|
بسیاری از افراد تا پیش از این که یکی از افراد خانواده شان گرفتار بیماری روانی شود هیچ اطلاعاتی در این باره ندارند . تحقیقات نشان می دهد که این بیماری ها بسیار شایع تر از آن است که تصور...
بسیاری از افراد تا پیش از این که یکی از افراد خانواده شان گرفتار بیماری روانی شود هیچ اطلاعاتی در این باره ندارند . تحقیقات نشان می دهد که این بیماری ها بسیار شایع تر از آن است که تصور می شود . اگر هر یک از کسانی که دچار یکی از بیماری های روانی می شود حداقل 3 نفر را در زندگی داشته باشد که به سرنوشت او اهمـیت بدهد ، در این صورت تقریبا 60 میلیون نفر (مبتلایان / بیماران ، خانواده آنها و دوستانشان ) در زندگی خود با بیماری روانی شدید روبرو می شوند .
فشارهای ناشی از بیماری روانی کدام است ؟
این بیماری ها فشار زیادی به بیماران و نزدیکان آنها وارد می آورد . اکثر بیماری های روانی ، مزمن شده و اغلب برای نخستین بار در حوالی بیست سالگی و آغاز دوره جوانی ظاهر می شود. اغلب بیماران و خانواده ی آنها سال ها درگیر این نکته اند که چگونه از عهده بیماری خود بر آیند و زندگی راحتی داشته باشند .
بیماری های روانی هزینه های زیادی به همراه دارد. این هزینه ها شامل مخارج مراجعه به متخصصین ، اقامت در بیمارستان ، دارو و انتقال به یک مؤسسه بهداشتی روانی است. افراد خانواده ممکن است متحمل مخارج اضافی شوند مانند خسارات ناشی از مرخصی بدون حقوق و نیز پول تو جیبی یا هزینه زندگی بیمار که خود نمی تواند از عهده تأمین آن برآید .
خسارات روانی از این هم سنگین تر است . بیمار و خانواده او باید خود را با نوعی زندگی سازگار کنند که از آنچه آرزو داشتند و یا برنامه ریزی کرده بودند بسیار متفاوت است. موقعیت شغلی ، آموزش ، خانواده و زندگی اجتماعی ، همه اینها ممکن است مختل شود .
حتی پس از رسیدن به بزرگسالی ، بیماران روانی ممکن است احتیاج به نظارت و حمایت ویژه داشته باشند .
آیا امیدی نیست ؟
تحقیقاتی که خلاصه ی آن در زیر آمده است به روشنی نشان می دهد که در بسیاری از افراد مبتلا به بیماری روانی درمان مؤثربوده ، و بیماران می توانند به زندگی خود ادامه دهند . برآمدن از عهده یک بیماری مزمن روانی ممکن است به خانواده کمک کند که به نقاط قوت خود پی ببرند ؛ مانند ظرفیت کارکردن با یکدیگر و توانایی لذت بردن از چیزهای ساده.
درباره بیماری شدید روانی چه می دانید ؟
1- بیماری های شدید روانی در واقع اختلال در عملکرد سیستم شیمیایی مغز است . ماهیت دقیق بیماری مغز در حال حاضر شناخته شده نیست اما گمان می رود که عدم تعادل در ناقلین عصبی یا پیام رسان های شیمیایی که میلیاردها سلول را در مغز به هم مربوط می کنند سبب این مسئله می شود.
2- بیماری شدید روانی به علت تربیت غلط کودکی یا وقایع ناگوار به وجود نمی آید. علت آنها اختلال در ساختار و عملکرد مغز است ولی فشارهای زندگی می تواند بیماری را شدیدتر کند .
3- مصرف دارو، علائم بیماری را در بیشتر افرادی که دچار بیماری شدید روانی هستند به مقدار بسیار ، کاهش می دهد ، گرچه بیماری را به طور کامل درمان نمی کند .
بیشتر افراد مبتلا به بیماری شدید روانی باید برای مدت های طولانی هر روز دارو مصرف کنند و از این لحاظ درست مانند کسی هستند که دچار بیماری دیابت یا فشار خون می باشد .
