سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس دانش را بطلبد برای اینکه با دانشمندان همراه شود یا با نادانان بستیزد یا مردم را متوجه خود کند، خداوند او را داخل آتش گرداند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
مجله آرامش-آبان1392-شماره نهم ، مجله آرامش-بهمن1392-شماره دهم ، «{دوره جدید،ش1،فروردین1395}» ، « {د ج،ش12،فروردین ماه1396خورشیدی} » ، مجله آرامش-اسفند1391-شماره اول ، مجله آرامش-اسفند1392-شماره یازدهم ، «{دوره جدید،ش4،تیرماه 1395}» ، «{دوره جدید،ش6،شهریور 1395}» ، « { ش27 ، شهریورماه1398خورشیدی } » ، پهلوی اول ، شعر و ادبیات متعهد و مردمی ، « {ش18-اسفند1396خورشیدی} » ، قرآن،آزادی و حقوق بشر ، مشاوره و روانشناسی ، مجله آرامش-فروردین1392-شماره دوم ، تاریخ معاصر ایران ، رضاشاه ، پرتوی از قرآن ، تاریخ ایران زمین ، « مجله آرامش-شهریور1393-شماره17 » ، « مجله آرامش-مهر93-شماره18» ، مجله آرامش-فروردین1393-شماره دوازدهم ، مجله آرامش-خرداد1392-شماره چهارم ، مجله آرامش-خرداد1393-شماره چهاردهم ، مجله آرامش-اردیبهشت1393-شماره سیزدهم ، مجله آرامش-مهر1392-شماره هشتم ، مناسبتها ، (مجله آرامش-تیر1393-شماره 15) ، «{دوره جدید،ش2،اردیبهشت1395}» ، مجله آرامش-تیر1392-شماره پنجم ، رضاخان ، تاریخ عصر پهلوی ، قرآن ، آزادی و حقوق بشر ، اخلاق در قرآن ، اخلاق در قرآن ، قرآن ، آزادی و حقوق بشر ، تاریخ ایران زمین ، پهلوی اول ، رضاشاه ، « {دوره جدید،ش11،اسفند 1395خورشیدی} » ، « {دوره جدید،ش7،مهر 1395} » ، « { ش23 ، اسفند ماه 1397خورشیدی } » ، پهلویها ، مجله آرامش-مرداد1392-شماره ششم ، شبه مدرنیته مستبدانه ، مجله آرامش-اردیبهشت92-شماره سوم ، « {ش17-بهمن1396خورشیدی} » ، « مجله آرامش-آذر93-شماره19» ، احمد شاملو ، «مجله آرامش-مرداد1393-شماره16» ، آیاتی از کتاب نور و روشنایی ، پاسخ به سوالات و شبهات قرآنی ، « {ش16-آذر1396خورشیدی} » ، « {دوره جدید،ش9،دی1395} » ، « {دوره جدید،ش10،بهمن 1395خورشیدی} » ، « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } ، « { ش22 ، بهمن ماه1397خورشیدی } » ، « {جدید-ش14-خرداد96ش} » ، « { ش20- تیرماه1397خورشیدی } » ، روان شناسی،روان درمانی اگزیستانسیال ، مناسبتهای ملی و میهنی ، مناسبتهای ملی و دینی ، ویروس کرونا؟! ، سردار سپه ، سرگرمی ، تبریک و تهنیت دوستانه... ، رضاشاه ، پهلوی اول ، فروغ فرخزاد ، عکسهای یادگاری ، فال روزانه ، « { ش 29 ، فروردین 1399خورشیدی } » ، #مهسا_امینی ، #نیکا_شاکرمی ، #مهسا_امینی،#ژینا_امینی ، « {جدید،ش13،اردیبهشت1396خورشیدی} » ، « مجله آرامش-بهمن93-شماره20 » ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی ، تاریخ تحلیلی ایران زمین ، تاریخ تحلیلی ایران ما ، توحید و رهایی ، «{دوره جدید،ش3،خرداد1395}» ، «{دوره جدید،ش5،مرداد 1395}» ، آرامش ، آرامش جسم و روان ، آرامش و زندگی ، احمدشاملو ، اخبارروانشناسی و روانپزشکی ، اختلالات خواب ، اندیشه های متعهد و انسانی ، انقلاب مشروطیت ایران ، توحید،عرفان،رهایی ، جملات زندگی ساز ، خسرو گلسرخی ، دکتر شفیعی کدکنی ، دکتر علی شریعتی،هیهات مناالذله ، دکتر محمد مصدق ، دکترشفیعی کدکنی ، راه انسانیت ، تاریخ دوران پهلوی ، تاریخ زندان، پهلویها، پهلوی دوم ، پرتوی از قرآن حکیم ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی » ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی} » ، « {دوره جدید،ش8/ 30آذر95خورشیدی} » ، « {ش15-تیرماه1396خورشیدی} » ، « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } » ، « { ش25 ، اردیبهشت 1398خورشیدی } » ، « { ش26 ، مرداد1398خورشیدی } » ، « { ش 28 ، آبان ماه 1398خورشیدی } » ، « { ش 28 ، دی ماه 1398خورشیدی } » ، #مهسا_امینی ، « { ش20- مرداد ماه1397خورشیدی } » ، فال روزانه حافظ ، فال ، فلسفه و عرفان ، گفتگو و مصاحبه ، رضاشاه ، پهلوی اول ، ، روان درمانی اگزیستانسیال ، روان شناسی ، تسلیت ، پیام توحید و رهایی ، سیاوش کسرایی ، شعر و زندگی ، علیمردان خان بختیاری ، روزها و یادها ، کلمات راهگشاء و طلایی ، مناسبتهای ملی و مذهبی ، هموطن تسلیت و یاری ، مناسبتهای غم انگیز ملی ، ، هنر و ادبیات متعهد ایران ، مناسبتها، مناسبتهای ملی و مذهبی ، مناسبتهای ملی و باستانی ، محمدرضاشاه پهلوی ، مرتضی کیوان ، مجله آرامش-شهریور1392-شماره هفتم ، مشاوره و روانشناسی ، رهایی از اعتیاد ، مطالب دینی و اعتقادی ، مطالب روانشناسی ، مقالات جامعه شناسی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :53
بازدید دیروز :176
کل بازدید :501119
تعداد کل یاداشته ها : 483
103/9/13
8:50 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
aramesh[59]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
« اسفند1391-شماره اول »[32] « فروردین1392-شماره دوم »[11] « اردیبهشت1392-شماره سوم »[4] خرداد1392-شماره چهارم[10] « تیر1392-شماره پنجم »[7] « مرداد1392-شماره ششم »[6] « شهریور1392-شماره هفتم »[1] « مهر1392-شماره هشتم »[8] « آبان1392-شماره نهم »[107] « بهمن1392-شماره دهم »[66] « اسفند1392-شماره یازدهم »[26] « فروردین1393-شماره دوازدهم »[10] « اردیبهشت1393-شماره سیزدهم »[9] « خرداد1393-شماره چهاردهم »[9] « مجله آرامش-تیر1393-شماره 15 »[7] « مجله آرامش-مرداد1393-شماره 16 »[3] « مجله آرامش-شهریور1393-شماره 17 »[11] « مجله آرامش-مهر93-شماره18»[13] « مجله آرامش-آذر93-شماره19»[5] « مجله آرامش-بهمن93-شماره20 »[4] «{دوره جدید،ش1،فروردین1395}»[45] «{دوره جدید،ش2،اردیبهشت1395}»[7] «{دوره جدید،ش3،خرداد1395}»[2] «{دوره جدید،ش4،تیرماه 1395}»[19] «{دوره جدید،ش5،مرداد 1395}»[2] «{دوره جدید،ش6،شهریور 1395}»[21] « {دوره جدید،ش7،مهر 1395} »[5] « {دوره جدید،ش8/ 30آذر95خورشیدی} »[1] « {دوره جدید،ش9،دی 1395} »[2] « {دوره جدید،ش10،بهمن1395} »[4] « {دوره جدید،ش11،اسفند1395} »[6] « {د ج،ش12،فروردین ماه1396خورشیدی} »[36] « {جدید،ش13،اردیبهشت1396خورشیدی} »[2] « {جدید-ش14-خرداد96ش} »[3] « {ش15-تیرماه1396خورشیدی} »[1] « {ش16-آذر1396خورشیدی} »[3] « {ش17-بهمن1396خورشیدی} »[4] « {ش۱۸-اسفند1396خورشیدی} »[16] « {ش19-اردیبهشت ماه1397خ»[4] « { ش20- تیرماه1397خورشیدی } »[3] « { ش21- مرداد ماه1397خورشیدی } »[1] « { ش22 ، بهمن ماه1397خورشیدی } »[2] « { ش23 ، اسفند ماه 1397خورشیدی } »[6] « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } »[4] « { ش25 ، اردیبهشت1398خورشیدی } »[1] « { ش26 ، مرداد1398خورشیدی } »[1] « { ش27 ، شهریورماه1398خورشیدی } »[17] « { ش 28 ، آبان ماه 1398خورشیدی } »[1] « { ش 29 ، دی ماه 1398خورشیدی } »[1] « { ش 30 ، فروردین 1399خورشیدی } »[7] « { ش 31 ، اردیبهشت 1399خورشیدی } »[2] 《 ش32-شهریور 1399خورشیدی 》[1] 《 ش33-مهر 1399خورشیدی 》[1] 《 ش34-آبان 1399خورشیدی 》[4] 《 ش35- آذر 1399خورشیدی 》[2] « ش36 ، اسفند 1399خورشیدی »[1] « شماره37، فروردین1400خورشیدی »[18] « شماره 38،اردیبهشت1400خورشیدی »[32] « شماره 39، خرداد 1400خورشیدی »[1] « شماره 40 ، مردادماه 1400خورشیدی »[3] « شماره 41 ، شهریور 1400خورشیدی »[3] « شماره 42 ، آبان ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره 43 ، دی ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره44 ، بهمن ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره45 ، فروردین 1401خورشیدی »[1] « شماره46 ، خرداد ماه 1401خورشیدی »[5] « شماره47 ، مرداد ماه 1401خورشیدی »[2] « شماره48 ، شهریورِ1401خورشیدی »[6] « شماره49 ، مهرماه1401خورشیدی »[2] «شماره50،اسفندماه1401خورشیدی»[9] «شماره51،فروردین1402خورشیدی»[3] «شماره52،اردیبهشت1402خورشیدی»[1] «شماره53،خرداد1402خورشیدی»[7] «شماره54تیرماهِ1402خورشیدی»[3] «شماره55مرداد1402خورشیدی»[3] «ش56آبان1402خورشیدی»[2] «ش57-آذر1402خورشیدی»[4] «ش58-دی1402خورشیدی»[3] «ش59 -اسفند1402خورشیدی»[3] «ش60-فروردین1403خ»[1] «ش61-اردیبهشت1403خ»[1] «ش62-شهریور -1403خ»[1]
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
یا صاحب الزمان (عج) پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) مجله آرامش « تارنمای شخصی مهدی گل محمدی » لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی) پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani قاصدک جاده های مه آلود قیدار شهر جد پیامبراسلام هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir ) مجله پیام توحید مهندس محی الدین اله دادی بلوچستان نشریه حضور مسیر عرشیان تراوشات یک ذهن زیبا پاتوق دوستان غزل عشق کلینیک تخصصی پوست و تناسب اندام-ایده آل بابای آسمانی محمد قدرتی یه دختره تنها شاه تورنیوز Note Heart غزلیات محسن نصیری(هامون) ... یاس ... wanted دفتر احسان رویابین تینا!!!! عرفان وادب کاروجدان allah is my lord منتظر باران فرهنگی بهار عشق شناخت کافی ღای دریغاღ خط خطی ها عدالت جویان نسل بیدار سینا حاج زاده HADAFE SORKH ghamzade رویایی زندگی کردن... جامع ترین وبلاگ خبری مقاله های تربیتی ارتــــش ســــرخ///AK زازران ♥®♥شایگان خواندنی های ایران جهان دانشجو دانشجوی میکروبیولوژی 91 دانشگاه آزاد اشکذر آسمان آبی پنجره ای رو به باغ مجله پارسی نامه سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ مجله الکترونیکی گوناگون مجله جهان داستان آموزش زبان دات کام مجاز نیوز طب سنتی خبرگزاری آریا تارنمای مهدی گل محمدی-2 سرزمین عجایب-برترین ترفندهای وب آموزش بورس

