سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از گمانهاى مردم با ایمان بپرهیزید که خدا حق را بر زبان آنان نهاده است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
مجله آرامش-آبان1392-شماره نهم ، مجله آرامش-بهمن1392-شماره دهم ، «{دوره جدید،ش1،فروردین1395}» ، « {د ج،ش12،فروردین ماه1396خورشیدی} » ، مجله آرامش-اسفند1391-شماره اول ، مجله آرامش-اسفند1392-شماره یازدهم ، «{دوره جدید،ش4،تیرماه 1395}» ، «{دوره جدید،ش6،شهریور 1395}» ، « { ش27 ، شهریورماه1398خورشیدی } » ، پهلوی اول ، شعر و ادبیات متعهد و مردمی ، « {ش18-اسفند1396خورشیدی} » ، پرتوی از قرآن ، قرآن،آزادی و حقوق بشر ، مشاوره و روانشناسی ، مجله آرامش-فروردین1392-شماره دوم ، تاریخ معاصر ایران ، رضاشاه ، تاریخ ایران زمین ، « مجله آرامش-شهریور1393-شماره17 » ، « مجله آرامش-مهر93-شماره18» ، مجله آرامش-فروردین1393-شماره دوازدهم ، مجله آرامش-خرداد1392-شماره چهارم ، مجله آرامش-خرداد1393-شماره چهاردهم ، مجله آرامش-اردیبهشت1393-شماره سیزدهم ، مجله آرامش-مهر1392-شماره هشتم ، مناسبتها ، (مجله آرامش-تیر1393-شماره 15) ، «{دوره جدید،ش2،اردیبهشت1395}» ، مجله آرامش-تیر1392-شماره پنجم ، رضاخان ، تاریخ عصر پهلوی ، قرآن ، آزادی و حقوق بشر ، اخلاق در قرآن ، اخلاق در قرآن ، قرآن ، آزادی و حقوق بشر ، تاریخ ایران زمین ، پهلوی اول ، رضاشاه ، « {دوره جدید،ش11،اسفند 1395خورشیدی} » ، « {دوره جدید،ش7،مهر 1395} » ، « { ش23 ، اسفند ماه 1397خورشیدی } » ، پهلویها ، مجله آرامش-مرداد1392-شماره ششم ، شبه مدرنیته مستبدانه ، مجله آرامش-اردیبهشت92-شماره سوم ، « {ش17-بهمن1396خورشیدی} » ، « مجله آرامش-آذر93-شماره19» ، احمد شاملو ، «مجله آرامش-مرداد1393-شماره16» ، آیاتی از کتاب نور و روشنایی ، پاسخ به سوالات و شبهات قرآنی ، « {ش16-آذر1396خورشیدی} » ، « {دوره جدید،ش9،دی1395} » ، « {دوره جدید،ش10،بهمن 1395خورشیدی} » ، « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } ، « { ش22 ، بهمن ماه1397خورشیدی } » ، « {جدید-ش14-خرداد96ش} » ، « { ش20- تیرماه1397خورشیدی } » ، روان شناسی،روان درمانی اگزیستانسیال ، مناسبتهای ملی و میهنی ، مناسبتهای ملی و باستانی ، مناسبتهای ملی و دینی ، ویروس کرونا؟! ، روزها و یادها ، سردار سپه ، سرگرمی ، تبریک و تهنیت دوستانه... ، رضاشاه ، پهلوی اول ، فروغ فرخزاد ، عکسهای یادگاری ، فال روزانه ، « { ش 29 ، فروردین 1399خورشیدی } » ، #مهسا_امینی ، #نیکا_شاکرمی ، #مهسا_امینی،#ژینا_امینی ، « {جدید،ش13،اردیبهشت1396خورشیدی} » ، « مجله آرامش-بهمن93-شماره20 » ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی ، تاریخ تحلیلی ایران زمین ، تاریخ تحلیلی ایران ما ، توحید و رهایی ، «{دوره جدید،ش3،خرداد1395}» ، «{دوره جدید،ش5،مرداد 1395}» ، آرامش ، آرامش جسم و روان ، آرامش و زندگی ، احمدشاملو ، اخبارروانشناسی و روانپزشکی ، اختلالات خواب ، اندیشه های متعهد و انسانی ، انقلاب مشروطیت ایران ، توحید،عرفان،رهایی ، جملات زندگی ساز ، خسرو گلسرخی ، دکتر شفیعی کدکنی ، دکتر علی شریعتی،هیهات مناالذله ، دکتر محمد مصدق ، دکترشفیعی کدکنی ، راه انسانیت ، تاریخ دوران پهلوی ، تاریخ زندان، پهلویها، پهلوی دوم ، پرتوی از قرآن حکیم ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی » ، « {ش19-اردیبهشت ماه1397شمسی} » ، « {دوره جدید،ش8/ 30آذر95خورشیدی} » ، « {ش15-تیرماه1396خورشیدی} » ، « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } » ، « { ش25 ، اردیبهشت 1398خورشیدی } » ، « { ش26 ، مرداد1398خورشیدی } » ، « { ش 28 ، آبان ماه 1398خورشیدی } » ، « { ش 28 ، دی ماه 1398خورشیدی } » ، #مهسا_امینی ، « { ش20- مرداد ماه1397خورشیدی } » ، فال روزانه حافظ ، فال ، فلسفه و عرفان ، گفتگو و مصاحبه ، گوناگون ، رضاشاه ، پهلوی اول ، ، روان درمانی اگزیستانسیال ، روان شناسی ، تسلیت ، پیام توحید و رهایی ، سیاوش کسرایی ، شعر و زندگی ، علیمردان خان بختیاری ، کلمات راهگشاء و طلایی ، مناسبتهای ملی و مذهبی ، هموطن تسلیت و یاری ، مناسبتهای غم انگیز ملی ، ، هنر و ادبیات متعهد ایران ، مناسبتها، مناسبتهای ملی و مذهبی ، محمدرضاشاه پهلوی ، مرتضی کیوان ، مجله آرامش-شهریور1392-شماره هفتم ، مشاوره و روانشناسی ، رهایی از اعتیاد ، مطالب دینی و اعتقادی ، مطالب روانشناسی ، مقالات جامعه شناسی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :30
بازدید دیروز :155
کل بازدید :512644
تعداد کل یاداشته ها : 486
04/3/26
4:10 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
aramesh[59]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
« اسفند1391-شماره اول »[32] « فروردین1392-شماره دوم »[11] « اردیبهشت1392-شماره سوم »[4] خرداد1392-شماره چهارم[10] « تیر1392-شماره پنجم »[7] « مرداد1392-شماره ششم »[6] « شهریور1392-شماره هفتم »[1] « مهر1392-شماره هشتم »[8] « آبان1392-شماره نهم »[107] « بهمن1392-شماره دهم »[66] « اسفند1392-شماره یازدهم »[26] « فروردین1393-شماره دوازدهم »[10] « اردیبهشت1393-شماره سیزدهم »[9] « خرداد1393-شماره چهاردهم »[9] « مجله آرامش-تیر1393-شماره 15 »[7] « مجله آرامش-مرداد1393-شماره 16 »[3] « مجله آرامش-شهریور1393-شماره 17 »[11] « مجله آرامش-مهر93-شماره18»[13] « مجله آرامش-آذر93-شماره19»[5] « مجله آرامش-بهمن93-شماره20 »[4] «{دوره جدید،ش1،فروردین1395}»[45] «{دوره جدید،ش2،اردیبهشت1395}»[7] «{دوره جدید،ش3،خرداد1395}»[2] «{دوره جدید،ش4،تیرماه 1395}»[19] «{دوره جدید،ش5،مرداد 1395}»[2] «{دوره جدید،ش6،شهریور 1395}»[21] « {دوره جدید،ش7،مهر 1395} »[5] « {دوره جدید،ش8/ 30آذر95خورشیدی} »[1] « {دوره جدید،ش9،دی 1395} »[2] « {دوره جدید،ش10،بهمن1395} »[4] « {دوره جدید،ش11،اسفند1395} »[6] « {د ج،ش12،فروردین ماه1396خورشیدی} »[36] « {جدید،ش13،اردیبهشت1396خورشیدی} »[2] « {جدید-ش14-خرداد96ش} »[3] « {ش15-تیرماه1396خورشیدی} »[1] « {ش16-آذر1396خورشیدی} »[3] « {ش17-بهمن1396خورشیدی} »[4] « {ش۱۸-اسفند1396خورشیدی} »[16] « {ش19-اردیبهشت ماه1397خ»[4] « { ش20- تیرماه1397خورشیدی } »[3] « { ش21- مرداد ماه1397خورشیدی } »[1] « { ش22 ، بهمن ماه1397خورشیدی } »[2] « { ش23 ، اسفند ماه 1397خورشیدی } »[6] « { ش24 ، فروردین 1398خورشیدی } »[4] « { ش25 ، اردیبهشت1398خورشیدی } »[1] « { ش26 ، مرداد1398خورشیدی } »[1] « { ش27 ، شهریورماه1398خورشیدی } »[17] « { ش 28 ، آبان ماه 1398خورشیدی } »[1] « { ش 29 ، دی ماه 1398خورشیدی } »[1] « { ش 30 ، فروردین 1399خورشیدی } »[7] « { ش 31 ، اردیبهشت 1399خورشیدی } »[2] 《 ش32-شهریور 1399خورشیدی 》[1] 《 ش33-مهر 1399خورشیدی 》[1] 《 ش34-آبان 1399خورشیدی 》[4] 《 ش35- آذر 1399خورشیدی 》[2] « ش36 ، اسفند 1399خورشیدی »[1] « شماره37، فروردین1400خورشیدی »[18] « شماره 38،اردیبهشت1400خورشیدی »[32] « شماره 39، خرداد 1400خورشیدی »[1] « شماره 40 ، مردادماه 1400خورشیدی »[3] « شماره 41 ، شهریور 1400خورشیدی »[3] « شماره 42 ، آبان ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره 43 ، دی ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره44 ، بهمن ماهِ 1400خورشیدی »[2] « شماره45 ، فروردین 1401خورشیدی »[1] « شماره46 ، خرداد ماه 1401خورشیدی »[5] « شماره47 ، مرداد ماه 1401خورشیدی »[2] « شماره48 ، شهریورِ1401خورشیدی »[6] « شماره49 ، مهرماه1401خورشیدی »[2] «شماره50،اسفندماه1401خورشیدی»[9] «شماره51،فروردین1402خورشیدی»[3] «شماره52،اردیبهشت1402خورشیدی»[1] «شماره53،خرداد1402خورشیدی»[7] «شماره54تیرماهِ1402خورشیدی»[3] «شماره55مرداد1402خورشیدی»[3] «ش56آبان1402خورشیدی»[2] «ش57-آذر1402خورشیدی»[4] «ش58-دی1402خورشیدی»[3] «ش59 -اسفند1402خورشیدی»[3] «ش60-فروردین1403خ»[1] «ش61-اردیبهشت1403خ»[1] «ش62-شهریور -1403خ»[2] «ش63-مهرماه-1403خ»[5] «ش64-فروردین ماه-1404»[2]
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
یا صاحب الزمان (عج) مجله آرامش پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی) قیدار شهر جد پیامبراسلام « تارنمای شخصی مهدی گل محمدی » پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani قاصدک جاده های مه آلود هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir ) مجله پیام توحید مهندس محی الدین اله دادی بلوچستان نشریه حضور مسیر عرشیان تراوشات یک ذهن زیبا پاتوق دوستان غزل عشق کلینیک تخصصی پوست و تناسب اندام-ایده آل بابای آسمانی محمد قدرتی یه دختره تنها شاه تورنیوز Note Heart غزلیات محسن نصیری(هامون) ... یاس ... wanted دفتر احسان رویابین تینا!!!! عرفان وادب کاروجدان allah is my lord منتظر باران فرهنگی بهار عشق شناخت کافی ღای دریغاღ خط خطی ها عدالت جویان نسل بیدار سینا حاج زاده HADAFE SORKH ghamzade رویایی زندگی کردن... جامع ترین وبلاگ خبری مقاله های تربیتی ارتــــش ســــرخ///AK زازران ♥®♥شایگان خواندنی های ایران جهان دانشجو دانشجوی میکروبیولوژی 91 دانشگاه آزاد اشکذر آسمان آبی پنجره ای رو به باغ مجله پارسی نامه سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ مجله الکترونیکی گوناگون مجله جهان داستان آموزش زبان دات کام مجاز نیوز طب سنتی خبرگزاری آریا تارنمای مهدی گل محمدی-2 سرزمین عجایب-برترین ترفندهای وب آموزش بورس

