درمان اختلال جنون دزدی (مداخلات رفتاری و دارودرمانی)
افراد دچار جنون دزدی از آسیب جدی در تواناییهای شغلی و اجتماعی رنج میبرند. جنون دزدی ممکن است به درمان شناختی رفتاری و دارو درمانیهای مختلف (لیتیوم، ضدصرع و آنتاگونیستهای افیونی) واکنش نشان دهد.
به علت نادر بودن اختلال گزارشهای درمانی به موارد انفرادی یا گروههای کوچکی از موارد محدود میشود. اصولاً رواندرمانی بینشگرا و روانکاوی بسته به انگیزهی بیمار میتواند موفقیت آمیز باشد اما در مواردی که بیمار دچار احساس گناه و شرم است به دلیل انگیزهی قوی برای تغییر رفتار، رواندرمانی بینشگرا کمککننده است.
مداخلات رفتاری از جمله حساسیتزدایی تدریجی، شرطیسازی اجتنابی و ترکیبی از شرطیسازی اجتنابی و تغییر وابستگیهای اجتماعی میتواند در بهبود اختلال تاثیرگذار باشد. در روش حساسسازی ناآشکار به درمانجو آموزش داده میشود که هر زمان وسواس دزدی کردن ظاهر شد، تصاویر ذهنی آزاردهنده را مجسم کند. و در تکنیک توقف فکر، به موجب آن بحرانهای درونی شدید مقاومت در برابر فکر کردن به رفتار دزدیدن، به فرد اجازه داده نمیشود این میل را دنبال کند.
در دارو درمانی اختلال جنون دزدی موفقیتهایی دیده شده است. فلوکستین و فلووکسامین که مهارکنندگان بازجذب اختصاصی سروتونین است در درمان اختلال جنون دزدی مفید است، همچنین گزارشهایی از درمان موفقیتآمیز با داروهای سهحلقهای، ترازودون، لیتیوم، والپروآت، نالتروکسون و درمان با تشنج الکتریکی وجود دارد. روان نیوز
آنها که گفتند: «خدا، همان مسیح بن مریم است»، بطور مسلم کافر شدند; بگو: «اگر خدا بخواهد مسیح بن مریم و مادرش و همه کسانی را که روی زمین هستند هلاک کند، چه کسی میتواند جلوگیری کند؟ (آری،) حکومت آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد از آن خداست; هر چه بخواهد، میآفریند; (حتی انسانی بدون پدر، مانند مسیح;) و او، بر هر چیزی تواناست.» (17)
یهود و نصاری گفتند: «ما، فرزندان خدا و دوستان (خاص) او هستیم.» بگو: «پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات میکند؟! بلکه شما هم بشری هستید از مخلوقاتی که آفریده; هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، میبخشد; و هر کس را بخواهد (و مستحق بداند)، مجازات میکند; و حکومت آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست، از آن اوست; و بازگشت همه موجودات، به سوی اوست.» (18)
ای اهل کتاب! رسول ما، پس از فاصله و فترتی میان پیامبران، به سوی شما آمد; در حالی که حقایق را برای شما بیان میکند; تا مبادا (روز قیامت) بگویید: «نه بشارت دهندهای به سراغ ما آمد، و نه بیم دهندهای»! (هم اکنون، پیامبر) بشارتدهنده و بیمدهنده، به سوی شما آمد! و خداوند بر همه چیز تواناست. (19)
(به یاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم من! نعمت خدا را بر خود متذکر شوید هنگامی که در میان شما، پیامبرانی قرار داد; (و زنجیر بندگی و اسارت فرعونی را شکست) و شما را حاکم و صاحب اختیار خود قرار داد; و به شما چیزهایی بخشید که به هیچ یک از جهانیان نداده بود! (20)
ای قوم! به سرزمین مقدسی که خداوند برای شما مقرر داشته، وارد شوید! و به پشت سر خود بازنگردید (و عقب گرد نکنید) که زیانکار خواهید بود!» (21)
گفتند: «ای موسی! در آن (سرزمین)، جمعیتی (نیرومند و) ستمگرند; و ما هرگز وارد آن نمیشویم تا آنها از آن خارج شوند; اگر آنها از آن خارج شوند، ما وارد خواهیم شد!» (22)
(ولی) دو نفر از مردانی که از خدا میترسیدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ایمان و شهامت) داده بود، گفتند: «شما وارد دروازه شهر آنان شوید! هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد. و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید!» (23)
(بنی اسرائیل) گفتند: «ای موسی! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهیم شد! تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همینجا نشستهایم»! (24)
(موسی) گفت: «پروردگارا! من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم، میان ما و این جمعیت گنهکار، جدایی بیفکن!» (25)
خداوند (به موسی) فرمود: «این سرزمین (مقدس)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسید); پیوسته در زمین (در این بیابان)، سرگردان خواهند بود; و در باره (سرنوشت) این جمعیت گنهکار، غمگین مباش!» (26)
و داستان دو فرزند آدم را بحق بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرب (به پروردگار) انجام دادند; اما از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد; (برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت!»(برادر دیگر) گفت: سخللّه(من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران میپذیرد! (27)
اگر تو برای کشتن من، دست دراز کنی، من هرگز به قتل تو دست نمیگشایم، چون از پروردگار جهانیان میترسم! (28)
من میخواهم تو با گناه من و خودت (از این عمل) بازگردی (و بار هر دو گناه را به دوش کشی); و از دوزخیان گردی. و همین است سزای ستمکاران! (29)
نفس سرکش، کم کم او را به کشتن برادرش ترغیب کرد; (سرانجام) او را کشت; و از زیانکاران شد. (30)
سپس خداوند زاغی را فرستاد که در زمین، جستجو (و کندوکاو) میکرد; تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن کند. او گفت: «وای بر من! آیا من نتوانستم مثل این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟!» و سرانجام (از ترس رسوایی، و بر اثر فشار وجدان، از کار خود) پشیمان شد. (31)
به همین جهت، بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته; و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است. و رسولان ما، دلایل روشن برای بنی اسرائیل آوردند، اما بسیاری از آنها، پس از آن در روی زمین، تعدی و اسراف کردند. (32)
کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمیخیزند، و اقدام به فساد در روی زمین میکنند، (و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله میبرند،) فقط این است که اعدام شوند; یا به دار آویخته گردند; یا دست (راست) و پای (چپ) آنها، بعکس یکدیگر، بریده شود; و یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایی آنها در دنیاست; و در آخرت، مجازات عظیمی دارند. (33)
مگر آنها که پیش از دست یافتن شما بر آنان، توبه کنند; پس بدانید (خدا توبه آنها را میپذیرد; ) خداوند آمرزنده و مهربان است. (34)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید! (35)
ادامه دارد.