4- افراد مبتلا به بیماری های شدید روانی نسبت به فشارهای روانی بسیار حساس هستند. پایین نگهداشتن میزان فشار روانی ممکن است علائم بیماری را تخفیف دهد .
5- اغلب این بیماری ها دارای سیر دوره ای هستند ، و دوره های تشدید بیماری کوتاه و نیز دوره های طولانی تر زندگی عادی دارند .
6- مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدرغالباً عامل بیماری های روانی را تشدید نموده و به وخامت حال بیمار منجر می شود.
7- نتایج درازمدت در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا از سایر بیماری های روانی بدتر است . در اختلال دو قطبی (Biopolar disorder) کمی بهتر ، و در افسردگی شدید بهتر است . تحقیقات نشان می دهد که در اسکیزوفرنیا با افزایش سن ، علائم کاهش می یابند و توانایی فرد برای زندگی مستقل بیشتر می شود. بسیاری از مبتلایان به اسکیزوفرنیا درحدود 50 ، 60 سالگی به طور مستقل زندگی رضایت بخشی دارند و علائم بیماری در آنها خیلی کم وجود دارد . به نظر می رسد که بیماری با گذشت زمان فروکش می کند .
با درمان مناسب 50% بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا می توانند ظرف ده سال بهبود یابند. هر چه درمان زودتر شروع شود نتیجه بهتر است .
اسکیزوفرنیا در تمام دنیا در نژادها در فرهنگ ها و طبقات اجتماعی دیده می شود . این بیماری یک نفر از هر 100 نفر را در سراسر جهان مبتلا می کند . یک شکل کودکی این بیماری نیز وجود دارد که نادر است . هزینه هایی که جامعه بابت بستری شدن ، از کار افتادگی و مخارج توانبخشی این بیماری متحمل می شود ، سالیانه میلیاردها تومان برآورد شده و بهای درد و رنجی که خانواده می پردازند غیر قابل اندازه گیری است .
علائم اسکیزوفرنیا
مشخصه این بیماری تغییرات برجسته در شخصیت است . این تغییرات گاهی با مشکلات سازگاری در نوجوانی اشتباه شده و باعث عصبانیت خانواده می شود . کناره گیری اجتماعی ، نوسانات خُلقی و رفتار انزواطلبانه ، افسردگی ، تفکر مختل ، عدم تمرکز و افکار آشفته از علائم بیماری است. سایر علائم عبارت اند : از ناتوانی در مقابله با مشکلات جزئی ، حساسیت به صدای بلند و رنگ های کمرنگ ، بدبینی همراه با فکر تحت تعقیب قرار داشتن یا تحت نظر پلیس بودن، خوردن غذاهای مسموم شده و دریافت پیام هایی از رادیو ، بشقاب پرنده و تلویزیون از دیگرعلائم رایج آن می باشد . گاهی بیماران فکر می کنند که پیام های الهام دهنده از افراد مشهور، دریافت می دارند. بسیاری از اوقات حالت خصمانه نسبت به خانواده نشان می دهند که درک آن غالباً برای آنها دشوار است.
این حالات صدمه زننده و تهدید کننده هستند. نمرات مدرسه افت می کند ، فعالیت های خارج از مدرسه و ارتباط با دوستان کنار گذاشته می شود و بیمار از دست دادن اراده ، احساس تزلزل و عدم وجود را تجربه می کند .
فرد بیمار برای فرار از این احساسات ویرانگر ، اغلب کوشش می کند که فرار کند، با این امید که یک تغییر جغرافیایی ، اوضاع را برای او بهتر خواهد کرد . با پیشرفت بیماری ، تغییرات ادراکی روی می دهد و آنها چیزهایی می بینند و صداهایی می شنوند که واقعی نیستند . حالات بدنی غیر عادی به خود گرفتن و پوشیدن لباس های عجیب و غریب نیز برحسب موقعیت دیده شده است. مصرف مواد الکلی نیز ممکن است وجود داشته باشد .
