمون، سیب زمینی و کاهو همگی غذا های غنی از مواد مغذی هستند که کیفیت خواب فرد را تقویت می کنند. خوردن غذا درست قبل از خواب نیز میتواند تاثیر منفی بر کیفیت خواب داشته باشد و الگوهای خواب را به هم بریزد و همچنین سعی کنید آخرین وعده غذایی را حداقل سه ساعت قبل از خواب مصرف کنید.
پایان.
ترقی و مدرنیزاسیون در ایران ، نکته های ظریف و کوچک-قسمت چهارم.
11- ادغام نیروهای مسلح و نظامی قزاق و ژاندارمری.
نیروهای مسلح ژاندارمری قبل و بعد انقلاب مشروطه ، تحت تعلیم و آموزش سوئدیها قرار داشتند.
برخلاف نیروهای مسلح قزاق ؛
اکثر افسران ایرانی ژاندارمری افرادی وطن دوست و ملی گرا بودند.
نیروهای مسلح دیویزیون قزاق که فرماندهی عالی و کلان آن از دوره ناصر الدین شاه که وارد ایران شدند ، نخست وابسته به روسیه تزاری بودند ، و تمامی خدمات ، آموزش و حقوق سربازان قزاق توسط سرکردگان روسیه تزاری کارسازی و پرداخت میشد.
کودتای سوم اسفند1299 شمسی ،
تحت حمایت لجستیکی ، مالی و معنوی بخشی از نیروی سیاسی و نظامی یک کشور بیگانه توسط ژنرال آیرونسایدانگلیسی فرمانده کل نیروهای نظامی انگلیس در شمال ایران ، و افراد تحت فرمانش به مرحله اجرایی درآمد.
سیدضیاء الدین طباطبایی دیبا و رضاخان میرپنج ، با موفقیت این کودتا را به نتیجه دلخواه رساندند و دولت وقت را ساقط و خود مصدر امور سیاسی کشور شدند.
البته طبق تعهداتی که رضاخان به آیرونساید داد ، این کودتا هیچ خطر و مشکلی برای پادشاهی احمدشاه قاجار ایجاد نکرد.
( خاطرات وسفرنامه ژنرال آیرونساید-به ضمیمه اسناد و مکاتبات وزارت خارجه انگلیس-ترجمه :بهروز قزوینی ).
بریتانیایی ها از طریق کمیته زرگنده در طراحی کودتای سوم اسفند 1299خورشیدی با همکاری و اجرایِ افراد تحت فرمانشان یعنی سید ضیاء لیدر سیاسی گروه و رضاخان فرمانده نیروهای نظامی و مسلح نقش ویژه و اساسی داشتند.
منبع :
الف-نیکی آر. کدی: ایران دوره قاجار و برآمدن رضاشاه پهلوی - مهدی حقیقت خواه ص 137 .
ب- میخاییل زیرینسکی: قدرت سلطنت و دیکتاتوری (انگلستان و برآمدن رضاشاه پهلوی ) ص 24 .
بعد از موفقیت کودتا در سوم اسفند1299شمسی ، به فرمان سلطان احمدشاه قاجار ، رضاخان ،لقب سردار سپهی را نصیب خود کرد.
12- در دوران رضاشاه یک ارتش یکپارچه و نوین صورت عینی و عملی به خودگرفت.
ایجاد یک ارتش ملی و یکپارچه نظامی از سری قوانین مدون و ثبت شده ، در دوره های نخست افتتاح مجلس شورای ملی بعد از انقلاب مشروطه بود.
نکته تاسف آور در رابطه با این ارتش نوین! رضاشاهی اینکه ، تنها چند ساعت یا با اندکی تسامح ، نهایتاً سه روز در مقابل نیروهای متخاصم روسیه و انگلیس توان ایستادگی داشتند ؛
ولی نهایتاً با فرار کردن اکثریت فرماندهان کل ، آن ارتش رضاشاهی که وابسته به نیروی ملت نبود ، همچون برف در آفتاب تموز آب شد ، و از هم پاشید.
از دلایل اصلی از هم پاشیدگی سریع ارتش رضاشاهی این بود که ، پاسبانها و محافظان سنتی مرزهای ایران یکپارچه ما ، یعنی رهبران ، سران و مردم دلاور از همه ملیتها ، اقوام و عشایر از لُرها، کردها ، بلوچها ، خراسانیها و ...که قرنها به صورت سنتی ، جان برکفانه و با ایمان ، همراه با عِرقِ ملی و میهنی ، یکی از حافظان اصلیِ مرزها و تمامیت ارضی ایران بودند ؛
توسط نیروهای تحت امر رضا شاه یا اعدام و تبعید شدند ، و یا منزوی و خانه نشین شدند.
