ریحانه جباری کیست؟ (ماجرای تجاوز به ریحانه)
ریحانه جباری دختر 26 سالهای است که به اتهام قتل عمد در آستانه اعدام قرار دارد. او در تمام جلسات گفته که قتل در دفاع از خود در برابر تجاوز جنسی صورت گرفته است. وکیل ریحانه تنها راه نجات او را بخشش خانواده مقتول میداند.
ریحانه جباری، متولد 1366، طراح دکوراسیون داخلی یک شرکت تبلیغاتی و دکوراسیون، 20 ساله بود که به طور اتفاقی با شخصی به نام “مرتضی سربندی”، پزشک 47 ساله، متاهل، دارای سه فرزند آشنا شد.
آشنایی سربندی با ریحانه بر اساس شنیدن مکالمه تلفنی ریحانه در یک بستنی فروشی از سوی سربندی آغاز شد. در این مکالمه، ریحانه به شغلش اشاره میکند و سربندی که گویا به دنبال یک طراح دکوراسیون برای مطب جدیدش بوده، پس از شنیدن این مکالمه تلفنی، باب آشنایی با ریحانه را باز میکند.
دیدار بعدی اما منجر به قتل سربندی توسط ریحانه میشود. بر اساس گزارشهای دادگاه، روز قرار، سربندی ریحانه را در جایی نزدیک محل قرار سوار خودروی خود میکند و قبل از رسیدن به محل نیز جلوی یک داروخانه توقف کرده و مقداری جنس میخرد که بعدا معلوم میشود کاندوم بوده است. یکی از دو لیوان آب میوهای هم که روی میز محل قرار بوده، حاوی داروی خوابآور بوده است. به گفته عبدالصمد خرمشاهی، وکیل ریحانه جباری، همه اینها دلایلی برای قصد قبلی تجاوز از سوی سربندی بودهاند.
با رسیدن به محل قرار، ریحانه متوجه میشود که آنجا آپارتمانی مسکونی و خالی از سکنه است که به گفته سربندی قرار بوده به مطب او تبدیل شود و دکوراسیون داخلی آن هم توسط ریحانه انجام شود. طبق گزارش دادگاه بنا بر اظهارات متهم، “سربندی پس از حمله به ریحانه با قصد تجاوز به او، از سوی ریحانه مورد اصابت چاقو در ناحیه کتف راست قرار میگیرد و ریحانه نیز بلافاصله از محل فرار میکند.”
سربندی در اثر تقلای زیاد و خونریزی ناشی از جراحت فوت میکند. دادگاه اتهام قتل عمد با قصد قبلی را برای ریحانه اعلام و او را به اعدام محکوم میکند. این در حالی است که بنا به اظهارات وکیل ریحانه جباری در دادگاه و یادداشتی که او پس از صدور حکم نوشت، نه قتل عمدی بوده و نه ضربه وارده مرگبار، ضمنا ریحانه در تمامی مراحل بازجویی و دادگاه اعلام کرده که صرفا برای دفاع از خودش دست به حمله زده است.
«قتل در دفاع از ناموس»
عبدالصمد خرمشاهی، وکیل ریحانه، در یادداشتی که در آذر 1388 پس از پایان محاکمه ریحانه در روزنامه “اعتماد” منتشر کرد، بر این نکته تاکید داشت که ریحانه به دلیل شرایط روحی لحظه وقوع جرم، امکان کمک طلبیدن از نیروی انتظامی را نداشته و بنابراین دست به دفاع شخصی زده و عمل او تنها به منظور “دفاع از ناموسش” بوده است.
خرمشاهی در یادداشت خود آورده بود: «قتل در مقام دفاع از ناموس (اگر ثابت شود) جرمی است که از منظر عرف و جامعه هرگز مورد سرزنش قرار نگرفته است و وجدان جمعی هر چند مجری قانون، مرتکب را مجرم بشناسد و دفاع او را متناسب نداند او را تبرئه میکند و بر همین اساس است که در اکثر کشورهای جهان در موارد مشابه پس از بررسی کلی پرونده و ظواهر امر حتی اگر دفاع مشروع ثابت نشود اما مرد بیگانه از حدود متعارف گذشته باشد یا قصد شومی را داشته باشد و زن به دلیل ترس ناشی از شرایط یا تصورات غلط دیگر فرد مهاجم را به قتل برساند، در مجازاتش تخفیف قائل میشوند.».
حکم تنها با رضایت خانواده مقتول متوقف خواهد شد.
حالا با گذشت شش سال از وقوع قتل و چهار سال پس از صدور حکم اعدام ریحانه رجباری، رئیس قوه قضائیه این حکم را تایید کرده و حکم برای اجرا به دایره اجرای احکام رفته است. اما ریحانه جباری بیخبر است که به زودی حکمش اجرا خواهد شد.
شعله پاکروان، مادر ریحانه جباری، دانشآموخته رشته تئاتر است و در حال حاضر به بازیگری و کارگردانی مشغول است. او در آخرین پست فیس بوکش ضمن تشکر از کسانی که به فکر کمک به ریحانه هستند از مردم تقاضا کرده تا “بدون اغراق و دروغ تنها به ریحانه کمک کنند که از اعدام نجات پیدا کند”. او با تاکید بر اینکه زندگی دخترش در دست خانواده سربندی است، نوشته است: «بخشش یا انتقام از دخترم صرفا در دستان خانواده سربندی است. با فرافکنی، بند دل مرا پاره نکنید. چیزی نگویید که زنگار بر دل خانواده سربندی بنشیند که نه خدا میپسندد و نه خلق خدا. حتما راهی هست که با زیبایی و فرهنگ به جنگ اعدام، بیعدالتی و رفتار زشت رفت. دست تک تک انسانهای با شرفی را که در این روزها یاریم میدهند به گرمی میفشارم و قدردان زحماتشان هستم.»
یکی از دوستان مادر ریحانه جباری به نام “فاطی محمدی” در یادداشتی نوشته است که ریحانه در 9 سالگی در یک تئاتر عروسکی و سپس در سریال “چشم به راه” به کارگردانی اصغر فرهادی بازی کرده است. وی در این یادداشت مینویسد: «دختربچهای که در 9 سالگی بر روی صحنه رفت تا نقش اصلی نمایش عروسکی “رویای شبانه” را در فستیوال بین المللی نمایش عروسکی تهران بازی کند. سخنم با بازیگر نقش دخترکی است که از تنهایی و شب میترسید و در یکی از شبهایی که تنها بود و وحشتزده، ماه و ستارهها به دیدنش میآیند و با رقص و سرود و صحبت به دخترک ثابت میکنند که شب ترسناک نیست.»
او در پایان یادداشت خود مینویسد: «ریحانه جان، اما آن مرد، همان که با کاندوم و زور و داروی بیهوشی و پول آمد، هیچوقت نفهمید که دختری مثل تو افقی بسیار وسیعتر از همه خیالهای او دارد، کاش آتش به رویاهایت نمیزد با خیالهای باطلش.»
عبدالصمد خرمشاهی، وکیل مدافع ریحانه جباری، تصریح میکند که در حال حاضر تنها راه نجات ریحانه گرفتن رضایت از خانواده مقتول است. او میگوید: «بعد از پایان تعطیلات نوروزی قرار است جلسه صلح و سازش از سوی قوه قضائیه با خانواده مقتول برگزار شود و ما امیدواریم که در این جلسه بتوانیم رضایت خانواده مقتول را جلب کنیم.»
خرمشاهی تاکید میکند که موجباتی برای توقف حکم از سوی رئیس قوه قضائیه وجود ندارد و بهتر است تمامی تلاشها بر جلب رضایت خانواده مقتول متمرکز شود.
منبع ::توپناز به نقل از تابناک
پایان.
