و در میان آن دو ( بهشتیان و دوزخیان)، حجابی است; و بر «اعراف» مردانی هستند که هر یک از آن دو را از چهرهشان میشناسند; و به بهشتیان صدا میزنند که: «درود بر شما باد!» اما داخل بهشت نمیشوند، در حالی که امید آن را دارند. (46)
و هنگامی که چشمشان به دوزخیان میافتد میگویند: «پروردگارا! ما را با گروه ستمگران قرار مده!» (47)
و اصحاب اعراف، مردانی (از دوزخیان را) که از سیمایشان آنها را میشناسند، صدا میزنند و میگویند: «(دیدید که) گردآوری شما (از مال و ثروت و آن و فرزند) و تکبرهای شما، به حالتان سودی نداد!» (48)
آیا اینها ( این واماندگان بر اعراف) همانان نیستند که سوگند یاد کردید رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد؟! (ولی خداوند بخاطر ایمان و بعضی اعمال خیرشان، آنها را بخشید; هم اکنون به آنها گفته میشود:) داخل بهشت شوید، که نه ترسی دارید و نه غمناک میشوید! (49)
و دوزخیان، بهشتیان را صدا میزنند که: «(محبت کنید) و مقداری آب، یا از آنچه خدا به شما روزی داده، به ما ببخشید!» آنها (در پاسخ) میگویند: «خداوند اینها را بر کافران حرام کرده است!» (50)
همانها که دین و آیین خود را سرگرمی و بازیچه گرفتند; و زندگی دنیا آنان را مغرور ساخت; امروز ما آنها را فراموش میکنیم، همان گونه که لقای چنین روزی را فراموش کردند و آیات ما را انکار نمودند. (51)
ما کتابی برای آنها آوردیم که (اسرار و رموز) آن را با آگاهی شرح دادیم; (کتابی) که مایه هدایت و رحمت برای جمعیتی است که ایمان میآورند. (52)
آیا آنها جز انتظار تاویل آیات (و فرا رسیدن تهدیدهای الهی) دارند؟ آن روز که تاویل آنها فرا رسد، (کار از کار گذشته، و پشیمانی سودی ندارد; و) کسانی که قبلا آن را فراموش کرده بودند میگویند: «فرستادگان پروردگار ما، حق را آوردند; آیا (امروز) شفیعانی برای ما وجود دارند که برای ما شفاعت کنند؟ یا (به ما اجازه داده شود به دنیا) بازگردیم، و اعمالی غیر از آنچه انجام میدادیم، انجام دهیم؟!» (ولی) آنها سرمایه وجود خود را از دست دادهاند; و معبودهایی را که به دروغ ساخته بودند، همگی از نظرشان :گم میشوند. (نه راه بازگشتی دارند، و نه شفیعانی!) (53)
پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز ( شش دوران) آفرید; سپس به تدبیر جهان هستی پرداخت; با (پرده تاریک) شب، روز را می پوشاند; و شب به دنبال روز، به سرعت در حرکت است; و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید، که مسخر فرمان او هستند. آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان)، از آن او (و به فرمان او)ست! پر برکت (و زوالناپذیر) است خداوندی که پروردگار جهانیان است! (54)
پروردگار خود را (آشکارا) از روی تضرع، و در پنهانی، بخوانید! (و از تجاوز، دست بردارید که) او متجاوزان را دوست نمیدارد! (55)
و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید، و او را با بیم و امید بخوانید! (بیم از مسؤولیتها، و امید به رحمتش. و نیکی کنید) زیرا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است! (56)
او کسی است که بادها را بشارت دهنده در پیشاپیش (باران) رحمتش میفرستد; تا ابرهای سنگینبار را (بر دوش) کشند; (سپس) ما آنها را به سوی زمینهای مرده میفرستیم; و به وسیله آنها، آب (حیاتبخش) را نازل میکنیم; و با آن، از هرگونه میوهای (از خاک تیره) بیرون میآوریم; این گونه (که زمینهای مرده را زنده کردیم،) مردگان را (نیز در قیامت) زنده میکنیم، شاید (با توجه به این مثال) متذکر شوید! (57)
سرزمین پاکیزه 0و شیرین)، گیاهش به فرمان پروردگار میروید; اما سرزمینهای بد طینت (و شورهزار)، جز گیاه ناچیز و بیارزش، از آن نمیروید; این گونه آیات (خود) را برای آنها که شکرگزارند، بیان میکنیم! (58)
ما نوح را به سوی قومش فرستادیم; او به آنان گفت: «ای قوم من! (تنها) خداوند یگانه را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! (و اگر غیر او را عبادت کنید،) من بر شما از عذاب روز بزرگی میترسم!» (59)
(ولی) اشراف قومش به او گفتند: «ما تو را در گمراهی آشکاری میبینیم!» (60)
گفت: «ای قوم من! هیچ گونه گمراهی در من نیست; ولی من فرستادهای از جانب پروردگار جهانیانم! (61)
رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم; و خیرخواه شما هستم; و از خداوند چیزهایی میدانم که شما نمیدانید. (62)
آیا تعجب کردهاید که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسیله مردی از میان شما به شما برسد، تا (از عواقب اعمال خلاف) بیمتان دهد، و (در پرتو این دستور،) پرهیزگاری پیشه کنید و شاید مشمول رحمت (الهی) گردید؟! (63)