آن دلاوران سنتی مرزهای ایران ، با زورگویی و ستم حکومت و دولت مرکزی ، بسیار بی انگیزه و عصبانی شدند و بر علیه قوانین و نظم و نظام تمرکزگرا ، و تجدد امرانه و خشک رضاخانی ، که برخلاف نظر افرادی چون مصدقها ، مدرسها ، دولت آبادیها و ... بود ، و در آن برنامه های سطحی اثری از کار علمی و گام به گام ،به همراه زمینه سازیهای فراگیر و همه جانبه فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و... در آن مشهود نبود ، شوریدند و دست به قیامهای کوچک و بزرگ مسلحانه زدند ، که نهایتاً توسط ارتش تحت امر مطلقه رضاخان و زیر دستان گوش به فرمانش سرکوب شدند.
13- سرکوبهای سیاسی و اجتماعی ،
و عدم وجود آزادی و احترام به رای و نظر مردم ، توسط حکام دیکتاتور و مستبدانی همچون موسولینی ها ، استالین ها ، هیتلرها ، فرانکوها و...، هر چند که آنها ظاهراً کارهای بزرگ و کوچکی در عرصه های صنعتی ، بهداشتی ، امنیتی و نظامی کرده بودند ؛
ولی به دلیل نیت و عملکرد ناپاک و ضد مردمی و ضد بشریت ، کارشان دارای هیچ اصالت و ارزش ملی و انسانی نمیباشد.
زیرا آن جنایتکاران یگانه راه رشد و ترقی همه جانبه و بالنده نفوس تحت ستم و دربندشان را از یک فضای آزاد و انسانی و از روان شدن خون سرخ و جوشان ترقی و تمدن راستین در کاالبد مرده ملتها ،که تنها با آزادی ، استقلال و عدالت اجتماعی سیراب و جان آفرین میشد ، دور کردند ، و ملت را از دستیابی به حق و حقوقهای اساسی و قانونی و بین المللی خود بازداشتند.
عاقبت آن همه بلایا بر مردم ایران زمین چنین شد که جامعه پویا و آزادشده بعد از انقلاب مشروطیت را در مداری سوزنده تر و بالاتر ؛ اسیرانفعال ، دردها ، و زخمهای سرطانی کُشنده فرهنگی و تاریخی کردند.
نمونه عینی و شاخص استبداد در دوران معاصر میتوانیم از حکومت استبدادی و دولت متمرکز تحت امر رضاشاهی نام ببریم.
او اقدام به تاسیس و راه اندازی کارخانه های کوچک و بزرگ در ایران ، در غالب صنایع وابسته و مونتاژی ، که در آن اثری از صنایع مادر و زیر بنایی در آن مشهود نبود ، زد.
در واقع همان کارخانه های خریداری شده نساجی و ....
که با پول ملت و صندوق بیت المال ملت خریداری شده بود ، در نتیجه با نیرنگهای غاصبانه ، مالکیت 6دانگ آن بنام پادشاه وقت یعنی پهلوی اول ثبت و در واقع غصب میشد.
آن همه لجام گسیختگی و از هم پاشیدگی و استبداد سیاسی دوران رضاشاهی ، که با هزاران هزار و دهها هزار از اعدامها ، تبعیدها و حصرهای خانگی همراه بود ، موجب خالی شدن دوستان و دولتیان خادم و کسانی که در پادشاهی او نقش کلیدی و حیاتی داشتند، گشت.
مهم ترین و کاراترین دوستان و خادمان صادق رضاخان ، که در قدرت گیری و به سلطنت رساندن وی نقش کلیدی داشتند ، عبارت بودند از :
تیمور تاش ، علی اکبر داور ، نصرت الله فیروز ، سردار اسعد بختیاری ، تدین ، فروغی ، عبدلحسین دیبا ، فرج الله بهرامی و ... بودند که در زندانها با آمپول هوای جلادی بنام پزشک احمدی به شدیدترین وضعیت ، زجرکُش شدند و به قتل رسیدند و یا گرفتار انواع مشکلات و شدائد پادشاه وقت شدند.
رضا خان هم مشاوران و دوستان نزدیک و هم دگر اندیشان و منتقدانش را ، به روشهای گوناگون از سر راه خود برداشت.