  ترقی و مدرنیزاسیون در ایران ، نکته های ظریف و کوچک-قسمت چهارم.



11- ادغام نیروهای مسلح و نظامی قزاق و ژاندارمری.

نیروهای مسلح ژاندارمری قبل و بعد انقلاب مشروطه ، تحت تعلیم و آموزش سوئدیها قرار داشتند.

برخلاف نیروهای مسلح قزاق ؛
اکثر افسران ایرانی ژاندارمری افرادی  وطن دوست و ملی گرا بودند.

نیروهای مسلح دیویزیون قزاق که فرماندهی عالی و کلان آن از دوره ناصر الدین شاه که وارد ایران شدند ، نخست وابسته به روسیه تزاری بودند ، و تمامی خدمات ، آموزش و حقوق سربازان قزاق توسط سرکردگان روسیه تزاری کارسازی و پرداخت میشد.

   کودتای سوم اسفند1299 شمسی ،
تحت حمایت لجستیکی ، مالی و معنوی بخشی از نیروی سیاسی و نظامی یک کشور بیگانه توسط ژنرال آیرونسایدانگلیسی فرمانده کل نیروهای نظامی انگلیس در شمال ایران ، و افراد تحت فرمانش به مرحله اجرایی درآمد.

سیدضیاء الدین طباطبایی دیبا و رضاخان میرپنج ، با موفقیت این کودتا را به نتیجه دلخواه رساندند و دولت وقت را ساقط و خود مصدر امور سیاسی کشور شدند.
البته طبق تعهداتی که رضاخان به آیرونساید داد ، این کودتا هیچ خطر و مشکلی برای پادشاهی احمدشاه قاجار ایجاد نکرد.
( خاطرات وسفرنامه ژنرال آیرونساید-به ضمیمه اسناد و مکاتبات وزارت خارجه انگلیس-ترجمه :بهروز قزوینی ).



بریتانیایی ها از طریق کمیته زرگنده در طراحی کودتای سوم اسفند 1299خورشیدی  با همکاری و اجرایِ افراد تحت فرمانشان یعنی سید ضیاء لیدر سیاسی گروه و رضاخان فرمانده نیروهای نظامی و مسلح نقش ویژه و اساسی داشتند.

منبع :
الف-نیکی آر. کدی: ایران دوره قاجار و برآمدن رضاشاه پهلوی - مهدی حقیقت خواه ص 137 .

ب- میخاییل زیرینسکی: قدرت سلطنت و دیکتاتوری (انگلستان و برآمدن رضاشاه پهلوی ) ص 24 .

بعد از موفقیت کودتا در سوم اسفند1299شمسی ، به فرمان سلطان احمدشاه قاجار ، رضاخان ،لقب سردار سپهی را نصیب خود کرد.



12- در دوران رضاشاه یک ارتش یکپارچه و نوین صورت عینی و عملی به خودگرفت.
ایجاد یک ارتش ملی و یکپارچه نظامی از سری قوانین مدون و ثبت شده ، در دوره های نخست افتتاح مجلس شورای ملی بعد از انقلاب مشروطه بود.


نکته تاسف آور در رابطه با این ارتش نوین! رضاشاهی اینکه ، تنها چند ساعت یا با اندکی تسامح ، نهایتاً سه روز در مقابل نیروهای متخاصم روسیه و انگلیس توان ایستادگی داشتند ؛
ولی نهایتاً با فرار کردن اکثریت فرماندهان کل ، آن ارتش رضاشاهی که وابسته به نیروی ملت نبود ، همچون برف در آفتاب تموز آب شد ، و از هم پاشید.

از  دلایل اصلی از هم پاشیدگی سریع ارتش رضاشاهی این بود که ، پاسبانها و محافظان سنتی مرزهای ایران یکپارچه ما ، یعنی رهبران ، سران و مردم دلاور از همه ملیتها ، اقوام و عشایر از لُرها، کردها ، بلوچها ، خراسانیها و ...که قرنها به صورت سنتی ، جان برکفانه و با ایمان ، همراه با عِرقِ ملی و میهنی ، یکی از حافظان اصلیِ مرزها و تمامیت ارضی ایران بودند ؛
توسط نیروهای تحت امر رضا شاه یا اعدام و تبعید شدند ، و یا منزوی و خانه نشین شدند.