سورة المائدة(مدینه)
به نام خداوند بخشنده و مهربان
ای کسانی که ایمان آوردهاید! به پیمانها (و قراردادها) وفا کنید! چهارپایان (و جنین آنها) برای شما حلال شده است; مگر آنچه بر شما خوانده میشود (و استثنا خواهد شد). و به هنگام احرام، صید را حلال نشمرید! خداوند هر چه بخواهد (و مصلحت باشد) حکم میکند. (1)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! شعائر و حدود الهی (و مراسم حج را محترم بشمرید! و مخالفت با آنها) را حلال ندانید! و نه ماه حرام را، و نه قربانیهای بینشان و نشاندار را، و نه آنها را که به قصد خانه خدا برای به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودی او میآیند! اما هنگامی که از احرام بیرون آمدید، صیدکردن برای شما مانعی ندارد. و خصومت با جمعیتی که شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حدیبیه) بازداشتند، نباید شما را وادار به تعدی و تجاوز کند! و (همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدی همکاری ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است! (2)
گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفهشده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرتشدن از بلندی بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگری مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده -مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتی که روی بتها (یا در برابر آنها) ذبح میشوند، (همه) بر شما حرام شده است; و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبههای تیر مخصوص بخت آزمایی; تمام این اعمال، فسق و گناه است -امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مایوس شدند; بنابر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم; و نعمت خود را بر شما تمام نمودم; و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم- اما آنها که در حال گرسنگی، دستشان به غذای دیگری نرسد، و متمایل به گناه نباشند، (مانعی ندارد که از گوشتهای ممنوع بخورند;) خداوند، آمرزنده و مهربان است. (3)
از تو سؤال میکنند چه چیزهایی برای آنها حلال شده است؟ بگو: «آنچه پاکیزه است، برای شما حلال گردیده; (و نیز صید) حیوانات شکاری و سگهای آموخته (و تربیت یافته) که از آنچه خداوند به شما تعلیم داده به آنها یاد دادهاید، (بر شما حلال است;) پس، از آنچه این حیوانات برای شما (صید میکنند و) نگاه میدارند، بخورید; و نام خدا را (به هنگام فرستادن حیوان برای شکار،) بر آن ببرید; و از (معصیت) خدا بپرهیزید که خداوند سریع الحساب است!» (4)
امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شده; و (همچنین) طعام اهل کتاب، برای شما حلال است; و طعام شما برای آنها حلال; و (نیز) آنان پاکدامن از مسلمانان، و آنان پاکدامن از اهل کتاب، حلالند; هنگامی که مهر آنها را بپردازید و پاکدامن باشید; نه زناکار، و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید. و کسی که انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه میگردد; و در سرای دیگر، از زیانکاران خواهد بود. (5)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که به نماز میایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید! و سر و پاها را تا مفصل ( برآمدگی پشت پا) مسح کنید! و اگر جنب باشید، خود را بشویید (و غسل کنید)! و اگر بیمار یا مسافر باشید، یا یکی از شما از محل پستی آمده ( قضای حاجت کرده)، یا با آنان تماس گرفته (و آمیزش جنسی کردهاید)، و آب (برای غسل یا وضو) نیابید، با خاک پاکی تیمم کنید! و از آن، بر صورت ( پیشانی) و دستها بکشید! خداوند نمیخواهد مشکلی برای شما ایجاد کند; بلکه میخواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید; شاید شکر او را بجا آورید! (6)
و به یاد آورید نعمت خدا را بر شما، و پیمانی را که با تاکید از شما گرفت، آن زمان که گفتید: سخللّهشنیدیم و اطاعت کردیم»! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که خدا، از آنچه درون سینههاست، آگاه است! (7)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت،گواهی دهید! دشمنی با جمعیتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام میدهید، با خبر است! (8)
خداوند، به آنها که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، وعده آمرزش و پاداش عظیمی داده است. (9)
و کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، اهل دوزخند. (10)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! نعمتی را که خدا به شما بخشید، به یاد آورید; آن زمان که جمعی (از دشمنان)، قصد داشتند دست به سوی شما دراز کنند (و شما را از میان بردارند)، اما خدا دست آنها را از شما باز داشت! از خدا بپرهیزید! و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند! (11)
خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت. و از آنها، دوازده نقیب ( سرپرست) برانگیختیم. و خداوند (به آنها) گفت: «من با شما هستم! اگر نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و به رسولان من ایمان بیاورید و آنها را یاری کنید، و به خدا قرض الحسن بدهید ( در راه او، به نیازمندان کمک کنید)، گناهان شما را میپوشانم ( می بخشم); و شما را در باغهایی از بهشت، که نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد میکنم. اما هر کس از شما بعد از این کافر شود، از راه راست منحرف گردیده است. (12)
ولی بخاطر پیمانشکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم; و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم; سخنان (خدا) را از موردش تحریف میکنند; و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند; و هر زمان، از خیانتی (تازه) از آنها آگاه میشوی، مگر عده کمی از آنان; ولی از آنها درگذر و صرفنظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد! (13)
و از کسانی که ادعای نصرانیت (و یاری مسیح) داشتند (نیز) پیمان گرفتیم; ولی آنها قسمت مهمی را از آنچه به آنان تذکر داده شده بود فراموش کردند; از این رو در میان آنها، تا دامنه قیامت، عداوت و دشمنی افکندیم. و خداوند، (در قیامت) آنها را از آنچه انجام میدادند(و نتایج آن)، آگاه خواهد ساخت. (14)
ای اهل کتاب! پیامبر ما، که بسیاری از حقایق کتاب آسمانی را که شما کتمان میکردید روشن میسازد، به سوی شما آمد; و از بسیاری از آن، (که فعلا افشای آن مصلحت نیست،) صرف نظر مینماید. (آری،) از طرف خدا، نور و کتاب آشکاری به سوی شما آمد. (15)
خداوند به برکت آن، کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند، به راههای سلامت، هدایت میکند; و به فرمان خود، از تاریکیها به سوی روشنایی میبرد; و آنها را به سوی راه راست، رهبری مینماید. (16)
ادامه دارد.