وقتی برای اولین بار اسکیزوفرنیا ظهور می کند ، فرد سعی می کند همه چیز را به صورت یک راز نگه دارد. بنابراین همه ی آنچه را که اتفاق می افتد انکار می کند . این بیماران وحشتزده ، و مملو از اضطراب و بی قراری هستند. با ادامه روند اسکیزوفرنیا یک حالت آشفتگی درونی و آشوب نیز تجربه می شود .
علت بیماری اسکیزوفرنیا
اسکیزوفرنیا یک بیماری مغزی است که در آن انتقال دهنده های عصبی شیمیایی مغز دچار عدم تعادل می شوند . نام یکی از این انتقال دهنده ها که نقش مهمی در بیماری دارد " دوپامین " (Dopamine) است .
معمولا فرض شده که علت نهایی باید ارثی باشد ، مانند یک اختلال ارثی سوخت و ساز مغز که منجر به نقص زیستی ، شیمیایی می شود .
نظریه تغذیه ای یا نظریه مولکولی
در اوایل دهه 1950 شروع به درمان بیماران اسکیزوفرنیک با دوزهای بالای نیاسین (ویتامین3B) نمود. این درمان اولیه توسعه پیدا کرد و سایر ویتامین ها مانند تیامین (B1) ، پیریدوکسین (B6) ، اسیدفولیک ،E،C، 12B، و مواد معدنی مانند روی و منگنز را نیز شامل شد . از دیگر اقدامات ، کنترل رژیم غذایی ، محدود کردن مصرف مواد قندی ، کافئین ، الکل و تنباکو بوده است . افراد مجبور بودند به طور منظم ورزش کنند . ابتدا ادعا می شد که این رویکرد درمانی موفقیت آمیز باشد ، معهذا هنوز توسط استانداردهای علمی تأیید نشده است .
نظریه ویروسی
ویروس ها می توانند عملکرد سلولهای مغزی را بدون تغییر شکل ساختمان مغز ، تغییر دهند و کماکان به حیات خود ادامه دهند . ویروس ها می توانند سال ها مخفی بمانند .
لازم به ذکر است بعضی از ویروس ها تغییراتی در انتقال دهندگان عصبی مغز ایجاد می کنند . این موضوع می تواند علت بعضی از تغییرات زیستی ، شیمیایی را که در اسکیزوفرنیا توصیف شده است ، توجیه کند .
نظریه فشار محیطی
فشار روانی می تواند یک علت اصلی بیماری هایی چون زخم معده باشد . بنابراین گمان وجود آن در اسکیزوفرنیا منطقی به نظر می رسد . مشاهده شده در صورتی که افراد را در معرض میزان های بسیار بالای فشار روانی قرار دهند ، رفتارهای عجیبی از خود نشان می دهند که می تواند شبیه اسکیزوفرنیا باشند .
گردآوری : گروه اینترنتی پرشین وی
ـ فهرستی از موفقیتهایی که تا کنون نصیبتان شده، تهیه کنید.
ـ هر چند وقت یک بار به میان طبیعت بروید و در محیطی سبز و سرشار از آرامش قدم بزنید.
ـ در تعطیلات آخر هفته، فقط به تفریح و استراحت بپردازید.
ـ تلاش کنید همیشه مثبت بیندیشید.
ـ به خاطر داشته باشید که هر گاه در کـاری سرگردان میمانید، در حال آموختن نکته ای جدید هستید.
ـ تا آنجا که لازم است خودتان را به مبارزه بطلبید، نه بیش از اندازه.
ـ در هفتــه یک شب تلویزیون خود را خاموش نگه دارید تا مغـــزتان استراحت کند.
ـ هر چند وقت یک بار به یک مکان مقدس بروید و با خدا راز و نیاز کنید.
ـ هر چند وقت یک بار بیرون از خانه غذا بخورید.
ـ اهداف خود را بنویسید و با آنها زندگی کنید.
ـ در هدفگذاری واقع بین باشید.
ـ وسواس را از زندگی خود حذف کنید، در این صورت هیچ کاری نمیتوانید انجام دهید.