آن دلاوران سنتی مرزهای ایران ، با زورگویی و ستم حکومت و دولت مرکزی ، بسیار بی انگیزه و  عصبانی شدند و بر علیه قوانین و نظم و نظام تمرکزگرا ، و تجدد امرانه و خشک رضاخانی ، که برخلاف نظر افرادی چون مصدقها ، مدرسها ، دولت آبادیها و ... بود ،  و در آن برنامه های سطحی اثری از کار علمی و گام به گام ،به همراه زمینه سازیهای فراگیر و همه جانبه فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و... در آن مشهود نبود ، شوریدند و دست به قیامهای کوچک و بزرگ مسلحانه زدند ، که نهایتاً  توسط ارتش تحت امر مطلقه رضاخان و زیر دستان گوش به فرمانش سرکوب شدند.

13- سرکوبهای سیاسی و اجتماعی ،
و عدم وجود آزادی و احترام به رای و نظر مردم  ، توسط حکام دیکتاتور و مستبدانی همچون موسولینی ها ، استالین ها ، هیتلرها ، فرانکوها و...، هر چند که آنها ظاهراً کارهای بزرگ و کوچکی در عرصه های صنعتی ، بهداشتی ، امنیتی و نظامی کرده بودند ؛
ولی به دلیل نیت و عملکرد ناپاک و ضد مردمی و ضد بشریت  ، کارشان دارای هیچ اصالت و ارزش ملی و انسانی نمیباشد.

زیرا آن جنایتکاران یگانه راه رشد و ترقی همه جانبه و بالنده نفوس تحت ستم و دربندشان را از یک فضای  آزاد و انسانی و از روان شدن خون سرخ و جوشان ترقی و تمدن راستین در کاالبد مرده ملتها  ،که تنها با آزادی ، استقلال و عدالت اجتماعی سیراب و جان آفرین میشد ، دور کردند ، و ملت را از دستیابی به حق و حقوقهای اساسی و قانونی و بین المللی خود بازداشتند.

عاقبت آن همه بلایا بر مردم ایران زمین چنین شد که جامعه پویا و آزادشده بعد از انقلاب مشروطیت را در مداری سوزنده تر و بالاتر ؛ اسیرانفعال ، دردها ، و زخمهای سرطانی کُشنده فرهنگی و تاریخی کردند.



نمونه عینی و شاخص استبداد در دوران معاصر میتوانیم از حکومت استبدادی و دولت متمرکز تحت امر رضاشاهی نام ببریم.

او اقدام به تاسیس و راه اندازی کارخانه های کوچک و بزرگ در ایران ، در غالب صنایع وابسته و مونتاژی ، که در آن اثری از صنایع مادر و زیر بنایی در آن مشهود نبود ، زد.

در واقع همان کارخانه های خریداری شده نساجی و ....
که با پول ملت و صندوق بیت المال ملت خریداری شده بود ،  در نتیجه با نیرنگهای غاصبانه ، مالکیت 6دانگ آن بنام پادشاه وقت یعنی پهلوی اول ثبت و در واقع غصب میشد.

آن همه لجام گسیختگی و از هم پاشیدگی و استبداد سیاسی دوران رضاشاهی ،  که با هزاران هزار و دهها هزار از اعدامها ، تبعیدها و حصرهای خانگی همراه بود ، موجب خالی شدن دوستان و دولتیان خادم و  کسانی که در پادشاهی او نقش کلیدی و حیاتی داشتند، گشت.



مهم ترین و کاراترین دوستان و خادمان صادق رضاخان ، که در قدرت گیری و به سلطنت رساندن وی نقش کلیدی داشتند ، عبارت بودند از :
تیمور تاش ،  علی اکبر داور ، نصرت الله فیروز ، سردار اسعد بختیاری ، تدین ، فروغی ، عبدلحسین دیبا ، فرج الله بهرامی و ... بودند که در زندانها با آمپول هوای جلادی بنام پزشک احمدی به شدیدترین وضعیت ، زجرکُش شدند و به قتل رسیدند و یا گرفتار انواع مشکلات و شدائد پادشاه وقت شدند.


رضا خان هم مشاوران و دوستان نزدیک و هم دگر اندیشان و منتقدانش را ، به روشهای گوناگون از سر راه خود برداشت.
او افرادی نظیر ؛
تیمورتاشها ، علی اکبر داورها  ، نصرت الله فیروزها ، سردار اسعد بختیاری ها ، تدین ها ، زین العابدین رهنماها ، فروغی ها و .....به عنوان یاران همراهش ؛

و صولت الدوله قشقایی ها ، خان بابا اسعد بختیاریها، و شیر مرد آزاده لرستان علی مردان خان بختیاریها و و و.... به عنوان مردمان آزاده و مشروطه خواه را ، یا اعدام و تیرباران کرد ، و یا به حربه های مختلف یا در گوشه منزوی و تبعید جان دادند و یا عامل خودکشی آنهاشد  ، و در نتیجه از صحنه سیاسی کشور حذف گشتند.


از این رو بود که  استعمارِ پیر انگلیس با نوشتن سه خط تلگراف دستوری پهلوی اول را به ظاهر تبعید کردند و در واقع او را از کشور ایران فراری دادند.

انگلیس با از دسترس خارج کردن و به تبعیدفرستادن او ، هم جان رضاشاه را از دست مردم ناراضی و انقلابی حفظ و نگاهبانی نمود ، و هم بعد از گفتگو و لابی با محمدعلی فروغی ، با فراغ بال ، پسر جوانش محمدرضاپهلوی را برای پیش بردن و ادامه مقاصد شوم سیاسی استعمارگر پیر بر تخت سلطنت نیابتی کشور ایران نشاندند.



لشگر نظامی متفقین در ادامه جنگ جهانی دوم ، در سوم شهریور1320ش ، خاک کشورمان را به بهانه حضور نیروهای نازی آلمان هیتلری اشغال نمودند.


از عواقب وخامت بار این سیاستهای استعماری و ضدمردمی انگلیس و روسیه ، که موجب اشغال خاک وطنمان شد ، قحطی، بیماری و مرگ میلیونها ایرانی بود ، که یک رویدادی دلخراش و ملی که میتوان از آن به عنوان یک هولوکاست و جنایتی جنگی علیه بشریت نام برد.



14-- شور بختانه سیاستهای تک محوری و مستبدانه رضاشاه موجب از بین رفتن نیرو ، انرژی و عدم آزاد شدن پُتانسیل نهفته در نیروهای جوان و خردمند این مرز و بوم شد.

سیاستهای تک محورانه آن شاه قدر قدرت و قوی شوکت! ، ملت ایران را از فرهنگ ترقی ساز و مدرن جمع گرایی ، نوع دوستی ، و روشهای درست گفتگو ، دیالوگ و تحمل دیدگاهای مخالف کاملاً بی بهره ساخت ، و بیشتر ساکنان شریف این وطن عزیز و مرز پُر گُهَر ، یعنی ایران بزرگ را در انقیاد ، نوکرصفتی ، بردگی فکری و  فرهنگی قرار داد و سالهای متمادی از ملل متمدن دنیا عقب نگاه داشت.


اگر آن استبداد و خفقانِ شاهانه و اعوان و انصارش نبود ، و تا حدود زیادی مانند دوران نظام مشروطه خواهی دوران احمد شاه قاجار عمل مینمود ، ایران و ایرانی روزگار زیباتری از جمع گرایی ، ترقی و آبادانی در همه ابعاد اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و ...، را تجربه میکرد.
 
 اگر به فرض محال که محال نیست ، پهلوی اول طبق قانون اساسی مشروطیت ، فقط و فقط تنها سلطنت میکرد و نه اینکه دخالت بی دنده و ترمز!
در همه امور کشوری و لشگری ؛و حتی در زندگانی خصوصی مردم از انتخاب نوع پوشش و چگونه فکر کردن و یا داشتن عقاید سیاسی دگر اندیشانه  نمی نمود،وضعیت شاید به گونه دیگر رقم میخورد.