و مشرقها و مغربهای پر برکت زمین را به آن قوم به ضعف کشانده شده (زیر زنجیر ظلم و ستم)، واگذار کردیم; و وعده نیک پروردگارت بر بنی اسرائیل، بخاطر صبر و استقامتی که به خرج دادند، تحقق یافت; و آنچه فرعون و فرعونیان (از کاخهای مجلل) میساختند، و آنچه از باغهای داربستدار فراهم ساخته بودند، در هم کوبیدیم! (137)
و بنی اسرائیل را (سالم) از دریا عبور دادیم; (ناگاه) در راه خود به گروهی رسیدند که اطراف بتهایشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند. (در این هنگام، بنی اسرائیل) به موسی گفتند: سخللّهتو هم برای ما معبودی قرار ده، همانگونه که آنها معبودان (و خدایانی) دارند!» گفت: سخللّهشما جمعیتی جاهل و نادان هستید! (138)
اینها (را که میبینید)، سرانجام کارشان نابودی است; و آنچه انجام میدهند، باطل (و بیهوده) است. (139)
(سپس) گفت: «آیا غیر از خداوند، مبعودی برای شما بطلبم؟! خدایی که شما را بر جهانیان (و مردم عصرتان) برتری داد!» (140)
(به خاطر بیاورید) زمانی را که از (چنگال) فرعونیان نجاتتان بخشیدیم! آنها که پیوسته شما را شکنجه میدادند، پسرانتان را میکشتند، و زنانتان را (برای خدمتگاری) زنده میگذاشتند; و در این، آزمایش بزرگی از سوی خدا برای شما بود. (141)
و ما با موسی، سی شب وعده گذاشتیم; سپس آن را با ده شب (دیگر) تکمیل نمودیم; به این ترتیب، میعاد پروردگارش (با او)، چهل شب تمام شد. و موسی به برادرش هارون «جانشین من در میان قومم باش. و (آنها) را اصلاح کن! و از روش مفسدان، پیروی منما!» (142)
و هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببینم!» گفت: «هرگز مرا نخواهی دید! ولی به کوه بنگر، اگر در جای خود ثابت ماند، مرا خواهی دید!» اما هنگامی که پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را همسان خاک قرار داد; و موسی مدهوش به زمین افتاد. چون به هوش آمد، عرض «خداوندا! منزهی تو (از اینکه با چشم تو را ببینم)! من به سوی تو بازگشتم! و من نخستین مؤمنانم!» (143)
(خداوند) فرمود: «ای موسی! من تو را با رسالتهای خویش، و با سخنگفتنم (با تو)، بر مردم برتری دادم و برگزیدم; پس آنچه را به تو دادهام بگیر و از شکرگزاران باش!» (144)
و برای او در الواح اندرزی از هر موضوعی نوشتیم; و بیانی از هر چیز کردیم -«پس آن را با جدیت بگیر! و به قوم خود بگو: به نیکوترین آنها عمل کنند! (و آنها که به مخالفت برخیزند، کیفرشان دوزخ است;) و بزودی جایگاه فاسقان را به شما نشان خواهم داد!» (145)
بزودی کسانی را که در روی زمین بناحق تکبر میورزند، از (ایمان به) آیات خود، منصرف میسازم! آنها چنانند که اگر هر آیه و نشانهای را ببینند، به آن ایمان نمیآورند; اگر راه هدایت را ببینند، آن را راه خود انتخاب نمیکنند; و اگر طریق گمراهی را ببینند، آن را راه خود انتخاب میکنند! (همه اینها) بخاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند، و از آن غافل بودند! (146)
و کسانی که آیات، و دیدار رستاخیز را تکذیب (و انکار) کنند، اعمالشان نابود می گردد; آیا جز آنچه را عمل میکردند پاداش داده میشوند؟! (147)
قوم موسی بعد (از رفتن) او (به میعادگاه خدا)، از زیورهای خود گوسالهای ساختند; جسد بیجانی که صدای گوساله داشت! آیا آنها نمیدیدند که با آنان سخن نمیگوید، و به راه (راست) هدایتشان نمیکند؟! آن را (خدای خود) انتخاب کردند، و ظالم بودند! (148)
و هنگامی که حقیقت به دستشان افتاد، و دیدند گمراه شدهاند، گفتند: «اگر پروردگارمان به ما رحم نکند، و ما را نیامرزد، بطور قطع از زیانکاران خواهیم بود!» (149)
و هنگامی که موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من، بد جانشینانی برایم بودید (و آیین مرا ضایع کردید)! آیا درمورد فرمان پروردگارتان (و تمدید مدت میعاد او)، عجله نمودید (و زود قضاوت کردید؟!)» سپس الواح را افکند، و سر برادر خود را گرفت (و با عصبانیت) به سوی خود کشید; او گفت: «فرزند مادرم! این گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند; و نزدیک بود مرا بکشند، پس کاری نکن که دشمنان مرا شماتت کنند و مرا با گروه ستمکاران قرار مده!» (150)
(موسی) گفت: «پروردگارا! من و برادرم را بیامرز، و ما را در رحمت خود داخل فرما، و تو مهربانترین مهربانانی!» (151)
کسانی که گوساله را (معبود خود) قرار دادند، بزودی خشم پروردگارشان، و ذلت در زندگی دنیا به آنها میرسد; و اینچنین، کسانی را که (بر خدا) افترا میبندند، کیفر می دهیم! (152)
و آنها که گناه کردند، و بعد از آن توبه نمودند و ایمان آوردند، (امید عفو او را دارند; زیرا) پروردگار تو، در پی این کار، آمرزنده و مهربان است. (153)
هنگامی که خشم موسی فرو نشست; الواح (تورات) را برگرفت; و در نوشتههای آن، هدایت و رحمت برای کسانی بود که از پروردگار خویش میترسند (و از مخالفت فرمانش بیم دارند). (154)
موسی از قوم خود، هفتاد تن از مردان را برای میعادگاه ما برگزید; و هنگامی که زمینلرزه آنها را فرا گرفت (و هلاک شدند)، گفت: «پروردگارا! اگر میخواستی، می توانستی آنها و مرا پیش از این نیز هلاک کنی! آیا ما را به آنچه سفیهانمان انجام دادهاند، (مجازات و) هلاک میکنی؟! این، جز آزمایش تو، چیز دیگر نیست; که هر کس را بخواهی (و مستحق بدانی)، به وسیله آن گمراه میسازی; و هر کس را بخواهی (و شایسته ببینی)، هدایت میکنی! تو ولی مایی، و ما را بیامرز، بر ما رحم کن، و تو بهترین آمرزندگانی! (155)
و برای ما، در این دنیا و سرای دیگر، نیکی مقرر فرما; چه اینکه ما به سوی تو بازگشت کردهایم! «(خداوند در برابر این تقاضا، به موسی) گفت:» مجازاتم را به هر کس بخواهم میرسانم; و رحمتم همه چیز را فراگرفته; و آن را برای آنها که تقوا پیشه کنند، و زکات را بپردازند، و آنها که به آیات ما ایمان میآورند، مقرر خواهم داشت! (156)
همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امی» پیروی میکنند; پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، مییابند; آنها را به معروف دستور میدهد، و از منکر باز میدارد; اشیار پاکیزه را برای آنها حلال میشمرد، و ناپاکیها را تحریم می کند; و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر میدارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند. (157)
بگو: «ای مردم! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم; همان خدایی که حکومت آسمانها و زمین، از آن اوست; معبودی جز او نیست; زنده میکند و میمیراند; پس ایمان بیاورید به خدا و فرستادهاش، آن پیامبر درس نخواندهای که به خدا و کلماتش ایمان دارد; و از او پیروی کنید تا هدایت یابید!» (158)
و از قوم موسی، گروهی هستند که به سوی حق هدایت میکنند; و به حق و عدالت حکم مینمایند. (159)
ما آنها را به دوازده گروه -که هر یک شاخهای (از دودمان اسرائیل) بود - تقسیم کردیم. و هنگامی که قوم موسی (در بیابان) از او تقاضای آب کردند، به او وحی فرستادیم که: «عصای خود را بر سنگ بزن!» ناگهان دوازده چشمه از آن بیرون جست; آنچنان که هر گروه، چشمه و آبشخور خود را میشناخت. و ابر را بر سر آنها سایبان ساختیم; و بر آنها «من» و «سلوی» فرستادیم; (و به آنان گفتیم:) از روزیهای پاکیزهای که به شما دادهایم، بخورید! (و شکر خدا را بجا آورید! آنها نافرمانی و ستم کردند; ولی) به ما ستم نکردند، لکن به خودشان ستم مینمودند. (160)
و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که به آنها گفته شد: «در این شهر ( بیت المقدس ) ساکن شوید، و از هر جا (و به هر کیفیت) بخواهید، از آن بخورید (و بهره گیرید)! و بگویید: خداوندا! گناهان ما را بریز! و از در (بیت المقدس) با تواضع وارد شوید! که اگر چنین کنید، گناهان شما را میبخشم; و نیکوکاران را پاداش بیشتر خواهیم داد.» (161)
اما ستمگران آنها، این سخن (و آن فرمانها) را، بغیر آنچه به آنها گفته شده بود، تغییر دادند; از اینرو بخاطر ستمی که روا میداشتند، بلایی از آسمان بر آنها فرستادیم (و مجازاتشان کردیم). (162)
و از آنها درباره (سرگذشت) شهری که در ساحل دریا بود بپرس! زمانی که آنها در روزهای شنبه، تجاوز (و نافرمانی) خدا میکردند; همان هنگام که ماهیانشان، روز شنبه (که روز تعطیل و استراحت و عبادت بود، بر سطح آب،) آشکار میشدند; اما در غیر روز شنبه، به سراغ آنها نمیآمدند; این چنین آنها را به چیزی آزمایش کردیم که نافرمانی میکردند! (163)
و (به یاد آر) هنگامی را که گروهی از آنها (به گروه دیگر) گفتند: «چرا جمعی (گنهکار) را اندرز میدهید که سرانجام خداوند آنها را هلاک خواهد کرد، یا به عذاب شدیدی گرفتار خواهد ساخت؟! (آنها را به حال خود واگذارید تا نابود شوند!)» گفتند: «(این اندرزها،) برای اعتذار (و رفع مسؤولیت) در پیشگاه پروردگار شماست; بعلاوه شاید آنها (بپذیرند، و از گناه باز ایستند، و) تقوا پیشه کنند!» (164)
اما هنگامی که تذکراتی را که به آنها داده شده بود فراموش کردند، (لحظه عذاب فرا رسید; و) نهیکنندگان از بدی را رهایی بخشیدیم; و کسانی را که ستم کردند، بخاطر نافرمانیشان به عذاب شدیدی گرفتار ساختیم. (165)
(آری،) هنگامی که در برابر آنچه از آن نهی شده بودند سرکشی کردند، به آنها گفتیم: «به شکل میمونهایی طردشده در آیید!» (166)
و (نیز به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت اعلام کرد: تا دامنه قیامت، کسی را بر آنها مسلط خواهد ساخت که همواره آنها را در عذاب سختی قرار دهد; زیرا پروردگارت مجازاتش سریع، (و در عین حال، نسبت به توبهکاران) آمرزنده و مهربان است. (167)
و آنها را در زمین بصورت گروههایی، پراکنده ساختیم; گروهی از آنها صالح، و گروهی ناصالحند. و آنها را با نیکیها و بدیها آزمودیم، شاید بازگردند! (168)
پس از آنها، فرزندانی جای آنها را گرفتند که وارث کتاب (آسمانی، تورات) شدند; (اما با این حال،) متاع این دنیای پست را گرفته، (بر اطاعت فرمان خدا ترجیح میدهند) و میگویند: سخللّه(اگر ما گنهکاریم توبه میکنیم و) بزودی بخشیده خواهیم شد!» اما اگر متاع دیگری همانند آن به دستشان بیفتد، آن را (نیز) میگیرند، (و باز حکم خدا را پشت سر میافکنند.) آیا پیمان کتاب (خدا) از آنها گرفته نشده که بر خدا (دروغ نبندند، و) جز حق نگویند، و آنان بارها آنرا خواندهاند؟! و سرای آخرت برای پرهیزگاران بهتر است، آیانمیفهمید؟! (169)
و آنها که به کتاب (خدا) تمسک جویند، و نماز را برپا دارند، (پاداش بزرگی خواهند داشت; زیرا) ما پاداش مصلحان را ضایع نخواهیم کرد! (170)
ادامه دارد.
