سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ کس نزد خداوند ـ عزّوجلّ ـ، دشمن تر ازکسی نیست که نسبت به عبادتش تکبّر می ورزد و از درخواستآنچه نزد اوست، تن می زند . [امام باقر علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
مجله آرامش-آبان1392-شماره نهم ، مجله آرامش-بهمن1392-شماره دهم ، «{دوره جدید،ش1،فروردین1395}» ، « {د ج،ش12،فروردین ماه1396خورشیدی} » ، مجله آرامش-اسفند1391-شماره اول ، مجله آرامش-اسفند1392-شماره یازدهم ، «{دوره جدید،ش4،تیرماه 1395}» ، «{دوره جدید،ش6،شهریور 1395}» ، « { ش27 ، شهریورماه1398خورشیدی } » ، پهلوی اول ، شعر و ادبیات متعهد و مردمی ، « {ش18-اسفند1396خورشیدی} » ، قرآن،آزادی و حقوق بشر ، مشاوره و روانشناسی ، مجله آرامش-فروردین1392-شماره دوم ، تاریخ معاصر ایران ، رضاشاه ، پرتوی از قرآن ، تاریخ ایران زمین ، « مجله آرامش-شهریور1393-شماره17 » ، « مجله آرامش-مهر93-شماره18» ، مجله آرامش-فروردین1393-شماره دوازدهم ، مجله آرامش-خرداد1392-شماره چهارم ، مجله آرامش-خرداد1393-شماره چهاردهم ، مجله آرامش-اردیبهشت1393-شماره سیزدهم ، مجله آرامش-مهر1392-شماره هشتم ، مناسبتها ، (مجله آرامش-تیر1393-شماره 15) ، «{دوره جدید،ش2،اردیبهشت1395}» ، مجله آرامش-تیر1392-شماره پنجم ، رضاخان ، تاریخ عصر پهلوی ، قرآن ، آزادی و حقوق بشر ، اخلاق در قرآن ، اخلاق در قرآن ، قرآن ، آزادی و حقوق بشر ، تاریخ ایران زمین ، پهلوی اول ، رضاشاه ، « {دوره جدید،ش11،اسفند 1395خورشیدی} » ، « {دوره جدید،ش7،مهر 1395} » ، « { ش23 ، اسفند ماه 1397خورشیدی } » ، پهلویها ، مجله آرامش-مرداد1392-شماره ششم ، شبه مدرنیته مستبدانه ، مجله آرامش-اردیبهشت92-شماره سوم ، « {ش17-بهمن1396خورشیدی} » ، « مجله آرامش-آذر93-شماره19» ، احمد شاملو ، «مجله آرامش-مرداد1393-شماره16» ، آیاتی از کتاب نور و روشنایی ، پاسخ به سوالات و شبهات قرآنی ، « {ش16-آذر1396خورشیدی} » ، « {دوره جدید،ش9،دی1395} » ، « {دوره جدید،ش10،بهمن 1395خورشیدی} » ، « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } ، « { ش22 ، بهمن ماه1397خورشیدی } » ، « {جدید-ش14-خرداد96ش} » ، « { ش20- تیرماه1397خورشیدی } » ، روان شناسی،روان درمانی اگزیستانسیال ، مناسبتهای ملی و میهنی ، مناسبتهای ملی و دینی ، ویروس کرونا؟! ، سردار سپه ، سرگرمی ، تبریک و تهنیت دوستانه... ، رضاشاه ، پهلوی اول ، فروغ فرخزاد ، عکسهای یادگاری ، فال روزانه ، « { ش 29 ، فروردین 1399خورشیدی } » ، #مهسا_امینی ، #نیکا_شاکرمی ، #مهسا_امینی،#ژینا_امینی ، « {جدید،ش13،اردیبهشت1396خورشیدی} » ، « مجله آرامش-بهمن93-شماره20 » ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی ، تاریخ تحلیلی ایران زمین ، تاریخ تحلیلی ایران ما ، توحید و رهایی ، «{دوره جدید،ش3،خرداد1395}» ، «{دوره جدید،ش5،مرداد 1395}» ، آرامش ، آرامش جسم و روان ، آرامش و زندگی ، احمدشاملو ، اخبارروانشناسی و روانپزشکی ، اختلالات خواب ، اندیشه های متعهد و انسانی ، انقلاب مشروطیت ایران ، توحید،عرفان،رهایی ، جملات زندگی ساز ، خسرو گلسرخی ، دکتر شفیعی کدکنی ، دکتر علی شریعتی،هیهات مناالذله ، دکتر محمد مصدق ، دکترشفیعی کدکنی ، راه انسانیت ، تاریخ دوران پهلوی ، تاریخ زندان، پهلویها، پهلوی دوم ، پرتوی از قرآن حکیم ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی » ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی} » ، « {دوره جدید،ش8/ 30آذر95خورشیدی} » ، « {ش15-تیرماه1396خورشیدی} » ، « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } » ، « { ش25 ، اردیبهشت 1398خورشیدی } » ، « { ش26 ، مرداد1398خورشیدی } » ، « { ش 28 ، آبان ماه 1398خورشیدی } » ، « { ش 28 ، دی ماه 1398خورشیدی } » ، #مهسا_امینی ، « { ش20- مرداد ماه1397خورشیدی } » ، فال روزانه حافظ ، فال ، فلسفه و عرفان ، گفتگو و مصاحبه ، رضاشاه ، پهلوی اول ، ، روان درمانی اگزیستانسیال ، روان شناسی ، تسلیت ، پیام توحید و رهایی ، سیاوش کسرایی ، شعر و زندگی ، علیمردان خان بختیاری ، روزها و یادها ، کلمات راهگشاء و طلایی ، مناسبتهای ملی و مذهبی ، هموطن تسلیت و یاری ، مناسبتهای غم انگیز ملی ، ، هنر و ادبیات متعهد ایران ، مناسبتها، مناسبتهای ملی و مذهبی ، مناسبتهای ملی و باستانی ، محمدرضاشاه پهلوی ، مرتضی کیوان ، مجله آرامش-شهریور1392-شماره هفتم ، مشاوره و روانشناسی ، رهایی از اعتیاد ، مطالب دینی و اعتقادی ، مطالب روانشناسی ، مقالات جامعه شناسی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :8
بازدید دیروز :11
کل بازدید :501521
تعداد کل یاداشته ها : 483
103/9/22
12:36 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
aramesh[59]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
« اسفند1391-شماره اول »[32] « فروردین1392-شماره دوم »[11] « اردیبهشت1392-شماره سوم »[4] خرداد1392-شماره چهارم[10] « تیر1392-شماره پنجم »[7] « مرداد1392-شماره ششم »[6] « شهریور1392-شماره هفتم »[1] « مهر1392-شماره هشتم »[8] « آبان1392-شماره نهم »[107] « بهمن1392-شماره دهم »[66] « اسفند1392-شماره یازدهم »[26] « فروردین1393-شماره دوازدهم »[10] « اردیبهشت1393-شماره سیزدهم »[9] « خرداد1393-شماره چهاردهم »[9] « مجله آرامش-تیر1393-شماره 15 »[7] « مجله آرامش-مرداد1393-شماره 16 »[3] « مجله آرامش-شهریور1393-شماره 17 »[11] « مجله آرامش-مهر93-شماره18»[13] « مجله آرامش-آذر93-شماره19»[5] « مجله آرامش-بهمن93-شماره20 »[4] «{دوره جدید،ش1،فروردین1395}»[45] «{دوره جدید،ش2،اردیبهشت1395}»[7] «{دوره جدید،ش3،خرداد1395}»[2] «{دوره جدید،ش4،تیرماه 1395}»[19] «{دوره جدید،ش5،مرداد 1395}»[2] «{دوره جدید،ش6،شهریور 1395}»[21] « {دوره جدید،ش7،مهر 1395} »[5] « {دوره جدید،ش8/ 30آذر95خورشیدی} »[1] « {دوره جدید،ش9،دی 1395} »[2] « {دوره جدید،ش10،بهمن1395} »[4] « {دوره جدید،ش11،اسفند1395} »[6] « {د ج،ش12،فروردین ماه1396خورشیدی} »[36] « {جدید،ش13،اردیبهشت1396خورشیدی} »[2] « {جدید-ش14-خرداد96ش} »[3] « {ش15-تیرماه1396خورشیدی} »[1] « {ش16-آذر1396خورشیدی} »[3] « {ش17-بهمن1396خورشیدی} »[4] « {ش۱۸-اسفند1396خورشیدی} »[16] « {ش19-اردیبهشت ماه1397خ»[4] « { ش20- تیرماه1397خورشیدی } »[3] « { ش21- مرداد ماه1397خورشیدی } »[1] « { ش22 ، بهمن ماه1397خورشیدی } »[2] « { ش23 ، اسفند ماه 1397خورشیدی } »[6] « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } »[4] « { ش25 ، اردیبهشت1398خورشیدی } »[1] « { ش26 ، مرداد1398خورشیدی } »[1] « { ش27 ، شهریورماه1398خورشیدی } »[17] « { ش 28 ، آبان ماه 1398خورشیدی } »[1] « { ش 29 ، دی ماه 1398خورشیدی } »[1] « { ش 30 ، فروردین 1399خورشیدی } »[7] « { ش 31 ، اردیبهشت 1399خورشیدی } »[2] 《 ش32-شهریور 1399خورشیدی 》[1] 《 ش33-مهر 1399خورشیدی 》[1] 《 ش34-آبان 1399خورشیدی 》[4] 《 ش35- آذر 1399خورشیدی 》[2] « ش36 ، اسفند 1399خورشیدی »[1] « شماره37، فروردین1400خورشیدی »[18] « شماره 38،اردیبهشت1400خورشیدی »[32] « شماره 39، خرداد 1400خورشیدی »[1] « شماره 40 ، مردادماه 1400خورشیدی »[3] « شماره 41 ، شهریور 1400خورشیدی »[3] « شماره 42 ، آبان ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره 43 ، دی ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره44 ، بهمن ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره45 ، فروردین 1401خورشیدی »[1] « شماره46 ، خرداد ماه 1401خورشیدی »[5] « شماره47 ، مرداد ماه 1401خورشیدی »[2] « شماره48 ، شهریورِ1401خورشیدی »[6] « شماره49 ، مهرماه1401خورشیدی »[2] «شماره50،اسفندماه1401خورشیدی»[9] «شماره51،فروردین1402خورشیدی»[3] «شماره52،اردیبهشت1402خورشیدی»[1] «شماره53،خرداد1402خورشیدی»[7] «شماره54تیرماهِ1402خورشیدی»[3] «شماره55مرداد1402خورشیدی»[3] «ش56آبان1402خورشیدی»[2] «ش57-آذر1402خورشیدی»[4] «ش58-دی1402خورشیدی»[3] «ش59 -اسفند1402خورشیدی»[3] «ش60-فروردین1403خ»[1] «ش61-اردیبهشت1403خ»[1] «ش62-شهریور -1403خ»[1]
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
یا صاحب الزمان (عج) پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) مجله آرامش « تارنمای شخصی مهدی گل محمدی » لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی) پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani قاصدک جاده های مه آلود قیدار شهر جد پیامبراسلام هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir ) مجله پیام توحید مهندس محی الدین اله دادی بلوچستان نشریه حضور مسیر عرشیان تراوشات یک ذهن زیبا پاتوق دوستان غزل عشق کلینیک تخصصی پوست و تناسب اندام-ایده آل بابای آسمانی محمد قدرتی یه دختره تنها شاه تورنیوز Note Heart غزلیات محسن نصیری(هامون) ... یاس ... wanted دفتر احسان رویابین تینا!!!! عرفان وادب کاروجدان allah is my lord منتظر باران فرهنگی بهار عشق شناخت کافی ღای دریغاღ خط خطی ها عدالت جویان نسل بیدار سینا حاج زاده HADAFE SORKH ghamzade رویایی زندگی کردن... جامع ترین وبلاگ خبری مقاله های تربیتی ارتــــش ســــرخ///AK زازران ♥®♥شایگان خواندنی های ایران جهان دانشجو دانشجوی میکروبیولوژی 91 دانشگاه آزاد اشکذر آسمان آبی پنجره ای رو به باغ مجله پارسی نامه سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ مجله الکترونیکی گوناگون مجله جهان داستان آموزش زبان دات کام مجاز نیوز طب سنتی خبرگزاری آریا تارنمای مهدی گل محمدی-2 سرزمین عجایب-برترین ترفندهای وب آموزش بورس

