در دور دست تو را منتظرند،
شهرزاده ای،آزاده ای اسیر قلعه دیوان،
به حیله جادو در بند
گرفتار و چشم به راه که: « فریاد رسی می آید. »،
و به صدای هر پایی
سر از گریبان تنهایی غمگینش بر می دارد که: « کسی می آید. »
و او خریدارتو است،
نیازمند تو است.
منبع :: کتاب دفترهای سبز/ بخش عارفانه ها / { نویسنده:دکتر علی شریعتی} / ناشر:انتشارات نگاه امروز و اندیشه خوارزمی.