توجه ، توجه ::
اولین مسابقه ساده و دوستانه مجله آرامش ؛ ویژه بهار ، با جوایز ناقابل بهاری.
مژده ، مژده ؛ مسابقه دوستانه بهاری ، ویژه کاربران و خوانندگان محترم مجله آرامش ، و اعضای گرامی کانال تلگرام مجله آرامش.
طی روزهای آتی منتظر اعلام یک مسابقه ساده و دوستانه ، با جوایز ویژه و نا قابل بهاری از همین وبلاگ مجله آرامش باشید.
آدرس کانال تلگرام مجله آرامش :: https://telegram.me/magaramesh
با تشکر و قدردانی :: ارادتمند شما - مدیریت مجله آرامش ؛ آرمان.
موفق و پیروز باشید
ناگهان در کوچه دیدم بی وفای خویش را
باز گم کردم ز شادی دست و پای خویش را
با شتاب ابرهای نیمه شب می رفت و بود
پاک چون مه شسته روی دلربای خویش را
چون گلی مهتاب گون در گلبنی از آبنوس
روشنی می داد مشکین جامه های خویش را
گرم صحبت بود با آن خواهر کوچکترش
تا بپوشد خنده های نابجای خویش را
می درخشید از میان تیرگی ها گردنش
چون تکان می داد زلف مشک سای خویش را
گفته بودم " بعد ازین باید فراموشش کنم"
دیدمش وز یاد بردم گفته های خویش را
دیدم و آمد به یادم دردمندی های دل
گرچه غافل بود آن مه مبتلای خویش را
این چه ذوق و اضطراب ست؟ این چه مشکل حالتی ست؟
با زبان شکوه پرسیدم خدای خویش را
تا به من نزدیک شد، گفتم "سلام ای آشنا"
گفتم اما هیچ نشنیدم صدای خویش را
کاش بشناسد مرا آن بی وفا دختر "امید"
آه اگر بیگانه باشد آشنای خویش را
شعر از :: مهدی اخوان ثالث
نام شعر :: دیدمش
از کتاب :: ارغنون
سروده در شهر رشت ، فروردین 1329 هجری شمسی
پایان
«خان? دوست کجاست؟» در فلق بود که پرسید سوار.
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخ? نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت ::
« نرسیده به درخت
کوچهباغیست که از خوابِ خدا سبزتر است
و در آن عشق به انداز? پرهای صداقت آبی است.
میروی تا تهِ آن کوچه که از پشت بلوغ، سر به در میآرد ،
پس به سمتِ گلِ تنهایی میپیچی ،
دو قدم مانده به گل ،
پای فوار? جاویدِ اساطیرِ زمین میمانی
و تو را ترسی شفاف فرا میگیرد.
در صمیمیّتِ سیّالِ فضا خشخشی میشنوی ::
کودکی میبینی
رفته از کاجِ بلندی بالا، جوجه بردارد از لان? نور
و از او میپرسی:
« خان? دوست کجاست؟ »
شعر از ؛ زنده یاد سهراب سپهری.
منبع ؛ از دفتر حجم سبز.
آدرس کانال تلگرام مجله آرامش :: https://telegram.me/magaramesh
پایان.
در اینجا چار زندان است
به هر زندان دوچندان نقب، در هر نقب چندین حجره، در هر حجره چندین مرد در زنجیر…
از این زنجیریان، یک تن، زنش را در تبِ تاریکِ بهتانی به ضربِ دشنهیی کشته است.
از این مردان، یکی، در ظهرِ تابستانِ سوزان، نانِ فرزندانِ خود را، بر سرِ برزن، به خونِ نانفروشِ سختِ دندانگرد آغشتهست.
از اینان، چند کس در خلوتِ یک روزِ بارانریز بر راهِ رباخواری نشستهاند
کسانی در سکوتِ کوچه از دیوارِ کوتاهی به روی بام جَستهاند
کسانی نیمشب، در گورهای تازه، دندانِ طلای مردگان را میشکستهاند.
من اما هیچکس را در شبی تاریک و توفانی نکشتهام
من اما راه بر مردِ رباخواری نبستهام
من اما نیمههای شب ز بامی بر سرِ بامی نجستهام.
در اینجا چار زندان است
به هر زندان دوچندان نقب و در هر نقب چندین حجره، در هر حجره چندین مرد در زنجیر…
در این زنجیریان هستند مردانی که مُردارِ زنان را دوست میدارند.
در این زنجیریان هستند مردانی که در رؤیایِشان هر شب زنی در وحشتِ مرگ از جگر برمیکشد فریاد.
من اما، در زنان چیزی نمییابم ــ گر آن همزاد را روزی نیابم ناگهان، خاموش ــ
من اما، در دلِ کهسارِ رؤیاهای خود، جز انعکاسِ سردِ آهنگِ صبورِ این علفهای بیابانی که میرویند و میپوسند و میخشکند و میریزند، با چیزی ندارم گوش.
مرا گر خود نبود این بند، شاید بامدادی، همچو یادی دور و لغزان، میگذشتم از ترازِ خاکِ سردِ پست…
جُرم این است!