بسم اللّه الرحمن الرحیم


بنام خداوند عشق و مهربانی

 

 

بعد از حمله تروریستی گروه القاعده در 11سپتامبر2001 برابر با 20 شهریور1380هجری شمسی به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در شهر نیویورک، و پنتاگون واقع در ویرجینیا و متعاقب آن لشرکشی ایالات متحده آمریکا به کشورهای افغانستان و عراق،تا هم اکنون که در سال2016میلادی برابر با فروردین1395هجری شمسی قرار داریم، هیچ شب و روزی نبوده است،که در برخی از کشورهای خاورمیانه همچون افغانستان،پاکستان،سوریه،یمن و عراق شاهد کشته شدن گروه زیادی از زنان،مردان و کودکان بی گناه و به خاک و خون کشیدن آنها نباشیم.

 

نکته تامل برانگیزی که در میان آن همه بمب گذاری،قتل و خون، و تعرض به حق حیات و آزادی انسانها، توسط گروههای تروریستی وابسته به القاعده و داعش نمایان تر شده است،بهره برداری و سوء استفاده عده ای از به اصطلاح نویسندگان! و خاور شناسان؟ اروپایی و آسیایی می باشد، که با ماهی گرفتن از آب گل آلود خاورمیانه،همراه با روشهای گوناگون،جهت دار،هدفمند و سیستماتیک، در صدد القا و جا انداختن این تصور غلط در ذهن و فکر برخی از مخاطبین ناآگاه و یا کم اطلاع، از متون سراسر عشق و صلح و رحمت آیات قرآنی و احترام خاص اسلام ناب محمدی به مقوله اختیار،آزادی و حقوق بشرهستند، تا چنین وانمود کنند که دین مبین اسلام دین خشونت و کشتار و تحمیل اعتقادات به مردم جهان میباشد.

 

البته این دشمنان و مغرضان پیدا و پنهان، از رواج و شیوع چنین اندیشه های مکارانه و باطلی در غالب اسلام هراسی و اسلام ستیزی هدفمند و جهت دار،ره به جایی نخواهند برد و نتیجه کارشان چون همیشه محتوم به افشاء و شکست،توسط دیگر نویسندگان،پژوهشگران،عالمان و نواندیشان موحد و آزاده در اقصی نقاط عالم میباشد.

 

 

با تکیه و توکل به حضرت حق،در کنار هم، دل به برخی از آیات سراسر عشق و نورانیت قرآن کریم می سپاریم،تا به عنوان مشت نمونه خروار،با دستورات سعادت بخش اسلام در زمینه احترام ویژه خدا و رسولش به مقوله اختیار و اراده آزاد انسانی بیشتر آشنا شویم.


با یک بررسی کوتاه و فشرده، اما عاشقانه و آگاهانه در آیات قرآن مجید،به آسانی به این نکته مهم پی خواهیم برد،خداوند یکتا با مکانیسم الهی وحی،در ارتباط با وظیفه و رسالت پیامبری حضرت محمد{ص}،به او امر میکند، تنها وظیفه و رسالتش در قبال ملت حجاز، ابلاغ مبین و یا همان پیام رسانی آشکار،کلام آفریدگار یگانه به آن مردم بیخبر و ناآگاه میباشد.

حضرت محمد(ص)همچون همه پیامبران الهی،جز ابلاغ پیام خدا به مردم ، به منظور نشان دادن راه سعادت بخش اسلام، از چاه تباهی و بدبختی شرک،کفر،نفاق،ظلم و مردم ستیزی به آنها، هیچ وظیفه ای ندارد.

                        

                       1- « ابلاغ مبین یا پیام رسانی آشکار کلام خدا به مردم »

 

1-بعد از مبعوث شدن حضرت محمد{ص} به مقام پیامبری در سن 40سالگی در غار حراء،رسول اکرم(ص) برای اینکه مردم نادان،متعصب و قشری حجاز را دعوت به توحید و یگانگی نماید، و به آنها از معاد،مکارم اخلاقی و عدالت اجتماعی و سایر دستوراتی که از طریق وحی الهی به او نازل شده است،سخن بگوید،2راه عمده و اصلی در برابر خود نداشت:

راه اول،راه تحمیل و اجبار اعتقادات اسلامی که خداوند توسط وحی به او امر نمود،در برابر مردم در پیش گیرد، تا آنها به زور با توحید،نبوت،معاد و عدالت آشنا شوند،و به قوه جبر و تحمیل ایمان بیاورند، و هدایت یابند-که صد البته این راه چه از نظر عقلانی و چه از نظر علمی و توحیدی با عدالت و قوانین هدفمند و تکاملی حضرت حق کاملا منافات داشت.

پس میماند، راه دوم،که راهی توحیدی،انسانی،علمی و اسلامی است.

در این طریق هدایت،خدا به رسولش امرکرد،که برای آشنایی و هدایت مردم به دین اسلام ،تنها روشی که می تواند اتخاذ نماید،ابلاغ مبین یا رساندن پیام آشکار حق به خلق خدا می باشد ::

 

1-سوره نور،آیه 54 :: « بر رسول وظیفه ای جز رساندن پیام نیست.»

 

2-سوره نحل،آیه 35 ::« .....و آیا جز پیام رسانی آشکار چیزی بر عهده پیامبران است. »

 

3-سوره آل عمران،آیه20::فَإنْ حَآجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُل لِّلَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ وَالأُمِّیِّینَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاَغُ وَاللّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ.

ترجمه فارسی: « - و اگر در مقابل تو، به محاجه بر خیزند، بگو: من خود را در برابر خدا تسلیم ساخته ام و پیروان من [نیز چنین هستند]. به اهل کتاب و آنها که [با] کتاب [آشنایی ندارند، بگو: آیا شما هم [به همین گونه در برابر خدا] تسلیم شده اید؟ اگر تسلیم شوند، هدایت شده اند و اگر روی برتابند، وظیفه تو فقط ابلاغ است و خدا به حال بندگان بیناست.

 

4-سوره شوری،آیه48  :: فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا إِنْ عَلَیْکَ إِلَّا الْبَلَاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَإِنَّ الْإِنسَانَ کَفُورٌ .

ترجمه فارسی: « اگر روی گردانند، [توفیق را از خودشان سلب کرده اند] ما تو را نگاهبان آنان نفرستادیم؛ وظیفه ای جز ابلاغ نداری؛ و چون رحمتی از جانب خود به انسان بچشانیم، بدان سرمست می شود؛ و اگر به سزای رفتار گذشته خود دچار مصیبتی شوند [به جای بیداری و توبه انسان ناسپاس می شود. »

 

5- « سوره مائده،آیه 92 :: وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَاحْذَرُواْ فَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلاَغُ الْمُبِینُ.

ترجمه فارسی: « از خدا و پیامبر اطاعت کنید و [از گناهان بر حذر باشید؛ و اگر روی برتابید، آگاه باشید که بر عهده پیامبر ما فقط ابلاغ آشکار است. »

 

6-سوره تغابن،آیه12 :: وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ.

ترجمه: « از خدا و پیامبر اطاعت کنید؛ و اگر روی برتابید، [آگاه باشید که بر عهده پیامبر ما فقط ابلاغ آشکار است. »

 

                                     2-« اگر خدا می خواست.....؟! »

 

پروردگار یگانه به همه انسانها عقل و اختیار و اراده آزاد انسانی عطا نمود.از این رو هر فردی خود،مختار و آزاد است،که با رجوع به عقل خدادادی-همراه با تحقیق و مشورت با افراد مومنی که خود راه سعادت را در ورطه نیت،گفتار و عمل انتخاب نمودند،به خدا و رسولش ایمان بیاورد، و راه هدایت و سعادت دنیوی و اخروی را برگزیند، و یا نه، در چاه بی عقلی،نفس پرستی،شقاوت و بدبختی سقوط کند.

خداوند یگانه در آیات متعددی به رسول اکرم{ص}تاکید میکند،اگر اراده حضرت حق بر هدایت همه مردم جهان قرار میگرفت،همه ایمان می آوردند،ولی خدا نظام خلقت انسان را بر اساس اختیار و اراده آزاد انسانی،که وجه تمایز آدمیزاد از دیگر موجودات زنده است، قرار داد.

از این رو پیامبر مکرم اسلام وکیل،وصی،کارگزار، و نگهبان مردم،در اجرا و یا عدم اجرای فرامین زندگی سازی که در جهت هدایت و رستگاری به آنها ابلاغ نموده،نمی باشد. او تنها بیم دهنده،بشارت دهنده و پیام رساننده دستورات الهی به بندگان خداوند یگانه می باشد.

آیات نمونه ::

7-سوره انعام،آیه 107 :: وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا أَشْرَکُواْ وَمَا جَعَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا وَمَا أَنتَ عَلَیْهِم بوَکِیلٍ.

 «  اگر خدا می خواست شرک نمی ورزیدند [ولی نظام خلقت انسان را بر اساس اختیار قرار داد] ؛ و تو را نگاهبان آنها تعیین نکرده ایم؛ و کارگزار آنان نیستی. »

 

8-سوره مائده،آیه 48:: وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ فَاحْکُم بَیْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنکُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَکِن لِّیَبْلُوَکُمْ فِی مَآ آتَاکُم فَاسْتَبِقُوا الخَیْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ .

ترجمه فارسی : « قرآن را بحق بر تو نازل کردیم که کتب پیشین را تصدیق می کنند و نگاهبان آنهاست ، پس طبق آنچه خدا نازل کرده است میان آنها داوری کن و [با غفلت از آیات حقی که بر تو آمده است هوسهایشان را پیروی مکن؛ برای هر گروه از شما آیین و روشی مقرر کردیم؛ و اگر خدا می خواست شما را امتی واحد [و موحد] قرار می داد، ولی می خواهد در مورد موهبت اختیار که به شما داده است، شما را آزمایش کند، از این رو در نیکویی ها [بر یکدیگر] سبقت گیرید، که بازگشت همه شما به پیشگاه خداست و در موارد اختلافتان [داوری و] شما را آگاه می سازد. »

 

9- سوره شوری،آیه 8 :: وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَکِن یُدْخِلُ مَن یَشَاءُ فِی رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ.