او افرادی نظیر ؛
تیمورتاشها ، علی اکبر داورها ، نصرت الله فیروزها ، سردار اسعد بختیاری ها ، تدین ها ، زین العابدین رهنماها ، فروغی ها و .....به عنوان یاران همراهش ؛
و صولت الدوله قشقایی ها ، خان بابا اسعد بختیاریها، و شیر مرد آزاده لرستان علی مردان خان بختیاریها و و و.... به عنوان مردمان آزاده و مشروطه خواه را ، یا اعدام و تیرباران کرد ، و یا به حربه های مختلف یا در گوشه منزوی و تبعید جان دادند و یا عامل خودکشی آنهاشد ، و در نتیجه از صحنه سیاسی کشور حذف گشتند.
از این رو بود که استعمارِ پیر انگلیس با نوشتن سه خط تلگراف دستوری پهلوی اول را به ظاهر تبعید کردند و در واقع او را از کشور ایران فراری دادند.
انگلیس با از دسترس خارج کردن و به تبعیدفرستادن او ، هم جان رضاشاه را از دست مردم ناراضی و انقلابی حفظ و نگاهبانی نمود ، و هم بعد از گفتگو و لابی با محمدعلی فروغی ، با فراغ بال ، پسر جوانش محمدرضاپهلوی را برای پیش بردن و ادامه مقاصد شوم سیاسی استعمارگر پیر بر تخت سلطنت نیابتی کشور ایران نشاندند.
لشگر نظامی متفقین در ادامه جنگ جهانی دوم ، در سوم شهریور1320ش ، خاک کشورمان را به بهانه حضور نیروهای نازی آلمان هیتلری اشغال نمودند.
از عواقب وخامت بار این سیاستهای استعماری و ضدمردمی انگلیس و روسیه ، که موجب اشغال خاک وطنمان شد ، قحطی، بیماری و مرگ میلیونها ایرانی بود ، که یک رویدادی دلخراش و ملی که میتوان از آن به عنوان یک هولوکاست و جنایتی جنگی علیه بشریت نام برد.
14-- شور بختانه سیاستهای تک محوری و مستبدانه رضاشاه موجب از بین رفتن نیرو ، انرژی و عدم آزاد شدن پُتانسیل نهفته در نیروهای جوان و خردمند این مرز و بوم شد.
سیاستهای تک محورانه آن شاه قدر قدرت و قوی شوکت! ، ملت ایران را از فرهنگ ترقی ساز و مدرن جمع گرایی ، نوع دوستی ، و روشهای درست گفتگو ، دیالوگ و تحمل دیدگاهای مخالف کاملاً بی بهره ساخت ، و بیشتر ساکنان شریف این وطن عزیز و مرز پُر گُهَر ، یعنی ایران بزرگ را در انقیاد ، نوکرصفتی ، بردگی فکری و فرهنگی قرار داد و سالهای متمادی از ملل متمدن دنیا عقب نگاه داشت.
اگر آن استبداد و خفقانِ شاهانه و اعوان و انصارش نبود ، و تا حدود زیادی مانند دوران نظام مشروطه خواهی دوران احمد شاه قاجار عمل مینمود ، ایران و ایرانی روزگار زیباتری از جمع گرایی ، ترقی و آبادانی در همه ابعاد اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و ...، را تجربه میکرد.
اگر به فرض محال که محال نیست ، پهلوی اول طبق قانون اساسی مشروطیت ، فقط و فقط تنها سلطنت میکرد و نه اینکه دخالت بی دنده و ترمز!
در همه امور کشوری و لشگری ؛و حتی در زندگانی خصوصی مردم از انتخاب نوع پوشش و چگونه فکر کردن و یا داشتن عقاید سیاسی دگر اندیشانه نمی نمود،وضعیت شاید به گونه دیگر رقم میخورد.