جُرم این است!
زندانِ قصر سال1336 خورشیدی.
شاعر :: زنده یاداحمد شاملو
کیفر ؛ از دفتر باغ آینه
1-آدرس کانال تلگرام مجله آرامش ::https://telegram.me/magaramesh
2-آدرس کانال تلگرام مهدی گلمحمدی :: https://telegram.me/mgolmohammadi20
پایان.
یک انتقاد دوستانه از کاربران این وبلاگ ::
متاسفانه در سالهای اخیر ، که بصورت خزنده به سوی برتری پول پرستی ، زر اندوزی و سرمایه سالاری پیش می رویم ، که سرانجام و نتیجه آن ، از هم اکنون واضح و مشخص است.
رشد بالای تجمل گرایی ، مد گرایی ، زندگی لاکچری؟! و به رخ کشیدن بیمارگونه برتریهای کاذب از ما نابهتران و دهها درد بیدرمان ناشی از دور شدن از روحیه والای انسانی ، و بی دنده و ترمز بسوی یک زندگی انگلی سوپر سرمایه سالاری رفتن ، موجب شکل گرفتن این روحیه در بین برخی از ما شده ، و به ما القاء میکند ، که یک شبه رهه صد ساله برویم و تنها با ثروت مالی آنچنانی ، و فخر فروشی های مهوع بچه های نوکیسه از پول؟ پدر ، می توانیم گوی سبقت را از دیگران برباییم ، و چهار اسبه مسیر ترقی و خوشبختی! را طی کنیم ، که فکری نادرست و اشتباه است.
هر فرد خردورز و انسانگرای ، صرف نظر از هر آیین و مسلکی ، خوب می داند ، مسکن ، کار ، آرامش ، امنیت و آزادی لازمه یک زندگانی انسانی میباشد.رفاه نسبی نه مختص گروه و یا افرادی خاص ، بلکه برای همه آحاد مردم ، کاری معقول و زیبا است ، که خروجی آن- کمتر شدن حسادتها و بیماریهای روانی و دیگر امورات اجتماعی و سیاسی مربوط به آن میباشد ، ولی طمع جمع آوری ثروت و زراندوزی ، پول در آوردن به هرقیمت ، خنده و شادی و رفاه- تنها برای خود ، راهی بسوی رشد تضادطبقاتی ، ضعف ایمان انسانی و اسلامی و آغاز یک زندگانی طفیلی وار و منفعت طلبانه و استثمارگرایانه است ؛ که موجب ضرر به همه بنیادهای اجتماع می باشد.
بعد از این سطور ، به اصل مطلب که مربوط به امثالی مانند من و شما می باشد، می پردازیم :
دیروز 2 تلگرام مجله آرامش و ... آدرسهای خود را منتشر نمودند و از کاربران و خوانندگان عزیزمان درخواست محترمانه عضویت و ارسال پیشنهادات و انتقادات و حمایت معنوی ، که همان خواندن مطالب ، نظر دادن و شرکت در مسابقه دوستانه و ساده بهاری بوده است.
ولی با کمال تاسف از تعداد 618 تن که دیروز 4اسفند1396 شمسی ، از مطالب وبلاگ مجله آرامش زحمت دیدن و خواندن را متقبل شدند ، حتی یک نفر ؛ تکرار می کنم حتی یک نفر ، برای تشویق نویسندگان مجله ، حاضر به عضویت و شرکت در مسابقه نشدند ، حالا چرا ؟! ؛ شاید باید از خودشان پرسید.
با دریغ و تاسف باید به این نکته غم انگیز اعتراف کنم ، خیلی از ما ، ناخواسته و غیر مستقیم ، با دیدن تبلیغاتهای تجاری دنیای منفعت گرای فردی و سرمایه داری ، گرفتار افکار سرمایه سالار شده ایم ؛ که به عندان مثال اگر یک کیف و یا مانتو ، و یا کت و شلواری در یک مغازه ساده با قیمت کم تر و مناسبتر به فروش برسد ، کمتر میل به خرید پیدا می کنیم ، ولی اگر همان جنس در یک فروشگاه پر زرق و برق ، با قیمت چند برابر به فروش برسد ، زمین و زمان را به هم می دوزیم و با صد توجیه و فریب خود ، دلیل آنرا بهتر بودن جنس شلوار و کفش و یا مانتو و ....می دانیم .
در فضای مجازی هم تقریبا که نه ، خیلی بیشتر به این شکل است ، اگر کانالی آموزنده و خوب است ، ولی تعداد کمی به هر دلیلی( حالا زمان کم تاسیس ، عدم تبلیغهای دروغین و ...) عضو آن نمی شویم ، ولی اگر یک کانال تلگرامی شیک و زیبا ولی بی محتوا و با شگردهای آنچنانی تعداد اعضا؟! باشد ، با ده دلیل من در آوردی جذب آن می شویم ، و با خود می گوییم ، حتما کانال خوبی است ، زیرا اگر عالی نبود ، این مقدار طرفدار! و اعضا؟ نداشت.در واقع شاید برخی از ما فراموش کرده ایم ، ملاک هر کتاب ، فیلم و وبی ، مقدار آگاهی رسانی درست و تعهد به انسانیت و عشق به علم و حقیقت است.
