اخبار روانشناسی امروز ::
1-هشت رفتار که احساسات فرزندتان را نابود میکند.
2-سفر: 13 علامتی که نشان میدهد به یک سفر تابستانی نیاز دارید.
3-شخصیت شما مانع موفقیت شماست.
4-روانشناسی خنده چه می گوید ؟
5-خبر: 3 تا 5 سالگی سن طلایی رشد گفتار و زبان است.
6-تاخیر در بازنشستگی خطر آلزایمر را کاهش میدهد.
7-خطرناکتر از استرس!!ا
8-خواندن کتاب زوال عقل را به تأخیر میاندازد.
76. دهر (روزگار، دوران)
در آیه اول اشاره به «روزگاری» میکند که بر«انسان» گذشته، و او چیزی نبود که یاد شود. از آن پس اشاره به خلقت انسان، و قرار گرفتن او بر سر دو راهی «شکر». «کفران» مینماید.
از آنجا که محور این سوره، انسان است و عملش و اخلاصش و ایثارش و عاقبت کارش در قیامت و نعمتهای خوب برای نیکان، نام دیگر این سوره «انسان» است.
این سوره به نام «هل اتی» هم مشهور است. چونکه با این کلمه آغاز شده است.
این سوره در مدینه نازل شده و بنا به روایات، در ستایش از علی و فاطمه (ع) است که به خاطر نذرشان، سه روز روزه گرفتند و هنگام افطار، غذای ساده خویش را به مسکین و یتیم و اسیر، ایثار کردند (آیه 8) و خود با آب افطار نمودند. درآیات بعد، از نعمتهای خداوند برای اهل بهشت، و پاداش نیکیها در آخرت، یاد شده و فرمان صبر و مقاومت داده است.
دارای 31 آیه است و بعد از «الرحمن» نازل شده است.
77. مرسلات (فرستاده شدهها)
منظور از مرسلات (که در نخستین آیه خداوند به آنها قسم یاد کرده است) یا فرشتگانی است که پیاپی برای فرودآوردن وحی الهی به پیامبران فرستاده میشوند، یا تندبادهائی است که فرستاده میشوند. علائمی از بروز قیامت و توصیفی از محشر بیان شده است.
تاکید اصلی این سوره روی قیامت است و مکرراً تکذیب کنندگان بیم داده میشوند آیه«وَیل یَومَئذِ للمکذبینَ» در این سوره 10 بار تکرار شده است و صحنههائی از دنیا وآخرت و حقائق هستی درآن بیان شده است.
در سال دوم بعثت در مکه در غاری در «منا» نازل شده است (بعد از سوره همزه) و50 آیه دارد.
78. نبأ (خبر)
خبر مهم و بزرگ قیامت که مردم دربارهاش از یکدیگر «سوال» میکنند، در آیات اول سوره بیان شده است. در بعضی روایات، این نبا به علی ( ع) تاویل شده است. (المیزان ج 20 ص 261).
نام دیگر سوره، «عم» است یعنی «از چه؟» زیرا سوره با این کلمه آغاز میشود و نام سومش، «تساول» میباشد، یعنی «از هم پرسیدن». به نام «معصرات» هم ذکر شده است (که در آیه 14آمده).
محور اساسی این سوره، ضرورت و حتمیت قیامت، و استدلال برآن توصیف آن میباشد. چون خبر از نظامی متقن و استوار میدهد، بعنوان نمونهای از آن، برخی از نظامهای طبیعت در مورد شب و روز و کوه و گیاه و زمین و... را بیان میکند و آن روز حق را که تخلف ناپذیر است و مایه حسرت و ندامت کافران، به یادها میآورد.
بعد از سوره معارج در سال دوم بعثت در مکه نازل شده و دارای 40 آیه میباشد.
79. نازعات (آنها که از روی قوت میکشند)
خداوند در نخستین آیه به نازعات قسم خورده است. نازعات، فرشتگانی هستند که جان مردم را میگیرند، یا روح کافران را به شدت قبض میکنند، یا ستارههائی هستند که از افقی غایب شده ودر افق دیگر پیدا میشوند.