و بر سر هر راه ننشینید که (مردم با ایمان را) تهدید کنید و مؤمنان را از راه خدا باز دارید، و با (القای شبهات،) آن را کج و معوج نشان دهید! و به خاطر بیاورید زمانی را که اندک بودید، و او شما را فزونی داد! و بنگرید سرانجام مفسدان چگونه بود! (86)
و اگر گروهی از شما به آنچه من به آن فرستاده شدهام ایمان آوردهاند، و گروهی ایمان نیاوردهاند، صبر کنید تا خداوند میان ما داوری کند، که او بهترین داوران است! (87)
اشراف زورمند و متکبر از قوم او گفتند: «ای شعیب! به یقین، تو و کسانی را که به تو ایمان آوردهاند، از شهر و دیار خود بیرون خواهیم کرد، یا به آیین ما بازگردید!» کفت: «آیا (میخواهید ما را بازگردانید) اگر چه مایل نباشیم؟! (88)
اگر ما به آیین شما بازگردیم، بعد از آنکه خدا ما را از آن نجات بخشیده، به خدا دروغ بستهایم; و شایسته نیست که ما به آن بازگردیم مگر اینکه خدایی که پروردگار ماست بخواهد; علم پروردگار ما، به همه چیز احاطه دارد. تنها بر خدا توکل کردهایم. پروردگارا! میان ما و قوم ما بحق داوری کن، که تو بهترین داورانی!» (89)
اشراف زورمند از قوم او که کافر شده بودند گفتند: «اگر از شعیب پیروی کنید، شما هم زیانکار خواهید شد!» (90)
سپس زمین لرزه آنها را فرا گرفت; و صبحگاهان بصورت اجسادی بیجان در خانههاشان مانده بودند. (91)
آنها که شعیب را تکذیب کردند، (آنچنان نابود شدند که) گویا هرگز در آن (خانهها) سکونت نداشتند! آنها که شعیب را تکذیب کردند، زیانکار بودند! (92)
سپس از آنان روی برتافت و گفت: «ای قوم من! من رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برای شما خیرخواهی نمودم; با این حال، چگونه بر حال قوم بیایمان تاسف بخورم؟!» (93)
و ما در هیچ شهر و آبادی پیامبری نفرستادیم مگر اینکه اهل آن را به ناراحتیها و خسارتها گرفتار ساختیم; شاید (به خود آیند، و به سوی خدا) بازگردند و تضرع کنند! (94)
سپس (هنگامی که این هشدارها در آنان اثر نگذاشت)، نیکی (و فراوانی نعمت و رفاه) را به جای بدی (و ناراحتی و گرفتاری) قرار دادیم; آنچنان که فزونی گرفتند، (و همهگونه نعمت و برکت یافتند، و مغرور شدند،) و گفتند: «(تنها ما نبودیم که گرفتار این مشکلات شدیم;) به پدران ما نیز ناراحتیهای جسمی و مالی رسید.» چون چنین شد، آنها را ناگهان (به سبب اعمالشان) گرفتیم (و مجازات کردیم)، در حالی که نمیفهمیدند. (95)
و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم; ولی (آنها حق را) تکذیب کردند; ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم. (96)
آیا اهل این آبادیها، از این ایمنند که عذاب ما شبانه به سراغ آنها بیاید در حالی که در خواب باشند؟! (97)
آیا اهل این آبادیها، از این ایمنند که عذاب ما هنگام روز به سراغشان بیاید در حالی که سرگرم بازی هستند؟! (98)
آیا آنها خود را از مکر الهی در امان میدانند؟! در حالی که جز زیانکاران، خود را از مکر (و مجازات) خدا ایمن نمیدانند! (99)
آیا کسانی که وارث روی زمین بعد از صاحبان آن میشوند، عبرت نمیگیرند که اگر بخواهیم، آنها را نیز به گناهانشان هلاک میکنیم، و بر دلهایشان مهر مینهیم تا (صدای حق را) نشنوند؟! (100)
اینها، شهرها و آبادیهایی است که قسمتی از اخبار آن را برای تو شرح میدهیم; پیامبرانشان دلایل روشن برای آنان آوردند; (ولی آنها چنان لجوج بودند که) به آنچه قبلا تکذیب کرده بودند، ایمان نمیآوردند! اینگونه خداوند بر دلهای کافران مهر مینهد (و بر اثر لجاجت و ادامه گناه، حس تشخیصشان را سلب میکند)! (101)
و بیشتر آنها را بر سر پیمان خود نیافتیم; (بلکه) اکثر آنها را فاسق و گنهکار یافتیم! (102)
سپس بدنبال آنها ( پیامبران پیشین) موسی را با آیات خویش به سوی فرعون و اطرافیان او فرستادیم; اما آنها (با عدم پذیرش)، به آن (آیات) ظلم کردند. ببین عاقبت مفسدان چگونه بود! (103)
و موسی گفت: «ای فرعون! من فرستادهای از سوی پروردگار جهانیانم. (104)
سزاوار است که بر خدا جز حق نگویم. من دلیل روشنی از پروردگارتان برای شما آوردهام; پس بنی اسرائیل را با من بفرست!» (105)
(فرعون) گفت: «اگر نشانهای آوردهای، نشان بده اگر از راستگویانی!» (106)
(موسی) عصای خود را افکند; ناگهان اژدهای آشکاری شد! (107)
و دست خود را (از گریبان) بیرون آورد; سفید (و درخشان) برای بینندگان بود! (108)
اطرافیان فرعون گفتند: «بیشک، این ساحری ماهر و دانا است! (109)
میخواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند; (نظر شما چیست، و) در برابر او چه دستوری دارید؟» (110)
(سپس به فرعون) گفتند: «(کار) او و برادرش را به تاخیر انداز، و جمعآوریکنندگان را به همه شهرها بفرست... (111)
تا هر ساحر دانا (و کارآزمودهای) را به خدمت تو بیاورند!» (112)
ساحران نزد فرعون آمدند و گفتند: «آیا اگر ما پیروز گردیم، اجر و پاداش مهمی خواهیم داشت؟ !» (113)
گفت: «آری، و شما از مقربان خواهید بود!» (114)
(روز مبارزه فرا رسید. ساحران) گفتند: «ای موسی! یا تو (وسایل سحرت را) بیفکن، یا ما میافکنیم!» (115)
گفت: «شما بیفکنید!» و هنگامی (که وسایل سحر خود را) افکندند، مردم را چشمبندی کردند و ترساندند; و سحر عظیمی پدید آوردند. (116)
(ما) به موسی وحی کردیم که: «عصای خود را بیفکن!» ناگهان (بصورت مار عظیمی در آمد که) وسایل دروغین آنها را بسرعت برمیگرفت. (117)
(در این هنگام،) حق آشکار شد; و آنچه آنها ساخته بودند، باطل گشت. (118)
و در آنجا (همگی) مغلوب شدند; و خوار و کوچک گشتند. (119)
و ساحران (بیاختیار) به سجده افتادند. (120)
و گفتند: «ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم; (121)
پروردگار موسی و هارون!» (122)
فرعون گفت: «آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم، به او ایمان آوردید؟! حتما این نیرنگ و توطئهای است که در این شهر (و دیار) چیدهاید، تا اهلش را از آن بیرون کنید; ولی بزودی خواهید دانست! (123)
سوگند میخورم که دستها و پاهای شما را بطور مخالف ( دست راست با پای چپ، یا دست چپ با پای راست) قطع میکنم; سپس همگی را به دار میآویزم! (124)
(ساحران) گفتند: «(مهم نیست،) ما به سوی پروردگارمان بازمیگردیم! (125)
انتقام تو از ما، تنها بخاطر این است که ما به آیات پروردگار خویش -هنگامی که به سراغ ما آمد- ایمان آوردیم. بار الها! صبر و استقامت بر ما فرو ریز! (و آخرین درجه شکیبائی را به ما مرحمت فرما!) و ما را مسلمان بمیران!» (126)
و اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: «آیا موسی و قومش را رها میکنی که در زمین فساد کنند، و تو و خدایانت را رها سازد؟!» گفت: «بزودی پسرانشان را میکشیم، و دخترانشان را زنده نگه میداریم (تا به ما خدمت کنند); و ما بر آنها کاملا مسلطیم!» (127)
موسی به قوم خود گفت: «از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار میکند; و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!» (128)
گفتند: «پیش از آنکه به سوی ما بیایی آزار دیدیم، (هم اکنون) پس از آمدنت نیز آزار میبینیم! (کی این آزارها سر خواهد آمد؟)» گفت: «امید است پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند، و شما را در زمین جانشین (آنها) سازد، و بنگرد چگونه عمل میکنید!» (129)
و ما نزدیکان فرعون (و قوم او) را به خشکسالی و کمبود میوهها گرفتار کردیم، شاید متذکر گردند! (130)
(اما آنها نه تنها پند نگرفتند، بلکه) هنگامی که نیکی (و نعمت) به آنها میرسید، میگفتند: سخللّهبخاطر خود ماست.» ولی موقعی که بدی (و بلا) به آنها میرسید، میگفتند: «از شومی موسی و کسان اوست»! آگاه باشید سرچشمه همه اینها، نزد خداست; ولی بیشتر آنها نمیدانند! (131)
و گفتند: «هر زمان نشانه و معجزهای برای ما بیاوری که سحرمان کنی، ما به تو ایمان نمیآوریم!» (132)
سپس (بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل کردیم:) طوفان و ملخ و آفت گیاهی و قورباغهها و خون را -که نشانههایی از هم جدا بودند- بر آنها فرستادیم; (ولی باز بیدار نشدند، و) تکبر ورزیدند، و جمعیت گنهکاری بودند! (133)
هنگامی که بلا بر آنها مسلط میشد، میگفتند: «ای موسی! از خدایت برای ما بخواه به عهدی که با تو کرده، رفتار کند! اگر این بلا را از ما مرتفع سازی، قطعا به تو ایمان میآوریم، وبنی اسرائیل را با تو خواهیم فرستاد!» (134)
اما هنگامی که بلا را، پس از مدت معینی که به آن میرسیدند، از آنها برمیداشتیم، پیمان خویش را میشکستند! (135)
سرانجام از آنها انتقام گرفتیم، و آنان را در دریا غرق کردیم; زیرا آیات ما را تکذیب کردند، و از آن غافل بودند. (136)
ادامه دارد.