ـ برای خود تعهد مشخص کنید و به آن وفادار باشید و تا میتوانید برای آن حرکت و تلاش کنید ولو آن که نتیجه دلخواه شما نباشد.
ـ همیشه لبخند بزنید.
ـ تاخیر در انجام کار بهتر از انجام ندادن آن است.
ـ هنر سؤال کردن را بیاموزید.
ـ برای خودتان یک مشاور برگزینید و از راهنمایی های او استفاده کنید.
ـ ده بار نفس عمیق بکشید.
ـ هنگام راه رفتن و نشستن سرتان را بالا بگیرید و قوز نکنید.
ـ وقتی در کاری موفق می شوید،با خریدن یک هدیه برای خودتان موفقیتتان را جشن بگیرید.
دنیای پر استرس و پر رزق و برقی را پیش رو داریم کسی نیست که دلش نخواهد حداقل گاهی آرامش داشته باشد.چند روش زیر را به پیشنهاد پاول ویلسون از کتاب کوچک آرامش امتحان کنید: ? همراه خویش را برگزینید شگفت می نماید اما چنین است که: آمیزش با مردمان دچار استرس شمار را گرفتار می سازد.از سوی دیگر، آمیزش با مردمان آرام حتی کوتاه مدت به شما آرامش می دهد. ? کفش راحت همه متخصصان تن آرامی می گویند: تن آرامی شما از پا آغاز می شود کفش شما باید چندان راحت باشد که احساس کنید پا برهنه اید. ? بخشش احساس ناخوشایند به دیگران شمار را آزاد می دهد نه دیگران را. به خاطر آرامش خویش بخشیده باشید تسبیح گرداندن نیروی عصبی را که در دستان و سر انگشتان شما متمرکز شده،با گرداندن دانه های تسبیح کاهش دهید. |
روزنامه ابتکار |
روش ساده زیر برای یافتن آرامش در مدت 10 دقیقه است. کسانی که از بی خوابی رنج می برند و هنگام رفتن به رختخواب و یا پس از داشتن یک روز پر استرس امکان خواب راحت ندارند، پس از آن آرامش خود را پیدا می کنند. در گوشه ای راحت بنشینید و آرام باشید.
یک نفس عمیق بکشید و آن را برای مدت دو ثانیه و یا بیشتر نگهدارید این کار را یکبار دیگر تکرار کنید.
برای مدت دو دقیقه به هیچ چیز به جز پلک های خود فکر نکنید. ببینید که چگونه سنگین و سنگین تر می شوند.
پس از دو دقیقه تصور کنید که یک جریانی از آرامش از نوک سر تا شست پای شما حرکت می کند.
حال بار دیگر به تنفس خود بیندیشید. یکبار دیگر این کار را بدون حرکت گلو، زبان و لب ها انجام دهید. تنها به حالت آرام خود فکر کنید.
همین طور که به صورت عادی نفس می کشید به حالت آرام خود فکر کنید که چگونه آرامش از سر و صورت شما به سمت بازوها، دست ها و انگشتانتان حرکت می کند. اجازه دهید تا تنش از بدن شما بیرون برود. حال این جریان به نخاع، سینه، شکم، کمر و ران های شما و سپس در نهایت به شست پاها می رسد.
