رَب المَْشرِقَینِ وَ رَب المَْغْرِبَینِ(17)فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(18)مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ(19)بَیْنهُمَا بَرْزَخٌ لا یَبْغِیَانِ(20)فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(21)یخْرُجُ مِنهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ(22)فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(23)وَ لَهُ الجَْوَارِ المُْنشئَات فى الْبَحْرِ کالاَعْلَمِ(24)فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(25)کلُّ مَنْ عَلَیهَا فَانٍ(26)وَ یَبْقَى وَجْهُ رَبِّک ذُو الجَْلَلِ وَ الاکْرَامِ(27)فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(28)یَسئَلُهُ مَن فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ کلَّ یَوْمٍ هُوَ فى شأْنٍ(29)فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(30)
ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 154
ترجمه آیات
و جن را از شعله اى از آتش خلق کرد (15).
پس اى جن و انس ! دیگر کدامیک از نعمت هاى پروردگارتان را کفران مى کنید؟ (16).
پروردگارى که پروردگار دو مشرق و دو مغرب (تابستانى و زمستانى )(17).
پس اى جن و انس دیگر کدامیک از نعمت هاى پروردگارتان را کفران مى کنید؟ (18).
دو دریا (یکى شیرین در مخازن زیر زمینى و یکى شور در اقیانوس ها) را بهم متصل کرد (19).
و بین آن دو فاصله اى قرار داد تا به یکدیگر تجاوز نکنند (20).
پس اى جن و انس دیگر کدامیک از نعمت هاى پروردگارتان را تکذیب مى کنید؟ (21).
و از آن دو لولو و مرجان بیرون مى آید (22).
پس دیگر کدامیک از نعمت هاى پروردگارتان را تکذیب مى کنید؟ (23).
و براى او است کشتى هایى که در دریا چون کوه پدید آمده (24).
دیگر کدامیک از نعمت هاى پروردگارتان را تکذیب مى کنید؟ (25).
هر چه بر گرده زمین است نابود مى شود (26).
تنها ذات پروردگارت باقى مى ماند، چون او داراى صفات جلال و جمال است (27).
پس دیگر کدامیک از نعمت هاى پروردگارتان را تکذیب مى کنید؟ (28).
همه کسانى که در آسمان ها و زمینند از او در خواست مى کنند، و او روزه مشغول کارى نو است (29).
پس دیگر کدامیک از نعمت هاى پروردگارتان را تکذیب مى کنید (30).
بیان آیات
وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ
کلمه ((مارج )) به معناى زبانه خالص و بدون دود از آتش است
و بعضى گفته اند: به معناى زبانه آمیخته با سیاهى است .
و مراد از ((جان )) نیز مانند انس نوع جن است ، و اگر جن را مخلوق از آتش دانسته به اعتبار این است که خلقت جن منتهى به آتش است.
و بعضى گفته اند: مراد از کلمه جان پدر جن است ، (همان طور که گفتند: مراد از انس ، پدر انسان ها، آدم (علیه السلام ) است ).
مقصود از مشرقین و مغربین و معناى آیه : ((مرج البحرین یلتقیان ...))
رَب المَْشرِقَینِ وَ رَب المَْغْرِبَینِ
منظور از ((دو مشرق ))، مشرق تابستان و مشرق زمستان است ، که به خاطر دو جا بودن آن دو چهار فصل پدید مى آید، و ارزاق
روزى خواران انتظام مى پذیرد.
بعضى هم گفته اند: مراد از دو مشرق ، مشرق خورشید و مشرق ماه است ، و مراد از دو مغرب هم دو مغرب آن دو است .
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ بَیْنهُمَا بَرْزَخٌ لا یَبْغِیَانِ
کلمه ((مرج )) - با سکون راء - که مصدر فعل ماضى ((مرج )) است به معناى مخلوط کردن و نیز به معناى رها و روانه کردن است ، هم موقعى که مى خواهى به طرف بفهمانى که فلانى فلان چیز را مخلوط کرد، مى گویى ((مرجه ))، و هم هنگامى که مى خواهى بفهمانى فلان چیز را رها و یا روانه کرد، مى گویى ((مرجه ))، ولى در آیه مورد بحث معناى اول روشن تر به ذهن مى رسد و ظاهرا مراد از ((بحرین - دو دریا)) دریایى شیرین و گوارا، و دریایى شور و تلخ است ، هم چنان که در جایى دیگر ازدو دریا یاد کرده فرموده : ((و ما یستوى البحران هذا عذب فرات سائغ شرابه و هذا ملح اجاج و من کل تاکلون لحما طریا و تستخرجون حلیه تلبسونها)).
قابل قبول ترین تفسیرى که درباره این دو آیه کرده اند این که : مراد از دو دریا دو دریاى معین نیست ، بلکه دو نوع دریا است ، یکى شور که قریب سه چهارم کره زمین را در خود فرو برده است.
ادامه دارد.