29اسفند،سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران ، به رهبری دکتر محمد مصدق کبیر ، پیشوای نهضت ملی و ضد استعماری مردم آزاده ایران زمین ، و همچنین فرارسیدن بهار و نوروز ملی و باستانی 1396خورشیدی را ، به همه هموطنان عزیز و آزاده ،در تمامی نقاط جهان ، تبریک و شادباش عرض می نماییم.
از طرف :: مهدی گل محمدی و دیگر نویسندگان وبلاگ گروهی مجله آرامش.
از محوریترین نکات در رویکرد به جامعهشناسی مردممدار، دو پرسش اساسی است؛ جامعهشناسی برای چه کسی؟ و جامعهشناسی برای چه؟ درواقع، در پاسخ به این دو پرسش است که بوروی به یک نظام تقسیم کار در جامعهشناسی میرسد و بر این اساس چهار نوع جامعهشناسی حرفهای، سیاستگذار، انتقادی و مردممدار را از هم متمایز میسازد.
مایکل بوراووی، رئیس انجمن بینالمللی جامعهشناسی با طرح جامعهشناسی مردممدار اهالی جامعهشناسی را متوجه نکته مهمی کرد. در کنار جامعهشناسی برخاسته از آکادمی و دانشگاه، در کنار جامعهشناسی انتقادی و روشنفکرانه، در کنار جامعهشناسیای که طرحهای بازار و دولت را پیش میبرد، جای جامعهشناسیای خالی است که مردم را مشاهده کند، هدف را گروههای مردمی دانسته و برای مردم تولید کند. این جامعهشناسی جدید دغدغهاش مردم یا به تعبیری درستتر، گروههای مردمی است.
روند موردنظر جامعهشناسی مردممدار راهی برای شناسایی مسائل و موضوعات جامعهاش است و در برابر دستورکار جامعهشناسی حرفهای قرار میگیرد که مسالهیابی را به خلاقیت و اکتشاف شخصی دانشجویان و پژوهشگران واگذار کردهاست. از اینروست که جامعهشناسی مردممدار طی گفتوگویی دوطرفه با مردم به شناسایی مسائل و موضوعات گروههای مردمی پرداخته و به معنای دقیقتری به «جامعه»شناسی روی میآورد. در مقالهای مهدی حاجیمهریان جامعهشناسی مردممدار را اینگونه مثال میزند که «جامعه همانند پیکری است که پزشکان/ جامعهشناسان با ابزار و سنجشهای مختلف همواره میزان فشار خون، نوار قلب، دمای بدن و وضعیت این پیکر را ارزیابی و رصد میکنند.» جامعهشناسی مردممدار چنین رصدی را طی همین گفتوگوی توامان و دوطرفه با گروههای مردمی انجام میدهد.
دکتر محمدامین قانعیراد در سخنرانی خود درخصوص جامعهشناسی مردممدار میگوید: «جامعهشناسی مردممدار باید در خدمت مردم و جامعه مدنی باشد، مخاطبش را مردم بداند، برای آنان و به کمک آنان به تولید دانش جامعهشناختی بپردازد و مقیاسهایش را نیز متناسب با چنین شرایطی تنظیم کند.» قانعیراد معتقد است بازخوانی مقالات پژوهشی به زبان همهفهم، که البته باید آن را متمایز از عوامانه کردن جامعهشناسی دانست، ازجمله اهدافی است که در قالب جامعهشناسی مردممدار دنبال میشود.
جامعهشناسی مردممدار، همچنان ریشههای خود را در جامعهشناسی حرفهای میبیند و بدون توجه و نگاه به جامعهشناسی حرفهای نمیتواند دوام آورده و بقای خود را تضمین کند. سیرایت میلز که ازجمله متفکرانی است که در سنت جامعهشناسی مردممدار به آن توجه میشود، پیوند میان مسائل شخصی با مسائل عام اجتماعی و رایج کردن چنین باورداشتی را برای مردم از مهمترین اهداف جامعهشناسی مردممدار میداند. جامعهشناسی مردممدار دانش را نه برای آکادمی، نه برای دولتها و بازار و نه برای نقد آثار علمی، بلکه توجهش را مستقیما به گروههای مردمی معطوف میکند. این درحالی است که به باور وی این مواجهه با مردم نه یکسویه بلکه دوطرفه و در قالبی گفتوگویی شکل میگیرد. این در شرایطی است که تصور غالبی که از سنت جامعهشناسی مردممدار وجود دارد، عمدتاً معطوف به نوع «سنتی» آن بوده که قالبی تکگویانه به خود میگیرد، حال آنکه با برداشتی ارگانیک، جامعهشناسان مردممدار از طریق گفتوگو با مردم، توامان از مردم میآموزند و به آنها نیز آموزش میدهند. این نوع جامعهشناسی «روش»، «نظریه» و «تاریخ» خود را دارد. در واقع، جامعهشناسی مردممدار همچون چتری عمل میکند که در آن رویکردهای روششناختی و تئوریکی را که متناسب با پروژهاش است، از دل تاریخ جامعهشناسی بیرون میکشد و برجسته میسازد.
