به نام خداوند بخشنده بخشایشگر (1)
ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است. (2)
(خداوندى که) بخشنده و بخشایشگر است (و رحمت عام و خاصش همگان را فرا گرفته). (3)
(خداوندى که) مالک روز جزاست. (4)
(پروردگارا!) تنها تو را مىپرستیم؛ و تنها از تو یارى مىجوییم. (5)
ما را به راه راست هدایت کن... (6)
راه کسانى که آنان را مشمول نعمت خود ساختى، نه کسانى که بر آنان غضب کردهاى، و نه گمراهان. (7)
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (بزرگ است خداوندى که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده). (1)
آن کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است. (2)
(پرهیزکاران) کسانى هستند که به غیب (آنچه از حس پوشیده و پنهان است) ایمان مىآورند؛ و نماز را برپا مىدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبى که به آنان روزى دادهایم، انفاق مىکنند. (3)
و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان مىآورند؛ و به رستاخیز یقین دارند. (4)
آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند. (5)
کسانى که کافر شدند، براى آنان تفاوت نمىکند که آنان را (از عذاب الهى) بترسانى یا نترسانى؛ ایمان نخواهند آورد. (6)
خدا بر دلها و گوشهاى آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پردهاى افکنده شده؛ و عذاب بزرگى در انتظار آنهاست. (7)
گروهى از مردم کسانى هستند که مىگویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آوردهایم.» در حالى که ایمان ندارند. (8)
مىخواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالى که جز خودشان را فریب نمىدهند؛ (اما) نمىفهمند. (9)
در دلهاى آنان یک نوع بیمارى است؛ خداوند بر بیمارى آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایى که میگفتند، عذاب دردناکى در انتظار آنهاست. (10)
و هنگامى که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» مىگویند: «ما فقط اصلاحکنندهایم سذللّه! (11)
آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولى نمىفهمند. (12)
و هنگامى که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» مىگویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولى نمىدانند! (13)
و هنگامى که افراد باایمان را ملاقات مىکنند، و مىگویند: «ما ایمان آوردهایم!» (ولى) هنگامى که با شیطانهاى خود خلوت مىکنند، مىگویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره مىکنیم!» (14)
خداوند آنان را استهزا مىکند؛ و آنها را در طغیانشان نگه مىدارد، تا سرگردان شوند. (15)
آنان کسانى هستند که «هدایت» را به «گمراهى» فروختهاند؛ و (این) تجارت آنها سودى نداده؛ و هدایت نیافتهاند. (16)
آنان ( منافقان) همانند کسى هستند که آتشى افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)، ولى هنگامى که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانى مىفرستد و) آن را خاموش مىکند؛ و در تاریکیهاى وحشتناکى که چشم کار نمىکند، آنها را رها مىسازد. (17)
آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمىگردند! (18)
یا همچون بارانى از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهاى خود مىگذارند؛ تا صداى صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند). (19)
(روشنائى خیره کننده) برق، نزدیک است چشمانشان را برباید. هر زمان که (برق جستن مىکند، و صفحه بیابان را) براى آنها روشن مىسازد، (چند گامى) در پرتو آن راه مىروند؛ و چون خاموش مىشود، توقف مىکنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بین مىبرد؛ چرا که خداوند بر هر چیز تواناست. (20)
اى مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانى را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید. (21)
آن کس که زمین را بستر شما، و آسمان ( جو زمین) را همچون سقفى بالاى سر شما قرار داد؛ و از آسمان آبى فرو فرستاد؛ و به وسیله آن، میوهها را پرورش داد؛ تا روزى شما باشد.بنابر این، براى خدا همتایانى قرار ندهید، در حالى که مىدانید (هیچ یک از آنها، نه شما را آفریدهاند، و نه شما را روزى مىدهند). (22)