در هر صورت خداوند به فرشتگان، به عنوان واسطههائی در تدبیر امور جهان سوگند یاد کرده و اهمیت نقش آنها را بازگو میکند. بخشی از نبوت موسی و دعوت او از فرعون طغیانگر به سوی تزکیه و هدایت، نقل شده،آیه 15 به بعد.
و در ادامه، این سوره هم براساس آخرت وقیامت و اثبات آن و حالت مردم در بهشت و دوزخ میباشد و در اوائل بعثت در مکه نازل شده و 46 آیه دارد. نزول این سوره بعد از سوره «نباء» است.
80. عبس (چهره در هم کشیده)
سوره عتاب وملامت است از اینکه ثروتمندان را بر ضعفا و مساکین مومن مقدم بدارند.
در حضور پیامبر جمعی از بزرگان قریش در مکه جمع بودند که نابینائی بنام «ابن ام مکتوم» وارد شد. با ورود او یک نفر به جهت ناراحتی از ورودش، چهره در هم کشیدو عبوس شد (آن یکنفر یا پیامبر بود یا مردی از بنی امیه: بنا به اختلاف روایات) خداوند از این نحوه برخورد، انتقاد کرده و متذکر برخی نکات اخلاقی و تربیتی میشود.
سوره با یادی از مراحل خلقت انسان و نعمتهای خدا و حیات در زمین و سپس قیامت و چهرههای خندان و اندوهگین درآخرت، ادامه و پایان مییابد نام دیگرش سوره «اعمی» (نابینا) است.
بعد از سوره پنجم، در سال دوم بعثت و در مکه نازل شده و دارای 43 آیه میباشد.
81. تکویر (در هم پیچیده شدن)
در هم پیچیده شدن خورشید، و تمام شدن نورآن به منزله پایان نظام این جهان و از علائم قیامت است که درآیه اول به آن اشاره شده است. سپس درباره انکشاف اعمال انسان درآن روز مطلبی دارد.
سوره تکویر (یا: کورت) بیشتر در مورد معاد است. و در قسمتی هم حمایت و تاییدی از پیامبر نموده و اتهامات را از او دفع میکند بعد از سوره «تبت»، در سال اول بعثت در مکه نازل شده و 29 آیه دارد.
82. انفطار (شکافته شدن)
این سوره هم، در مورد قیامت و سرانجام نیکان و بدان در بهشت و دوزخ میباشد و شکافته شدن آسمان، به معنای درهم ریختن این نظام قائم، باز هم پیش درآمدی بر رستاخیز و از جمله شرائط متصل به قیامت است. و از ثبت و ضبط دقیق اعمال هر انسان مطالبی دارد که توسط دوفرشته انجام میگیرد.
این سوره با 19آیه، بعد از «نازعات» در سال 3 بعثت در مکه نازل شده است.
83. مطففین (کم فروشان)
در آیه اول این سوره، نکوهش و هشداری به کم فروشان آمده است و برای اصلاح اقتصادی در جامعه، از زشتی این کار و بیان عقوبتهای سخت اخروی برای آنان و برای تکذیب کنندگان و فاجران سخنانی گفته شده است.
و ستایشی هم از ابرار و صالحان.
این،آخرین سورهایست که در مکه نازل شده و در واقع، در سفر هجرت پیامبر قبل از رسیدن به مدینه نازل گشته است و گویای کم فروشی و اختلال در وزن وکیلی است که مردم مدینه گرفتارش بودند. و 36 آیه دارد. بنام سوره «تطفیف» هم نقل شده است.
84. انشقاق (دوشقه شدن و شکاف برداشتن)
باز هم از علائم ظهور قیامت، درهم ریختن و پاره شدن نظام جهان بالا بیان شده است (آیه 1) آنچنانکه در سورههای تکویر و انفطار بیان شد.