ترجمه: «  اگر خدا می خواست، همه مردم را امتی واحد [و موحد] قرار می داد، ولی [پدیده اختیار را مقرر داشت و بر اساس آن هر که را بخواهد، به رحمت خویش درآورد، و شرک ورزان هیچ کارساز و یاوری نخواهند داشت. »

10-انعام/107 :: « اگر خدا می خواست هیچ کس مشرک نمی شد.....»

11-سوره بقره/آیه253 :: « اگر خدا می خواست-پیروان عیسی(ع)-یگدیگر را نمیکشتند،ولکن او به اراده خود عمل می کند.

12-یونس/99 :: وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ .

 « اگر پروردگار تو می خواست همه اهل زمین [جبراً] ایمان می آوردند [ولی به حکمت خود، پدیده اختیار را به انسان تفویض کرد] ؛ آیا تو می خواهی مردم را وادار کنی که ایمان آورند؟ »

13-انعام/35 :: .....وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى.....

ترجمه : « ..... اگر خدا می خواست همه را [به اجبار] به راه هدایت جمع می کرد.....»

14-انعام/149 :: قُلْ فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ.

ترجمه فارسی :«  بگو: برهان رسا ویژه خداست؛ و اگر می خواست، همه شما را [جبراً] هدایت می کرد [ولی حکمتش اختیار را تجویز کرد]. »

کد مقاله :: 1/1

ادامه دارد.


  

فال روزانه سه شنبه 17 فروردین 1395

فال روزانه

امروز بر شما چگونه خواهد گذشت ؟

فروردین: شما امروز فشار مسئولیت‌های زیادی را روی شانه‌های خود احساس می‌کنید و بیش از این صلاح نیست که آنها را به تعویق بیندازید پس بهتر است که زودتر دست بکار شوید. لازم نیست که برای چگونگی انجام این کارها دلیل بیاورید و آنها را تفسیر کنید. همچنین نیاز نیست که ثابت کنید در انجام کارها عالی هستید و آنگونه که از شما انتظار می‌رود آنها را تحویل می‌دهید. اکنون بسیار مهم است همزمان که کارایی خود را افزایش می‌دهید تفریح خود را نیز کاهش دهید.

 

 

اردیبهشت: امروز اوقات کاملا خوبی در پیش رو دارید حتی زمانیکه در حال کار کردن هستید. ممکن است رییس تان شما را با دقت  زیر نظر بگیرد و همین باعث می‌شود تمرکز شما بالاتر برود و با وجود اینکه کارهای بسیاری دارید که باید انجام دهید این حالت برای تان خوب است چرا که شما همیشه دوست داشتید به نوعی استعدادها و شایستگی خود را ثابت کنید. از این نترسید که شما باید این بحران را اداره کرده و طبق انتظارات دیگران عمل کنید. این کار باعث می‌شود اعتماد به نفس شما به دیگران نیز منتقل شود.

 

 

خرداد: ممکن است امروز زیاد اوقات خوشی نداشته باشید چرا که وقت زیادی برای تفریح و شادی ندارید. احتمالا این اوضاع را دوست ندارید چرا که استراحت و آرامش تان به تعویق افتاده است و شما این را امروز نمی‌خواهید و بیشتر مایلید مسئولیت‌های کاری یا وظایف شخصی تان خود به خود انجام شود. با این حال ممکن است شادی و تفریح را به روز دیگری موکول کنید. اگر این چنین است مطمئن باشید که تلاش‌های اخیر تان نتایج مثبت و با دوامی در پی خواهد داشت.

 

 

تیر: ممکن است در رابطه با برنامه ریزی نهایی خود امروز نظرتان را ارائه ندهید و اگر نتوانید کنترل خود را بدست بیاورید پیچیدگی‌های بسیاری بوجود می‌آید. در ظاهر آگاهی از محدودیت‌های اخیرتان می‌تواند کاملا مفید و موثر باشد. به جای اینکه بجنگید تا قدرت را همچنان در اختیار داشته باشید اجازه دهید شخص دیگری جای شما را بگیرد. سعی کنید همواره جزیی از گروه باشید به جای اینکه همیشه بخواهید تکرو و کاپیتان باشید.

 

 

مرداد: مهم نیست که شما بهترین ایده را درباره اینکه چکارباید بکنید دارید؛ امروز این اتفاق نمی‌افتد. چرا که ممکن است  دیگران به شما گوش نکنند یا برنامه‌های شما را دوست نداشته باشند. عاقلانه تر این است که سعی کنید قبل از اینکه خودتان را گیج کنید و دیگران را عصبانی دیگران را متقاعد کنید! اما به یاد داشته باشید که یک تغییر در روش و سیاست یک نوع نتیجه ندارد. اگر هنوز مشتاق پیشرفت و یادگیری هستید سعی کنید در روزهای دیگر نیز این روش را پیاده کنید.

 

 

شهریور: ممکن است امروز دوستان و همکاران شما زیاد تحت تاثیر شما قرار نگیرند و به حرف تان اهمیتی ندهند چرا که شمابیش از حد جدی هستید. اما آنها بسرعت می‌فهمند که شما بیهوده صحبت نمی‌کنید. اگر لبخند نمی‌زنید به خاطر این است که می‌دانید کار مهمتری دارید که انجام دهید حتی اگر دیگران امور و مسائل را آنطوری که شما می‌بینید نبینند. اگرچه سعی می‌کنید که در وهله اول عضوی از گروه باشید ممکن است در یکی دو روز آینده در نقش یک قهرمان ظاهر شوید و در این زمان است که همه می‌فهمند که چکار کرده‌اید.

 

 

مهر: شما از کوتاهی های خود بیش از دیگران آگاه هستید اما این به این معنی نیست که می‌خواهید از همکاران و اعضای خانواده تان چیزی در این مورد بشنوید. لازم نیست که همیشه عیوب و نقص‌های خود را به خودتان متذکر شوید مخصوصا زمانیکه در حال کار هستید سخت است که در فکر جبران آن باشید. اگر کسی قصد نصیحت و پند شما راداشت فقط لبخند بزنید و تشکر کنید؛ به خاطر اینکه یک بحث و جدل می‌تواند بسرعت تبدیل به یک جنجال بزرگ شود.

 

 

آبان: شما یک رویکرد بلند مدت درباره همه کارهایی که می‌کنید دارید. زمانیکه دیگران در حال کار کردن هستند شما به دنبال پایین آمدن از مسیر خود هستید. متاسفانه برایتان دلسرد کننده است وقتی می‌فهمید چیزی را که شما به وضوح می‌بینید دیگران مشاهده نمی‌کنند. تلاش‌های شما برای روشن کردن دیگران فقط ممکن است آنها را عصبی کند و شما را در پیشبرد راه تان گیج کند. روی چیزی که می‌دانید درست است تمرکز کنید؛ بلاخره دیگران با شما همراه می‌شوند و تعجب می‌کنند که چگونه شما همه اینها را می‌دانستید.

 

 

آذر: با وجود اینکه شما تلاش می‌کنید تا از کانون توجه بودن دوری کنید اما دیگران شما را به چشم یک رهبر نگاه می‌کنند و شمااین احترام را از آنها دارید. شما واقعا دوست ندارید که قدرت و اختیار را در انحصار خود داشته باشید حتی اگر قبول کردن آن همراه با ارزش و احترام باشد. شما این توانایی را دارید که حواس خود را جمع کرده و تصمیماتی بگیرید که به نفع همه باشد. بنابراین یک نفس عمیق بکشید و ظرفیت خود را بالا ببرید و عقل و دانایی خود را در این موقعیت به دیگران نشان دهید.

 

 

دی: عملگرا بودن امروز سراغ شما می‌اید با این حال شما می‌توانید آنقدر عملگرا باشید که بلند نظری خود را از دست بدهید. ممکن است زمانیکه بحرانی را در لحظه حال اداره می‌کنید موثر و کارآمد باشید اما نمی‌توانید آینده دور را ببینید. به جای  تلاش برای اینکه کنترل داشتن بر همه مسائل و اینکه بخواهید همه چیز را مدیریت کنید اجازه دهید دیگران نظرات خود را نیز بیان کنند تا در به تحقق رساندن برنامه بلندمدتی که دارید شما را یاری رسانند. در هفته آینده می‌توانید برای اهداف تان مجهز تر شوید.

 

 

بهمن: ممکن است احساس کنید که بدرستی به هدف خود رسیده اید اما اهداف شما همچنان درهم پریشان و آشفته هستند. این به معنی این نیست تمرکز شما کم است به خاطر اینکه شما این توانایی را دارید که ذهن تان را متمرکز کنید حتی در اواسط راه! مشکل ناشی از یک تعهد ناقص نیست بلکه از یک انتظار ضعیف است. نقطه شروع و مسیرتان را دوباره بررسی کنید. زمانیکه شما بدانید که کجا هستید و به کجا می‌روید مسیر تان روشن تر و واضح تر خواهد شد.

 

 

اسفند: ممکن است شما َآن احترامی‌را که دوست دارید دریافت نکنید و این شمارا عصبانی می‌کند. احساس می‌کنید تلاش‌های شما دیده نمی‌شود. در وهله اول ممکن است با سخت تر کار کردن تلافی کنید اما زمانیکه درمی‌یابید که سیاست و روش شما فایده‌ای ندارد وسوسه می‌شوید که دیگر تسلیم شوید. مراقب باشید؛ بازخوردی که از دیگران دریافت می‌کنید ممکن است دامی‌باشد که امروز برای شما گسترده شده باشد و باعث شود تا شما دست از کار بکشید. مهم نیست دیگران چه می‌گویند فقط بهترین کاری که در توان تان است را انجام دهید و این شرکت و سهم شما نتیجه خوبی خواهد داد.

منبع : سایت تاپ ناز

 

پایان.