اگر رضاشاه کار سیاست لشگری و کشوری در عرصه های اقتصادی ، سیاسی، فرهنگی و....را با توجه به نصح سریع قانون انقلاب مشروطه
به نخست وزیران و وزرای دولت و نمایندگان مجلس شورا
می سپرد ، آنچنان که تاریخ رزم مردان و زنان آزاده و وطن دوست نشان داد ، همان نوادگان تاریخی مبارزان و جان برکفانِ دلیران تنگستان و دشتستان ، و بیشتر نیروهای مردمِ انقلابی از الوار و اکراد سلحشور ، و از عشایر وطن پرست قشقایی ، بختیاری ، بویر احمدی و سایر اقشار ملت بزرگ ایران مانند گذشته پرشکوه گذشته ، در مقابل نیروهای متجاوز و اشغالگر روسیه و انگلیس دلاورانه
می ایستادند ، و چنان شرایطی را از لحاظ نشان دادن قدرت و عزم و جزم ملی و میهنی ، به نفع ملت دلاور ایران زمین بوجود می آوردند ، و با تغییر دادن تعادل قوای سیاسی به نفع میهن عزیزمان ، خصم دون دیگر فکر حمله نظامی و اشغال وطنمان را در ذهن و اندیشه اش خطور نمی داد ؟


ناگفته نماند که صدالبته در یک تحلیل علمی و واقع بینانه تاریخی ، جایی برای اگرها ، مگرها و شایدها ،  که فقط نمایانگر آرزوهای دست نیافتنی ما است ، نمیباشد که نمیباشد.


15- نتیجه سطور بالا تا اینجا را چنین می توانیم  تحلیل کنیم ؛
به دلیل حکومت استبدادی یک پادشاه و سلطان سلطه گر و ضد ملت و  قانون ، که پشتوانه مردمی نداشت ، قاعدتاً دیگر خبری از پیشتازی دلاوران و آزادگان گذشته باشکوه تاریخی کشورمان مشهود نمیبود  ، زیرا بیشتر جان برکفان و رهبران مشروطه خواه و انقلابی و مدافعان سنتی مرزهای میهن به فرمان رضاشاه یا اعدام شدند و یا تبعید و خانه نشین و منزوی گشتند.
از این رو در آن محیط سیاه و خفقان زده پلیسی و نظامی میهنمان ،  می بینیم که آن شاه قدر قدرت به سفارت انگلیس رفت و سپس با کمک خواستن از فروغی نخست وزیری که در حصر خانگی بود ، و دوستانی در سفارت مربوطه داشت ، بعد از استعفاء دستوری و تحمیلی به تبعید اجباری فرستاده شد.


در واقع این یک تراتژدی تلخ و  سوال بر انگیز تاریخی است که کشوری اشغال شده ، ولی مردم  بیشتر از رفتن و کناره گیری رضاشاه و ایجاد یک فضای نسبتاً آزاد ، شادمان و رقصان هستند.
این رویداد و تراتژدی تلخ و ناگوار تاریخی ،  به ما می فهماند ، این سکوت نتیجه سالها ظلم ، جنایت ، تیرباران ، دارزدن ، ترور آزادیخواهان و دگراندیشان ، غصب گسترده و فراگیر املاک و اموال مردم و بیت المال ، و شکنجه زندانیان سیاسی و ایجاد یک فضای ترس و وحشت توسط نظمیه و دیگر مزدوران رضاشاه مستبد و دیکتاتور بزرگ میباشد و بَس.

16- در سوم شهریور1320ش که کشورمان اشغال شد و رضا شاه در 25شهریور به تبعید رفت ، زندانیان سیاسی آزاد شدند ، مطبوعات جدید شروع به انتشار و افشاگری کردند.
برخی از مالکانی که نام و نشانی داشتند و توان وکیل گرفتن و ستاندن املاک و زمینهای غصب شده توسط رضاشاه و اداره املاک سلطنتی تحت امرش را داشتند ، به دادگاهها شکایت کردند تا زمینها و  املاکشان به آنان برگردانده شود.


در آن مقطع مهم تاریخی رضاشاه ستمگر ، تنهای تنها ماند.
دیکتاتور فقط با انبوه متملقان و بله قربان گویانِ ریاییِ دور و بَرَش تنهای تنها ماند.

  این وطن تب دارمان با لشگر جرار و قوای اشغالگر بیگانه انگلیس و روسیه از یک سو ، و از طرف دیگر با آن کارنامه سیاه و پُر از ننگ و نفرت شاه کبیر! با آن همه شهید ، مقتول ، اعدام ، شکنجه ، تبعید ، انزوا ، حصر خانگی و خفقان سیاسی و تباهی جان و مال مردم این مرز و بوم  ؛
از عوارض دیگر تک تازیها ،ظلم و دیکتاتوری رضاشاهی میباشد که دلیل و علت اصلی اشغال ایران توسط قوای بیگانه و  ایجادقحطی ، گرسنگی مزمن در میان مردم ، و شیوع بیماریهای واگیر دار و کُشنده با مرگ میلیونها هموطن بدبخت شده میباشد.

میلیونها مردمی که توسط قحطی و گرسنگی ناشی از اشغال کشورشان جان باختند ؛
خونشان گردن قزاق و سلطانی است ،
که مدعی بود حکم فقط حکم او است.

او تا آنجا در توهم و افکار خرافی گونه خود پیش رفت که در مکانی که عده ای چاپلوس بودند و مزورانه به او میگفتد ؛
نهالهایی که شما کاشتید به امر شما سبز و پر رونق شد. رضاشاه بعد کمی سکوت با تکبر و توهم همیشگی خود گفت : ....شاید خدا* هم باشم.

( *- منبع : رضا خان در مطبوعات-محمد خاتمی )
شور بختانه دست آخر وطن اشغال شده ای ماند و با قحطی و مرگ میلیونها از نفوس ملت به روز سیاه نشانه شده........

 
اما برخلاف ظلم و خفقان رضاخانی ، تاریخ وطنمان نشان داد ، که این ایران بزرگ ، مامن آزادیخواهانی میباشد ، که مولف این سطور میتواند به عنوان مشت نمونه خروار ، ازچند قهرمان و پهلوان بزرگ میهنمان نام ببرد :
ایران ما پر است از  بابک خرم الدین ها ، مزدکها ، یعقوب لیثها ، ستارخانها ، باقرخانها ، رئیس علی دلواریها ، سردار بی بی مریم بختیاریها  ، شیخ محمد خیابانی ها ، میرزاکوچک خان جنگلی ها ، کلنل محمد تقی پسیانها ، علی مردان خان بختیاری ها معرف به شیر علی مردون پسر مبارز مشروطه خواه سردار بی بی مریم، تیریاران شده در دوران پهلوی اول ، خان بابااسعد بختیاریها ،
استاد و دانشمند ایرانی دکتر تقی ارانی ها ، کارگر مطبعه و از اعضای شاخص اتحادیه کارگران ایران محمد حجازی ها در دوره قزاقی که شاه شد ، و تا شاعر و نویسنده توانا و مردمی مرتضی کیوانهااعدام شده در دوران پادشاهی پهلوی دوم ، شهادت استاد دکترکامران نجات الهی ها ،
دکتر خانعلی ها ، بیژن جزنیها ، فاطمه امینی ها ، مرضیه اسکویی ها ، خسرو گلسرخیها ، کریمپور شیرازی ها ، دکتر محمدمصدق ها ، دکتر حسین فاطمی ها ، سرگرد محمود سُخایی ها ، مجاهد و شهید والامقامِ راه آزادی و استقلال میهنمان یعنی عالم بزرگ دینی آیت الله سید حسن مدرس ها در دوران استبداد رضاخانی،  و یا شکنجه شده شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی ها و ....که یا در دوران رضاخان قلدر به شهادت رسیدند ،

و یا در زمانه پسردیکتاتور بزرگ همان محمدرضاپهلوی ادامه دهنده تجدد! پدرش و مدع و مبتکر یک تمدن؟ بزرگ! خیالی و وابسته  ؛
جان به جان آفرین بخشیدند ، و شاهد و ناظر ، جان بَخش ملت آزاده ایران شدند.

 همه آن شهیدان در راه آزادی ، استقلال و عدالت اجتماعی میهنمان، در راه دفاع جانانه از جان ، مال ، ناموس و تمامیت ارضی کشورمان ، این زیباترین وطن خونبار ایستادند ، و چه عاشقانه و عارفانه و به حَق ، جاودانه تاریخ گل افشان ایران زمین زیبا شدند ، و با خون خود برای نسلهای بعدی ، یادگاری گرانبها و بی بدیلی بر جای نهادند.