29. عنکبوت
با تشبیه کردن کافران در عقاید الحادی خودشان به عنکبوت که سست ترین خانهها را دارد و تار و پودش در برابر بادها در هم میریزد، سستی بنای اندیشههای مشرکان و ماده گرایان را بازگو میکند که حبابِ اندیشههایشان بر روی سرابی خیالی و پوچ استوار شده است. آیه 41 این حقیقت را گفته است.
این سوره مکی که قبل از هجرت بعد از سوره روم نازل شده، کلاً درگیری ایمان آورندگان را با فتنه انگیزیها و کارشکنیها و اغواهای مخالفان بیان میکند و نمونههائی چند از زندگی ابراهیم وانبیاء دیگر و فداکاریهایشان در راه خدا میآورد ومومنان را بیاد تکالیف و تعهدات و صبر در این راه میاندازد. مشتمل بر 68 آیه است.
30. رُوم (نام کشوری است)
در آغاز سوره، از پیروزی روم پس از شکست خوردنش از ایران خبر میدهد. این پیشگوئی و حادثه مربوط به صدر اسلام است و در واقع نوید پیروزی امت مسلمان را پس از شکست دو ابرقدرت آنروز جهان میدهد و تقویتی است برای مسلمین آنروز که مورد آزار مشرکین مکه قرار داشتند وآیندهای تابناک را در افق حیات بشری نشان میدهد در چندین آیه متوالی آیات و نشانههای الهی را با ذکر مصداق، از مخلوقات و پدیدههای زمینی وآسمانی بیان کرده، سپس انسانها را متوجه فطرتِ خدا آشنای خودشان میکند: آیه 30 و42 و در نهایت، بازگریزی است به مسئله مهم یعنی معاد وحیات جاودان پس از مرگ.
هفتادونهمین سورهایست که با 60 آیه در مکه و قبل از هجرت نازل شده است.
31. لقمان
سوره به نام لقمان حکیم است و در آیات 12 تا20 موعظههای حکیمانهای را از لقمان به پسرش بیان کرده است، که درباره خدا و دین و برخورد انسانی با مردم و میانه روی در رفتار است.
در مجموع، این سوره، پیام توحید و حکمت و معرفت و معاد را بیان میکند و فطرت بشری آدمیان را مورد خطاب قرار میدهد تا از طریق توجه به نعمتهای الهی، به شناخت و اطاعت او گردن نهاده و به سعادت ابدی برسد.
در مکه و نزدیکیهای هجرت نازل شده است و دارای 34 آیه میباشد.
32. سجده (سجده کردن)
درآیه 15 این سوره، از نشانههای بارز مومن، این را میگوید که هنگام یادآوری آیات و نشانههای خدا، به علامت تعظیم و سپاس، به خاک افتاده و در پیشگاه او سجده کرده و خدا را میستاید. «مضاجع» نام دیگر این سوره است. هنگام تلاوت آیه سجده واجب است که سجده نمائیم.
هدف کلی سوره، اقامه دلیلی است در مورد مبداً و معاد و زدودن شک از دلها و در رابطه با نبوت و قرآن، اشارههائی هم به مومنان و فاسقان دارد و از پاداش و عذاب، سخن میگوید. و سرگذشت موسی و قوم او به عنوان یک نمونه مطرح میشود.
این سوره 30 آیه دارد و در مکه در اوائل بعثت پیامبر نازل شده است
33. اَحزاب (حزبها و گروهها)
حزب و قبائل مشرک عرب، برای ریشه کن کردن اسلام و نابودی مسلمین دست به دست داده و ائتلاف نمودند و مدینه را محاصره کردند و جنگ خندق پیش آمد.
واکنش روانی و عکسالعمل مسلمانان در برابر این محاصره نظامی و نقش تخریبی ستون پنجم (یهود داخل مدینه) و سرانجامِ کار، از مسائلی است که در خلال آیات 9 تا 27 ذکر شده و بسی آموزنده است. بهمین جهت هم شروع سوره، با فرمان خدا مبنی بر اطاعت نکردن از کافران و منافقان است.