دکتر بهرنگ صدیقی، مدیر کارگروه جامعهشناسی مردممدار در مقالهای که در سایت این انجمن منتشر شده، اهداف جامعهشناسی مردممدار را به چهار مورد، شامل گسترش مخاطبان جامعهشناسی، حفظ شرایط گفتوگویی در تولید دانش جامعهشناسی، رهاییبخشی و گسترش تخیل جامعهشناختی به واسطه پیوند میان گرفتاریهای شخصی با مسائل عام اجتماعی و نیز پیوند میان سرگذشت شخصی و تاریخ اجتماعی تقسیم میکند و پیامد مستقیم این نوع جامعهشناسی را رشد مطالبات اجتماعی گروههای مردمی میداند.
اما هنگامی که صحبت از روشهای جامعهشناسی مردممدار میشود، باید یادمان باشد که صحبت از روشهایی است که برای گفتوگو و ارتباط برقرار کردن با گروههای مردمی به کار میآید و ازجمله به بهرهگیری از ابزارهایی چون سینما و عکاسی و مطبوعات و... اشاره میشود.
دکتر فاضل از اساتید جامعهشناسی دانشگاه تهران نیز سه مولفه اساسی برای جامعهشناسی مردممدار را مطرح میکند؛ دیالوگ، تناسب و دسترسپذیری. «دیالوگ» زمینهساز مشارکت مردم در تولید علم جامعهشناسی، «تناسب» عامل پیوند جامعهشناسی با مسائل مردم و نیز طرح آنها بر بستری تاریخی است و «دسترسپذیری» نیز امکان فهم معرفت جامعهشناختی را برای مردم فراهم میآورد که البته همین امر میتواند دامی پیشروی جامعهشناسی مردممدار نیز باشد.
فاضلی در تشریح نسبت میان جامعهشناسی مردممدار و جامعهشناس مردممدار میگوید که نمیتوان از هر یک از انواع جامعهشناسی پرورش جامعهشناس مردممدار طلب کرد. مردممدار بودن یک جامعهشناس مستلزم برخورداری از نوعی اخلاق است که مختص اینگونه از جامعهشناسی است. در مجموع، به تعبیر بوراووی، باید گفت جامعهشناس مردممدار نوعی خصلت «پارتیزانی» دارد و بر مبنای همین خصلت پارتیزانی است که جامعهشناسی مردممدار با هیچ روش و موضع روششناختی برخوردی جزماندیشانه ندارد. دوری از جزماندیشی در مورد ارزشها نیز صادق است. به عبارتی دیگر، این نوع از جامعهشناسی زمینه بحث در مورد ارزشها را فراهم میکند بدون آنکه هیچ ارزشی را تحمیل کند.
در مجموع، جامعهشناسی مردممدار را گونهای از جامعهشناسی باید دانست که با برخورداری از صراحت مفهومی و دقت روششناختی، داعیههایی به اندازه یافتههای تجربی خود دارد و با خصلتی پارتیزانی به مسائل مردم میپردازد.
اسماعیل حقپرست
پایان.