و اگر در باره آنچه بر بنده خود ( پیامبر) نازل کردهایم شک و تردید دارید ،( دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را - غیر خدا - براى این کار، فرا خوانید اگر راست مىگویید! (23)
پس اگر چنین نکنید - که هرگز نخواهید کرد - از آتشى بترسید که هیزم آن، بدنهاى مردم (گنهکار) و سنگها ( بتها) است، و براى کافران، آماده شده است! (24)
به کسانى که ایمان آورده، و کارهاى شایسته انجام دادهاند، بشارت ده که باغهایى از بهشت براى آنهاست که نهرها از زیر درختانش جاریست. هر زمان که میوهاى از آن، به آنان داده شود، مىگویند: «این همان است که قبلا به ما روزى داده شده بود.(ولى اینها چقدر از آنها بهتر و عالیتر است.)» و میوههایى که براى آنها آورده مىشود، همه (از نظر خوبى و زیبایى) یکسانند. و براى آنان همسرانى پاک و پاکیزه است، و جاودانه در آن خواهند بود. (25)
خداوند از این که (به موجودات ظاهرا کوچکى مانند) پشه، و حتى کمتر از آن، مثال بزند شرم نمىکند. (در این میان) آنان که ایمان آوردهاند، مىدانند که آن، حقیقتى است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند، (این موضوع را بهانه کرده) مىگویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» (آرى،) خدا جمع زیادى را با آن گمراه، و گروه بسیارى را هدایت مىکند؛ ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مىسازد! (26)
فاسقان کسانى هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، میشکنند؛ و پیوندهایى را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روى زمین فساد میکنند؛ اینها زیانکارانند. (27)
چگونه به خداوند کافر مىشوید؟! در حالى که شما مردگان (و اجسام بىروحى) بودید ، و او شما را زنده کرد؛ سپس شما را مىمیراند؛ و بار دیگر شما را زنده مىکند؛ سپس به سوى او بازگردانده مىشوید.(بنابر این، نه حیات و زندگى شما از شماست، و نه مرگتان؛ آنچه دارید از خداست). (28)
او خدایى است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، براى شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چیز آگاه است. (29)
(به خاطر بیاور) هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روى زمین، جانشینى ( نمایندهاى) قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا! »آیا کسى را در آن قرار مىدهى که فساد و خونریزى کند؟! (زیرا موجودات زمینى دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزى آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا مىآوریم، و تو را تقدیس مىکنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقى را مىدانم که شما نمىدانید.» (30)
سپس علم اسماء ( علم اسرار آفرینش و نامگذارى موجودات) را همگى به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست مىگویید، اسامى اینها را به من خبر دهید! سذللّه (31)
فرشتگان عرض کردند: «منزهى تو! ما چیزى جز آنچه به ما تعلیم دادهاى، نمىدانیم؛ تو دانا و حکیمى.» (32)
فرمود: «اى آدم! آنان را از اسامى (و اسرار) این موجودات آگاه کن.» هنگامى که آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: «آیا به شما نگفتم که من، غیب آسمانها و زمین را میدانم؟! و نیز میدانم آنچه را شما آشکار میکنید، و آنچه را پنهان میداشتید!» (33)
و (یاد کن) هنگامى را که به فرشتگان گفتیم: «براى آدم سجده و خضوع کنید!» همگى سجده کردند؛ جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانى و تکبرش) از کافران شد. (34)
و گفتیم: «اى آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن؛ و از (نعمتهاى) آن، از هر جا مىخواهید، گوارا بخورید؛ (اما) نزدیک این درخت نشوید؛ که از ستمگران خواهید شد. (35)