در قسمتهای بعدی رابطه پیامبر را با مومنین و منافقین و همچنین همسرانش و نیز تذکر نکات اخلاقی و تربیتی را در بردارد و اینکه آنها الگوی مردماند و نیک و بدشان تأثیر فراوان دارد و بر خوبیها و فسادهایشان، پاداش یا عذابِ دو برابر خواهد بود. از آیه 36 به بعد ماجرای ازدواج پیامبر با زنِ پسر خوندهاش- زید- اشاره شده و در آیه40 خاتم انبیاءبودن حضرت محمد (ص) بیان شده است و در اواخر سوره، علیه منافقین افشاگری میکند. در حدیثی بیان شده که در این سوره، رسوائیهای مردان و زنان قریش بیان شده است.
این سوره 73 آیه دارد و در سال6 هجری در مدینه نازل شده است.
34. سَبَأ
نام قومی است که همزمان با سلیمان میزیستند و حاکمشان یک زن (بلقیس) بود. از آیه 15 به بعد بخشی از داستان آنان را در رابطه با سلیمان بیان میکند و نیز داستان داود را نقل مینماید. در این سوره آیاتی هم از توحید و رسالت آخرت (این سه پایه دعوت همه انبیاء) آمده است. رسالت جهانی پیامبر اسلام در آیه 28 آمده، و در کلّ، حمایت از رسول الله در دعوت الهیاش میباشد.
هشتادوسومین سورهایست که در مکه و قبل از هجرت نازل شده و 54 آیه دارد.
35. فاطر (شکافنده، پدیدآورنده)
در اولین آیه، با این صفت، از خدا ستایش شده، خدائی که آسمان و زمین را با شکافتن پرده عدم، بوجود آورد.
نام دیگر سوره «ملائکه» است. باز در همین آیه اول از فرشتگان بعنوان رسولانی که حامل خدا و مجری اوامر او در جهان هستند یاد شده است.
این سوره، شامل قدرت و حکمت و نعمتهای بزرگ آسمانی و زمینی خداوند، در رابطه با توحید و ربوبیت اوست و اینکه خلقت انسان وآمد و رفت شب و روز و تسخیرماه و خورشید و آبها و ماهیهای دریاها و شناختن و اطاعت اوست. 54 آیه دارد و در مکه نازل شده است. به استثنای چند آیه که مدنی است.
36. یس (از حروف رمز قرآن و خطاب به پیامبر)
در این سوره که با پیامبر سخن گفته شده، پایههای سه گانه دین (توحید، نبوت، معاد) مطرح شده و نیز حالت مردم را در قبول و رد دعوتها، و سرانجام مجرمین ومتقین را در قیامت بیان کرده است.
و از رویش گیاه در زمین مرده، روئیدن باغها و میوهها، زوجیت عمومی در مخلوقات، شب و روز و ماه و خورشید و حرکت کشتیها در دریا و... بعنوان «آیه» و نشانه بر خدا یاد شده است.
این سوره «قلب قرآن» هم نامیده شده است. و همچنین به «ریحانه القرآن» هم معروف است پنجاه ونهمین سورهایست که در مکه نازل شده است و83 آیه دارد.
37. صافات (به صف کشیدهها)
در آیه اول، خداوند به فرشتگان به صف کشیده شده، یا به صفوف منظم پیکارگران و مجاهدان، یا پرندگان منظم و به صف کشیده شده در پرواز، یا صفوف نمازگزاران، سوگند یاد کرده است. (بنا به تفسیرهای گوناگون در کلمه صافات).
روح کلی سوره، بیان توحید و رد عقاید مشرکین، بخصوص در زمینه خویشاوندی خدا با جن یا مخلوقات دیگر میباشد. مسئله معاد و پاداشهای بهشت و کیفرهای جهنم موضوع دیگر این سوره است. به داستان نوح و امتحان ابراهیم بوسیله فرمان ذبح اسمائیل، و همچنین داستان لوط و یونس هم اشارهای شده است.
این سوره که 182 آیه دارد، در اوائل بعثت در مکه نازل گشته است.
ادامه دارد.
21. انبیاء (پیامبران)
در ابتدای سوره اساس دعوت پیامبران، فرجام پیروان و مخالفان، موضعگیری خصمانه مشرکین با آئین توحیدی بیان شده و در خلال سوره، یادی از سرگذشت: ابراهیم، لوط، اسحاق، یعقوب، نوح، داود، سلیمان، ایوب، اسماعیل، ادریس، یونس، زکریا و یحیی به میان آمده است.
و نیز از قیامت و معاد،که در کنار توحید، سرلوحه دعوت همه انبیاء است، در پایان سوره یاد شده است. در واقع، این سوره، با بیان این معارف اتمام حجتی است برای هر دو گروه موافق و مخالف. و هشدار اینکه در محکمه قیامت، به حسابها رسیدگی خواهد شد.
شصت و دومین سورهایست که در سال 6 بعثت در مکه فرود آمده و دارای 112 آیه میباشد.
22. حَجّ (قصد وآهنگ و نام یکی از عبادات اسلامی که از فروع دین است)
از آیه 26 تا 37 از ساختن کعبه و فوائد وآثار فریضه اجتماعی- سیاسی- عبادی حج و اعمال این عبادت، سخن به میان آمده است. قبل از آن، از هیبت و عظمت برپاشدن قیامت، در10 آیه سخن گفته شده است.
مبدء معاد و جدال و جهاد با مشرکین از مطالب مهم دیگر این سوره میباشد. و در چند جا هم از قدرت مطلقه خدا در دنیا وآخرت یاد میشود.
در سال 3 هجری در مدینه بعد از سوره نور نازل شده و 78 آیه دارد.
23. مؤمنون (ایمان آوردگان)
در 11آیه اول صفات و ویژگیهای مومنین را از قبیل: خشوع در نماز، اعراض از لغو، پرداخت زکات، حفظ عفت، امانت داری، بیان میکند و سپس به خلقت انسان و نعمتهای خدا و دعوت انبیاء و معاد میپردازد. عکس العمل اقوام در برابر دعوت نوح و موسی و عیسی وکلاً انبیاء الهی در این آیات آمده است.