فال روزانه چهارشنبه 27 فروردین 93 امروز بر شما چگونه خواهد گذشت ؟! ::::::: فروردین: اگرچه شما از موقعیتی که در آن قرار دارید خشنود و راضی نیستید، با این وجود آماده اید که برای لحظاتی دست از جنگ و ستیز بردارید و همه چیز را آسان بگیرید. متاسفانه، ممکن است شرایط با شما همراهی نکنند، به این ترتیب شما نیاز خواهید داشت که به فکر حل مشکلات و مسائل غیر قابل انتظار باشید. علاوه بر این، شما اکنون میتوانید یک پیشرفت اساسی در کارتان داشته باشید. پس یک نفس عمیق کشیده و گام محکمیبرای آغاز روز خود بردارید. اردیبهشت: ممکن است امروز دریابید که چرا در طی روزهای گذشته مدام دور خود میچرخیدید. امروز میتوانید نتیجه زحمات این چند روزه خود را بگیرید. اما مراقب باشید که تنبلی نکنید چرا که در نهایت مجبورید که به سرعت خود بیفزایید. میتوانید همچنانکه اوقات خوشی را سپری میکنید، پیشرفت مهمینیز داشته باشید. لیستی از کارهایتان تهیه کنید،اما فراموش نکنید که کمیهم زمان فراغت برای خود در نظر بگیرید. مسلما به نتیجه خوبی خواهید رسید. امتحان کنید! خرداد: گامهای ناپایدار و پریشانی که تا کنون داشتید باید امروز آرام شوند. حس کنجکاویتان شما را تحریک میکند تا پاسخ تمام سئوالهایی را که در ذهن خود دارید پیدا کنید. به جای اینکه مشتاق یاد گرفتن هرچیزی که میبینید باشید، روی آن مسائلی تمرکز کنید که نقش اساسی در زندگی شما ایفا میکنند. تسلیم ملال و سستی نشوید؛ اهل عمل باشید و کارهای ناتمامی را که مربوط به محل کار یا خانهتان است را شناسایی و به پایان برسانید. تیر: بر عهده گرفتن رهبری جمعی از دوستان یا همکاران میتواند ایده جالبی برای امروز شما باشد، به خاطر اینکه آنها اعتقاد دارند شما اشتباه نمیکنید. معمولا تیرماهیها دوست ندارند که به کسی اجازه دهند به جای آنها تصمیم بگیرد، اما حالا آرزوهای محقق نشده شما میتواند تاثیر منفی بر توانایی تصمیم گیری شما داشته باشد. فقط به یاد داشته باشید که پذیرفتن پند و عبرت دیگران چیزی از شما کم نمیکند. در نهایت، شما تنها کسی هستید که باید انتخاب کنید! مرداد: گره خوردن به یک عمل تکراری و یکسان شما را عصبی میکند، اما امروز شما آنقدر هوشیار هستید که بفهمید چه چیزی برای شما بهتر است. اگرنخواهید دیگران شما را به عنوان کسی ببینند که از حرفش برمیگردد، الان زمان خوبی است که احساسات خود را پنهان کرده و فقط کارتان را بکنید. فعلا کارهای زیادی برای انجام دادن دارید؛ اما نگران نباشید، شما همیشه میتوانید درباره احساسات و افکار درونی تان صحبت کنید. شهریور: شما آن کسی هستید که دیگران حسرت تان را میخورند چرا که عملگرا بودن شما آن چیزی است که آنها نیاز دارند. به نظر میرسد امروز همکاران شما با شایستگی تلاش کنند و فرصت را از شما بربایند و سپس به چشم یک آماتور به شما نگاه کنند. اگر همواره در پی انجام دادن کارتان بوده اید، اکنون آماده اید که سرعت تان را کند کرده و کمیاستراحت کنید. با این حال، هنوز اگر دوستان نیاز به کمک شما داشته باشند آنها را یاری میدهید. فقط این کار را با بی میلی نکنید. این کار را بکنید چون از ته دل میخواهید ! مهر: ممکن است امروز درگیر مسئولیتهای خانوادگیای شده باشید که با وظایف کاری تان مداخله کند. اما شما باید قادر باشید که زمان خود را به خوبی تقسیم بندی کرده و همه آنها را انجام دهید. دوست دارید کاری انجام دهید که بیشترین اهمیت را برای تان دارد، پس تا کارتان به انتها نرسیده آن را رها نکنید. از گرفتن تایید و تصدیق دیگران بپرهیزید؛ در عوض به وجدان و غریزه تان اعتماد کرده و اجازه دهید آنها شما را راهنمایی کنند. اگر اعمال شما از صمیم قلب تان باشد، دیگر کسی به شما نمیگوید چرا کارتان را همین الان به پایان نرساندید. آبان: برداشتن یک گام محکم و استوار در اوایل روز باعث میشود بیشتر از آن که فکرش را بکنید بهره وری و کارایی داشته باشید. اما بیشتر از توان تان کاری را نپذیرید، به خاطر اینکه فشار و استرسی که شما بر خودتان وارد میکنید نیروی تان را گرفته وبرای تان مخرب است. توانایی شما برای واقع بین بودن چیزی است که دیگران بیش از هر چیز دیگری از شما یاد میگیرند، و خوشبختانه این چیزی است که شما میتوانید به آنها بدهید بدون اینکه تلاش اضافی نشان دهید. آذر: شما امروز نمادی از استواری و پایداری هستید و تصمیم شما برای انجام دادن کارهایتان ممکن است امروز تحسین و حیرت همکاران تان را در پی داشته باشد. اما این تنها درباره این نیست که شما مشتاقید که تلاش و کوششی دوچندان از خود نشان دهید؛ بلکه مسئله این است که شما چگونه درک و فهم عادی خود را بکار میگیرید تا ارزش تان را در یک کار تیمی به دیگران نشان دهید؛ نگران مطرح کردن یا کار خاصی برای معرفی کردن خود نباشید. زیرکانه ترین سیاست شما این است که قابلیتهای خود را بشناسید و اعتماد به نفس تان را تقویت کنید! دی: اگرچه شما میتوانید قهرمان انجام مسئولیت های متفاوت باشید، جادویی که امروز از تواناییهای شما سر بیرون میآورد تا صلاحیت و شایستگی شما را با آسیب پذیری عاطفی تان ترکیب کند. ماه در اولین خانه از “شخصیت” تان شما را قادر میسازد تا نیمه ملایم تر و مهربانانه تر خود را به نمایش بگذارید، بدون اینکه لازم باشد به کسی دروغ بگویید. دیگران شما را دوستانه تر مییابند و شایداز کارشان فاصله بگیرند تا کمی با شما صحبت کنند. به یاد داشته باشید که بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که با دل و جان به صحبتهای دیگران گوش فرا دهید. بهمن: امروز تغییرات خلقی شما باعث ایجاد مانع بر سر راه شما نمیشود. خوشبختانه، شما قادرید که نیازهای شخصی تان را برای خودتان نگه دارید ولی توجه داشته باشید که آنها مزاحم امور کاری شما نمیشوند. اما این مسئله به معنای این نیست که شما احساسات خود را نادیده میگیرید. فقط قبل از اینکه واکنش نشان دهید بررسی کنید و ببینید چه چیزی مناسب آن موقعیت است. شما نمیتوانید احساسات تان را کنترل کنید، اما میتوانید تلاش کنید تا در مواقع سخت و دشوار کمی بر خود مسلط شوید. اسفند: امروز میتوانید در یک تیم ورزشی نقش یک توپ زن مصمم و با اراده را بازی کنید، مخصوصا اگر استاد کارهای گروهی باشید. حرفهای اخیرتان ممکن است دیگران را متعجب و شگفت زده کند یا حتی کسی را برنجاند و الان زمان این است که از بیان احساسات درونی تان بپرهیزید چرا که ممکن است به خودتان نیز آسیب وارد کند. خوشبختانه، تصمیم خستگی ناپذیر شما برای بیان کردن افکارتان ممکن است توجه دیگران را به خود جلب کرده و باعث شود تا دیگران را نیز از شما پیروی کنند. پایان.