روانشان شاد ، یادشان گرامی ،
و راهشان پررهرو باد.


نویسنده : #مهدی_گلمحمدی

ادامه دارد.


  

شبه مدرنیته مستبدانه-3

‍ ‍
ترقی و مدرنیزاسیون در ایران ، نکته های ظریف و کوچک-قسمت سوم-3




توجه : جرقه اولیه ذهنی نگارش این مقاله توسط مولف ، بعد از دیدن یک #کلیپ کوتاهی از تهران سال 1312خورشیدی ، دورانِ #رضا_شاه ، زده شد ، و در نتیجه این مقاله به نگارش درآمد.

6- به‌صورت تیتر وار یک سری خدماتی که در منابع تاریخی به دوران ناصرالدین شاه و صدراعظم و وزرای خردمندش مانند امیرکبیر و علیقلی میرزا اعتضاد السلطنه نسبت میدهند ، میپردازیم :

ساخت اولین مدرسه‌ ایران

اولین پادشاه سفرکرده ایران به اروپا

تأسیس شورای دولت و شش وزارتخانه.

تأسیس عدلیه اعظم و دیوان مظالم.

ضرب نخستین سکه نوین.

تأسیس نخستین بانک در ایران
چاپ اولین اسکناس
چاپ اولین تمبر
ارسال نخستین تلگراف در ایران
ایجاد اولین خیابان مدرن
تأسیس اولین موزه ملی
تأسیس اولین باغ‌وحش
ساخت اولین عمارت 5 طبقه
اولین ساعت ایران
اولین قطار ایران
نخستین مجسمه شهری ایران
نخستین کارخانه صنعتی ایران
نخستین عکاس‌خانه ایران
اولین عکس‌برداری و اولین پادشاه عکاس.
ایجاد مدارس جدید بجای مکتب خانه در زمان ناصرالدین‌شاه.
ایجاد بلدیه ( شهرداری) در زمان ناصرالدین‌شاه و ...

منبع : دوران قاجار بدون عینک پهلوی.


7- ایجاد آموزش عالی و یا همان دانشگاه در ایران ، در زمان ناصرالدین‌شاه :
تأسیس دارالفنون توسط امیر کبیر

سردار عباس میرزا  در دوران فتحعلی شاه  ، در پُست نایب السلطنه  اولین بار تعدادی دانشجوی بورسیه را جهت تحصیلات به اروپا اعزام داشت.

در سال1811بود که ایران نخستین دانشجوی خود را به خارج از کشور اعزام داشت. این رقم در سال1930میلادی در دوران رضاشاه فراتر از 1500دانشجو بود.

نکته بسیار مهم این میباشد که ، دانشگاه تهران اولین دانشگاه ایران نیست،
بلکه حاصل ادغام و تجمیع چند مدرسه عالی موجود در دوران قاجاریه بود.

  دانشگاه تهران که در دوران پادشاهی رضاشاه افتتاح شد ؛
اولین مرکز عالی بود ، که نام دانشگاه ، دقت کنید فقط نام دانشگاه برای آن انتخاب شد.
قبل آن دانشگاه‌هایی به نام موسسه مدارس عالی و ... در ایران بود ،
ولی نام دانشگاه با تأسیس دانشگاه تهران ابداع و همگانی شد.

ادغام مؤسسات عالی زیر موجب افتتاح دانشگاهی به نام دانشگاه تهران شد :

با ادغام کردن دارالفنون،
مدرسه علوم سیاسی،
مدرسه طب،
مدرسه عالی فلاحت و صنایع روستایی،
مدرسه فلاحت مظفر (اولین مدرسه کشاورزی در ایران)،
مدرسه صنایع و هنر (تأسیس توسط کمال‌الملک)،
مدرسه عالی معماری،
مدرسه عالی حقوق،
و چند مرکز آموزش عالی دیگر تهران دایر گشت.


منبع :
1-تاریخ معاصر ایران در دوره قاجار-انتشارات بدرقه جاویدان- استاد محمود حکیمی.

2- دوران قاجار بدون عینک پهلوی-م.ب


8- تاسیس سازمان ثبت احوال و سازمان ثبت اسناد جدیدتر و مدرن تر در دوران پادشاهی رضاشاه.


9- ایجاد امنیت عمومی در دوره رضاشاه  ، متاسفانه با نادیده گرفتن امنیت اقتصادی و اجتماعی مردم با غصب اموال ملت توسط سازمان املاک شاهنشاهی و دستگیری ، زندانی نمودن ، شکنجه و اعدامِ آزادیخواهان و دگر اندیشان وطن دوست؛
و  اعضای احزاب و گروهها و اتحادیه های کارگری و جمعیت زنان آزاده و ...توام شد.

اجرای قانون نظام وظیفه اجباری در تمام نقاط کشور (مصوب 1304).

تاسیس راه آهن شمال جنوب ایران ، با بودجه داخلی بر سر مالیات های قند و شکر از مردم.

دولت بریتانیا از‌‌ همان ابتدا اعتقاد داشت که این خط‌‌ آهن از شمال به جنوب کشیده شود، تا بتواند جهت حمله احتمالی به روسیه و سپس شوروی پس از انقلاب اکتبر 1917 استفاده شود.
در جنگ جهانی دوم با حمله هیتلر به شوروی،و با اتحاد دو کشور متخاصم شوروی و انگلیس،ایران درشهریور20 اشغال شد.

راه‌آهن جنوب به شمال که در آن زمان هم‌مرز با شوروی بود شاید از جنبه نظامی مهم‌تر از جنبه‌های تجاری بوده باشد. چنان‌که رضاشاه خطاب به مأمور تبعید خود یعنی سر کلار مونت اسکراین می‌گوید: «شما می‌گویید که به ایران به عنوان یک کانال ارتباطی جهت حمل تجهیزات جنگی مثل تانک و توپ به شوروی احتیاج داشتید. بسیار خوب ولی اگر به جای انجام عملیات اسفبار در مملکت،‌ قبلاً‌ مرا از موضوع مطلع می‌کردید من می‌توانستم تمام راه‌آهن سراسری ایران را در اختیارتان بگذارم». دکتر مصدق که یکی از مخالفان احداث ‌راه‌آهن جنوب به شمال بود به جنبه‌های اقتصادی و نظامی آن اشاره می‌کند:
«برای ایجاد راه دو خط بیشتر نیست،  آنکه ترانزیت بین‌المللی دارد ما را به بهشت می‌برد و راهی که به‌منظور سوق‌الجیشی ساخته می‌شود ما را به جهنم و علت بدبختی‌های ما هم در جنگ بین‌الملل دوم همین راهی بود که اعلیحضرت فقید ساخته بود».
(فرهاد رستمی،‌ پهلوی‌ها، تهران،‌ مؤسسه مطالعات تایرخ معاصر ایران،‌ 1387، ج 1. صص 31 ـ 32.)


10- ساخت اولین فرودگاه مهم در کشور بنام فرودگاه مهر آباد در سال 1318خورشیدی و...

به قلم : #مهدی_گلمحمدی


ادامه دارد.

  

ترقی و مدرنیزاسیون در ایران ، نکته های ظریف و کوچک-قسمت دوم-2

#مدرنیسم_مستبدانه - قسمت دوم-2


با توجه به دیدگاههای پژوهشگران داخلی و خارجی در پیرامون تحولات سیاسی و اجتماعی کشورمان ؛

ایران بعد از کودتای سوم اسفند 1299ش، از دوران فئودالی و نیمه استعماری ، به دوران بورژوا ملاک در عصر رضاشاهی تبدیل میشود.



طرح ایجاد یک ارتش نوین و تشکیل شدن حاکمیت مرکز گرا ، از سالها قبل تر از کودتای سوم اسفند1299 ؛

در مجالس شورای ملی بعد از انقلاب مشروطیت مطرح بود ، که نهایتاً توسط یک سری عوامل موجود دوران پادشاهی رضاشاه ، جامعه عمل کامل پوشید. 


با یک مثال عینی مطالب مطرح شده را روشن تر میکنیم.

  بعد پایان جنگ ، در دهه 1370 در دوران قدرت سیاسی تکنوکراتها ، دهها مورد جاده سازی ، سدسازی و ساختن دهها تونل و کارخانه های صنعتی و.... تاسیس شد ، و به غالب منازل مردم در شهرها و روستاهای کشورمان تلفن ، آب و گاز لوله کشی شده به جای نفت و بخاری ارج و ...آمد.