118 آیه دارد و از سوره های مکی قبل از هجرت است.
24. نور
خداوند نور آسمانها و زمین و تجلی بخش هستی است.
آیه 35 به بعد از آن مطالعه شود که آیه معروف (الله نورالسماوات...) است. داستان «افک» هم درآیه 11 بیان شده است.
این سوره از سورههای مدنی است و مشتمل بر آیات حدود الهی و نمونههای دیگری از تشریع و قانونگذاری و حجاب و مسائل تربیتی وآداب و اخلاق معاشرت و ورود به خانهها وکنترل چشم از گناه و رعایت عفت و ترک خودآرائی و خودنمائی زنان در خارج از خانه میباشد. پیام سوره، گردن نهادن به دین خدا و اطاعت از فرستاده اوست.
64 آیه دارد و در حدود سال10 هجری نازل گشته است. در حدیث است که: با تلاوت این سوره، عفت خانواده و اولاد خود را حفظ کنید. و نیز: به زنان این سوره را بیاموزید که دارای موعظه است.
25. فُرقان (جداکننده)
فُرقان یکی از نامهای قرآن است. به این اعتبار که این کتاب، جداکننده حق از باطل و هدایت از گمراهی است. به آیه اول رجوع شود.
این سوره کلاً در تقویت روحی پیامبر در تبلیغ مکتب و استقامت در رویاروئی با مشرکین و عناد و لجاجت آنهاست. طرح کردن قیامت و حسرتهای مردم درآن روز برای بیدار کردن وجدانِ بشری از غفلت است. در این سوره از نعمتهای خورشید، شب و روز، باد و دریا و... یاد شده و از آیه 63 به بعد صفات متعددی برای «عبادالرحمن» آمده است. در مکه نازل شده و 77 آیه دارد.
26. شعراء (شاعران)
در 4 آیه آخر این سوره، سخن از شاعران بیهوده گوی بی تعهد و عمل، و نیز ستایشی از شاعران مومن و عمل کننده و یادآوران خدا و پیروزمندان بعد از ستمدیدگی، به میان آمده است. این، شیوهای است برای محتوا و جهت دادن به یک نهادی که در جامعه وجود داشت و استفاده از سنگر شعر در راه تعهد و ایمان است.
این سوره هم مانند بیشتر سورههای مکی در رابطه با عقیده و توحید و نبوت و معاد و بهشت و دوزخ مطالبی دارد و از سرگذشت موسی و ابراهیم و نوح و هود و صالح و لوط و شعیب یاد میکند و در نهایت به اسلام و پیامبر اشاره دارد. 227 آیه دارد و در حدود سال 4 بعثت در مکه نازل شده است. نام دیگر سوره «جامعه» است.
27. نَمل (مورچه)
در آیه 18 عبور سلیمان را همراه با سپاه جن و انس و پرندگان که مسخر فرمان او بودند، از وادی مورچگان بیان میکند و توجه مردم را به عظمت آفرینش در مورچه معطوف میکند. بخاطر داستان سلیمان، این سوره به نام «سلیمان» هم نقل شده است.
در این سوره هم به خاطر تدبر و عبرت از تاریخ، سرگذشت تعدادی از انبیاء و موضعگیری مشرکین مکه و مشرکان سابق را در امتهای گذشته به یاد میآورد و فرجام کار مؤمنان و مخالفان را تصویر میکند.
این سوره که 93 آیه دارد، قبل از هجرت، در سال هشتم در مکه نازل شده است.
28. قصص (قصه)
در این سوره، قصههائی از ولادت موسی تا نبوتش و مبارزهاش با فرعون و نجات بنی اسرائیل از استضعاف، و نیز زراندوزی قارون و سرنوشت تلخش، بیان شده است.
این سوره که قبل از هجرت در مکه نازل شده (حدود سال 11 بعثت) در دوره سختی و شدت و رنج مسلمانان، مقایسهای است با شدائد بنی اسرائیل در چنگ فرعون، و نویدی است برای پیروزی و وراثت زمین و امامت تاریخ و شکست طاغوتها.
داستان موسی و فرعون، در اینجا نقش سمبولیک خود را در نشاندادن مبارزه دائمی حق و باطل و پیروزی نهائی حق، بخوبی ایفا میکند.
کلمه «قصص» در آیه 25 آمد، آنجا که دختر شعیب، پیش پدر از کمک موسی به آنها در کشیدن آب از چاه برای گوسفندان شعیب، تعریف کرده وآن قصه را بازگو میکند.
از آیه 76 به بعد از روش زراندوزی و تکبر قارون انتقاد شده و سرنوشت مذلت بار و فرو رفتن او در زمین بیان میکند. این سوره 88 آیه دارد.
ادامه دارد.
پس از سالها تلاش محققان و دانشمندان جهان برای کشف فرمول شادی، بالاخره معادله شش جزئی این فرمول بدست یک پزشک شناسایی شد.
«تاد کاشدان» پزشک و نویسنده کتاب «کنجاوی؟ کشف محتوای مفقود شده یک زندگی کامل» با دستیابی به معادلهای که آن را فرمول «حس خوب» نامیده، شش عنصر شامل «زندگی کردن در زمان حال»، «کنجکاو بودن»، «انجام کارهای مورد علاقه»، «به فکر دیگران بودن»، «تقویت روابط» و «مراقبت از بدن» را تحت عنوان «فرمول زندگی شاد» معرفی کرده است.
در حالی که هنوز به طور کامل مشخص نیست چگونه ترکیب این فاکتورها میتواند فرد را شاد کند، کاشدان معتقد است که برای داشتن حس خوب در زندگی، رازی وجود ندارد بلکه با کنار هم قرار دادن این فاکتورها و به اندازه متعادل میتوان به نسخه کامل شاد بودن و شاد زیستن دست پیدا کرد.