قبل از نگارش این نمونه از فضای رعب و وحشت دوران رضا پهلوی ، باید به این نکته اذعان نماییم،قتل و کشتار اقلیت های دینی و قومی در عصر رضا شاه ، که در برخی موارد با دستور مستقیم خود شاه انجام می گرفته است ، یکی ازحوادث ناگوار آن دوران است،که در تضاد و منافات شدید با حق و حقوق انسانی و منشورحقوق بشر و بویژه با دستورات انسان ساز و رهایی بخش و مترقی دین مبین اسلام قرآنی میباشد.

 

بعد از حوادث شهریور1320شمسی و ورود متفقین به خاک ایران و میانجیگری فروغی برای شاه نمودن ولیعهد محمد رضا پهلوی،و در نهایت امضای استعفانامه توسط رضا شاه،و تبعید او توسط دولت انگلستان به جزیره موریس،یک فضای تقریبا باز سیاسی بوجود آمد، که بی شک تحت تاثیر شرایط جهانی و خواست قدرتمندان خصوصا انگلیس ، برای شکل گیری یک شرایط آرام با ضریب بالای امنیتی درایران،برای دست اندازی و چپاول منابع زیر زمینی از جمله نفت و گاز،این مملکت بود.

در این شرایط با فضای باز سیاسی،روزنامه ها و نشریاتی که از دوران انقلاب مشروطه تاکنون به محاق تعطیل و سانسور رضاخانی رفته بودند،این مجال را یافتند که دوباره همچون ققنوس از خاکستر خویش برخیزند و برای یک دورانی عرض اندام نمایند،که صد البته این فضای تحمیل شده بین اللملی ، ناشی از تخاصم دول قدرتمند و شرایط خاص سیاسی آنزمان، دیری نپایید،که آخرین شعله های حیات آزادی و دموکراسی،که نمود عینی آن در طول زمامداری حکومت ملی و مردمی دولت دکتر محمد مصدق بود ، با کودتای سیاه آمریکایی،انگلیسی و درباری در28مرداد1332، به تمامی و کامل خاموش شد.

