-کتاب، تأثیرگذارترین وسیله برای ارتباط مستقیم با مخاطبین می باشد.
-یکی از اهداف مهمِ نگارش کتاب، انتقال تجارب شخصی و اثرگذاشتن بر ذهن و روند زندگی مردم می باشد.
خواندن کتابهای امیدبخش و زندگی ساز، افق دید ما را نسبت به جهان پیرامونمان بازتر می کند و ما را از دنیای غفلت و بی خبری که در آن بسر می بریم نجات می دهد. چه بسا مطالعة یک کتاب خوب، زندگی ما را دستخوش تحولات شگرف و مثبت می نماید و راههای بهتر زیستن و خوشبخت شدن و خوشبخت ماندن را به ما می آموزد. مطالعة یک کتاب خوب، بهترین دوست و مؤثرترین مشاور برایمان می باشد. کتاب مفید، دانش ما را افزایش می دهد، ذهنمان را به فعالیت و تکاپو وامی دارد و ما را از فرو افتادن در مسیر گناه و لغزش و خطا باز می دارد. انسان های اهل مطالعه و تحقیق و پژوهش، معمولاً کمتر دچار اشتباهات فاحش و جبران ناپذیر می شوند. چرا که مطالعه و پژوهش دید ما را باز می کند، ما را به سرچشمة پاکی مطلق و خیر کامل یعنی خدای فریاد رس و یگانه، نزدیک می کند و ما را از فرو غلتیدن در دنیای اضطراب، یأس، اعتیاد، انفعال و نیستی و روزمرگی باز می دهد.
-کتابِ مفید، رفیقی شفیق و دوستی مهربان و آگاهی دهندة ما در راه سعادت و خوشبختی دنیوی و اُخروی و ترقی روز افزون مادی و معنوی می باشد. برای همین، بر ما یک وظیفة اخلاقی و عقل گرایانه است تا با تعیین یک خط مشیِ اصولی و عملی در زندگی و مکتوب نمودن اهداف و آرزوهایمان در یک برنامة مدون و واقعی، به طور منظم و روزانه و هدفمند ساعتی را برای مطالعة کتب انسان ساز و آگاهی بخش اختصاص دهیم تا به آرامش و آسایش جسم و روح و روان، دست یابیم و زندگی خود را سرشار از ترقی، نشاط و موفقیتهای پی در پی نمائیم.
یکی از کتابهای انسان سازی که حیات و بیداری به ما می دهد، قرآن کریم است. قرآن کتاب خواندن، تدبر و عمل می باشد.
مطالعة کتاب، همان دستاوری را دارد که مشورت با عاقلان و صاحبان تجارب دارد. ما با مطالعه از تجارب گرانبهای دیگران استفاده می کنیم. بی شک، نگارش یک کتاب پربار، حاصل پژوهش ها و تحقیقات روزها و سالها عمر نویسنده است. ولی ما در زمان کوتاه به تمامی تجارب و معلومات نویسندگان دست می یابیم.
پس بر ما یک وظیفه و رسالت انسانی است که با مطالعة کتب مفید و ارزنده، هم معلومات خویش را افزایش دهیم و هم راه رسیدن به یک زندگی آرام و بی دغدغه را هموار نماییم و دانشمان را در حرفة مورد علاقهمان افزایش دهیم و به پیشرفتهای چشمگیری در رابطه با حرفه و کار خود دست یابیم. تنها در این صورت است که به افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس دست پیدا می کنیم.
به عنوان مثال: جوانی را در نظر بگیریم که در مغازه ای مشغول به کار است و در عین حال به علم اقتصاد به ویژه در زمینة بازاریابی علاقمند است. او با استفاده از اصل پژوهش و مطالعة کتاب مفید در زمینة رشتة مورد علاقه اش، مجلات و کتب گوناگون را مطالعه می نماید و به صورت تخصصی و هدفمند هم علم خود را به روز می کند و هم منافع مادی و معنوی بسیاری به خود و خانواده ش می رساند.
حال این جوان آگاه در زمینه بازاریابی، را در محفل خانوادگی اش فرض می کنیم. آن گاه یکی از تجار با سابقه، بحثی در مورد علم اقتصاد و بخصوص در زمینة ارتباطات و بازاریابی آغاز می کند. آن جوان که در آن زمینه اطلاعات سرشاری دارد با بیان آخرین دستاوردهای علم روز در زمینة بازاریابی، در میان جمع تمام نگاهها و ذهن ها را به خود معطوف می کند. بعد از اینکه گفته هایش به پایان رسید و مورد تشویق حاضرین قرار گرفت، به راحتی می توانیم احساس آن جوان را درک کنیم، اینک او سرشار از عزت نفس و اعتماد به نفس است.
