نخستین اتحادیه های کارگری به اروپا بر می گردد که بصورت سازمانهای خودجوش تعاون و همکاری متقابل میان کارگران در قرن هجدهم پیدا شدند ؛ در آغاز این اتحادیه ها بر اساس حرفه و شغل تشکیل می شدند ، لیکن بعدها با تحول در ساخت جامعه و اقتصاد تمایل به تمرکز در آنها گسترش یافت .
با تمرکز فزاینده در سرمایه صنعتی و مالی ، تمرکز در سازمان اتحادیه های کارگری نیز ضرورت یافت ، به علاوه پیدایش سازمانها متمرکز کارفرمایان ، ضرورت اتحاد میان سازمانها ی حرفه ای کارگران در مشاغل گوناگون را پیش می آورد . طبقه کارگر صنعتی بدون وحدت سازمانی نمی توانست در مقابل قدرت سازمان یافته کارفرمایان ویا قدرت دولت بایستد(1) . بنابراین ضرورت تشکیل سندیکاهها را دو چندان میکرد .
سندیکاsyndicate) (بر هر اتحادی که خواه به طور موقت و خواه به طور دائم برای تنظیم روابط کارگر و کارفرما یا بین کارگران تشکیل شده اند ، اطلاق می شود (2) . اهداف داخلی اتحادیه کارگری بهبود وضع اقتصادی اعضاء ، تامین معاش ، افزایش دستمزدها ، پیشگیری از بیکاری و مساعدت در زمان نیاز و اضطرار بود . تامین آزادیهای سیاسی و شرکت در فعالیت های حزبی از اهداف عمده اتحادیه ها بوده است . مهمترین وسیله و ابزار قدرت اتحادیه ها ، اعتصاب) strike ( است که خود اشکال گوناگون دارد و به معنی دست کشیدن کارگران و کارمندان و مزد بگیران از کار ، برای بدست آوردن خواسته هایشان می باشد و می تواند جزئی یا کلی و به مدت معین باشد ، که برای دفاع اقتصادی و بهبود بخشیدن به وضع زندگی اعضای اتحادیه بکار می رود .
نخستین اتحادیه کارگری در ایران به سال 1289 و همزمان باانتشار روزنامه ای با عنوان اتفاق کارگران مربوط به کارگران چاپخانه تهران برمی گردد ، اما در آن زمان بیشتر اتحادیه کارگری تحت اندیشه های سوسیالیستی قرارگرفته بود ، برای نمونه از تشکیل کمیته عدالت در سال 1295 بدست ایرانیان باکو و تاسیس حزب کمونیست در ایران سال1299 بدست همان گروه موسس کمیته عدالت ، می توان اشاره کرد ، اما فعالیت اتحادیه های کارگری در دهه 1320 با هدایت حزب توده به اوج خود رسید ، طبقه کارگر صنعتی ایران در آن دوران بیشتر در صنایع نفت ، نساجی و افزارمندی اشتغال داشتند . در همان سالها حکومت به منظور جلب حمایت طبقه کارگر ، کوششهای محدودی در زمینه سهیم کردن کارگران در 20درصد از سود کارگاهها ، تعیین حداقل دستمزدها و فروش سهام کارخانه به کارگران انجام داد ، هرسال گنگره ای ملی کار به ریاست شاه به منظور تعیین سیاستهاس کارگران تشکیل می شد . بانک دولتی رفاه کارگران نیز نیز به منظور جلب حمایت طبقات کارگری تشکیل شد ، بر طبق اصلاحیه قانون کار در مورخ 1342 تنها تشکیل سندیکاهای جداگانه مجاز بود ، سندیکا ها اجازه تشکیل فدراسیون نداشتند . کارگران بر طبق قانون ، حق مذاکره دسته جمعی داشتند لیکن در عمل حکومت این کار را به جای آنها انجام می داد . با وقوع برخی اعتصابات پراکنده در اوایل دهه 1350 دولت به منظور افزایش دستمزدها بر کارفرمایان فشار وارد کرده کرد . دولت شاه در واکنش به بحرانهای داخلی خود در همان سالها از طریق تاسیس حزب رستاخیز دست به بسیج کارگری زد و به موجب قانون توسعه مالکیت صنعتی به فروش برخی سهام کارخانه ای خصوصی و دولتی به کارگران پرداخت . در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 کارگران ، تحت نفوذ تاثیر جو سیاسی متحول به اعتصابات و فعالیتهای سیاسی دست زدند . کمیته های اعتصاب کارگران در طی انقلاب ، به شوراهای کارگری تبدیل شدند ، و در صدد به دست گرفتن مدیریت کارخانه ها بر آمده اند. تقاضاهای شوراهای کارگری شامل تقلیل ساعت کار ، افزایش دستمزدها ، به رسمیت شناختن شوراها و قانونی شدن اعتصاب بود.
