"اذکرونی اذکرکم" ( سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 152)
مرا یاد کنید و به سوی من توجه نمایید تا شما را یاری کنم و به سویتان توجه نمایم.
" اختلالات تجزیه ای و تبدیلی" که برای سهولت بیان در این مقاله(1) مانند منابع قدیمی تر علمی، با اصطلاح کلی "هیستری"(hysteria) خوانده می شوند، دلالت بر طیف گسترده ای از انواع بیماری های جسمی و روانی دارد که در ارتباط با مفهوم "تلقین" هستند.
منفعت طلبی، جلب توجه اطرافیان، نیازمندی عمیق به مهر و محبت، حذف خاطرات بد و مقابله با تجربه های نامطلوب و تلخ زندگی و مسائل بسیار دیگری از این قبیل سبب می شوند شخص به صورت "ناخود آگاه" (یعنی بدون آن که خودش متوجه باشد) علائم بیماری های مختلف جسمی و روانی را تقلید کند و در واقع به یک حالت هیستریک مبتلا گردد؛ به عنوان مثال شخصی که در یک محیط بسیار پر سر و صدا و شلوغ ، کار یا زندگی می کند ممکن است به طور ناگهانی دچار ناشنوایی کامل(کری عصبی) گردد، حال آن که دستگاه شنوایی او کاملا طبیعی و سالم است و هیچ اشکالی در آن دیده نمی شود. یا کودکی را در نظر بگیرید که از ورود به مدرسه، متنفر است، اما هنگامی که مجبور به رفتن مدرسه می شود، هر صبح قبل از حرکت، دچار دردهای شدیدی می شود که با معاینات پزشکی، مشکلی دیده نمی شود. یا زن جوانی که دوست ندارد همسرش او را در خانه تنها بگذارد، به همین دلیل به طور ناخودآگاه، دچار حملات شدید تهوع و استفراغ و ... می گردد.
البته لازم به توجه است که حالات هیستریک معمولا در افرادی به وقوع می پیوندد که دارای شخصیت های خاص و به شدت تلقین پذیر(هیستریونیک) هستند.
ضمنا باید توجه داشت که مفهوم هیستری با مفهوم تمارض(تظاهر به بیماری کردن) به کلی متفاوت است، چرا که شخص هیستریک واقعا و بدون آن که خود بخواهد، علائم بیماری ها را تقلید می کند، اما شخص تمارض کننده، خود به خوبی می داند که بیمار نیست، اما به دلایلی تظاهر به بیماری می کند.
مبتلایان به اختلالات هیستریک، ممکن است علائم هر بیماری جسمی و روانی را تقلید نمایند، مثلا دچار فلج شوند، به حملات صرع مبتلا گردند، کور شوند، هویت خود را فراموش کنند و علائم بیماری های روانی مختلف را نشان دهند و ... .
لازم به توضیح است که این اختلال به شکل کم و بیش طبیعی، در افراد کاملا سالم نیز ممکن است به چشم بخورد؛ به عنوان مثال یکی از شایع ترین جلوه های آن در میان برخی از دانشجویان پزشکی دیده می شود که ضمن ورود به هر بخش آموزشی جدید در بیمارستان، علائم بیماران آن بخش را در خود می یابند! مثلا در ورود به بخش قلب، احساس می کنند که صدای قلبشان غیر طبیعی است، یا در ورود به بخش روماتولوژی(بیماری های روماتیسمی) احساس درد شدیدی در زانو و سایر مفاصل خود می کنند و یا در ورود به بخش روانپزشکی، گمان می کنند که دچار یک بیماری شدید روانی ، مثلا اسکیزوفرنی(جنون جوانی) هستند!
البته همانطور که گفته شد ارتباط ظریف حالات هیستریک با پدیده نیرومند تلقین، توجیه کننده قضیه در تمام موارد است.