اما سرانجام او را تکذیب کردند; و ما او و کسانی را که با وی در کشتی بودند، رهایی بخشیدیم; و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، غرق کردیم; چه اینکه آنها گروهی نابینا (و کوردل) بودند. (64)
و به سوی قوم عاد، برادرشان «هود» را (فرستادیم); گفت: «ای قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنید، که جز او معبودی برای شما نیست! آیا پرهیزگاری پیشه نمیکنید؟!» (65)
اشراف کافر قوم او گفتند: «ما تو را در سفاهت (و نادانی و سبک مغزی) میبینیم، و ما مسلما تو را از دروغگویان میدانیم!» (66)
گرفت: «ای قوم من! هیچ گونه سفاهتی در من نیست; ولی فرستادهای از طرف پروردگار جهانیانم. (67)
رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم; و من خیرخواه امینی برای شما هستم. (68)
آیا تعجب کردهاید که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسیله مردی از میان شما به شما برسد تا (از مجازات الهی) بیمتان دهد؟! و به یاد آورید هنگامی که شما را جانشینان قوم نوح قرار داد; و شما را از جهت خلقت (جسمانی) گسترش (و قدرت) داد; پس نعمتهای خدا را به یاد آورید، شاید رستگار شوید!» (69)
گفتند: «آیا به سراغ ما آمدهای که تنها خدای یگانه را بپرستیم، و آنچه را پدران ما میپرستند، رها کنیم؟! پس اگر راست میگوئی آنچه را (از بلا و عذاب الهی) به ما وعده میدهی، بیاور»! (70)
گفت: «پلیدی و غضب پروردگارتان، شما را فرا گرفته است! آیا با من در مورد نامهایی مجادله میکنید که شما و پدرانتان 0بعنوان معبود و خدا، بر بتها) گذاردهاید، در حالی که خداوند هیچ دلیلی درباره آن نازل نکرده است؟! پس شما منتظر باشید، من هم با شما انتظار میکشم! (شما انتظار شکست من، و من انتظار عذاب الهی برای شما!)» (71)
سرانجام، او و کسانی را که با او بودند، برحمت خود نجات بخشیدیم; و ریشه کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و ایمان نیاوردند، قطع کردیم! (72)
و به سوی (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستادیم); گفت: «ای قوم من! (تنها) خدا را بپرستید، که جز او، معبودی برای شما نیست! دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده: این «ناقه» الهی برای شما معجزهای است; او را به حال خود واگذارید که در زمین خدا (از علفهای بیابان) بخورد! و آن را آزار نرسانید، که عذاب دردناکی شما را خواهد گرفت! (73)
و به خاطر بیاورید که شما را جانشینان قوم «عاد» قرار داد، و در زمین مستقر ساخت، که در دشتهایش، قصرها برای خود بنا میکنید; و در کوهها، برای خود خانهها می تراشید! بنابر این، نعمتهای خدا را متذکر شوید! و در زمین، به فساد نکوشید!» (74)
(ولی) اشراف متکبر قوم او، به مستضعفانی که ایمان آورده بودند، گفتند: «آیا (براستی) شما یقین دارید که صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟!» آنها گفتند: «ما به آنچه او بدان ماموریت یافته، ایمان آوردهایم.» (75)
متکبران گفتند: «(ولی) ما به آنچه شما به آن ایمان آوردهاید، کافریم!» (76)
سپس «ناقه» را پی کردند، و از فرمان پروردگارشان سرپیچیدند; و گفتند: «ای صالح! اگر تو از فرستادگان (خدا) هستی، آنچه ما را با آن تهدید میکنی، بیاور!» (77)
سرانجام زمین لرزه آنها را فرا گرفت; و صبحگاهان، (تنها) جسم بیجانشان در خانههاشان باقی مانده بود. (78)
(صالح) از آنها روی برتافت; و گفت: «ای قوم! من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم، و شرط خیرخواهی را انجام دادم، ولی (چه کنم که) شما خیرخواهان را دوست ندارید!» (79)
و (به خاطر آورید) لوط را، هنگامی که به قوم خود گفت: «آیا عمل بسیار زشتی را انجام میدهید که هیچیک از جهانیان، پیش از شما انجام نداده است؟! (80)
آیا شما از روی شهوت به سراغ مردان میروید، نه زنان؟! شما گروه اسرافکار (و منحرفی) هستید! (81)
ولی پاسخ قومش چیزی جز این نبود که گفتند: «اینها را از شهر و دیار خود بیرون کنید، که اینها مردمی هستند که پاکدامنی را میطلبند (و با ما همصدا نیستند!)» (82)
(چون کار به اینجا رسید،) ما او و خاندانش را رهایی بخشیدیم; جز همسرش، که از بازماندگان (در شهر) بود. (83)
و (سپس چنان) بارانی (از سنگ) بر آنها فرستادیم; (که آنها را در هم کوبید و نابود ساخت.) پس بنگر سرانجام کار مجرمان چه شد! (84)
و به سوی مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم); گفت: «ای قوم من! خدا را بپرستید، که جز او معبودی ندارید! دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده است; بنابر این، حق پیمانه و وزن را ادا کنید! و از اموال مردم چیزی نکاهید! و در روی زمین، بعد از آنکه (در پرتو ایمان و دعوت انبیاء) اصلاح شده است، فساد نکنید! این برای شما بهتر است اگر با ایمان هستید! (85)
ادامه دارد.