سالها بعدتر در دوران ریاست احمدی نژاد بر قوه مجریه کشور ، انواع کامپیوترها و تلفن همراه نوین ، تلفن ایرانسل و... از ابزار آلات تکنولوژی و پیشرفتهای جدید جهانی ، از کشورهای خارجی اروپایی و...مانند اکثر کشورهای همسایه و جهان ، وارد وطن ما نیز شد.


در واقع به تعابیر محققان و دست اندرکاران اقتصادی جهان ، اینک دنیا با طرحهای دول قدرتمند و تاثیرگذار،

فارغ از هر بدی و خوبی روشها و  راهکارهای آنها همچون شیوع فرهنگ غلط مصرف گرایی صرف ، تجملگرایی ، شیوع سیستم سرمایه داری و ... ، ظاهراً تبدیل به یک دهکده ای جهانی شده است.


به همین دلیل این از نتایج و دستاوردهای پیشرفتهای تکنولوژی و صنعت جهانی ، خواه و ناخواه ،

به وطن ما نیز سرازیر گشت ، و در بین آحاد ملت همه گیر و گسترده شد.


آیا ما اینک مثلاً میتوانیم ، بخشی یا تمامی اعتبار و کردیت( credit ) ؛

آن ساخت و سازهای جاده ها ، تونلها ، راه آهن و ... بصورت واقعی ،

تا رشد بادکنکی ، ظاهری و روبنایی اقتصادی در دوران رضا شاه را تنها و منحصراً تنها به او نسبت دهیم؟ -1


و یا این نکات زیر را در نظر بگیریم که ،

در فرایند یک پروسه ترقی و سازندگی اقتصادی در هر کشوری ، به عوامل و دلایل گوناگونی میتواند مرتبط و متصل باشد :

از جمله ارتباطات فرهنگی ، سیاسی ؛

 و تبادلات و واردات و صادرات اقتصادی ما بین کشورها بر فرهنگ ، اقتصاد و سیاست کشورهای دیگر ، خواه ناخواه تاثیرات بلافصلی دارد. 


 وقتی روابط و مناسبتهای اقتصادی و ...در کشوری مثل ایران ، از دوران فئودالی و نیمه استعماری به دوران بورژوا ملاک قدم میگذارد ، و با کشورهای صنعتی و پیشرفته آن روزگار نظیر آلمان و انگلیس و ...و ایجاد روابط اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی در پیش میگیرد ، به صورت مستقیم و غیر مستقیم ، بی آنکه حاکمان و دولتیان بخواهند ، مسائلی نظیر حق و حقوق انسانی ، ساخت و ساز کارخانجات کوچک و بزرگ و....و انواع امکانات مادی دنیای جدید وارد کشورهای دوست میگردد ، و بر روی فکر و فرهنگ و روبط ما بین ملت و دولت ، و حتی روابط و مناسبات ما بین انسانها اثرگذار میباشد.


 از سویی دیگر ، یا انواع ساخت و ساز آسمان خراشها همچون برج میلادها و واردات اتوموبیلهای گران قیمت خارجی از شرق و غرب عالم ، و سرازیر شدن تلفنهای رنگارنگ همراه ، ماهواره ، تبلت و لپ تابهای مختلف با کارایی مهندسی و اجرایی بسیار بالا و ...در سالهای پایانی قرن بیستم ، یعنی دو سال پایانی دهه60 و بخصوص در دو دهه 70 و 80شمسی ، تنها و تنها مربوط به ریاستهای قوه مجریه آن روزگار ، که به دوران به اصطلاح سازندگی و اصلاحات معروف شده بود ، میباشد؟


با توجه به مثالهای عینی و واقعی بالا ،میتوان چنین نتیجه گرفت :

 تمامی دستاوردهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و ... دنیای صنعتی و مدرن دیروزی و امروزی ، که به کشورهای شرقی همچون کشور مان ایران زمین زیبا روانه گشت ، محصول تلاش جمعی انسانهای خردمندِ دنیای متمدن بود ؛

که صد البته در این میان محققان ، دانشمندان ، مهندسان ، مخترعان ، نویسندگان و اهل خرد و دانش ایرانی ، در شکل گیری و تحقق این همه آثار مثبت تمدن ، تجدد و ترقی علمی،صنعتی و تکنولوژی جهانی ، سهیم و تاثیرگذار میباشند.


در قسمت زیر به نمونه هایی از پیشرفتهای جهانی که در این یک قرن و نیم تاریخ وارد کشورمان شد ، و در عرصه های علمی ، صنعتی ، نظامی ، اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی تاثیر بلافصلی داشت ، یک اشاره ای مختصر ، فشرده و گذرا می کنیم :


1-  آسفالت جاده ها ، تاسیس  کارخانجات نساجی ، تاسیس پل ورسک ، شروع به کار رادیو تهران در سال1319 ،

و ساخت و ساز مراکز فرهنگی و آموزشی در دوران رضاشاه ؛


2- تاسیس دارالفنون با اساتید خارجی و تدریس رشته های طب ، مهندسی ، ریاضیات ، ارتش نوین( بنیچه ) و ....در عصر ناصرالدین شاه با همت و بنیانگذاری سردار ترقی و سازندگی امیر کبیر ؛


3- آمدن دوربین عکاسی ، تاسیس برخی کارخانجات جدید ،  انواع مسلسل و سلاحهای جدید خریداری شده در دوران مظفر الدین شاه به ایران ؛


4- تشکیل مجلس شورای ملی ، عدالتخانه مدرن ، ثبت احوال ، تاسیس مدرسه عالی علوم سیاسی ، مدرسه عالی حقوق( استادان برای دانش طلبان آن روز در رشته های حقوق وعلوم سیاسی تدریس میکردند ) ،

و در واقع موسسه های آموزشی عالی مختلف بعد از انقلاب مشروطه تاسیس و آغاز به کار نمود.


5- ورود مدرنیته و ترقی علمی و صنعتی جهانی در دنیای بعد از انقلاب مشروطیت ایران ، بخصوص در نقطه اوج آن پیشرفتها ، در دوران تنها پادشاه مشروطه خواه و تاحدود زیادی دموکرات و قانونگرا برخلاف پدر دیکتاتور و مستبدش ، یعنی سلطان احمد شاه قاجار ؛ همچون آزادی احزاب ، آزادی بیان ، نشر و گسترش نشریه جات و روزنامه های فروان با رویکرد عدالتخواهانه و آزادیخواهانه ، ساخت و ساز مدارس و موسسه های علمی ، کارخانجات و....

( منبع : کتاب گنج شایگان -جمالزاده )


پی نوشته :

1-اگر چه باید این نکته را فراموش نکرد که بعد از انقلاب مشروطیت ، پادشاه فقط سلطنت می کرد و نه دخالت.

در واقع کارهای اجرایی و سازندگی

بر اساس قوانین مشروطه مربوط به دولت ، نخست وزیر و نمایندگان مجلس شورای ملی میباشد، و شاه تنها توشیح کننده و امضاء کننده مصوبات مجلس و نخست وزیر منتخب شده و کارهای تشریفاتی میباشد و بس.



#پهلوی_اول 

#تاریخ_عصرپهلوی 

 #تاریخ_معاصر_ایران

به قلم : #مهدی گلمحمدی

ادامه دارد.


  

 ترقی و مدرنیزاسیون در ایران ، نکته های ظریف و کوچک-قست اول

چند روز قبل یک #کلیپِ کوتاه 6 دقیقه ای ، از ایران سال 1312خورشیدی را مشاهده نمودم ، که میتوان نکاتی خاصی را در پیرامون آن بیان کرد. 


در آن فیلم کوتاهی که دیدم ، مناظری از زندگانی مردم کوچه بازار ، آسفالت کردن خیابان لاله زار تهران ، و تصاویری از خیابان شاه آباد ، کافه پارس ، میدان توپخانه ، خیابان مولوی، بازار بزرگ و ماشین دودی را نشان میداد.

توجه : نمایش تصویری از ماشین دودی ، الاغ و اسب و کالسکه ، در واقع یک زندگانی ساده و بسیار معمولی مردم را در آن مقطع زمانی از شهر تهران را در اختیار بیننده کنجکاو و پرسشگر قرار میدهد.

