سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بزرگترین عیب آن بود که چیزى را زشت انگارى که خود به همانند آن گرفتارى . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
مجله آرامش-آبان1392-شماره نهم ، مجله آرامش-بهمن1392-شماره دهم ، «{دوره جدید،ش1،فروردین1395}» ، « {د ج،ش12،فروردین ماه1396خورشیدی} » ، مجله آرامش-اسفند1391-شماره اول ، مجله آرامش-اسفند1392-شماره یازدهم ، «{دوره جدید،ش4،تیرماه 1395}» ، «{دوره جدید،ش6،شهریور 1395}» ، « { ش27 ، شهریورماه1398خورشیدی } » ، « {ش18-اسفند1396خورشیدی} » ، قرآن،آزادی و حقوق بشر ، مجله آرامش-فروردین1392-شماره دوم ، پرتوی از قرآن ، « مجله آرامش-شهریور1393-شماره17 » ، « مجله آرامش-مهر93-شماره18» ، مجله آرامش-فروردین1393-شماره دوازدهم ، مجله آرامش-خرداد1392-شماره چهارم ، مشاوره و روانشناسی ، مجله آرامش-خرداد1393-شماره چهاردهم ، مجله آرامش-اردیبهشت1393-شماره سیزدهم ، رضاشاه ، شعر و ادبیات متعهد و مردمی ، پهلوی اول ، (مجله آرامش-تیر1393-شماره 15) ، مجله آرامش-مهر1392-شماره هشتم ، مجله آرامش-تیر1392-شماره پنجم ، «{دوره جدید،ش2،اردیبهشت1395}» ، تاریخ ایران زمین ، تاریخ ایران زمین ، پهلوی اول ، رضاشاه ، اخلاق در قرآن ، اخلاق در قرآن ، قرآن ، آزادی و حقوق بشر ، « {دوره جدید،ش11،اسفند 1395خورشیدی} » ، قرآن ، آزادی و حقوق بشر ، مناسبتها ، مجله آرامش-مرداد1392-شماره ششم ، « {دوره جدید،ش7،مهر 1395} » ، « { ش23 ، اسفند ماه 1397خورشیدی } » ، « {ش17-بهمن1396خورشیدی} » ، « مجله آرامش-آذر93-شماره19» ، مجله آرامش-اردیبهشت92-شماره سوم ، آیاتی از کتاب نور و روشنایی ، « {ش16-آذر1396خورشیدی} » ، « {دوره جدید،ش9،دی1395} » ، « {دوره جدید،ش10،بهمن 1395خورشیدی} » ، « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } ، « { ش22 ، بهمن ماه1397خورشیدی } » ، « {جدید-ش14-خرداد96ش} » ، « { ش20- تیرماه1397خورشیدی } » ، پاسخ به سوالات و شبهات قرآنی ، «مجله آرامش-مرداد1393-شماره16» ، روان شناسی،روان درمانی اگزیستانسیال ، رضاشاه ، پهلوی اول ، تاریخ تحلیلی ایران زمین ، تاریخ تحلیلی ایران ما ، تبریک و تهنیت دوستانه... ، «{دوره جدید،ش3،خرداد1395}» ، «{دوره جدید،ش5،مرداد 1395}» ، پهلوی اول ، رضاشاه ، پهلویها ، رضاخان ، « { ش 29 ، فروردین 1399خورشیدی } » ، #مهسا_امینی ، #نیکا_شاکرمی ، #مهسا_امینی،#ژینا_امینی ، « {جدید،ش13،اردیبهشت1396خورشیدی} » ، « مجله آرامش-بهمن93-شماره20 » ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی ، عکسهای یادگاری ، ویروس کرونا؟! ، کلمات راهگشاء و طلایی ، مناسبتهای ملی و دینی ، مناسبتهای ملی و مذهبی ، مناسبتهای ملی و میهنی ، هنر و ادبیات متعهد ایران ، مشاوره و روانشناسی ، رهایی از اعتیاد ، مطالب روانشناسی ، مقالات جامعه شناسی ، گفتگو و مصاحبه ، محمدرضاشاه پهلوی ، مجله آرامش-شهریور1392-شماره هفتم ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی » ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی} » ، « {دوره جدید،ش8/ 30آذر95خورشیدی} » ، « {ش15-تیرماه1396خورشیدی} » ، « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } » ، « { ش25 ، اردیبهشت 1398خورشیدی } » ، « { ش26 ، مرداد1398خورشیدی } » ، « { ش 28 ، آبان ماه 1398خورشیدی } » ، « { ش 28 ، دی ماه 1398خورشیدی } » ، #مهسا_امینی ، « { ش20- مرداد ماه1397خورشیدی } » ، پهلویها ، پیام توحید و رهایی ، پرتوی از قرآن حکیم ، آرامش ، آرامش و زندگی ، تسلیت ، جملات زندگی ساز ، دکتر علی شریعتی،هیهات مناالذله ، رضاخان ، تاریخ دوران پهلوی ، تاریخ معاصر ایران ، رضاشاه ، پهلوی اول ، ، روان درمانی اگزیستانسیال ، روان شناسی ، روزها و یادها ، شعر و زندگی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :14
بازدید دیروز :25
کل بازدید :463316
تعداد کل یاداشته ها : 469
102/3/18
12:13 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
aramesh[59]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
« اسفند1391-شماره اول »[32] « فروردین1392-شماره دوم »[9] « اردیبهشت1392-شماره سوم »[4] خرداد1392-شماره چهارم[10] « تیر1392-شماره پنجم »[6] « مرداد1392-شماره ششم »[6] « شهریور1392-شماره هفتم »[1] « مهر1392-شماره هشتم »[8] « آبان1392-شماره نهم »[107] « بهمن1392-شماره دهم »[66] « اسفند1392-شماره یازدهم »[26] « فروردین1393-شماره دوازدهم »[10] « اردیبهشت1393-شماره سیزدهم »[9] « خرداد1393-شماره چهاردهم »[9] « مجله آرامش-تیر1393-شماره 15 »[7] « مجله آرامش-مرداد1393-شماره 16 »[3] « مجله آرامش-شهریور1393-شماره 17 »[11] « مجله آرامش-مهر93-شماره18»[13] « مجله آرامش-آذر93-شماره19»[5] « مجله آرامش-بهمن93-شماره20 »[4] «{دوره جدید،ش1،فروردین1395}»[45] «{دوره جدید،ش2،اردیبهشت1395}»[7] «{دوره جدید،ش3،خرداد1395}»[2] «{دوره جدید،ش4،تیرماه 1395}»[19] «{دوره جدید،ش5،مرداد 1395}»[2] «{دوره جدید،ش6،شهریور 1395}»[21] « {دوره جدید،ش7،مهر 1395} »[5] « {دوره جدید،ش8/ 30آذر95خورشیدی} »[1] « {دوره جدید،ش9،دی 1395} »[2] « {دوره جدید،ش10،بهمن1395} »[4] « {دوره جدید،ش11،اسفند1395} »[6] « {د ج،ش12،فروردین ماه1396خورشیدی} »[36] « {جدید،ش13،اردیبهشت1396خورشیدی} »[2] « {جدید-ش14-خرداد96ش} »[3] « {ش15-تیرماه1396خورشیدی} »[1] « {ش16-آذر1396خورشیدی} »[3] « {ش17-بهمن1396خورشیدی} »[4] « {ش۱۸-اسفند1396خورشیدی} »[16] « {ش19-اردیبهشت ماه1397خ»[4] « { ش20- تیرماه1397خورشیدی } »[3] « { ش21- مرداد ماه1397خورشیدی } »[1] « { ش22 ، بهمن ماه1397خورشیدی } »[2] « { ش23 ، اسفند ماه 1397خورشیدی } »[6] « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } »[4] « { ش25 ، اردیبهشت1398خورشیدی } »[1] « { ش26 ، مرداد1398خورشیدی } »[1] « { ش27 ، شهریورماه1398خورشیدی } »[17] « { ش 28 ، آبان ماه 1398خورشیدی } »[1] « { ش 29 ، دی ماه 1398خورشیدی } »[1] « { ش 30 ، فروردین 1399خورشیدی } »[7] « { ش 31 ، اردیبهشت 1399خورشیدی } »[2] 《 ش32-شهریور 1399خورشیدی 》[1] 《 ش33-مهر 1399خورشیدی 》[1] 《 ش34-آبان 1399خورشیدی 》[4] 《 ش35- آذر 1399خورشیدی 》[2] « ش36 ، اسفند 1399خورشیدی »[1] « شماره37، فروردین1400خورشیدی »[18] « شماره 38،اردیبهشت1400خورشیدی »[31] « شماره 39، خرداد 1400خورشیدی »[1] « شماره 40 ، مردادماه 1400خورشیدی »[3] « شماره 41 ، شهریور 1400خورشیدی »[3] « شماره 42 ، آبان ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره 43 ، دی ماهِ 1400خورشیدی »[1] « شماره44 ، بهمن ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره45 ، فروردین 1401خورشیدی »[1] « شماره46 ، خرداد ماه 1401خورشیدی »[4] « شماره47 ، مرداد ماه 1401خورشیدی »[1] « شماره48 ، شهریورِ1401خورشیدی »[5] « شماره49 ، مهرماه1401خورشیدی »[2] «شماره50،اسفندماه1401خورشیدی»[8] «شماره51،فروردین1402خورشیدی»[2] «شماره52،اردیبهشت1402خورشیدی»[1]
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
یا صاحب الزمان (عج) مجله آرامش سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی) قاصدک پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار « تارنمای شخصی مهدی گل محمدی » جاده های مه آلود قیدار شهر جد پیامبراسلام پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir ) مجله پیام توحید مهندس محی الدین اله دادی بلوچستان نشریه حضور مسیر عرشیان تراوشات یک ذهن زیبا پاتوق دوستان غزل عشق کلینیک تخصصی پوست و تناسب اندام-ایده آل بابای آسمانی محمد قدرتی یه دختره تنها شاه تورنیوز Note Heart غزلیات محسن نصیری(هامون) ... یاس ... wanted دفتر احسان رویابین تینا!!!! عرفان وادب کاروجدان allah is my lord منتظر باران فرهنگی بهار عشق شناخت کافی ღای دریغاღ خط خطی ها عدالت جویان نسل بیدار سینا حاج زاده HADAFE SORKH ghamzade رویایی زندگی کردن... جامع ترین وبلاگ خبری مقاله های تربیتی ارتــــش ســــرخ///AK زازران ♥®♥شایگان خواندنی های ایران جهان دانشجو دانشجوی میکروبیولوژی 91 دانشگاه آزاد اشکذر آسمان آبی پنجره ای رو به باغ مجله پارسی نامه سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ مجله الکترونیکی گوناگون مجله جهان داستان آموزش زبان دات کام مجاز نیوز طب سنتی خبرگزاری آریا تارنمای مهدی گل محمدی-2 سرزمین عجایب-برترین ترفندهای وب آموزش بورس

میزان ثروت رضاخان چقدر بود؟-قسمت سوم-3



*اگر ممکن است خلاصه‌ای از یافته‌های پژوهشی خود را بیان کنید و ارزیابی‌تان را درباره دوران حکومت رضاشاه بیان نمایید. معمولاً عنوان می‌شود که رضاشاه، به رغم دیکتاتوری و حکومت خشن پلیسی در ایران، به روند نوسازی در ایران خدمت کرد. نحله خاصی از مورخان انگلوساکسون و همفکران و دوستان ایرانی آنها مایل‌اند که رضاشاه را به عنوان بنیادگذار ایران نوین عنوان کنند و البته مجبورند که برخی انتقادات را هم بیان کنند ولی در پایان تصویر رضاشاه به عنوان معمار نهادهای جدید در ایران درخشش می‌یابد. تلقی جناب‌عالی در این مورد چیست؟