در چند سال گذشته بیشتر گروهها برای احقاق حقوق خود دست به تجمع می زدند که نسبت به اعتصاب از شدت کمتری برخوردار می باشد ، ولی امروزه بار دیگر بعد از سالها ، شاهد کارگرانی هستیم که بخاطر منافع گروهی در دور هم جمع شده و از سازمانهای زیربط خواستار توجه هر چه بیشتر ، به گروه صنفی خود می باشند، خانه کارگر اولین نهادی است که مسئول رسیدگی به نیازها و خواسته های کارگران می باشد ، ولی این نهاد چون دولتی بوده بخاطر همین اهداف و برنامه های خود را در راستای برنامه دولت تهیه و تدوین می کند لذا نمی تواند پاسخگوی نیازهای تمامی کارگران باشد ؛ سندیکای ثبت نشده شرکت واحد یک نهاد غیر دولتی بوده که در چند سال گذشته از طریق نمایندگان خود برای دریافت خواسته های خود بوجود آمده اند و اولین حرکت آنها مربوط به 27 اسفند ماه سال 83 می باشد که رانندگان دور میدان آزادی را گرفته و اتوبوسها را متوقف کرده بودند و خواستار رسیدگی به وضعیت خود بودند ، از آن زمان تاکنون فعالیت نمایندگان این اتحادیه به نحو قابل توجهی گسترش یافته ، که نمونه بارز آن انتشار فراخوان و توزیع گسترده آن برای رانندگان برای اعتصاب دسته جمعی برای رسیدن به حقوق خود می باشد. از سوی دیگر این اعتصاب این قشر تنها به ایران برنمی گررد و ما در چند روز گذشته شاهد اعتصاب رانندگان مترو لندن و نیویورک نیز بوده ایم ، که در صورت موفق شدن آنها می تواند بعنوان الگو و گروه مرجعی برای سایر گروهها شناخته شود. اما هر کدام از این اعتصاب کنندگان با شیوها و برخوردهای مختلفی از طرف دولت مواجه شدند. برخی از اندیشمندان معتقدند هستند که وجود اعتصابات نشان دهنده وجود آزادی در یک جامعه هست ، چرا که گروههای صنفی در یک کشور مستبد جرات اجرای همچین برنامه هایی را ندارند و نمی توانند از حقوق خود دفاع کنند . برخی هم معتقدند که عدم دست یابی کارگران به خواسته های خود ، آنها را ناخواسته به طرف سندیکاها می کشاند .
اولین کسی که بحث اعتصابات و سندیکاههای کارگران بیشتر از همه مورد توجه قرارداده است ، کارل مارکس می باشد. به نظر مارکس طبقه درخود (class-in-itself ( طبقه ای است که خود آگاهی و شعور طبقاتی نداشته و خام است و طبقه ای برای خود ( (class-for-it self از وضعیت خود آگاهی داشته و خام نیست . مارکس معتقد است برای اینکه طبقه در خود به طبقه برای خود برسد ، چهار شرط لازم است ، او معتقد است طبقه در خود در ابتدا دچار نابسامانیهایی بسیاری از قبیل فقر ، بیکاری می باشد از این رو به طبقه ناراضی تبدیل می شود . ولی آیا پی به علت ناراضایتی خود می برد ؟ پاسخ منفی است چراکه اصلاً نمی داند مشکلش چیست ، اما زمانی که قشر روشنفکر پیشرو کارگر ، شروع به آگاهی رسانی می کند ، این طبقه با کسب آگاهی ، علل و عوارض نارضایتی خویش را در می یابد ، و متوجه می شوند که حق واقعی خود را در یافت نمی کنند . مرحله دوم وقتی است که "طبقه در خود" راهی را برای رهایی از استثمار می یابد و مرحله سوم در سندیکاهای کارگری و احزاب خلاصه می شود ، که سعس می کنند در قالب سندیکا به حقوق خود برسند ، شرط چهارم شکل گرفتن انقلاب است (3) .