این سوره هم مانند سورههای کوچک مکی، تکیهاش روی مبدء و معاد است و سیر انسان را به سوی خدا و سرنوشت ابدیاش درآخرت، و حساب و کتاب، بیان میکند.
بعد از سوره انفطار در مکه نازل شده و 25 آیه دارد.
85. بروج (برجها)
در اولین آیه، به آسمانی که دارای برجهاست سوگند یاد شده است. برجهای آسمان، جایگاه و خط سیر ستارگان در آسمان است. بعضی هم آن را برجهای دوازدهگانه فلکی دانستهاند. و در بعضی احادیث، دوازده برج به دوازده امام تاویل شده است.
در این سوره هشدار و تهدیدی است نسبت به کسانی که مومنین را تنها به جرم مومن بودن،آزار میدادند و این را بعنوان آزمایشی از سختیها و مشکلات در پیش پای مومنان در راه ایمان و اعتقاد میداند.
داستان «اصحاب اخدود» که درآتش سوختند- به جرم ایمان- و نیز سپاه فرعون و ثمود، و نمونهای از مومنانی که در راه ایمان، برشدائد فرعونی صبر و مقاومت کردند بیان شده است تا امت محمد (ص) هم از استقامت آنان، درس صبر بیاموزند و نوید پیروزی به مسلمین داده شده است.
این سوره را، سوره پیامبران نیز گفتهاند. بعد از سوره شمس و در اوائل بعثت در مکه نازل شده و22 آیه دارد.
ادامه دارد.
چه کسی ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته ( همتایی برای او قائل شده)، و یا آیات او را تکذیب کرده است؟! مسلما ظالمان، رستگار نخواهند شد! (21)
آن روز که همه آنها را محشور میکنیم; سپس به مشرکان میگوییم: «معبودهایتان، که همتای خدا میپنداشتید، کجایند؟» (چرا به یاری شما نمیشتابند؟!) (22)
سپس پاسخو عذر آنها، چیزی جز این نیست که میگویند: «به خداوندی که پروردگار ماست سوگند که ما مشرک نبودیم!» (23)
ببین چگونه به خودشان (نیز) دروغ میگویند، و آنچه را بدروغ همتای خدا میپنداشتند، از دست میدهند! (24)
پارهای از آنها به (سخنان) تو، گوش فرامیدهند; ولی بر دلهای آنان پردهها افکندهایم تا آن را نفهمند; و در گوش آنها، سنگینی قرار دادهایم. و (آنها بقدری لجوجند که) اگر تمام نشانههای حق را ببینند، ایمان نمیآورند; تا آنجا که وقتی به سراغ تو میآیند که با تو پرخاشگری کنند، کافران میگویند: «اینها فقط افسانههای پیشینیان است!» (25)
آنها دیگران را از آن بازمیدارند; و خود نیز از آن دوری میکنند; آنها جز خود را هلاک نمیکنند، ولی نمیفهمند! (26)
کاش (حال آنها را) هنگامی که در برابر آتش (دوزخ) ایستادهاند، ببینی! میگویند: ای کاش (بار دیگر، به دنیا) بازگردانده میشدیم، و آیات پروردگارمان را تکذیب نمیکردیم، و از مؤمنان میبودیم! (27)
(آنها در واقع پشیمان نیستند،) بلکه اعمال و نیاتی را که قبلا پنهان میکردند، در برابر آنها آشکار شده (و به وحشت افتادهاند). و اگر بازگردند، به همان اعمالی که از آن نهی شده بودند بازمیگردند; آنها دروغگویانند. (28)
آنها گفتند: «چیزی جز این زندگی دنیای ما نیست; و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد!» (29)
اگر آنها را به هنگامی که در پیشگاه پروردگارشان ایستادهاند، ببینی! (به آنها) میگوید: «آیا این حق نیست؟» میگویند: «آری، قسم به پروردگارمان (حق است!)» میگوید: «پس مجازات را بچشید به سزای آنچه انکار میکردید!» (30)
آنها که لقای پروردگار را تکذیب کردند، مسلما زیان دیدند; (و این تکذیب، ادامه می یابد) تا هنگامی که ناگهان قیامت به سراغشان بیاید; میگویند: «ای افسوس بر ما که درباره آن، کوتاهی کردیم!» و آنها (بار سنگین) گناهانشان را بر دوش میکشند; چه بد باری بر دوش خواهند داشت! (31)