پس شیطان موجب لغزش آنها از بهشت شد؛ و آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد. و (در این هنگام) به آنها گفتیم: «همگى (به زمین) فرود آیید! در حالى که بعضى دشمن دیگرى خواهید بود. و براى شما در زمین، تا مدت معینى قرارگاه و وسیله بهره بردارى خواهد بود.» (36)
سپس آدم از پروردگارش کلماتى دریافت داشت؛ (و با آنها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چرا که خداوند توبهپذیر و مهربان است. (37)
گفتیم: «همگى از آن، فرود آیید! هرگاه هدایتى از طرف من براى شما آمد، کسانى که از آن پیروى کنند، نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگین شوند.» (38)
و کسانى که کافر شدند، و آیات ما را دروغ پنداشتند اهل دوزخند؛ و همیشه در آن خواهند بود. (39)
اى فرزندان اسرائیل! نعمتهایى را که به شما ارزانى داشتم به یاد آورید! و به پیمانى که با من بستهاید وفا کنید، تا من نیز به پیمان شما وفا کنم.( و در راه انجام وظیفه، و عمل به پیمانها) تنها از من بترسید! (40)
و به آنچه نازل کردهام ( قرآن) ایمان بیاورید! که نشانههاى آن، با آنچه در کتابهاى شماست، مطابقت دارد؛ و نخستین کافر به آن نباشید! و آیات مرا به بهاى ناچیزى نفروشید! (و به خاطر درآمد مختصرى، نشانههاى قرآن و پیامبر اسلام را، که در کتب شما موجود است، پنهان نکنید!) و تنها از من (و مخالفت دستورهایم) بترسید (نه از مردم)! (41)
و حق را با باطل نیامیزید! و حقیقت را با اینکه مىدانید کتمان نکنید! (42)
و نماز را بپا دارید، و زکات را بپردازید، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید (و نماز را با جماعت بگزارید)! (43)
آیا مردم را به نیکى (و ایمان به پیامبرى که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت مىکنید، اما خودتان را فراموش مىنمایید؛ با اینکه شما کتاب (آسمانى) را مىخوانید! آیا نمىاندیشید؟! (44)
از صبر و نماز یارى جوئید؛ (و با استقامت و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار ، نیرو بگیرید؛) و این کار، جز براى خاشعان، گران است. (45)
آنها کسانى هستند که مىدانند دیدارکننده پروردگار خویشند، و به سوى اوبازمىگردند. (46)
اى بنى اسرائیل! نعمتهایى را که به شما ارزانى داشتم به خاطر بیاورید؛ و (نیز به یاد آورید که) من، شما را بر جهانیان، برترى بخشیدم. (47)
و از آن روز بترسید که کسى مجازات دیگرى را نمىپذیرد و نه از او شفاعت پذیرفته مىشود؛ و نه غرامت از او قبول خواهد شد؛ و نه یارى مىشوند. (48)
و (نیز به یاد آورید) آن زمان که شما را از چنگال فرعونیان رهایى بخشیدیم؛ که همواره شما را به بدترین صورت آزار مىدادند: پسران شما را سر مىبریدند؛ و زنان شما را (براى کنیزى) زنده نگه مىداشتند. و در اینها، آزمایش بزرگى از طرف پروردگارتان براى شما بود. (49)
و (به خاطر بیاورید) هنگامى را که دریا را براى شما شکافتیم؛ و شما را نجات دادیم؛ و فرعونیان را غرق ساختیم؛ در حالى که شما تماشا مىکردید. (50)
و (به یاد آورید) هنگامى را که با موسى چهل شب وعده گذاردیم؛ (و او، براى گرفتن فرمانهاى الهى، به میعادگاه آمد؛) سپس شما گوساله را بعد از او (معبود خود) انتخاب نمودید؛ در حالى که ستمکار بودید. (51)
سپس شما را بعد از آن بخشیدیم؛ شاید شکر (این نعمت را) بجا آورید. (52)
و (نیز به خاطر آورید) هنگامى را که به موسى، کتاب و وسیله تشخیص (حق از باطل) را دادیم؛ تا هدایت شوید. (53)
و زمانى را که موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم کردید! پس توبه کنید؛ و به سوى خالق خود باز گردید! و خود را (یکدیگر را) به قتل برسانید! این کار، براى شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذیرفت؛ زیرا که او توبهپذیر و رحیم است. (54)
و (نیز به یاد آورید) هنگامى را که گفتید: «اى موسى! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد؛ مگر اینکه خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم!» پس صاعقه شما را گرفت؛ در حالى که تماشا مىکردید. (55)
سپس شما را پس از مرگتان، حیات بخشیدیم؛ شاید شکر (نعمت او را) بجا آورید. (56)