اگر رضاشاه کار سیاست لشگری و کشوری در عرصه های اقتصادی ، سیاسی، فرهنگی و....را با توجه به نصح سریع قانون انقلاب مشروطه
به نخست وزیران و وزرای دولت و نمایندگان مجلس شورا
می سپرد ، آنچنان که تاریخ رزم مردان و زنان آزاده و وطن دوست نشان داد ، همان نوادگان تاریخی مبارزان و جان برکفانِ دلیران تنگستان و دشتستان ، و بیشتر نیروهای مردمِ انقلابی از الوار و اکراد سلحشور ، و از عشایر وطن پرست قشقایی ، بختیاری ، بویر احمدی و سایر اقشار ملت بزرگ ایران مانند گذشته پرشکوه گذشته ، در مقابل نیروهای متجاوز و اشغالگر روسیه و انگلیس دلاورانه
می ایستادند ، و چنان شرایطی را از لحاظ نشان دادن قدرت و عزم و جزم ملی و میهنی ، به نفع ملت دلاور ایران زمین بوجود می آوردند ، و با تغییر دادن تعادل قوای سیاسی به نفع میهن عزیزمان ، خصم دون دیگر فکر حمله نظامی و اشغال وطنمان را در ذهن و اندیشه اش خطور نمی داد ؟
ناگفته نماند که صدالبته در یک تحلیل علمی و واقع بینانه تاریخی ، جایی برای اگرها ، مگرها و شایدها ، که فقط نمایانگر آرزوهای دست نیافتنی ما است ، نمیباشد که نمیباشد.
15- نتیجه سطور بالا تا اینجا را چنین می توانیم تحلیل کنیم ؛
به دلیل حکومت استبدادی یک پادشاه و سلطان سلطه گر و ضد ملت و قانون ، که پشتوانه مردمی نداشت ، قاعدتاً دیگر خبری از پیشتازی دلاوران و آزادگان گذشته باشکوه تاریخی کشورمان مشهود نمیبود ، زیرا بیشتر جان برکفان و رهبران مشروطه خواه و انقلابی و مدافعان سنتی مرزهای میهن به فرمان رضاشاه یا اعدام شدند و یا تبعید و خانه نشین و منزوی گشتند.
از این رو در آن محیط سیاه و خفقان زده پلیسی و نظامی میهنمان ، می بینیم که آن شاه قدر قدرت به سفارت انگلیس رفت و سپس با کمک خواستن از فروغی نخست وزیری که در حصر خانگی بود ، و دوستانی در سفارت مربوطه داشت ، بعد از استعفاء دستوری و تحمیلی به تبعید اجباری فرستاده شد.
در واقع این یک تراتژدی تلخ و سوال بر انگیز تاریخی است که کشوری اشغال شده ، ولی مردم بیشتر از رفتن و کناره گیری رضاشاه و ایجاد یک فضای نسبتاً آزاد ، شادمان و رقصان هستند.
این رویداد و تراتژدی تلخ و ناگوار تاریخی ، به ما می فهماند ، این سکوت نتیجه سالها ظلم ، جنایت ، تیرباران ، دارزدن ، ترور آزادیخواهان و دگراندیشان ، غصب گسترده و فراگیر املاک و اموال مردم و بیت المال ، و شکنجه زندانیان سیاسی و ایجاد یک فضای ترس و وحشت توسط نظمیه و دیگر مزدوران رضاشاه مستبد و دیکتاتور بزرگ میباشد و بَس.
16- در سوم شهریور1320ش که کشورمان اشغال شد و رضا شاه در 25شهریور به تبعید رفت ، زندانیان سیاسی آزاد شدند ، مطبوعات جدید شروع به انتشار و افشاگری کردند.
برخی از مالکانی که نام و نشانی داشتند و توان وکیل گرفتن و ستاندن املاک و زمینهای غصب شده توسط رضاشاه و اداره املاک سلطنتی تحت امرش را داشتند ، به دادگاهها شکایت کردند تا زمینها و املاکشان به آنان برگردانده شود.
در آن مقطع مهم تاریخی رضاشاه ستمگر ، تنهای تنها ماند.
دیکتاتور فقط با انبوه متملقان و بله قربان گویانِ ریاییِ دور و بَرَش تنهای تنها ماند.
این وطن تب دارمان با لشگر جرار و قوای اشغالگر بیگانه انگلیس و روسیه از یک سو ، و از طرف دیگر با آن کارنامه سیاه و پُر از ننگ و نفرت شاه کبیر! با آن همه شهید ، مقتول ، اعدام ، شکنجه ، تبعید ، انزوا ، حصر خانگی و خفقان سیاسی و تباهی جان و مال مردم این مرز و بوم ؛
از عوارض دیگر تک تازیها ،ظلم و دیکتاتوری رضاشاهی میباشد که دلیل و علت اصلی اشغال ایران توسط قوای بیگانه و ایجادقحطی ، گرسنگی مزمن در میان مردم ، و شیوع بیماریهای واگیر دار و کُشنده با مرگ میلیونها هموطن بدبخت شده میباشد.