زندگی دنیا، چیزی جز بازی و سرگرمی نیست! و سرای آخرت، برای آنها که پرهیزگارند، بهتر است! آیا نمیاندیشید؟! (32)
ما میدانیم که گفتار آنها، تو را غمگین میکند; ولی (غم مخور! و بدان که) آنها تو را تکذیب نمیکنند; بلکه ظالمان، آیات خدا را انکار مینمایند. (33)
پیش از تو نیز پیامبرانی تکذیب شدند; و در برابر تکذیبها، صبر و استقامت کردند; و (در این راه،) آزار دیدند، تا هنگامی که یاری ما به آنها رسید. (تو نیز چنین باش! و این، یکی از سنتهای الهی است;) و هیچ چیز نمیتواند سنن خدا را تغییر دهد; و اخبار پیامبران به تو رسیده است. (34)
و اگر اعراض آنها بر تو سنگین است، چنانچه بتوانی نقبی در زمین بزنی، یا نردبانی به آسمان بگذاری (و اعماق زمین و آسمانها را جستجو کنی، چنین کن) تا آیه (و نشانه دیگری) برای آنها بیاوری! (ولی بدان که این لجوجان، ایمان نمیآورند!) اما اگر خدا بخواهد، آنها را (به اجبار) بر هدایت جمع خواهد کرد. (ولی هدایت اجباری، چه سودی دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش! (35)
ادامه دارد.
شب چو در بستم و مست از مینابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم
منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع
آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
غرق خون بود و نمی خفت ز حسرت فرهاد
خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم
دل که خونابه? غم بود و جگرگوشه دهر
بر سر آتش جور تو کبابش کردم
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کند تنم‚ عمر حسابش کردم
فرخی یزدی
صدبار ز من شنیده بودی کم و بیش
کایزد همه را هرچه کنند آرد پیش
در کرده? خویش مانده ای ای درویش
چه چون کندی فزون ز اندازه? خویش
یاری بودی سخت بهآیین و بسنگ
همسایه? تو بهانه جوی و دلتنگ
این خو تو ازو گرفتهای ای سرهنگ
انگور ز انگور همیگیرد رنگ
یا ما سر خصم را بکوبیم به سنگ
یا او سر ما به دار سازد آونگ
القصه درین زمانه? پرنیرنگ
یک کشته بنام به که صد زنده به ننگ
گویند که معشوق تو زشتست و سیاه
گر زشت و سیاهست مرا نیست گناه
من عاشقم و دلم بر او گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه
شاعر :: فرخی یزدی
هرجا سخن از جلوه ی آن ماه پری بود
کارِ من سودازده ، دیوانه گری بود
پرواز به مرغان چمن خوش که درین دام
فریاد من از حسرت بی بال و پری بود
گر اینهمه وارسته و آزاد نبودم
چون سرو ، چرا بهره ی من بی ثمری بود
دردا ، که پرستاری بیمار غم عشق شاعر ::
روزیکه ز عشق تو شدم بی خبر از خویش
دیدم که خبرها همه از بی خبری بود
بی تابش مهر رُخت ای ماه دل افروز
یاقوت صفت ، قسمت ما خون جگری بود
شبها همه در عهده ی آه سحری بود
شعر معروفی از فرخی یزدی ::
آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی
دست خود ز جان شستم از برای آزادی
تا مگر به دست آرم دامن وصالش را
می دوم به پای سر در قفای آزادی
با عوامل تکفیر صنف ارتجاعی باز
حمله میکند دایم بر بنای آزادی
در محیط طوفان زا ، ماهرانه در جنگ است
ناخدای استبداد با خدای آزادی
دامن محبت را گر کنی ز خون رنگین
می توان تو را گفتن پیشوای آزادی
فرخی ز جان و دل می کند در این محفل
دل نثار استقلال ، جان فدای آزادی
خانواده هزار فامیل شاه-
مست از جام غرور
لب به لب،-
جامهای سرخ آغشته-
به خون جوانان میهن را
پیک به پیک می نوشیدند،-
و به روزگار مردم نادار میخندیدند.
