خصوصیات و ویژگی های بیماری بوردرلاین
BPS (Borderliner Personality Syndrom) (Borderline)
که در لیست بیماری های DSM قرار دارد.
1- دوست داشتن بدون ابراز آن.
2- تمام روز خنده ولی در ته قلب غم و غصه.
3- نیاز به هم آغوشی و محبت اما انکار آن...!
4- کتک کاری و ضرب و شتم ناگهانی دیگران و مخصوصا افراد خانواده.
5- لحظه ای نیاز به زندگی و لحظه ای دیگر نیاز به مرگ.
6- و بار دیگر در آغوش قرار گرفتن از درد و رنج و نیاز.
7- ترس بسیار شدید و گوشه گیری و انزوا و یا بر خلاف آن شرکت در جمع های خودمانی از ترس حادثه و عمل های غیر مترقبه.
8- کسانی که به این بیماری و اختلال دچار هستند- احساس تنهایی و بیگانگی پیوسته دارند.
9- افرادی که دچار این بیماری خطرناک هستند- پیوسته احساس عدم درک از دیگران و بیرون خود می کنند.
10- دنبال بحران و دعوا و ستیز و جنگ هستند.
11- از همه انتظار احترام دارند- اما خودشان کوچکترین احترامی به دیگران نمی گذارند.
12- یکی از مهمترین شاخصه این بیماری- در گمان زنی ها و مقایسه خود و غیر خود در ذهن و تصورشان است. یعنی همیشه در تصورات و تصویرها سیر می کنند.
13- ترسی که با خشم آن را مخفی می کنند.
14- احساس پوچی( نمی دانند که چه می خواهند و چه احساس می کنند).
15- یک فاصله بسیار عمیق و ژرف بین عقل و احساسات دارند.
16- لبریز از احساساتی که هیچ کاری از دستشان بر نمی آید.
17- دوره ای با افسردگی همراه با هیجانات شدید و احساس خودکم بینی.
18- اعتماد و عدم اعتماد ناگهانی به اطرافیان. تا دیروز دوستی همه چیز برایت بود ولی امروز هیچ معنی برایت نمی دهد.
19- حال و احوال بیماران بوردرلاینی به طور مرتب تغییر می یابد. در عرض چند ساعت اینان خود را خوشبخت و ساعتی بعد- بدبخت و احساس عدم امنیت و خشم و ساعتی بعد مهربان و ساعتی دیگر شکاک و دیگر بار- احساس تهدید شدن می کنند.
20- بیماران مورد مذکور اصولا مشکل هویت و کیستی دارند و به همین جهت امنیت را در دیگران جستجو می کنند و چیزی را که خودشان ندارند, را دیگران باید برای اینان مهیا بکنند.
21- یکی از ویژگی های خاص بیماران بوردرلاین, شیدایی و نفرت هست. یعنی چیزی و یا کسی یا بد است و یا خوب. میانه ای برای اینان وجود ندارد. رنگ ها برای اینان سیاه و یا سفید است.
22- ارتباطات زناشویی بیماران مذکور, به واسطه ایده آل و غیر ایده آل سازی, زیر فشار بسیار زیادی قرار می گیرد.
23- این بیماران نمی توانند خودشان را با واقعیات و روتین تطبیق بدهند. یعنی اگر دزدی به شهر آمده باشد, حتما به سراغ اینان آمده است! و اگر یک بار همسرشان به هردلیلی جارو نکشیده و یک تابستانی را به مسافرت نرفته اند, یعنی این که همسرشان اینان را هیچ وقت به مسافرت نمی برد و هیچ وقت جارو هم نمی کشد. از طریق قانون شکنی انتقام می گیرند.
24- همسران بیماران بوردرلاین هیچ کاری نمی توانند برای جلب اعتماد اینان انجام بدهند. هرکاری توسط همسران, منفی تعبیر و تلقی می شود.
25- و خصوصیت بارزی که در اینان هست, احساس مالکیت و نیازمندی اینان به همسرشان است و به همین خاطر توجه کامل و صد در صد همسرانشان را به خود می خواهند.
26- و اما نمونه خطرناک و جالب توجه این بیماری, مسری بودن آن است. یعنی این که افرادی که به این بیماری دچار هستند, تا اطرافیان و مخصوصا خانواده درجه یک خود را همانند خود نکنند, دست بردار نیستند و موفق هم به این کار می شوند!! یعنی چنان می کنند, که شما هم مثل و همانند آنان باشید, تا اینان احساس تنهایی نکنند! در این مورد بسیار قوی و کارکشته و ماهر هستند. زیرا تنها مکانیزم دفاعی و توجیه رفتارهای آلوده خود می بینند که بگویند: ببینید ما تنها نیستیم!!