 


البته ناگفته نماند که صرف یک سری تغییرات ظاهری و روبنایی ، از جمله  ساخت و سازهای کوچک و بزرگ با معماریهای اروپایی که غالباً در شهر تهران به عنوان مرکز حکومت وقت و پایتخت ایران ، دلیل اصولی و قاطعی از دستیابی به تجدد و یک رشد و ترقی و توسعه راستین و واقعی  نمیشود.


بلکه  برای دستیابی به رشد ، ترقی و مدرنیزه شدن اصولی در همه جهات  ، در کشورهای جهان سومی چون کشور ما ،
باید توامان و همزمان از پیشرفت متوازن ، هدفمند ، منظم و سیستماتیکِ توسعه اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی در کنار  همدیگر بهره کافی و وافی را برد.
یک توسعه سطحی گرا و ظاهرگرا مانند توجه خاص به یک تغییر ناقص و یا رشد بادکنکی ساختمانها ، و ساخت شرکتهای تجاری به افراد سرمایه دارشده نوکیسه نظامی و سیاسی وابسته به دولت و دربار در این نوع اقتصاد بیمار را تنها و تنها میتوان در راستای یک اقتصاد روبنایی و ظاهرگرا و سطحی تقسیم بندی نمود.

 

 

  خرید و تاسیس کارخانجات نساجی و غیره غالباً از کشور آلمان که جزو صنایع مادر نمیباشد ، و ساخت و ساز پلها و تونلها ، تجمیع شش مدرسه علمی دوران قاجار ، دخالت مستبدانه در نوع کلاه و پوشش مردان و زنان این مملکت بدون دادن حق رای به زنان ،

با انجام تبلیغات پُر طمطراق و غلوآمیز توسط نهاد ارتش و دولت بی اختیار تحت امر شاه ، که هیچگاه به تمدن و  ترقی نوگرایانه ریشه دار و اصولی نرسید را با تبلیغات پرسر و صدا همراه با پروپاگاندا ساختن آن دستاوردهای سطحی و بی پشتوانه ملی و مردمی به  پادشاه ایران ساز! را ، در بهترین حالت میتوانیم با کمی تساهل و تسامح نامِ شبه مدرنیسم ، تجدد آمرانه و یا مدرنیسم نمایی کاذب در غالب یک نژاد پرستی و شووینیسم عریان باستان گرایانه بنامیم.

 

 

از این رو برخی نویسندگان بخاطر این  عدم رشد همزمان ، هماهنگ ، متوازن و همه جانبه توسعه سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی نام توسعه و تجدد آمرانه ، مدرن نمایی کاذب ، شبه مدرنیسم و ....را به آن اطلاق میکنند.

( محققان و نویسندگانی چون اتابکی ، طبری، آبراهامیان ، دکتر کاتوزیان و ... )

 

 

 آزادی و دموکراسی آرام و تدریجی بعد از انقلاب بزرگ مشروطیت که بصورت آزمون و خطا آغاز شده بود ؛ گرفتار کودتای سوم اسفند1299 شد ، و شور بختانه آن همه عشق و امید که از آن انقلاب بزرگ  شکل گرفته بود ، گرفتار پنجه خونین دیکتاتوری و استبداد سلطنتی ، درباری و پلیسی شدند.

 

 در آن فصل جدیدی که بعد از کودتای سوم حوت با همیاری بخشی از نیروهای نظامی و استعماری انگلیس در وطنمان شکل گرفت ،  شاه کودتاگر و دیکتاتور نوین ، تمامی دستاوردهای بسیار انقلاب مشروطیت ایران ،

را برباد داد.

از سلسله نتایج مثبت انقلاب مشروطیت عبارتند از :

1- کوتاه کردن قدرت مطلقه پادشاه.

2- مشروط نمودن و سرفرود آوردن پادشاه در مقابل قوانین منتخب مردم در مجلس شورای ملی.

3- تاسیس عدالتخانه مستقل.

4- تمرین ‌و یادگیری یک دیالوگ و گفتگو و ایجاد دموکراسی و جمع محوری به صورت آزمون و خطا.

5- تفکیک قوا ، آزادی مطبوعات و....که در حکومت سلطنت مشروطه ، سلطان مقید به  ،قوانین شده و طبق همان اصول ، فقط و فقط میتواند سلطنت کند و نه دخالت.

اما بعد از کودتای سوم اسفند 1299شمسی ،

شاهد به محاق رفتن همه آزادیها و دستاورهای مثبت مشروطیت ایران بودیم.

 

 

متاسفانه پهلوی اول سیاست ورزی با اهداف و عملکردهای غالباً منفی و منفعت طلبانه صرف ، همراه با فریب بخشی از نیروها و گروههای روشنفکر ملی ، دموکرات ، لیبرال ، سوسیالیستی ، و حتی بخشی از افراد مذهبی و علمای مسلمانان نجف و قم ،

تا همکاری با تکنوکراتهای تحصیل کرده ، مانند تیمور تاش ، علی اکبر داور ، نصرت الله فیروز ، سردار اسعد بختیاری ، فروغی ، سید عبدالحسین دیبا ، فرج الله بهرامی کتاب نویس رضاشاه ، زین العابدین رهنما و برادرش تجدد و .... ، که در مقابل دیکتاتور خونریز کرنش کردند ، به خاطر سوء ظن ، قساوت ، تک تازیهای سیاسی و طمعکاری که از خصایص هر پادشاه مستبد فردگرایی میباشد ،  گرفتار سرپنجه آلوده و خونبارِ شکنجه ، اعدام ، تزریق آمپول هوا ، تبعید و حصر خانگی و یا سر به نیست شدن گشتند.

  مولف این سطور چنین می اندیشد که شاید برخی از آن پشتیبانان دیکتاتور وقت گمان میکردند ، با یک شاه قَدر قُدرت و قوی شوکت میتوان ایرانی پیشرفته و مترقی ساخت.

در صورتی که شاید مردم با وجود دیکتاتوری و استبداد درباری و سلطنتی به لقمه نانی و یا ساخت و سازِ چند پل و تونل و راه آهن و یک اقتصاد روبنایی با یک رشد بادکنکی علی الخصوص در شهرهای بزرگ نظیر تهران ،

و نه شهرها ، روستاها و استانهایی دور از مرکز و پایتخت همچون کرمانشاهان ،  لرستان ، ایلام ، کردستان ، سیستان و بلوچستان و ....دست یافت.

اما هرگز نمیتوان یک توسعه و تجدد متوازن و راستین که راهی مستقیم بسوی قانون گرایی ، مردم سالاری ،  عدالت اجتماعی و یک پیشرفت و ترقی متمدنانه و اصولی رسید.

 

زیرا اساساً سیستم سلطنت موروثی فردگرا و مستبدانه پهلوی اول که به ویژه در دهه دوم سلطنتش ، مخالفتی  ریشه ای با تمامی دستاوردهای انقلاب مشروطه را برگزید ،

و در نقش کودتاگر و یک قزاق کم سواد که دارای یک هوش خیابانی ، اما غیر ملی و مردمی بود ، همه مسائل سیاسی و اجتماعی و .... را از  تنها و تنها از سوراخ کوچک و مکسگ تفنگ خود می دید و در نتیجه دستور سرکوب و خشونت ملیتها را میدهد.

  پهلوی اول که مسیرکودتا ، دیکتاتوری تا استبداد را ماهرانه و صد البته مکارانه طی نمود.

وی نه تنها سلطنت نمی کرد ، بلکه در تمامی نهادهای اجرایی ، قضایی و مقننه و حتی در نوع پوشش مردانه و زنانه که امری  خصوصی و شخصی بود ، یک دخالت تام و تمام می کرد.

او تا آنجا جلو رفت که نام مجلس شورای ملی ایران را طویله خواند ، و حتی برخلاف شعارهای آنچنانی در مورد ایجاد امنیت ملی ، مردم حتی از امنیت مالکیت خصوصی و اقتصادی و سیاسی تا حد زیادی بی بهره بودند.

 

احمد کسروی در مورد نقش منفی رضاشاه

از جمله مینویسد :

[ ....شاه بدیهایی نیز داشت و یکی از آنها از میان بردن مشروطه بود.

در زمان او مشروطه از بین رفت و قوانین از کار افتاد و چاپلوسی و پستی میان مردم رواج گرفت و این گناه کوچکی نبود........ما نیک میدانیم که چون رضاشاه به روی کار آمد ، اصول دیکتاتوری را پیش گرفت و بسیاری از قانون ها را از میان برد.