همه جا تاریکی،دلها همه غمگین-
همه در رنج و جنون-
روز چون شب-
و شبها مرگ افزا و وحشت انگیز بود.
در قلبهای مردم این شهر بی طپش-
اثری از شور و عشق نبود-
همه محرومان،
همان مستضعفان صادق-
در زندانهای دیوارهای خانه هایشان،-
اسیر عادات تکراری-
و تنها و تنها-
روزمرگی هایشان را مرور می کردند.
درگوشه ای دیگر-
از این وطن غم انگیز،-
همه بیداران،همه مردمان آزادیخواه-
همان عدالتجویان انقلابی علوی-
در زندان شاهنشاهی-
اسیر و دربند قفسها بودند.
*****
مردم عدالتجوی دلیر-
همه در ارتش حق و حقیقت،-
خواب گران نا امیدان را درنوردیدند-
و شور و ولوله ها آفریدند،-
و دیر هنگامی نگذشت-
شاه و عمله و اکره اش،-
در زباله دانی تاریخ جای گرفتند.
در تقویم تاریخ میهن ما
روز 22بهمن1357-
روز بزرگ پیروزی لشگرحق جویان شد.
همه دلها شاد شدند
همه یاران از قفسها رها گردیدند-
شاه ظالم فراری شد-
از میهن حق جویان علوی،-
و مردم ایران همه آزاد شدند.
چه فرخنده روز بزرگی بود آن روز-
روز22بهمن57 ،-
روز حماسه و نور و انقلاب-
روز پیروزی حق بر باطل.
ادامه دارد.
71. نوح (از پیامبران بزرگ) ::
داستان نوح با قومش، به عنوان تجربهای از تجارت دعوت الهی در روی زمین و موضعگیریهای مخالفان و درگیری حق و باطل در این سوره بیان شده است. استقامت نوح در راه دعوت،
الهام بخش صبر است و هلاکت قوم نوح، هشداری برای مکذبین.
این سوره بعد از سوره نحل، در مکه و در سال 4 بعثت نازل شده است دارای 28آیه میباشد.
72. جِن (موجودی نامرئی با ویژگیهای عجیب) ::
خداوند، انواع گوناگون آفریده و بنده دارد و یکی هم جن است. در این سوره، درباره گروهی ازآنان و عکس العملشان در برابر شنیدن آیات قرآن، دعوت محمد، و دستههای مومن و کافر، و مسلم و
قاسط از آنان صحبت شده است و مبین توحید ربوبی است.
این سوره، بروی انسان دری از «آن جهان» میگشاید و او را به قلمرو بیکرانه آفرینش خدا میکشد. تا بدانند که جز خودشان، دیگرانی هم هستند که خداشناس و عاقل و مطیع سنتهای الهیاند.
این سوره حدوداً در سال 6 بعثت نازل شده است. آن هنگام که پیامبر برای دعوت قبیله ثقیف به «طائف» رفته بود. آنها ضمن رد دعوت، پیامبر را آزار دادند و در بازگشت، خدا این آیات را فرستاد.
و برخی هم گفتهاند که پس از وفات خدیجه و ابوطالب و یکی دو سال به هجرت مانده، نازل شده است.