بنیان‌گذار بزرگ‌ترین افسانه‌ای که درباره رضاشاه ساخته شده معرفی او به عنوان به وسیله اوست. هشتاد سال است که این دروغ را به نوسازی ایران و ایران نو خورد ما می‌دهند. همان‌طور که اشاره کردید، محافل خاصی در لندن در حال تهیه مطرح می‌شود. ایران نو کتاب جدیدی هستند که طی آن رضاشاه به عنوان معمار ویراستار این کتاب استفانی کرونین است و عنوان آن چنین است سازندگی ایران نس: 1921-1941، دولت و جامعه در دوران رضاشاه پهلوی. من حدس می‌زنم که در این کتاب همان دروغ به شکلی بزرگ‌تر و آشکارتر تکرار شود.
در دوره رضاشاه به ایران مدرن یا ایران نو اجازه دهید به برخی از واقعیات این 90 درصد جمعیت اشاره کنم: زمانی که در سال 1941رضاشاه ایران را ترک کرد، ایران بی‌سواد بودند. می‌دانید که خود رضاشاه هم بی‌سواد بود. سفیر آمریکا در تهران پسر بی‌سواد یک روستایی: رضاشاه را در زمان سلطنتش چنین توصیف کرده است حالا این آدم را به. تنها مقدار ناچیزی با توحش فاصله دارد، مردی که بی‌سواد معرفی می‌کنند! شاه فرهنگ‌پرور عنوان یک در سال 1941، یعنی زمانی که سلطنت رضاشاه به پایان رسید، ایران یکی از عقب‌مانده‌ترین و یکی از فقیرترین کشورهای جهان بود.
به گزارش سال 1952 بانک طی چهل سال: جهانی درباره ایران استناد می‌کنم. در این گزارش چنین آمده است گذشته، جمعیت 13 الی 18 میلیون نفری ایران به‌طور عمده به کار کشاورزی اشتغال داشتند و تعداد اندکی از آنها در کار تجارت و کارگاه بودند. به رغم فراوانی مواد خام، نیروی کار و دستیابی به دریا، هیچ نوعی از صنعت سنگین و تولید مواد خام، به جز استخراج نفت، وجود نداشت.
احتمالاً هیچ کشوری را در جهان نمی‌توان یافت که مانند ایران منابع مواد خامش مانع توسعه اقتصادی و سبب عقب‌ماندگی آن شده باشد. هنوز نیز، بدون شک، ایران دارای بزرگ‌ترین منابع نفتی با نازل‌ترین قیمت این عین عباراتی است که از گزارش بانک جهانی در سال 1952 نقل. استخراج است کردم.
در این گزارش سپس مقایسه‌ای میان عقب‌ماندگی ایران و توسعه ترکیه طی همان دوره تاریخی به دست داده شده است. معماری آن بود، تحت سیطره یک دیکتاتوری رضاشاه کبیر که به ایران نو این پیر حماته فی خشن نظامی بود که در آن قانون اساسی مجلس به شوخی شباهت یکی از فقیرترین و عقب‌مانده‌ترین کشورهای جهان زمان خود به ایران نو داشت.
این بود که 90 درصد جمعیت آن بی‌سواد بودند از جمله خود رضاشاه هر چند در زمینه بی‌سوادی به 90 درصد مردم تحت سلطه خود شباهت داشت، ولی در یک چیز با آنها متفاوت بود. او یکی از ثروتمندترین مردان جهان زمان خود به شمار می‌رفت.
*درباره ثروت رضاخان در خارج از کشور نیز تصویر روشنی در دست نیست. برخی از مورخان مدعی‌اند که گویا رضاشاه، به رغم حرص او در غصب اموال مردم در داخل ایران، اندوخته قابل‌توجهی در خارج نداشت. کتاب جناب‌عالی عکس این قضیه را نشان می‌دهد و ثابت می‌کند که رضاشاه به‌طور مدام در حال انتقال بخش مهمی از ثروت خود به بانک‌های خارج بود.
رضا در یک خانواده فقیر روستایی در منطقه سوادکوه مازندران به دنیا آمد. طبق اسناد آمریکایی، رضا در نوجوانی به عنوان مهتر) نگهبان اسب (در هیأت نمایندگی بریتانیا مستخدم بوده است طی دوران بیست‌ساله‌ای که او بر ایران حکومت کرد، بدون تردید به یکی از ثروتمندان درجه اول جهان تبدیل شد.
این موفقیت بزرگی است برای شخصی که زندگی خود را به عنوان یک روستایی بی‌سواد شروع کرده است. اثبات این‌که رضاشاه یکی از ثروتمندان بزرگ جهان در زمان خود بود نسبتاً ساده است اجازه دهید به میزان ثروت رضاشاه اشاره کنم: رضاشاه شش الی هفت هزار روستا را در ایران به زور تملک کرد. این املاک از فریمان در استان خراسان شروع می‌شد و تا لاهیجان در استان گیلان امتداد داشت و عملاً بیشتر اراضی لرستان، شمال خوزستان و بیشتر کرمانشاهان، بخش مهمی از کرمان و تمامی مناطق جنوبی تهران، به ویژه ورامین، جزو املاک شاه بود. تمامی هتل‌های شمال ایران به رضاشاه تعلق داشت. مناطق پهناوری در تهران و شمیران از مالکان بی‌دفاع آنها به زور گرفته شد و در مالکیت شخصی شاه قرار گرفت. به این ترتیب، رضاشاه نه‌تنها بزرگ‌ترین زمین‌دار قاره آسیا بلکه بزرگ‌ترین زمین‌دار در سراسر جهان بود.

رضاشاه تعدادی کارخانه‌های قند و شکر، ابریشم و نساجی احداث کرد. این کارخانه‌ها به دولت ایران تعلق نداشتند بلکه ملک شخصی شاه بودند ولی هزینه احداث آنها به وسیله دولت ایران پرداخت شد. ما بر اساس منابع متعدد، از جمله گزارش‌های آمریکاییان، می‌دانیم که در سال 1941 رضاشاه 750 میلیون ریال در بانک ملی تهران پول نقد داشت. این رقم برابر است با 50 میلیون دلار زمان خود من.
بر اساس اسناد وزارت خارجه و وزارت خزانه‌داری آمریکا نشان داده‌ام که رضاشاه حدود 200 میلیون دلار در حساب‌های بانکی خود در خارج از کشور پول نقد داشت.
رضاشاه تعدادی کارخانه‌های قند و شکر، ابریشم و نساجی احداث کرد. این کارخانه‌ها به دولت ایران تعلق نداشتند بلکه ملک شخصی شاه بودند ولی هزینه احداث آنها به وسیله دولت ایران پرداخت شد. ما بر اساس منابع متعدد، از جمله گزارش‌های آمریکاییان، می‌دانیم که در سال 1941 رضاشاه 750 میلیون ریال در بانک ملی تهران پول نقد داشت. این رقم برابر است با 50 میلیون دلار زمان خود من.
بر اساس اسناد وزارت خارجه و وزارت خزانه‌داری آمریکا نشان داده‌ام که رضاشاه حدود 200 میلیون دلار در حساب‌های بانکی خود در خارج از کشور پول نقد داشت.
این پول از کجا به دست آمد؟ مهم‌ترین منبع ثروت رضاشاه درآمدهای نفتی ایران بود که طی سالیان سال به حساب‌های بانکی او در لندن، نیویورک، سوئیس و حتی تورنتو واریز می‌شد. اسناد آمریکایی مکانیسم انتقال این پول را به‌روشنی نشان می‌دهند. این مکانیسم ساده بود سهمی که کمپانی نفت انگلیس و ایران به دولت ایران می‌داد هیچ‌گاه وارد ایران نمی‌شد. این پول در بانک‌های لندن ذخیره می‌شد و هر سال مجلس به اصطلاح تصویب می‌کرد که درآمدهای نفتی خرج خرید تسلیحات شود. از آن به بعد، اتفاق عجیبی می‌افتاد و پول نفت ناپدید می‌شد. طبق گزارش وزارت خزانه‌داری آمریکا و بانک جهانی، طی سال‌های 1921 -1941 کمپانی نفت انگلیس و ایران 185 میلیون دلار به ایران پرداخت کرده است. این پول چه شده است؟ طبق گزارش وزارت خارجه آمریکا در سال 1941، رضاشاه در این زمان 100 میلیون دلار در حساب‌های بانکی خارج پول داشت. گزارش‌های تکمیلی نشان می‌دهد که او فقط در بانک لندن 150 میلیون دلار پول داشت. طبق گزارش وزارت خزانه‌داری آمریکا در همین سال، رضاشاه در نیویورک 18 میلیون و 400 هزار دلار پول داشت 4 میلیون دلار آن به صورت سهام / که 14 میلیون دلاری آن به صورت پول نقد و طلا و 4 و اوراق بود.
این گزارش‌ها نشان می‌دهد که رضاشاه مبالغ هنگفتی در بانک‌های سوئیس اندوخته شخصی داشت و همین طور در تورنتوی کانادا طبق این گزارش‌های کاملاً رسمی و معتبر، در سال 1941 مجموع ثروت رضاشاه در بانک‌های خارج به رقم 200 میلیون دلار رسیده بود؛ یعنی در عمل، تمامی درآمدهای نفتی ایران طی سال‌های 1921 -1941 به سرقت رفته بود.
غارت ایران به وسیله رضاشاه واقعاً عظیم بود. طبق اسناد آمریکایی، محصول زراعت روستاهایی که رضاشاه غصب کرده بود هرساله به روسیه و آلمان صادر می‌شد و پول آن به حساب‌های بانکی شاه در لندن، سوئیس و نیویورک واریز می‌شد.
درآمد صادرات تریاک ایران به هنگ‌کنگ و چین هم در حساب‌های بانکی شاه در لندن و نیویورک ذخیره می‌شد. حتی گله‌های گوسفند و چوب‌های منطقه دریای خزر هم به روسیه صادر و به دلار تبدیل شده و در بانک‌های خارج ذخیره می‌شدند.
توجه کنید که 100 میلیون دلار در سال 1941 کل گردش پول بانک صادرات و واردات آمریکا بود. در این زمان رضاشاه 200 میلیون دلار پول نقد داشت. من تصور نمی‌کنم که راکفلر هم در آن زمان چنین پول نقدی در اختیار داشت. ما همچنین به‌طور مستند می‌دانیم که رضاشاه بهترین قطعات جواهرات سلطنتی ایران را خارج کرد و فروخت به این ارقام اضافه کنید هفت هزار روستا، هتل‌ها و کارخانه‌ها و غیره را. در اینجا معمایی مطرح می‌شود که باید مورد بررسی قرار گیرد. هفت هزار روستا یعنی هفت هزار ملک شش‌دانگی که رضاشاه از مردم و خرده مالکین ایرانی غصب کرده بود، در طول دهه‌های 1950 و 1960 فروخته شدند ولی پول‌های نقد رضاشاه در بانک‌های خارج چه شد؟ ما می‌دانیم که در سال 1957 پول نقد محمدرضا پهلوی در حساب بانکی‌اش در لندن حدود 20 میلیون پوند استرلینگ بود؛ ولی این همه پول نیست. ثروت نقدی رضاشاه واقعاً به کجا رفت؟ و نیز این مهم است که بدانیم اداره این سرمایه عظیم با چه کسی و با چه مؤسسه خارجی بود؟


ادامه دارد.