 با بسته شدن فضای سیاسی و اجتماعی بعد از کودتای 28مرداد1332شمسی و سرنگونی دولت ملی دکتر محمد مصدق رهبر و پیشوای نهضت ملی و ضد استعماری ایران،توام با سرکوب،کشتار،شکنجه،اعدام و زندانی نمودن اعضا و هواداران نهضت آزادی ایران،جبهه ملی ایران و سایر افراد و گروههای سیاسی دیگر،و با پایان یافتن دوران رفرم و مبارزه قانونی،طبق فرمایش زنده یاد مهندس مهدی بازرگان در بیدادگاهی در رژیم پهلوی،که خطاب به رئیس دادگاه گفت،ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما سخن می گوییم{4}،موجب رشد فضای پلیسی و امنیتی و تشکیل گروههایی با مشی سیاسی چریکی شد،که با افزایش نارضایتی ها،تظاهرات و اعتصابات ملی و مردمی به پیروزی انقلاب در22بهمن سال1357ش منجر شد.

 

نمونه سوم-3 :: قتل ارباب کیخسرو شاهرخ،در دوران رضا شاه پهلوی

 

مرحوم ارباب کیخسرو شاهرخ،از نمایندگان زرتشتیان در مجلس شورای ملی ایران، و رئیس انجمن زرتشتیان ایران بود.او در روز7تیر سال1254خورشیدی دیده به جهان گشود و در روز 11تیر ماه1319در تهران،توسط مزدوران رضا شاه با آمپول هوای پزشک احمدی جانی معروف به قتل رسید.

Arbab kaykhosro shahrokh.jpg

یکی از نشریاتی که بعد از حوادث شهریور1320ش ، و ایجاد یک فضای نسبتا باز سیاسی منتشر میشد،روزنامه مردامروزبه سردبیری مرحوم محمد مسعود،بود.

ناگفته نماند زنده یاد محمد مسعود روزنامه نگار،نویسنده و داستان نویس،در بیست و دوم بهمن1326شمسی در حدود ساعت 22، ترور شد.{5}در مورد این نویسنده که در دوران محمدرضاپهلوی به قتل رسید، در آینده به خواست خدای متعال مطالبی درج می نماییم.

 

 

بخش کوتاه شده ای از مقاله داستان گونه ای به نام قتلگاه ، بقلم یکی از نویسندگان معروف منزوی در روزنامه مرد امروز{6}::

نویسنده این مقاله انتقادی و افشاگرانه را تقدیم مدیر وقت روزنامه اطلاعات و نماینده مجلس شورای ملی،نمود،زیرا به نوعی او را مقصر در قتل آن زرتشتی بیگناه می دانست.

{7}«.....چرا این پیس را تقدیم ایشان می شود؟

برای اینکه جریان قتل مرحوم ارباب کیخسرو شاهرخ ، یکی از مرموزترین حوادث دوره بیست ساله میباشد و با اینکه ورثه آن مرحوم مانند ورثه سایر مقتولین ...شکایت نمودند.ولی متصدیان و مامورین تحقیق نخواستند و یا نتوانستند قاتلین را گرفتار عدالت نموده و تسلیم دادگاه نمایند......در تنظیم این پیس سعی شده است که قواعد تئاتر نویسی که عبارت از وحدت موضوع و وحدت زمان و وحدت مکان است ،حتی الامکان رعایت شود.این پیس صددرصد تراژدی است و منتج به قتل یکی از مظلوم ترین و یکی از خادمین حقیقی مشروطیت ایران است،خاتمه می یابد.

این پیس مشتمل بر سه پرده و یک صحنه خاتمه است.

پرده اول:آن روز قبل از قتل و در منزل مرحوم حاج محتشم السلطنه اسفندیاری،رئیس سابق مجلس  شورای ملی...علل و جهات سیاسی قتل مرحوم ارباب کیخسرو کاملا روشن می شود.

پرده دوم:پرده دوم... در اطاق مختاری رئیس کل شهربانی وقت واقع میشود.با اینکه قانون سازمان شهربانی را وظیفه دار نموده است که امنیت را حفظ و حمایت نمایند،معهذا در این پرده کاملا روشن می شود که با چه مهارتی نقشه قتل و محو شخص بیگناه و مظلوم را طرح ریزی می نمایند.

پرده سوم: ... در یکی از منازل واقع در خیابانهای فرعی خیابان کاخ میباشد،که به مناسبت جشن عروسی عده زیادی مدعوین دعوت شده اند،در این صحنه است که آقای عباس مسعودی با دستورات قبلی رل مهم و موثری را انجام می دهد.

صحنه آخرکه با خاتمه تراژدی در محوطه وسیعی بالای خیابان پهلوی نزدیک رودخانه کرج می باشد که در این مکان مامورین شهربانی رل خود را انجام و دکتر احمدی جانی معروف آمپول {مرگ}را به ارباب کیخسرو تزریق... شده است.....

 

ادامه دارد.


  

با افزایش معضلات مادی و طاقت فرسا شدن مشکلات و پدیده های اقتصادی،اجتماعی و  .....نظیر: رباخواری، رانتخواری،اعتیاد، فساد، فحشا،گورخوابی، کارتن خوابی،دزدی ها و اختلاسهای چندصدمیلیونی الی چند هزار میلیاردی توسط شهرام جزایری ها، علی خاوری ها ، بابک زنجانی ها و .....در کنار مشاهده رفتار و اعمال برخی مدعیان دینی و اسلام پناهان که با عملکردهای متضاد با دستورات انسانی الهی قرآن کریم، و فرمایشات گهربار و سازنده پیامبر اسلام{ص} و ائمه اطهار(ع) ، و به طبع آن ایجاد و رشد فضای بی اعتمادی، و شیوع بیماریها و ناهنجاریهای اخلاقی مانند: افزایش غیبت نمودن، دروغ گفتن، سخن چینی، مردم آزاری،تهمت زنی، فحاشی ، چشم و هم چشمی، پول و مال پرستی و .....موجب آن شده است که هواداران و باقی مانده های رژیم سرنگون شده سلطنی بدست مردم و نیروهای انقلابی، در انقلاب ضد دیکتاتوری، ضدطاغوتی و ضد سلطنتی بهمن1357خورشیدی، را بر حسب قراین و شواهد موجود، ظاهرا دلگرم و راضی نموده و آنها با سوءاستفاده فرصت طلبانه از فضای موجود، ناشی از معظلات اقتصادی و اجتماعی و ..... ، بر آن داشته است که در فضای مجازی اینترنت و شبکه های ماهواره ای فارسی زبان ، با پنهان شدن زیر علم نژادپرستانه آریایی با محور باستان ستایی افراطی، همراه با افکارپوپولیستی و تبلیغ نوعی ناسیونالیسم شوونیستی{1} توام با چسباندن دروغین و فرصت طلبانه سیاسی دوران پهلوی، از موضع راست گرایانه ارتجاعی، به دستاوردهای درخشان حقوق بشری کوروش کبیر ، با تحریف و جعل تاریخ ، سعی در فریب توده های جوان مملکت پاک ایران زمین زیبا دارند.

 

هواداران سلطنت سعی وافری دارند در رسانه های گروهی مرتبط به خودشان ، اعداد و ارقام شکنجه شدگان،اعدام شدگان، و آمار زندانیان سیاسی رژیم شاهنشاهی پهلوی را ، بی ارزش و فاقد اهمیت جلوه دهند و با دروغ،فرافکنی،جعل و تحریف تاریخی ، با توجه به  گذشت زمان و مطلع بودن از ضعف تاریخی برخی از افراد ملت و خصوصا بی اطلاعی و یا کم اطلاعی عده ای از نوجوانان و جوانان، از وقایع آن روزگاران ، تعداد شهدا و شکنجه شدگان و آسیب دیدگان آن دوران را ، برای رد گم کردن و فرار از واقعیت مشخص ملی ، با تعداد بالای کشته شدگان دیکتاتورهای جهان هم زمان حکومت پهلوی ها، مقایسه نمایند ، تا در این فرار به جلوی سفسطه گرانه به سبک سلطنتی با یک لوث کردن و دودوزه بازی سیاسی، اصل ماجرای شکنجه و کشتار و فضای استبداد آن دوران را مخدوش نمایند ، تا در این بین حقیقت، به روش رضاخانی ذبح تاریخی شود.