27- احساس تنهایی و بیگانگی کردن هر انسانی را از پای در می آورد. احساس تنهایی و بیگانگی کردن, در ما ترس و احساس غریبگی تولید می کند و یک غریبه خود را پیوسته در حال تهدید و شکننده تجربه می کند و به حق. کسی که تنهاست و یک تصویر ذهنی از خود و دیگران دارد. خود را پوچ و به دردنخور تجربه می کند و چه دردی بالاتر از این می تواند باشد!؟ درد و غم و بی قراری های مزمنی و دیرینه از این بیماری گسست ناپذیر هستند. این بیماری بسیار کهنه است!!
28- تمام خاطره ها و کردارهای نیک و خوب دیگران را فراموش می کنند.
29- بوردلاینی ها یک تیپ مشخص نیستند. بوردرلاینی های منزوی و افرادی که به هیچ قیمتی آماده شنیدن و پذیرش و بیماری خود نمی باشند. و دسته دیگری که که فعال هستند و زمین و زمان را دوست دارند از بیماری خود مطلع سازند و این مطلع سازی را تنها در بروز خشم و آزار و جستجو در ستیز و دعوا برای جایگزینی احساس پوچی و بیگانگی خود تجربه و توجیه می کنند. شکایت درونی اینان از یک سوراخ درونی می باشد. از یک پوچی درونی می باشد. اینان گمان می کنند که رها شده اند و طبیعت و همه کس و همه چیز- اینان را به تنهایی به بخت و اقبال خود رها کرده است. اینان خود را تنها و به جا مانده تجربه می کنند. اینان افرادی خشمگین و عصبانی که دنبال دعوا و بحران و ستیزه هستند. برای این که جاهای خالی پوچی خودشان را پر بکنند.
30- احساس پوچی و بیگانگی ریشه و علت اصلی این بیماری خطرناک می باشد.
دسته افسرده ی بوردرلاین ها از ارتباطات سرخورده هستند و نه می توانند کسی را دوست داشته باشند و نه دوست دارند که کسی اینان را دوست داشته باشد. این دسته از جامعه و انسان ها تا اندازه ممکن اجتناب می کنند. این دسته خود را بسیار پوچ و بی فایده می دانند و در این باور خود سماجت می کنند. اما در ته قلب و ناخودآگاهشان خود را مقصر و لایق دریافت محبت کردن نمی دانند.
نوع دیگر- بوردرلاین نارسیستی(خودشیفتگی) بیمارگونه اینان می باشد. اینان به هیچ قیمتی و هیچ ارزشی به دیگران قایل نیستند. و بی قراری مزمنی و بی حوصله گی, مشخصه این دسته از قربانیان این بیماری می باشد. اینان قادر به درک و فهم هیچ کس و چیزی نیستند. و به همین خاطر خشم ناگهانی و اغلب وقت ها پیش بینی نشده شامل این بیماری می شود. خشم در کوتاه مدت برای اینان ارضا کننده هست. زیرا که با ابتکار خود توانسته اند, توجه دیگران را جلب و شوکه بکنند. اطرافیان برای پیش گیری از خشم اینان حتی اگر پاورچین پاورچین راه بروند, باز هم کمکی نخواهد کرد. اینان هر کاری را که اطرافیان و نزدیکان انجام می دهند, منفی تلقی می کنند و چرخه زدن خشم- پایان ناپذیر است.
نقاط ضعف این نوع بیماران:.. 1- ترس سعی و تلاش خود و دیگران برای رفع احساس پوچی اینان...2- دیگر نمی خواهم قربانی باشم, به همین دلیل با خشمم دیگران را شوکه می کنم تا از تکرار قربانی شدن پیش گیری کنم...3- ترس از تنها ماندن و تنها رها شدن...
تا زمانی که خود این بیماران حاضر به تشریح احوال و تجارب خود نباشند, زندگی را برای خانواده و اطرافیان و هرکسی که چشمشان به آنان می افتد, شوکه و ترسناک خواهند کرد. درمان این بیماری در کوتاه مدت امکان پذیر نیست و این بیماران هیچ علاقه ای به دیوارها و زمان بلند مدت ندارند. اینان عاشق نتایج آنی هستند و حوصله شان از دراز مدت سر می رود و هر چیزی که مربوط به داراز مدت باشد را انکار می کنند.
اغلب این بیماران خودزنی می کنند,( مثلا قمه زنی)و ... تا با احساس درد فیزیکی, به دردهای درونی غلبه کنند و آن را فراموش کنند. و یا این که خود را مجازات کرده باشند. برای کنترل احساسات هم دست به خودزنی می کنند. که تمرین کنترل کرده باشند. و یا این که خشم را فروکش کنند. و یا این که تمام بدن خود را تاتو می کنند.
توضیحی کوتاه برای اطرافیان ::
سعی کنید, قرارهای شفاف با بیمار بگذارید.
برای بیمار شفاف سازی باید کرد که چه مواقعی در خدمت او هستید و در چه مواقعی نمی توانید در خدمت او باشید.
صبور و شکیبا باشید.
اغلب مواقع فقط یک گوش شنوا بیشتر لازم ندارید.
بیماری را به رسمیت بشناسید.
سعی کنید با بیماران مذکور فاصله ای میان گونه را حفظ بکنید.
روانپزشکی روانشناسی