  

میزان ثروت رضاخان چقدر بود؟-قسمت دوم-2

چه مدت بر روی این کتاب و اسناد مربوط کار کردید و چه شد که به این پژوهش علاقه‌مند شدید؟
تحقیق بر روی این اسناد شش ماه طول کشید و نگارش کتاب سه ماه به مرکز اسناد ملی ایالات‌متحده آمریکا (نارا) شش روز در هفته باز است و سه روز از این شش روز از ساعت 9 صبح تا 9 شب باز است؛ بنابراین، با استفاده از کامپیوتر قابل‌حمل لپ‌تاپ توانستم در همان زمان شش‌ماهه هم بر روی اسناد تحقیق کنم و هم نسخه اول و خام کتابم را بنویسم که در فرصت سه‌ماهه بعدی کامل شد.
باید یادآور شوم که دستیابی من به برخی از اسناد مهمی که در کتابم استفاده کرده‌ام تصادفی بود. من ابتدا در سال 1999 به نارا مراجعه کردم. در آن زمان مشغول کار بر روی کتاب دیگرم، درباره تقسیم اراضی ایران در ماجرای موسوم به انقلاب سفید، بودم.
در آن زمان به خاطرات و دست‌نوشته‌های پدرم درباره حوادث جنگ جهانی دوم مراجعه می‌کردم و تصمیم گرفتم که اگر در مورد مسائلی که پدرم مطرح کرده اطلاعات و اسنادی پیدا شد، آنها را ضبط کنم. در جعبه‌هایی که در آن روز برایم آوردند، چند گزارش درباره وضع ایران در اواخر حکومت رضاشاه وجود داشت.
این گزارش‌ها سرزمینی را توصیف می‌کرد که بیست سال غارت شده، با وحشیگری سرکوب شده و به‌شدت آسیب دیده بود. فقر، ستم، قتل در زندان، سانسور و جالب‌تر از همه کمبود مواد غذایی در این کشور بیداد می‌کرد.
این وضع خیلی متفاوت بود با آنچه که ما در کتاب‌ها خوانده بودیم من به زودی متوجه بنیادگذار ایران مدرن درباره رضاشاه به عنوان شدم که اسناد مربوط به سال‌های 1921- 1941 ایران بسیار زیاد است؛ و فهمیدم که کشف مهمی کرده‌ام و تصمیم گرفتم که بر اساس این اسناد کتاب رضاشاه را بنویسم.
در خاطرات پدرم خوانده بودم که پس از سقوط رضاشاه، بعضی از مردم، به ویژه دکتر محمد مصدق، گفته بودند که تمام درآمدهای نفتی ایران در دوره رضاشاه عملاً به بهانه خرید مهمات و اسلحه به حساب‌های بانکی شخصی شاه در لندن و آمریکا ریخته می‌شد، تصمیم گرفتم که این ادعا را نیز مورد بررسی قرار دهم.
تنها یک نگاه ساده به اسناد مربوط به نفت و مالیه ایران و ارقامی که در این اسناد ذکر شده بود کافی بود تا ثابت کند که ادعای مصدق کاملاً درست بوده است. بله، عملاً تمامی درآمدهای نفتی ایران در دوره رضاشاه، یعنی رقمی در حدود 200 میلیون دلار، به حساب‌های شخصی او انتقال یافته بود. برای اینکه عظمت این رقم را دریابیم باید توجه کنیم که کل بودجه دولت ایران در سال 1925 میلادی حدود 20 میلیون دلار بود. جالب‌تر از همه، اکنون فاش شده که صدام حسین و سرانش میلیاردها دلار در بانک‌های سوئیس ذخیره مالی دارند. منشأ این ثروت انتقال درآمدهای نفتی عراق به حساب‌های بانکی شخصی است. پیشگام این کار، در هشتاد سال پیش، رضاشاه بود.
* بازتاب انتشار کتاب در محافل دانشگاهی و پژوهشی آمریکا و انگلیس چگونه بود؟
واکنش نسبت به انتشار کتاب‌های من در برخی از محافل دانشگاهی آمریکا و به خصوص بریتانیا فوق‌العاده خصمانه و نامطبوع بود. چند تن از نویسندگان انگلیسی و آمریکایی به ویژه استفانی کرونین، پاتریک کلاوسن، ونسا مارتین و مایکل زیرینسکی مقالات بسیار خصمانه و کینه‌توزانه‌ای بر ضد من نوشتند. همه آنها گلایه می‌کردند که چرا من از اسناد انگلیسی استفاده نکرده‌ام. یکی از نکات بسیار جالب در این بررسی‌های خصمانه این بود که آنها به مطالب کتاب من درباره غارت نفت ایران به دست انگلیسی‌ها طی سال‌های 1911- 1951، یعنی طی یک دوره چهل ساله و غارت درآمدهای نفتی ایران به دست رضاشاه مطلقاً اشاره نمی‌کردند و به مستندات من ارجاع نمی‌دادند؛ یعنی منتقدان کتاب من حتی نمی‌خواستند این رازهای سربه‌مهر در مقالات آنها تکرار شود. در واقع، اسناد آمریکایی به‌روشنی نشان می‌دهد در حالی‌که انگلیسی‌ها بخش اصلی درآمدهای عظیم نفتی ایران را می‌دزدیدند، آن مقدار اندکی را هم که به ایران می‌دادند شخص رضاشاه می‌دزدید.
نکته جالب دیگر در این نقدها، به ویژه در مقاله استفانی کرونین، این بود که مسئولیت بریتانیا در عملکرد سوء و ستمگری‌های رضاشاه کاملاً انکار و درواقع دولت بریتانیا تبرئه می‌شد.آنها ادعا می‌کردند این درست که دولت بریتانیا به صعود بود و لذا انگلیسی‌ها هیچ  مستقل کرد ولی پس‌ازآن رضاشاه کاملاً به کمک رضاشاه مسئولیتی در قبال رفتار و کردار او ندارند.

من در کتابم، برخلاف این ادعا، ابعاد گسترده وابستگی رضاشاه به انگلیسی‌ها را نشان داده‌ام. مثلاً، طبق اسناد آمریکایی، حتی پس از قتل‌عام مشهد در سال 1935 نیز مسئولیت تأمین امنیت شخصی رضاشاه به دست انگلیسی‌ها بود. من به این حملات چنین پاسخ دادم: در کتاب‌های مربوط به تاریخ ایران در دوره رضاشاه و حداقل در شش کتابی که اخیراً منتشر شده، از اسناد انگلیسی استفاده فراوان شده و من چرا باید بار دیگر این گزارش‌های ناقص و گمراه‌کننده را تکرار می‌کردم؟ مردم از خواندن روایت‌های کهنه که مرتب تکرار می‌شود خسته شده‌اند. اسناد آمریکایی چشم‌اندازهای تازه و بسیار جالبی را عرضه می‌کنند و به این دلیل من فقط از آنها استفاده کردم.
به نظر می‌رسد که انتشار کتب تاریخی درباره ایران معاصر، به ویژه درباره دوره پهلوی، در دانشگاه‌های غرب به وسیله یک گروه فکری منسجم و هماهنگ و دارای پشتوانه مالی کافی هدایت می‌شود که دوستان زیادی در ایران دارند و اگر کتابی برخلاف نظرات آنها منتشر شود به‌شدت بایکوت می‌شود و حتی در ایران هم بازتاب نمی‌یابد.
محفل فوق این کتاب‌ها را معمولاً به وسیله ناشران خاص خود منتشر می‌کند: مثل انتشاراتی آقای ایرج باقرزاده درکه در ایران ارتباطات و دوستان زیادی دارد. هدف آنها ارائه یک چهره (I.B. Tauris) لندن مثبت از رضاشاه است. مثلاً کتاب سیروس غنی درباره رضاشاه به سرعت به فارسی ترجمه و در ایران با تبلیغات فراوان منتشر می‌شود، درحالی‌که در کتاب فوق از اسناد جدید مطلق استفاده نشده و تکرار همان حرف‌های دیگران است؛ ولی کتاب جناب‌عالی، به رغم اهمیت علمی آن و استفاده گسترده از اسناد کاملاً جدید، به کلی بایکوت می‌شود و حتی در ایران نیز انعکاس نمی‌یابد. نمونه دیگر از این توطئه سکوت را در ماجرای کتاب راجر آدلسن، استاد دانشگاه آریزونا، می‌یابیم. پروفسور آدلسن محقق سرشناسی است.
او کتابی نوشته به نام لندن و ایجاد به رغم اینکه کتاب در خاورمیانه جدید پول، قدرت و جنگ در سال‌های 1902 - 1922. هشت سال پیش (سال 1990) منتشر شده، به رغم اینکه نویسنده آن از استادان سرشناس تاریخ آمریکاست، به رغم اینکه ناشر آن انتشارات دانشگاه ییل است و به رغم اینکه کتاب فوق برای شناخت فضایی که منجر به کودتای 1299 در ایران و صعود رضاخان به قدرت و استقرار دیکتاتوری پهلوی شد اهمیت فراوان دارد، ولی در ایران هیچ انعکاسی نمی‌یابد و به کلی بایکوت می‌شود. در مقابل، ما می‌بینیم که کتاب خانم استفانی کرونین درباره رضاشاه و نوسازی ارتش بلافاصله در ایران منتشر می‌شود. این خانم را که در دانشکده مطالعات شرقی دانشگاه کار می‌کند، من در ایران دو بار دیدم. بار اول به ملاقاتم آمد درخواست (SOAS) لندن کمک کرد. من هم به تهیه برخی تصاویر و اسناد برای کتابش کمک کردم. در مقدمه کتاب از من تشکر کرده. بار دوم در سمیناری که وزارت امور خارجه ایران درباره روابط ایران و بریتانیا برگزار کرده بود. هر دو جزو سخنرانان بودیم به نظر من، خانم محترمی است ولی دانش کافی ندارد و به او گفته‌اند که از رضاشاه یک چهره متجدد و مدیر بسازد. شنیده‌ام اخیراً نیز در حال تهیه و انتشار مجموعه مقالاتی است در تمجید از رضاشاه به عنوان رهبر مدرنیزاسیون ایرانی از این نمونه‌ها زیاد است؛ من، کتاب استیون دوریل درباره تاریخ 50 ساله اخیر اینتلیجنس سرویس بریتانیا) ام.آی. 6 در سال 2000 منتشر شده.
این کتاب نهصد صفحه‌ای حاوی مطالب کاملاً تازه و مهمی درباره کودتای 28 مرداد 1332 است؛ ولی در ایران کاملاً ناشناخته مانده است درحالی‌که کتاب بر این لپینگ یا کتاب وودهاوس یا بولتن دکتر ویلر درباره کودتا به سرعت ترجمه و منتشر می‌شود و به منابع اصلی مورخان ایرانی درباره کودتای 28 مرداد بدل می‌گردد. من این رویه را در قبال کتاب شما نیز دیدم. یعنی توطئه سکوت و بایکوت کامل در ایران. تلقی جناب‌عالی چیست؟
با اجازه شما، برخی از برخوردهای خود را با ماشین سانسور در میان ناشران مسئله‌ای که شما موردتوجه قرار داده‌اید فوق‌العاده مهم است نه‌تنها یک سیستم کاملاً سازمان‌یافته بایکوت کتاب در غرب و ایران وجود دارد بلکه یک سیستم بسیار مؤثر و سازمان‌یافته سانسور هم وجود دارد که تلاش می‌کند از انتشار کتاب‌هایی که تصویری متفاوت از تاریخ ایران، از آغاز قاجاریه تا پایان پهلوی، به دست می‌دهند جلوگیری کند. از انتشار کتاب‌هایی که از ایران در دوره قاجاریه حتی یک تصویر اندک مطلوبی هم به دست دهد باید جلوگیری شود. از انتشار کتاب در نقد انگلیسی‌ها و پهلوی‌ها باید جلوگیری شود. این دستگاه سانسور در دانشگاه‌های ایالات‌متحده آمریکا، کانادا و بریتانیا بسیار استوار و منسجم و سازمان‌یافته است. به علاوه، بنگاه‌های انتشاراتی خاصی هم به این شبکه سانسور تعلق دارند. شما اشاره کردید به آی. بی. توریس در لندن.