 

با گسترش تبلیغات سیستماتیک برخی از محافل هدفمند خارجی، از شرقشناسان و خاورشناسان مغرض و جهت دار ،در این وانفسا ، باقیمانده های رژیم شاهنشاهی ، همزمان در کنار قدیس سازی و تعریف و تمجید غلوآمیز و بعضا دروغ بافی از رضا شاه و محمد رضا پهلوی ،بعنوان افرادی ایران دوست،دموکرات و مردمی،بصورت افسار گسیخته و بی ادبانه ،با اتکا به برخی از توهمات ذهنی و برداشتهای غلط و یا برخی از اسناد ضعیف و جعلی،تبلیغات مسمومی را بر علیه دین سراسر رحمت و صلح و آزادی اسلام رهایی بخش محمدی و علوی ایجاد نموده اند.

 

با توجه به سطور بالا، ما  در این سلسه گفتارهای مرتبط به هم در صدد دفاع عاقلانه و مستند از دین نجات بخش اسلام علوی و قرآنی هستیم ، و هم درصدد بررسی و دوباره خوانی برخی از گوشه ها ی حوادث تاریخی دوران پهلوی ، که مرتبط با بحثمان می باشدهستیم ، تا دقیقتر و بهتر دریابیم که آیا آن دو پدر و پسر ، در واقع افراد ایران دوست، مردمی و دموکرات و آزاده بودند و یا نه.

 

دوستان گرامی و شما اندیشمندان محترم: برای پر بار کردن این سری گفتارهای مرتبط ،با ارسال پیشنهادات،راهنمای ها و انتقادات اصولی و سازنده ، به روشن تر شدن مسائل مطرحه شده کمک و مساعدت نمایید.متشکریم.

 

یک تذکر ویژه :: خوانندگان محترم! برای نگارش این سری سلسله گفتارها ، از آثار و کتابها و اسناد مختلف استفاده شده است ، آنچه یک نویسنده و محقق آزاده و شرافتمند و متعهد به ارزشهای انسانی به آن باید پایبند باشد، بدون هیچ حب و بغض و تعصب جاهلانه ای از منابع مختلف و متضاد با عقاید و افکار گوناگون ، که حتی با اعتقادات مولف در تضاد آشکار است ، استفاده می نماید.از این رو مولف این سطور هم از این قاعده مستسناء نبوده است، به همین دلیل ارجاع نویسنده این مطالب به آثار،مجلات،روزنامه ها ،نشریات و کتابهای مختلف ، الزاما به معنای قبول اعتقادات و افکار و نقطه نظرات سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و .....نویسندگانی که از آنها نقل می شود ندارد، و صرفا به منظور تحقیق و بررسی در مورد همان موضوعات مطرح شده می باشد و بس.

 

سوال مشخص :: آیا در حکومت پهلوی زندانیان سیاسی مورد اعدام،شکنجه و بدرفتاری های منافی حقوق بشر ، قرار می گرفتند یا نه؟

اگر جواب منفی است،علت آن فضای دموکراتیک و مردمی شاهان پهلوی چه بود؟

اگر جواب سوال بالا مثبت است ، چند سند و نمونه مشخص و ثبت شده را بیان نمایید؟

 

جواب سوال بالا :: طبق اسناد و معلومات مشخص و ثبت شده تاریخی، و بویژه شاهدان زنده در اقصی نقاط عالم، که توسط نویسندگان،محققان و خاطرات نویسانی ، با افکار و عقاید متضاد و مخالف ، گویای بدرفتاری، شکنجه های قرون وسطایی در زندانهای شاهنشاهی پهلوی ، از جمله کمیته مشترک ضد خرابکاری ، زندان  اوین، زندان قصر و .....حکایت دارد.

 

نمونه های گوناگون =

نمونه اول 1-:: « در حالی که چشمانم بسته بود، مرا روی صندلی آپولو نشانده و دست و پاهایم را با گیره های فلزی که در کنار آن تعبیه شده بود بستند، و به قدری گیره ها را که با پیچ بسته و سفت می شدند چرخاندند که نزدیک بود، استخوانهای دست و پایم بشکند.

آن گاه کلاهی آهنی را روی سرم گذشتند که تمام سر و گردنم در آن قرار داده شد، به طوری که دیگر نه چیزی می دیدم، و نه کلامی می شنیدم.

در این حال ناگهان با وارد آمدن اولین ضربه کابل بر کف پایم ، انگار که بمبی را در بدن من منفجر کرده باشند، تمام وجودم به آتش کشیده شد ، به طوری که ناخودآگاه فریاد کشدم که ای کاش فریاد نزده بودم ، زیرا داد و فریاد من فقط در داخل کلاه فلزی موصوف پیچید و به سان بمبی در سرم منفجر شد و به مراتب بیشتر از ضربه شلاق دردناک و کشنده بود.

ضربات شلاق با قساوت تمام یکی پس از دیگری فرود می آمد.

بدنم مثل کوره گداخته شده و درد و رنج ناشی از آن به اعماق قلب و روح و جانم زبانه می کشید... »{2}

 

نمونه دوم-2 ::

« روزی دیگر در اتاق بازجویی محاسنم را به الکل آغشته نموده و سپس آتش زدند و صورتم را سوزاندند و پس از آن میله سرخ شده ای را روی لب هایم گذاشتند و در آن حال به من گفتند خودت را در آینه ببین ، خیلی خوشگل شده ای.

جواب دندان شکنی به آنها دادم که هر سه نفر بازجو به شدت عصبانی شده ، با تمام توان به جان من افتادند. در مرحله ای دیگر از سقف آویزانم کردند و با روشن نمودن چراغ زیر پاهای پانسمان شده ام ، هم پانسمان و هم پاهای زخمی را سوزاندند.

در طول روند بازجویی در حالی که مرا از سقف آویزان کرده بودند ، از بالا آب جوش قطره قطره روی سرم می چکید و در این حال بازجو که مشخص بود ، شیئی فلزی در دست دارد ، محکم به صورتم کوبید که فکم شکست و پس از آن حسینی مرا بلند کرده و به زمین زد ، و با زانو محکم به شکمم کوبید، که مثانه ام پاره شد و به بیمارستان منتقل شدم.

پس از بهبودی نسبی مرا به کمیته مشترک برگرداندند و این بار به وسیله سند ، آب جوش را از مجرای ادرار وارد مثانه ام نمودند ، و به دکتر گفتند:در مثانه اش میکروب کشت کنید. »{3}


منابع نمونه اول و دوم :

1-ماهنامه گیلان اوجا شماره 9 و 10 ، دی و بهمن1395 ، صفحات 16 و 17

2-مجله چشم انداز ایران، مقاله شکنجه خط سرخ تاریخ، (مصاحبه با یکی از افرادی که در تاریخ 1354/5/11 در رژیم پهلوی دستگیر و به هشت سال زندان محکوم شد.)دی و بهمن1392،صفحه53 ، به نقل از کتاب شکنجه گران می گویند ، صفحه=89 تالیف قاسم حسن پور، چاپ سوم1386 ، انتشارات موزه عبرت ایران.

3-همان/به نقل از کتاب شکنجه گران می گویند،صفحه91 ( مصاحبه با فردی دیگر که در تاریخ1354/6/11دستگیر و به شش سال زندان محکوم شد)


کدمطلب=19/5( مقاله پنجم/مطلب19}

ادامه دارد.