هنگامی که به طور کامل احساس آرامش کردید از این احساس لذت ببرید و سپس به آرامی چشمانتان را باز کنید. حال زمان کوتاهی را به حرکات کششی بپردازید تا خستگی روز از بدنتان خارج شود و احساس آرامش و انرژی بکنید.:
انگار شناختن آدمها کار سختی هم نیست. از نوع کفشی که میپوشند بگیرید تا شیوه راه رفتن و ایستادنشان، همگی میتوانند ویژگیهای شخصیتیشان را آشکار کنند. |
انگار شناختن آدمها کار سختی هم نیست. از نوع کفشی که میپوشند بگیرید تا شیوه راه رفتن و ایستادنشان، همگی میتوانند ویژگیهای شخصیتیشان را آشکار کنند. محققان میگویند، حتی ویژگیهای ظاهری که خود افراد در داشتنشان دستی ندارند، از قبیل نوع و جنس مو هم میتواند در این زمینه راهگشا باشد. آنها معتقدند با نگاه کردن به جنس موی افراد و حتی رنگ طبیعی مویشان و مدلی که خودشان انتخاب کردهاند، میتوانید ریز و درشت شخصیتشان را آشکار کنید. از نظر پژوهشگران، موهای آدمها میتواند نگاهی که به خود و دیگران دارند را آشکار کند. پس قبل از قضاوت در مورد هر کسی، به موهایش نگاه کنید. کسانی که دارای اینگونه موها هستند، افرادی خلاق و روشنفکریاند که زیاد به قضاوتهای دیگران اهمیتی نمیدهند و به سبک خودشان زندگی میکنند. این افراد برنامههای بلندپروازانهای برای زندگیشان دارند و گمان میکنند موهایشان برگ برندهای برای جلب توجه دیگران هستند. البته گاهی کسانی که چنین شخصیتی دارند، بهطور طبیعی موهای فر ندارند و به دلیل آنکه ظاهرشان را با شخصیت درونیشان هماهنگ کنند، موهای خود را فر میکنند. این دسته از افراد دوست دارند توجه را به خود جلب کنند. مهم نیست موهای آنها بلند است یا کوتاه، اندازه موها هرچه که باشد، چتری کردن جلوی مو میتواند توجه دیگران را به سمت آنها هدایت کند، زیرا افراد خواسته یا ناخواسته با نگاه کردن به آنها به چشمهایشان خیره میشوند و برقراری ارتباط چشمی، دریچهای برای شروع یک ارتباط نزدیکتر است. مردهایی که بیش از حد به موهایشان میرسند و در کنار موهای آراستهشان، کفش و لباسی آراسته هم دارند، میخواهند موقعیت و پایگاه اجتماعیشان را به رخ دیگران بکشند یا به خاطر شغلشان فخر بفروشند. بررسیها نشان میدهد، مردهایی که کممو یا نیمه طاس هستند اما معدود تارهای باقیمانده روی سر خود را با دقت و وسواس شانه میزنند، آدمهای خودخواهی هستند که به نگاه دیگران در مورد خودشان اهمیت زیادی میدهند. البته آنها این نظر را در مورد کسانی میدهند که به شکل افراطی به موهایشان میرسند، نه کسانی که تنها میخواهند آراسته و تمیز باشند. محققان میگویند صاحبان موهای کوتاه، آدمهای محافظهکاری هستند که میتوانند خودشان را با محیط اطرافشان تطبیق دهند. البته آنها معتقدند موهای بیش از حد کوتاه میتواند تمایل افراد به ورزش کردن یا کارهای نظامی را نشان دهد یا از بیماری فرد خبر دهد. چراکه در این سه گروه، افراد ترجیح میدهند موهایی کوتاه داشته باشند. پس اگر فردی با موهای کوتاه را دیدید، اول در شیوه زندگی و شرایطش به دنبال دلیل انتخاب این مدل بگردید و بعد برچسب محافظهکار بودن را روی او بچسبانید. از نظر پژوهشگران نه تنها مدلهای مختلف مو، بلکه رنگ مو هم میتواند شخصیت افراد را پیشبینی کند و به ما در برقراری رابطه با آنها کمک کند. تحقیقات دیگری هم میگوید زنانی که بهطور طبیعی، موهایشان به سمت خاکستری شدن میرود، خودشان را همانطور که هستند قبول دارند. 