  

 

سورة الرعد

   

به نام خداوند بخشنده مهربان


المر، اینها آیات کتاب (آسمانی) است; و آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، حق است; ولی بیشتر مردم ایمان نمی‏آورند! (1)

 


خدا همان کسی است که آسمانها را، بدون ستونهایی که برای شما دیدنی باشد، برافراشت، سپس بر عرش استیلا یافت (و زمام تدبیر جهان را در کف قدرت گرفت); و خورشید و ماه را مسخر ساخت، که هر کدام تا زمان معینی حرکت دارند! کارها را او تدبیر می‏کند; آیات را (برای شما) تشریح می‏نماید; شاید به لقای پروردگارتان یقین پیدا کنید! (2)

 


و او کسی است که زمین را گسترد; و در آن کوه‏ها و نهرهایی قرار داد; و در آن از تمام میوه‏ها دو جفت آفرید; (پرده سیاه) شب را بر روز می‏پوشاند; در اینها آیاتی است برای گروهی که تفکر می‏کنند! (3)

 


و در روی زمین، قطعاتی در کنار هم قرار دارد که با هم متفاوتند; و (نیز) باغهایی از انگور و زراعت و نخلها، (و درختان میوه گوناگون) که گاه بر یک پایه می‏رویند و گاه بر دو پایه; (و عجیب‏تر آنکه) همه آنها از یک آب سیراب می‏شوند! و با این حال، بعضی از آنها را از جهت میوه بر دیگری برتری می‏دهیم; در اینها نشانه‏هایی است برای گروهی که عقل خویش را به کار می‏گیرند! (4)

 


و اگر (از چیزی) تعجب می‏کنی، عجیب گفتار آنهاست که می‏گویند: «آیا هنگامی که ما خاک شدیم، (بار دیگر زنده می‏شویم و) به خلقت جدیدی بازمی‏گردیم؟!» آنها کسانی هستند که به پروردگارشان کافر شده‏اند; و آنان غل و زنجیرها در گردنشان است; و آنها اهل دوزخند، و جاودانه در آن خواهند ماند! (5)

 


آنها پیش از حسنه (و رحمت)، از تو تقاضای شتاب در سیئه (و عذاب) می‏کنند; با اینکه پیش از آنها بلاهای عبرت انگیز نازل شده است! و پروردگار تو نسبت به مردم -با اینکه ظلم می‏کنند- دارای مغفرت است; و (در عین حال،) پروردگارت دارای عذاب شدید است! (6)

 


کسانی که کافر شدند می‏گویند: «چرا آیه (و معجزه‏ای) از پروردگارش بر او نازل نشده؟!» تو فقط بیم دهنده‏ای! و برای هر گروهی هدایت کننده‏ای است (;و اینها همه بهانه است، نه برای جستجوی حقیقت)! (7)

 


خدا از جنین‏هایی که هر (انسان یا حیوان) ماده‏ای حمل می‏کند آگاه است; و نیز از آنچه رحمها کم می‏کنند (و پیش از موعد مقرر می‏زایند)، و هم از آنچه افزون می‏کنند (و بعد از موقع میزایند); و هر چیز نزد او مقدار معینی دارد. (8)

 


او از غیب و شهود آگاه، وبزرگ و متعالی است! (9)

 


برای او یکسان است کسانی از شما که پنهانی سخن بگویند، یا آن را آشکار سازند; و کسانی که شبانگاه مخفیانه حرکت می‏کنند، یا در روشنایی روز. (10)

 


برای انسان، مامورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا ( حوادث غیر حتمی) حفظ می‏کنند; (اما) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمی‏دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد; و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت! (11)

 


او کسی است که برق را به شما نشان می‏دهد، که هم مایه ترس است و هم مایه امید; و ابرهای سنگین‏بار ایجاد می‏کند! (12)

 


و رعد، تسبیح و حمد او می‏گوید; و (نیز) فرشتگان از ترس او! و صاعقه‏ها را می‏فرستد; و هر کس را بخواهد گرفتار آن می‏سازد، (در حالی که آنها با مشاهده این همه آیات الهی، باز هم) درباره خدا به مجادله مشغولند! و او قدرتی بی‏انتها (و مجازاتی دردناک) دارد! (13)

 


دعوت حق از آن اوست! و کسانی را که (مشرکان) غیر از خدا می‏خوانند، (هرگز) به دعوت آنها پاسخ نمی‏گویند! آنها همچون کسی هستند که کفهای (دست) خود را به سوی آب می‏گشاید تا آب به دهانش برسد، و هرگز نخواهد رسید! و دعای کافران، جز در ضلال (و گمراهی) نیست! (14)

 


تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند -از روی اطاعت یا اکراه- و همچنین سایه‏هایشان، هر صبح و عصر برای خدا سجده می‏کنند. (15)

 


بگو: «چه کسی پروردگار آسمانها و زمین است؟» بگو: «الله!» (سپس) بگو: «آیا اولیا (و خدایانی) غیر از او برای خود برگزیده‏اید که (حتی) مالک سود و زیان خود نیستند (تا چه رسد به شما؟!); س‏ذللّه بگو: «آیا نابینا و بینا یکسانند؟! یا ظلمتها و نور برابرند؟! آیا آنها همتایانی برای خدا قرار دادند بخاطر اینکه آنان همانند خدا آفرینشی داشتند، و این آفرینشها بر آنها مشتبه شده است؟!» بگو: «خدا خالق همه چیز است; و اوست یکتا و پیروز!» (16)

 


خداوند از آسمان آبی فرستاد; و از هر دره و رودخانه‏ای به اندازه آنها سیلابی جاری شد; سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد; و از آنچه (در کوره‏ها،) برای به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگی، آتش روی آن روشن می‏کنند نیز کفهایی مانند آن به وجود می‏آید -خداوند، حق و باطل را چنین مثل می‏زند!- اما کفها به بیرون پرتاب می‏شوند، ولی‏آنچه به مردم سود می‏رساند ( آب یا فلز خالص ) در زمین می‏ماند; خداوند اینچنین مثال می‏زند! (17)

 


برای آنها که دعوت پروردگارشان را اجابت کردند، (سرانجام و) نتیجه نیکوتر است; و کسانی که دعوت او را اجابت نکردند، (آنچنان در وحشت عذاب الهی فرو می‏روند، که) اگر تمام آنچه روی زمین است، و همانندش، از آن آنها باشد، همه را برای رهایی از عذاب می‏دهند! (ولی از آنها پذیرفته نخواهد شد!)برای آنها حساب بدی است; و جایگاهشان جهنم، و چه بد جایگاهی است! (18)

 


آیا کسی که می‏داند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده حق است، همانند کسی است که نابیناست؟! تنها صاحبان اندیشه متذکر می‏شوند... (19)

 


آنها که به عهد الهی وفا می‏کنند، و پیمان را نمی‏شکنند... (20)

 


و آنها که پیوندهایی را که خدا دستور به برقراری آن داده، برقرار میدارند; و از پروردگارشان می‏ترسند; و از بدی حساب (روز قیامت) بیم دارند... (21)

 


و آنها که بخاطر ذات (پاک) پروردگارشان شکیبایی می‏کنند; و نماز را برپا می‏دارند; و از آنچه به آنها روزی داده‏ایم، در پنهان و آشکار، انفاق می‏کنند; و با حسنات، سیئات را از میان می‏برند; پایان نیک سرای دیگر،از آن آنهاست... (22)


ادامه دارد.


  

و از آنها روی برگرداند و گفت: «وا اسفا بر یوسف!» و چشمان او از اندوه سفید شد، اما خشم خود را فرو می‏برد (و هرگز کفران نمی‏کرد)! (84)

 


گفتند: «به خدا تو آنقدر یاد یوسف می‏کنی تا در آستانه مرگ قرار گیری، یا هلاک گردی!» (85)

 


گفت: «من غم و اندوهم را تنها به خدا می‏گویم (و شکایت نزد او می‏برم)! و از خدا چیزهایی می‏دانم که شما نمی‏دانید! (86)

 


پسرانم! بروید، و از یوسف وبرادرش جستجو کنید; و از رحمت خدا مایوس نشوید; که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مایوس می‏شوند!» (87)

 


هنگامی که آنها بر او ( یوسف) وارد شدند، گفتند: «ای عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتی فرا گرفته، و متاع کمی (برای خرید مواد غذایی) با خود آورده‏ایم; پیمانه را برای ما کامل کن; و بر ما تصدق و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش می‏دهد!» (88)

 


گفت: «آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید، آنگاه که جاهل بودید؟!» (89)

 


گفتند: «آیا تو همان یوسفی؟!» گفت: «(آری،) من یوسفم، و این برادر من است! خداوند بر ما منت گذارد; هر کس تقوا پیشه کند، و شکیبایی و استقامت نماید، (سرانجام پیروز می‏شود;) چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‏کند!» (90)

 


گفتند: «به خدا سوگند، خداوند تو را بر ما برتری بخشیده; و ما خطاکار بودیم!» (91)

 


(یوسف) گفت: «امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست! خداوند شما را می‏بخشد; و او مهربانترین مهربانان است! (92)

 


این پیراهن مرا ببرید، و بر صورت پدرم بیندازید، بینا می‏شود! و همه نزدیکان خود را نزد من بیاورید!» (93)

 


هنگامی که کاروان (از سرزمین مصر) جدا شد، پدرشان ( یعقوب) گفت: «من بوی یوسف را احساس می‏کنم، اگر مرا به نادانی و کم عقلی نسبت ندهید!» (94)

 


گفتند: «به خدا تو در همان گمراهی سابقت هستی!» (95)

 


اما هنگامی که بشارت دهنده فرا رسید، آن (پیراهن) را بر صورت او افکند; ناگهان بینا شد! گفت: «آیا به شما نگفتم من از خدا چیزهایی می‏دانم که شما نمی‏دانید؟!» (96)

 


گفتند: «پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم!» (97)

 


گفت: «بزودی برای شما از پروردگارم آمرزش می‏طلبم، که او آمرزنده و مهربان است!» (98)

 


و هنگامی که بر یوسف وارد شدند، او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت، و گفت: «همگی داخل مصر شوید، که انشاء الله در امن و امان خواهید بود!» (99)

 


و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند; و همگی بخاطر او به سجده افتادند; و گفت: «پدر! این تعبیر خوابی است که قبلا دیدم; پروردگارم آن را حق قرار داد! و او به من نیکی کرد هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد، و شما را از آن بیابان (به اینجا) آورد بعد از آنکه شیطان، میان من و برادرانم فساد کرد.پروردگارم نسبت به آنچه می‏خواهد (و شایسته می‏داند،) صاحب لطف است; چرا که او دانا و حکیم است! (100)

 


پروردگارا! بخشی (عظیم) از حکومت به من بخشیدی، و مرا از علم تعبیر خوابها آگاه ساختی! ای آفریننده آسمانها و زمین! تو ولی و سرپرست من در دنیا و آخرت هستی، مرا مسلمان بمیران; و به صالحان ملحق فرما!» (101)

 


این از خبرهای غیب است که به تو وحی می‏فرستیم! تو (هرگز) نزد آنها نبودی هنگامی که تصمیم می‏گرفتند و نقشه می‏کشیدند! (102)

 


و بیشتر مردم، هر چند اصرار داشته باشی، ایمان نمی‏آورند! (103)

 


و تو (هرگز) از آنها پاداشی نمی‏طلبی; آن نیست مگر تذکری برای جهانیان! (104)

 


و چه بسیار نشانه‏ای (از خدا) در آسمانها و زمین که آنها از کنارش می‏گذرند، و از آن رویگردانند! (105)

 


و بیشتر آنها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرکند! (106)

 


آیا ایمن از آنند که عذاب فراگیری از سوی خدا به سراغ آنان بیاید، یا ساعت رستاخیز ناگهان فرارسد، در حالی که متوجه نیستند؟! (107)

 


بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‏کنیم! منزه است خدا! و من از مشرکان نیستم!» (108)

 


و ما نفرستادیم پیش از تو، جز مردانی از اهل آبادیها که به آنها وحی می‏کردیم! آیا (مخالفان دعوت تو،) در زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنها بودند چه شد؟! و سرای آخرت برای پرهیزکاران بهتر است! آیا فکر نمی‏کنید؟! (109)

 


(پیامبران به دعوت خود، و دشمنان آنها به مخالفت خود همچنان ادامه دادند) تا آنگاه که رسولان مایوس شدند، و (مردم) گمان کردند که به آنان دروغ گفته شده است; در این هنگام، یاری ما به سراغ آنها آمد; آنان را که خواستیم نجات یافتند; و مجازات و عذاب ما از قوم گنهکار بازگردانده نمی‏شود! (110)

 


در سرگذشت آنها درس عبرتی برای صاحبان اندیشه بود! اینها داستان دروغین نبود; بلکه (وحی آسمانی است، و) هماهنگ است با آنچه پیش روی او (از کتب آسمانی پیشین) قرار دارد; و شرح هر چیزی (که پایه سعادت انسان است); و هدایت و رحمتی است برای گروهی که ایمان می‏آورند! (111)

 

پایان سوره مبارکه یوسف.