میلیونها مردمی که توسط قحطی و گرسنگی ناشی از اشغال کشورشان جان باختند ؛
خونشان گردن قزاق و سلطانی است ،
که مدعی بود حکم فقط حکم او است.
او تا آنجا در توهم و افکار خرافی گونه خود پیش رفت که در مکانی که عده ای چاپلوس بودند و مزورانه به او میگفتد ؛
نهالهایی که شما کاشتید به امر شما سبز و پر رونق شد. رضاشاه بعد کمی سکوت با تکبر و توهم همیشگی خود گفت : ....شاید خدا* هم باشم.
( *- منبع : رضا خان در مطبوعات-محمد خاتمی )
شور بختانه دست آخر وطن اشغال شده ای ماند و با قحطی و مرگ میلیونها از نفوس ملت به روز سیاه نشانه شده........
اما برخلاف ظلم و خفقان رضاخانی ، تاریخ وطنمان نشان داد ، که این ایران بزرگ ، مامن آزادیخواهانی میباشد ، که مولف این سطور میتواند به عنوان مشت نمونه خروار ، ازچند قهرمان و پهلوان بزرگ میهنمان نام ببرد :
ایران ما پر است از بابک خرم الدین ها ، مزدکها ، یعقوب لیثها ، ستارخانها ، باقرخانها ، رئیس علی دلواریها ، سردار بی بی مریم بختیاریها ، شیخ محمد خیابانی ها ، میرزاکوچک خان جنگلی ها ، کلنل محمد تقی پسیانها ، علی مردان خان بختیاری ها معرف به شیر علی مردون پسر مبارز مشروطه خواه سردار بی بی مریم، تیریاران شده در دوران پهلوی اول ، خان بابااسعد بختیاریها ،
استاد و دانشمند ایرانی دکتر تقی ارانی ها ، کارگر مطبعه و از اعضای شاخص اتحادیه کارگران ایران محمد حجازی ها در دوره قزاقی که شاه شد ، و تا شاعر و نویسنده توانا و مردمی مرتضی کیوانهااعدام شده در دوران پادشاهی پهلوی دوم ، شهادت استاد دکترکامران نجات الهی ها ،
دکتر خانعلی ها ، بیژن جزنیها ، فاطمه امینی ها ، مرضیه اسکویی ها ، خسرو گلسرخیها ، کریمپور شیرازی ها ، دکتر محمدمصدق ها ، دکتر حسین فاطمی ها ، سرگرد محمود سُخایی ها ، مجاهد و شهید والامقامِ راه آزادی و استقلال میهنمان یعنی عالم بزرگ دینی آیت الله سید حسن مدرس ها در دوران استبداد رضاخانی، و یا شکنجه شده شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی ها و ....که یا در دوران رضاخان قلدر به شهادت رسیدند ،
و یا در زمانه پسردیکتاتور بزرگ همان محمدرضاپهلوی ادامه دهنده تجدد! پدرش و مدع و مبتکر یک تمدن؟ بزرگ! خیالی و وابسته ؛
جان به جان آفرین بخشیدند ، و شاهد و ناظر ، جان بَخش ملت آزاده ایران شدند.
همه آن شهیدان در راه آزادی ، استقلال و عدالت اجتماعی میهنمان، در راه دفاع جانانه از جان ، مال ، ناموس و تمامیت ارضی کشورمان ، این زیباترین وطن خونبار ایستادند ، و چه عاشقانه و عارفانه و به حَق ، جاودانه تاریخ گل افشان ایران زمین زیبا شدند ، و با خون خود برای نسلهای بعدی ، یادگاری گرانبها و بی بدیلی بر جای نهادند.
روانشان شاد ، یادشان گرامی ،
و راهشان پررهرو باد.
نویسنده : #مهدی_گلمحمدی
ادامه دارد.
یلدا بر شما مبارک.
آری امشب شب یلدا است …..
شب فال …..
شب عشق …..
شب هندوانه …..
و شب آزادی و شب رهایی
چیزی به یادم نمی آید
جز این که
امشب شب بلند یلدایی است
یلدایتان مبارک....در نامیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است.
یلدا مبارک مبارک مبارک......
از طرف مدیریت و دیگر نویسندگان تارنمای گروهی مجله آرامش.
عمرتان صد شب و روز یلدایی.
در ناامیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است.
یلدا مبارک عزیزان ......