  

دل متن های آزاد :: -7

 

  سال نو آمد خوش آمد-

دلها همگی شاد،

لبها همه خندان، نوروز آمد از راه -

و شد آغاز ، سال جدید.

پدربزرگ پیرمان ،

مثل هر سال جدید-

در دستانش،-

یک اسکناس تا نخورده -

و بر لبانش زمزمه زبیایی،-

که به ما می گوید :: سال سال خروس است-

و خروس نماد ، بیداری ، هشیاری سحر خیزی-

و چشمها را بازکردن -

و گوشها را تیزتر کردن ،

و دلها را جایگاه عشق نمودن.

بچه ها ! و ای تو ایرانی عاشق-

مشق عید امسال شما،

صد دفتر بیداری -

یک عالم هشیاری-

 و دلی برای دوست داشتن،

زبانی حقگو ، رها ، مومن ، آزاد-

دوستدار، صلح و آرامش-

عاشق امنیت،شادی،آزادی،-

و نیتی پاک و الهی گونه-

و دستی برای عمل،

و کاری سرشار از خدایی فکر کردن،-

و مردمی عمل نمودن-

بی هیچ تزویر،و دروغ و جفا.

 

این است مشق امسال شما.

 

 

آری ای بچه ها-

مشق امسال شما ،

صد دفتر بیداری -

و یک عالم هشیاری ،

با فکری خدایی گونه و عملی عاشقانه و مردمی-

این است-

و آری این است،-

راز و رمز ، ایمان و انسان بودن،-

و برای همیشه ، انسان ماندن.....

 

 

توجه بسیار مهم :: 

[ با عذرخواهی فراوان ، به اطلاع دوستان و خوانندگان عزیز میرساند ، به علت اشکال فنی در بخش تاریخ و علوم اجتماعی مجله آرامش ، مجدداً مطالب مهدی گلمحمدی بازنشر میشود. ]

متشکرم.

 

پایان.


98/6/13::: 9:40 ع
نظر()
  

دل متن های آزاد :: -6

 

  عید امسال ما چه زیباست-

من چقدر شادانم،

من چقدر می خندم،

من چقدر خوشبختم.

من امسال دیگر کاری خواهم کرد کارستان-

و با سلاح عشق و تدبیر و عمل،

شادمانه خندان،

دست کوبان و پاافشان-

بر هر چه غم می تازم،

و می بندم راه هر نا امیدی و یاس و استیصال-

و آرزوهایم دیگر فردی نیست،

من را در ظلمتکده منیتها انداختم-

و حالا ما برایم معنی زندگی و حرکت است-

تا برخیزیم،شادانه،

و همچون خروس در سحرگاه ،-

سرود بیداری و هشیاری و امید بخوانیم،-

و به هر چه غم-

به هر چه غیرممکن ها-

به هر چه درد و اعتیاد و رانت و ربا-

و به هر چه رنگ یاس و سیاهی دارد،-

و به شیطانک نفس افسونگر-

با فریاد ، با احساسی انسانی ،

و عملی خردورزانه ،

عاشقانه ،باعزمی جزم،-

نه بگوییم - نه یک بار - نه صدبار ، هزاران مرتبه ،

هردم،مستمر،-

به هر چه رنگ زندگی دارد،-

به هر چه رنگ صلح،

و عشق،آزادی وآبادی دارد-،

به مهربانی،انفاق،خودسازی-

دلیرانه ،آری بگوییم،بسیار-

و به هر چه،- رنگ و یاس و نامیدی هاست-

نه بگوییم،به فریاد بلند-

نه یک بار- نه صدبار،

هر لحظه، هزاران مرتبه ،

عالی و انسانی-

تا که هر روزمان نوروز باشد،

و هر نوروزمان پیروز پیروز -

و این است،-

خوشبختی ، بهروزی ، پیروزی.


  

دل متن های آزاد :: -5

 

چرا این چنین است هر دم برخی از ما-

بی خیال، فراموشکار، بی درد.

  آیا می پندارید-

مرگ تنها برای پسر همسایه است؟

امان ازاین بی خبری ،

نادانی  مرگ از رگ گردن ما،-

هر دم- نزدیک و نزدیک تر است.

ای هموطن ،

از خواب گران برخیز-

پاک شو،

از درون رها- و آزاده آزاد، باش،-

نه اسیرودر بند-

اسیرهیولای هفت سر مواد مخدر.

ای همه آدمهای سرزمینم-

ای عاشقان ایران،

این وطن سراسر زیبا-

ای بیداران،آزادگان،آگاهان،

ما همه هم وطنیم-

عاشق این میهنیم،

آزاده و استوار-

همچون سروی ایستاده و سربلند-

نه در شعار و حرف،-

بلکه در شعر و شعور و آگاهی-

بیا با ایمانی سترگ بیزار از موهومات طبقاتی-

با هر زبان و فرهنگ و دین و نژاد،-

آزاده ، رها، خردورزانه ،-

فریاد بر آوریم- فریادی ،

و یا سرودی از سرعشق راستین انسانی،-

از سر درد و آگاهی و مهر-

و بخوانیم با هم- همه ما انسانیم،

همه ما عاشق- عاشق ایرانیم.

و باز بخوانیم،بیشتر-

آرمان همه ما، دوستداران این مرزپرگوهر-

مهر و دوستی به همه هم نوعان،

و پیام ما به بشریت شرافتمند،-

عشق به نوع انسان و انسانیت-

فارغ از جنگ و کینه و انتقام-

در جهانی همه همدردی و زیبایی-

 پر از صلح،آگاهی،آزادگی و آرامش،-

و من به چنین دنیایی می اندیشم.....

 

نویسنده :: مهدی گلمحمدی.


  

در پاسخ به نظر چند دین ستیز و اهل ناسزا و ...به دین مبین اسلام ::

  چند نکته مهم ::

 

1-سوء استفاده نمودن ازاسلام تاریخی که در کتابهای مختلف ، آمده است،هیچ ربطی به اسلام راستین علوی و مردمی نداردو نخواهد داشت.حکام اموی،عباسی،عثمانی،و صفوی،در زیز پوشش نام اسلام دست به جنایتها و قتل و غارتها و کشورگشاییهای متعددی زدند، که در تاریخ تاحدودی بصورت صحیح و مستند ثبت است.  

 

2-به عنوان مثال اگر در کوچه ما ، یک حادثه ای روی دهد، هر شخصی به فراخور فکر،حافظه و سواد و اعتقاداتی که در ضمیر ناخودآگاهش نهادینه شده ، و در غالب آرزو و یا تحلیلش شکل گرفته، سخنهایی ، حتی ضد و نقیض را نقل می کند.  

 

3-اسلام راستین در همان کتاب قرآن مبین ، نهج البلاغه ، صحیفه سجادیه و .....می باشد. غیر از قرآن کریم،هر نوشته و یاا سخنی را با ید با متد رجوع به آیات محکم قرآن و نه آیات متشابه ای که شرایط تحلیلی خاص خود را دارد و همچنین با ارجاع به سنت ثابت ، و متواترپیامبر اسلام ، که وحدت زا است سنجید.

 

4-ما دو نوع اسلام عمده و متضاد داشته و داریم ، اسلام امویان و یا تشیع سیاه ناله ، گریه،قمه،خرافات و اعتقاد تخدیری و باورهای تحمیلی سنتی،بدون تفکر و تدبر و خردورزی صفوی ، و اسلام راستین مردمی و عقلانی و توحیدی ، اسلام راستین علوی میباشد.