  

پادشاه گفت: «من در خواب دیدم هفت گاو چاق را که هفت گاو لاغر آنها را می‏خورند; و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشکیده; (که خشکیده‏ها بر سبزها پیچیدند; و آنها را از بین بردند.) ای جمعیت اشراف! درباره خواب من نظر دهید، اگر خواب را تعبیر می‏کنید!» (43)

 


گفتند: «خوابهای پریشان و پراکنده‏ای است; و ما از تعبیر این گونه خوابها آگاه نیستیم!» (44)

 


و یکی از آن دو که نجات یافته بود -و بعد از مدتی به خاطرش آمد- گفت: «من تاویل آن را به شما خبر می‏دهم; مرا (به سراغ آن جوان زندانی) بفرستید!» (45)

 


(او به زندان آمد، و چنین گفت:) یوسف، ای مرد بسیار راستگو! درباره این خواب اظهار نظر کن که هفت گاو چاق را هفت گاو لاغر می‏خورند; و هفت خوشه تر، و هفت خوشه خشکیده; تا من بسوی مردم بازگردم، شاید (از تعبیر این خواب) آگاه شوند! (46)

 


گفت: «هفت سال با جدیت زراعت می‏کنید; و آنچه را درو کردید، جز کمی که می‏خورید، در خوشه‏های خود باقی بگذارید (و ذخیره نمایید). (47)

پس از آن، هفت سال سخت (و خشکی و قحطی) می‏آید، که آنچه را برای آن سالها ذخیره کرده‏اید، می‏خورند; جز کمی که (برای بذر) ذخیره خواهید کرد. (48)

 


سپس سالی فرامی‏رسد که باران فراوان نصیب مردم می‏شود; و در آن سال، مردم عصاره (میوه‏ها و دانه‏های روغنی را) می‏گیرند (و سال پر برکتی است.)» (49)

 


پادشاه گفت: «او را نزد من آورید!» ولی هنگامی که فرستاده او نزد وی ( یوسف) آمد گفت: س‏خ‏للّهبه سوی صاحبت بازگرد، و از او بپرس ماجرای زنانی که دستهای خود را بریدند چه بود؟ که خدای من به نیرنگ آنها آگاه است.» (50)

 


(پادشاه آن زنان را طلبید و) گفت: «به هنگامی که یوسف را به سوی خویش دعوت کردید، جریان کار شما چه بود؟» گفتند: «منزه است خدا، ما هیچ عیبی در او نیافتیم!» (در این هنگام) همسر عزیز گفت: «الآن حق آشکار گشت! من بودم که او را به سوی خود دعوت کردم; و او از راستگویان است! (51)

 


این سخن را بخاطر آن گفتم تا بداند من در غیاب به او خیانت نکردم; و خداوند مکر خائنان را هدایت نمی‏کند! (52)

 


من هرگز خودم را تبرئه نمی‏کنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر می‏کند; مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.» (53)

 


پادشاه گفت: «او ( یوسف) را نزد من آورید، تا وی را مخصوص خود گردانم!» هنگامی که (یوسف نزد وی آمد و) با او صحبت کرد، (پادشاه به عقل و درایت او پی برد; و) گفت: «تو امروز نزد ما جایگاهی والا داری، و مورد اعتماد هستی!» (54)

 


(یوسف) گفت: «مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده، که نگهدارنده و آگاهم!» (55)

 


و این‏گونه ما به یوسف در سرزمین (مصر) قدرت دادیم، که هر جا می‏خواست در آن منزل می‏گزید (و تصرف می‏کرد)! ما رحمت خود را به هر کس بخواهیم (و شایسته بدانیم) میبخشیم; و پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‏کنیم! (56)

 


(اما) پاداش آخرت، برای کسانی که ایمان آورده و پرهیزگاری داشتند، بهتر است! (57)

 


(سرزمین کنعان را قحطی فرا گرفت;) برادران یوسف (در پی مواد غذایی به مصر) آمدند; و بر او وارد شدند. او آنان را شناخت; ولی آنها او را نشناختند. (58)

 


و هنگامی که (یوسف) بارهای آنان را آماده ساخت، گفت: «(نوبت آینده) آن برادری را که از پدر دارید، نزد من آورید! آیا نمی‏بینید من حق پیمانه را ادا می‏کنم، و من بهترین میزبانان هستم؟! (59)

 


و اگر او را نزد من نیاورید، نه کیل (و پیمانه‏ای از غله) نزد من خواهید داشت; و نه (اصلا) به من نزدیک شوید!» (60)

 


گفتند: «ما با پدرش گفتگو خواهیم کرد; (و سعی می‏کنیم موافقتش را جلب نمائیم;) و ما این کار را خواهیم کرد!» (61)

 


(سپس) به کارگزاران خود گفت: «آنچه را بعنوان قیمت پرداخته‏اند، در بارهایشان بگذارید! شاید پس از بازگشت به خانواده خویش، آن را بشناسند; و شاید برگردند!» (62)

 


هنگامی که به سوی پدرشان بازگشتند، گفتند: «ای پدر! دستور داده شده که (بدون حضور برادرمان بنیامین) پیمانه‏ای (از غله) به ما ندهند; پس برادرمان را با ما بفرست، تا سهمی (از غله) دریافت داریم; و ما او را محافظت خواهیم کرد!» (63)

 


گفت: «آیا نسبت به او به شما اطمینان کنم همان‏گونه که نسبت به برادرش (یوسف) اطمینان کردم (و دیدید چه شد)؟! و (در هر حال،) خداوند بهترین حافظ، و مهربانترین مهربانان است س‏ذللّه (64)

 


و هنگامی که متاع خود را گشودند، دیدند سرمایه آنها به آنها بازگردانده شده! گفتند: «پدر! ما دیگر چه میخواهیم؟! این سرمایه ماست که به ما باز پس گردانده شده است! (پس چه بهتر که برادر را با ما بفرستی;) و ما برای خانواده خویش مواد غذایی می‏آوریم; و برادرمان را حفظ خواهیم کرد; و یک بار شتر زیادتر دریافت خواهیم داشت; این پیمانه (بار) کوچکی است!» (65)

 


گفت: «من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد، تا پیمان مؤکد الهی بدهید که او را حتما نزد من خواهید آورد! مگر اینکه (بر اثر مرگ یا علت دیگر،) قدرت از شما سلب گردد. و هنگامی که آنها پیمان استوار خود را در اختیار او گذاردند، گفت: «خداوند، نسبت به آنچه می‏گوییم، ناظر و نگهبان است!» (66)

 


و (هنگامی که می‏خواستند حرکت کنند، یعقوب) گفت: «فرزندان من! از یک در وارد نشوید; بلکه از درهای متفرق وارد گردید (تا توجه مردم به سوی شما جلب نشود)! و (من با این دستور، ) نمی‏توانم حادثه‏ای را که از سوی خدا حتمی است، از شما دفع کنم! حکم و فرمان، تنها از آن خداست! بر او توکل کرده‏ام; و همه متوکلان باید بر او توکل کنند!» (67)

 


و هنگامی که از همان طریق که پدر به آنها دستور داده بود وارد شدند، این کار هیچ حادثه حتمی الهی را نمی‏توانست از آنها دور سازد، جز حاجتی در دل یعقوب (که از این طریق) انجام شد (و خاطرش آرام گرفت); و او به خاطر تعلیمی که ما به او دادیم، علم فراوانی داشت; ولی بیشتر مردم نمی‏دانند! (68)

 


هنگامی که (برادران) بر یوسف وارد شدند، برادرش را نزد خود جای داد و گفت: «من برادر تو هستم، از آنچه آنها انجام می‏دادند، غمگین و ناراحت نباش!» (69)

 


و هنگامی که (مامور یوسف) بارهای آنها را بست، ظرف آبخوری پادشاه را در بار برادرش گذاشت; سپس کسی صدا زد; «ای اهل قافله، شما دزد هستید!» (70)

 


آنها رو به سوی او کردند و گفتند: «چه چیز گم کرده‏اید؟» (71)

 


گفتند: «پیمانه پادشاه را! و هر کس آن را بیاورد، یک بار شتر (غله) به او داده می‏شود; و من ضامن این (پاداش) هستم!» (72)

 


گفتند: «به خدا سوگند شما می‏دانید ما نیامده‏ایم که در این سرزمین فساد کنیم; و ما (هرگز) دزد نبوده‏ایم!» (73)

 


آنها گفتند: «اگر دروغگو باشید، کیفرش چیست؟» (74)

 


گفتند: «هر کس (آن پیمانه) در بار او پیدا شود، خودش کیفر آن خواهد بود;(و بخاطر این کار، برده شما خواهد شد;) ما این‏گونه ستمگران را کیفر می‏دهیم!» (75)

 


در این هنگام، (یوسف)قبل از بار برادرش، به کاوش بارهای آنها پرداخت; سپس آن را از بار برادرش بیرون آورد; این گونه راه چاره را به یوسف یاد دادیم! او هرگز نمی‏توانست برادرش را مطابق آیین پادشاه (مصر) بگیرد، مگر آنکه خدا بخواهد! درجات هر کس را بخواهیم بالا می‏بریم; و برتر از هر صاحب علمی، عالمی است! (76)

 


(برادران) گفتند: «اگر او (بنیامین) دزدی کند، (جای تعجب نیست;) برادرش (یوسف) نیز قبل از او دزدی کرد» یوسف (سخت ناراحت شد، و) این (ناراحتی) را در درون خود پنهان داشت، و برای آنها آشکار نکرد; (همین اندازه) گفت: «شما (از دیدگاه من،) از نظر منزلت بدترین مردمید! و خدا از آنچه توصیف می‏کنید، آگاهتر است!» (77)

 


گفتند: «ای عزیز! او پدر پیری دارد (که سخت ناراحت می‏شود); یکی از ما را به جای او بگیر; ما تو را از نیکوکاران می‏بینیم!» (78)

 


گفت: «پناه بر خدا که ما غیر از آن کس که متاع خود را نزد او یافته‏ایم بگیریم; در آن صورت، از ظالمان خواهیم بود!» (79)

 


هنگامی که (برادران) از او مایوس شدند، به کناری رفتند و با هم به نجوا پرداختند; (برادر) بزرگشان گفت: «آیا نمی‏دانید پدرتان از شما پیمان الهی گرفته; و پیش از این درباره یوسف کوتاهی کردید؟! من از این سرزمین حرکت نمی‏کنم، تا پدرم به من اجازه دهد; یا خدا درباره من داوری کند، که او بهترین حکم‏کنندگان است! (80)

 


شما به سوی پدرتان بازگردید و بگویید: پدر(جان)، پسرت دزدی کرد! و ما جز به آنچه می‏دانستیم گواهی ندادیم; و ما از غیب آگاه نبودیم! (81)

(و اگر اطمینان نداری،) از آن شهر که در آن بودیم سؤال کن، و نیز از آن قافله که با آن آمدیم (بپرس)! و ما (در گفتار خود) صادق هستیم!» (82)

 


(یعقوب) گفت: «(هوای) نفس شما، مساله را چنین در نظرتان آراسته است! من صبر می‏کنم، صبری زیبا (و خالی از کفران)! امیدوارم خداوند همه آنها را به من بازگرداند; چرا که او دانا و حکیم است! (83)

 

ادامه دارد.