من نیز اشاره می‌کنم به انتشاراتی مزدا در کاستامزای کالیفرنیا و انتشاراتی میج در واشینگتن. این ناشران هیچ کتابی را که حاوی نقد بریتانیا و پهلوی‌ها باشد چاپ نمی‌کنند.
من نیز اشاره می‌کنم به انتشاراتی مزدا در کاستامزای کالیفرنیا و انتشاراتی میج در واشینگتن. این ناشران هیچ کتابی را که حاوی نقد بریتانیا و پهلوی‌ها باشد چاپ نمی‌کنند.
باید اضافه کنم که لابی سانسور بایکوت از نظر مالی فوق‌العاده قوی و دارای پشتوانه است. انتشار کتاب من درباره بریتانیا و رضاشاه در وهله نخست بیان‌کننده شکست این دستگاه سانسور است.
این کتاب اخلالی در کار آنها ایجاد کرد. از آن زمان دستگاه سانسور فوق هوشیارتر شده ولی خوشبختانه امریکا کشور پهناوری است و لذا آنها نمی‌توانند سانسور کامل و مطلقی برقرار کنند. متأسفانه، در نتیجه سیطره لابی سانسور بایکوت، مطالعات ایرانی در دانشگاه‌های آمریکا و اروپا به یک حوزه سبک و بی‌مغز، به یک مضحکه، تبدیل شده است.
ناشرانی چون میج و مزدا از عدم موفقیت کتاب‌های خود درباره ایران در بازار ایالات‌متحده شکوه می‌کنند. پاسخ من این است: چرا مردم باید کتاب‌هایی را بخوانند که حتی کودکان هم متوجه نادرستی و بی‌دقتی مطالب آنها می‌شوند؟
دانشگاهی و دانشگاه‌های آمریکا و کانادا شرح می‌دهم: پس از اتمام کتاب جدیدم درباره غارت آثار باستانی و عتیقه ایران طی سال‌های 1925-1941، از نوامبر 2001 کار بر روی تحقیقی را آغاز کرده‌ام درباره تاریخ ایران در زمان جنگ اول جهانی. این بار هم متوجه شدم که اسناد وزارت خارجه آمریکا در این زمینه بسیار گسترده و مفید است ولی طی این سال‌ها کمترین توجهی به آنها نشده است. اولین کتاب من درباره این حوزه پژوهشی با عنوان زیر منتشر خواهد شد: قحطی بزرگ و نسل‌کشی در ایران طی سال‌های 1917 – 1919. قرار است این کتاب در پاییز 2003 منتشر شود.
یافته‌های من در این زمینه واقعاً شگفت‌انگیز است و در داوری تاریخی ما تحول بزرگی ایجاد خواهد کرد. بزرگ‌ترین فاجعه نسل‌کشی قرن بیستم در کشور ما، ایران، اتفاق افتاده است.
طبق اسناد آمریکایی، در سال 1914 جمعیت ایران 20 میلیون نفر بود که در سال 1919 به 11 میلیون نفر کاهش یافت. توجه بفرمایید؛ یعنی حدود 8 الی 10 میلیون نفر از مردم ایران از گرسنگی و بیماری‌های ناشی از کمبود مواد غذایی و سوءتغذیه مردند.
در اسناد آمریکایی مدارک مستندی درباره این تراژدی بزرگ انسانی وجود دارد چهل درصد از مردم ایران، طی دو سه سال، قلع‌وقمع و نابود شدند. تنها در سال 1956 بود که ایران توانست به جمعیت 20 میلیونی سال 1914 برسد.
عجیب‌تر از همه نقش بریتانیا در این فاجعه است. قحطی بزرگ در زمانی اتفاق افتاد که سراسر ایران در اشغال نظامی انگلیسی‌ها بود؛ ولی انگلیسی‌ها نه‌تنها هیچ کاری برای مبارزه با قحطی و کمک به مردم ایران نکردند، بلکه عملکرد آنها اوضاع را وخیم‌تر کرد و سبب مرگ میلیون‌ها نفر از ایرانیان شد. درست در زمانی که مردم ایران به علت قحطی نابود می‌شدند، ارتش بریتانیا مشغول خرید مقادیر عظیمی غله و مواد غذایی از بازار ایران بود و با این کار خود هم افزایش شدید قیمت مواد غذایی را سبب می‌شد و هم مردم ایران را از این مواد محروم می‌کرد. جالب‌تر اینکه انگلیسی‌ها مانع واردات مواد غذایی از آمریکا، هند و بین‌النهرین به ایران شدند.
به علاوه، در زمان چنین قحطی عظیمی، انگلیسی‌ها از پرداخت پول درآمدهای نفتی ایران استنکاف ورزیدند. چنین اقداماتی را قطعاً باید جنایت جنگی و جنایت بر ضد بشریت به شمار آورد. هیچ تردیدی نیست که انگلیسی‌ها از قحطی و نسل‌کشی به عنوان وسیله‌ای برای سلطه بر ایران استفاده می‌کردند.
به علاوه، در زمان چنین قحطی عظیمی، انگلیسی‌ها از پرداخت پول درآمدهای نفتی ایران استنکاف ورزیدند. چنین اقداماتی را قطعاً باید جنایت جنگی و جنایت بر ضد بشریت به شمار آورد. هیچ تردیدی نیست که انگلیسی‌ها از قحطی و نسل‌کشی به عنوان وسیله‌ای برای سلطه بر ایران استفاده می‌کردند.
به رغم اهمیت این کتاب و یافته‌های پژوهشی کاملاً مستند و معتبر آن، من با دشواری بزرگی برای چاپ آن مواجه شدم. بسیاری از ناشران دانشگاهی آمریکا حتی حاضر نشدند این کتاب را تورق کنند تجربه من با انتشارات دانشگاه کرنل بسیار روشنگرانه است.



این بنگاه انتشاراتی در سال گذشته کتابی درباره نسل‌کشی در رواندا چاپ کرده بود که بسیار شهرت یافت؛ ولی همین ناشر حاضر نشد حتى کتاب من را ببیند. این نشان می‌دهد که ناشر فوق به کتابی علاقه دارد که نسل‌کشی آفریقاییان سیاهپوست به وسیله سایر آفریقاییان را نشان دهد؛ ولی نمی‌خواهد کتابی را منتشر کند مشتمل بر اسنادی که نسل‌کشی مردم ایران را به وسیله اروپاییان سفیدپوست (انگلیسی‌ها) نشان می‌دهد. سرانجام، انتشارات دانشگاه دولتی نیویورک  حاضر شد کتاب من را بررسی کند. بعد متوجه شدم که این کتاب برای بررسی به افراد زیر داده شده است: دکتر فرهنگ رجایی مدرس علوم سیاسی در دانشگاه کارلتون کانادا و دکتر مونیکا رینگر مدرس تاریخ در کالج ویلیام و دبیر اجرایی انجمن موسوم به مطالعات ایرانی.
طبعاً انتظار می‌رفت کتابی که بیان‌کننده نسل‌کشی انگلیسی‌ها در ایران در دوران جنگ اول جهانی است، علاقه فراوانی در میان خوانندگان ایرانی و خارجی برانگیزند؛ ولی به زودی روشن شد که دکتر فرهنگ رجایی و دکتر مونیکا رینگر به‌شدت نگران شده‌اند و می‌خواهند این جنایت عظیم دولت بریتانیا علیه مردم ایران، این بزرگ‌ترین نسل‌کشی قرن بیستم را بپوشانند. پس از ماه‌ها انتظار، دکتر رجایی اظهارنظر کرد که کتاب تنها بر بنیاد اسناد وزارت خارجه آمریکا نگاشته شده و از اسناد انگلیسی استفاده نشده است. روشن است که من نمی‌توانستم، به دلایلی که شرح دادم، از اسناد انگلیسی استفاده کنم.
همان‌طور که گفتم، اسناد وزارت جنگ و سایر اسناد نظامی بریتانیا درباره ایران سال‌های 1914-1921 هنوز طبقه‌بندی نشده است و در دسترس محققان نیست و تا پنجاه سال دیگر در اختیار محققان قرار نخواهد گرفت.
اسناد علنی شده وزارت خارجه بریتانیا هم حاوی هیچ مطلبی درباره موضوع تحقیق من نیست. ایراد دیگر فرهنگ رجایی به کتاب من حتی عجیب‌تر از مطلب قبل بود. او پیشنهاد می‌کرد که من دوره مجله مذاکرات مجلس طی سال‌های 1919-1917 را مطالعه کنم و افزوده بود که نسخه‌ای از این نشریه در کتابخانه کنگره در واشنگتن موجود است. مسلماً، هر کسی که با تاریخ ایران آشنا باشد می‌داند که مجلس سوم در نوامبر 1915 تعطیل شد یعنی در زمانی که ارتش روسیه به فرماندهی ژنرال باراتوف به تهران رسید و اعضای دمکرات مجلس از تهران گریختند. این دوره از مجلس تنها در ژوئن 1921 کار خود را از سر گرفت یعنی زمانی که قوام‌السلطنه نخست‌وزیر شد؛ بنابراین، در دوره تاریخی مورد بررسی من نه مجلس در کار بود نه مجله مذاکرات مجلس!
برخورد آن خانم به کتاب من نیز مانند برخورد دکتر فرهنگ رجایی بسیار عجیب بود. دکتر مونیکا رینگر ابتدا با من تماس گرفت و از کتاب ستایش کرد. ولی بعد، پس از ماه‌ها تأخیر، حاضر نشد گزارش مکتوبی در تأیید یا رد کتاب ارائه دهد. من‌ بعداً از طریق مسئولان انتشارات دانشگاه دولتی نیویورک متوجه شدم که وی شفاهاً در مخالفت با کتاب من اظهارنظر کرده است. رینگر به طرز آشکاری می‌ترسید اظهارنظر خود را مکتوب کند.
خیلی روشن است که هدف فرهنگ رجایی و مونیکا رینگر لاپوشانی جنایات بریتانیا و حمایت از آن است و وفادارانه این امر را دنبال می‌کنند. ما به‌طور خیلی واضحی با بقایا و بازمانده‌های شصت سال حاکمیت استعماری بر ایران سال‌های 1919-1979 سر و کار داریم.
نکته دیگری که من متوجه شدم این است که تأثیر و قدرت آنها در آمریکا مثل بریتانیا نیست. البته، دانشگاه‌های آمریکا و کانادا پر از چنین آدم‌هایی است. یکی از مأموریت‌های آنها جلوگیری از انتشار کتاب‌هایی است که دیدگاهی مغایر با دیدگاه آنها را بیان می‌دارند. این نظامی است شبیه به نظام سانسور ساواک در اوج قدرت آن. خوشبختانه، زمانی که فرهنگ رجایی و مونیکا رینگر به این حرکات بی‌معنی دست می‌زدند، ناشر دیگری پیدا شد و علاقه جدی خود را به کتاب من ابراز داشت و پس از مطالعه وی بررسی کتاب، پذیرفت که آن را در پاییز 2003 منتشر کند. به هر حال تجربه این کتاب برای من و دیگران خیلی هشداردهنده و افشاگرانه است.

 



ادامه دارد.