دیگر عوارض مصرف شیشه، رفتارهای جنسی پرخطر است.
اعتیاد به شیشه ::
یکی از مواد اعتیادآوری که این روزها دربارهاش صحبت میشود، شیشه است. شیشه یک ماده محرک و از خانواده آمفتامینهاست که متاسفانه مصرف آن بین برخی جوانان مشاهده میشود.
ناآگاهی از پدیده اعتیاد و ماهیت دقیق این بیماری باعث باورهای اشتباه می شود. این باور که مصرف تفریحی مواد اعتیادآور نیست، یکی از آنهاست. بسیاری از افرادی که دچار اعتیاد شده اند، با همین فکر شروع کرده اند که مصرف گاه و بیگاه و تفریحی مواد، اعتیادآور نیست.
همه افراد در اولین مصرف گمان می کنند که این آخرین مصرف آنها خواهد بود، اما پژوهش های مختلف در عوارض مصرف شیشه نشان داده مصرف شیشه باعث تحریک قسمت لذت در مغز می شود و چنان اثری از خود به جا می گذارد که فرد را به ادامه مصرف وادار می کند. بنابراین مصرف کنندگان تفننی مواد فقط یک قدم تا اعتیاد فاصله دارند.
بعضی از مردم اعتقاد دارند که در دوره جوانی فرد مجاز است رفتارهای مختلفی را تجربه کند، از جمله مصرف مواد را. این عده ممکن است به مصرف تفریحی و گاه و بیگاه مواد بپردازند اما حقیقت این است که این افراد دید بسیار ساده انگارانه ای نسبت به مواد دارند و این نگاه مانع توجه به حقایق خطرناک مربوط به مصرف مواد می شود.
عوارض مصرف شیشه ::
رانندگی بی دقت و پرسرعت پس از مصرف شیشه یکی از رفتارهای خطرناک است که احتمال تصادفات سنگین را افزایش می دهد. از دیگر عوارض مصرف شیشه، رفتارهای جنسی پرخطر است که احتمال ابتلا به ایدز را افزایش می دهد. پس می توان گفت هر چیزی ارزش یک بار تجربه کردن را ندارد.
بر اثر تصور غلطی که در مورد عوارض شیشه وجود دارد خیلی افراد بر این باورند که شیشه یک ماده صرفا شادی آور است، بدون آن که اعتیاد ایجاد کند.برخی جوانان برای به دست آوردن شادی و هیجان در مهمانی ها و جمع های دوستانه و کسب هیجان به مصرف شیشه اقدام می کنند با این تصور که مصرف تفننی عیبی ندارد و مصرف شیشه عوارضی ایجاد نمی کند؛ اما این خیالی است کاملا باطل.
مصرف شیشه ممکن است باعث شادی و هیجان کاذب شود، اما این شادی زودگذر است و ادامه مصرف شیشه، توهم، بی خوابی یا اختلال شدید در خواب و بی اشتهایی شدید برای ساعت ها و حتی روزها ایجاد می کند.
حالا سوال این است که آیا غیر از مصرف شیشه تفریح سالمی وجود ندارد؟ و شادی بسیار اندک و گذرایی که پس از مصرف شیشه به فرد دست می دهد ارزش توهم و عوارض بعدی را دارد؟
توجه به این نکته ضروری است که هیچ کس به طور ناگهانی معتاد نمی شود، بلکه ابتدا در مهمانی ها و جمع های دوستانه به اصرار دیگران و با مصرف گهگاه از سر کنجکاوی یا برای تفریح یا لذت جنسی بیشتر یا برای خلاصی از اصرارهای همسالان یا برای آن که خود را نزد همسالان جنس مخالف، بزرگ و باتجربه نشان دهند، شروع می شود و کم کم به طور خزنده و بی آن که فرد خبردار شود، فاصله مصرف هایش کمتر می شود و از مصرف کننده تفریحی به مصرف کننده دائم یعنی معتاد تبدیل می شود.
پایان.
با نامزد سابق رابطه تان را قطع کردید چون فکر می کردید به درد هم نمی خورید و نمی توانید زیر یک سقف زندگی موفقی داشته باشید. اما از لحظه جدایی چنان حال بدی دارید که حاضرید هر طور شده دوباره با او ارتباط را از سر بگیرید و تسکین پیدا کنید. دوباره با او ارتباط برقرار می کنید و قرار می شود مراسم خواستگاری را برگزار کنید اما باز همه چیز به همان دلایل بهم می خورد.
بله، شما یک معتاد عاشق هستید! وقتی وابستگی شما به یک فرد باعث می شود هر طور شده بخواهید او را در زندگی تان حفظ کنید، یعنی به آن فرد و آن رابطه معتاد شده اید. ممکن است هر دو از این رابطه آزار ببینید. مرتب با هم درگیر باشید، جر و بحث کنید و خانواده هایتان با هم سازگاری نداشته باشند اما همچنان اصرار داشته باشید رابطه را حفظ کنید چرا که به محض دور شدن از یکدیگر احساس خلاء به سراغتان بیاید و فکر کنید تنها بودن او در زندگی شما می تواند به زندگی تان معنا دهد. حتی با وجود آن همه تنش و جنگ اعصاب!
واقعیت این است ارتباط های به هم خورده ای که دوباره بعد از مدتی شروع می شوند، معمولاً دوباره خراب می شوند زیرا اگر پیوسته همان کاری را بکنید که یک عمر کرده اید، آن وقت به جاهایی می رسید که یک عمر رسیده اید. بنابراین اگر با طرف مقابل تان مدام به در بسته می خورید و دوباره به رابطه برمی گردید باید به طور جدی رابطه تان را بازبینی کنید و قبل از همه خودتان را.
1- اگر رابطه مشکل دارتان بهم خورد، سعی کنید یک بار برای همیشه تکلیفتان را با رابطه مشخص کنید. از خودتان بپرسید کدام ویژگی درونی من و کدام ویژگی شریک عاطفی من باعث جدایی و شکست عاطفیمان شد؟ رابطه تان را یک بار دقیق بررسی کنید. این کار باید در فضایی انجام شود که عواطف، احساسات ناکام مانده و دلتنگی هایتان در ذهن و منطق شما نفوذ نکنند. بنابراین مدتی فاصله گرفتن برای فروکش کردن غلیان های عاطفی و منطقی فکر کردن ضروری است.
2- برای ترک اعتیاد عاطفی هرگز شخصی دیگر را جایگزین نکنید. اشتباه بزرگ خیلی ها این است که برای کندن از یک فرد، سراغ فردی دیگر می روند. در چنین شرایطی شاید همه ویژگی های فرد جایگزین شونده، به نظر شما مطلوب، قابل قبول یا قابل گذشت بیاید اما باید بدانید اگر یک زمان خیلی بد برای انتخاب وجود داشته باشد همین وقت است و بعد از انتخاب ممکن است خیلی زود پشیمان شوید.
3- اگر خیلی لج دارید و می خواهید به نوعی خودتان را تخلیه کنید به جای این که به رابطه جدید یا ازدواجی دهان پر کن رو بیاورید، خودسازی کنید. سعی نکنید با وارد کردن یک نفر دیگر به زندگی تان انتقام بگیرید.
4- افسردگی تان را بعد از شکست عاطفی بپذیرید. پس از شکست های عاطفی، می تواند بسیار سازنده باشد. می تواند شما را به فکر فرو برد و کمک تان کند تا نواقص رابطه را بشناسید و خودتان را بسازید. اما اگر افسردگی تان تشدید شد حتما باید از یک روانشناس کمک بگیرید.
5- تمام خاطرات خوب سابقتان را انکار نکنید. آن شخص به هر دلیلی که از زندگی شما بیرون رفته، یک زمانی محبوب شما و خانواده تان بوده است. بنابراین روی ویژگی های مثبت شخصیت او و خاطرات خوبی که با هم داشته اید خط نکشید.
پایان.