نکته آخر هم این میباشد که ، کاربران محترم همه ما انسانها برای تکامل و ترقی به هم محتاجیم و با هر فکر و اعتقادی باید کثرت گرایی ، و احترام به افکار و باورهای همدیگر را در ورطه عمل و نه در حد حرف و شعار به منصه ظهور برسانیم ، و حمایت معنوی از یگدیگر را هرگز فراموش نکنیم ؛ زیرا همه ما انسانها به هم نیاز داریم.
با تشکر.مهرآسا متین
دشتهایی چه فراخ!
کوههایی چه بلند
در گلستانه چه بوی علفی میآمد!
من در این آبادی، پی چیزی میگشتم:
پی خوابی شاید،
پی نوری، ریگی، لبخندی.
پشت تبریزیها
غفلت پاکی بود، که صدایم میزد.
پای نیزاری ماندم، باد میآمد، گوش دادم ::
چه کسی با من، حرف میزند؟
سوسماری لغزید.
راه افتادم.
یونجهزاری سر راه.
بعد جالیز خیار، بوتههای گل رنگ
و فراموشی خاک.
لب آبی
گیوهها را کندم، و نشستم، پاها در آب:
"من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشیار است!
نکند اندوهی، سر رسد از پس کوه.
چه کسی پشت درختان است؟
هیچ، میچرخد گاوی در کرد.
ظهر تابستان است.
سایهها میدانند، که چه تابستانی است.
سایههایی بیلک،
گوشهیی روشن و پاک،
کودکان احساس! جای بازی اینجاست.
زندگی خالی نیست ::
مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست.
آری
تا شقایق هست، زندگی باید کرد.
در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح
و چنان بیتابم، که دلم میخواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.
دورها آوایی است، که مرا میخواند."
سهراب سپهری
در گلستانه ، از دفتر حجم سبز
حضرت ابراهیم
چون نمرود آتش جهت سوختن حضرت ابراهیم برافروخت ، زنبور دهان خود را پر از آب کرده از دور بر آتش می ریخت.
جبرئیل پرسید :: " این آتش به آب دهان تو خاموش نمی شود ، چه می کنی؟ " - گفت ::? به قدر قوه باید خدمت کنم! ?
خداوند عمل او را قبول کرد ، چون محض اخلاص بود ، آب دهنش را عسل کرد و او را منصب سلطنت نحل مرحمت فرمود.
منبع :: ملا اسماعیل واعظ سبزواری ، ( جامع النورین-کتاب انسان- چاپ گلبهار ، ص292> از مجله جمعه ، بخش کتاب کوچه ،144 )
بنام خدا
توجه ، توجه :
1-آدرس کانال تلگرام مجله آرامش :: https://telegram.me/magaramesh
2-آدرس کانال مهدی گل محمدی( ایرانی ) :: https://telegram.me/mgolmohammadi20
3-آدرس تارنمای مجله آرامش :: http://maramesh.parsiblog.com/
4-آدرس تارنمای مهدی گلمحمدی( اصلی ) :: http://m1395.parsiblog.com/
5-آدرس تارنمای مهدی گل محمدی(ایرانی-2 ) :: https://m1395.blogspot.com
6-برای پربارتر کردن مطالب کانالها و وبلاگهای مربوطه ، ارسال پیشنهادات و انتقادات سازنده شما عزیزان ، بسیار راهگشا و مهم می باشد.
7-کاربران گرامی :: لطفا در صورت تمایل ، اطلاع رسانی را فراموش نکنید.متشکریم.
مدیریت وبلاگ گروهی مجله آرامش ، آرمان.
توجه ، توجه ::
با درود و سلام های گرم و دوستانه ، خدمت شما عزیزان خواننده مجله آرامش.
اندیشمندان گرامی و شما ای هموطنان عزیز و آزاده ایران زمین :: در روزهای پیش رو ، منتظر انتشار و آغاز به کار رسمی 2 کانال مربوط به وبلاگ مجله آرامش باشید.
با شروع به کار کانال تارنمای گروهی مجله آرامش و کانال
رسمی مهدی گلمحمدی ، هر چه سریعتر عضو شوید ، زیرا حمایت شما یاران ، ما را در ارائه مطالب بهتر ، مفیدتر و زندگی ساز ، یاری می نماید و راندمان کارمان را در خدمت هر چه اصولی تر و راهگشاتر به شما بزرگواران ایران ما ، مدد می رساند.
وعده ما ، چند روز دیگر ......
( بعد از انتشار 2کانال ، تلگرام مجله آرامش + و کانال تلگرام مهدی گل محمدی ، عضویت را از خاطر نبریم )
خدا گونه و معنوی بیندیشیم و مردمی و خردورزانه عمل نماییم.
باتشکر و سپاسگزاری ::
مدیریت وبلاگ گروهی مجله آرامش.
با درودی دیگر بدرود.