 

5-در اسلام تاریخی می بینیم، خاندان مروانها و اموی ها همچون یزید ها و معاویه ها و گماشتگان و مزدورانشان ، در وهله اول سر نوه همان پیامبرشان را بریدند و خاندانشان را لگد کوب سم اسبان نمودند ، و با نام اسلام ، ومثلث شوم زرو زور و تزویر ، آزادیخواهان عدالتجو را به قتل رساندند ، وبا انجام دادن جهان گشایی ها تا مرزاروپا و ... دست به غارت و کشتار بسیار زیادی زدند ، و همه این اعمال را بنام اسلام و مسلمانی انجام می دادند.

 

6-در اسلام تاریخی و نه اسلام توحیدی و مردمی ، بویژه دوران حاکمیت پیامبر اسلام{ص} و پیشوای آزادگان و عدالتجویان امام علی بن ابیطالب{ع}ما نه کشور گشایی داریم ، نه جنگ ابتدایی و تعرضی برای مسلمان کردن دیگر کشورها و نه زرو زور و تزویر.

 

7-افسانه قتل و عام بنی قریظه ، اولا سند تاریخی صحیح ندارد و دوما با آیات محکم و سنت ثابت ، متواتر، مشخص و خردپذیر حضرت محمد{ص} و حضرت امام علی{ع} کاملا مغایرت دارد.

به عنوان نمونه کتاب تاریخ تحلیلی اسلام ، نوشته:دکترجعفر شهیدی ، تا حدود زیادی به این افسانه سوزناک! و در عین حال دروغین از نوع اسرائیلیات تاریخی می پردازد و علاوه برآن نویسنده خارجی کتاب محمد پیامبری که از نو باید شناخت ، کشته شدگان جنگ بنی قریظه را در عین درگیری می داند و سوما، در تاریخ اسلام افراد وابسته و مزدور بسیاری بودند که جاعل حدیث بوده ، که دهها هزار حدیث را بنام محمد و علی و .....جعل نمودند ، که از جمله در جلد پنجم کتاب ارزنده الغدیر،نوشته مرحوم علامه امینی مکتوب شده است.

توضیح بیشتر در مورد افسانه قتل صدها یهودی در جنگ بنی قریظه را ، در زمان مناسب می پردازیم.

 

 

8-برای آشنایی با روایات و احادیث جعلی ، در صورت علاقه و یا تحقیق ، می توانید به کتابهای ::

+ تحف العقول ، صفحه405 به بعد

+ اصول کافی-جلد اول-صفحه85 به بعد

+ کتاب احتجاج-جلد اول-از صفحه 597 به بعد

+ جلد پنجم کتاب الغدیر، نوشته علامه امینی-درباره حدیث سازان و .....

+ جلد چهارم کتاب ارزنده شرح نهج البلاغه ابن الحدید معتزلی

+ کتاب قرآن مبین،سوره نساء،آیه 83

+ مقدمه ترجمه نهج البلاغه،دکتر افتخارزاده

+ مقدمه کتاب نهج الفصاحه

+ مقدمه کتاب پیام پیامبر، نوشته استاد خرمشاهی و استاد مسعود انصاری

+ اخلاق اسلامی در روابط سیاسی،نوشته مهندس عبدلعلی بازرگان،حدیث35 در مورد غلو و ... از صفحه39 الی52

+ و مهمتر از همه سخنرانی و یا همان خطبه شماره 201 ، ترجمه مرحوم استاد فیض الاسلام(که البته در بعضی نسخه ها خطبه210میباشد) و ..... مراجعه نمایید.

در همه منابع بالا که به فرمایش روشنگر پیشوا و رهبر آزادگان و عدالتجویان حضرت علی{ع}میپردازند ، دقیقا شناخت احادیث جعلی از غیر واقعی را مشخص نموده است.

 

9-حمله تازیان متعصب ، نا آگاه و بعضا نادان که اسلام قرآنی در قلبهایشان نهادینه نشده بود ، برای مشغول شدن آنها به منظور عدم واکاوی در مورد رهبری باصلاحیت امام علی(ع) و خانه نشینی او و دیگر مشکلات داخلی ، در دوران خلیفه دوم و بویژه در دوران خلیفه سوم که ایران تحت اشغال کامل اعراب در آمد ، { در واقع بخاطر فامیل دوستی افراطی ، پیری و عدم تسلط و تدبیر عثمان ، پیشکش کردن ثروت و اموال بیت المال ، و مال مردم خواری و سوءاستفاده نمودن مروانها و معاویه ها و ... ، که به قتل دردناکش منجر شد} ، دوران حاکمیت امویان در واقع درآنزمان شروع شد و برخلاف قبل از دوران فتح مکه که امویان در جبهه شرک و کفر بودند ، این بار چهره عوض نمودند و در زیر پوشش و دکان اسلام پناهی شروع به غارت-کشور گشایی و کشتار شیعیان علوی و دیگر آزادیخواهان نمودند.

فقط در دوران حکومت پیامبر اسلام(ص) و دوران کوتاه زمامداری امام علی{کمتراز6سال} ، که هیچ گونه کشور ستانی و جنگ ابتدایی و تعرضی به ممالک همجوار صورت نگرفته بود ، امویان سفاک و جانی و نژاد پرست{پان عربیسم} با ادامه حملات نظامی و کشور ستانی برای کسب غنیمت و گسترش قدرت سیاسی بر مردم جهان ، مرتکب جنایتها و خیانتها ی بسیاری شدند، که استاد بزرگوار زنده یاد دکتر عبدالحسین زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت آنرا تشریح نموده و همچنین استاد سعید نفیسی درآثارش و علاوه بر آنها دکتر محمد محمدی ملایری ، آن وطن دوست آگاه و منطقی و اندیشه ورز در 6جلدکتاب تاریخ و فرهنگ ایران ، بویژه جلد دوم وسوم آنرا بررسی و تحلیل نموده است ، که برای آشنایی با جنایت تازیان اموی که بنام اسلام و مسلمانی ، بدون هیچ دستور قرآنی و یا مطابقت با زندگی و فرمایشات محمد و علی ، دست به کسب غنیمت ، تجاوز به زنان و دختران پاک و نجیب ایرانی ، به اسارت گرفتن آنها ، و موالی خطاب کردن ایرانیان بافرهنگ و تدبیر( که از ظلم و ستم پادشاهان ناتوان ساسانی،بویژه چندسال آخر، و از جمله دریافتهای سنگین و طاقت فرسای مالیات و کفاره های به اصطلاح دینی موبدان زرتشتی! که هیچ ربطی به پیامبر بزرگ ایران زمین حضرت زرتشت(ع) ندارد ، به تنگ آمده بودند ، ندارد) زدند.

 

 

10-اندیشه و فکر را باید با استدلات منطقی و عقلانی و منطبق با سند درست ، همراه با تحلیل صحیح ، بدون هیچ حب و بغض، تعصب ، و پیشداوری جواب داد. با توهین،ناسزا و فحاشی نه تنها چیزی حل نمی شود ، بلکه مخاطب را در تفکرش هر چند نادرست باشد، ثابت تر و استوارتر می نماید.

 

11-یک دختر نجیب ، آگاه و وطندوست ایرانی ، و یا یک پسر و یا مرد آزاده و میهن دوست ایران زمین ، جدا از باور و مذهبش ، اهل فحاشی سنتی و یا در کلمات به اصطلاح امروزی و آنچنانی نمیباشد ، و گرنه هر چند در برخی موارد حرفی و یا تحلیلی درست و منطقی به مخاطبانش ارائه نماید ، کسی وقعی و یا احترامی به گفته ها و نوشته هایش نمی گذارد.