در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او بسیار راستگو و پیامبر خدا بود. (41)
هنگامی که به پدرش گفت ای پدر! چرا چیزی را پرستش میکنی که نمیشنود و نمیبیند و هیچ مشکلی را از تو حل نمیکند؟! (42)
ای پدر! علم و دانشی نصیب من شده است که نصیب تو نشده، بنابراین از من پیروی کن تا تو را به راه راست هدایت کنم. (43)
ای پدر! شیطان را پرستش مکن که شیطان نسبت به خداوند رحمن عصیانگر بود. (44)
ای پدر! من از این میترسم که عذابی از ناحیه خداوند رحمن به تو رسد در نتیجه از دوستان شیطان باشی! (45)
گفت ای ابراهیم آیا تو از خدایان من روی گردانی ؟ اگر (از این کار) دست برنداری تو را سنگسار میکنم، از من برای مدتی طولانی دور شو(46)
(ابراهیم) گفت سلام بر تو! من به زودی برایت از پروردگارم تقاضای عفو میکنم چرا که او نسبت به من مهربان است. (47)
و از شما و آنچه غیر از خدا میخوانید کناره گیری میکنم، و پروردگارم را میخوانم و امیدوارم دعایم در پیشگاه پروردگارم بیپاسخ نماند. (48)
هنگامی که از آنها و از آنچه غیر خدا میپرستیدند کناره گیری کرد ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم، و هر یک را پیامبر بزرگی قرار دادیم. (49)
و از رحمت خود به آنها ارزانی داشتیم و برای آنها نام نیک و مقام مقبول و برجسته (در میان همه امتها) قرار دادیم. (50)
در این کتاب (آسمانی) از موسی یاد کن، که او مخلص بود، و رسول و پیامبر والامقامی. (51)
ما او را از طرف راست (کوه) طور فرا خواندیم، و او را نزدیک ساختیم و با او سخن گفتیم. (52)
و ما از رحمت خود برادرش هارون را که پیامبر بود به او بخشیدیم. (53)
در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن که او در وعدههایش صادق و رسول و پیامبر بزرگی بود. (54)
او همواره خانواده خود را به نماز و زکات دعوت میکرد و همواره مورد رضایت پروردگارش بود. (55)
و در این کتاب (نیز) از ادریس یاد کن، او بسیار راستگو و پیامبر بزرگی بود. (56)
و ما او را به مقام بلندی رساندیم. (57)
آنها پیامبرانی بودند که خداوند مشمول نعمتشان قرار داده بود، از فرزندان آدم و از کسانی که با نوح بر کشتی سوار کردیم، و از دودمان آنها که هدایت کردیم و برگزیدیم، آنها کسانی بودند که وقتی آیات خداوند رحمان بر آنانخوانده میشد به خاک میافتادند و سجده میکردند، در حالی که گریان بودند. (58)
امابعد از آنها فرزندان ناشایستهای روی کار آمدند که نماز را ضایع کردند و پیروی ازشهوات نمودند و به زودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید. (59)
مگر آنها که توبهکنند، ایمان آورند، و عمل صالح انجام دهند، چنین کسانی داخل بهشت میشوند و کمترینستمی به آنها نخواهد شد. (60)
باغهائی است جاودانی که خداوند رحمان، بندگانش را بهآن وعده داده است، هر چند آن را ندیدهاند، وعده خدا حتما تحقق یافتنی است. (61)
آنها هرگز در آنجا گفتار لغو و بیهودهای نمیشنوند و جز سلام در آنجا سخنی نیست وهر صبح و شام روزی آنها در بهشت مقرر است. (62)
این همان بهشتی است که ما به ارث بهبندگان پرهیزگار میدهیم. (63)
ادامه دارد.
(مریم) او را در آغوش گرفته به سوی قومش آمد، گفتند: ای مریم! کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی! (27)
ای خواهر هارون! نه پدر تو مرد بدی بود، و نه مادرت زن بدکارهای! (28)
(مریم) اشاره به او کرد، گفتند ما چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوئیم؟! (29)
(ناگهان عیسی زبان به سخن گشود) گفت من بنده خدایم به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر قرار داده است. (30)
و مرا وجودی پر برکت قرار داده در هر کجا باشم، و مرا توصیه به نماز و زکات مادام که زندهام کرده است. (31)
و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده، و جبار و شقی قرار نداده است. (32)
و سلام (خدا) بر من آن روز که متولد شدم و آنروز که میمیرم و آنروز که زنده برانگیخته میشوم. (33)
اینست عیسی بن مریم، گفتار حقی که در آن تردید میکنند. (34)
هرگز برای خدا شایسته نبود فرزندی انتخاب کند، منزه است او، هر گاه چیزی را فرمان دهد میگوید: موجود باش! آن هم موجود میشود. (35)
و خداوند پروردگار من و شماست، او را پرستش کنید اینست راه راست. (36)
ولی (بعد از او) گروهها از میان پیروان او اختلاف کردند، وای به حال کافران از مشاهده روز بزرگ (رستاخیز). (37)
چه گوشهای شنوا و چه چشمهای بینائی (در آنروز) که نزد ما میآیند پیدا میکنند؟ ولی این ستمگران امروز درگمراهی آشکارند. (38)
آنها را از روز حسرت (روز رستاخیز که برای همه مایه تاسف است (بترسان، روزی که همه چیز پایان مییابد در حالی که آنها در غفلتند و ایماننمیآورند. (39)
ما زمین و تمام کسانی را که بر آن هستند به ارث میبریم و همگی بهسوی ما باز میگردند. (40)
ادامه دارد.
انا لله و انا الیه راجعون
فرزند نخستوزیر دولت موقت درگذشت.
نت شهر: فرشته بازرگان، فعال سیاسی و سومین فرزند مهندس مهدی بازرگان، اولین نخست وزیر پس از انقلاب امروز(26/11/1395) درگذشت.
روحش شاد باد.