بسمه تعالی
شهادت مظلومانه ای حضرت فاطمه(ع) الگو و اسوه ای زنان آزاده و موحد جهان را به تمامی شیعیان و آزادگان ایران و جهان تسلیت عرض می نماییم.
همی یادت فراموشی ندارد چراغ عشق خاموشی ندارد
مدیریت و نویسندگان مجله آرامش(1392.1.25)
والسلام.
خواب خوشی می دیدم،
آدمها چه مهربان بودند.
هر چه بود شادی-
هر چه بود عشق،
هر چه ماند آرامش.
*****
وای،چه خواب شیرینی...
از عشقهای کذایی اثری نیست دگر-
دروغ ممنوع شده-
مکر خانه نشین گشته-
ریا فراری شده است.
پدر و مادر سارا،
آشتی نمودند با هم.
دخترک همسایه نان دارد.
دیگر کسی دماغش را به جراح نمی سپارد،-
همه از درون زیبا شدند!
*****
تیتر روزنامه ها
همه-
خبر از عشق می داد و صلح-
آمار افسردگی به صفر رسیده،
مواد مخدر افسانه کتابها شده-
ربا دیگر نشانی ندارد-
در کوی و برزن جهان ما.
باران نم نم می بارد،
سبزه ها روییدند-
ریشه ها می رقصند در خاک-
هر شب جشن نور افشانی است،
از غم و جنگ دگر نشانی نیست،-
و شیطان در بند زندانی است.
همه مردمان دست زنان،
با هم می خوانند-
و میگویند،به فریاد رسا ::
ای امام دور از نظر،-
مقدمت مبارک باد یار.....
وقت برخواستن-
من به خود می گفتم،
خواب من
و آرزوی همه ما شیعیان-
محقق خواهد شدروزی،-
و در آن روز بزرگ-
روز زیبای ظهور-
ما به نور چشم فاطمه می گوییم،-
مقدمت مبارک باد یار.....
نمی دانم،چرا غمگینم-
انگار در رودخانه وجودم،-
قطره آبی نیست...
در ترنم زیبای باران-
دل من شاد نیست-
و از این همه دورنگی زمانه،
جان من از غم آزاد نیست.
*****
روز دیگر می رسد از راه-
و باز هم تکرار روز مرگی ها.
از آخرین جرعه های برکه وجودم
آبی می نوشم،خنک و گوارا
تا مگر روحم پرواز کند،
و آرامش ارمغان این پرواز باشد-
تا در چهار دیواری خانه،-
که برایم زندان شده-
دمی،آری فقط دمی بیاسایم؟
*****
در پی این همه غم-
این همه دلتنگی ها،کدورتها
در همهمه دروغ و مکر و ریا،-
چشمانم را به عکس مادربزرگم میدوزم-
تابلویی که زینت بخش اطاقم است.
در آرشیوخاطرات کهنه،
یاد حرفهای زیبایش می افتم
که به من می آموخت،-
صبررا-عشق را،ایمان را.
{او به من درس می داد،
در روزگار دورنگی و تجمل و دنیاپرستی،-
یاد فاطمه(ع)کوه آهنین زن موحد-
الگوی راست قامتان،مومن-
همان زنی که عشق از او عاشقی یاد گرفت-
و زینب آن پیام آور کربلا،
بزرگ زنی که غیرت از او جوانمردی آموخت-
و دیگری نور قلبهای خاموش،
غایب دور از نظر
آن عدالت گستر،فریاد رس-
مهدی موعود،آن مهدی فاطمه(ع) ،-
هر زمان یاد آنها نمایی-
دل بیقرارت آرام گیرد.}
و چه زیبا بود
گران حرفهای مادربزرگم،-
و تلنگری بود تا آرامشم را باز یابم.