6. موهای به هم ریخته آدمهای بیخیالی که به آسانی ناراحت نمیشوند و تنشهای روزمره کمترین اثر را رویشان دارد، چنین موهایی دارند. البته بسیاری از کسانی که موهای به هم ریخته دارند، دوست دارند با مدهای عجیب و غریب روز پیش بروند. درست است که در چشم دیگران ممکن است خنده دار به نظر برسند، اما از طرف دیگر، جذاب و فریبنده هم هستند. اینگونه افراد دوست دارند همیشه دوست داشتنی به نظر برسند. آنها هم از نظر خودشان و هم از نظر دیگران، افرادی زیبا و بیخیالی هستند که بودن در کنارشان سرگرم کننده و جذاب است. موهای مجعد مخصوص آدمهای مدرن است که دوست دارند بیهمتا به نظر برسند. صاحبان این موها در یک زمان دوست دارند کنترل همه چیز را به دست بگیرند و در همان زمان از اینکه همه چیز را رها کنند و بیخیال آن شوند هم نمیترسند. پس در ارتباط با آنها کمی محتاطتر عمل کنید تا قربانی تصمیمات ناگهانیشان نشوید. موی صاف یعنی جدیت؛ آدمهایی که چنین موهایی دارند، در زندگیشان یک خط ثابت را انتخاب کرده و از این شاخه به آن شاخه پریدن پرهیز میکنند و یک شاخه را با جدیت ادامه میدهند. آنها دوست دارند همانطور که هستند به نظر برسند. چنین آدمهایی در کارشان هم متخصص هستند و از پس چالشهای زندگیشان به خوبی برمیآیند. این آدمها اگر مسئولیتی را قبول کنند، تمام تلاششان را برای انجام دادنش میکنند و شما میتوانید به متعهد بودنشان اطمینان داشته باشید. اینگونه افراد، آدمهای ساده و بیشیله و پیلهای هستند که به نظر دیگران اهمیتی نمیدهندو نمیگذارند کسی در کارشان دخالت کند. زنانی که این مدل مو را انتخاب میکنند، در زندگی سبک و سیاق خود را در پیش میگیرند و نمیگذارند که وابستگی به دیگران، زندگیشان را نابود کند. آنها میتوانند در زندگی روی خطی که در نظر گرفتهاند حرکت کنند و با قدرت و استقلال عمل میکنند. موهای کوتاهی که این ظاهر را دارند، متعلق به آدمهای مدرنی هستند که نسبت به زندگی اشتیاق زیادی دارند و سرزندهاند. اینگونه افراد، آدمها با اعتماد به نفسی هستند و گاهی با رفتارهایشان دیگران را هیجان زده و متعجب میکنند. امروزه زنان زیادی موهایشان را به این شکل آرایش میکنند و انگار میخواهند از این طریق مدروز بودنشان را نشان دهند. زنانی که چنین موهای دارند، شخصیتی آرام دارند، مودبند و البته تا حدودی عجیب و غریب به نظر میرسند. اما در کنار همه این صفات، آنها آدمهای مطیعی هستند که میگذارند دیگران در موردشان تصمیم بگیرند. موی بلند برای زنان در اغلب فرهنگها نشانه زیبایی است. به همین دلیل محققان میگویند زنان بالای 40 سالی که موهایشان را بلند میکنند، دوست دارند جوانی از دست رفتهشان را به دست بیاورند و مثل قبل زیبا به نظر برسند. در واقع آنها میخواهند در مقابل پیری ایستادگی کنند.
1. موهای فرفری
2. موی چتری
این آدمها به زیبایی طبیعی معتقدند و از آشنایی با آدمهای تازه خوشحال میشوند. البته آنها این نظر را در مورد کسانی میدهند که چتریهای صاف دارند، نه کسانی که بهخاطر مدل موی کوتاهشان مجبورند موهای خود را در پیشانی بریزند.
3. کچلهای مرتب
4. موی کوتاه
5. موهای خاکستری
آنها از شخصیت و شیوه زندگیشان راضیاند و دوست دارند خود را به همان شکلی که هستند به دیگران نشان دهند. این آدمها روی تصمیمات و رفتارهایشان پرده نمیگذارند و از خودسانسوری بیزارند.
از نگاه دیگر، آدمهای بیقیدی که برای هیچ چیز احترام قائل نیستند، معمولا موهایی ژولیده و کثیف دارند و آخرین باری که به ظاهر موهایشان رسیدهاند را به یاد نمیآورند. پژوهشگران میگویند، اگر آنها به بیماری یا مشکل خاصی مبتلا نباشند، احتمالا بهخاطر کاهلیشان چنین ظاهری را پیدا میکنند.