  

سلطه طلبی و سلطه گری

یکی از نیاز های بنیادی ما انسانها نیاز به رابطه و صمیمیت است . در دنیایی که ما روزانه با دهها نفر سرو کار داریم.از استاد گرفته تا کارمند،مدیر،همسر ،مادر وپدر و… این نیاز ما تحت الشعاع مکانیزم های پیچیده که برای فرار از صمیمیت به کار می گیریم قرار می گیرد.

 

روابط ما انسانها در چهار حالت قاطعیت، پرخاشگری ، سلطه طلبی و سلطه گری خلاصه می شود.نوع سالم روابط قاطعیت می باشد و هر 3 رابطه دیگر برای هر دو طرف رابطه مخرب و غیر سازنده است.

 

در جامعه ما بیشترین سبک قابل مشاهده روابط خصوصا در قشر به اصطلاح روشن فکر بر پایه سلطه طلبی و سلطه گری است. اشخاص سلطه گر با مکانیزم های پیچیده به بهره کشی از افراد سلطه جو مشغول هستند و افراد سلطه طلب منفعلانه به نیاز های آنها پاسخ می دهند.

 

افراد سلطه گر معمولا کسانی هستند که دوستان نزدیک خود را نا خود آگاه از افراد با اعتماد به تفس پایین، منفعل و معمولا با سن کمتر از خود انتخاب می کنند… به دلیل احساس حقارتی که در خود دارند در تحقیر دوستان خود و نزدیکان آنها کوتاهی نمی کنند.اگر در سلطه گری ماهر باشند تحقیر پدر ومادر دوستان خود را در اولویت دارند.زیرا پدر ومادر بیشترین تاثیر را در زندگی ما دارند و با تحقیر آنها می توانند خود را برای سلطه گری غالب کنند. آنها معمولا در تصمیم گیری ها منتظر طرف مقابل می باشند تا با او مخالفت کنند . به صورت ناخود آگاه محبت خود را به صورت مشروط برای اطرافیان در نظر می گیرند.از ابراز توانایی های خود برای تحقیر و بیان ضعف دیگران لذت می برند.معمولا خواسته های خود را مبهم بیان می کنند.به صورت زیرکانه و غیر مستقیم از دیگران بهره کشی می کنند.

 

 

افراد سلطه طلب کسانی هستند که از افراد سلطه گر بت می سازند تا بتوانند نیاز های او را تامین کنند. آنها از نیاز های اصلی خود می گذرند تا نیاز های فرد سلطه گر را تامین کنند.. هنگامی که خود و یا اطرافیانش توسط فرد سلطه گر تحقیر می شوند واکنش نشان نمی دهند. معمولا با فرد سلطه گر همانند سازی کور کورانه می کنند . در واکنش به مشکلات کاملا منفعلانه عمل می کنند .

 

در تصمیم گیری ها تابع هستند. گرایش های خود تخریب گری( مازوخیسم) در آنها بالاست.به نوعی از تحقیر شدن لذت می برند.

 

-ما در طول زندگی در دوره هایی از قاطعیت ،پرخاشگری ، سلطه گری و سلطه طلبی قرار داریم ولی آنچه بیشتر زندگی ما را در بر می گیرد تعیین کننده سبک روابط ماست.. رابطه افراد سلطه گر با سلطه طلب در کوتاه مدت با برد سلطه گر و باخت سلطه طلب همراه است ولی در بلند مدت رابطه باخت، باخت است و دوامی نخواهد داشت. چون هر دوی آنها با فاصله گیری از نیاز های اصیل انسانی رابطه ای مخرب را بنا کردند.

 

 

-تحقیر در هر صورت آن یک رفتار غیر انسانی است. پس حتی اگر خودمان تحقیر نشویم با تحقیر شدن دیگران نباید خوشحال شویم و واکنشی نشان ندهیم مگر اینکه گرایش های سلطه طلبانه و سلطه گری داشته باشیم.

 

-معیار های اولیه که برای روان درمانی لازم است برقراری رایطه توام با صمیمیت ، احترام متقابل و قاطعیت با بیمار است. نه رابطه ای توام با دیدی تحقیر آمیز به بیمار… از اصول اصلی پیمان درمانی عشق ورزی به بیمار به چشم یک انسان است . کسی که خود باید تصمیم بگیرد،پیشرفت کند وانتخاب کند. پس درمانگری که جای خالی پاتولوژیک پدر یا مادر سخت گیر بیمار را پر می کند ،کاری جز بهره کشی از بیمار انجام نمی دهد.

 

 

-کسی که به هوش بالا ی خود ایمان دارد زمانی که به او می گویند کودن، خشمگین نمی شود. ولی کسی که هوش متوسطی دارد معمولا با شنیدن این جمله خشمگین می شود… پس اگر با خواندن این متن خشمگین شدیم بدانیم این گرایش ها در ما وجود دارد.پس در راستای برقراری رابطه توام با قاطعیت قدم برداریم.

 

برگرفته از کتاب سبک ها و مهارت های ارتباطی تالیف دکتر نیما قربانی.

گردآورنده: حامد کاشانکی


95/1/14::: 1:22 ص
نظر()
  

نیازهای انسان از منظر نظریه کارن هورنای

خانم کارن هورنای، در سال 1885 در هامبورگ آلمان متولد شد. کودکی هورنای، اصلا تعریفی نداشت. مادرش او را طرد می‌کرد و برادر بزرگترش را بیشتر دوست می‌داشت. هورنای از 1914 تا 1918 در انستیتوی روان‌کاوی برلین به تحصیل در روان‌کاوی سنتی پرداخت. او در سال 1919 طبابت خصوصی‌اش را آغاز کرد و به عضویت هیأت علمی انستیتو درآمد. هورنای از شاگردان فروید بود اما بر خلاف فروید، نقش برتر عوامل جنسی را انکار کرده و از اعتبار نظریه ادیپی او انتقاد می‌کرد. هورنای، مفهوم لیبیدو و ساختار شخصیت فرویدی را کنار گذاشت. 

البته اینجا، قصد نداریم از نظریه شخصیت هورنای سخنی به میان آوریم بلکه هدف از نگارش این نوشتار، آشنایی با نظریه نیازهای هورنای است که شاید کمتر از نظریه شخصیت وی، شناخته شده باشد.

 

کارن هورنای

نظریه نیازهای هورنای

هورنای، می گوید انگیزه مهم انسانها، نیازهای آنهاست. وی در سال 1942 میلادی، ده نیاز اساسی انسانها را مطرح می کند. این نیازها، در همه افراد آدمی وجود دارند و کم و بیش، ایفای نقش می کنند.

 

هورنای معتقد است همه ی این نیازها، در همه ی انسانها وجود دارند اما وجه شدید آنها، حالتی روان نژندی دارد. هورنای، نیازهای افراطی روان نژندان را نیازهای نابهنجار می خواند چرا که فرد، برای رفع آنها، واکنشها، رفتارها، تصمیمات ناکارامدی خواهد داشت و برای رفع مشکلات خود، و حل مسادلش، نامعقول عمل خواهد کرد. این واکنش نامعقول، نه تنها منجر به ارضای نیاز نخواهد شد، بلکه خود، عاملی برای تشدید مشکلات و نیازها خواهد بود.

 

کارن هورنای، روانکاو نئوفرویدی، ده نیاز انسان را شامل این موارد می داند:

 

1- نیاز به محبت و تصدیق: مورد پسند دیگران بودن، نیاز همه ی انسانهاست. هرکسی علاقمند است و نیاز دارد که مورد محبت، تشویق و موافقت دیگران واقع شود و این یک نیاز طبیعی انسان محسوب می شود. اما افراط در ارضای این نیاز، باعث می شود فرد به عقیده های دیگران بیش از حد اهمیت بدهد و نمی تواند کوچکترین انتقاد یا نامهربانی را تحمل کند.

 

2- نیاز به پشتیبان: کسی که این نیاز را در حد نابهنجار دارد، کاملاً تسلیم دیگران است و خود را تحت حمایت قوی تر از خود قرار می دهد. در برابر مراجع قدرت، ابراز کوچکی و ارادت بیش از حدی می کند و همچون عاشقی دلباخته، به مدح آنان می پردازد. او همواره نگران است که حامی و پشتیبان خود را از دست بدهد.

 

3- نیاز به محدود ساختن زندگی: شاید در نگاه اول، به نظر برسد که هیچ کس چنین نیازی ندارد و همه افراد به به دنبال رشد و گسترش وضعیت زندگی خود هستند. اما این جستجوگری رشد و پیشرفت، همواره منجر به لحظه های عدم تعادل است. بنابراین، همه ی ما به نقاط پایداری در زندگی خود نیازمندیم. این نیاز، در حد افراطی منجر می شود که فرد، مدام در راستای حفظ شرایط موجود و دوری جستن از هرگونه تغییر و تفنن باشد. این نیاز در افراد، به صورت قناعت کامل، عدم حرکت به سوی تغییر و بستده کردن به آنچه که هست، می انجامد.

 

4- نیاز به قدرت: این نیاز، به صورت ستودن، زورمندی و توانایی و حقیر شمردن، ضعف و ناتوانی مشاهده می شود. فردی با نیاز افراطی به قدرت، علاوه بر حقیر دانستن خود در درون، دیگران را حقیر می داند تا قدرت بیشتری را جلوه گر شود، ضمن آنکه در جستجوی منابع قدرت است. صاحب این نیاز، تصور می کند که فقط با قوه و قدرت اراده، می تواند از عهده هر کاری برآید.

 

5- نیاز به بهره برداری از دیگران: وجود این نیاز در حالتی افراط گونه، منجر می شود فرد دائماً در فکر این باشد که از دیگران به نفع خود بهره برداری کند. و در معاملات و بازی ها هموراه برنده باشد. این گونه می تواند بر دیگران مزیت داشته باشد. طبیعی است که هر فردی، تا حدی تمایل و نیاز دارد که دیگران، خواسته هایی از وی را برآورده کنند اما جنبه های افراطی این نیاز، حالتی نوروتیک پیدا می کند.