73. مزمل (گلیم به خود پیچیده) ::
آیه اول را میخوانیم، با این تغییر به پیامبر خطاب شده، آن هنگام که در اول بعثت، مشرکان در «داراالندوة» دعوتش را نپذیرفتند و در فکر توطئه بر ضد او بودند. پیامبر غمگین و آزرده به خانه
رفت و خوابید.
اما سروش خدائی اینگونه نوازشش داد و او را به «برخاستن» و عبادت شبانه، و کمک گیری از نیایش و تلاوت قرآن، و مقاومت در برابر حرفها و مخالفتهایشان دعوت کرد، و از آن حضرت، در
برابر برخوردهای سردوبی مهریهای اهل مکه، حمایت نمود در آیه آخر، دستوری مبنی بر نیایش شبانه و تلاوت قرآن به پیامبر میدهد.
این سوره با 20 آیه در مکه نازل شده است. (اوائل بعثت).
74. مدثر (جامه به خود پیچیده) ::
وقتی که در غار حرا با نزول آیه «اقراء...» محمد (ص) به رسالت مبعوث شد، به خانه آمد و از شعلههای «وحی» مشتعل بود. جامه به خود پیچید و خوابید. این سوره نازل شده و او را به «قیام» و «انذار» و «تکبیر» فرا خواند. (آیات اول سوره)
جزء اولین سورههاست (بقول برخی: دومین سوره و بعد از «مزمل» یا «اقراء...») و از رسالت و قیامت و مشرکین و فرشتگان و تنذیر سخن میگوید و از عواملی همچون ترک نماز و اطعام
مساکین و نیز از فرو رفتن در بطالتها و تکذیب قیامت که سبب جهنمی شدن است یاد میکند. 56 آیه دارد ومکی است.
75. قیامت (برخاستن) ::
قیامت، نام رستاخیز عمومی و معاد است. روزی که همه از گورها برمیخیزند و به سوی محشر و سرنوشت ابدی خویش در بهشت یا دوزخ رهسپار میشوند. در اولین آیه به قیامت سوگند یاد شده
است. و به بشر،آن روز را یادآوری میکند.
در آیات بعد، علائم بروز آن رستاخیز و نیز حالات بشر هنگام جان دادن ذکر شده و با طرح موضوع عبث نبودن خلقت استدلال بر فلسفه معاد شده است.40 آیه دارد و در مکه در سال 3 بعثت نازل
شده است.
ادامه دارد.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
ستایش برای خداوندی است که آسمانها و زمین را آفرید، و ظلمتها و نور را پدید آورد; اما کافران برای پروردگار خود، شریک و شبیه قرارمیدهند (با اینکه دلایل توحید و یگانگی او، در آفرینش جهان آشکار است)! (1)
او کسی است که شما را از گل آفرید; سپس مدتی مقرر داشت (تا انسان تکامل یابد); و اجل حتمی نزد اوست (و فقط او از آن آگاه است). با این همه، شما (مشرکان در توحید و یگانگی و قدرت او،) تردید میکنید! (2)
اوست خداوند در آسمانها و در زمین; پنهان و آشکار شما را میداند; و از آنچه (انجام میدهید و) به دست میآورید، با خبر است. (3)
هیچ نشانه و آیهای از آیات پروردگارشان برای آنان نمیآید، مگر اینکه از آن رویگردان میشوند! (4)
آنان، حق را هنگامی که سراغشان آمد، تکذیب کردند! ولی بزودی خبر آنچه را به باد مسخره میگرفتند، به آنان میرسد; (و از نتایج کار خود، آگاه میشوند). (5)
آیا ندیدند چقدر از اقوام پیشین را هلاک کردیم؟! اقوامی که (از شما نیرومندتر بودند; و) قدرتهایی به آنها داده بودیم که به شما ندادیم; بارانهای پیدرپی برای آنها فرستادیم; و از زیر (آبادیهای) آنها، نهرها را جاری ساختیم; (اما هنگامی که سرکشی و طغیان کردند،) آنان را بخاطر گناهانشان نابود کردیم; و جمعیت دیگری بعد از آنان پدید آوردیم. (6)