*****
من اینک منتظر،عاشق و آرام شده،
دیدن روی دلدار را -
می نشینم به صبوری،-
در انتظاری آگاهانه و طولانی-
و این است راه و رسم دلدادگی-
راه و رسم آرامش-زندگی،جاودانگی.
*****
چه زیبا می شود زندگی !
با عشق فاطمه و زینب و مهدی(ع)-
و همه روز و شبان من ،
و همه ثانیه ها-همه لحظه هایم،-
چه دل انگیز است،
عاقلانه عاشق شدن
عاشقی آگاه و منتظر-
تا رسد روز زیبای جهان
فصل عشاق،روز بهار بهاران،
و شود شاد و مسرور و آرام-
دلهای همه عاشقان،موحدان-
با چنان معشوقه هایی بی نظیر،-
ما همه مستیم و غزلخوان-
و همچنان بی قرار در انتظار.....
علی را چه نویسم؟
علی را چه بنامم؟
علی را چگونه معنی کنم؟
او مظهر عدالت و آزادگی،-
سرچشمه جوشان جوانمردی
مرد میدان نبرد-
عاشق حق بود و انسانیت.
علی پدری مهربان در کنار فرزندان-
همسری عاشق و همراه در خانه،-
سخنوری مومن و دانشمند-
در میان جمع مردم،
پدر یتیمان،یاور بی یاوران
علی(ع)امام اول شیعیان.
*****
علی را چه به نامم؟
علی را چه نویسم؟
علی خالق حماسه های بی بدیل،
علی مظهر عدالت-
آنجا که سیلی بر صورت زنان،-
از بیرون کشیدن خلخال زن یهودی می نالد؟
*****
می بینم،می بویم،می خوانم
او مولایم علی است،
تک و تنها-
سر نهاده بر چاه،-
تا دور از مردم دنیاپرست-
غصه هایش را فریاد کند.
علی ایمان در قلب-
و اخلاص در عمل ،-
استخوان در گلو تحمل می کند
غربت غریب25ساله را ،-
آنجا که حقی ضایع شد-
نه نه حق علی ضایع نشد!
او خود حق بود.
وای بر ما،-
ساکتین خفته در خواب
منفعت طلبان،مصلحت اندیش-
که فراموش نمودیم،مولایمان را
و خود هرگز نفهمیدیم-
با25سال خانه نشینی یار
حق ما سوخت و ضایع گشت،-
و ما ضرر کردیم-
به عظمت و پهنای تاریخ بشر...؟!
آسمان بارانی-قلبم بارانی،-
همچون گریه تمام ابرهای عالم در آن
شبی تاریک و وحشت انگیز-
دلی در سینه نمانده،
ای دوست عشق و احساس کجاست؟
همچون پرنده ای غمگین،
بر روی پنجره ای گشوده
نگاه در بی نهایت دارم.
تبلور عشق کجاست؟
احساس خانه اش را کجا جا گذاشته است؟
آیا کوله بار عشق و صداقت
در سرزمینهای بد به دام افتاده است؟
نه توان مقابله دارد،-
نه را بازگشت!
اینچنین نیست،آنچه از دل و افکارم آمد و رفت
عشق تنها یگرنگی و ایمان می خواهد و بس.
ای عشق و مهربانی که از دیار قدیم آمده ای-
و درخشندگی و تابش احساسهای پاک قدیم را با خود به همراه داری،-
مقدمت را گرامی می داریم.
در میان کوه و بیابان،-
فریاد عشق طنین انگیز است.
وای چه احساس پاک و بزرگی-
مبارک باد قدم خیر و پاکت،-
ای احساس-ای ایمان،ای عشق.