اما رابرت مرتون (( Robert k. merton جامعه شناس کارکردگرا معتقد است ، افراد برای تشکیل گروه باید ، نیازها و راهها ، اهداف مشترکی داشته و باهمدیگر در ارتباط باشند . وی در مدل تبیین ارزشی خود همنواگرایان را کسانی می داند که در مسیر رسیدن به اهداف مقبول جامعه از مسیرها ی مجاز جامعه می گذرند ، اما مرتون در مقابل همین گروه از گروه نابهجاری به نام عصیانگران و یا شورشیان نام می برد ، یعنی افرادی که که راهها و اهدافی که جامعه برای آنها تعیین کرده مطلوب نمی دانند و از ابزارها و شیوهای مطلوب خود برای رسیدن به اهداف خود که مورد تایید جامعه نمی باشد ، استفاده می نمایند (4) با این اوصاف اعتصاب کنندگان گروهی هستند که اهداف خاصی را برای خود تعریف کرده اندکه جامعه در شرایط کنونی آن را نفی می کند و اعتصاب گنندگان نیز مجبور هستند برای دستیابی به اهداف از شیوه های غیر مجاز جامعه استفاده کنند . اما لازم به ذکر است اعتصاب کنندگان شرکت واحد نه شورشی هستند نه عصاینگر و نه انقلابی ، چراکه همین رانندگان اهداف جامعه را قبول دارند و به آرمان کشورشان احترام می گذرند ، اما خواسته ها و انتظارات آنها بیش از ان چیزی است که تعریف شده است . برای رخداد هر پدیدهای عوامل زیادی وجود دارد که دست به دست هم داده تا پدیده ای را بوجود آورند ، در پدیده اعتصاب نیز چندین عوامل از جمله ، عوامل اقتصادی ، اجتماعی ، و سیاسی دخیل هستند ، ولی عوامل باید نسبت به درجه اهمیت و میزان تاثیر گذاری باید مورد توجه قرار گیرند. نیل اسملسر(Smelser) ¹ بیان میکند که هر کجا عوامل مختلفی در جامعه جمع میشوند و بر یک مسئله عظیم و بحرانی تأثیر میگذارند. مسئله به بحرانیترین شکل خود میرسد و بی هنجاریهای عظیم را منجر میگردد5) ). از نظر هال Hall) ( شرایط اقتصادی هر فردی که در جامعه قرار دارد و در آن جامعه فعالیت میکند متغیر اساسی و شاید متغیری است که به فرد تاثیر میگذارد . به نظر هال اینگونه تغییرات بر همه قسمتهای جامعه به یک اندازه تاثیر میگذارد در دورههای بحران اقتصادی ممکن است جامعه دارای برنامههایی باشد که ابن برنامهها باعث میشود ، بسیاری از برنامههای جامعه نادیده گرفته شود و دارای اهمیت کمتری گردد . به نظر او به همین دلیل است که شرایط متغیر اقتصادی در واقع بهترین شاخصهای هدفهای اصلی جامعه میباشد ، به عبارت دیگر میتوان گفت : هر فردی که در جامعه به کاری دست میزند در واقع کاری که او انجام میدهد ناشی از شرایط اقتصادی او و جامعه او میباشد ، اما نمی توان تنها عامل اقتصادی را برای اعتصاب کنندگان برشمرد ، چراکه در جامعه کارگرانی وچود دارند که در مقایسه با رانندگان از مزایای کمی برخوردارند ، ولی هیچگونه به اعتصاب دست نمی زنند ، در این بعد عامل سیاسی نیز می تواند دخیل باشد ، چراکه کسانی دست به اعتصاب می زنند که از شعور سیاسی برخوردار باشند ، و بدانند که از این طریق می توانند به حق و حقوق خود می رسند ، رانندگان بخاطر اینکه روزانه هزار نفر را در شهری بزرگی مثل تهران بر مقصد می رسانند ، می دانند که با یک روز اعتصاب کل نظام اجتماعی مدخل شده و ضربه های زیادی بر جامعه می توانند وارد کنند ، پس یک رابطه بین امید و اعتصاب وجود دارد ، چرا که کارگران دیگری مثل کارگران معادن وجود دارند که هیج وقت دست به اعتصاب نمی زنند ، چون می دانند با اعتصاب کردن آنها هیج تاثیری در روند کار ممکن است رخ ندهد ، چرا که در صورت اعتصاب کردن تنها به کارفرما ضرر می رسانند و چون تعداد نفراتشان خیلی کم است بنابراین از همبستگی زیادی برخوردار نیستند. بنابراین کارفرما هر گونه برخورداری می تواند داشته باشد ، ولی رانندگان فقط روزانه با سه میلیون مسافر در ارتباط هستند ، و در صورت اعتصاب کردن پیامدهای آن به همه مردم بر می گردد.
اما از نظر اجتماعی ، باید گفت رانندگان بویژه در جامعه ایران از جایگاه منزلت زیادی برخوردار هستند ، و کمتر مورد تحقیر قرار می گیرند ، وهمیشه مورد احترام قرار مردم قرار می گیرند ، و واقعیت اینکه که هیج کارگرانی به اندازه آنها از آن منزلت برخوردار نیستند.
نویسنده مقاله : غفار پارسا
منابع ::
1: بشیریه ، حسین . جامعه شناسی سیاسی . تهران . نشر نی. 1374 . ص176
2: آقا بخشی ، علی . افشاری راد ، مینو . فرهنگ علوم سیاسی .تهران . نشر چاپار . 1383 . ص 671
3 : تنهایی، حسین ابوالحسن . درآمدی برمکاتب و نظریه های جامعه شناسی . مشهد . نشر مرندیز .1383. ص229
4 : تنهایی، حسین ابوالحسن . جامعه شناسی نظری . تهران . انتشارات بهمن برنا .1382 .ص 75
5 : گیدنز، آنتونی . جامعه شناسی .ترجمه منوچهر صبوری . تهران . نشر نی 1378 . ص678
پایان.