(حتی) اگر ما نامهای روی صفحهای بر تو نازل کنیم، و (علاوه بر دیدن و خواندن،) آن را با دستهای خود لمس کنند، باز کافران میگویند: «این، چیزی جز یک سحر آشکار نیست»! (7)
(از بهانههای آنها این بود که) گفتند: «چرا فرشتهای بر او نازل نشده (تا او را در دعوت مردم به سوی خدا همراهی کند؟!)» ولی اگر فرشتهای بفرستیم، (و موضوع، جنبه حسی و شهود پیدا کند،) کار تمام میشود; (یعنی اگر مخالفت کنند،) دیگر به آنها مهلت داده نخواهد شد (و همه هلاک میشوند). (8) و اگر او را فرشتهای قرارمیدادیم، حتما وی را بصورت انسانی درمیآوردیم; (باز به پندار آنان،) کار را بر آنها مشتبه میساختیم; همانطور که آنها کار را بر دیگران مشتبه میسازند! (9)
(با این حال، نگران نباش!) جمعی از پیامبران پیش از تو را استهزا کردند; اما سرانجام، آنچه را مسخره میکردند، دامانشان را میگرفت; (و عذاب الهی بر آنها فرود آمد). (10)
بگو: «روی زمین گردش کنید! سپس بنگرید سرانجام تکذیبکنندگان آیات الهی چه شد؟! سذللّه (11)
بگو: «آنچه در آسمانها و زمین است، از آن کیست؟» بگو: «از آن خداست; رحمت (و بخشش) را بر خود، حتم کرده; (و به همین دلیل،) بطور قطع همه شما را در روز قیامت، که در آن شک و تردیدی نیست، گرد خواهد آورد. (آری،) فقط کسانی که سرمایههای وجود خویش را از دست داده و گرفتار خسران شدند، ایمان نمیآورند. (12)
و برای اوست آنچه در شب و روز قرار دارد; و او، شنوا و داناست. (13)
بگو: «آیا غیر خدا را ولی خود انتخاب کنم؟! (خدایی) که آفریننده آسمانها و زمین است; اوست که روزی میدهد، و از کسی روزی نمیگیرد.» بگو: «من مامورم که نخستین مسلمان باشم; و (خداوند به من دستور داده که) از مشرکان نباش!» (14)
بگو: «من (نیز) اگر نافرمانی پروردگارم کنم، از عذاب روزی بزرگ ( روز رستاخیز) میترسم! (15)
آن کس که در آن روز، مجازات الهی به او نرسد، خداوند او را مشمول رحمت خویش ساخته; و این همان پیروزی آشکار است.» (16)
اگر خداوند زیانی به تو برساند، هیچ کس جز او نمیتواند آن را برطرف سازد! و اگر خیری به تو رساند، او بر همه چیز تواناست; (و از قدرت او، هرگونه نیکی ساخته است.) (17)
اوست که بر بندگان خود، قاهر و مسلط است; و اوست حکیم آگاه! (18)
بگو: «بالاترین گواهی، گواهی کیست؟» (و خودت پاسخ بده و) بگو: «خداوند، گواه میان من و شماست; و (بهترین دلیل آن این است که) این قرآن بر من وحی شده، تا شما و تمام کسانی را که این قرآن به آنها میرسد، بیم دهم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم). آیا براستی شما گواهی میدهید که معبودان دیگری با خداست؟!» بگو: «من هرگز چنین گواهی نمیدهم». بگو: سخللّهاوست تنها معبود یگانه; و من از آنچه برای او شریک قرارمیدهید، بیزارم!» (19)
آنان که کتاب آسمانی به ایشان دادهایم، بخوبی او ( پیامبر) را میشناسند، همانگونه که فرزندان خود را میشناسند; فقط کسانی که سرمایه وجود خود را از دست دادهاند، ایمان نمیآورند. (20)
ادامه دارد. |