  

میزان ثروت رضاخان چقدر بود؟


 مصاحبه عبدالله شهبازی با دکتر محمد قلی مجد
 ایران انگلیس آمریکا تاریخ نگاری پهلوی ثروت رضاخان تحریف تاریخ



اشاره :
درباره رضاشاه دروغ بزرگی رواج یافته که گویا او هوادار آلمان بود. چنین نیست. اسناد آمریکایی ثابت می‌کنند که رضاخان میرپنج را انگلیسی‌ها به قدرت رسانیدند و از حکومت او حفاظت کردند و قطعاً او هیچ‌گاه در برابر انگلیسی‌ها سرکشی نکرده و هوادار آلمان نشده است.
محمدقلی مجد در 26 اسفند 1324ش در تهران به دنیا آمد. تحصیلات خود را در دانشگاه‌های سینت اندرو (1970)، منچستر (1975) و کرنل (1978) با درجه دکتری به پایان برد و به تدریس در برخی از دانشگاه‌های ایالات‌متحده آمریکا، از جمله دانشگاه پنسیلوانیا، مشغول شد.
در این سال‌ها مقالات متعددی از مجد (1993- 1998) در نشریاتی چون مجله آمریکایی اقتصاد کشاورزی، مطالعات دهقانی، مجله بین‌المللی مطالعات خاورمیانه، مطالعات خاورمیانه و مجله خاورمیانه انتشار یافت. دکتر محمدقلی مجد از سال 1999 تاکنون به‌طور تمام وقت به تحقیق و تألیف در حوزه تاریخ معاصر ایران اشتغال داشته است. تاکنون دو کتاب مهم و پرآوازه او به وسیله انتشارات دانشگاه فلوریدا منتشر شده است. کتاب نخست درباره تقسیم اراضی ایران در دوران محمدرضا پهلوی است و کتاب دوم درباره استعمار بریتانیا و سلطنت رضاشاه. آنچه می‌خوانید، حاصل گفت‌وگویی است که عبدالله شهبازی با دکتر مجد انجام داده است.
*کتاب جناب‌عالی را با عنوان بریتانیا و رضاشاه غارت ایران مطالعه کردم و برایم بسیار جالب بود. این کتاب اهمیت فراوان دارد زیرا اولین پژوهشی است که درباره تاریخ ایران در دوره رضاشاه بر بنیاد اسناد علنی شده وزارت خارجه آمریکا صورت می‌گیرد. تا آنجا که اطلاع دارم تاکنون کسی از این اسناد برای شناخت تاریخ دوره رضاشاه استفاده نکرده است. آیا این تلقی درست است؟ و این اسناد از نظر تاریخی چه اهمیت خاصی دارد؟

 

 
به نظر می‌رسد من اولین کسی هستم که از اسناد علنی شده آمریکایی برای بررسی تاریخ ایران در طول سال‌های 1921 - 1941 استفاده کرده‌ام. اسناد وزارت خارجه آمریکا مربوط به سال‌های 1921 - 1941 حدود سی سال پیش در اختیار محققان قرار گرفت. روشن است که چند تن از نویسندگان از وجود این اسناد مطلع بودند. مثلاً، ارجاعاتی به این اسناد در کتاب خانم استفانی کرونین درباره ارتش ایران در سال‌های 1910- 1926 یا در کتاب آقای سیروس غنی درباره صعود رضا پهلوی دیده می‌شود؛ ولی تعجب‌آور است که پژوهشگران از این اسناد استفاده نکردند و کار خود را محدود به اسناد وزارت خارجه بریتانیا نمودند. این پرسش بجاست که: چرا آنها اسناد آمریکایی را نادیده گرفتند؟
میان عملکرد دولت‌های آمریکا و انگلیس در زمینه انتشار اسناد طبقه‌بندی‌شده تفاوت جالبی وجود دارد. در آمریکا قانون آزادی اطلاعات وجود دارد، طبق این قانون دستگاه‌های دولتی موظف‌اند پس از گذشت 30 سال اسناد طبقه‌بندی شده خود را علنی کنند و اگر بخواهند سندی را همچنان در حالت طبقه‌بندی شده نگهدارند، باید دلیل موجهی ارائه کنند. در چنین مواردی، محقق می‌تواند با استناد به قانون آزادی اطلاعات خواستار علنی شدن سند فوق شود. اگر دستگاه دولتی مربوط امتناع کند، محقق می‌تواند در دادگاه فدرال اقامه دعوی کند و سرانجام با حکم دادگاه سند را به دست آورد. بر اساس این رویه، بسیاری از اسناد تاریخی در اختیار محققان قرار گرفته‌اند.

در انگلستان مسئله کاملاً فرق می‌کند. در این کشور قانون آزادی اطلاعات وجود ندارد. دولت بریتانیا می‌تواند اسناد را همچنان در حالت طبقه‌بندی شده نگه دارد و تنها اسناد گزیده و دست‌چین شده را در اختیار محققان قرار دهد.
به علاوه امکان اقامه دعوای محققان در برابر دولت به خاطر علنی نکردن اسناد تاریخی نیز وجود ندارد. به این دلیل، دستگاه‌های دولتی بریتانیا می‌توانند تا هر وقت که بخواهند، اسناد را در حالت طبقه‌بندی شده نگهدارند و از انتشار آنها خودداری کنند. یک نمونه چشمگیر و مهم، اسناد وزارت جنگ و اسناد نظامی انگلیس درباره ایران سال‌های 1914-1921 است.


این اسناد هنوز در حالت طبقه‌بندی شده قرار دارند و اعلام شده که تا پنجاه سال دیگر، یعنی تا سال 2053، علنی نخواهند شد. حتی اگر این پنجاه سال نیز طی شود، هیچ تضمینی وجود ندارد که این اسناد حتی در آن زمان نیز علنی شوند. در اینجا، انسان حیران می‌شود که انگلیسی‌ها می‌خواهند چه چیزی را پنهان کنند؟ من حدس می‌زنم که در سال 2053 نیز تنها اسناد بسیار محدود و کم‌ارزش و بی‌خاصیت در دسترس محققان قرار خواهد گرفت. ولی عملاً تمامی کتاب‌هایی که تاکنون درباره تاریخ ایران در دهه‌های اول قرن بیستم نوشته شده، مبتنی بر اسناد انگلیسی است و روایت انگلیسی از حوادث را منعکس می‌کنند. برای مثال، اشاره می‌کنم به کتاب‌های اولسون، هوشنگ صباحی، استفانی کرونین، محمدعلی کاتوزیان و سیروس غنی. اسامی دیگری را هم می‌توان اضافه کرد.
این اسناد آمریکایی به ویژه از این زاویه ارزشمند و با اهمیت هستند که چشم‌انداز و روایتی به کلی متفاوت را از حوادث ایران در سال‌های صعود و سلطنت رضاشاه عرضه می‌کنند. مثلاً، اسناد آمریکایی این تصور را که سالیان مدید در میان ایرانیان وجود داشت تأیید و مستند می‌کنند که رضاشاه را انگلیسی‌ها به قدرت رسانیدند، انگلیسی‌ها حکومت او را حفظ کردند و زمانی که تداوم قدرت او را غیرمفید تشخیص دادند در سال 1991 رضاشاه را صحیح و سالم از ایران خارج کردند و پسرش را جایگزین او نمودند.
درباره رضاشاه دروغ بزرگی رواج یافته که گویا او هوادار آلمان بود. چنین نیست. اسناد آمریکایی ثابت می‌کنند که رضاخان میرپنج را انگلیسی‌ها به قدرت رسانیدند و از حکومت او حفاظت کردند و قطعاً او هیچ‌گاه در برابر انگلیسی‌ها سرکشی نکرده و هوادار آلمان نشده است. دروغ بزرگ دیگر این است که گویا رضاشاه برخلاف پسرش اهل انتقال پول به خارج از کشور نبود و ثروت مهمی در خارج نیندوخت.
اسناد آمریکایی نشان می‌دهند که رضاشاه نزدیک به 200 میلیون دلار در بانک‌های خارج و معادل 50 میلیون دلار در ایران ذخیره پولی شخصی داشت. توجه کنید که این رقم مربوط به سال 1941 میلادی است و به پول امروز ثروت فوق در اعلیحضرت پهلوی  را باید با ارقام میلیاردی محاسبه کرد.

 


علاوه ما می‌دانیم که سال 1941 به هیئت نمایندگی انگلیس در تهران پناهنده شد، به وسیله یک کشتی انگلیسی از ایران خارج شد و تا پایان عمر در مناطق تحت سلطه انگلیس زندگی کرد. به علاوه، ما می‌دانیم که انگلیسی‌ها قصد داشتند رضاشاه را در اواخر عمرش از ژوهانسبورگ به کانادا انتقال دهند که به دلیل بیماری‌اش میسر نشد.

ادامه دارد.


  

برای هر امتی عبادتی قرار دادیم، تا آن عبادت را (در پیشگاه خدا) انجام دهند; پس نباید در این امر با تو به نزاع برخیزند! بسوی پروردگارت دعوت کن، که بر هدایت مستقیم قرار داری (و راه راست همین است که تو می‏پویی). (67)

 


و اگر آنان با تو به جدال برخیزند، بگو: «خدا از کارهایی که شما انجام می‏دهید آگاهتر است! (68)

 


و خداوند در روز قیامت، میان شما در آنچه اختلاف می‏کردید، داوری می‏کند!» (69)


آیا نمی‏دانستی خداوند آنچه را در آسمان و زمین است می‏داند؟! همه اینها در کتابی ثبت است (همان کتاب علم بی‏پایان پروردگار); و این بر خداوند آسان است! (70)

 


آنها غیر از خداوند، چیزهایی را می‏پرستند که او هیچ گونه دلیلی بر آن نازل نکرده است، و چیزهایی را که علم و آگاهی به آن ندارند! و برای ستمگران، یاور و راهنمایی نیست! (71)

 


و هنگامی که آیات روشن ما بر آنان خوانده می‏شود، در چهره کافران آثار انکار مشاهده می‏کنی، آنچنان که نزدیک است برخیزند و با مشت به کسانی که آیات ما را بر آنها میخوانند حمله کنند! بگو: «آیا شما را به بدتر از این خبر دهم؟ همان آتش سوزنده ( دوزخ) که خدا به کافران وعده داده; و بد سرانجامی است!» (72)

 


ای مردم! مثلی زده شده است، به آن گوش فرا دهید: کسانی را که غیر از خدا می‏خوانید، هرگز نمی‏توانند مگسی بیافرینند، هر چند برای این کار دست به دست هم دهند! و هرگاه مگس چیزی از آنها برباید، نمی‏توانند آن را باز پس گیرند! هم این طلب‏کنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان (هم این عابدان، و هم آن معبودان)! (73)

 


خدا را آن گونه که باید بشناسند نشناختند; خداوند قوی و شکست‏ناپذیر است!(74)

 


خداوند از فرشتگان رسولانی برمی‏گزیند، و همچنین از مردم; خداوند شنوا و بیناست! (75)

 


آنچه را در پیش روی آنها و پشت سر آنهاست می‏داند; و همه امور بسوی خدا بازمی‏گردد. (76)

 


ای کسانی که ایمان آورده‏اید! رکوع کنید، و سجود بجا آورید، و پروردگارتان را عبادت کنید، و کار نیک انجام دهید، شاید رستگار شوید! (77)

 


و در راه خدا جهاد کنید، و حق جهادش را ادا نمایید! او شما را برگزید، و در دین (اسلام) کار سنگین و سختی بر شما قرار ندارد; از آیین پدرتان ابراهیم پیروی کنید; خداوند شما را در کتابهای پیشین و در این کتاب آسمانی «مسلمان‏» نامید، تا پیامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم! پس نماز را برپا دارید، و زکات را بدهید، و به خدا تمسک جویید، که او مولا و سرپرست شماست! چه مولای خوب، و چه یاور شایسته‏ای! (78)

 

پایان.


  

 

راز اول : : ذهنی داشته باشید که پذیرای همه چیز باشد و به هیچ چیز وابسته نیست.

 

 

راز دوم : :  تا زمانی که نغمه ای در وجودتان هست ، با زندگی وداع نکنید.

 

راز سوم : :  شما نمی توانید آنچه را خودتان ندارید، به دیگران ببخشید.

 

راز چهارم : : سکوت را در آغوش بگیرید.

 

راز پنجم : : گذشته خود را رها کنید.