این پزشک معتقد است که قرار دادن با دقت این شش عنصر در کنار یکدیگر، شادی و رضایت از زندگی را به انسان هدیه میدهد.
منبع : ایسنا
محققان میگویند: عادات خواب شبانه اعم از دیر یا زودخوابی نه تنها بر زندگی اجتماعی تاثیر میگذارد، بلکه پیامد هایی برای سلامت فرد نیز به دنبال دارد. محققان انگلیسی و استرالیایی میگویند: عادات خواب هر فرد که کرونوتایپ (عادات زمانی )خواب نامیده میشود، میتواند بر چاقی و لاغری فرد، باروری، سطح درد و حتی خطر ابتلا به سرطان تاثیر بگذارد.
این محققان با بررسی عادات خواب و شخصیت بیش از 200 نفر به این نتیجه رسیدند که کسانی که شبها دیر وقت به تختخواب میروند، خودخواهتر از دیگران هستند و علاقه بیشتری به توطئه چینی دارند. محققان براین باورند کرونوتایپ خواب هر فرد توسط ساعت بیولوژیکی بدن تعیین میشود و به شدت تحت تاثیر ژنها قرار دارد. دو نسخه از ژن Period-3 در تعیین عادات خواب نقش دارند.
کسانی که زود به خواب میروند
بر اساس نتایج این تحقیقات، کسانی که به طور معمول شبها زود میخوابند، بیشتر احساس خستگی میکنند. همان طور که ساعت بیولوژیکی بدن کنترل زمان خواب و بیداری را در دست دارد، بدن انسان سیستم دیگری هم دارد که احساس خوابآلودگی و نیاز به خواب را در طول روز به وجود میآورد. نقطه اوج آن زمانی است که بدن در خستهترین حالت قرار دارد و به رختخواب میرود. ژن Period-3 بر این سیستم تاثیر میگذارد.
در بدن هر انسان دو نسخه از این ژن وجود دارد که هر کدام را از یک والد به ارث میبرد.اگر هر دو نسخه شبیه هم باشد انسان جزو آن دسته از کسانی است که شبها زود میخوابد و یا برعکس شبها تا دیروقت بیدار است. این سیستم در کسانی که در طول روز کار میکنند و شب زود به خواب میروند خیلی سریعتر از دیگران به وجود میآید. در نتیجه این افراد در طول روز سریعتر خسته میشوند. کسانی که به صورت معمولی شبها زود میخوابند بیشتر از دیگران در خطر ابتلا به انواع سرطان نظیر سرطان سینه و روده بزرگ قرار دارند.محققان میگویند کاهش هورمون ملاتونین که دارای خواص آنتی اکسیدان است در این افراد خطر ابتلای آنها را بالا میبرد.
کسانی که دیر میخوابند
کسانی که به طور معمول شبها زود میخوابند، نیم ساعت تا یک ساعت بعد از بیدار شدن صبحانه میخورند. ساعت بیولوژیک بدن، متابولیسم را تحت تاثیر قرار میدهد و در مقابل کسانی که دیرتر میخوابند، معمولا در نیمه شب یک وعده غذایی میخورند. در بررسی انجام شده 119 نفر داوطلب چاق که نیمی ازآنها معمولی و نیمی دیگر دیرخواب بودند، دسته دوم یعنی دیرخوابها دوبرابر بیش از دسته اول، بعد از ساعت 8 شب کالری مصرف میکردند.از طرف دیگر وعدههای غذایی شب به دلیل کم تحرکی در طول شب بیشتر ذخیره و باعث اضافه وزن و چاقی میشود. در تحقیقی که روی 11 نفر در دانشگاه پنسیلوانیا انجام شد، مشخص شد سطح HDL خون در این افراد پایینتر است. همچنین این افراد بیشتر از دیگران خروپف میکنند.
محققان میگویند اضافه وزن این افراد میتواند بر وضعیت گردن تاثیر بگذارد و باعث خر و پف شود. همچنین مشخص شد هورمونهای استرس زا در دیرخوابها بیشتر از دیگران است. کسانی که دیروقت به رختخواب میروند و صبح زود برای رفتن به سر کار بیدار میشوند، آخرین مرحله خواب یعنی REM را ندارند. این مرحله روی یادآوری خاطرات و حافظه تاثیر دارد. نداشتن خواب عمیق آستانه درد را در این افراد پایین میآورد. بدن حدود ساعت 4 صبح مولکولهای ضد التهاب آزاد میکند. این مولکول باعث تسکین درد میشود. در صورتی که فرد دیر به خواب رفته باشد این مرحله آزادسازی را نخواهد داشت و در نتیجه درد بیشتری احساس میکند.
منبع : آرمان
آیا از زندگی روزمره و فشارهای روانی که هر روز متحمل میشوید خسته شدهاید؟ آیا میدانید برای رسیدن به آرامش درونی چه کار کنید؟
به گزارش سلامت نیوز به نقل از مجله سیب ؛ زندگی هر یک از ما انسان ها مملو از استرس ها، ترس ها و اضطراب هاست. گاه این استرس ها چنان شدید و زیاد می شوند که باورمان می شود زندگی فقط به همین صورت است و صورت دیگری ندارد. اما روان شناسان، روانکاوان و رفتارشناسان همگی بر این باورند که به رغم تمام این استرس ها و دلمشغولی ها می توان لحظاتی را خلق کرد که همراه با آرامش باشد. آنها برای رسیدن به این لحظات چهار نکته را پیشنهاد کرده اند.