پدر در نزد من،نوری از خدا است
وجودش در کنار من بقا است
به قلب سرد من نور امید است
میان خوبرویان روسپید است
خدایا هم چو او بیکس نبوده
به قلب مهربانش خس نبوده
فدای رنگ مهتابش بگردم
فدای چشم بی خوابش بگردم
همه عشق است،همه نیکویی و مهر
همه لطف است،همه آرامش و خیر
ای پدر-ای عشق،ای زیبای من
ای همه مهر و امید،ای یار بی همتای من
عاشقم-عاشق تنهای تو
دیوانه و سرگشته و شیدای تو
همی خواهم دوام زندگانی
پدر جان در کنار من بمانی
بهار آمد،-
زیبا-باطراوت،عاشقانه
تا جاری کند-
مهربانی را در قلبهایمان،
و صداقت را در اعمالمان-
و ایمان را در،-
شریانهای رگهایمان.
*****
بهار آمد،-
تا یاد شهیدان
زنده شود،در ذهنهای فراموشکارمان،-
تا به یاد آوریم
اینک خنده هایمان-
شادی بچه هایمان-
آرامش و آسایش روز و شبانمان،-
همه از خونهای پاک شهیدان-
به نسل ما هدیه داده شده
تا ادامه دهیم
راه سرخشان را
تا امروز-تا فردا-تا همیشه.
*****
شهیدان چه عاشقانه رفتند،-
و ما هرگز فراموش نخواهیم کرد-
که آنها رفتند
تا وطن بماند
و لبخند بر لبان کودکان سرزمینمان
ماندگار باشد
و مستضعفان امیدوار-
سرودعشق بسرایند.
*****
وقتی که یاد شهیدان می کنیم،-
دشمن را چه مایوس می بینیم-
که آنگاه که از خشم
می درد بر تن-
جامه شیطانی اش را
و چه زبیا می فهمیم،می خوانیم
که شهید قلب تاریخ است،-
و جوشش خونش رسوا می کند-
تزویر و مکر دشمنان این خاک را.
*****
شهیدان رفتند تا ایران بماند
و در روز و شبان ما عاشقان
تلاوت آگاهی بخش قرآن بماند.
شهیدان رفتند،چه آرام-چه بی صدا
تا واژه ایثار-عشق-شهادت،-
جوانمردی را معنی کند.
خون پاک و جوشان شهید،
همچون جویباران،آبشاران
در رگهای کودکان شهرمان-
جاری و ساری است
تا از خاطر نرود-
شهید قلب تاریخ است.
*****
چه زیبا است،-
جان دادن یک شهید-
آنگاه که چشمانش را می بندد،-
هزاران چشم بیدار می شوند-
و پیامش را آبشاران می خوانند-
با سوز،با عشق-با فریاد-
که شهید قلب تاریخ است.
{نویسنده=مدیر وبلاگ مجله آرامش}
اصل: «پرهیز از خشونت، عصبانیت و پرخاشگری» -پرخاشگری و عصبانیت، روح را آزرده و مغز را پریشان و مشوش می سازد. عصبانیت و زود از کوره در رفتن، به ویژه در ایام جوانی موجبِ انواع امراض و ناراحتی های جسمی و روحی در بزرگسالی میشود. همان بیماریها و مشکلاتی که در دوران میانسالی، دلیلِ مشخصی برای آن نمی یابیم. -خشونت و عصبانیت، موجب افزایش و جوانه زدن علفهای هرزِ در روح و ذهنمان می شود. در بعضی مواقع یک بداخلاقی و یا پرخاش کوچک، ممکن است به یک ضربه بزرگ مالی و یا از دست دادن کار و یا یک موقعیتِ عالی و برتر شود. افراد اهل خشونت و پرخاشگری، به این دلیل که با رفتار بد و ناپسند خویش، دوستان، آشنایان و همسایگان را از خود دور می کنند و موجب ناراحتی و دل چرکینیِ اطرافیانِ خود می شوند، لذا در هنگام بروز معضل و یا مشکلی، کسی به فریاد آنها نمی رسد. در هنگام عصبانیت و پرخاشگری، عقل و