صرف نظر از مشکلات مختلفی که اشخاص مبتلا به هیستریک برای خود و اطرافیانشان ایجاد می کنند، پیوسته هزینه های کلان و سرسام آوری از بودجه خانواده ها، بیمارستان ها و مراکز بهداشتی صرف آزمایشات تشخیصی و درمان بیهوده و بی نتیجه ی بیماری های ساختگی افراد هیستریک می گردد. لذا چنانچه روش های موثری، برای پرهیز از این قبیل اختلالات و پیشگیری از آنها پیدا شود، نتایج بسیار مطلوبی حاصل خواهد شد.
زیر بنای بروز اختلالات هیستریک این است که مبتلایان به این اختلال، نیاز مفرطی به جلب توجه اطرافیان دارند و حتی می خواهند مرکز همه توجهات قرار بگیرند. این افراد نیاز مبرمی به محبت و تایید اطرافیان در خود احساس می کنند که البته ارضای این نیاز برای اطرافیان بسیار دشوار است و احیانا هم اگر این توجه و محبت به وسیله کسی به آن ها داده شود ، آن وقت شروع به امتحان آن فرد می کنند، تا حدی که اغلب منجر به بازگرفتن محبت(توسط شخص محبت کننده) می شوند.(2)
بر این اساس چنانچه انسان، پیوسته کسی را در دسترس داشته باشد که آن شخص را قدرتمندترین قدرتمندان و در عین حال مهربان ترین مهربانان بداند و متوجه باشد که آن قدرتمند مهربان پیوسته به او نگاه می کند و به امور او بیش از هرکسی آگاه است و از هیچ نعمت و محبتی نسبت به او دریغ نمی کند، دیگر هرگز محبت و عشقی را از غیر او، انتظار نخواهد داشت، در نتیجه احتمال ابتلا به هیستری در مورد او بسیار کم خواهد بود و این صفت (انتظار نداشتن عشق و محبت جز از خدا) صفت بندگان خالص خدا و نمازگزاران حقیقی است. آنان که معنی "اذکرونی اذکرکم" را به خوبی دریافته اند و می دانند که در مقابل لبیک آنها به پروردگار عالم(در اقامه نماز و ذکر روزانه پروردگار)، خدای تبارک و تعالی نیز به آنان توجهی فوق حد تصور می کند.
پس از نظر پیشگیری می توان گفت، امکان ابتلای نمازگزار واقعی به این قبیل اختلالات که ناشی از نیاز به توجه اطرافیان و غیر خدا می باشد، چیزی در حد صفر خواهد بود. اما از نظر درمان باید به خاطر داشت که بیماران هیستریک، تلقین پذیرند و به همان سهولت که به تلقین های مضر جواب می دهند، به تلقین های مفید نیز پاسخ می دهند.(3)
به این ترتیب تلقین های سازنده روانی توأم با نماز، به خصوص تلقینی که بوسیله نماز انسان در مقابل مهربان ترین، دلسوزترین و متوجه ترین و در عین حال تواناترین و موثرترین و قدرتمندترین موجود هستی به وجود می آید، می توانند به عنوان درمانگر این قبیل اختلالات مطرح باشند، زیرا با تکرار نمازهای یومیه، نمازگزار می آموزد برای آن که بتواند رحمت بیکران خالق آفرینش را به سمت خود متوجه سازد، چاره ای ندارد جز آن که دستورات سعادت بخش او را اجرا کند و در صدر این دستورات این است که پیوسته به اقامه نماز بپردازد. به قول حافظ شیرین سخن:
گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
هر چند که ادامه همین سیر و سلوک عاشقانه و تبادل عشق و محبت میان عابد و معبود در نماز سبب می شود، انسان به جایی برسد که حد آن برای ذهن ها و اندیشه های حقیر و کوچک ما گنهکاران، غیر قابل تصور است.
جایی که پیشوای سوم شیعیان، حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) ، در دعای شریف عرفه آن را این گونه ترسیم می کنند:
انت الذی ازلت الاغیار عن قلوب احبائک حتی لم یحبوا سواک و لم یلجئوا الی غیرک (4)
بار پروردگار! تو همان کسی هستی که اغیار و نامحرمان را از صحنه دل عاشقانت، چنان دور نمودی که آنان به جز تو دیگری را دوست نداشته باشند و به غیر تو پناه نبرند.
دکتر مجید ملک محمدی - تبیان