 

راز ششم : : شما نمی توانید مشکل را با همان ذهنیتی که آن را به وجود آورده است،حل کنید.

 

راز هفتم : : هیچ دلیلی برای خشم و کینه وجود ندارد.

 

راز هشتم : : به گونه ای با خودتان رفتار کنید که گویی همانی هستید که می خواهید باشید.

 

راز نهم : : الوهیت خود را گرامی بدارید.

 

راز دهم : : عقل و خرد همان پرهیز از تمامی افکاری است که باعث تضعیفتان می شوند.

 

منبع: کتاب ده راز موفقیت و آرامش درونی-دکتر وین دایر/ترجمه=شقایق قندهاری/ققنوس1383


  

 

برای غلبه بر استرس‌های روزانه و رسیدن به آرامش اعصاب، نیاز به سفر نیست و راه‌های سریع تری هم پیدا می‌شود.

 

 

این 18 روش اعصاب شما را آرام می‌کند

 

سفر به یک جزیره خوش آب و هوا و پیاده‌روی در جنگل یا لب ساحل و سرگرمی برای ارامش اعصاب در یک آخر هفته رویایی راه‌حل ایده‌آلی برای خداحافظی با نگرانی‌ها و استرس‌هاست ولی خیلی وقت‌ها ما فقط 5 دقیقه یا کمتر وقت داریم تا خودمان را پیدا کنیم و به آرامش اعصاب برسیم. راهش را بلد نیستید؟

 

 

خوراکی‌ها و نوشیدنی‌هایی برای آرامش اعصاب

چای سبز: به جای اینکه از عصبانیت بنفش شوید، بهتر است با نوشیدن یک فنجان چای سبز شوید. چای سبز منبع لیتینین است؛ ماده‌ای که به آرامش و تسکین خشم کمک می‌کند. این‌بار که عصبانی شدید، کمی آب بجوشانید، چای سبز دم‌کنید و از نوشیدن آن لذت ببرید.

 

 

دمنوش بابونه:

 

  خواص آرامش بخشش بابونه برای رفع اضطراب و عصبانیت به خوبی شناخته شده است. شیر گاو‌هایی که از علف تغذیه کرده‌اند نیز حاوی اسید لینولئیک، گونه‌ای از اسید‌های چرب است که می‌تواند جریان خون به مغز را افزایش دهد و اثر هورمون استرس کورتیزول را معکوس کند. ترکیب این دو نوشیدنی آرامش بخشش به همراه کمی عسل می‌تواند اثر ضد اضطراب آنها را به حداکثر برساند.

 

شکلات:

 فقط یک تکه شکلات می‌تواند اعصاب شما را تا حد زیادی آرام کند! شکلات تلخ سطح کورتیزول یا همان هورمون استرس را در خون شما تنظیم می‌کند و متابولیسم بدن را ثابت نگه‌می‌دارد.

 

 

شیرداغ: نوشیدن شیر داغ باعث آرامش و خواب راحت می‌شود. جالب است بدانید شیر حاوی اسید آمینه‌ای به نام تریپتوفان است که برای کاهش استرس ضروری است. شیر نوشیدن باعث آرامش روانی و خواب آلودگی می‌شود. شما همچنین می‌توانید مقدار کمی عسل را با شیر مخلوط کنید. شیر تریپتوفان را به مغز می‌رساند، سپس به سرتونین تبدیل می‌شود و سرتونین در تاریکی به ملاتونین تبدیل می‌شود و ملاتونین مسئول چرخه خواب و بیداری افراد است. ترکیب شیر با عسل همچنین تأثیرات آنتی اکسیدانی را افزایش می‌دهد.

 

 

عسل: شیرینی را جایگزین استرس کنید و یک قاشق عسل بخورید. عسل علاوه بر اینکه مرطوب‌کننده طبیعی پوست و آنتی‌بیوتیک است، تورم مغز را هم کاهش می‌دهد و به کاهش رخوت و اضطراب کمک می‌کند.

 

 

آب سبزیجات تازه: نوشیدن روزانه یک فنجان آب سبزیجات (کرفس، کلم پیچ و اسفناج) که حاوی کلسیم، منیزیم و ویتامین ث است، علاوه بر کاهش فشار خون، ترشح هورمون استرس را کاهش داده و به آرام شدن بدن کمک می‌کند.

 

 

انبه: یک سفر استوایی را بدون ترک کردن میزکارتان تجربه کنید! از یک استراحت 5 دقیقه‌ای برای پوست کندن و خوردن یک انبه آب‌دار استفاده کنید که به کاهش استرس و خشم هم کمک می‌کند. نگران ریختن آب آن روی لباس و چانه‌تان نباشید، چون قطعا کاهش استرس و رسیدن به آرامش ارزشش را دارد.

 

 

آدامس: نعنایی، میوه‌ای یا هر طعم دیگری که دوست دارید. جویدن آدامس یک راه سریع و آسان برای مبارزه با خشم است. پس از چند لحظه جویدن آدامس، سطح کورتیزول خون و عصبانیت شما کاهش پیدا می‌کند.

 

 

 

آرامش درون

تمرکز: چگونه آرام شویم؟ نیازی نیست به میان دشت‌ها و کوه‌ها بروید. 5 دقیقه سکوت و آرامش می‌تواند همان مزایای مدیتیشن را داشته باشد. شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد اختصاص دادن دو زمان کوتاه برای آرامش و سکوت در طول روز می‌تواند افسردگی و استرس را کاهش دهد. روی تنفستان تمرکز و احساس کنید همه اضطراب‌ها از وجودتان خارج می‌شوند.

گوش دادن به موسیقی: تا زمانی که از آن لذت می‌برید و به شما آرامش می‌بخشد، مهم نیست که چه سبکی است. موسیقی غذای روح است و یک راه فوری برای به‌دست آوردن آرامش ذهن می‌باشد.

نفس عمیق کشیدن: راه آسان‌تری هم برای آرام شدن وجود دارد؟ نفس‌های آرام، شمرده و عمیق به کاهش فشارخون و ضربان قلب کمک می‌کند. سعی کنید روش‌های مختلفی را برای عمیق نفس کشیدن امتحان کنید.

 

 

تمیز بودن: تمیزکاری منظمی را داشته باشید. کثیفی می‌تواند احساس تنش اضافه کند و یک خانه تمیز اجازه می‌دهد تا ذهنتان آرام‌تر شود.

 

 

شمارش معکوس: نه، این یک تست هوش نیست، اما راهی مناسب برای آرام شدن محسوب می‌شود. وقتی نگرانی‌هایتان بیش از حد شدند، سعی کنید از 1 تا 10 بشمارید و سپس شروع به شمارش معکوس کنید. وقتی مشغول شمردن و تمرکز کردن روی اعداد هستید، فکر مصاحبه‌های کاری و مشغله‌های دیگر کمرنگ‌تر می‌شوند.

 

 

بخندید: برای آرامش اعصاب چه کنیم؟ همیشه بخندید. وقتی می‌خندید می‌توانید قسمت‌های زیبای زندگی را هم ببینید. قهقهه یک پادزهر بزرگ برای مقابله با استرس است و هورمون‌هایی آزاد می‌کند که احساس خوشحالی را در شما افزایش می‌دهند.

 

 

ماساژ: وقتی امکانش را ندارید که پیش ماساژور حرفه‌ای بروید، می‌توانید برای آرام کردن ضربان قلبتان با دست خودتان، پا یا گردن خود را ماساژ دهید. همچنین ماساژ برای افرادی که زمانی زیادی را صرف کارکردن با صفحه کلید می‌کنند هم کمک خوبی است. مقداری لوسیون به دست‌هایتان بمالید و ماهیچه‌های شانه، گردن و سر خود را ماساژ دهید تا استرستان کاهش یابد.

 

 

آب سرد ریختن روی مچ دست: برای اینکه بدانید چگونه اعصاب خود را آرام کنیم سراغ آب خنک بروید. وقتی استرس و اضطراب سراغتان آمد، مقداری آب خنک روی مچ دستتان بریزید و کمی هم به پشت لاله گوشتان بزنید. این کار کمک می‌کند در تمام بدنتان احساس آرامش کنید.

 

 

در لحظه زندگی کنید: به جای نگرانی درباره‌ی گذشته یا وحشت در مورد آینده، واقعا از زمان حال لذت ببرید. این همه‌ی چیزی است که ما داریم: «زندگی در زمان حال». وقتی در حال زندگی کنیم، نگرانی‌های گذشته و آینده نمی‌توانند ما را مضطرب کنند.

 

 

 

قرارگرفتن در محیط جدید برای آرامش اعصاب

تنهایی: بعضی افراد فقط به 5 دقیقه زمان برای تنها ماندن نیاز دارند تا بتوانند افکارشان را مرتب و آرامش پیدا کنند.

 

 

از طبیعت لذت ببرید: در یک جا نمانید. شما که بِتُن نیستید! به بیرون شهر بیرون بروید و از طبیعت لذت ببرید. به آواز پرندگان گوش بدهید و از آسایش و آرامش آنجا بهره‌مند شوید.

 

 

دریافتن خورشید: این هم از آفتاب و به همین راحتی کمی از نگرانی‌های شما برطرف شد! اگر یک روز آفتابی است، بیرون بروید، کمی قدم بزنید و از آفتاب بهره بگیرید. نور آفتاب برای افرادی که از افسردگی رنج می‌برند، موهبت بزرگی است.

 

 

تماشای منظره بیرون: قرار نیست منزل روبه‌رویی را دید بزنید یا در رفت و آمد‌های توی خیابان کنجکاوی کنید. وقتی اوضاع کمی پیچیده شد، کار را فقط برای 5 دقیقه رها کنید و از پنجره نگاهی به بیرون بیندازید. نگاه کردن به مناظر طبیعی مانند درخت‌ها، پارک‌های عمومی و رفت و آمد مردم خیلی بیشتر از نگاه کردن به تلویزیون می‌تواند فکر شما را آرام کند و اضطرابتان را کاهش دهد.

 

 

بوییدن برای آرامش اعصاب

تنها خنده نیست که دوای استرس و اضطراب است بلکه گاهی بو‌ها هم در این زمینه جادو می‌کنند. بایستید و بو کنید! برخی بو‌ها می‌توانند حالات و احساسات منفی درون ما را تغییر دهند. حتما شما هم موافقید که عصبانی بودن آن هم وقتی مشغول بو کردن گلی هستید، کار خیلی سخت و دشواری است. یک گلدان پر از گل‌های محبوبتان را نزدیک میز کار قرار دهید و هرگاه احساس خستگی کردید سراغ آنها بروید و با لذت بویشان کنید.

 

بوییدن وانیل برای کنترل و درمان استرس بسیار مفید است. بوییدن وانیل که به عنوان یکی از گیاهان دارویی بسیار خوشبو در جهان شناخته شده است، تأثیر زیادی در کاهش استرس دارد.

بوییدن وانیل تأثیر زیادی در کاهش استرس، کنترل ضربان قلب و همین طور تسکین اضطراب در بیماران داشته است.

کرم‌های خوشبو استفاده کنید. فقط چند ثانیه طول می‌کشد تا مقداری لوسیون خوشبوی اسطوخودوس، برگ چای یا هر گیاه معطر و آرامش‌بخش دیگری را روی کف دستتان بریزید و انگشت‌هایتان را به هم بمالید. این بوی ملایم و لطیف می‌تواند سطح استرس و نگرانی شما را کاهش دهد.

بوئیدن سیب تازه به خصوص در صبح در شما امیدواری را افزایش می‌دهد. همچنین سبب کاهش فشار خون شده و موجب آرامش اعصاب می‌شود.

بوییدن یک لیموی تازه می‌تواند به کاهش ترشح هورمون‌های استرس در بدن کمک کند.