منطق از ما، دور می شود و چه بسا پرتاب کردن وسائل خانه در هنگام خشم و غضب منجر به مرگ اعضای خانه و یا دوستان می شود، ضایعاتی که هرگز جبران نمی پذیرد و جز روسیاهی و عذاب شدید روحی و وجدانی، دستاوردی برای صاحبِ خویش ندارد. (1) « پرخاشگری که یکی از مسایل مهم روانی – اجتماعی است، به رفتاری اطلاق می شود که هدفش اعمال صدمه و رنج باشد. به بیان دیگر رفتاری است که قصد آن صدمه رساندن (جسمانی یا زبانی) به فرد دیگر، یا نابود کردن دارایی افراد می باشد، پرخاشگر اغلب به صورت خشونت و عمل تخریبی، علیه افراد یا اموال جلوه گر می شود، اما گاهی اوقات تکانش پرخاشگرانه به رقابت، حمله کلاس خصومت، آسیب بدنی محدود می شود. بالاخره پرخاشگری گرایش انسان به اعمال خشونت آمیز با استفاده از هر فرصتی برای اظهار وجود، یا بر تعصب شدید او به اصول و عقایدی که به آنها معتقد است، یا بر گرایش وی بر خودآزاری و دیگر آزاری یا آزار چیزهایی که جای آنها را می گیرد، اطلاق می شود. روان شناسان اجتماعی دو گونه پرخاشگری به شرح زیر می شناسند: 1-پرخاشگری توأم با دشمنی: پرخاشگری توأم با دشمنی به نوعی پرخاشگری گفته می شود که هدف آن آسیب رساندن است و غالباً با ایجاد درد یا هیجان همراه است. وقتی خواهر و برادر وی با هم دعوا می کنند و به یکدیگر مشت می زنند. نمونه ای از این نوع پرخاشگری مشاهده می شود. 2-پرخاشگری ابزاری: این نوع پرخاشگری به دلیل خشم یا هیجان ایجاد نمی شود، بلکه هدف به دست آوردن پاداشهای مطلوب همچون پول یا کالای با ارزش است. به بیان دیگر، هدف پرخاشگری ابزاری جهت دستیابی به پاداش است نه آزار قربانی رفتار. کودکی که کودک دیگر را می زند تا اسباب بازی مورد علاقة خود را به دست آورد، یک بازیکن فوتبال که عملاً به بازیکن تیم مخالف آسیب می رساند تا او را از بازی بیرون کند و احتمال پیروزی تیم خود را افزایش دهد. نمونه ای از پرخاشگری ابزاری است. » -عصبانیت، موجب اختلال در کارکردهای طبیعی بدن، همچون مغز و قلب می شود. این ضرر و اختلال تا بدانجا می رسد که شخص با توجه به شدت و حدّت پرخاش و عصبانیتش، به ایست قلبی و مرگ منجر خواهد شد. -از تجارب شخصی که در این سالها کسب کرده ام این مطالب عیناً برایم مشخص شد : 1-علت غالب نزاع و خشونت ها به ظاهر مسائل بی اهمیت و یا کم اهمیت می باشد. 2-فرد عصبانی، مشکل و یا معضلِ لاینحلی در مکان دیگر، علی الخصوص در خانه و در نزاع با همسر یا فرزندش داشته باشد، در بیرون از منزل با کوچکترین بهانه ای، جرقة خشونت که در واقع نوعی تخلیه درونی بوده است، زده می شود. 3-زیاد سخن گفتن و فکر نکردن در مورد جملاتی که بیان می شود یکی از دلایل ناراحتی و عصبانیت است. 4-مشکلات مادی- ناتوانی در بیان احساسات و ادراکات- چشم و هم چشمی- مصرف زدگی- بی برنامه و بی هدف بودن در زندگی- کمبود ایمان- خستگی از کار، بویژه کارهای طاقت فرسای جسمی و بدنی- اختلاف فکری و یا اختلاف سلیقه- کم