نقاط ضعف خود را بپذیرید
به گفته دومینیک میلر، روانکاو: «نگرانی یا اندوه همواره نشان دهنده امری واقعی است که در درون ما می گذرد. بهتر است به جای تلاش برای از بین بردن آنها، سعی کنیم علتشان را بفهمیم.» درک عمیق منشأ اضطراب و کار کردن روی خود به ما امکان می دهد مسائل را روشن تر ببینیم. این روانکاو ادامه می دهد: «اگر لحظاتی توأم با آرامش داشته باشیم، می دانیم که این لحظات ادامه دار نیستند. در واقع، به دنبال نبود هرگونه تنش و کشش، درونی بودن اشتباه است و ناآگاهی از طبیعت درون را نشان می دهد، زیرا انسان در عمق وجود خود، آنقدر که مشتاق لحظات هیجان انگیز است، مشتاق آرامش نیست.»
پذیرفتن تضادها و ضعف های خود، مرحله ای ضروری است. این احساسات که در روانکاوی «بیمارگونه» توصیف شده اند، بدون این که بخواهند از ما مردان و زنان بدی بسازند، ما را وادار به عمل می کنند. مساله این است که چگونه ناراحتی هایمان را تغییر دهیم. بعضی ها راه خلق هنری را برمی گزینند و برخی دیگر به فعالیت های خیرخواهانه رومی آورند و همین «تغییر ناگهانی» است که آرامش به وجود می آورد.
به جسم خود مسلط باشید
میشل دکلرک، روان شناس فرانسوی، هشدار می دهد: «احساس منفی پیامی است از جسم به روح. بنابراین، اشتباه است که از روح انتظار داشته باشیم بدون کمک جسم از احساسات منفی خلاص شود. اگر گاهی نمی توانیم در مقابل آشفتگی ذهنی که مثلا به ما می قبولاند که هرگز موفق نمی شویم، کاری انجام دهیم، می توانیم ببینیم جسممان از ما چه می خواهد. برای این که حالات روحی ما با تصوراتمان تقویت نشود و برای این که اجازه ندهیم اضطراب بر ما چیره شود مکثی چند دقیقه ای می تواند زمان و پریشان گویی ما را متوقف کند. در این میان، نقش اساسی تنفس را فراموش نکنیم؛ دم و بازدم عمیق باعث انبساط جسم و روح می شود.»
قطعاً مدیتیشن برای آرامش جسم و روح بسیار مناسب است. فردریک رزنفلد، روانپزشک یادآور می شود به کمک مدیتیشن «احساسات مثبت رشد می کند، احساسات منفی کاهش می یابد و توانایی ما برای حل مشکلات افزایش پیدا می کند.» آیا رهاسازی خویش و مدیتیشن موجب الهام بخشی ما نمی شود؟ این روان پزشک تأکید می کند: «فعالیت جسمانی به سیستم عصبی پاراسمپاتیک که سیستم آرامش است، در حالت بی تحرکی بدن کمک می کند. قلب به آرامی می تپد، عضلات منبسط است، دهان خشک نیست و تنفس عادی است.»
از مال و ثروت دل بکنید
الکساندر ژولین، روان شناس روسی می گوید: «دنیایی که در آن زندگی می کنیم ما را به این باور می رساند که آرامش با ثروت به دست می آید، در حالی که آرامش در وجود انسان یافت می شود. در این بین، تبلیغات گسترده هم ما را متقاعد می کند که بیشتر داشتن، به معنی بهتر بودن است. خیلی پیش از اختراع تلویزیون و پیدایش چنین تبلیغاتی رواقیون از «اموال کاذب» می گفتند و آنها را اشیای فریبنده می نامیدند.» از این که نمی توانیم آخرین مدل بازی را به کودکمان هدیه دهیم، ناراحت می شویم. از این که در خانه بزرگ تری زندگی نمی کنیم سرخورده می شویم. در عذابیم از تحصیلاتی که نداریم. بئاتریس میلتر، روان درمانگر یادآور می شود: «نارضایتی از داشته های خود یا از آنچه هستیم اعتماد به نفس ما را دچار مشکل می کند.» چگونه می توان این روند را مهار کرد؟
دیوید لوبروتون پاسخ می دهد: «برای رسیدن به آرامش باید در فاصله ای معقول از اجزای جامعه مصرفی قرار بگیریم.» اما این مرز کجاست؟ فردریک رزنفلد، روان شناس فرانسوی، پاسخ می دهد: «پناه بردن به غار چیزی را عوض نمی کند. عاقل کسی است که بخوبی در دنیای خویش زندگی می کند. بیش از آن که درصدد عوض کردن دنیا باشیم باید به دنبال تغییر رابطه خود با آن باشیم. اگر بیاموزیم با توجه به ارزش های خاصمان خود را از مال و ثروت جدا کنیم، می توانیم از ارزش هایی که جامعه به ما تحمیل می کند رها شویم؛ حال هر جامعه ای که می خواهد باشد، چرا که راه حل در وجود خود فرد است.» بنابراین، آرامش نه با مصرف نکردن برق یا خوراک و پوشاک، بلکه با مصرف صحیح و متعادل به دست می آید.
توجه کامل را در خود پرورش دهید
برانژر کازینی، روان شناس ایتالیایی، می گوید: «تمرین های روحی برای افزایش لحظات توأم با آرامش ضروری است. برای مثال، اگر سعی کنیم روی زمان حال تمرکز کنیم، وضع درونی ما کاملا عوض می شود، عطش به آینده و ترسی که همراهی اش می کند و به همین ترتیب، گذشته و حس پشیمانی توأم با آن تضعیف می شود. » باید به خویشتن، به چیزی که به آن می اندیشیم، به کاری که انجام می دهیم و همچنین به دنیا، صداها، بوها و سکوتی که اطراف ما را احاطه کرده است بیشتر توجه کنیم. یک لبخند واقعی و یک سلام از صمیم قلب می تواند مفهوم توجه کامل را تحقق ببخشد.