و ابر را بر شما سایبان قرار دادیم؛ و «من» ( شیره مخصوص و لذیذ درختان ) و «سلوى» ( مرغان مخصوص شبیه کبوتر) را بر شما فرستادیم؛ (و گفتیم:) «از نعمتهاى پاکیزهاى که به شما روزى دادهایم بخورید!» (ولى شما کفران کردید!) آنها به ما ستم نکردند؛ بلکه به خود ستم مىنمودند. (57)
و (به خاطر بیاورید) زمانى را که گفتیم: «در این شهر ( بیت المقدس) وارد شوید! و از نعمتهاى فراوان آن، هر چه مىخواهید بخورید! و از در (معبد بیت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گردید! و بگویید: «خداوندا! گناهان ما را بریز!» تا خطاهاى شما را ببخشیم؛ و به نیکوکاران پاداش بیشترى خواهیم داد.» (58)
اما افراد ستمگر، این سخن را که به آنها گفته شده بود، تغییر دادند؛ (و به جاى آن، جمله استهزاآمیزى گفتند؛) لذا بر ستمگران، در برابر این نافرمانى ، عذابى از آسمان فرستادیم. (59)
و (به یاد آورید) زمانى را که موسى براى قوم خویش، آب طلبید، به او دستور دادیم: «عصاى خود را بر آن سنگ مخصوص بزن!» ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشید؛ آنگونه که هر یک (از طوایف دوازدهگانه بنى اسرائیل)، چشمه مخصوص خود را مىشناختند! (و گفتیم:) «از روزیهاى الهى بخورید و بیاشامید! و در زمین فساد نکنید!» (60)
و (نیز به خاطر بیاورید) زمانى را که گفتید: «اى موسى! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم! از خداى خود بخواه که از آنچه زمین مىرویاند، از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش، براى ما فراهم سازد.» موسى گفت: «آیا غذاى پستتر را به جاى غذاى بهتر انتخاب مىکنید؟! (اکنون که چنین است، بکوشید از این بیابان) در شهرى فرود آئید؛ زیرا هر چه خواستید، در آنجا براى شما هست.» و (مهر) ذلت و نیاز، بر پیشانى آنها زده شد؛ و باز گرفتار خشم خدائى شدند ؛ چرا که آنان نسبت به آیات الهى، کفر مىورزیدند؛ و پیامبران را به ناحق مىکشتند. اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند. (61)
کسانى که (به پیامبر اسلام) ایمان آوردهاند، و کسانى که به آئین یهود گرویدند و نصارى و صابئان ( پیروان یحیى) هر گاه به خدا و روز رستاخیز ایمان آورند ، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است؛ و هیچگونه ترس و اندوهى براى آنها نیست. (هر کدام از پیروان ادیان الهى، که در عصر و زمان خود، بر طبق وظایف و فرمان دین عمل کردهاند، ماجور و رستگارند.) (62)
و (به یاد آورید) زمانى را که از شما پیمان گرفتیم؛ و کوه طور را بالاى سر شما قرار دادیم؛ (و به شما گفتیم:) «آنچه را (از آیات و دستورهاى خداوند) به شما دادهایم، با قدرت بگیرید؛ و آنچه را در آن است به یاد داشته باشید (و به آن عمل کنید)؛ شاید پرهیزکار شوید!» (63)
سپس شما پس از این، روگردان شدید؛ و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زیانکاران بودید. (64)
به طور قطع از حال کسانى از شما، که در روز شنبه نافرمانى و گناه کردند، آگاه شدهاید! ما به آنها گفتیم: «به صورت بوزینههایى طردشده درآیید!» (65)
ما این کیفر را درس عبرتى براى مردم آن زمان و نسلهاى بعد از آنان، و پند و اندرزى براى پرهیزکاران قرار دادیم. (66)
و (به یاد آورید) هنگامى را که موسى به قوم خود گفت: «خداوند به شما دستور مىدهد مادهگاوى را ذبح کنید (و قطعهاى از بدن آن را به مقتولى که قاتل او شناخته نشده بزنید، تا زنده شود و قاتل خویش را معرفى کند؛ و غوغا خاموش گردد.)» گفتند: «آیا ما را مسخره مىکنى؟» (موسى) گفت: «به خدا پناه مىبرم از اینکه از جاهلان باشم!» (67)
گفتند: «(پس) از خداى خود بخواه که براى ما روشن کند این مادهگاو چگونه مادهگاوى باشد؟ سذللّه گفت: خداوند مىفرماید: «مادهگاوى است که نه پیر و از کار افتاده باشد، و نه بکر و جوان؛ بلکه میان این دو باشد. آنچه به شما دستور داده شده، (هر چه زودتر) انجام دهید.» (68)
گفتند: «از پروردگار خود بخواه که براى ما روشن سازد رنگ آن چگونه باشد؟ « گفت: خداوند مىگوید: «گاوى باشد زرد یکدست،که رنگ آن، بینندگان را شاد و مسرور سازد.» (69)