 

12- ودر پایان بهتر است بجای پیشداوریها ، فحاشی ها و عقده پراکنی ها - گفتار، افکار و اعمالمان انسانی و پسندیده و خردورزانه باشد.

با عذرخواهی صمیمانه ، به این دلیل که مزاحم اوقات گرانبهایتان شدم. بدرود.

شاد و پیروز باشید.

کد مقاله :: ./3


  

« دل متن های آزاد :: -4 »

 

  تشیع چیست؟

 

جز یک باور،

 

درقلب و زبان و عمل.

 

 

 

شیعه یعنی پاک بودن ، پاک ماندن.

 

شیعه یعنی انسانی موحد بودن،

 

پشت به هر شرک و کفر ونامردمی.

 

 

 

شیعه یعنی یک باور 

 

باوری زیبا و رحمانی ،-

 

ظلم ستیز ، صبور و استوار

 

 شرک زدا و ایمانی،-

 

عاشق طبیعت و سرسبزی-

 

دوستدار نور و روشنایی،-

 

و بیزار از سیاهی،تاریکی و تباهی.

 

 

 

 

 

شیعه راستین علوی کیست؟

 

جز یک پیرو اهل عمل ،

 

رهرو محمد و علی.

 

 

 

شیعه یعنی، 

 

از غم و ناامیدی گریزان-

 

همدرد با دردمندان،-

 

خندان با دوستان -

 

بخشنده نادانان ،

 

 و هشیار، اما صبور و اهل تفکر ،-

 

در برابر دشمنان پیدا و پنهان.

 

 

 

 

 

شیعه یعنی-

 

عاشق مردم،

 

همه عشق و احساس پاک انسانی.

 

 

 

 

 

ای دین ستیزان پیدا و پنهان،

 

روی صحبتم باشماست-

 

نه حتی فریب خوردگان و یا نادانان!

 

بلکه با شما

 

که عامدانه دیانت را نشانه گرفته اید.

 

 

 

ای خاورشناسان دین ستیز-

 

ای قلم به دستان نا آزاده -

 

که ما را زار می خواهید،

 

و شیعیان راستین علوی را ،-

 

بیمار می خواهید.

 

 

 

تشیع ما اسلام راستین علوی-

 

اسلامی عاشقانه و آگاهانه،

 

همان اسلام ناب

 

شریعت خالص محمدی می باشد.

 

 

 

 

تشیع علوی ،

 

پیرو راه محمد،علی-

 

راه سرور آزادگاه حسین بن علی

 

همان راه ابوذر ، -

 

راه سلمان ایرانی.

 

 

 

تشیع هر زمان زنده و پویا

 

و شیعیان جاویدان  و برقرار

 

و هر دم امیدوار و پایدار.....


  

یک انسان بافرهنگ ، خردورز ، آگاه  ، و بخصوص یک شیعه راستین علوی(نه یک شیعه  صفوی به قول دکتر علی شریعتی) اهل بی منطقی ، فحاشی و سبکسری نیست.


آنکه اندیشه و منطق درست دارد به فحاشی و توهین و ناسزا که کاری به غایت غیر انسانی و ضد اسلامی است مبادرت نمی ورزد.


حضرت امیر المومنین علی(ع) الگو و امام موحدان ، عدالتجویان و آزادگان جهان ، در خطبه 197نهج البلاغه ، هنگامی که شنید یارانش درجنگ صفین به لشکر شام ،دشنام میدهند، بسیار برآشفت و با لحنی توبیخ آمیز خطاب به  یارانش فرمود : 


من برای شما نمی پسندم که دشنام دهنده باشد ، اما اگر بجای دشنام،کردارآنها را بیان کرده و حالشان(مواضع و اندیشه های آنها )را یادآوری نمائید،اینکار از نظر گفتار بهتر و در مقام حجت و عذر موثرتر است.

و بهتر است که به جای دشنام چنین بگویید : بارخدایا خونهای ما و ایشان را از ریختن حفظ فرما و میان ما و آنها را اصلاح کن و آنانرا از گمراهیشان برهان تا کسانیکه نادان به حق است،آنرا بشناسد و آنکه حریص و شیفته گمراهی و دشمنی است از آن باز ایستد. {خطبه 197 نهج البلاغه-ترجمه : فیض الاسلام}




سرور و مولای آزاداندیشان و موحدان راستین محمدی و علوی،در نامه 14نهج البلاغه ، ترجمه : مرحوم استاد سید علینقی فیض الاسلام ، در وصیت نامه ای راهگشا ، به لشگر خود پیش از روبرو شدن با دشمن در جنگ صفین از جمله فرمود : با آنها نجنگید تا اینکه ایشان جنگ با شما را آغاز نمایند. زیرا -سپاس خدا را-که شما دارای حجت و دلیل هستید ......پس اگر به امر و خواست خداوند فرار و شکست روی داد،گریخته را نکشید، و درمانده را زخمی نکنید ، و زخم خورده را از پا در میاورید ، و زنان را با آزار رساندن(به آنها )بر میانگیزید ، هر چند دشنام به شرافت و بزرگواری شما داده ، و به سرداران و بزرگانتان، ناسزا و دشنام گویند ......در زمان جاهلیت اگر مردی،زنی را به سنگ یا چماغ می زد، بر اثر آن او را و بعد از او فرزندانش را سرنش می نمودند. { جلد پنجم-نامه ها-صفحه 800}


حالا با توجه به سخنان امام اول شیعیان راستین علوی ، ببینیم ما در کجا ی این خط و راه خدایی و مردمی ایستاده ایم، در خط پیشوای آزادگان و موحدان هستیم ، و یا خدای ناکرده در جبهه دروغ و دشنام و نفاق صفوی و امویانی چون معاویه و عمروعاص های مکار .



انشاءالله خداوند یگانه و مهربان ، همه ما  انسانها را، صرف نظر از هر باور و مذهب به راه مستقیم ، هدایت نماید، و ما را ازهر گونه انحراف ، آلودگی و اعمال، پندار، و گفتارهای زشت،کفرآلود،شرک آلود،  ضد خردوزی و ترقی ،  وضد تکامل انسانی ،  نجات دهد.


  

متن های آزاد::

 

 

 

 از چه می نالی تو

 

از دردهایی که پنداری

 

درد بی درمان است.

 

 

 

می پنداری ،-

 

قصه پر غصه ات پایان ناپذیر است-

 

میبینی که موهایت سفیده ،

 

و دلت در هول و هراسی مداوم،-

 

شب را به صبح می دوزد-

 

ولی تو هنوز ،

 

 در بند اژدهای هفت سر، اسیری ،

 

و نداری هیچ راه چاره.

 

 

 

ای دوست منفعل بودن گناه است-

 

برخیز،برخیز-

 

آگاهی شرط نخستین آزادگی ست

 

و تو رهایی را نخواهی دید،-

 

آنگاه آزاد نگردی از درون.

 

 

 

خوشبختی برایت افسانه خواهد ماند

 

پس برخیز-

 

آگاه،مصصمم،عاشق حضرت حق

 

یکبار برای همیشه

 

گام به گام و تدریجی

 

رها شو از سم هر گونه اعتیاد.

 

 

 

 

 

آهای ای دوستان

 

ای یاران دور و نزدیک

 

ای اسیران در بندزنجیز اعتیاد

 

ای جسم و جان داده-

 

 به دود و تباهی.

 

 

 

ای در حلقه عجوزه شیطانی به دام افتاده

 

ای در زنجیر شیشه و کراک و افیون

 

دست بسته و دل و جان واداده-

 

بیا تدریجی،

 

اول درد رابشناس

 

زیرا درمان در شناخت درد است.