7. مجعد
8. موهای صاف
9. نیمه مصری(جلو بلند و پشت کوتاه)
10. موهای تیز تیزی (پر مانند)
11. موهای بلند
منبع:مجله سیب سبز
گردآوری : گروه اینترنتی پرشین وی
هر که هستید و هر کجا زندگی میکنید آرامش را به زندگی خود دعوت کنید و آن را در ذهن خود جایگزین سازید. اگر کلام و رفتار شما قرین آرامش باشد، بدون شک این ویژگی به دنیای اطراف شما نیز سرایت خواهد کرد.
به خاطر داشته باشید برای رسیدن به این وضعیت ، لازم است برخی قابلیتهای ویژه را در خود پرورش دهید و شرایط خاصی را در زندگی خویش ایجاد نمائید.
هرگز امید را از کسی سلب نکنید، شاید این تنها چیزی باشد که دارد .
رعایت نکات زیر مقدماتی است که به شما کمک میکند در این مسیر گام بردارید:
1) یاد بگیرید که گاه مسائل را رها سازید.
بدین معنا که به هر مسئلهای دائماً گره نخورید. وقتی همیشه و همه جا در فکر مسائل خود هستید و به مرور آنها میپردازید، در واقع همیشه بار اضافهای را با خود حمل میکنید که این خود سبب ایجاد اضطراب و استرس در شما میگردد. بیاموزید که با یک ذهن رها و آزاد زندگی کنید. این امر به شما کمک میکند که با هر محرک کوچک و یا مانع جزئی آشفته نشوید.
2) به خود و خدای خود ایمان داشته باشید.
اگر به خود و خدای خود ایمان داشته باشید، به راحتی از عهده مشکلات زندگی برخواهید آمد . و ثابت قدم و مطمئن در راه رسیدن به اهداف خود گام خواهید برداشت.
3) مثبت اندیش باشید
اگر دیدگاه مثبت اندیشی نداشته باشید، همهچیز میتواند بیفایده و بیثمر باشد. داشتن نگرش مثبت و امید، بهترین سلاح در مقابل ترس و اضطراب است.
4) نسبت به انتظارات و برنامهریزیهای خود، واقع بین و منطقی باشید.
توانائیهای خود را در موقعیتهای خاص بشناسید و نسبت به عدم توانائیها و ضعفهای خود واقع بین باشید. هر چقدر نگرش شما نسبت به مسائل زندگی منطقیتر باشد، به آرامش بیشتری دست خواهید یافت.
5) نسبت به انسانها، عشق بیقید و شرط خود را نثار کنید.
شما میتوانید از دوستان، هم اتاقیها و هم کلاسیهای خود شروع کنید. یاد بگیرید که آنها را بدون قید و شرط دوست بدارید، در مقابل ضعفهای آنها صبور باشید و خطاها و اهمال کاریهایشان را ببخشید. هر چقدر نسبت به دیگران بخشش بیشتری داشته باشید، احساس شادی و خرسندی بیشتری را تجربه خواهید کرد.
6) معنای فداکاری را لمس کنید.
دست بخشش داشته باشید. ولی انتظار بازگشت نداشته باشید. دیگران را به شیوههای خودشان خوشحال کنید. به افراد بیپناه، یتیم و فقیر کمک کنید. برای آنهایی که خواهان یاری شما هستند پشت و پناه باشید و بدون آنکه منّتی بر آنها نهید ، تکیهگاهشان باشید. هر چقدر بیشتر ببخشایید، از الزامات و قید و بندها بیشتر رها خواهید شد.
7) افکار خود را بازسازی کنید.
در افکار و عقاید خویش نسبت به شخص خود، بازنگری کنید. بیاموزید در مقابل خویشتن صبور باشید و ارزشها و استعدادها و مهارتهای خود را ارج نهید. خود را بدون هیچی قید و شرطی دوست بدارید. هر گونه ترس و تردید غیرمنطقی که در مورد خود دارید کنار بگذارید. اگر دیدگاه مثبت و سالمی را در مورد خود داشته باشید یاد خواهید گرفت که خود را بدون قید و شرط قبول داشته باشید.