گفتند: «از خدایت بخواه براى ما روشن کند که چگونه گاوى باید باشد؟ زیرا این گاو براى ما مبهم شده! و اگر خدا بخواهد ما هدایت خواهیم شد!» (70)
گفت: خداوند مىفرماید: «گاوى باشد که نه براى شخم زدن رام شده؛ و نه براى زراعت آبکشى کند؛ از هر عیبى برکنار باشد، و حتى هیچگونه رنگ دیگرى در آن نباشد.» گفتند: «الان حق مطلب را آوردى!» سپس (چنان گاوى را پیدا کردند و) آن را سر بریدند؛ ولى مایل نبودند این کار را انجام دهند. (71)
و (به یاد آورید) هنگامى را که فردى را به قتل رساندید؛ سپس درباره (قاتل) او به نزاع پرداختید؛ و خداوند آنچه را مخفى مىداشتید، آشکار مىسازد. (72)
سپس گفتیم: «قسمتى از گاو را به مقتول بزنید! (تا زنده شود، و قاتل را معرفى کند.) خداوند اینگونه مردگان را زنده مىکند؛ و آیات خود را به شما نشان مىدهد؛ شاید اندیشه کنید!» (73)
سپس دلهاى شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سختتر! چرا که پارهاى از سنگها مىشکافد، و از آن نهرها جارى مىشود؛ و پارهاى از آنها شکاف برمىدارد ، و آب از آن تراوش مىکند؛ و پارهاى از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر مىافتد؛ (اما دلهاى شما، نه از خوف خدا مىتپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانى است!) و خداوند از اعمال شما غافل نیست. (74)
آیا انتظار دارید به (آئین) شما ایمان بیاورند، با اینکه عدهاى از آنان، سخنان خدا را مىشنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف مىکردند، در حالى که علم و اطلاع داشتند؟! (75)
و هنگامى که مؤمنان را ملاقات کنند، مىگویند: «ایمان آوردهایم.» ولى هنگامى که با یکدیگر خلوت مىکنند، (بعضى به بعضى دیگر اعتراض کرده،) مىگویند: «چرا مطالبى را که خداوند (در باره صفات پیامبر اسلام) براى شما بیان کرد، به مسلمانان بازگو مىکنید تا (روز رستاخیز) در پیشگاه خدا، بر ضد شما به آن استدلال کنند؟! آیا نمىفهمید؟!» (76)
آیا اینها نمىدانند خداوند آنچه را پنهان مىدارند یا آشکار مىکنند مىداند؟! (77)
و پارهاى از آنان عوامانى هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمىدانند؛ و تنها به پندارهایشان دل بستهاند. (78)
پس واى بر آنها که نوشتهاى با دست خود مىنویسند، سپس مىگویند: «این، از طرف خداست.؛ سذللّه تا آن را به بهاى کمى بفروشند. پس واى بر آنها از آنچه بادست خود نوشتند؛ و واى بر آنان از آنچه از این راه به دست مىآورند! (79)
و گفتند: «هرگز آتش دوزخ، جز چند روزى، به ما نخواهد رسید.» بگو: «آیا پیمانى از خدا گرفتهاید؟! -و خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمىورزد- یا چیزى را که نمىدانید به خدا نسبت مىدهید»؟! (80)
آرى، کسانى که کسب گناه کنند، و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آنها اهل آتشند؛ و جاودانه در آن خواهند بود. (81)
و آنها که ایمان آورده، و کارهاى شایسته انجام دادهاند، آنان اهل بهشتند؛ و همیشه در آن خواهند ماند. (82)
و (به یاد آورید) زمانى را که از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید؛ و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکى کنید؛ و به مردم نیک بگویید؛ نماز را برپا دارید؛ و زکات بدهید. سپس (با اینکه پیمان بسته بودید) همه شما -جز عده کمى- سرپیچى کردید؛ و (از وفاى به پیمان خود) روىگردان شدید. (83)
و هنگامى را که از شما پیمان گرفتیم که خون هم را نریزید؛ و یکدیگر را از سرزمین خود، بیرون نکنید. سپس شما اقرار کردید؛ (و بر این پیمان) گواه بودید. (84)
اما این شما هستید که یکدیگر را مىکشید و جمعى از خودتان را از سرزمینشان بیرون مىکنید؛ و در این گناه و تجاوز، به یکدیگر کمک مىنمایید؛ (و اینها همه نقض پیمانى است که با خدا بستهاید) در حالى که اگر بعضى از آنها به صورت اسیران نزد شما آیند، فدیه مىدهید و آنان را آزاد مىسازید! با اینکه بیرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آیا به بعضى از دستورات کتاب آسمانى ایمان مىآورید، و به بعضى کافر مىشوید؟! براى کسى از شما که این عمل (تبعیض در میان احکام و قوانین الهى) را انجام دهد، جز رسوایى در این جهان، چیزى نخواهد بود، و روز رستاخیز به شدیدترین عذابها گرفتار مىشوند. و خداوند از آنچه انجام مىدهید غافل نیست. (85)