محل تولد حضرت محمد (ص) در مکه + عکس ::
خانه ای را که رسول خدا(ص) در آن متولد شده، با نام «مولد النبی» می شناسند. این مکان در نزدیکی مسجد الحرام و در انتهای باب صفا قرار دارد.محل تولد پیامبر (ص) در ابتدای شعب ابی طالب قرار داشته و همینک در فاصله محل میلاد تا مسعی سنگ فرش است.
در تاریخ آمده است که وقتی رسول خدا(ص) به مدینه هجرت کرد، این خانه در اختیار عقیل، فرزند ابو طالب بود و پس از آن در اختیار اولاد و نوادگان وی قرار داشت. بعدها خیزران، همسر هارون، آن را خریداری کرد.
مسلمانان این خانه را گرامی میداشتند و به ویژه در شب تولد پیامبر(ص) مراسمی در آنجا برگزار میکردند. در پی روی کار آمدن دولت سعودی، همزمان با خراب کردن این قبیل اماکن، محل مولد النبی هم تخریب شد.
تنها با اصرار شیخ عباس قطان شهردار وقت مکه و درخواست وی از ملک عبد العزیز قرار شد تا در آنجا کتابخانه ای بنا کنند که امروزه به نام «مکتبة مکة المکرمه» شناخته میشود.در حال حاضر بر سر در این مکان تابلوئی با عنوان «مکتبة مکة المکرمه» نصب است.
بنام خدا
با سلامی گرم و بهاری و با تبریک و تهنیت عید نوروز و سال جدید 1393خورشیدی خدمت شما هموطنان اندیشمند و آزاده ایران زمین.
دوستان محترم و خوانندگان عزیز :: برای آشنایی هر چه بیشتر با اسلام ناب و راستین محمدی ، یعنی همان تشیع علوی ، و تمایز و مبارزه فرهنگی با مدعیان دروغین اسلام>{ اسلام اموی و سفیانی!/و تشیع صفوی!خارجه نشین؟!صاحب سایتها و ماهواره ها}از این قسمت به بعد بخشی از ترجمه فارسی نهج البلاغه را منتشر می نماییم و در آینده نزدیک به زندگانی امیر المومنین حضرت امام علی(ع)-همراه با شرح و بررسی سخنان گرانقدر آن امام همام می پردازیم.
امیدواریم که در این راه بسیار مهم بتوانیم خدمتی هر چند کوچک به دوستداران شیعه حضرت امام علی{ع} و همه موحدان و آزادگان محترم فارسی زبان نماییم.
دوستان خواننده برای استمرار این کار و تشریح و بررسی سخنان و زندگانی امام علی{ع} و تشیع علوی یعنی همان اسلام ناب و خالص محمدی-با نظرات ، پیشنهادات و انتقادات علمی و کارسازتان ما را در تحقق این هدف یاری رسانید.انشاءالله.
اللهم عجل لولیک الفرج.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سلونی قبل ان تفقدونی :: تا مرا از دست نداده اید با من سخن گویید.
1-چون روزگار آشفته بینید،چنان باشید که شتربچگان باشند.همچون,ابن لبون, نه پشتی دارد که بار بردارد و نه پستانی که شیر بفشارند.
2-خود تباه ساخت آن کس که طمع کرد.
بخواری رضا داد،آن کس که پیش ناکس گریبان درید.
خویش را کوچک شمارد،آنکس که نیندیشیده سخن گفت.
3-مگر نشنیده باشید که تنگ چشمی فرو مایگیست؟
مگر نشنیده باشید که نابردباری نامردی است؟
مگر نشنیده باشید که تهیدستی منطق را در دهان بشکند و برهان را ناچیز سازد و سخنور را از ادای سخن بازدارد.
4-درویشان{نیازمندان}هم در سرای خویش بیگانه باشند.
5-آن تن آسانی که جان ترا از کسب فضیلت باز دارد،آفت جان تست، و آن بردباری که در برابر شهوت و هوس حصار بر آورد،شجاعت است ، و آن پارسایی که نفس را از انحرافات ایمن سازد ، ثروت است ، و بگذاریم بگوییم که :: پرهیزگاری از نا پرهیزی ها مطمئن ترین سپر در مقابل حوادث و مخاطرات است.
منبع :: سخنان علی(ع)از نهج البلاغه-ترجمه فارسی نهج البلاغه :: زنده یاد استاد جواد فاضل-صفحه=456
ادامه دارد.
96. عَلَق (خون بسته، زالو، کِرم)
درآیه دوم، مبدء خلقت انسان را از «علق» میداند، کرمی زالو شکل، اسپرماتوزوئید.
بعضی هم علق را از ریشه تعلق و وابستگی گرفتهاند. و گفتهاند انسان از وابستگی و تعلقات خلق شده است.
اولین سورهایست که در غار حرا، هنگام بعثت پیامبر، بر او نازل شده است و سخن از خواندن وآفرینش انسان و تسلیم او و طغیانش به میان آمده است. این سوره مکی است و 19 آیه دارد.
97. قَدر (اندازه، سنجش، ارزش)
در این سوره، از شب ارزش آفرینی و اندازهگیری و مقدارات انسان سخن به میان آمده است. شبی که از هزارماه برتر است (در بعضی روایات شیعه، این هزار ماه به مدت حکومت ظالمانه بنی امیه تفسیر شده که هزار ماه طول کشیده است (به نقل المیزان ج 20 ص474). و در یکی از شبهای ماه رمضان (21 یا 23) قرار دارد. و شبی است که قرآن درآن قلب پیامبر نازل گشته است. شب اتصال میان زمین و ملکوت اعلاست و فرودآمدن فرشتهها ازآسمان، و شب سلامتی است.
این سوره، در حدود سال 4 بعثت، بعد از سوره «عبس» در مکه نازل شده و 5 آیه دارد و سورهای است بسیار مبارک و با فضیلت.
98. بینه (دلیل روشن و حجت آشکار)
این سوره، بیانگر رسالت عام پیامبر نسبت به همه مشرکین و یهود و نصاری است و دعوت او را از همه بشریت به آئین حق باز میگوید و صلاح جامعه انسانی را در سایه اعتقاد وعمل میداند.
گرایش مشرکین و اهل کتاب را به ایمان توحیدی، در سایه آمدن «بینه» میداند و خود محمد (ص) نمونه و مصداقی از این حجت آشکار برای اندیشهها و پیروان ادیان دیگر است. (امام باقر فرموده است: البینه محمد رسول الله (ص) (المیزان ج 20 ص 482) به نقل از تفسیرالقمی).
به نام «لم یکن» هم مشهور است و این نام از آغاز سوره اقتباس شده است. از نامهای دیگر این سوره «اهل الکتاب»، «قیامت»، «بریه» و «انفکاک» است.
بعد از سوره طلاق نازل شده و از سورههای مدنی است و 8 آیه دارد.
99. زلزال (لرزش و زلزله)
درآیه اول وقوع زمین لرزه مهیب را هنگام ظهور قیامت بیان میکند. زلزلهای که در پی آن برانگیختن مردم برای روز دادرسی عمومی در محشر و پاداش خوبیها و کیفر بدیهاست.
نام دیگر سوره «زلزله» است. 8 آیه دارد و بعد از سوره نساء در مدینه نازل شده است.
100. عادیات (دوندگان)
عادیات، اسبهای تیزتک و تندر میباشد که هنگام دویدن، همهمه صدایش بگوش میرسد. خداوند در نخستین آیه، به چنین اسبها و اسب سواران چابک که از سم اسبان آتش میپرد و سحرگاهان بر سر دشمن هجوم میآورند، سوگند میخورد و برخی نکات تربیتی و انسان شناسی و کفران انسان نسبت به نعمتها و مالدوستی شدید انسان، در پی آن مطرح میشود و با اشارهای به رستاخیز و قیامت، پایان میگیرد.
لحن آیات میرساند که باید در مدینه و پس از تشریع حکم جهاد با دشمن، آیات، نازل شده باشد. در روایات آمده که این سوره درباره علی (ع) و گروه پارتیزانی او که در جنگ «ذات السلاسل» به دشمن شبیخون زدند، نازل شده است که گروههای اعزامی سابق ناموفق بودند ولی این گروه توانستند ضربه خود را بزنند.
این سوره مدنی است و 11 آیه دارد و پس از سوره «عصر» نازل گشته است.
101. قارعه (کوبنده)
از نامهای قیامت است که در سه آیه اول آمده است.
قیامت، کوبنده دلهاست با ترس. و کوبنده دشمنان خداست، با عذاب.
در این سوره از قیامت و حالت خوشی و ناراحتی نیکوکاران و بدکاران سخن گفته شده است.
بعد از سوره ایلاف، در مکه در اوائل بعثت نازل شده و 11 آیه دارد.
102. تکاثر (افتخار به زیادی ثروت و عزت)
در دو آیه اول از تکاثر نکوهش شده، یعنی افزون طلبی در ثروت و قدرت، و افتخار کردن به کثرت اموال و قوم و قبیله و عزت اجتماعی. مشرکین برای اثبات عظمت خود از جهت نفرات، حتی مردههای خود را هم در گورستان به حساب میآوردند. چه بازیچه و مشغولیتی!... در بعضی تفاسیر، به قومی از یهود تفسیر شده و در بعضی به دو قبیله از قریش و در بعضی هم به دوگروه از انصار.
این سوره، بعد از سوره کوثر، نازل شده و 9 آیه دارد و از سورههای مکی است.