 

بوی خوش قهوه را هم از دست ندهید. همین حالا به آشپزخانه بروید و قهوه با شیر درست کنید و بوی خوشش را احساس کنید، چون بوی قهوه هم می‌تواند به کاهش هورمون‌های استرس کمک کند.

بوییدن گلاب و اسپری کردن آن روی صورت یا در فضای خانه، عطش را تا حدی رفع می‌کند، تقویت‌کننده قلب و آرامش اعصاب بوده و احساس گیجی و خواب آلودگی را برطرف می‌کند.

 

پایان.

  

من دلم می خواهد

دلها همگی شاد شوند

و از غم دنیا رهایی یابند

وز تعلقها-همه آزاد شوند

 

            *****

 

من دلم می خواهد،

غاز خانه ما-

همان غاز باشد!

و مرغ همسایه،همان مرغ؟

 

من دلم می خواهد

چهار دیواری خانه من،

ماوای همه دلهای یگرنگ باشد-

و آزرده نشود کسی از خاطر من،-

و یا کسی از کار من دلش تنگ باشد.

 

                       *****

 

من دلم می خواهد-

اعتیاد افسانه مبهمی گردد،

و از نفرت در قصه ها،نشان نباشد.

 

من دلم می خواهد-

همه یگرنگ و دلیر،

دست به دست هم-

کشور خود را آباد کنیم.

من دلم می خواهد

یتیمی سر افکنده نباشد در جهان

و دل فقیران،نیازمندان،

با هدیه های پنهانی ما-

 همگی  خندان و دلشاد شوند.

 

 من دلم می خواهد،

ایمان چراغ سفره امان باشد-

و انرژی آن-

از تقوی سرازیر شود.

 

من دلم می خواهد

همه عشقها به وسعت دریا

و همه نیکویی و بهروزی ها

به پهنای جنگل بزرگ و سرسبز

 و همه دلها عاشق و مومن و منتظر

در انتظار دیدن روی دلدار باشد.....

 

 


92/1/20::: 9:14 ع
نظر()
  

سال زیبا-سال ایمان،سال عشق-

رسید سال1392 و عید نوروز-

یخهای حوض خانه امان آب شده،-

و در ماچ و بوسه های عید تجلی نموده؟

 

پدر بزرگ بعد سال تحویل-

دوباره نصیحتش گل انداخت.

او که چهره دوستانه و مهربانش-

یادگار زمانه عاطفه های رنگین،-

و کلامش خنجری بر دهان شیطان است؟ 



او چنین می گفت،شاد و بی ادعا-

ای بچه ها،ای نوه ها

شاد و مومن و آزاده،

حرف من پیر را گوش کنید-

 و موجهای کینه و عداوت را

لاجرم،یک به یک خاموش کنید.

 

ای نازنینان-ای نونهالان،آینده سازان،-

وقتی که شمارش می کنید

اسکناسهای تا نخورده عیدانه را-

بعد هر چند برگی،

یتیمان را یاد کنید-

که کشیده نمی شود بر سرشان،-

هیچ وقت دست گرم پدر.

پس بیدرنگ برای خدا،

هدیه دهید چند اسکناس عیدانه را

تا همه مردم-

همه همسایه ها شاد شوند-

و یادتان باشد،-

این هدیه های مهربانی-

ادامه یابد،هر هفته و هر ماه.


 

ای عزیزان،و ای جگرگوشگانم،

ای پدران و شما ای مادران

یاد کنید از بی مادران،بی یاوران-

که با آه،دیده ها بر هم می گذارند،-

و هرگز لالایی گوش نواز مادر را نشنیده اند-

زخاطرها فراموشند و دلهایشان شکسته.

 

ای بچه ها،ای نونهالان-

بعد از شمارش چند برگ سبز،

یاد دخترک همسایه کنید-

که پدرش معتاد است،-

و مادرش اسیر تجمل و روز مرگی ها-

و دخترک هر روز و هر شب،-

در گیر و دار لجبازهای والدینش-

خون جگر می خورد.

 

او همیشه تنهاست-

ولیکن پاک و مظلوم است،

و بی خیالی گناه ماست.

 

 

آری آری ای عزیزان-

اول خدا را یاد کنید،

 و با عشق حق

دل مردم ناتوان را شاد کنید-

و امسال کاری کنید کارستان،-

تا باشد دلی را از غم آزاد کنید-

و این،درس عید امسال شماست.....

92/1/9::: 8:33 ع
نظر()
  

افراد عصبی | خصوصیات افراد عصبی | نشانه های خواستگار عصبی

 

 

 

اهمیت مشاوره ازدواج زمانی مشخص می شود که شما با یک آدم عصبی وارد یک رابطه شوید.آنجا می باشد که خیلی از افراد آرزو میکردن که ای کاش با یک مشاور خوب رابطه را در میان میگذاشتیم در این مقاله تلاش کردیم که برخی از ویژگی این افراد را معرفی کنیم.

 

افراد عصبی چه تفاوتی با افراد دارای اختلال اضطرابی دارند؟

 

عصبی بودن یک احساس شایع است که در اثر واکنش استرس بدن ایجاد می شود. این شامل مجموعه ای از پاسخهای هورمونی و فیزیولوژیکی است که به شما کمک می کند تا با تهدیدی که تصور شده یا تصور می شود ، آماده شوید. بدن شما با افزایش تولید آدرنالین خود را برای مبارزه یا فرار از تهدید آماده می کند. تقریباً فوراً قلب شما شروع به تپیدن سریعتر می کند ، فشار خون شما بالا می رود و تنفس شما سریعتر می شود و هوشیاری و انرژی شما را افزایش می دهد. این پاسخ می تواند منجر به احساس عصبی و اضطراب شود. از نظر روانشناس بالینی افراد عصبی نسبت به یک رویداد استرس زا واکنش شدیدی نشان می دهند. موقتی است و با از بین رفتن استرس برطرف می شود. می توان آن را کنترل کرد ، در حالی که عصبی بودن یک علامت شایع اختلالات اضطرابی است ، اما آنها یکسان نیستند. اختلالات اضطرابی اختلالات روانی هستند که از تعدادی عوامل پیچیده از جمله ژنتیک ، شیمی مغز و رویدادهای زندگی ایجاد می شوند. اختلالات اضطرابی طولانی مدت هستند و بدون درمان قابل کنترل نیستند. افراد مبتلا به اختلال اضطراب اغلب احساسات عصبی یا نگرانی شدید را تجربه می کنند. این احساسات می توانند مکرراً و بدون یک عامل استرس زا ظاهر شوند. این افراد همچنین ممکن است تعدادی از علائم جسمی و روحی را که بر توانایی عملکرد آنها تأثیر می گذارد ، تجربه کنند.

 

نشانه های افراد عصبی

 

عصبانیت شدید در تمام مراحل زندگی می تواند بسیار خطرناک باشد. اینکه یک فرد مجرد در خانه پدری خود، هنگام عصبانیت به شدت به هم بریزد و نتواند خشم خود را کنترل کند از لحاظ میزان ناراحتی که برای خودش و اطرافیانش بوجود می آورد، دست کمی از یک فرد متاهل که هنگام عصبانیت از کوره درمی رود ندارد. منظور این است که در تمام مراحل زندگی افراد عصبی هم خود و هم خانواده خود را بسیار تحت تاثیر قرار می دهند و تحمل یک فرد عصبی برای همه دشوار است. فرد عصبی به طور کلی کسی است که به یکباره با شدت زیادی بهم می ریزد و عصبانی می شود و درآن موقع، داد و بیداد می کند، بی احترامی می کند، ممکن است به خود و بقیه ضربه بزند. ظرف یا وسایل اطراف را پتاب کند یا بشکند. که این حد از خشم آنها اصلا طبیعی نیست و باید درمان شود. حسنی که این ویژگی دارد این است که فرد عصبی، نمی تواند رفتار خود را در طولانی مدت پنهان کند. یعنی این افراد به سرعت خصیه خود را ثابت می کنند و برای کسی که می خواهد همسر خود را قبل از ازدواج به خوبی بشناسد، بسیار شانس خوبی است چون این مورد ظرف مدت کوتاهی سرباط می کند و پنهان نخواهد ماند.

 

ویژگی های افراد عصبی

 

افراد عصبی عموما اینگونه هستند که به هیچ عنوان طاقت مخالفت با نظر خود را ندارند و اگر مخالفتی ببینند سریع عصبانی می شوند و این عصبانیت از ظاهرشان نیز مشخص است و معمولا با پرت کردن یا ضرب و جرح خود یا دیگران همزاه است. افراد عصبی حتی ممکن است از کوچکترین موردی که پیش می آید عصبانی شوند و آرام شدنشان هم معمولا طول می کشد. ممکن است در خیابان با کوچکترین ترمزی که ماشین جلویی می گیرد جوری عصبانی شوند که انگار تصادفی شدید بین آنها رخ داده و راننده جلویی مسبب آن است درحالیکه هیچ اتفاقی نیفتاده و تنها یک ترمز کوچک انجام شده است. افراد عصبی ، غیر قابل پیش بینی هستند و رفتار آنها را نمی توان حدس زد. ممکن است گاهی با روی گشاده وارد خانه شوند و گاهی ممکن است جوری ناراحت و خشمگین و بداخلاق باشند که نتوان حتی به آنها نگاه کرد. در مقابل اتفاقات نیز نمی توان عکس العمل آنها را حدس زد. ممکن است گاهی بسیار منطقی رفتار کنند و گاهی بسیار تند و خشونت آمیز . به همین خاطر است که می گوییم این افراد پیش بینی نشده اند. از دیگر خصوصیاتشان این است که ثبات اخلاقی ندارند مثلا در عرض چند ثانیه از یک فرد مهربان و آرام به یک فرد بداخلاق پرخاشگر تبدیل می شوند و گاهی پرسش های اطرافیان را درکمال آرامش و طمأنینه جواب می دهند و گاهی برعکس ، یک سوال عادی را با توهین و بی حرمتی پاسخ می دهند.

 

ازدواج با فرد عصبی

 

همانطور که گفتیم طی جلسات کوتاهی در دوره آشنایی، فرد به راحتی می تواند متوجه شود که طرف مقابلش عصبی است یا خیر. این خصوصیات اکثرا در افراد عصبی دیده می شود:

 

هنگامی که با فرد صحبت می کنید درباره مسئله ای حتی نه چندان مهم، یکباره می بینید که از موضوعی به شدت خشمگین می شود. مثلا فرض کنید در پارک نشسته اید و در حال صحبت هستید کسی با بچه اش در حال بازی است و طرف مقابل شما، به شدت از سر و صدای آنها بهم می ریزد و اقدام می کند تا آنها را تنبیه کند یا با لحنی تند به آنها تذکر می دهد یا رشته کلامش از هم گسیخته می شود و به شدت بهم می ریزد.

 

افراد عصبی اصلا طاقت مخالفت ندارند. ممکن است شما هنگام حرفهای عادی و روزمره یا در رستوران هنگام انتخاب غذا نظری مخالف آنها داشته باشید و به پیشنهاد او اهمیت ندهید و به حرفش گوش ندهید اگر دیدید که سریع بهم ریخت و گله کرد یا خشمگین شد و صورتش قرمز شد به عصبی بودن او بیشتر شک کنید.

 

افراد عصبی تغییرات ناگهانی را نمی پذیرند. مثلا حین رانندگی، اگر مسیری که انتخاب کرده اند بخاطر یک تصادف دچار ترافیک شود و راه بسته شود و همه مجبور به تغییر مسیر شوند، او به شدت بهم می ریزد و معمولا شروع می کند به داد و بیداد و ناسزا گفتن.

 

افراد عصبی معمولا بخشش ندارند. اگر بی احترامی بشنوند یا از کسی بی احترامی ببینند چون بخشش ندارند شروع می کنند به خودخوری و همین باعث می شود خشمشان بیشتر شود و کینه آنها نیز بیشتر شود و یا باعث می شود خشمشان را نتوانند کنترل کنند و اقدام به شکستن اشیا یا ضرب و جرح کنند.