نخست قانون انتخابات را از میان برد ، که نمایندگان را خود دولت برمیگزید.سپس قوانین دایر به بازداشت و زندان را از میان برد که شاه هر که را میخواست دستور بازداشت و زندان می داد..... ]  

منبع : کتاب دژخیمان عصر طلایی( پزشک احمدی -سرپاس مختاری- صفحات 208 و 210 ) ؛ به نقل از روزنامه پرچم-شماره 168- سال یکم -شنبه 24مردادماه 1321خورشیدی.

 

 

در اینجا به گوشه ای از عملکردهای پهلوی اول که گام به گام بعد کوتای سوم حوت 1299خ ، با کودتای حسابگرانه تاج سلطنت را بر سر نهاد ، اشاره ای فشرده و گذرا میکنیم :

1- ممنوعیت آزادی مطبوعات آزاد ، آزادی قلم ، آزادی بیان و پس از بیان.

 

2- بستن دهها روزنامه نشریه جات باقی مانده از انقلاب مشروطه .

 

3- ممنوعیت هر گونه  آزادی اجتماعات، تخته کردن و بستن درهای همه انجمنها ، جمعیتها ، احزاب و گروهها و افرد منفرد ملی گرا ، دموکرات ، لیبرال دموکرات  ، چپ گرای رادیکال ، سوسیالیست و ......

4- غیر قانونی نمودن و قلع و قمع کردن انواع اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری.

 

5- دستگیری و زندانی نمودن زنان آزایخواه و تعطیلی همه جمعیتهای فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی زنان روشنفکر و دگر اندیش ایران پرست.

6- عدم اجرای قانون مشروطیت و بی اعتبار کردن نقش بی بدیل مجلس شورای ملی و طویله خواندن آن نهاد مردمی.

 

7- سرکوب خونین و بمباران مناطق مسکونی در لرستان و بلوچستان به بهانه تخت قاپو کردن عشایر و ....با کمک هواپیماهای استعمار انگلیس.

8- ایجاد یک جو خفقان آلود و پلیسی در کشور ، و کشتار ددمنشانه و بی رحمانه ، همه قیامهای بر حق عدالتخواهانه ، آزادی طلبانه و ضد فساد اداری ، افزایش مالیاتها و دزدیها دولتی برخی از درجه داران رژیم فردگرا و قدرت طلب سلطنتی نوین.

9- سرکوب و، زندانی نمودن ، شکنجه و اعدام  آزادیخواهان مشروطه خواه و ملیونِ ضد استعمار ، ضد استبداد ، ضد استثمار و ضد ارتجاع دربار و سلطنت مردم ستیز.

 

 

10- شهادت و سر بریدن افرادی همچون کلنل پسیانها ، میرزاکوچک خان جنگلی ها ، و یا تبعید، زندان ، شکنجه ، تیرباران ، دار کشیدن و سربه نیست کردن افرادی همچون :

علی مردان خان بختیاری ها ، دکتر ارانی ها ، جهانسوزها ، ابراهیم مازندرانی ها ، فرخی یزدی ها ، اسماعیل عراقی ها ، میرزاده عشقی ها و آمپول هوا زدن به افراد خودی چون نصرت الدوله فیروزها ، سردار اسعد بختیاریها ، تیمورتاشها ، سید عبدلحسین دیباها ، و یا به خودکشی سوق دادن و مرگ داورها و  سپهسالار تنکابنی ها  و ...

 


11- آزاد نبودن هر گونه تجمعات اعتراضی  مسالمت آمیز و قانونی به سیاستهای غلط و ضدمردمی دولتی.

 

12- ملت ایران به دلیل جو فشار و اختاق ، غصب و غارت اموال بیت المال و املاک و زمینهای ملت ایران با سر نیزه و زندان و کشتار و استبداد پهلوی اول ؛

و عدم رعایت حق و حقوق ملی و شهروندی ، حقوق بشری و همه لوازم دنیای مدرن واقعی که از دستاوردها و لوازم تدریجی انقلاب مشروطیت ایران بود ، شدیداً در رنج و عصیان بودند.


این کلیپ کوتاه در سال1312شمسی فیلمبرداری شده که ، 8سال از آعاز سلطنت پهلوی اول ، و نزدیک13سال بعد از کوتای سوم اسفند1299ش و دوران وزارت جنگ، و نخست وزیری رضاخان سردار سپه و سپس عصر سلطنت رضاشاهی میگذرد.

بیننده در این فیلم کوتاه ،  زنان محجبه و چادری ، روحانیون و میوه فروشان ،
کالسکه رانها و اتوموبیلهای آن عصر را نشان میدهد ، که نشان از یک زندگی بسیار معمولی مردم ایران بود ، فارغ از آن همه سرو صدا و تبلیغات مبنی بر ترقی و مدرن شدن ایران در دوران پدر! ایران نوین! دارد.

 


نکته مهم : پا گذاشتن به دنیای مدرن و ایجاد تغییرات اساسی در آموزش و توسعه سیاسی و اقتصادی و ...در ایران ما ، دقیقاً از دوران سردار عباس میرزا و وزیر توانمندش قائم مقام فراهانی ، سپس امیر کبیر با تشکلیل ارتش نوین و تاسیس دارالفنون و ...شروع شده ، و تا دوران پادشاهی احمدشاه قاجار و رضاشاه امتداد مییابد ؛
همه و همه نشان دهنده این است ، بعد از انقلاب مشروطیت در ایران و دوران رشد شتابنده در اروپا ، مسافرت تجار و دانشجویان به کشورهای خارجی و دریافت انواع مدارک تخصصی در رشته های  حقوق ، پزشکی ، مهندسی معماری و ....مسیر آغاز مدرن شدن و آمدن ابزار و آلات دنیای متمدن به ایران راهموار نمودند.
در واقع آمدن ابزار پیشرفت چون رادیو ، آسفالت خیابانها ، تاسیس مراکز عالی دانشجویی ، تغییر شکل و شمایل ظاهری ساختمانها و معماری جدید، خرید انواع کارخانجات که غالباً جزو صنایع مادر نبودند از آلمان و انگلیس و ....و خلاصه انواع وسایل و ابزار و آلات اقتصادی و توسعه و ساخت مدارس و موسسات آموزشی و درمانی با وسایل و تکنولوژی جدید دنیای متمدن به ایران ، نشان از این دارد که تمامی دنیا در آن عصر به بسوی زیست جدیدی میتاختند ، و ایران هم با توجه به تعییر و تحول در دنیا ، بویژه بعد از انقلاب اکتبر روسیه و سرنگونی روسیه تزاری و ایجاد اتجاد جماهیر شوروی با مرام سوسیالیستی توسط بانی اولیه انقلاب یعنی لنین و تبدیل جهان به دو قدرت شرقی شوروی و غربی انگلیس یا همان بریتانیای کبیر ؛
در ایران از پادشاهی ناصرالدین شاه با همت امیرکبیر و علی الخصوص بعد از انقلاب مشروطیت1285 و ایجاد عدالتخانه و مجلس شورا ، با کوتاه کردن دست سلطه سلطان مطلقه به پادشاه غیر مسئول که تنها حق قانونگذاری را مجلس شورای ملی داشته و مسئول اجرای قوانین دولت منتخب توس مجلس شورای منتخب ملت است و بس.
بعد از کوتای سوم اسفند1299 با توجه به انقلاب اکتبر روسیه و تاثیر این بر کشورهای همسایه ، احتیاج انگلیس به حاکمان قدرتمند و البته اهل همکاری سیاسی با منافع انگلستان استعمارگر و ترس از نفوذ افکار بلشویکی و سوسیالیستی به ایران و در خطر افتادن مستعمره پر منفعتش در هندوستان که آنزمان همسایه ایران ما بود ، بقول آیرونساد یک رژیم دیکتاتوری و نطامی ، با یک حاکم دیکتاتور و مقتدر و ایجاد یک حاکمیت قدرقدرت تمرکز گرا ، که به جای طرف شدن با خانها و اقوام متعدد ایرانی با یک حکومت دیکتاتوری پلیسی منافع خود را به خوبی تامین میکند.
( کتاب خاطرات آیرونساید ، ترجمه قزوینی )

#پهلوی_اول
#تاریخ_عصرپهلوی
#تاریخ_معاصر_ایران


نویسنده مقاله : #مهدی_گلمحمدی


ادامه دارد.