 

آنگاه یکبار برای همیشه

 

به هر چه جز قدرت لایزال حق است،

 

نه بگو-و بخوان با آوازی بلند

 

لااله الا الله.

 

 

 

بیانه بگو به تریاک-

 

این سم سیاه،سنتی استعماری،

 

سوغات بریتانیای کبیر!

 

برای استثمار کرامت انسانی-

 

و انفعال جوان و پیر.

 

 

 

نه و صدها بار نه بگو به شیشه-

 

این دژخیم،کشنده مقام انسانی

 

و به انفعال کشاننده تا اسفل السافلین،-

 

آن شکنجه گر انسانیت از درون.

 

 

 

ای رفیق،ای همراه-

 

نه بگو،به کراک.

 

نه بزرگی بگو-

 

به هر چه مواد و افیون و الکل است.

 

 

 

نه بگو به هر چه ویرانگر-

 

نه بگو به هرچه اسارت بار است.

 

نه بگو به بردگی نوین اعتیاد-

 

نه بگو به هر چه مرگ افزا است.

 

 

 

ای در بند مواد و الکل اسیر!

 

از خود بپرس-

 

آنچه که باید پرسی،

 

ریشه ها را بکاو

 

در عمق کودکی هایت جستجو کن-

 

آن روزهای خوش

 

روزهای خوش سلامتی-

 

 و روشنی و امید و زندگی.

 

 

 

سوال نما از خود

 

آن خود واقعی،

 

نه آن نقابی که بر چهره زده ای.

 

بپرس،هر سوالی که راگشاست

 

بپرس از خود

 

و بنویس با قلم

 

بر صفحه سفید کاغذ رهایی،

 

چرا معتاد شدم؟

 

 

 

چرا به این اسارت تن دادم؟

 

ضعفهای درونی ام چه بود؟

 

اولین روز مصرفم کی بود؟

 

چرا جذب این مکاره شدم؟

 

و حالا چه باید کرد؟

 

آری اینک چه باید کرد؟

 

 

 

شتاب مکن-

 

شتاب مکر شیطان است،

 

همچون مشقهای نانوشته دیگر زندگی-

 

و ترکهای بی سروته سالها قبل-

 

این بار با توکلی عاشقانه،آگاهانه

 

به آن فریاد رس یگانه-

 

با پرسشهای مشخص،

 

و با عزمی خلل ناپذیر-

 

گام به گام و تدریجی،

 

اندک اندک ،آرام اما مصمم-

 

سم را کمتر و کمتر نما

 

و با مصرفی کمتر

 

وابستگی ات کوچکتر،

 

و کوچکتر و محوتر خواهد شد.

 

 

 

تعجیل مکن

 

تا جسم و روانت تعادل گیرند-

 

و تو آزاد گردی-

 

از شر این دیو پلید صدرنگ.

 

 

 

 

 

برای پاک گشتن،و انسان ماندن

 

فاصله به تار مویی است-

 

و این راه زیبا

 

راه دل دادن -

 

به مکتب یگانگی و توحید است.

 

 

 

 تو پاک گردی و آزاد از درون-

 

و زندگانی به تو سلام می گوید.

 

 

 

و نرود یادت تا آخر عمر پربارت-

 

 ای رفیق-

 

این چند نه بزرگ

 

لا لا لا و لاااااااااا

 

نه به تریاک

 

 آن سم کشنده-

 

 

 

نه به کراک

 

نه به شیشه،

 

آن کشنده مقام انسانی.

 

نه به هر مواد افیونی،

 

و هرقرص اسارت زا

 

 و هر چه در بند اسیرت میکند.

 

 

 

 تو می توانی ای هموطن

 

ای رفیق شفیق-

 

و لحظه انتخابت

 

لحظه آغاز رهایی یک انسان دیگر است،-

 

انسانی پاک،موحد-

 

آزاده،اندیشمند،آگاه

 

و آن لحظه چه زیبا خواهد بود

 

و در خاطره ها خواهد ماند

 

و من و تو و ما با هم-

 

به چه قرص و الکل و مواد

 

نه خواهیم گفت

 

پاک خواهیم ماند

 

و خوب می دانیم

 

دنیا مزرعه آخرت است

 

و بهشت زیبای ما،

 

که با دستان ما ساخته خواهد شد

 

از این سرزمین آغاز می شود-

 

و حیات جاودانه ادامه خواهد داشت......


  

متن آزاد ::

 

چه خوش بود،

 

 

 

در این روز خدا

 

 

 

در پایان ماهی سراسر عشق و عبادت،

 

 

 

با عزمی جزم و انسان گونه-

 

 

 

 رها و پاک از درون-

 

 

 

با تقوایی آزادکننده از زشتیها،-

 

 

 

 همه آدم شوند؟

 

 

 

 

 

 

 

                        *****

 

 

 

چه خوش بود،

 

 

 

در همین نزدیکیها -

 

 

 

بارور می شد-

 

 

 

گلی از جنس صداقت

 

 

 

و عطری از مهر و وفا-

 

 

 

در قلبهای تک تکمان-

 

 

 

و می تابیدنوری از ایمان

 

 

 

ایمانی از انسانیت و علم و تقوی،-

 

 

 

تقوایی الهی گونه-

 

 

 

آگاهی دهنده و نجات بخش،

 

 

 

که پاکمان سازد-

 

 

 

از هر سیاهی های زمانه،

 

 

 

همه زشتی ها،همه تباهی ها،  

 

 

 

و از هر چه بد است-

 

 

 

ازافکار و کردار و گفتار.

 

 

 

 

 

 

 

                                      *****

 

 

 

 

 

 

 

چه خوش بود

 

 

 

من، تو و ما-

 

 

 

نه در شعر و شعار،

 

 

 

بلکه در این لحظه بینهایت،

 

 

 

با تیک و تیک ساعت عمر-

 

 

 

پاک سازی درون آغاز نماییم-

 

 

 

اندک اندک ، گام به گام،

 

 

 

با خلقی انسانی و خدایی گونه-

 

 

 

مصمم،آگاه و آزاد-

 

 

 

دور از خشم و ترس و حرص و غرور-

 

 

 

وهمه ناپاکی های هوای نفسانی،-

 

 

 

و در ستیز مداوم باشیم-

 

 

 

با همه شیطانهای بیرونی-

 

 

 

که ما را به شرک می راند،

 

 

 

و تا همیشه بیگانه باشیم ،

 

 

 

با هر چه پلشتی و غیر انسانی ،-

 

 

 

 رودررو با اصل زیبای توحید است.

 

 

 

 

 

 

 

                 *****

 

 

 

چه خوش بود

 

 

 

آخر این ماه قشنگ

 

 

 

این عید سعید فطر،

 

 

 

با پالایشی هر روزه ،

 

 

 

این لحظه و هر لحظه زیبای حیات-

 

 

 

با تقوایی، راستین  و الهی

 

 

 

محمد وار و علی گونه،-

 

 

 

دل و جان می سپردیم

 

 

 

به ندای سیاهی افکن -

 

 

 

لا اله الا الله،

 

 

 

و زمزمه می کردیم

 

 

 

آرام و قشنگ و زیبا،

 

 

 

نیست خدایی جز پروردگار یکتا-

 

 

 

و همین اکنون و نه حتی فردا،

 

 

 

به هر چه رنگ اعتیاد و ننگ و فریب،-

 

 

 

نه می گفتیم.

 

 

 

و یکبار برای همیشه آدم میشدیم،-

 

 

 

آری آدم ، آدم

 

 

 

همان آدمی که آن حضرت حق-

 

 

 

به خود آفرین گفت و به آدم نازید.


  
<   <<   6   7   8      >