فابریس میدال، روان شناس، می گوید: «منظور موضوعی ارادی یا راهی پرفراز و نشیب نیست. باید از منطق حسابگری خارج شویم تا زیبایی های دنیا از جمله یک قطعه موسیقی یا یک منظره را درک کنیم. با اینهاست که هرکس می تواند به آرامش واقعی دست یابد.» الکساندر ژولین می گوید: «برعکس فلسفه یونان که آرامش درون یعنی فقدان هرگونه تشویش و پریشانی را می ستاید، اسپینوزا ما را ترغیب می کند در چیزی که شادی می نامید زندگی کنیم یعنی آگاهانه چیزی را که هست بپذیریم، چه خوب باشد چه بد. بنابراین، آرامش، خیلی ساده، به معنای داشتن نگاهی خنثی و محبت آمیز به خود، به دیگری و به دنیاست. با نگاهی آزاد و کنجکاو مثل یک کودک.»
منبع : سلامت نیوز
افرادی که باید از آنها اجتناب کنیم، آدمهای عجیب و غریبی نیستند و ممکن است هرمشخصاتی داشته باشند. تنها باید یاد بگیرید چگونه بسرعت آنها را بشناسید و به صورت موثری با آنها برخورد کنید.
به گفته روانشناسان، صرف زمان با این افراد، به بیاحساسی، انرژی پایین، خودارزشی پایین و حتی مشکلات جسمی همچون حالت تهوع، سردرد، یا تنش ماهیچهای منجر میشود. در اینجا چکیدهای از ویژگیهای این افراد ارائه میشود.
قلدرهای اربابمنش
قلدرهای اربابمنش اشخاصی متخاصم، قوی، عصبانی و جدلی هستند که خودشان را عالم به همه چیز میدانند. این اشخاص سمی، به افراد پیرامونشان مدام دستور میدهند و اشتباههای کوچک آنها را نمیبخشند یا فراموش نمیکنند. این گروه از افراد نیاز دارند دیگران را تحت کنترل خود درآورند و اغلب، گرایشها و تمایلات بیرحمانه و ظالمانهای از خود نشان میدهند. آنها به این دلیل سمی هستند که دیگران را تحت فشار قرار میدهند، میترسانند و به آنها احترام نمیگذارند.
افراد افسرده و عبوس و منفینگر
این افراد، ناراحت، منفینگر، لجوج، مشکوک به دیگران، و اغلب افسردهاند. آنها همیشه اندوهگین هستند و مدام از ناعادلانه بودن زندگی شکایت دارند. برای مثال، احساس میکنند همیشه زمان بدی را در یک مهمانی میگذرانند و تمایل ندارند در کاری که از آنها خواسته شده است، مشغول شوند. این افراد به این دلیل سمی هستند که افسردگی و منفیگراییشان را به هر فردی که با آنها دیدار میکند، پخش میکنند. آنها انرژی افراد را کاهش میدهند و به دیگران احساس به دوش داشتن بار سنگین مسئولیت و درماندگی و ناامیدی میدهند.
افراد فضول
فرد فضول، مهاجم، گستاخ، خردهگیر، معتقد به عادل بودن خود، سخنچین، دارای شامه تیز و جسور است. مشکل این افراد سمی تنها ارتباط برقرارکردن با آنها نیست، بلکه آنها تمایل دارند زندگی تیرهای را برای دیگران ایجاد کنند. از آنجا که معمولا زندگی آنها دلچسب نیست، بنابراین در زندگی افراد دیگر مشکل ایجاد میکنند. آنها به زندگی فعال، مهیج و پربار دیگران حسادت میکند. افراد فضول از این نظر افرادی سمی هستند که میتوانند موجب مشکلات شدید مالی، شغلی و شخصی در زندگی دیگران شوند.
خسیسها
این افراد، خودخواه، انعطافناپذیر، ناایمن و عصبانی هستند. خسیسها اغلب تصویر بزرگی از جهان ندارند و به جای آن بر پولهایی با رقمهای پایین در زندگی تمرکز میکنند. این افراد شخصیت مادی خاصی دارند؛ برای آنها عشق و عاطفه همانند پول است. آنها به این دلیل سمی هستند که دیگران را هم از نظر اقتصادی و هم از لحاظ مسائل دیگر، مورد سوءاستفاده قرار میدهند.
خودشیفتهها
«برای من»، «خودم» و «من» جملاتی است که خودشیفتهها بر آنها متمرکز هستند. آنها افرادی خودخواه، خودپرداز، سطحی، خودبین، بیملاحظه و از لحاظ اجتماعی فاقد شایستگی هستند. فرد خودشیفته عاشق این است که در آینه به خود نگاه کند و صدای صحبت کردن خود را بشنود. آنها واژههای «من»، «برای من» و «خودم» را بیش از هر واژه دیگری میگویند و اغلب به جای گفتوگوی دوطرفه با دیگران و شنیدن صحبتهای آنها تنها خود صحبت میکنند و اجازه صحبت به فرد دیگری را نمیدهند. به نظر روانشناسان، خودشیفتهها سمی هستند زیرا به دیگران این امکان را نمیدهند که در یک بحث یا یک رابطه سالم شرکت کنند و سهیم باشند.
منبع : جام جم
هشت رفتار که احساسات فرزندتان را نابود میکند ::
|
به گزارش سلامت نیوز به نقل از سایت مردمان ؛ در زیر به 8 رفتاری از شما اشاره میکنیم که موجب میشود فرزندتان دچار مشکل سلامت ذهنی، روابط خانوادگی ضعیف، روابط ضعیف با همسالان، اعتمادبهنفس پایین و مشکلات احساسی مزمن شود. |
منبع :: سایت دانشگاه صنعتی شریف