درباره اینکه در بروز این جرایم و خشونتهای اجتماعی چه عواملی دخیل هستند باید گفت موارد زیادی دست به دست هم میدهند اما یکی از عمدهترین دلایلش میتواند این باشد که شکافهای اجتماعی در تمام عرصهها هر روز شدیدتر میشود.این شکافها بین طبقات اجتماعی و دهکهای بالا و پایین جامعه به دلیل سوءمدیریتهای اقتصادی افزایش پیدا کرده و مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را تشدید کرده است.
این شکافها همچنین در گروههای سنی افزایش پیدا کرده است بهطوری که شرایط برای فعالیت جوانها چندان فراهم نیست و میانسالان عرصههای قدرت را در تمام زمینهها چه اجتماعی و چه خانوادگی در کنترل خودشان گرفتهاند و جوانان احساس میکنند فاقد استقلال هستند و از لحاظ شغلی و خانوادگی در شرایط خوبی نیستند. در چنین حالتی، نوعی مقاومت در بین جوانان در مقابل نسلهای دیگر در عرصههای اجتماعی افزایش پیدا میکند.
این شکاف در حوزه دو جنس هم افزایش یافته و با اینکه زنان تلاش گستردهای کردند برای اینکه در جامعه به جایگاههای بالاتر دست پیدا کنند و در زمینههایی مانند تحصیلات هم موفق بودند اما در مواردی مثل اشتغال و مدیریت و عرصههای دیگر مشکلات زیادی را پیش روی خود میبینند. میتوان گفت اقبالی که به حوزه تحصیلات عالی داشتند سطح انتظارات را بالاتر برد در حالی که انتظاراتشان برآورده نمیشود و شکاف جنسی را در جامعه پدید آورده است.
این شکاف بین بخشهای مختلف کشور از نظر قومی و فرهنگی نیز گسترش پیدا کرده است و اکنون مشاهده میکنیم که وضع رفاه یا برخورداریها در بخشهای مختلف جامعه یکسان نیست بهطوری که برخی از مناطق بسیار برخوردارند و امکانات دارند اما بخشهای دیگر جامعه و مناطق کشور بهشدت محرومند. این تفاوتها و تبعیضها درباره بخشهایی از کشور که حاشیهایتر هستند نسبت به مرکز بیشتر است و تبعیض گسترش پیدا کرده است.
این شکافها ممکن است در ظاهر کم اهمیت به نظر برسند و مسئولان توجه چندانی به آنها نداشته باشند اما باید توجه کرد که این شکافها مانند گسلهای زمینشناختی هستند که معمولا آمادگی زلزله را دارند؛ آن هم زلزلههای بسیار شدید. این گسلها امروزه فعال شدهاند و هر آن احتمال میرود این طرف و آن طرف حادثه درست کنند.
*عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران
نویسنده :: سعید معیدفر
پایان.