103. عصر (زمان، بعد از ظهر، فشار، و...)
در اولین آیه، خداوند به عصر قسم یاد کرده است. مفسرین، عصر را به معانی گوناگونی بیان کردهاند،
از قبیل: عصر نبوت، عصر نزول قرآن، عصر قیامت، عصر دولت مهدی، نماز عصر، روزگار، و معانی دیگر...
در جواب این سه قسم، سوره به بیان خلاصهای از معارف قرآن اشاره میکند وآن عبارتست از: «ایمان»، «عمل صالح»، «حق»، «صبر». در بیانی خلاصه و مختصر، مفاهیم بلند و فراوانی بیان شده است.
این سوره مکی است و با 3 آیه در سال اول بعثت بعد از سوره انشراح نازل شده است.
104. همزة (عیبجو و طعنه زن)
در این سوره از کسانی که از دیگران عیبجوئی کرده و با حرکات چشم و ابرو مسخرهشان میکنند و به ثروتهای جمع شده خود مغرورند نکوهش شده است و وعده آتش به آنها داده شده وآیات تنذیری این سوره مربوط به آغاز دعوت و دوران درگیری با اشراف است.
بعد از سوره قیامت نازل شده و از سورههای مکی است و 9 آیه دارد.
105. فیل
در این سوره داستان فیل سواران ابراهه را که برای ویران کردن خانه توحید، کعبه، هجوم آورده بودند و با قدرت خداوند نابود شدند بطور خلاصه بیان کرده است.
خود این واقعه، که قبل از اسلام رخ داده بود مبدء تاریخ شد وآن سال به «عامالفیل» مشهور گشت. بنا به نقل مورخین، در همان سال هم پیامبر متولد شد و40 سال بعد ازآن ماجرا به رسالت مبعوث گشت.
این تاریخچه و یادآوری آن در قرآن، هشداری است به کسانی که از در جنگ و ستیز با خدا وآئین او وارد میشوند.
این سوره هم بعد از «کافرون» در اوائل بعثت در مکه نازل شده و 5 آیه دارد.
106. ایلاف (الفت دادن)
نام دیگر سوره «قریش» است. در رابطه با سوره قبلی، که دشمنان حبشی مهاجم به کعبه نابود شدند، این کار، بخاطر تجمع خاطر و انس و الفت و ایمنی «قریش» در کوچهای تابستانی و زمستانی انجام گرفت و در مقابل، ازآنان انتظار است که خدا را پرستش کنند.
سوره مکی است و به جهت پیوستگی مطالبش با سوره فیل، بعضیها این دو را یک سوره حساب کردهاند.
5 آیه دارد و در سال 3 بعثت، بعد از سوره «تین» نازل شده است.
107. ماعون (ظرف غذا)
در آخرین آیه، از نمازگزاران سهل انگار و ریاکاری که از اطعام و سیر کردن گرسنگان با ظرفهای پر از غذا جلوگیری میکنند نکوهش شده است و اینها همه در ردیف تکذیب کنندگان دین محسوب شدهاند باین مناسبت، این سوره بنام سوره «دین» هم گفته شده است.
نقل شده که نزول سوره درباره ابوجهل و کفار قریش بوده است.
این سوره بعد از تکاثر و قبل از «فیل» و در مکه در سال 2 بعثت نازل شده و 7 آیه دارد.
108. کوثر (خیر فراوان)
در اینکه منظور از کوثر، نهری است در بهشت، یا حوضی در محشر، یا ذریه و فرزندان زیاد، یا علماب امت، یا نبوت و قرآن، یا علم و حکمت یا... نظریههای گوناگونی وجود دارد.
منظور هر کدام باشد، این خیر کثیر را خداوند به پیامبر اعطا کرده است (آیه 1).
این سوره یک سطری که 3 آیه دارد و از اعجازهای قرآن است در جواب عیبجوئیهای مشرکین نازل شده که بخاطر نداشتن فرزند پسر، پیامبر را مقطوع النسل و «ابتر» میگفتند.
بعد از «عصر» یا «عادیات» در مکه نازل شده است.
سال اول بعثت. بعضی هم گفتهاند که در «صلح حدیبیه» نازل شده است.
109. کافرون (کافرها)
در این سوره، خداوند به پیامبر فرمان برائت از خدایان مشرکین و عقاید باطل آنها را میدهد. چرا که در میان توحید و شرک، هرگز سازشی نیست.
نزول این سوره در پی آن بود که بعضی از مشرکین، از پیامبر میخواستند که مدتی بتهای آنان را عبادت کند تا آنها هم خدای محمد را بپرستند. سوره، مسلمانان را از سازش بر سر اصول اعتقادی و مبانی بنیادی مکتب برحذر میدارد و بنام سوره «عبادت» هم گفته شده است.
6 آیه دارد و بعد از سوره ماعون (یا: فیل) در اوائل بعثت در مکه نازل شده است.
110. نصر (یاری)
در این سوره، یادی از نصر و یاری خدا و پیروزی و فتح بزرگ است که از سوی خدا فرا رسیده است و مردم فوج فوج به دین خدا میگروند.
گفتهاند که در ایام «حجة الوداع» سال آخر عمر پیامبر در «منا» نازل شده وآخرین سورهایست که به نحو کامل و یکجا آمده است. بعد از سوره توبه و 3 آیه دارد.
نام دیگرش «تودیع» است. چرا که بعنوان آخرین سورهها، و داعی با پیامبر با امت محسوب میشود و آن اشارهای به وفات رسول گرامی اسلام شده است.
111. تبت (شکسته باد)
ابولهب، و همسر آتش افروز و هیزم کش او از سردمداران مشرکین مخالف پیامبر بودند و آن حضرت را آزار میدادند. در این سوره (آیه 1) نفرین شده که شکسته باد دستان ابولهب و خودش نابود باد.
نام دیگر این سوره «مسد» است. یعنی ریسمانی بافته شده از لیف خرما. در مورد همسر ابولهب در آخرین آیه میگوید که در گردن زنش در حالت عذاب ریسمانی از این نوع خواهد بود. سوره لهب هم گفته شده است.
بعد از سوره «فاتحه» و به قولی بعد از «مدثر» در اوائل بعثت در مکه نازل شده و 6 آیه دارد.
112. اخلاص (خالص کردن)
سوره «اخلاص»، یا «توحید»، یا «قول هوالله» وحدانیت و اوصاف خداوند را بیان میکند و بسیار فضیلت دارد معادل سوم قرآن است. به نام سوره «اساس» هم یاد شده است.
سوره در جواب درخواست گروهی از یهود که از پیامبر، اوصاف خداوند را پرسیده بودند، نازل شده است.
«قل هوالله» نسب نامه خداست.
در مورد این سوره، امیرالمومنین فرموده است که: «قل هو الله»، نسب نامه خداست.
این سوره بعد از «ناس» در اوائل بعثت در مکه نازل شده و4 آیه دارد.
113. فلق (صبح)
در این سوره فرمان به پیامبر است که به خدائی که آفریدگار فلق و سپیده دم است از شر همه پدیدهها و شر ظلمت فراگیر و جادوگران و حسودان، پناه ببرد.
بعد از سوره فیل و قبل از سوره ناس در مکه نازل شده و 5 آیه دارد.
114. ناس (مردم)
در این سوره هم مثل سوره قبلی، خداوند به پیامبر فرمان داده که به پروردگار مردم، فرمانروای مردم و معبود مردم، از شر وسوسه گران از جن وانس پناه ببرد.
این سوره و سوره فلق را، «معوذتین» هم گفتهاند. زیرا که در آغاز هر دو، مسئله تعویذ و پناه بردن به خدا از شرور حسودان و افسونگران و جادوگران مطرح شده که دشمنان از طریق جادو و افسون قصد صدمه رساندن به پیامبر را داشتند.
بعضی هم این دو سوره را از سورههای مدنی دانستهاند که با هم نازل گشتهاند. سوره «ناس» بعد از سوره «فلق» و قبل از «قل هو الله» نازل شده و 6 آیه دارد.
پایان.