 

این افراد انتقاد پذیر نیستند. کافیست حرفی بدون منظور به آنها بزنید. قطعا درهمان لحظه شروع می کنند به دفاع کردن از خود و محکوم کردن شماو بحث را بسیار ادامه می دهند. حتی اگر اشتباهی مرتکب شوند اگر از آنها توضیح بخواهید حالت تدافعی می گیرند. نه گفتن قدرت نه گفتن شاید برای شما مفید باشد.

 

برای این افراد مهم نیست که در مکانهای عمومی صدای خود را بالاببرند این افراد حتی ممکن است در مهمانی ها سر همسر خود داد بزنند و اصلا احساس معذب بودن و یا پشیمانی ندارند. معیارهای انتخاب همسر از دیدگاه روانشناسان کدام است

 

افراد عصبی عموما دارای اعتماد و عزت نفس کمی هستند و خود را قبول ندارند دائما احساس گناه درباره خود دارند و بخاطر همی نهیچوقت به آرامش درونی نمی رسند. همچنین از درون احساس استقلال ندارند و بهمین خاطر دائما به دیگران نیازمندند و می خواهند که دیگران کارهای آنها را انجام دهند. برخی از این افراد محبت کردن و دوست داشتن افراد را بعنوان یک ابزار می دانند و بدون دوست داشتن قلبی به افراد محبت می کنند فقط به این خاطر که می خواهد رابطه ای را حفظ کند و اگر بودن فردی در زندگی اش برایش مهم باد از هیچ محبتی دریغ نمی کند چون به بودن آن فرد احتیاج دارد. اما بسیاری از افراد عصبی ذاتا حسود هستند و قلبا اطرافیان خود را دوست ندارند

 

افراد عصبی در جامعه موفق نیستند. آنها بخاطر خشمی که دارند دائم بی حوصله هستند و از توضیح دادن و صحبت کردن های اجباری که در شغلشان پیش می آید و یا انجام مسئولیت ها و وظایفی که بر عهده شان است گریزان هستند درنتیجه در ارتباطات شغلی خود با مدیران و همکاران خود موفق نیستند.×

 

 

نظرات ؛

مهم نیست :

من بدشانس 9 سال پیش با دختری ازدواج کردم ، عصبی با رفتارها کنترل نشده قبل ازدواج بهونه برای نشون دادن خود واقعی نداشت و نقش بازی کرد بیشتر نقش مدریت او و احساسات و خشمش را در زندگی دارم تا همسر به همه توصیه می کنم قبل از زادواج حتما این از نقطه نظر بررسی کنید

 

پاسخ مدیرسایت :

سلام دوست عزیز، 9سال کم زمانی نیست که در رابطه اشتباه قرار دارید. ابتدا درصدد حل درست مشکلاتتان زیر نظر روانشناس و روانپزشک باشید اگر به نتیجه نرسیدید، برای جدایی اقدام نمایید تا بیشتر از این آسیب نبینید.

 

خسته :

منِ بدبخت 21 سال پیش ازدواج کردم، به این مطالب اون زمان دسترسی نداشتم و خیلی زود شوهرم دادن به یه مرد عصبی که خانوادشم از دستش ناله میکردن. یک سال بعد بچه دار شدم. الان پسرم 20 سالشه و اونم عصبی و پرخاشگره. دیگه نگذاشتم بچه دار بشم و همین یکیو دارم اما اندازه چنتا بچه با این شخصیتش داغونم کرده. زندگی با دوتا آدم عصبی منم افسرده و عصبی کرده. اهل دکتر رفتن و دارو خوردن هم نیستن. غیر از این مشکل هم، وضع مالی خوبی هم نداشتیم و بیشتر اذیت شدم، دلم خوش نبوده و نیست و حوصله آدمها و اقوام را ندارم. هر چی بگم خستم از زندگی بازم هیچکس نمیفهمه. زندگی فقط برام رنج و حسرت بوده و بس.

 

سارا :

 

سلام امیدوارم خوب باشین من 12 سال ازدواج کردم و بچه 3 ساله دارم و ازهمون اول فهمیدم اما مادرم پشتم نبود و من ازدواج کردم واقعا مرد عصبی که توهین کلامی و جسمی نبود انجام نده واقعا الان پیشنهادتون چیه فکر میکنم مهاجرت کنم شاید اونجا اوضاع من بهتر بشه نمیدونم چه کار کنم بچه ام آسیب نبینه نظرتون چیه واقعا

سارا :

 

میخواستم نظر خانم خسته ام بدونم اگه الان من بودی چه تصمیمی میگرفتی ؟؟

 

منبع :

https://drfahimehrezai.com/

نویسنده مقاله : دکتر فهیمه رضایی

پایان.


  

قرآن،حقوق بشر و آزادی-13

قرآن ، آزادی ، حقوق بشر-قسمت هجدهم-18
15-تحمل و تقوی رهایی بخش در برابر آزار دگر اندیشان : در سوره آل عمران ، آیه 186 میخوانیم ::
لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا أَذًى کَثِیرًا وَإِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ مسلماً شما در اموال و جان‌های خویش آزمایش خواهید شد و بی‌تردید از کسانی که پیش از شما به آنها کتاب داده شده [=یهودیان و مسیحیان] و نیز از کسانی که شرک ورزیدند، [سخنان] آزار [دهنده] فراوانی خواهید شنید، و [اما] اگر صبر کنید و تقوا پیشه سازید [=تحمّل نمایید و نفس خود را از عکس‌العمل انتقامی باز دارید]، پس بی‌گمان این [تحمّل و تسلّط بر نفس] نشانة اراده [شما] در کارهاست.
نکته ها :: اگر فرموده خداوند یکتا در قرآن حکیم را با رفتارها و عملکردهای گروههای ضد اسلامی و ضد انسانی طالبان ، القاعده ، داعش و .... ، مقایسه کنیم ، به خوبی در می یابیم که تفاوت ره از زمین تا آسمان است ، و آن گروههای فوق الذکر هیچ ارتباط و تناسبی با دین مترقی و آزادیبخش اسلام قرآنی ، محمدی و علوی نداشته ، ندارد و هرگز نخواهد داشت.
بیان دوباره این نکته کاملاً ضروری و مهم است که اساساً مقوله جنگ و تهاجم مسلحانه و تعرض به جان و مال و نوامیس مردم ، موضوعی دیگر است. یا به سخنی دیگر دستورات قرآن در آیات ذکر شده ، تماماً در مورد مشرکان و کافرانی است که به تهاجم فرهنگی و نه تهاجم مسلحانه زده اند.
در برابر تهاجم فرهنگی( توهین و استهزاء آیات خدا ) ، طبق دستور پروردگار عالم ، تنها می توانیم جلسه ای که در آن آیات الهی را به سخره و استهزاء گرفته شده است راترک کنیم. ( پروردگار یکتا)مشابه رهنمود فوق را از موضوع دفاعی( نه تهاجمی ) در عکس العمل نسبت به مخالفین به ترتیب سه گانه ذیل به رسول اکرم( ص ) توصیه کرده است. 1- از کافران و منافقان اطاعت نکن؛ 2- به آزارشان اهمیت مده( آن را واگذار ) ؛ 3-به خدا توکل کن. (منبع : در عرصه اصلاحات ، ص 140)
البته ناگفته نماند اسناد بسیاری در تاریخ اسلام داریم ، که ائمه اطهار( ع) در مساجد که محل تجمع خلق خدا بود ، با افراد زیادی که عقاید گوناگونی همچون اهل نصارا( مسیحیان ) ، یهودیان ، زرتشتیان ، مشرکان ، غالیان ، طبیعیون و بی دینان ، و ....در پیرامون وجود خدا ، خلقت انسان و ... مناظره و گفتگو میکردند. امام جعفر صادق(ع) که مانند پدرش اهل تفکر ، علم و حقوق بود ، و دانشجویان بسیاری را تحت تعیلم و تربیت قرار داد. در واقع پیشوایان و الگوهای دینی ما یعنی همان امامانِ آزاده و علوی، بدون تندی و خشونت با کسانی که با عقاید مختلف مذهبی و غیرآن بودند ، با صبر و حوصله علاوه بر بحث و آموزش علوم آن روزگاران به آن علاقمندان ، مخاطبان را با اسلام راستین آشنا مینمودند ، و حقیقت را از باطل مشخص میکردند.
دگراندیشان و داشتن سعه صدر! ::
16-سوره حجر ، آیات شریفِ 97 و 98 
سوره حجر ::آیه 97
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یَقُـولُونَ و هر آینه ما می‌دانیم که سینه تو از آنچه می‌گویند تنگ می‌شود [=کفرگوئی‌هاشان آزرده‌ات می‌کند].
سوره حجر::آیه98
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَکُن مِّنَ السَّاجِدِینَ پس [برای آرامش یافتن] به ستایش پروردگارت تسبیح کن و از سجده‌کنندگان باش.
17-پروردگار مهربان در سوره هود ، آیه مبارکه 12 ، از اینکه رسول اکرم را بخاطر عدم ایمان آوردن و سوالات گمراه کننده حق پوشان ، بسیار محزون و دلتنگ میبیند ، او را دلداری داده و برای چندمین مرتبه ، سطح و اندازه مسئولیت پیامبر که ابلاغ و پیام رسانی آشکار و مبین است را به او بصورت صریح و مشخص بیان میکند ، و تنها آفریدگار عالم را عهده دار و مسئول همه چیز میداند. ::
فَلَعَلَّکَ تَارِکٌ بَعْضَ مَا یُوحَى إِلَیْکَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ أَن یَقُـولُوا لَـوْلَا أُنزِلَ عَلَیْهِ کَنزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَکٌ إِنَّمَا أَنتَ نَذِیرٌ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ پس
[در برابر ناسپاسان و منکران] از اینکه می‌گویند: چرا گنجی بر او نازل نشده، یا فرشته‌ای [در تأیید رسالت] به همراهش نیامده، مبادا بعضی از آنچه را [در ارتباط با صبر و تحمل در برابر سخنان منکران] بر تو وحی می‌شود ترک کنی! [در هر صورت]تو فقط هشدار دهنده‌ای؛و خداست که بر همه چیز وکیل [=مراقب و کارگزار] است.
توجه : برای آشنایی با سلسله آیاتی که مربوط به دستور خداوند مبنی بر سعه صدر و صبر و عدم محزون شدن پیامبر ، در مقابل اعراض ، ناباوری و بی ایمانی دگراندیشان ، میباشد ، چند نمونه دیگر را به رشته تحریر در می آوریم ، تا برای وجدانهای بیدار و آگاه جامعه ، خود دلیلی متقن و مبرهن برای باور قلبی به این نکته باشد که ؛ اسلام دینی سراسر لطف ، عشق ، صلح و برابری است ، که مقوله حقوق بشریت در تمام اجزای و فرامین الهی که در کتاب قرآن مبین متبلور شده است ، عیان و هویدا است.
18- سوره حجر ، آیه88 ::
لَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ
ترجمه :: ـ [با وجود چنین گنج شایگانی] به نعمت‌هائی که ما برخی از آنها [=منکران] را برخوردار کرده‌ایم چشم مدوز [=اعتنائی به مال و ثروت آنان مکن] و بر آنان [از ایمان نیاوردنشان] محزون مشو و [در عوض] بال مهربانی خویش را بر مؤمنان بگستران [به آنها اعتنا کن و زیر پر و بال حمایت قرارشان ده].
به قلم :: #مهدی_گلمحمدی
#قرآن_آزادی_و_حقوق_بشر
#پرتوی_از_قرآن
ادامه دارد.

  
   1   2      >