تحمل بودن و کلاً تعلیم و تربیت و یا تجاربی که از دوران کودکی توسط خانه، مدرسه و محیط و اجتماع به مردم تحمیل شده، همگی موجب شعله ور شدن پدیدة نامبارک پرخاشگری و عصبانیت می باشد. در اینجا به ذکر مثالی می پردازیم که احتمالاً در برخی از روزها آنرا مشاهده نموده ایم: رعایت نکردن حق و حقوق دیگران و عدم احترام به همدیگر، چه دعوا و نزاعهایی را بوجود نیاورده است. چند ماه قبل در نزدیکی کوچه مان، دو رانندة عجول، برای زودتر رسیدن به منزل، بی حساب و کتاب از هم سبقت می گرفتند. یکی از راننده ها کنترل خود را از دست داد و به رانندة اتوموبیلِ دیگری، فحش و ناسزا داد. بعد از لحظاتی هر دو راننده با خشم، در میان انبوه ماشین ها که قصد عبور داشتند، اتوموبیلشان را به کناری پارک نمودند و با چوب و چماق و زنجیر به جان هم افتادند و سر و صورت همدیگر را خونین و مالین نمودند. اگر دیگر رانندههای نوع دوست به دادشان نمیشتافتند، چه بسا حادثه ای غم انگیز و مرگبار روی می داد. (2) وودرو ویلسون می گوید :« اگر شما با مشت گره کرده به نزد من بیایید من به شما قول می دهم مشتم را به همان سرعت گره کنم. ولی اگر نزدم بیایید و بگویید: بیائید با هم بنشینیم و مشورت کنیم و اگر اختلافی با هم داریم، معلوم نمائیم که چرا این اختلاف نظر پیدا شده، و موارد اختلاف عیناً کدام است، بزودی درخواهیم یافت زیاد هم با هم اختلاف نداریم و موارد اختلاف بسیار جزئی و ناچیز بوده و در اکثر موارد با هم موافقیم فقط به کمک حوصله، خلوص و صفا و میل توافق کردن قادریم با هم توافق کنیم. » دیل کارنگی، در کتاب آئین دوست یابی از قول لینکن می نویسد: « این یک گفتة قدیمی و بسیار درست است که یک قطره عسل بیش از یک گالون زهر، بسوی خود مگس جذب می کند. انسانها همچنین اند اگر می خواهی کسی را هواخواه خود بنمائی اوّل مطمئنش ساز که دوست صمیمی او هستی. در آنجاست آن قطره عسلی که دلش را خواهد ربود. در آنجاست شاهراهی که به عقل او منتهی میشود. » -خشونت و عصبانیت و پرخاشگری، آثار نامطلوبی بر روح و روان تمام انسانها، بویژه خردسالان و کودکان و نوجوانان دارد. چرا که دوران کودکی و نوجوانی زمانی است این نهال نوپا در حال رشد است. هر رفتار و سخنی می تواند تأثیرِ تربیتیِ منفی و یا مثبتی بر روی رفتار و تربیت امروز و آیندة کودکان و نوجوانان دارد. (3) «خشونت والدین محیط خانه را از صمیمیت همدلی، وحدت و هماهنگی تهی می کند. خشونت و دیکتاتوری ممکن است در کوتاه مدت و به صورت آنی اثرات مطلوبی داشته باشد ولی به تجربه ثابت شده که این اثرات مطلوب و پایدار نیستند و بعد از مدتی تحمّل خشونت و شدت عمل والدین برای فرزندان عادی می شود و دیگر تأثیری ندارد. از طرفی دیگر رفتارهای خشونت آمیز والدین اغلب موجبات نفاق، کینه توزی و عداوت در محیط خانواده می شود و فرزندان مجبور می شوند واکنشهای بدی از خود بروز دهند. بازتاب نوجوانان در برابر والدین