و در میان آن دو ( بهشتیان و دوزخیان)، حجابی است; و بر «اعراف» مردانی هستند که هر یک از آن دو را از چهرهشان میشناسند; و به بهشتیان صدا میزنند که: «درود بر شما باد!» اما داخل بهشت نمیشوند، در حالی که امید آن را دارند. (46)
و هنگامی که چشمشان به دوزخیان میافتد میگویند: «پروردگارا! ما را با گروه ستمگران قرار مده!» (47)
و اصحاب اعراف، مردانی (از دوزخیان را) که از سیمایشان آنها را میشناسند، صدا میزنند و میگویند: «(دیدید که) گردآوری شما (از مال و ثروت و آن و فرزند) و تکبرهای شما، به حالتان سودی نداد!» (48)
آیا اینها ( این واماندگان بر اعراف) همانان نیستند که سوگند یاد کردید رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد؟! (ولی خداوند بخاطر ایمان و بعضی اعمال خیرشان، آنها را بخشید; هم اکنون به آنها گفته میشود:) داخل بهشت شوید، که نه ترسی دارید و نه غمناک میشوید! (49)
و دوزخیان، بهشتیان را صدا میزنند که: «(محبت کنید) و مقداری آب، یا از آنچه خدا به شما روزی داده، به ما ببخشید!» آنها (در پاسخ) میگویند: «خداوند اینها را بر کافران حرام کرده است!» (50)
همانها که دین و آیین خود را سرگرمی و بازیچه گرفتند; و زندگی دنیا آنان را مغرور ساخت; امروز ما آنها را فراموش میکنیم، همان گونه که لقای چنین روزی را فراموش کردند و آیات ما را انکار نمودند. (51)
ما کتابی برای آنها آوردیم که (اسرار و رموز) آن را با آگاهی شرح دادیم; (کتابی) که مایه هدایت و رحمت برای جمعیتی است که ایمان میآورند. (52)
آیا آنها جز انتظار تاویل آیات (و فرا رسیدن تهدیدهای الهی) دارند؟ آن روز که تاویل آنها فرا رسد، (کار از کار گذشته، و پشیمانی سودی ندارد; و) کسانی که قبلا آن را فراموش کرده بودند میگویند: «فرستادگان پروردگار ما، حق را آوردند; آیا (امروز) شفیعانی برای ما وجود دارند که برای ما شفاعت کنند؟ یا (به ما اجازه داده شود به دنیا) بازگردیم، و اعمالی غیر از آنچه انجام میدادیم، انجام دهیم؟!» (ولی) آنها سرمایه وجود خود را از دست دادهاند; و معبودهایی را که به دروغ ساخته بودند، همگی از نظرشان :گم میشوند. (نه راه بازگشتی دارند، و نه شفیعانی!) (53)
پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز ( شش دوران) آفرید; سپس به تدبیر جهان هستی پرداخت; با (پرده تاریک) شب، روز را می پوشاند; و شب به دنبال روز، به سرعت در حرکت است; و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید، که مسخر فرمان او هستند. آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان)، از آن او (و به فرمان او)ست! پر برکت (و زوالناپذیر) است خداوندی که پروردگار جهانیان است! (54)
پروردگار خود را (آشکارا) از روی تضرع، و در پنهانی، بخوانید! (و از تجاوز، دست بردارید که) او متجاوزان را دوست نمیدارد! (55)
و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید، و او را با بیم و امید بخوانید! (بیم از مسؤولیتها، و امید به رحمتش. و نیکی کنید) زیرا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است! (56)
او کسی است که بادها را بشارت دهنده در پیشاپیش (باران) رحمتش میفرستد; تا ابرهای سنگینبار را (بر دوش) کشند; (سپس) ما آنها را به سوی زمینهای مرده میفرستیم; و به وسیله آنها، آب (حیاتبخش) را نازل میکنیم; و با آن، از هرگونه میوهای (از خاک تیره) بیرون میآوریم; این گونه (که زمینهای مرده را زنده کردیم،) مردگان را (نیز در قیامت) زنده میکنیم، شاید (با توجه به این مثال) متذکر شوید! (57)
سرزمین پاکیزه 0و شیرین)، گیاهش به فرمان پروردگار میروید; اما سرزمینهای بد طینت (و شورهزار)، جز گیاه ناچیز و بیارزش، از آن نمیروید; این گونه آیات (خود) را برای آنها که شکرگزارند، بیان میکنیم! (58)
ما نوح را به سوی قومش فرستادیم; او به آنان گفت: «ای قوم من! (تنها) خداوند یگانه را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! (و اگر غیر او را عبادت کنید،) من بر شما از عذاب روز بزرگی میترسم!» (59)
(ولی) اشراف قومش به او گفتند: «ما تو را در گمراهی آشکاری میبینیم!» (60)
گفت: «ای قوم من! هیچ گونه گمراهی در من نیست; ولی من فرستادهای از جانب پروردگار جهانیانم! (61)
رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم; و خیرخواه شما هستم; و از خداوند چیزهایی میدانم که شما نمیدانید. (62)
آیا تعجب کردهاید که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسیله مردی از میان شما به شما برسد، تا (از عواقب اعمال خلاف) بیمتان دهد، و (در پرتو این دستور،) پرهیزگاری پیشه کنید و شاید مشمول رحمت (الهی) گردید؟! (63)
اما سرانجام او را تکذیب کردند; و ما او و کسانی را که با وی در کشتی بودند، رهایی بخشیدیم; و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، غرق کردیم; چه اینکه آنها گروهی نابینا (و کوردل) بودند. (64)
و به سوی قوم عاد، برادرشان «هود» را (فرستادیم); گفت: «ای قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنید، که جز او معبودی برای شما نیست! آیا پرهیزگاری پیشه نمیکنید؟!» (65)
اشراف کافر قوم او گفتند: «ما تو را در سفاهت (و نادانی و سبک مغزی) میبینیم، و ما مسلما تو را از دروغگویان میدانیم!» (66)
گرفت: «ای قوم من! هیچ گونه سفاهتی در من نیست; ولی فرستادهای از طرف پروردگار جهانیانم. (67)
رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم; و من خیرخواه امینی برای شما هستم. (68)
آیا تعجب کردهاید که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسیله مردی از میان شما به شما برسد تا (از مجازات الهی) بیمتان دهد؟! و به یاد آورید هنگامی که شما را جانشینان قوم نوح قرار داد; و شما را از جهت خلقت (جسمانی) گسترش (و قدرت) داد; پس نعمتهای خدا را به یاد آورید، شاید رستگار شوید!» (69)
گفتند: «آیا به سراغ ما آمدهای که تنها خدای یگانه را بپرستیم، و آنچه را پدران ما میپرستند، رها کنیم؟! پس اگر راست میگوئی آنچه را (از بلا و عذاب الهی) به ما وعده میدهی، بیاور»! (70)
گفت: «پلیدی و غضب پروردگارتان، شما را فرا گرفته است! آیا با من در مورد نامهایی مجادله میکنید که شما و پدرانتان 0بعنوان معبود و خدا، بر بتها) گذاردهاید، در حالی که خداوند هیچ دلیلی درباره آن نازل نکرده است؟! پس شما منتظر باشید، من هم با شما انتظار میکشم! (شما انتظار شکست من، و من انتظار عذاب الهی برای شما!)» (71)
سرانجام، او و کسانی را که با او بودند، برحمت خود نجات بخشیدیم; و ریشه کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و ایمان نیاوردند، قطع کردیم! (72)
و به سوی (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستادیم); گفت: «ای قوم من! (تنها) خدا را بپرستید، که جز او، معبودی برای شما نیست! دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده: این «ناقه» الهی برای شما معجزهای است; او را به حال خود واگذارید که در زمین خدا (از علفهای بیابان) بخورد! و آن را آزار نرسانید، که عذاب دردناکی شما را خواهد گرفت! (73)
و به خاطر بیاورید که شما را جانشینان قوم «عاد» قرار داد، و در زمین مستقر ساخت، که در دشتهایش، قصرها برای خود بنا میکنید; و در کوهها، برای خود خانهها می تراشید! بنابر این، نعمتهای خدا را متذکر شوید! و در زمین، به فساد نکوشید!» (74)
(ولی) اشراف متکبر قوم او، به مستضعفانی که ایمان آورده بودند، گفتند: «آیا (براستی) شما یقین دارید که صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟!» آنها گفتند: «ما به آنچه او بدان ماموریت یافته، ایمان آوردهایم.» (75)
متکبران گفتند: «(ولی) ما به آنچه شما به آن ایمان آوردهاید، کافریم!» (76)
سپس «ناقه» را پی کردند، و از فرمان پروردگارشان سرپیچیدند; و گفتند: «ای صالح! اگر تو از فرستادگان (خدا) هستی، آنچه ما را با آن تهدید میکنی، بیاور!» (77)
سرانجام زمین لرزه آنها را فرا گرفت; و صبحگاهان، (تنها) جسم بیجانشان در خانههاشان باقی مانده بود. (78)
(صالح) از آنها روی برتافت; و گفت: «ای قوم! من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم، و شرط خیرخواهی را انجام دادم، ولی (چه کنم که) شما خیرخواهان را دوست ندارید!» (79)
و (به خاطر آورید) لوط را، هنگامی که به قوم خود گفت: «آیا عمل بسیار زشتی را انجام میدهید که هیچیک از جهانیان، پیش از شما انجام نداده است؟! (80)
آیا شما از روی شهوت به سراغ مردان میروید، نه زنان؟! شما گروه اسرافکار (و منحرفی) هستید! (81)
ولی پاسخ قومش چیزی جز این نبود که گفتند: «اینها را از شهر و دیار خود بیرون کنید، که اینها مردمی هستند که پاکدامنی را میطلبند (و با ما همصدا نیستند!)» (82)
(چون کار به اینجا رسید،) ما او و خاندانش را رهایی بخشیدیم; جز همسرش، که از بازماندگان (در شهر) بود. (83)
و (سپس چنان) بارانی (از سنگ) بر آنها فرستادیم; (که آنها را در هم کوبید و نابود ساخت.) پس بنگر سرانجام کار مجرمان چه شد! (84)
و به سوی مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم); گفت: «ای قوم من! خدا را بپرستید، که جز او معبودی ندارید! دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده است; بنابر این، حق پیمانه و وزن را ادا کنید! و از اموال مردم چیزی نکاهید! و در روی زمین، بعد از آنکه (در پرتو ایمان و دعوت انبیاء) اصلاح شده است، فساد نکنید! این برای شما بهتر است اگر با ایمان هستید! (85)
ادامه دارد.