اگزیستانسیال ، نظریه های رواندرمانی
اگزیستانسیال (رواندرمانی وجودی) چیست؟-قسمت اول-1
در این مطلب سعی شده است آشنایی کلی با مفهوم رواندرمانی اگزیستانسیال پیدا کنیم، چرا که جامعه متخصص روانشناسان و مشاوران به میزان کمتری نسبت به دیگر رویکردهای رواندرمانی با آن آشنایی دارند، در حالی که اگزیستانسیال یا رواندرمانی وجودی آنقدر فراگیر است که همهی رویکردها می توانند در آن جای گیرند و آن را میتوان در کنار تمامی رویکردهای دیگر، به نوعی به کار برد.
میتوان گفت: اگزیستانسیال درباره ی مباحثی سخن می گوید که همهی ما فقط به واسطهی انسان بودنمان با آن مواجه هستیم.
چکیده
رواندرمانی اگزیستانسیال رویکردی پویا است و بر دلواپسیهایی تمرکز می کند که در هستی انسان ریشه دارد.
پویا یا داینامیک به معنای وجود نیروهای متعارض در فرد است، تعارضی که حاصل رویارویی فرد با مسلمات هستی و دلواپسیهای غایی است. دلواپسی های غایی یعنی همهی افراد به دلیل تعامل با برخی شرایط ذاتی در وجود انسان، درگیری درون روانی را تجربه می کنند و عبارت اند از: مرگ، آزادی، تنهایی و پوچی
در رواندرمانی اگزیستانسیال رویارویی با هر یک از دلواپسی های غایی، فرد را با نوعی وحشت روبرو میکند که از آن به عنوان اضطراب وجودی یاد میشود. طبق رویکرد اگزیستانسیال (رواندرمانی وجودی)، نحوه پردازش این تعارضات درونی توسط شخص و تصمیماتی که در نتیجه آن میگیرد، شرایط فعلی و آینده او را تعیین میکند. مهم ترین زمان در درمان اگزیستانسیال، زمان حال است.
درمانگران اگزیستانسیال بر درک دنیای خصوصی مراجع تأکید میکنند و شیوهی صحیح درک دنیای درونی انسان را، شیوهی «پدیدارشناسی» میدانند، در واقع چشمانداز دنیای خویش را کنار گذاشته و به دنیایی که دیگری در حال تجربه اش است، وارد میشوند.
در ادامه مفصلتر به مباحث گفته شده می پردازیم.
رواندرمانی اگزیستانسیال از کجا شروع شد؟
رواندرمانی اگزیستانسیال ( رواندرمانی وجودی) از فلسفه های فریدریش نیچه و سورن کی یرگگارد شکل گرفت که کی یرکگارد به عنوان یکی از نخستین فیلسوفان وجودی، این نظریه را مطرح کرد و در طول دههی 1840 چندین رسالهی مهم اگزیستانسیال به چاپ رساند که آثار او بعد از جنگ جهانی اول مورد توجه قرار گرفت. بعدها، نیچه با استفاده از مفاهیمی مانند اراده به قدرت و مسئولیت شخصی، نظریه اگزیستانسیالیسم را بیشتر توسعه داد و در نهایت می توان از فیلسوفانی مانند مارتین هایدگر و ژان پل سارتر (در اوایل دهه 1900 ) نام برد که آن ها را پیشگامان تفکر اگزیستانسیال میدانند.
اتو رنک نیز که نویسنده و روانکاو اهل اتریش و همچنین از نزدیکترین همکاران فروید بود، از جمله اولین درمانگران رواندرمانی وجودی بود که به طور فعال این رشته را دنبال کرد. در اواسط قرن 20 هم روانشناسان، پاول تیلیش و رولو می و اروین یالوم توانستند از طریق نوشته ها و آموزه های خود درمان اگزیستانسیال را به جریان اصلی وارد کنند که هم اکنون رولو می را پدر رواندرمانی اگزیستانسیال آمریکا میدانند.
این رویکرد عامه پسند بر نظریه های دیگر نیز تأثیر بسزایی گذاشت، از جمله لوگوتراپی، که توسط ویکتور فرانکل توسعه یافت و هم چنین روانشناسی انسانگرا.
[/vc_column]رواندرمانی اگزیستانسیال چیست؟
اگزیستانسیال رویکردی در رواندرمانی است که ساختاری نظری دارد و مجموعه فنونی از این ساختار برمیخیزد که چارچوبی برای بسیاری از مخلفات درمان فراهم میآورد. «رواندرمانی اگزیستانسیال»، نیازمند تعریفی صوری است، زیرا شالودهی جهت گیری اگزیستانسیال متکی بر تجربه نیست، بلکه عمیقا شهودی است.
رواندرمانی اگزیستانسیال (رواندرمانی وجودی) رویکردی پویا یا پویهنگر است و بر دلواپسیهایی تمرکز میکند که در هستی انسان ریشه دارد. پویا یا داینامیک به معنای وجود نیروهای متعارض در فرد است. تعارضی که حاصل رویارویی فرد با مسلمات هستی و دلواپسی های غایی است. به عنوان مثال یکی از تعارض های اگزیستانسیال، تنشی است که میان آگاهی از اجتناب ناپذیری مرگ و آرزوی ادامهی زندگی وجود دارد که در ادامه بیشتر به آن میپردازیم.
دلواپسی های غایی مفهومی است که ممکن است در ابتدا غریب به نظر برسد، ولی بخشی از شرایط بشری اند. مواجه شدن با آنها ممکن است دشوار باشد، ولی از طرفی انکار آن منجر به سلامت عقل نمی شود و در واقع رویارویی با آنها دردناک اما در نهایت شفابخش است.
در ادامه به تعریف مختصری از این دلواپسی ها میپردازیم.
منبع:
https://varanpsy.org
ادامه دارد.