خشن موجب رفتاری مثل فرار از خانه، بی تفاوتی، سرخوردگی تخریب، احساس پوچی، لجبازی، اعتیاد، انحراف و امثال آن بوده است.» (4) ماهیت عصبانیت عصبانیت یک حالت هیجانی است که از لحاظ شدت می تواند خفیف، شدید یا ویرانگر باشد. همانند دیگر هیجانات عصبانیت موجب تغییرات متعدد زیستی و فیزیولوژیکی می شود، مثل افزایش فشار خون، ضربان قلب، تنفس و همچنین افزایش میزان تولید انرژی از آدرنالین و نورآدرنالین. (5) عوارض عصبانیت: مشکلات جسمی: وقتی عصبانیت طولانی می شود تغییرات شیمیایی در بدن همچنان ادامه می یابد و موجب خستگی جسم می گردد و می تواند مشکلات متعددی برای سلامتی فرد به وجود آورد. مشکلات کوتاه مدت عبارتند از: -سردرد -دل درد -بی خوابی (مشکل به خواب رفتن یا بیدار شدن در طی شب) -افزایش اضطراب و احساس نگرانی و تشویش -صدمه دیدن در اثر درگیری، یا انجام عملی مانند مشت زدن به دیوار یا پنجره. مشکلات درازمدت عبارت اند از: سکته مغزی- حملة قلبی ابتلا به افسردگی که حتی احتمال دارد منتهی به تلاش برای خودکشی شود.
استفاده از نوشیدنی و سیگار برای آرام شدن و خلاص شدن از کلیه مشکلات به وجود آمده. برخی از این شرایط می تواند باعث مرگ فرد شود، اما در هر حال هر یک از آنها توانایی شاد بودن و سالم بودن را تحت تأثیر قرار می دهند.»
برخی از راههای کنترل عصبانیت:
اگر سری به مجلات و یا کتابهایی در مورد مشاوره و روان شناسی، بویژه در مورد عصبانیت و خشم و پرخاشگری و راهکارهای مقابله با آن، زده باشیم. راههای مختلف و زیادی را در مورد کنترل و یا مقابله با خشونت و عصبانیت نگاشته اند. نوشته هایی که بعضاً ریشه در تجارب شخصی نویسنده دارد. در این قسمت به بیان چند روش برای کنترل و مهار خشم و عصبانیت می پردازم.
راههای کنترل خشم و عصبانیت
1-در هنگام بروز خشم و عصبانیت، صرف نظر از اینکه چه کسی مقصر است، معقولانه ترین راه این می باشد، سریعاً و حتی الامکان به ترک محل وقوع نزاع و عصبانیت بپردازیم. این روش، این حسنِ بزرگ را دارد که بین شروع عصبانیت و ادامه آن، وقفه ای روی می دهد.
ترک محل مخاصمه و عصبانیت و ایجاد وقفه، موجب کاهش خشم و التهاب ناشی از آن می شود. زیرا وقتی کسی را نبینیم، مجبوریم با خود کنار بیائیم.
2-نوشیدن یک لیوان آب خنک: از قدیم ها رسم بوده، وقتی شخصی خشمگین و ناراحت می شد به او توصیه می نمودند یک لیوان آب خنک بنوشد، در واقع به همان صورتی که آب رفع عطش و تشنگی می نماید به همان میزان بر کاهش خشم و برافروختگی، تأثیر دارد.
بهتر است قبل از نوشیدن آب، چند جملة تلقینی را با صدای بلند بیان نمائیم. به عنوان نمونه می توانیم بگوئیم: من با ایمان راستین به خداوند فریادرَس، و در پیوند با ضمیر آگاه و هوشیارم، بر این یقین و باورم که بعد از نوشیدن این آب گوارا و آرام بخش، آرام، ریلکس و رها می شوم. من آرامَم. من رهایم. من بعد از نوشیدن این آب گوارا آرام تر و خوش خلق تر خواهم شد.