 

6- نیاز به داشتن آبرو: زبانزد و مورد تأیید دیگران بودن در هر جامعه انسانی، مورد نیاز است. خصوصاً که همواره از طرف جامعه ای که در آن زندگی می کنیم، پیامهایی دریافت می کنیم که به گونه ای باید بود تا دیگران ما را تأیید کنند. اما انسانی که نیاز نوروتیک به داشتن آبرو و حیثیت درد، ارزش و اعتبار خود را در تأیید دیگران می بیند و وقتی این منبع بیرونی تأیید نباشد، روان نژندی شکل می گیرد.

 

7- نیاز به تحسین: فردی با نیاز نابهنجار به تحسین، کسی است که برای خود، ارزش بیشتری نسبت به دیگران قابل است. خود را بسیار مورد پسند می بیند و محتاج است تا دیگران نیز او را این گونه بشناسند و همواره مورد ستایش قرار دهند.

 

8- نیاز به پیروزی: نیاز به پیروزی و موفقیت، یک نیاز طبیعی است اما حالت نوروتیک آن، عمدتاً از احساس ناامنی سرچشمه می گیرد. فردی که احساس ناامنی دارد، مدام تلاش می کند تا هر روز موفق باشد. به دنبال پیروزی های جدید می رود و مایل است ثروت بیشتر، قدرت بیشتر، امنیت بیشتر، موفقیت بیشتر، علم بیشتر و مدام، بیشتر و بیشتر داشته باشد تا احساس امنیت کند. هر چند که این مداوم خواستن ها، به ضرر وی تمام می شود و فشار زیادی بر وی ایجاد می کند.

 

9- نیاز به استقلال: نیاز به استقلال، تتقریبا از سنین کودکی شکل می گیرد و کودکی دوساله ، نیاز دارد تا حدی مستقل باشد و کم کم استقلال را که منجر به احساس توانمند بودن می شود، تجربه کند. اما فرد نوروتیک، هیچگاه نمی خواهد زیر دن دیگران باشد. همواره تمایل دارد مستقل زندگی کند. این نیازمندی، مخکوم به شکست است چرا که تأثیر نامطلوبی بر معاشرت فرد خواهد داشت.

 

10- نیاز به کمال: یعنی نیاز به بی عیب بودن. دارنده نابهنجار این نیاز، پیوسته بیم این دارد که مبادا مرتکب اشتباه شود و مورد انتقاد قرار گیرد. او می ترسد نقطه ضعفی از خود نشان دهد، نقصی داشته باشد که منجر به طرد وی شود. لذا تلاش می کند تا موجودی بی عیب و نقص باشد تا مورد پسند همگان قرار گیرد و ایراد و انتقادی در میان نباشد.

 

 منبع:سایت روان نیوز


  

  فال روزانه - شنبه 14 فروردین 1395 ::

 


فال روزمتولدین فروردین: ماه کامل امروز در نشانه شما خاطرات مربوط به گذشته تان را زنده می‌کند. اما مثل اینکه شما زیاد دوست ندارید که آینه‌ای در پشت سرتان قرار گفته و روزهای گذشته را ببینید. شما به خاطر اینکه می‌خواهید زودتر به مقصد خود برسید دوست ندارید که در طول مسیر حرکتان قطع شود. اما در عمل شما هنوز موردهای احساسی مربوط به گذشته دارید که قبل از حرکت کردن به سوی آینده باید بهشان رسیدگی کنید.

 

 

فال روزمتولدین اردیبهشت: امروز شما نیاز به وقت خالی دارید و واقعاً به استراحت و زنگ تفریح احتیاج دارید. مهم نیست که چقدر سرتان شلوغ است، شما باید بدون اینکه اجازه بدهید کسی بفهمد چه کار می‌کنید کمی از کار کناره گیری کرده و وقت خود را در خانه و برای کارهای شخصی تان بگذرانید. به یاد داشته باشید، زمانی که شما برای خودتان می‌گذارید مهم نیست، بلکه کیفیت کارهایی که در یک محدوده زمانیکوتاه انجام می‌دهید اهمیت دارد.

 

  

فال روزمتولدین خرداد: ماه محافظ برج سرطان امروز در دومین نشانه شما، یعنی خانه متصرفات و املاک شما قرار دارد و شما بیش از اندازه نسبت به چیزهایی که دارید انحصار طلب شده اید و حس مال دوستی تان گل کرده است! اما وقتی صحبت از مایملک می‌شود، به خصصوص اگر ازدواج کرده باشید یا وقتی پای یک دوست صمیمی‌مطرح باشد، لازم است که آنها را هم در نظر بگرید. هم اکنون سعی نکنید هر چیزی را به پول نسبت دهید، حتی اگر موافقت و موفق شدن در بحث‌ها مدتی زمان می‌برد، اجازه بدهید که این بحث‌ها و گفتگوها در مسیر خودشان پیش بروند.


 

فال روزمتولدین تیر: امروز ماه کامل در نشانه حساس شما قرار گرفته است و شما مبهوت قدرت احساسات خود شده اید. احساسات شما مدام در حال تغییرند و افکارتان نیز از این سو به آن سو می‌روند و تلاش شما برای فکر نکردن فایده‌ای ندارد. شما نمی‌توانید نیازهای خود را نادیده بگیرید؛ فقط بهترین کای که در حال حاضر می‌توانید انجام دهید این است که بین خواسته‌هایی که از دیگران دارید و آروزهایتان تعادل و سازگاری ایجاد کنید.

 


فال روزمتولدین مرداد: شما در حالیکه سعی می‌کنید چیزهایی را بخورید که بیشترین فایده را برایتان دارند، ترجیح می‌دهید که به فعالیت‌های منظم روزانه خود بچسبید!! متاسفانه آرزوهای ناآگاهانه ممکن است شما را از مسیر اهداف منطقی تان دور گرداند. اگر امروز کمی کارهایتان را کنار گذاشتید به خودتان سخت نگیرید. حرکت به سوی جلو زمانی امکان پذیر است که تمام نظام هستی برای حمایت کردن از رشد و پیشرفت شما آمادگی کامل داشته باشند!




    

فال روزمتولدین شهریور: امروز ماه کامل در یازدهمین خانه شما یعنی خانه اهداف بلند مدت قرار دارد و می‌تواند حمایت‌های احساسی سودمند دوستان و خانواده تان را شامل حالتان کند. اما این اتفاق مثل یک شام مجانی نیست! برای اینکه امروز هرکسی که ازتان حمایت می‌کند نسبت به تغییراتی که شما در زندگی تان ایجاد می‌کنید سخت گیری می‌کند. اگرچه مشکلات شما از سوی کسی نشات می‌گیرد که می‌خواهد در موفقیت‌هایتان نقشی داشته باشد، اکنون به نفعتان است که به جای اینکه افکار منفی را انکار کنید سعی کنید راهی پیدا کنید که با وجود این افکار منفی به موفقیت برسید.




فال روزمتولدین مهر: حالا که ماه پرستار و نگهبان برج سرطان در دهمین خانه تان یعنی خانه مسئولیت‌های اجتماعی قرار گرفته است انگار که از شما خواسته اند از افراد دیگر محافظت کنید! اگر امروز از عهده کارهایی که ازتان خواسته شده است برنیایید، مطمئنا مسئولیت پذیری‌تان زیر سئوال می‌رود. اگر شما واقعا اعتقاد دارید که می‌توانید این کارها را انجام دهید، فقط باید روش جالب و جذابی برای نشان دادن استعدادهای خود پیدا کنید.

 

 


فال روزمتولدین آبان: شما امروز به طور ذاتی توانایی خارق العاده‌ای دارید که برای هر مشکلی راه حل مناسبی پیدا کنید. شاید شما به دیگران بگویید که کار خیلی خاص و عالی انجام نداده اید، اما حقیقت موضوع این است که جواب‌های شما خیلی هوشمندانه خواهد بود. این کارتان مثل پیدا کردن یک سوزن در انبار کاه است!! پس فرصت‌های خود را از دست ندهید، برای رسیدن به چیزهایی که می‌خواهید اکنون بهترین زمان است.

 



    

فال روزمتولدین آذر: امرو ماه کامل برای شما تبدیل به یک چالش شده است، برای اینکه هشتمین خانه تان یعنی خانه مربوط به افراد دیگر را فعال کرده و شما احساس می‌کنید به جز موضوع‌های مهم و اساسی حرفی برای گفتن ندارید. البته این نوع فقدان و کمبود بهتان کمک می‌کند که محدودیت‌های خود را بشناسید. اگر سعی کنید که شرایط جدید خود را قبول کنید، سدها و موانع از سر راهتان کنار رفته و راه شما باز می‌شود.

 



فال روزمتولدین دی: شما می‌خواهید بدانید که احساسات‌تان ثابت و بدون تناقض هستند یا نه. چرا که می‌خواهید فعالیت‌هایتان بر اساس و پایه واقعیت شکل بگیرند. متاسفانه امروز شما در حالیکه اطلاعات بیشتری جممع می‌کنید احساسات‌تان نیز تغییر می‌کنند. به جای سرسختی کردن و پافشاری کردن بر روی دیدگاه‌هایتان، درحالیکه روز می‌گذرد واکنش‌های شما نسبت به گذشته کمتر قابل پیش بینی هستند. تا موقعی که مجبور نشده اید هیچ تصمیم بلند مدتی نگیرید؛ جوابی که حالا می‌دهید لزوماً آخرین جواب شما نخواهد بود!

 


  

فال روزمتولدین بهمن: امروز امکان دارد شما بیش از اندازه روی ایده‌ای پافشاری کنید، که این موضوع آنقدرها هم که فکر می‌کردید برایتان خوب نیست. اگر شخصی با اطلاعات کافی بهتان پیشنهاد داد که فرضیه و یا ایده شما زیاد هم خوب نیست، سعی نکنید نقش سخنران و نصیحت کننده را بازی کنید. در عوض سعی کنید که از حرف‌هایی که خودتان می‌زنید درس بگیرید. اصلاح کردن یک بازی به مراتب بهتر از دفاع کردن از آن است.




فال روزمتولدین اسفند: ماه جالب برج سرطان امروز در پنجمن خانه تان یعنی خانه خلاقیت و احساسات عاشقانه قرار می‌گیرد و شما را قادر می‌سازد که سرگرمی داشته باشید و همچنین در لحظه حال بتوانید با احساسات خود درست برخورد کنید. باهمه این احوال امکان دارد دوستان‌تان جدیت بیشتری را در کار شما طلب کنند و قصد و نیت شما را از گفته‌هایتان متوجه نشده و آنها را سوءتعبیر کنند. ولی امروز شما باید قبل از هر کاری این سوءتفاهمات را برطرف کنید.

 

منبع:beytoote.com


  

 

 

 

جشن ملی و باستانی سیزده بدر را به همه ایرانیان آزاده، و نوع دوست تبریک و شادباش عرض می نماییم.

مبارک.مبارک.مبارک.

روز13بدر مبارک باد.


  

23‌-‌ زنی‌ ‌که‌ یوسف‌ ‌در‌ خانه‌اش‌ ‌بود‌، ‌از‌ ‌او‌ تمنای‌ [تسلیم‌] دلش‌ ‌را‌ داشت‌ و [یک‌ روز] درها ‌را‌ بست‌ و ‌گفت‌: بیا؟ [یوسف‌] ‌گفت‌: پناه‌ [می‌برم‌] ‌به‌ ‌خدا‌، همسر تو ولی‌نعمت‌ ‌من‌ ‌است‌ و مقامم‌ ‌را‌ گرامی‌ داشته‌ ‌است‌ [ناسپاسی‌ ظلم‌ ‌است‌ و] براستی‌ ستمگران‌ رستگار نمی‌شوند.