البته در اینجا این نکته قابل ذکر است، هدف بالا بردن و به روز کردن معلومات در زمینة حرفة مورد نظر، غرور کاذب و فخرفروشی نیست، بلکه هدف، ایجاد اعتماد به نفس و رسیدن به ترقی مادی و معنوی برای سعادت و خوشبختی خویش و خانواده و رضای خالق و کمک و یاری به مردم می باشد.
-حضرت محمّد (ص) می فرماید: اطلب العلم من المهد الی اللهد. باید علم و حکمت آموخت از تولد تا مرگ. فرهنگ کتاب و کتابخوانی هر چقدر در این 4 سطح، فردی، خانواده، مدرسه و جامعه شکل می گیرد و گسترش می یابد، به همان میزان بر رشد و اعتلای علمی، مادی و معنوی، تک تک انسانها و به تبع آن، جامعه افزوده می شود. اگر بخواهیم انسانهایی سعادتمند و اهل فرهنگ و کتاب و دانش و خرد، تربیت نماییم و به جامعه تحویل دهیم، در ابتدا ناگزیریم از خودمان و بویژه از کودکانمان شروع نماییم. این مهم هیچگاه تحقق نمییابد، مگر اینکه با اتخاذ راهکارها و رفتارهای مناسب و اصولی، الگوی شایستهای برای برانگیختن حس کنجکاوی و دانش اندوزی، در آنها پدیدار نماییم. برخی از روشهایی که می تواند، ما را به هدفمان سوق دهد، از این قرار می باشد: 1-از فرزندانمان، سوال یا سوالاتی را در محدودة سنی و درک آنها، پرسش نماییم و از آنها درخواست کنیم تا در زمان خاصی که قبلاً تعیین نموده اید، جواب سوال و یا سوالاتمان را جویا شویم. برای موفقیت در این کار، هدیه و پاداش به ازای تلاش و جدیت کودکانمان، نقش اساسی و مهمی دارد. برای ایجاد علاقه در اذهان کودکانمان، می توانیم با توجه به نوع علاقه شان به موضوع و یا موضوعات خاصی که در کتابهای درسی و یا غیردرسی متبلور می شود، نوع سوال و سوالات را مطرح نماییم. 2-مبلغی از هزینه های شخصی فرزندانمان را به خریدن کتابهای مورد علاقه شان، اختصاص دهیم. با این روش، هم حس استقلال را در کودکانمان شکوفا و بارور می نماییم و هم میل به آموختن و مطالعه را در آنها تقویت می کنیم. 3-خواندن کتابهای قصه و داستان، در ساعات مشخصی از شبانه روز، برای کودکان، با زبان خاص آنها و توجه به احساسات بچگانه شان میل به خواندن را در وجودشان تقویت و نهادینه می نماید. 4-والدین بعنوان الگوهای مهم و شایسته، نقش اساسی و ویژه در برانگیختن علاقه کودکان به خواندن، مطالعه و پژوهش دارند. از این رو والدین در هر زمان مشخص بخصوص در اوقات فراغتشان بعنوان الگو، مطالعة کتابها و مجلات را در صدر کارهای روزمره شان قرار دهند. اگر ما طالب خوشی، سعادت و ترقی خود و آینده سازان فردای کشورمان یعنی کودکان و نوجوانان هستیم باید ابتدا در کانون خانواده، سپس در مدرسه و نهایتاً در جامعه، فرهنگِ والای دانش اندوزی و کتابخوانی و پژوهش را با ارائه راههای علمی و اصولی، اشاعه دهیم تا هم جهل و نادانی را از خانه های وجودمان بزداییم و هم کودکان و هم مردمی اهل کتاب، دانش، تحقیق و پژوهش داشته باشیم. پس این وظیفه هم برعهده خانواده و هم بر آگاهان و متخصصان امور و متولیان فرهنگی کشور از قبیلِ معلمان، فرهنگیان، نویسندگان، استادان و محققان است تا این رسالت انسانی و الهی را به نحو احسن و مطلوب انجام دهند و جامعه به ترقی و پیشرفت مادی و معنوی دست یابد و علاقمند به کتاب و کتابخوانی شود.