3-خواندن 2 رکعت نماز به همراه دعا و نیایش:
بعد از ترک محل مخاصمه و عصبانیت در صورت امکان، به اتاقی خلوت می رویم و 2 رکعت نماز برای فرو نشاندن خشم و ناراحتی خود به درگاه پروردگار یگانه به جا می آوریم. آن گاه بعد از پایان نماز، به دعا و نیایش روی می آورم. با توجه به نوع مشکلات، اهداف و آرزوهایمان، نیایشهایی که قبلاً نوشته ایم را با خدای خویش در میان می گذاریم و از او می خواهیم ما را به راه راست هدایت کند و ما را از خشم و کینه و عصبانیت که دشمن وجودی ماست، نجات دهد.
4-انجام ورزش- نرمش و پیاده روی: به تجربه ثابت شده است، پیاده روی و ورزش علاوه بر تأثیرات مثبت جسمانی که برای ما در بر دارد، موجب شادی و نشاط روح و روانمان می شود و ما را آرام و رها می نماید. اگر چه هنگام خشم و عصبانیتِ وجودمان را در بر گرفته، به بیرون از منزل رفتن و پیاده روی و یا نرمش، برایمان سخت و مشکل است. ولی وقتی که به خود بقبولانیم ما برای زندگی کردن و لذت بردن از نعمات الهی و مبارزه با ناکامیها، آفریده شده ایم، انگیزة درونیمان برای غلبه بر خشم و رهایی از این پدیدة مخرب، افزایش می یابد.
5-یافتن دلیل و علت عصبانیت و ثبت آن:
زمانی که دلیل و علت مشکلی مشخص می شود، آن گاه بهتر و راحتتر می توانیم راههای برطرف کردن آنرا پیدا نماییم و به رفع مشکل بپردازیم.
به همین دلیل، وقتی علت عصبانیت و خشونت ما مشخص می شود، بهتر و درست تر به رفع ریشه ای علت ناراحتی و عصبانیت خود می پردازیم. برای سهولت در انجام این کار، تهیة یک دفترچه و ثبت کارهای منفی و یا مثبت روزانه مان در آن، می تواند ما را در برخورد ریشه ای با هر نوع مشکلات، بویژه در این مورد خاص یعنی عصبانیت، کمک و یاری رساند.
به همین منظور، در پایان کار روزانه، حرکات و رفتارهای مثبت و منفی مان را مکتوب می نمائیم. برای ایجاد انگیزه بیشتر- برای انجام کارها و رفتارهای مثبت به خومان پاداش می دهیم و یا در مقابل انجام یک کار منفی و نادرست برای خودمان تنبیه خاصی در نظر می گیریم.
آخر هفته یعنی روز جمعه، که روز تعطیل می باشد، به بررسی حرکات و رفتارهای مثبت و منفی در آن هفته می پردازیم.
به عنوان مثال: کارهای مثبتی همچون: کمک به فقرا، دادن هدیه به فرزند، مسافرت به اتفاق همسر و فرزندان-احترام به مردم بویژه والدین و .....
برای انجام کارهای اشتباه و منفی همچون: حسادت کردن، دروغ گفتن، همسایه آزاری ، حق کسی را ضایع کردن ، می توانیم خودمان را تنبیه کنیم-مثلاً به نظافت و تمیز نمودن کل خانه بپردازیم.
ادامه دارد.
(نویسنده=مدیر وبلاگ مجله آرامش)
1-کتابِ درآمدی بر روان شناسی اجتماعی. تألیف: هدایت الله ستوده- صفحة 215 2-آئین دوست یابی- صفحة 199- دیل کارنگی- ترجمة جهانگیر افخمی 3-نحوة رفتار والدین با فرزندان، یدالله جهانگرد- صفحات 95 و 96. 4-سایت هم میهن- تالارهای بحث و گفتگوی هم میهن. 5-نقل قول از زن روز، در سایت هم میهن.