اینها همان کسانند که آخرت را به زندگى دنیا فروختهاند؛ از این رو عذاب آنها تخفیف داده نمىشود؛ و کسى آنها را یارى نخواهد کرد. (86)
ما به موسى کتاب (تورات) دادیم؛ و بعد از او، پیامبرانى پشت سر هم فرستادیم؛ و به عیسى بن مریم دلایل روشن دادیم؛ و او را به وسیله روح القدس تایید کردیم. آیا چنین نیست که هر زمان، پیامبرى چیزى بر خلاف هواى نفس شما آورد، در برابر او تکبر کردید (و از ایمان آوردن به او خوددارى نمودید)؛ پس عدهاى را تکذیب کرده، و جمعى را به قتل رساندید؟! (87)
و (آنها از روى استهزا) گفتند: دلهاى ما در غلاف است! (و ما از گفته تو چیزى نمىفهمیم. آرى، همین طور است!) خداوند آنها را به خاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته، (به همین دلیل، چیزى درک نمىکنند؛) و کمتر ایمان مىآورند. (88)
و هنگامى که از طرف خداوند، کتابى براى آنها آمد که موافق نشانههایى بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزى بر کافران مىدادند (که با کمک آن، بر دشمنان پیروز گردند.) با این همه، هنگامى که این کتاب، و پیامبرى را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند؛ لعنت خدا بر کافران باد! (89)
ولى آنها در مقابل بهاى بدى، خود را فروختند؛ که به ناروا، به آیاتى که خدا فرستاده بود، کافر شدند. و معترض بودند، چرا خداوند به فضل خویش، بر هر کس از بندگانش بخواهد، آیات خود را نازل مىکند؟! از این رو به خشمى بعد از خشمى (از سوى خدا) گرفتار شدند. و براى کافران مجازاتى خوارکننده است. (90)
و هنگامى که به آنها گفته شود: «به آنچه خداوند نازل فرموده، ایمان بیاورید!»مىگویند: «ما به چیزى ایمان مىآوریم که بر خود ما نازل شده است.» و به غیر آن، کافر مىشوند؛ در حالى که حق است؛ و آیاتى را که بر آنها نازل شده، تصدیق مىکند. بگو: «اگر (راست مىگویید، و به آیاتى که بر خودتان نازل شده) ایمان دارید، پس چرا پیامبران خدا را پیش از این، به قتل مىرساندید؟!» (91)
و (نیز) موسى آن همه معجزات را براى شما آورد، و شما پس از (غیبت) او، گوساله را انتخاب کردید؛ در حالى که ستمگر بودید. (92)
و (به یاد آورید) زمانى را که از شما پیمان گرفتیم؛ و کوه طور را بالاى سر شما برافراشتیم؛ (و گفتیم:) «این دستوراتى را که به شما دادهایم محکم بگیرید، و درست بشنوید!» آنها گفتند: سخللّهشنیدیم؛ ولى مخالفت کردیم.» و دلهاى آنها، بر اثر کفرشان، با محبت گوساله آمیخته شد. بگو: «ایمان شما، چه فرمان بدى به شما مىدهد، اگر ایمان دارید!» (93)
بگو: «اگر آن (چنان که مدعى هستید) سراى دیگر در نزد خدا، مخصوص شماست نه سایر مردم، پس آرزوى مرگ کنید اگر راست مىگویید!» (94)
ولى آنها، به خاطر اعمال بدى که پیش از خود فرستادهاند، هرگز آرزوى مرگ نخواهند کرد؛ و خداوند از ستمگران آگاه است. (95)
و آنها را حریصترین مردم -حتى حریصتر ازمشرکان- بر زندگى (این دنیا، و اندوختن ثروت) خواهى یافت؛ (تا آنجا) که هر یک از آنها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود! در حالى که این عمر طولانى، او را از کیفر (الهى) باز نخواهد داشت. و خداوند به اعمال آنها بیناست. (96)
(آنها مىگویند: «چون فرشتهاى که وحى را بر تو نازل مىکند، جبرئیل است، و ما با جبرئیل دشمن هستیم، به تو ایمان نمىآوریم!») بگو: «کسى که دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست) چرا که او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل کرده است؛ در حالى که کتب آسمانى پیشین را تصدیق مىکند؛ و هدایت و بشارت است براى مؤمنان.» (97)
کسى که دشمن خدا و فرشتگان و رسولان او و جبرئیل و میکائیل باشد (کافر است؛ و) خداوند دشمن کافران است. (98)
ما نشانههاى روشنى براى تو فرستادیم؛ و جز فاسقان کسى به آنها کفر نمىورزد. (99)