24‌-‌ ‌آن‌ زن‌ آهنگ‌ ‌او‌ کرد و یوسف‌ [نیز] ‌اگر‌ برهان‌ [و قانون‌] پروردگارش‌ ‌را‌ [‌که‌ «ستمگران‌ نخواهند جست‌»، حاکم‌ ‌بر‌ ‌خود‌] نمی‌دید، آهنگ‌ ‌او‌ کرده‌ ‌بود‌ ‌اینکه‌ گونه‌ [هشدارش‌ دادیم‌] ‌تا‌ بدی‌ و بی‌شرمی‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌او‌ بازداریم‌ زیرا ‌او‌ ‌از‌ بندگان‌ اخلاص‌ یافته‌ ‌ما ‌بود‌.

 

25‌-‌ ‌هر‌ دو ‌به‌ سوی‌ ‌در‌ شتافتند زن‌ ‌از‌ پشت‌ سر، پیراهن‌ یوسف‌ ‌را‌ درید و [ناگاه‌] همسرش‌ ‌را‌ کنار ‌در‌ مشاهده‌ کردند زن‌ [‌برای‌ رفع‌ سوء ظن‌ ‌از‌ ‌خود‌] ‌گفت‌: سزای‌ کسی‌ ‌که‌ ‌به‌ خانواده‌ تو نظر سوء داشته‌ ‌است‌، جز زندان‌ ‌ یا ‌ شکنجه‌ چیست‌!

 

26‌-‌ یوسف‌ ‌گفت‌: ‌او‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌من‌ تمنای‌ [تسلیم‌] دلم‌ ‌را‌ داشت‌ و شاهدی‌ ‌از‌ خانواده‌ زن‌ گواهی‌ داد: ‌اگر‌ پیراهنش‌ ‌از‌ جلو دریده‌ ‌شده‌ ‌باشد‌، [نشانه‌ کشمکش‌ و درگیری‌ ‌است‌، ‌در‌ ‌اینکه‌ صورت‌] زن‌ راست‌ گفته‌ و یوسف‌ دروغ‌ پرداز ‌است‌.

 

27‌-‌ و ‌اگر‌ پیراهن‌ ‌او‌ ‌از‌ پشت‌ دریده‌ ‌شده‌ ‌باشد‌، [نشان‌ فرار یوسف‌ ‌از‌ چنگ‌ زلیخاست‌ و] زن‌ دروغ‌ گفته‌ و یوسف‌ راستگوست‌.

 

28‌-‌ و چون‌ دید پیراهن‌ یوسف‌ ‌از‌ پشت‌ دریده‌ ‌شده‌ ‌است‌، ‌گفت‌: ‌اینکه‌ ‌از‌ نیرنگ‌ ‌شما‌ زنانست‌ براستی‌ ‌که‌ نیرنگ‌ ‌شما‌ بزرگ‌ ‌است‌.

 

29‌-‌ یوسف‌، ‌اینکه‌ [ماجرا] ‌را‌ ندیده‌ بگیر، و [ای‌ زن‌] ‌از‌ گناهت‌ آمرزش‌ بخواه‌، ‌که‌ ‌در‌ زمره‌ خطا کاران‌ بودی‌.

 

30‌-‌ زنان‌ شهر گفتند: همسر صدر اعظم‌ ‌از‌ غلامش‌ تمنای‌ [تسلیم‌] دلش‌ ‌را‌ دارد [و غلام‌] ‌با‌ عشق‌ [‌خود‌] شیفته‌اش‌ کرده‌ ‌است‌ براستی‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ اشتباه‌ آشکاری‌ می‌بینیم‌.

 

31‌-‌ چون‌ [همسر صدر اعظم‌] دسیسه‌ آنان‌ ‌را‌ شنید، ‌به‌ سراغشان‌ فرستاد و مجلسی‌ ‌برای‌ ‌آنها‌ آماده‌ ساخت‌ و ‌به‌ دست‌ ‌هر‌ یک‌ [میوه‌ و] کاردی‌ داد و [‌به‌ یوسف‌] ‌گفت‌: ‌به‌ مجلس‌ ‌اینکه‌ زنان‌ درآی‌ همین‌ ‌که‌ یوسف‌ ‌را‌ دیدند، ‌او‌ ‌را‌ بزرگ‌ [واری‌ باوقار] تشخیص‌ دادند و [‌در‌ حال‌ حیرت‌ و جذبه‌، ‌به‌ جای‌ میوه‌] دستهای‌ خویش‌ ‌را‌ بریدند و گفتند: تبارک‌ اللّه‌ [احسن‌ الخالقین‌]، ‌اینکه‌ نه‌ یک‌ بشر، ‌که‌ فرشته‌ای‌ ‌است‌ بزرگوار؟

 

32‌-‌ [زلیخا] ‌گفت‌: ‌اینکه‌ همان‌ کسی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌به‌ خاطر [عشق‌] ‌او‌ مرا ملامت‌ می‌کردید [بله‌] ‌من‌ ‌از‌ ‌او‌ تمنای‌ [تسلیم‌] دلش‌ ‌را‌ داشتم‌، و [لی‌] ‌او‌ خویشتن‌ داری‌ کرد و ‌اگر‌ آنچه‌ ‌به‌ ‌او‌ فرمان‌ می‌دهم‌ اجرا نکند، زندانی‌ و تحقیر خواهد شد.

 

33‌-‌ [یوسف‌] ‌گفت‌: پروردگارا، زندان‌ ‌برای‌ ‌من‌ خوشایندتر ‌از‌ ارتکاب‌ گناهی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌من‌ می‌خواهند و ‌اگر‌ نیرنگشان‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌من‌ دفع‌ نکنی‌، ‌به‌ آنان‌ گرایش‌ یابم‌ و ‌در‌ زمره‌ جاهلان‌ قرار خواهم‌ گرفت‌.

 

34‌-‌ پروردگارش‌ درخواست‌ ‌او‌ ‌را‌ پذیرفت‌ و نیرنگ‌ زنان‌ ‌را‌ ‌از‌ وی‌ دفع‌ کرد، ‌که‌ ‌او‌ شنوا و داناست‌.

35‌-‌ ‌آن‌ گاه‌ ‌با‌ وجود مشاهده نشانه‌ها [ی‌ صداقت‌ یوسف‌، ‌برای‌ فروکش‌ کردن‌ شایعات‌]، ‌به‌ نظرشان‌ رسید ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌تا‌ مدتی‌ زندانی‌ کنند.

 

36‌-‌ و ‌با‌ ‌او‌ دو جوان‌ دیگر [‌هم‌ ‌از‌ کارکنان‌ دربار شاه‌] زندانی‌ شدند یکی‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌گفت‌: [‌در‌ عالم‌ خواب‌] ‌خود‌ ‌را‌ دیدم‌ ‌که‌ [‌برای‌ تهیه‌] شراب‌، [انگور] می‌فشارم‌ دیگری‌ ‌گفت‌: ‌من‌ [‌در‌ خواب‌] ‌خود‌ ‌را‌ دیدم‌ [طَبَق‌] نانی‌ ‌بر‌ سر نهاده‌، می‌برم‌ ‌که‌ پرندگان‌ ‌از‌ ‌آن‌ می‌خورند ‌ما ‌را‌ ‌از‌ نتیجه‌ ‌اینکه‌ [خوابها] آگاه‌ کن‌، ‌که‌ ‌ما تو ‌را‌ نیکوکار تشخیص‌ داده‌ایم‌.

 

37‌-‌ یوسف‌ ‌گفت‌: قبل‌ ‌از‌ آنکه‌ جیره‌ غذای‌ ‌شما‌ برسد، ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ نتیجه‌ ‌آن‌ [خوابها] آگاه‌ خواهم‌ کرد ‌اینکه‌ ‌از‌ جمله‌ دانشی‌ ‌است‌ ‌که‌ پروردگارم‌ مرا آموخته‌ ‌است‌ زیرا ‌من‌ آیین‌ گروهی‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌خدا‌ ایمان‌ نمی‌آورند و آخرت‌ ‌را‌ انکار می‌کنند، رها کرده‌ام‌.

 

38‌-‌ و آیین‌ پدران‌ خویش‌، ابراهیم‌ و اسحق‌ و یعقوب‌ ‌را‌ پیروی‌ می‌کنم‌ ‌ما ‌را‌ نسزد ‌که‌ هیچ‌ چیز [و هیچ‌ کس‌] ‌را‌ [‌در‌ قدرت‌ و تدبیر] ‌با‌ ‌خدا‌ شریک‌ تلقی‌ کنیم‌ ‌اینکه‌ [موهبت‌ توحید] ‌از‌ بخشایش‌ ‌خدا‌ ‌بر‌ ‌ما و همه‌ مردم‌ ‌است‌، ولی‌ بیشتر مردم‌ سپاسگزار [‌آن‌] نیستند.

 

39‌-‌ ای‌ دو معاشر ‌هم‌ بند، آیا اربابهای‌ پراکنده‌ بهترند ‌ یا ‌ خدای‌ یگانه‌ قهار!

 

40‌-‌ جز نامهایی‌ [بی‌ مسما] ‌را‌ ‌که‌ ‌خود‌ و پدرانتان‌ ‌آن‌ ‌را‌ نام‌ [معبودهای‌ دروغین‌] نهاده‌اید و ‌خدا‌ هیچ‌ اعتباری‌ ‌به‌ ‌آن‌ نداده‌ ‌است‌، بندگی‌ نمی‌کنید. حکم‌ تنها ‌به‌ دست‌ خداست‌ فرمان‌ داده‌ ‌است‌ ‌که‌ جز ‌او‌ ‌را‌ بندگی‌ نکنید ‌اینکه‌ ‌است‌ دین‌ پایدار، ولی‌ بیشتر مردم‌ نمی‌دانند.

 

41‌-‌ [و] اما ای‌ دو معاشر ‌هم‌ بند، یکی‌ ‌از‌ ‌شما‌ [آزاد و] ساقی‌ ولی‌نعمتش‌ [شاه‌] خواهد شد و دیگری‌ ‌به‌ دار آویخته‌ می‌شود و پرندگان‌ ‌از‌ [مغز] سر ‌او‌ می‌خورند امری‌ ‌که‌ درباره‌ ‌آن‌ [‌از‌ ‌من‌] نظر می‌خواستید، چنین‌ مقدر ‌شده‌ ‌است‌.

 

42‌-‌ ‌به‌ یکی‌ ‌از‌ ‌آن‌ دو ‌که‌ تصور نجات‌ ‌او‌ ‌را‌ داشت‌، ‌گفت‌: [بی‌تقصیری‌] مرا نزد ولی‌نعمت‌ ‌خود‌ یادآوری‌ کن‌، اما شیطان‌ ‌از‌ خاطرش‌ برد ‌که‌ ‌به‌ ولی‌نعمتش‌ یادآوری‌ کند و [یوسف‌] چند سال‌ ‌در‌ زندان‌ ماند.

ادامه دارد.


  
<      1   2   3   4   5      >